شنبه‏، ۴ جنوری ۲۰۱۴

 

Date: Thu, 2 Jan 2014 14:40:44 +0000

 

ﺭﻓﻘﺎﯼ ﮔﺮﺍﻣﯽﻭ ﺭﺳﺎﻟﺘﻤﻨﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺑﺪﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﯾﺖ ﻭﺯﯾﻦ ﺍﺻﺎﻟﺖ،

ﭼﻬﻞ ﻭ ﻧﻬﻤﯿﻦﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺍﺳﺎﺳﮕﺬﺍﺭﯼ ﺣﺰﺏ ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺗﯿﻚ ﺧﻠﻖ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﯾﻜﺠﺎ ﺑﺎ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﺮﺳﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﯾﻚﺷﻤﺎ ﺭﻓﻘﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﺮﯾﻒ ﺗﺎﻥ، ﺍﺯ ﮊﺭﻓﺎﯼ ﺩﻝ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻫﺎ ﻭﺳﺮﺍﻓﺮﺍﺯﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﺰﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺣﺮﻛﺖ ﻓﻜﺮﯼ ﻭ ﻗﻠﻤﯽ ﻭ ﻗﺪﻣﯽ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ . . . ﺗﺎﻥ، ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ.  ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ  ﻧﻬﺎﻝ ﺧﺮﻡ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﻭ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﻠﻚ ﻭﺍﻣﺮﻭﺯﯾﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺗﺸﻜﯿﻼﺗﯽ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﺡ ﺩ ﺥ ﺍ، ﺟﻮﺍﻧﻪ ﺯﺩﻩﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻧﻤﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ ﯼ ﺭﻓﻘﺎﯼ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺑﺪﯾﻞ (ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﻓﻘﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰ)، ﺑﺎ ﺩﺭﻙ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻧﺘﺪﺍﺭﯼﻛﺎﻣﻞ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻭ ﺣﺮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ، ﻓﺮﺩﺍ ﻫﺎ، ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﻭ ﻓﯿﺾ ﺑﺨﺶ ﺑﻪﻧﯿﺮﻭﯼ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺯﺣﻤﺖ ﻣﯿﻬﻦ ﻣﺎﻥ، ﻣﺒﺪﻝ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﻜﯽ ﻭ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻭ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﻭﻫﻤﺪﻟﯽ ﻭ ﻫﻤﻔﻜﺮﯼ ﻭ . . . ﻭﺣﺪﺕ ﭼﻨﯿﻦ ﺭﻓﻘﺎﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ، ﺍﯾﻦ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺭﻭﺭ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﺍﯾﻦ ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻭ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﻭ . . . ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻭ ﺣﻜﻢ  ﺯﻣﺎﻥ ﻭﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﻮﻧﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.

ﺩﺭﻭﺩ ﻣﺠﺪﺩﻧﺜﺎﺭ ﺗﺎﻥ!

ﺿﻢ ﺍﯾﻦ ﻛﻮﺗﺎﻩﻧﺒﺸﺘﻪ، ﭘﯿﺎﻡ ﻛﻤﯿﺘﻪ ﯼ ﻓﻌﺎﻟﯿﻦ ﺡ ﺩ ﺥ ﺍ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﺳﺎﯾﺖ ﮔﺮﺍﻥ ﺍﺭﺝ «ﺍﺻﺎﻟﺖ»، ﺍﺭﺳﺎﻝ ﮔﺮﺩﯾﺪﺗﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻤﻜﻦ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺶ ﻋﻼﻗﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﭘﺮ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ  ﮔﺬﺍﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺮ ﻣﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺭﯾﺪ،

ﻣﺆﻓﻖ ﻭﺳﺮﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ

ﺗﻼﺵ، ﻋﻀﻮﻛﻤﯿﺘﻪ ﯼ ﻓﻌﺎﻟﯿﻦ ﺡ ﺩ ﺥ ﺍ

 

پيام شاد باش کميتۀ فعالين

حزب دموکراتيک خلق افغانستان

مورخ اول جنوری 2014

 

فرخنده باد چهل و نهمين سالروز

اساس گذاری حزب دموکراتيک خلق افغانستان

 

           هم ميهنان عزيز و گران ارج !

               رفقاء و دوستان محترم !

               اينک ما در آستانه ی جهل و نهمين سالروز تأسيس ح. د. خ. ا قرار داريم؛ بدين مناسبت، عميق ترين تبريکات و شادباش های گرم رفيقانه و احترام های دوستانۀ همه فعالين ح. د. خ. ا را بحضور تک تک شما عزيزان گرانمايه ، از صميم قلب تقديم می داريم.

