شنبه‏، ۴ جنوری ۲۰۱۴

 

به مناسبت چهل و نهمین سالروز تاسیس

 حزب دموکراتیک خلق افغانستان،

 حزب قهرمانان و شهیدان و مدافع سرسخت توده های میلیونی خلق های زیر یوغ ستم و همه زحمتکشان میهن عزیز

 

امین الله مفکر امینی

 

در قدم نخست، این روز خجستهء تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانســــتان را کــه مصادف به اول جنوری ۲۰۱۴ و مطابق به یازدهم جدی سال ۱۳۴۳ میباشد به همـــــه رفقای مبارز و راستـــــین و وفادار بآرمـــانهای والای ایــــــن حزب، و ثـــانیا به همهء وطنداران و هوا خواهان، متحدین و همسنگران سیاسی آن، از اعمــاق قلب تبـــریک میگویم.

پیش از اینکه راسا داخل پس منظر مبارزات سیاسی این حزب قهرمان طــــور فشرده گردم و راه های پرخم و پیچش را تا زمان ایجاد آن بحیث یک حــزب رسمی و علنی در صحنهء عملی و حیات سیاسی مردم و میهن و بعدا هم پیروزی و دستاورد های آنرا کـه با انقلاب ثور ۱۳۵۷ و مراحل بعدی آن یعنی ۶ جدی ۱۳۵۸ مثمر ثمر گردید، به طـــور مختصر نظر انداز شوم، لازم میافتد تا کـــــمی از اندیشه های انقلابی و موجدین مکـــتب سوسیالیزم و سرنگونی قوت های استعمارگر و استثمارگر، توســط نــــیروهای مبارز ضد برده گی صحبتی مختصر داشته باشم.

ابتدا باید گفت که تاریخی که بدستان مردمان مبارز و صـادق و حق بین، به نـــــگارش درآمده و یا در می آید، هیچ گاهی کارنامه های فرزندان صدیق شان را که پرچم عــدالت و برادری و برابری را به اهتزاز در آورده اند و در راه برا افراشته بودن، این پرچــم تا آخرین لحظات حیات شان، مشغول کار و پیکار انقلابی بوده اند، فراموش نکرده و نمیکنند و نه تنها فراموش نمیکنند بلکه به مبارزان و مشعله داران راه صـــلح و صفـــــــا و ترقی و دموکراسی واقعی مبتنی بر عدالت اجتماعی و لغو هر نـوع استعمار و استثمار به دیده احترام و قدر نگریسته و می نگرند که گذشت زمان نه تنها احترام این شخصیت ها را زایل نکرده و نمیکند، بلکه ارج گذاری بآنها را بیشتر از پیش برجسته تر میسازد.

ما در تاریخ میهن عزیز خویش و تاریخ بشریت، به جنگها و کشمکش های زیادی بـین گروه های متجاوز و گروه های مدافعان آزادی، صلح و برادری و برابری، برخورده ایم که البته بعضا استیلاء گران به پیروزی رسیده و به همین منوال گاهـــی صفحات تاریخ مملو از کارنامه های مبارزان ضد ارتجاع ملی و بین المللی و موفقیت و کامیابی آنها در شکستن زنجیر های اسارت حقایقی نهفته دارد که اینچنین شخصیت ها تا آخرین رمق حیات شان بخاطر اصل احترام بآزادی خلق های زیر یوغ انواع ستم، رزمیده و جام های شهادت نوشیده اند و سر تسلیم به متجاوزان مال و شرف جهان انسان و انسانیت خم نکرده اند. مثال برجسته ای از این نوع رزمنده گان که برای اولین بار بر ضدیت از هم گسیختن زنجیرهای اسارت و غلامی بپا برخاستند، قیام مشهور اسپارتاکوس بردهء رومـی بوده اســت که در سنه ۷۳ قبل از میلاد در روم اتفاق افتاد.

این برده ها، برای از بین بردن استبداد و سلطهء روم با تشکل برده های سر سپرده علیه مجهز ترین نیروی نظامی آنوقت یعنی روم دســت زدند تا زنجیر های اسارت و غلامی را از پا ها و دستان برده گان بگسلند.

