مطالب نشر شده در «دیدگاه ها» بیانگر دیدگاه «اصالت» نمیباشد.
یکشنبه، ۲۷ سپتمبر ۲۰۰۹
محمد الله وطندوست
به بهانهء سیزدهمین سالگرد
شهادت داکتر نجیب الله
|
اگر تاریخ حزب دموکراتیک خلق افغانستان و شخصیت های رهبری این حزب را سیاه و سفید نبینیم، مسلماً نقش و جایگاه شادروان نور محمد تره کی، زنده یاد ببرک کارمل و شهید داکتر نجیب الله منحیث رهبران حزب در مراحل معین تاریخ حزب و کشور نقش و جایگاه خاص خود را دارند. طبعاً درک درست نقش آنان زمانی میسر است که ما از سمپتی ها و انتی پتی های دیروز بتوانیم خود را بیرون بکشیم و قالب های تنگ جناحی، و گروپی را بشکنیم در غیر آن نه تنها این سه رهبر مسلم ح.د.خ.ا.، بلکه عده یی زیادی از رهبران رده دوم و کادر ها می توانند مطلقاً خوب و یا مطلقاً بد باشند. چنانکه تا امروز چنین قضاوت ها یکی از عوامل جدایی صفوف ما را تشکیل داده با وجود همسویی نمی توانیم به وحدت و اتحاد نائیل آئیم. با تذکر نکات فوق می خواهم در مورد نقش شهید دکتور نجیب الله در زمان تصدی رهبری حزب برداشت و نظر شخصی خود را ابراز دارم.
با وجودیکه تصدی رهبری حزب را از جانب دکتور نجیب الله عده یی از رفقا "توطیه" و "کودتای حزبی" می دانند، من شخصاً معتقدم که دکتور نجیب الله با قبول رهبری حزب در حالیکه کشور در بحران مزمن بسر می برد، جنگ نافرجام بین دولت و مخالفین به شدت جریان داشت، ختم جنگ و تامین صلح هنوز در اذهان خطور نمی کرد، جرئت عظیمی از خود نشان داد و توانست با اعلان "مصالحه ملی" افق جدیدی را در برابر حزب و مردم بخاطر تامین صلح و قطع جنگ بکشاید. اینکه "مصالحه ملی" از طرف دشمنان مورد پذیرش قرار نگرفت و با وجود اعلان و واگذاری پُست های مهم دولتی به مخالفین، اپوزیسون نتوانست به این پروسه بپیوندد، عوامل و دلایل عینی و ذهنی خود را دارد که درین مختصر قصد شمارش آن را ندارم.
برجستگی دیگری که دکتور نجیب الله را منحیث رهبر مسلم حزب و دولت در حزب و جامعه تثبیت کرد، دفاع مستقلانه از وطن و پیروزی حزب و قوای مسلح در "جنگ جلال آباد" بود که با شعار (وطن یا کفن) همه نیرو ها را بسیج نمود و در برابر مداخلهء آشکار پاکستان توانست پیروزی قطعی را نصیب گردد این جنگ سرنوشت ساز همان طوریکه حزب و قوای مسلح را در جامعه منحیث نیروی وطندوست تثبیت کرد، رهبر حزب و دولت را نیز منحیث شخصیت شایسته رهبری به اثبات رسانید.
تدویر لویه جرگه ها، طرح و تدوین قانون اساسی، احیای پارلمان، انتخاب ارگانهای محلی قدرت تا سطح ولایات و تامین آزادی مطبوعات که در راه دموکراسی گام های بزرگی در قیاس آن روزها شمرده می شد، تحت رهبری دکتور نجیب الله و در زمان وی توانست تحقق یابد.
فعالیت احزاب مختلف، جلب یک عده احزاب در دولت، تقویهء جبهه ملی پدر وطن نیز در زمان رهبری دکتور نجیب الله از زمرۀ فعالیت های مثبتی است که در بهبود وضع کشور و تامین ثبات و قطع جنگ نقش معینی را توانست ایفا نماید.
صحبت های سلیس و عام فهم دکتور نجیب الله با کته گوری های مختلف مردم و پیش بینی های وی مبنی بر حاکمیت بنیادگرایان و عواقب ان، نه تنها آن روز ها اذهان و قلوب توده ها را جلب می کرد، بلکه تا امروز آن صحبت ها در محافل گوناگون زمزمه می گردد و مردم با علاقه مندی می شنوند و به پیش بینی های دکتور نجیب الله صحه می گذارند.
بالاخره شهادت مظلومانهء دکتور نجیب الله آنهم از جانب متحجر ترین، عقب مانده ترین و منفور ترین نیروی ارتجاعی که به اشارۀ دشمنان تاریخی مردم افغانستان وحشیانه و دور از کرامت انسانی صورت گرفت، شخصیت دکتور نجیب الله را در اذهان مردم منحیث شخصیت وطندوست، صلحخواه و ترقی پسند تسحبیل نمود و احترام همگانی را بر انگیخت.
دکتور نجیب الله همچون همه انسان ها و شخصیت ها از کمبود ها و نواقص طبعاً مبرا نبود و نمی توانست باشد. سقوط حاکمیت حزب وطن به آن شکلی که صورت گرفت اگر از یک طرف ناشی از پلان دشمنان افغانستان و نتیجهء بازی قدرت های بزرگ بود، از جانبی عدم توجه رهبر حزب و دولت به خواست های مبرم مردم و دور نگه داشتن حزب از جریان های پشت پرده نیز می تواند عاملی بر سقوط دراماتیک حاکمیت باشد که اکثریت مطلق اعضای حزب را در بلاتکلیفی قرار داد.
تاریخ را نمی توان به عقب برد و طبق دلخواه تنظیم و تعبیر نمود.
دکتور نجیب الله در مقطع معین تاریخ کشور منحیث یکی از شخصیت های مطرح جایگاه خود را با جسارت و ابتکار معین توانست تثبیت نماید و شهادت مظلومانهء وی که سیزده سال قبل صورت گرفت، ثابت ساخت که او وطن خود را عاشقانه دوست داشت و گرانمایه ترین عنصر یعنی حیات خود را وقف وطن ووطنداران نمود.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!