               چهل و نه سال قبل ، در اين روز، در روشنی خطوط درشت پيکار ميهن دوستانۀ مشروطه خواهان ( اول، دوم و سوم) و به پيروی از سنن پسنديده و پرافتخار مبارزات داد خواهانه و آزادی طلبانه ی ضد استبدادی و ضد استعماری مردم دلير و ستمديده ی افغانستان ؛ بتاريخ 11 جدی 1343 مطابق اول جنوری 1965 ، حزب دموکراتيک خلق افغانستان ، بربنياد آرمان مبارزه ی وطنپرستانه و انقلابی در راه آزادی، ترقی، صلح، دموکراسی، عدالت، برادری ، پيشرفت اقتصادی و اجتماعی و اعمار جامعه ی مرفه و سزاوار زندگی سعادتمند برای کليه شهروندان افغانستان ، با تدوير کنگره ی موسس پايه گذاری شد.

               تأسيس ح. د. خ.ا ، پيامد قانونمند و منطقی نمودارشدن تغيير ها و تحول های ژرف در سيمای اوضاع سياسی ـ اجتماعی افغانستان ـ منطقه و جهان ، پس از پايان جنگ جهانی دوم بود که زمينه های رشد نسبی اقتصاد و فرهنگ ، آموزش ، پرورش و بينش جديد را درقبال داشت و سبب اعتلای روز افزون سطح آگاهی و بيداری سياسی و اجتماعی کتله های معين روشنفکری و ساير اقشار و لايه های اجتماعی جامعه گرديد.

               بلی ! در اوايل دهه ی چهل خورشيدی بود که نهضت دموکراتيک عدالتخواه جامعه افغانستان با استفاده از شرايط مساعد ملی و بين المللی پس از دهسال سلطۀ استبداد سلطنت مطلقه ، دوباره جان و نفس تازه گرفت و در آستانۀ تصويب قانون اساسی جديد سال 1343 بار ديگر قد برافراشت و با پايه گذاری ح.د.خ. ا آرمانهای محدود نهضت مشروطيت را با وسعت بيشتری بجانب رهايی انسان زحمتکش ، از قيد و بند دست و پاگير مناسبات فرتوت فئودالی و ماقبل آن ، محتوای جديد و متکامل تر بخشيد.

               ح. د. خ. ا ، پس از تأسيس خود ، در نخستين سند مرامی خويش علاوه بر تاکيد روی تحکيم پايه های استقلال و حاکميت ملی و تماميت ارضی کشور، از مسأله ی گذار قانونمند از عقب ماندگی سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی به مرحله ی ترقی و تکامل اجتماعی و برقراری نظام سياسی عادلانه که در نتيجه ی آن توده های مردم از آزادی ، دموکراسی ، برابری ، صلح و ثبات ، امنيت و حقوق مساوی شهروندی، برخوردار گردند ، سخن گفت و راه رسيدن به پيشرفت و ترقی ميهن و سعادت و بهروزی مردم را در گام نخست با ايجاد دولت " دموکراسی ملی " که شرايط را برای تحقق دگرگونی های بنيادی هموار می ساخت، در سرلوحۀ کارش مشخص کرد.

               زندگی و فعاليت ح. د. خ. ا ، در دوران موسوم به دهه ی قانون اساسی، بويژه با شرکت در مبارزات انتخاباتی دوره ی دوازدهم و سيزدهم شورای ملی و برگزيده شدن شماری از چهره های مطرح وپردرخشش رهبری حزب ( ازجمله زنده ياد ببرک کارمل و دکتر اناهيتا راتبزاد) بحيث نماينده در مجلس نمايندگان ؛ سازماندهی و سهمگيری فعال در تظاهرات ، مارشها ، ميتنگ ها ، راه پيمايی ها، اجتماعات و اعتصاب های سياسی ؛ با روند تحولات سياسی در کشور ، محکم گره خورد و از پشتيبانی مردم برخوردار گرديد که درنتيجۀ آن حزب در ميان جنبش و جامعه از  نفوذ و اعتبار لازم برخوردار شد .