گرچه این قیام برده گان در برابر نیروی عظیم روم بشکست مواجه شدند و همه به صلیب کشیده شدند، ولی این قیام شان راهگشای اولین جنبشهای آزادی خواهانه در مقابل استبداد ثبت تاریخ بشریت گردید که از آن تاریخ به بعد در سراسر قاره ها، این نوع جنبش های آزادی خواهانه یکی بعد دیگر شکل گرفتند و به رهبری رهبران با خرد شان و نظرداشت شرایط زمانی و مکانی خاص، به پیروزی های چشمگیری نایل گردیدند و به ایـجاد دولتهای متکی بر اصل دموکراسی یعنی حکومت مردم توسط مردم و برای مردم گام نهادند. بعضی از این انقلاب ها، با اندیشه های مذهبی و راست گرا توام بوده و بعضی با اندیشه های انقلابی و متناسب با سیستم های مختلف سیاسی و اقتصادی که بتوانند یـک نظــام درست انسانی را بنیان گذار گردند، همراه بوده است. به این اساس دکتورین متفاوت با اندیشه های متفاوت طبقاتی و دفاع از سیستمهای نظام فئودالی و سـرمایه داری عرض اندام کردند و باعث بوجود آمدن فلاسفه های مختلف، بخاطر دفاع از نظام های استبدادی و بهره گیری ها از خلق های زحمتکش، کارگران و دهقانان به نفع شان گردیدند. برعکس دکتورین دیگر با درک عمیق از نقش کارگران و زحمتکشان و این اندیشه که سرمـایهء سرمایه داران مولود زحمات طبقات و نیروهای زحمتکشان یعنی کارگران، دهــقانان و سایر اقشار زحمتکش جامعه بشری میباشـد، به ایجاد مکتب های مختلف فلسفی با طرز دید مختلف سیاسی و اقتصادی برای تامین منافع آنهـا دست زدند که تعداد ایـن مبارزان در پروسهء سیر تکامل تاریخی بشر، خیلی زیاد بوده که ما از جمله این تیوریسین ها، به کار و پیکار کارل مارکس و انگلس دو رفیق همسنگر اشاراتی مینماییم که اثر معروف کارل مارکس یعنی کاپیتال، از شهرت جهانی بحیث دکتورین اقتصادی و فـلسفهء ماتریالیستی قابل غور و تعمق بوده و یک اساس سرنگونی برای رژیم های خون خوار جهان سرمایه بحساب می آید. وی در این اثر معروفش، فرمول بندی نمود که تراکم سرمایه بدســت سرمایه داران، موجب میشود تا نظام های غول سرمایه داری از هم بپاشند یعنی خـــود سرمایه داران خود گورکن های شان را با بسیج کارگران و متحدان وفا دار شـــان یعنی دهقانان و سایر زحمتکشان، بوجود می آورند.

قابل تذکر است که گرچه پیش از اندیشه های مارکسیستی و انتشار کتاب کاپیتال، جنبش های داد خواهانه ای کارگران به ضد نظام های سرمایه داری بوقوع پیوسته که میتوانیم این ریشه ها را از همان آغاز جنبش ضد برده گـــی که تـــــحت قیام اسپارتاکوس بردهء رومی، صورت گرفته بود متکی بدانیم ولی اساس تیوریکی آنرا ما نـــیز در مباحثـات تیوریکی و فلاسفه های مختلف اقتصادیون ادوار مختلف تاریخ بشریت و عمـدتا در آثار کارل مارکس و بخصوص اثر کاپیتال میتوان سراغ کرد.

ما در پروسهء تاریخ بشریت شخصیت های مختلفی در زمینه های سـیاسی، اقتصاد ی اجتماعی، فرهنگی و غیره داشته ایم که آنها به هیچ وجه بخاطر منافع شخصی شـــــان جد و جهد نکرده اند و تحمل رنجها و استبداد های دوره های زیست شان صـرفا بخاطر سعادت انسان و ایجاد یک جامعهء انسانی مبتنی بر اصول زیست مسالمت آمیز و ایجا د دولت های ملی و دموکراتیک به چیز دیگری پیوند نداشته است.

من چند نمونه ای از این شخصیتها را صرفا نام میگیرم یعنی آنهایی که بخــاطر مردم شان و ملک آبایی شان و آخرالامر به جهان بشریت خدماتی را در عرصــه های فوق الذکر انجام داده اند و تا دم مرگ به آن آرمانها پایدار بوده اند.

۱- پاتریس لومومبا ( ۱۹۶۱-۱۹۶۵) رهبر استقلال کانگو از استعمار بلژیک.

۲- در مصر جمال عبدالناصر رییس جمهور فقید (۱۵ جنوری ۱۹۱۸- ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ یعنی دومین رییس جمهور مصر، از ۱۹۰۴ تا زمان مرگ، که دست به یـک سلســـله اصلاحات سوسیالیستی زد و او یکی از مهمترین رجال سیاسی در تاریخ مدرن اعراب و هم در کشورهای در حال توسعهء سده بیستم بشمار میرفت.

۳- نلسون ماندلا "پدر افریقای جنوبی" و رهبر جنبش آزادی بخش افریقا و یکی از چهره های تاثیــر گذار در مبارزه با رژیم آپارتاید بود که بـــــیش از ۲۷ سال عــمر عزیزش را به زندان سپری نمود.

۴- یاسر عرفات رهبر فقید جنبش آزادیبخش فلسطین (۱۹۲۹- ۱۱نوامبر ۲۰۰۴) کـــــه عمری را بخاطر حفظ مـنافع سرزمین فلسطین و باشنده گان اصیل فلسطین و به خاطــر ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی، سپری نــمود و در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ داعــــی اجل را لبیک گفت.

۵- هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا مدافع منافع ونزوئلا و امریکای لاتین و قهرمان استقلال امریکای لاتین از استعمار اسپانیا.

۶- ارنستو رافائل دولا سرنا مشهور به چه گوارا متولد ۱۹۲۸-۱۹۶۴ میلادی در روساریو دومین شهر بزرگ آرژانتین بدنیا آمد و یکی از عقیدت مـندان سرنگونی نظام سرمایه داری و رفیق همرزم فیدل کاسترو بشمار میرفت که یکی از آرزوهایش را یک انقلاب سراسری در قارهء امریکای لاتین تشکیل میداد و یک سیاست ضد امپریالیستی را جدا تعقیب مینمود که البته بنا بر همین اراده و عقیده سیاسی از طرف مخالفین و مربوطیـــن استخباراتی سیا دستگیر و اعدام شد اگرچه آرزوی دستگاه سیا، دستگیر شدن زنده ای او بود.

۷- فیدل کاسترو در ۱۳ اوت سال ۱۹۲۶ در شهر بیزان واقع در آستان اورینته کوبا به دنیا آمد وی علاوه از اینکه طرفدار یک نظام غیر وابسته به سرمـــایه داری بود، وی طرفدار نظام های سوسیالستی و کارگری بوده و عمدتا عقاید ضد امریکایی داشــتـه و بعد از قدرت در کوبا، این سیاست ها را دنبال میکرده است.

۸- داکتر مارتین لوتر کنگ، رهبر پرآوازه حقوق مدنی امریکا در ۱۵ جنوری ۱۹۲۹ در اتلانتا امریکا بدنیا امد. وی مبارزهء سر سختش را بخاطر احقاق حقوق ســیاه پوستان در همه عرصه های امور زنده گی، ادامه داد و یکی از سخن رانی های معروفش بــه نام اینکه (من یک رویا دارم) میباشد، که البته بیانیهء معروفش، سالها بـعد از ترورش در اپریل ۱۹۶۸، به کرسی نشست و مثال های برجسته این رویا را در مورد سیاهپوستان یعنی تحقق حقوق آنها در تماما زمینه های حیات سیاهان در ایالات متحده امریکا شاهد بوده میتوانیم.

۹- موهنداس کرمچند گاندی درسال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات تولد شد در پوربند هند. وی رهبری گروه آزادیخواهان هندوستان را از چنگال استعمـار و استثمار هند بریتانیایی که خود یکی از شخصیت های معروف و بانی این جنبش بود، به عهده داشت. وی با طرز تفکر خاص خود و ضدیت با خشونت ها و خون ریزی ها، باعث شکست انگلیس ها شد و سرانجام آن نیروی عظیم استعمارگر و استثمار گر را بـــــــه این متقاعد نمود که غیر از اینکه آزادی هند را بحیث یک دولت مستقل و دارای حـــق خود ارادیت مستقل بشناسند، دیگر راهی وجود ندارد. و این آرزو وی مثمر ثمر گردید در باره گاندی، و کارنامه هایش مردمان هندوستان، حکایتهای زیادی دارند و خــــود گاندی، بحیث یک رهبر محبوب القلوب هند و بحیث یک رهبر مذهبی و اخلاقی و یــــک شخصیت سیاسی از احترام زیاد برخوردار است و به همین ترتیب نظر به طرز دید مجامع بین المللی، فوق العاده شخصیت بی نظیر پنداشته شده است.

۱۰- لینن کبیر در ۲۳ اپریل ۱۸۷۰ در شهر کوچک سیمبرسک (اولیانوفسک) در یک خانواده مرفه و تحصیلکرده متولد شد. وی رهبری انقلاب کبیر اکتوبر ۱۹۱۷ روسیــه را به عهده داشت و بنیان گذار اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی سابق بود و در ســال ۱۹۲۴ ترور گردید.

در باره شخصیت و کارنامه های لینن و تاریخ افتخار آمیز مبارزاتش بخاطر رهایی مردم سرزمین روسیه از چنگ روسیه تزاری که بحیث یک کشور وابسته به نظام سرمـــایه داری وجود داشت حقایق زیادی یعنی از زمان جوانی، دوران تحــصـیل در دانشگــــاه در رشته حقوق، مبارزات خستگی نا پذیر سیاسی، فرهنگی، تبعید ها و زندانی شدن هـا در سطح روسیه و کشور های جهانی، مطالب مبسوطی در رشتهء تحریر در آورده شده است که حتی اگر برگهء از آن در این نوشتار بسیار مختصر گنجانیده شود، بدون مبالغه صفحات خیلی ضخیم را ایجاب میکند که تسوید و تحریر گردد. منتها به یک عبارت خیلی مختصر اینقدر میگویم که این لینن کبیر بود که نظامی را جانشین یک نظام استبــدادی یعنی روسیه تزاری نمود که بعدها بحیث یکی از نیرومند ترین قدرت مدافع سر سخـت خلق های تحت استثمار و استعمار جهان گردید و جهان سرمایه و سیستم استثمار گری آنرا در سطح جهانی به لرزه آورد. لینن با اندیشه های مارکسیستی (مارکسیزم- لیننیزم) نه تنها باعث به وجود آوردن کشور شوراها شد، بلکه باعث جنبش و ایجاد نظامهای سوسیالیستی نیز در سطح جهانی گردید که کشورهای طرفدار این نظام، یـــکی بعد دیگری بوجود آمدند و کمپ بزرگ اردوگاه سوسیالیزم متشکل از ۲۰ کشور کم و بیش، در اروپا ظهور کردند و این جنبش ضد سرمایه داری در کشورهای دیگر تقریبا در همه قاره ها بـــخاطر سرنگونی نظامهای غول سرمایه داری، زیر عناوین جنبش های ملی و دموکراتیک بـه رهبری، رهبران با خرد این جنبشها، عرض اندام کردند. که البته با ملاحظه این وضع کشورهای نظام سرمایه داری با بکار بردن نظرات دکتورین مدافع این نظام، در صدد شدند تا به هر وسیله ای که شده این اردوگاه بزرگ سوسیالیزم را، از پا در آورند کـــــه البته این آرمان شان را توسط میخائیل گورباچف خائن و سایر اجینت های شان در همـه نقاط جهان، تقریبا به شکل فزیکی اش از میان برداشتند.