               حزب دراين برهه ی از تاريخ مبارزات سياسی کشور، توانست با استفاده ی معقول از تربيون شورا توسط زنده نام ببرک کارمل و ساير اعضای فرکسيون پارلمانی خويش ، به افشای ماهيت و چهره ی ضد مردمی ارتجاع سلطنتی ، ملاکين بزرگ و بيروکراتهای فاسد بپردازد و نيات شوم ارتجاع بين المللی، استعمار ( کهنه و نو ) ، استثمار و امپرياليسم را در قبال منافع اساسی ( سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی) خلقهای به پاخاستۀ افغانستان و جهان ، برملا سازد.

               ح. د. خ. ا با تلفيق اشکال مبارزۀ سياسی ( مخفی و علنی) ، صنفی و پارلمانی با همدگر، موفقيتهای چشمگيری بدست آورد و با جذابيت درخشيد. حزب با حمايت بيدريغ از مبارزات برحق خلقهای ستمکش در قاره های آسيا ، افريقا و امريکای لاتين و ساير زحمتکشان جهان ، دربين احزاب مترقی و انقلابی اعتبار بين المللی کسب کرد و بحيث يگانه نهاد سياسی مبارز و پيشروجامعۀ افغانستان شناخته شد، که در ضديت با ارتجاع، امپرياليسم ، استثمار، استعمار( کهنه و نو ) ، اپارتايد ، راسيسم ، انواع تبعيض ، فاشيسم و جنگ طلبی ... قراردارد و عليه آنها مبارزه می کند.

           دردوران معروف به دهه ی دموکراسی (!) ويا دهه ی قانون اساسی ، ح. د. خ. ا، با مشکلاتی نيز روبرو شد و مجبور گرديد تا با پيشامد های دردآور ، دست و پنجه نرم کند:

                نسبت حاکم بودن مناسبات توليدی فئودالی وما قبل آن درافغانستان ، عقب ماندگی شديد اجتماعی ( اقتصادی وسياسی) ، ناپختگی سياسی شماری از اعضای رهبری و کادرهای حزب، بی تجربه گی درکارهای سازمانی وتشکيلاتی، نازل بودن سطح فهم سياسی وفرهنگ نوين حزبی دربين عده ای ازاعضای حزب در مقامات بالايی ، آشنايی اندک برخی ازبلند پايگان حزب ازمضمون ومحتوای جامعه شناسی علمی و حتی بی باوری تعدادی از آنان به انديشه های علمی معاصر،  نفوذ يافتن گماشتگان ارتجاع وامپرياليسم دردرون حزب ، عدول عده ای ازپيشگامان حزبی  ازاصول مبارزۀ انقلابی ، سرانجام دسايس وتوطئه های رنگارنگ وپی درپی دشمنان داخلی وخارجی مردم افغانستان…  مسائلی بودند که حزب را با دشواریها مواجه ساخت . درنتيجه برخلاف اصول کلی و هدفهای عمومی مندرج در نخستين سند مرامی، بجای سمتدهی درست مبارزۀ سياسی وايجاد روحيۀ تفاهم، همکاری و اعتماد متقابل- از طريق شور و بحث صريح وآزاد، گرايشهای ناسالم ضد وحدت ويکپارچگی حزبی در زندگی سياسی اعضای حزب، دست بالا پيدا کردند، تا اينکه درمغايرت بامنافع وطن ومردم، در حزب انشعاب های متعدد  رخداد .

               علی رغم دشواری های ذکر شده، حزب طی دهسال اول کارومبارزات سياسی خود، درک وآگاهی سياسی وخواستهای صنفی توده های مردم را درجهت تحقق نيازمنديهای مادی و معنوی شان از طريق نشرات خلق و پرچم، تجليل از روزهای تاريخی اول می، سوم عقرب وهشتم مارچ و راه اندازی تظاهرات شاندار، تاسيس سازمان دموکراتيک زنان و جوانان افغانستان و ساير فعاليتهای که در بالا از آن تذکار بعمل آمد ؛ تاسرحدی ارتقاء بخشيد و جايگاهش را در جامعۀ افغانستان تثبيت نمود، که در صورت تمکين شاه به قانون اساسی ، نظام مشروطيت و توشيح قانون احزاب سياسی ، که چهار سال قبل از طرف هردو مجلس پارلمان به تصويب رسيده بود؛ شرايط لازم سياسی و حقوقی برای استقرار حکومت پارلمانی  قانونگرای حزبی و توده يی و نظام دموکراسی مردمسالار با شرکت  ح. د. خ. ا بمثابۀ يک حزب سراسری درمقياس کل کشور و ساير احزاب و سازمانهای سياسی و اجتماعی ترقيخواه ، مردم دار و تحول طلب جامعه  فراهم شده ؛ برای جوانان تحصيل ، برای کارگران کار ، برای دهقانان زمين ، برای زنان آزادی از پنجه های خونين و استعدادکُش مرد سالاران و برای روشنفکران فعاليتهای خلاقۀ سياسی ـ هنری و اجتماعی مساعد می گرديد و آنگاه ، زمينۀ عينی و ذهنی برای دست زدن به کودتای 26 سرطان 1352 و رويداد خونين هفتم ثور 1357 و قتل عام مردم بوسيلۀ حفيظ الله امين، آمدن ارتش اتحاد شوروی در افغانستان و کشتار های دسته جمعی و انفرادی بدست های خونين بنياد گراهای اسلامی ( مجاهدين و طالبان ساخت پاکستان و ايران ، امريکا و انگليس ) اصلاً مساعد نمی گرديد.