من نمونه های از بعضی شخصیت های مبارز ضد تبعیض، ضد استثمار و استعمار و شخصیت ها و نیروهای آزادی خواهان را با شخصیت های ضدیت با نظام سرمایه داری را به اصطلاح خال خال گفته در این گزارش مختصر جا دادم تـــا هم میهنان عزیز ما بـه واقعیت کار و پیکار این انسانهای آزاد منش و خیرخواه جوامع بشری کمــی آگاهــــــی داشته باشند. لذا کسانیکه واقعا بخواهند به تفصیل از طرز زنده گانی، تحصیل، محیط رشد و نمو، کارنامه های شان بخاطر نجات همنوعان شان(نوع بشر) و بـــــالاخره کار و پیکار آنها بخاطر نجات خلق های میهن شان و یا جهان، اطلاعاتی در دست داشــته باشند لازم است تا خود، با امکانات امروزی جهان ساینس و تکنالوژی که برای نسل بشر در این قرن بیست و سده بیست و یک، فراهم آورده شده، داخل اقدام شوند. آنگاه خود خواهند فهمید که انسانهای بشر دوست، میهن دوست و مردم دوست کی ها بوده اند و کی ها میباشند و چه کسانی خواهند بودند، که قطع نظر از هر نوع تعلقات بجز تعلقات انسان بودن و بـه حیث یک انسان زیست کردن، آرزوی دیگر نداشته اند.

من البته نتوانستم بخاطر مطول شدن این فشرده که هدف از تجلیل چهل و نهمین سالروز تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان میباشد از همه مبارزان راه و رسم جــــنبش های رهایی بخش ملی و ضدیت با نظامهای استعمار گر و استثمار گر و شخصیت هـــای ایجاد گر نظامهای ملی و دموکرتیک به مقیاس جهانی و عمدتا کشور های سوسیالیستی و بطور اخص هم از مبارزات همه زنان قهرمان و پیرو این چنین اندیشه ها نام ببــــرم ولی افتخار میکنم و خواهم کرد، به همـــه زنان دیگر که در سنگر دفاع از چنین نظــام های فوق الذکر، سعی و تلاش همه جانبه یا طور مستقلانه و یا در سنگر دفاع با مردان مبارز دوشادوش در جنگهای سرد تبلیغاتی و یا عملا در جبهات گرم رزمیده اند و میرزمند و جانهای شیرین شان را قربانی کرده اند که کارنامه های این زنان مبارز نیز چون مردان مبارز، و قهرمان، ثبت تاریخ پر بار بشریت گردیده است که البته من مثالی یکی از ایـن زنان مبارز را در میهن عزیزم افغانستان صرفا نام میگیرم که محترمه دکتورس اناهیتـا راتب زاد، بنیان گذار سازمان دموکراتیک زنان افغانستان و یکی از بانوان با خــــرد و پیشتاز جنبش آزادی بخش زنان در میهن عزیزم میباشد.

حال با مختصر تذکرات فوق، میپردازم به مبارزان راه صلح و ترقی واقعی میهن و مردم سرزمین عزیز ما افغانستان یعنی جنبش های ملی و دموکراتیک تحت قیادت شخصیت های مبارز ملی و خاصتا جریانات چپ دموکراتیک.

البته ما از این منکر نمیتوانیم بود، که تاریخ پر بار میهن ما از چنین شخصیت های ملی و وطنپرست از سده های پیشین یعنی دوره های خراسان زمین که محدوده جفرافیـــای میهن امروز ما افغانستان نیز در آن شامل بود، سلاطین و جنگجویانی اعم از مردان و زنان موجود داشته ایم که طرز برخورد شان با مسایل اقتصادی و سیاسی، و فرهنگی، بیشتر با روحیه اخلاق دینـــی و مذهبی، رسم و رواج های قبیلوی، سمتی و منطقوی، لسانـــی و غیره شکل خورده بود و البته این فرهنگ بشکل یک فرهنگ پسندیده گفته شده، تـا حال وجود داشته است.

ولی اینکه کار و پیکار اینها میتوانست و یا میتواند، جوابگوی واقعی خواستهای مردمان شریف و خلق های زیر یوغ ستم میهن عزیز ما تحت چنین اندیشه ها و فرهنگهای بعضا و یا اکثر ناپسند واقع شده و یا واقع گردند، مورد سوال قرار میگیرد که البته اندیشه های طرفدار و یا ضدیت با آنها، بستگی به همین طرز تفکر، مرتبط بوده میتواند.