               با شکست دموکراسی تاجدار ! و استقرار نظام جمهوری در 26 سرطان 1352 برهبری سردار محمد داوود ديکتاتور، ح. د. خ. ا ، با تدوين و ارائه نظريات سودمند خويش توانست دولت جمهوری را درزمينۀ طرح برنامۀ " خطاب به مرم افغانستان " ياری، کُمک و مساعدت نمايد ، که با تطبيق سالم آن در جادۀ عمل، افغانستان می توانست وارد شاهراه تکامل جامعۀ انسانی گردد ؛ ولی دريغا که داوود خان نيز زيرتأثير فشارهای پيهم ايالات متحدۀ امريکا، کشورهای عربی و منطقه زانو خم کرد و راه سرکوب و اختناق را درپيش گرفت ، تا اين که رويداد هفتم ثور 1357 را بسيار پيش از وقت بر ح. د. خ. ا قهراً و جبراً تحميل کرد و بدين ترتيب، خود، خانواده و برخی از همکاران را نيز در اين اشتباه بزرگش قربان نمود.

               پس از رويداد هفتم ثور 1357 ، علی رغم اين که قدرت سياسی بصورت حقيقی به ح. د. خ. ا منقل نشده ؛ بلکه در انحصار نظاميان پيروزمندی قرارداشت که اکثريت آنان زير امر و قوماندۀ حفيظ الله امين ( کسی که به عضويت در سازمان " سی. آی. ای " متهم بود و با ورودش به افغانستان و ح. د. خ. ا ،انشعاب سال 1346 را برپيکر اين حزب تحميل نموده بود ) ، قرارداشتند ؛ مگر با آنهم حزب با تصويب واعلام " خطوط  اساسی وظايف انقلابی " ، سنگپايۀ سياست داخلی و خارجی ج. د. ا را گذاشت و زمينه های مساعدی برای کار و فعاليت سياسی- اقتصادی و اجتماعی به نفع توده های مردم  بوجود آمد.

               برنامۀ (30) فقره يی « خطوط اساسی وظايف انقلابی» درآن برهه ای از تاريخ کشورما، پاسخگوی تمامی نيازمندیهای اساسی زنده گی سياسی، اقتصادی، فرهنگی، امنيتی وانجام خدمات اجتماعی ميهن و مردم بپا خاستۀ مان بود؛ در صورتی که وظايف، مکلفيت ها، وجايب و مطالب مطروحۀ آن صادقانه رعايت ودر منصۀ تطبيق قرار می گرفت؛ آنگاه با تحقق اين برنامه، امکانات عملی برای استقرار حکومت قانون، توسعۀ نظام دموکراسی، پيروزی انقلاب ملی و دموکراتيک درکشور وعبور از اين مرحلۀ تاريخ مساعد می گرديد.

               وليک با دريغ و درد  که اين برنامه زمينه های تطبيق را حاصل کرده نتوانست و طراحان آن نيز به حاشيه رانده شدند. زيرا: از همان لحظه های نخست و روزهای اول ، اراده و خواست يک باند فاسد و جنايتکار به سرکردگی حفيظ الله امين در دولت و سپس در حزب حاکم گرديد و بدور از اخلاق سياسی و ادب اجتماعی ، وطن ـ جامعه و مردم را سياست های سرکوبگرانه و اختناق سياسی تهديد نمود و بزودی مطابق سناريوی از قبل طرحريزی شده توسط جلادان سياسی تازه بدوران رسيده ، برحزب انشعاب جديدی تحميل گرديد.