ما در طول تاریخ میهن عزیز خود یعنی افغانستان، جوانان و روشنفکرانی کـه البته تعداد شان از لحاظ کمی کم و از لحاظ کیفی در خور ستایش بوده اند، داشته ایم لذا این گــروه اقلیت تحصیل کرده و روشنفکر و مجهز با تیوری های علمی انقلابی، با درک درست از اوضاع میهن و مردم، به این اندیشه گردیدند که بدون موجودیت یک سازمان سیـــاسی انقلابی و سازمان سیاسی منظم با اندیشه های دگرگونانه، و خط بطلان به فرهنگ هــای ناپسند، نمیتواند از طریق دیگر و یا به اشکال منفردانه و غیر منظم، مثمر ثمر واقـع گردد همان بود که خصوصا در دورهء امانیه، گروهی بنام مشروط خـــــواهان، بخاطر تغییر در نظامهای شاهی یا سلطنتی فاسد در وطن شکل میگیرند. اشخاص و جـوانان آگاه بحیث حمایه کننده گان از یک نظام مشروطه شــاهی عرض وجود میکنند. این جوانان آگاه و بیدار، خواسته های شان را در مورد اهداف شان بخاطر یک افغانستان آزاد و مستقل و یک سلسله تغییرات و قیودات در رژیم های شاهی طور مخفی و یا بعضا علنی، از طریق وسایل عمدتا فردی رسانه ها و بعضی وسایل جمعی رسانه ها به گوش جوانان وطن و مردم شان میرسانند. دستگاه ارتجاع با پیگرد و با خبری از این جــنبش ها دل خوش نشان نداده و به سرکوب طرفداران و خصوصا رهبران شـــان میپردازند و با اعدام ها، تبعید ها و انداختن شان در زندانها، و غرب و غراب کردن ها، آنها را پاداش میدهند. به هر ترتیب جنبش وطنپرستی وطنپرستان را نمیتوان خنثی کرد و یا از مـیــان برداشت، شور و شوق انقلابی بخاطر ایجاد یک نظام انسانی، عشقی است که نمــــیتوان شعله های آنرا خاموش نمود. ما در تاریخ میهن به صد ها از چنین شخصیت ها داشته ایم که نمودی از این شخصیتها را بعد از سرکوب جنبش مشروطه خواهان، ما میتوانیم در اولین تشـکل ویش زلمیان یا جوانان بیدار، در دوره جنبش اتحادیه محصلین پوهنتون کابل و یا دانشگاه کابل جستجو نمود که یکی از این شخصـیت های پر شور انقلابی رفیق ببرک کارمل میباشد.

رفیق ببرک کارمل: رفیق ببرک کارمل در سال ۱۳۰۸ ش مطابق ۱۹۲۹ عیسوی در قریهء کمری کابل در یک فامیل روشنفکر متولد شدند و بتاریخ اول دسـامبر ۱۹۹۶ در اثر مریضی طولانی که عاید حال شان بود در شهر مسکو وفات کردند و بنابر وصیت شـان در شهر حیرتان مزار شریف بخاک سپرده شدند. رفیق ببرک کارمل پسر ارشد، دگر جنرال محمد حسین هاشمی بودند. در باره اینــــکه این فرزند صدیق وطن، در کدام محیط متولد و کدام راه ها ر ا طی نمودند و دارای کدام شاخصه های اخلاقی و فامیلی بوده اند، لازم است اثر گرانبهای پدر مرحومی شــــانرا که بنام "برگه های رزمی و سیاسی کشور" میباشد و در سایت پر محتوای «اصـالت» نشر شده است، به مطالعه گرفت و به همین منوال سایت «اصالت»، که بنام این رهبر گرانقدر اهداء شده و با تصویر شان مزین میباشد، صد ها مقاله و نوشتارهای، از خود مســـئولین سایت و دست اندرکاران شان و همکاران قلمی آنها وجود دارد و بــه همین ترتیب سایت های دیگر انترنتی، خصوصا، سایت مردمی و محبوب سپیده دم نیز مـــــطالب مبسوطی از این رهبر گرانقدر، یعنی رفیق ببرک کارمل، دارد که با مراجعه بآنها میــتوان، دقیقا بشخصیـت سیاسی و اجتماعی شان پی برد.

رفیق ببرک کارمل تحصیلات ثانوی اش را در لیسه امانی کابل در سال ۱۹۴۷ به اتمام رسانیدند و بعدا به تحصیل حقوق پرداختند. رفیق ببرک کارمل در هنگام تحصیل حقوق در پوهنتون کابل، با عده ای از فعالین سیاسی ارتباط پیدا نموده و خود بحیث رهبر این گروپ به فعالیت های دامنه دار سیاسی در جنبش دموکراتیک جوانان تحـــــت تشکیــل ویش زلمییان (جوانان بیدار) قرار میگیرد. فعالیت های این جریان فعالین سیاسی ویش زلمییان دقیقا در شرایطی صورت گرفته است که استبداد و شیوه های بوروکراسی دوره سلطنت اهل نادری، از قبیل پیگرد جوانان آگاه و وطنپرست، و ظلم و ستم حکمرانان از سطح علاقه داری ها و ولسوالی ها تا سطوح ولایات، و خاصتا دخالت های غیر قانونی دستگاه های امنیتی و پلیس را به شمول، تهمت ها و افترا هات، در هـــــمه عرصه های زنده گی خلق های رنجدیده ای میهن عزیز قابل لمس مشهود بود.

رفیق گرامی ببرک کارمل با این گروپ جوانان، صدای رسایش را بر ضـد این همـــه نا برابری ها بلند نموده و فعالانه در این عرصه گام میگذاشتند تا اینکه در اواسط دهـه سال ۱۹۵۰ به اثر فعالیت های ضد رژیم سلطنتی، زندانی شدند و در سال ۱۹۵۶ از قیـد رهایی یافتند. رهایی رفیق ببرک کارمل از زندان، عطش مبارزات خستگی نا پذیرش را نه تنها از بین نبرد بلکه بیشتر از پیش آنرا شعله ور نمود، تا اینکه رفیق ببرک کارمـل با مبارزان دیگر عمدتا نور محمد تره کی با ۲۹ نفر رزمنده گان دیگر، ایجاد یک حزبی را بنام ح د خ ا بتاریخ اول جنوری سال ۱۹۶۵ برابر یازدهم برج جدی ســـال ۱۳۴۳ پایه گذاری کردند.

این پایه گذاری ح د خ ا، که مبتنی بر قانون اساسی نافذه برج میزان ۱۳۴۳ بود و متـکی بآن، طور نسبی فعالیت های علنی احزاب سیاسی را مجاز دانست، همان بود که حزب ما یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، بــطور منظم و علنی، بر ضد رژیم سلطنتی قرار میگیرد و به این وسیله مارش ها و میتینگ هـــای خیابانی به اشـتـــراک هـزاران هزار از اعضای رزمنده ای حزب، با اتحاد سایر جوانان وطنپرست براه انداخته میـشود و از طرف دیگر، مرام ح د خ ا، در شماره اول و دوم جریدهء خلق ارگان نشراتی حزب بـه نشر میرسد و بتاریخ چاردهم فبروری ۱۹۶۹ دومین ارگان نشراتی ح د خ ا بنام جریدهء پرچم هم به فعالیت های خدشه نا پذیر نشراتی شروع بکار میدارد.

تظاهرات و مارش ها و میتنگ ها بر ضد رژیم شاهی و افشای اعمال ریاکارانهء نظـــام شاهی و افشای اعمال نا شایست این خاندان اهل نادری، که همه بزعامت رهبر بزرگ و خردمند حزب دموکراتیک خلق افغانستان رفیق ببرک کارمل عزیز صورت پذیرفته باعث خشم رژیم سلطنتی و دار و دسته های شان میگردد. تظاهرات عظیم برج عقرب سال ۱۳۴۴ با تجمع بزرگ محصلین، متعلمین و سایر هــم میهنان، در جوار پارلمان سلطنتی، که جریان جر و بحث های پارلمان را به طـور علنی اعلان کرده بودند و خلاف آنچه گفته شده بود عمل گردید، باعث خشم گروه تجمــــــع کننده گان گردیده که بالاثر دخالت قوای ژاندارم و پلیس، به خاطر از هم پاشــیدن آنها، موجب قتل و زخمی شدن تعداد زیادی جوانان گردید که یاد شهدای سوم عقرب را نمیتوانیم از اذهان وطنپرستان بدور ساخت. رفیق ببرک کارمل در جریان حیات سیاسی شان دو بار در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۸ به حیث نمایندهء منتخب مردم در پارلمان سلطنتی راه یافت. حضور رفیق گرانقدر مــــا در پارلمان، و بیانات پر شور و انقلابی شان، کاخ سلطنتی را به لرزه در آورد و نــه تنها کاخ سلطنتی بلکه لرزش به جان ارتجاع ملی و بین المللی که ناظر فعالیت هــــای این حزب قهرمان بودند، نیز انداخت. تا اینکه قتل میر اکبر خیبر توســــــط دسیسه ای دشمنان ح د خ ا و میهن، و حضور هزاران هزار از اعضای ح د خ ا و هزاران هـزار از وطنپرستان دیگر در مراسم تدفین آن شخصیت گرانقدر و شعار و سخن رانی های رهبران با خرد حزب، در راس رفیق ببرک کارمل، ارتجاع داخلی را و نظام داود شاهی را به این وادار ساخت که کادر ها و رهبران با خرد ح د خ ا، را زندانی نماید و دفعتا بعـــــد از زندانی شدن آنها به قتل برسانند. ولی این تا اندازه دیر شده بود زیرا نفوذ اعضــــای رزمندهء حزب دموکراتیک خلق افغانستان بداخل قوت های مسلح، ریشهء عمیق گرفته بود، که البته قبل از عملی شدن نیات شوم، رژیم داوود خان به رهـــبری داوود خان رییس جمهور، مبنی بر قتل این رهبران با خرد و ناجییان آزادی میهن و مردم، در هفتــم ثور ۱۳۵۷ انقلاب ثور ۱۳۵۷ به پیروزی رسید.

پیروزی انقلاب ظفر نمون ثور ۱۳۵۷، آتش خشم و غضب را در جــــــان مرتجعین و دشمنان داخلی و خارجی ما، شعله ور نمود. و از همان آغاز فعالیت های علنی حزب ما و خصوصا زمانیکه حاکمیت حزبی و دولتی بدست این حزب افتاد، دشمنان در صــــدد بر انداختن حزب از قدرت حزبی و دولتی به کمک مادی و معنوی باداران داخلـــی و خارجی شان به سردمداری دستگاه سیا و آی اس آی پاکستان گردیدند.