               در فاصله ی کوتاه ، پس از قيام نظامی هفتم ثور 1357 ، بر محراق خود بينی ، خود پسندی و خود منشی اشخاص و افراد منحرف و از خود راضی، بنابر اعمال و حرکت های ضد بشری آنان، شيرازۀ زندگی هزارها انسان هدفمند و بی گناه ، از جمله پرچمداران ح. د. خ. ا ، از هم پاشيد. درنتيجۀ افراط گرايی چپروانه و اتخاذ سياستهای قلابی در همه عرصه ها و تسلط خود کامگی در حزب و دولت ، پايه های علمی و اجتماعی حزب را متزلزل گردانيدند.

               دراين مرحله ، گسترش رسمی وحشت و جنايت سازمان يافته در جامعه ، سرکوبگری و ريختن خون هزارها روشنفکر ( بشمول حدود 2500 تن پرچمداران ح. د. خ. ا و 1000 تن اعضای سازمان جوانان افغانستان ـ سپس قتل نورمحمد تره کی و 100 تن از طرفدارانش ) و دهها هزار انسان بی گناه ديگر به مفهوم آن بود که جناح حاکم اعتقاد انديشه يی حزب را عمداً کنار گذاشت و در عوض جای آن را اصطلاح ها و واژه های بی ماهيت چون:" ديکتاتوری دموکراتيک نظاميان " ، " دموکراسی خلقی " ، " نابغۀ شرق " ، " قوماندان دلير انقلاب" شاگرد وفادار وغيره  گرفت.

               با حصول غلبه بر دستگاه ترور و اختناق خونين و طراز فاشيستی حفيظ الله امين ويارانش وبا پايان دادن به حاکميت انحصاری يک رژيم خونخوار ويک باند خطرناک آدمکش در ششم جدی 1358 ، که بنابر دلايل و عوامل مشخص ، از جمله تقاضاهای مکرر رسمی زمامداران افغانستان ؛ ( يگانه الترناتيف جلوگيری از قتل عام همه زندانيان و دوثلث جامعۀ افغانستان بوسيلۀ دستان خونين باند امين ـ گلب الدين ) ، پای نظاميان شوروی را به افغانستان کشانيد؛ تغييرات معينی در سيمای جامعه، زندگی مردم و حيات سياسی ح. د. خ. ا، پديد آمد و فعاليت حزب با اشتراک بالفعل و بالقوه ی بخشهای اصولی جناح خلق ( اعم از اعضای رهبری ـ کادرها و صفوف) در ساختارهای حزبی و قدرت دولتی بطور مساويانه، با پويايی لازم از سر گرفته شد و در اتحاد با هم و در موجوديت فضای اتفاق نظر و عمل ، مشی سياسی ( سياست داخلی و خارجی ) دولت اعلام گرديد.

               موازی با اقدام های اصولی، اصلاحی و سازنده در راه بهبود شرايط سياسی در جامعه و در زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم و ايجاد کانون ها و نهاد های اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی 13 گانه ( اتحاديه های مسلکی و صنفی ، شورای مشورتی اقتصادی ، ادارۀ تشويق و انکشاف سرمايه گذاری خصوصی ، جبهه ی ملی پدروطن ... ) و تحکيم پايه های آنها درميان شهروندان؛ حزب و دولت گامهای استوار، مصممانه و صلحجويانه را در دفاع از کشور و مردم در مقابل جنگ اعلان ناشده ی دول ارتجاعی و امپرياليستی ؛ و طرد دسيسه ها ، توطئه ها، مداخله ها و تجاوز آشکار و پنهان ممالک همسايه شرقی و غربی افغانستان ( پاکستان و ايران ) و پايان بخشيدن به جنگ و خونريزی درداخل که پيشبرد و دوام آن از قلمروهای پاکستان و ايران طرحريزی، سازماندهی ورهبری می گرديد، برداشت.

               باوجود تشديد و دوام جنگ اعلام ناشده و خرابکاری های بی حد و مرز جنگجويان و جنگ افروزان داخلی ، موجوديت مشکلات و امراض جناحی درون حزبی ميراث باقی مانده از گذشته ؛ بروز دشواری ها و شکل گيری گروهبندی های جديد و پيدايش گرايشهای مغاير وحدت و يکپارچگی حزب، توأم با کارشکنی ها و ايجاد عمدی مشکلات در فعاليتهای سياسی و اقتصادی حزب و دولت به هدف خرابکاری و تضعيف روند مبارزۀ حزبی ؛ ح. د. خ. ا توانست تا نيمه ی اول دهه ی شصت خورشيدی با صفوف فشرده و منظم و با جلب همکاری بخشهای وسيع از مردم در مرکز و ولايات، با انرژی و توانايی بيشتر به حيات خود ادامه دهد. دراين مدت تحت رهبری ح. د. خ. ا ، دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان  قادرشد تا کارهای چشمگير و قابل لمس را در راستای دولت سازی، ارتقای سطح زندگی توده های مردم به سر رساند و در عرصه های سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی و تحکيم پايه های حاکميت سياسی ، تشکيل قوای مسلح نيرومند ـ رزمی و وطنپرست... موفقيت های چشم گير و غير قابل انکار بدست آورد.