انقلاب ثور ۱۳۵۷ با وجود موانع و سنگ انداری های دشمنان داخلی و خـارجی که در سد راهش بخاطر تحقق مواد مندرج اسناد مرامی ح د خ ا، بخاطر رفاه مردم و حــــفظ استقلال و حاکمیت ملی قرار گرفت، جسورانه به پیش رفت و در همان مراحل آغازین دست به یک سلسله فعالیت عملی در تحقق اسناد مرامی حزب، گام بر داشت. دستاورد های انقلاب ثور ۱۳۵۷ را که همه شاهد عملی آ ن اقدامات سودمندش در همه عرصه های زنده گی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم و میهن هستیم نمــی توان از یاد برد. من تکرار در تکرار و بشکل تکرار احسن باز هم مختصرا از آن همه اقدام های عملی ح د خ ا که پیوند با انقلاب ظفر نمون ثور ۱۳۵۷ و مراحل تکامـــــــلی اش یعنی ششم جدی ۱۳۵۸ دارد، مختصرا مینگارم:

- صدور فرمان مبنی بر منع اخذ جیز و جوره های کمر شکن عروسی، تجلیل مراسم عروسی به یک سطح نازل مصارف.

- منع دختر فروشی ها.

- تعمیم سواد بحیث یک جنبش سراسری سواد آموزی برای همه اتباع وطن.

- توزیع زمین برای دهاقین کم زمین و بی زمین و کارگران زراعتی برای تامین و رفـاه نعمات مادی و معنوی شان، طبق قانون اصلاحات دموکراتیک ارضی.

- ساختار هزاران موسسات تحصیلی، ابتدایی، ثانونی در سطح مراکز ولایات، بشمول قراء و قصبات.

- اعمار منازل مسکونی، برای فامیل های شهدا بکمک کارهای داوطلبانه ای اعضای رزمندهء ح د خ ا. یعنی پنحصد فامیلی ها در خیرخانه مربوط ناحیهء یازدهم شهری کابل.

- فراهم آوری تسهیلات تحصیل مسلکی و تخصصی در داخل کشور و خارج از آن برای ارتقای سطح دانش و مهارت های مسلکی کارگران.

- ایجاد کوپراتیف های زراعتی برای بسیج دهقانان و کارگران زراعتی و بخاطر تقــویه بنیهء مادی شان.

- عرضهء تخم های اصلاح شده غرض کشت به دهقاقین طور رایگان.

- توزیع مواد کوپونی رایگان برای مامورین دولت و اجیران.

- مساعد ساختن زمینه های کار برای زنان میهن در همه موسسات دولتی و خصوصی

- شکستاندن دروازه های پل چرخی و رهایی زندانیان، قطع نظر از جرم شان، کـــه توسط حفیظ الله امین خونخوار به شمول اعضای رزمنده ء حزب دموکراتیک خلــــق افغانستان به باستیل پلچرخی انداخته شده بودند.

- تعیین حقوق لازمه برای بازمانده گان شهدای انقلاب ثور ۱۳۵۷ و مراحل بــعدی آن

این اقدامات فقط در آغازین انقلاب ثور ۱۳۵۷ صورت پذیر گردید. ولی ارتجاع با دید چنین دستاورد ها و کار و پیکار حزب دموکراتیک خلق افغانستان در یک مدت کوتاه با همکاری و همدستی دشمنان داخلی و خارجی میهن و حزب قهرمان ما بر این شـدند تا هرچه زودتر جلو این پیشرفت های شگرف را بگیرند و همان بود که از نام مقــدس اسلام و عقاید پاک مردم دیندار این سرزمین عزیز ما یعنی افغانستان، بهره بـردند و حزب و اهدافش را و ساختار این حزب قهرمان را به تهمت کفر و الحاد بستند و این همان راهی بود که ارتجاع کهنه کار در مقیاس ملی و بین المللی همیشه برای خفـــــــه ساختن جنبش های میهنی و ملی ودموکراتیک و خاصتا جنبش های سوسیالیستی از این شیوه ها استفاده نموده اند. آنها تحقق این اهداف شوم شان را توسط باداران پاکستانـــــی شان یعنی دستگاه آی اس آی پاکستان و سیاه و چلتار پوشان عربی شان، عملی کــردند.

افسوس مردمان شرافتمند و با تقوای ما در شناخت دوست و دشمن مرتکب اشتبـــاه شدند و خواستار تعویض دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان، به بدترین دشمنان شان که لباس ریا کاری تقوا را بتن داشتند، گردیدند و نــــدای نا حق و دسیسه ساز آنها را لبیک گفتند.

حضور میخائیل گورباچوف خائین، در رهبری اتـــحاد شوری سوسیالستی سابق، صدمه ای بزرگی را، نه تنها به کشور شورا ها وارد آورد بلکه با عث از هم پاشیدن کمپ های سوسیالیستی گردید و عمدتا اینکه دشمنی وی را کشور شورا ها و خلق مبارز اتحـــا د شوروی با تار و پود وجود شان حس کردند. بهر ترتیب تاریخ هیچ گاهی در قضاوتش اشتباه نمیکند روزیِ خائنینی چون گورباچف و صد ها همچو گورباچف ها مورد محاسبه خلق های ستم دیده قرار میگیرند که از پنجهء قانون رهایی نخواهند یافت.

به هر ترتیب این دسایس دستـــــگاه سیا و آی اس آی پاکستان با همیاری دشـــمنان داخلی و خارجی ما و خصوصا نقش میخائیل گورباچف، به حاکمیت حزبی و دولتــی ح د خ ا و همچنان رهبری بعدی که زیر نام مشی "مصالحه ملی" به تشکل "حزب وطن"، با تدویر "پلینوم هژدهم" ما می ۱۹۸۶ به رهبری دکتور نجیب الله شهید هم گردید، خاتمه بخشیـــده شد.

حاکمیت "مجاهدین" که با هشتم ثور ۱۳۷۱ پیوند دارد، تمام خواب ها و خیال های خلق های متدین میهن را به خاک برابر نمود. حضور "مجاهدین" در میهن عزیز، که همه شامـــل چور و غارت دارایی های عامه و خصوص، قتل و قتال و آتش سوزی ها، اختطــــاف ها، تجاوزات جنسی، فساد مشهود اداری، سرقت آثار موزیم های ملی، چور معـــادن ذیقیمت، قتل مردمان بیگناه میهن و خصوصا قتل اهالی شریف کابل و مردمان هـزاره ما در سه دوکان چنداول کابل و تایمنی کابل و افشار کابل، و بالاخر اتــلاف حقوق زنان مبنی بر آزادی های مشروع مادی و معنوی شان، جراحات مشهود جسمی و معنــــوی زنان میهن، بچه بازی ها، ترویج کشت خشخاش و مصاب جوانان به مواد مخدر و فعل بچه بازیها و صدها جنایات مشهود دیگر از دســتاورد های این جنایتکاران که بنام "جهاد" همه را فریب دادند میباشد. اسناد و شواهد، ویدیو کست ها و سخنان ثبت نوارها و صد ها اعمال غیر انسانی و شرعی و حقوقی و قانونی، این جنایت کاران، پرده از رخ ایشان برداشته است که هیچ کسی نمیتواند از آن منکر شود.

بیایید بر قضاوت بنشینیم بگوییم که آیا دستاورد های انقلاب ثور ۱۳۵۷ به کفر و الحاد اتکا داشت و یا دستاورد های این قاتلان که خود ها را "مجاهدین" نامیده بودند و مینامند ای هموطنان نجیب میهن عزیزم! شما را بخداوند کریم قسم است که خوب قضــاوت کنید و بگویید که کی ها دوستان و کی ها دشمنان بودند و هستند.

البته این گزارش مختصر، شامل، شمه ای از مبارزات ح د خ ا را از پیروزی انــقلاب ثور ۱۳۵۷ با دستاورد هایش بشمول مراحل تکاملی آن یعنی شـــشم جدی ۱۳۵۸ ر ا حایز است، من یقین دارم که تاریخ همه ارزش ها و دستاورد ها را در ترازوی عدلش محاسبه میدارد و مانند عده ای از بنده گان نیست که همه چیز را از نگاه تعلقات مذهب قوم، لسان و منطقه و سمت و غیره بنگرد و قضاوت کند.

من در حالیکه در ختم این مختصر گزارش در باره چهل و نهمین سال تاسیس ح د خ ا هستم، بآرزوی این هستم و یا بهتر بگویم از تمام رفقای رزمنده ای ح د خ ا که به دسته ها و شاخه های مختلف سازمانی و تشکیلاتی ولی اهداف قسما مشابه، تقسیم شده ا نــد بحیث یک فرزند حزب محبوبم، که بیشتر از نصف عمرم را بخاطر تحقق آرمان والای حزب و انقلاب که همان آرمان مردم و میهنم میباشد، در جبهات گرم نبرد و مبــارزات ایدیولوژیکی اش در عرصه های باصطلاح جنگ سرد صرفا و صرفا بخاطر ایجـــــــاد یک حکومت واقعا ملی و دموکراتیک و بخاطر یک افغانستان آزاد، مستقل و سر بلنــد صرف کرده ام، حق خود میدانم که از این بیگانه بودن ها و تهمت بستن ها به یک دیـگر با نیات سالم حزبی و بحیث همان فرزندان مبارز و فــدا کار میهن تحت یک پرچم واحد و یک حزب واحد قرار بگیریم.

و بخاطر همان آرمانهای مقدس ح د خ ا و رهبران با خرد آن، دست اتحاد و اتفاق بــــه هم بدهیم. من بشما میگویم که دو دلی ها و یکدیگر را تخریب کردن ها، جز اینـــکه آب به آسیاب دشمنان بریزد، فایدهء دیگر ندارد. زیرا در این حالاتی که وطن و وطنداران از پراگنده گی و سرا سیمه گی و خصوصا ظلم و استبداد "طالبان" و عدم قانونیت و اصولیت دولت مافیایی کرزی به ستوه آمده اند و خصوصا زنان قهرمان میهن عزیز ما، که هر روز اذیت های مادی و معنوی میگردند به ما و شما فرزندان صدیق مــــــردم و میهن نیاز دارند. در اخیر این چند شعار.

- در اهتزاز باد مشعل درخشان ح د خ ا با همان آرمانهای والای انسانی اش

- به پیش به سوی اهداف دوران ساز ح د خ ا، و رهبران با خردش.

- شاد باد روح و روان قهرمانان و شهیدان ح د خ ا.

- به پیش بسوی یک وحدت کامل تشکیلاتی و سازمانی تمام شاخه های جدا شده از بدنه ح د خ ا - شاد و جاودان باد روان و نام زنده یاد رفیق ببرک کارمل، بانی خردمند ح د خ ا و راد مرد بزرگ نیرو های چپ دموکراتیک.

 

2014-01-01

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org