               بايد گفت که امروز و در لحظه های دشوار کنونی سياسی و اجتماعی ، در پهلوی دشمنان سوگندخورده ی مردم افغانستان ، تنها و تنها گمراهان و منحرفين و شکست خوردگان حزبی که بنابر ديد تاريک(!) گزافه گويی های بزرگ و لافيدن های مضحک(!) و خودمنشانۀ خويش در انزوا قرارگرفته اند و خود را تجريد شده می يابند و می خواهند فقط با عقده گشايی به تسلی روان بيمار و افکار ناجور خود بپردازند؛ با برچسب زدن ها منکر دستاوردهای درخشان ح. د. خ. ا و دولت ج. د. ا ، در دهۀ شصت خورشيدی باشند.

               با کمال تأسف بايست اذعان نمود که همگام و موازی باکار و پيکار وطنپرستانه و تلاشهای صادقانه ی اکثريت اعضای شرافتمند حزب که هدفی جز خدمت خالصانه به مردم و ميهن نداشتند؛ شماری از افراد ناسالم به مقصد دستيابی به مقامهای رهبری و رسيدن به اميال شوم و شيطانی خويش، ح. د. خ. ا را بار ديگر دچار مشکلات ساختند تا اين که با دسيسه سازی ها و با خدعه و نيرنگ های استخباراتی و با استفاده از شيوه های خدمات مخفی به اصوليت و رسالت آن لطمه ی شديدی وارد نمودند و فعاليت سياسی و اجتماعی آن را با دشواری های غير قابل کنترول روبرو کردند.

               سرانجام مطابق به سناريوی از قبل توافق شده ميان مسکو ـ اسلام آباد ـ واشينگتن ، گورباچف و ادوارد شوارد نادزه، در يک معامله ی خائنانه با زمامدار قصر سفيد و حاکم نظامی پاکستان، کودتای درون حزبی 14 ثور 1365 را راه اندازی کردند و ح. د. خ. ا  را از درون وبيرون انفجار دادند.

بربنياد دکتورين زهراگين و خود فروشانه ی گورباچف ، رهبران کودتايی ، اصول زرين ارادۀ اکثريت و خرد جمعی را بصورت بسيار بی شرمانه زيرپا کردند و در عوض خواستها و تمايلات فردی و گروهی خود را برحزب تحميل نمودند و با چرخش (180) درجه به سمت راست ، از هدفها و آرمانهای مرامی و برنامه يی ح. د. خ. ا عقبگرد سياسی و استراتژيک را پيشه گرفتند تا اين که حزب را دستوری و عمدی از مضمون و درونمايه ، محتوا ، جوهر و ماهيت سياسی ـ رزمی و انقلابی آن تهی ساختند و درفرجام با وارد آردن ضربه های مهلک بر پيکر اين حزب و زدن لطمۀ بزرگی برحيثيت و پرستيژ آن در سطح ملی و بين المللی، با درپيش گرفتن راه فرار و خيانت ، ستون فقرات حاکميت سياسی درافغانستان درهم شکست و سرانجام ارتجاع و امپرياليسم که قضايای غم انگيز ذکرشدۀ افغانستان را قبلاً نقشه کشی ، مهندسی ، سازماندهی و رهبری و تمويل نموده بودند، به پيروزی رسيدند.

پس از سقوط حاکميت سياسی حزب و بدنبال آن انتقال قدرت به  تنظيمهای ساخته شده در پشاور به کابل؛ درنتيجه ی جنگ های خانمانسوز و رويارويی تنظيمهای هفت گانه پشاوری وهشت گانۀ تهرانی برسر لاش قدرت ؛ همچنان مداخلۀ آشکار دول همسايه و ارتجاع جهانی و امپرياليسم بين المللی درامور داخلی ميهن ما؛ آزادی، استقلال سياسی و تماميت ارضی افغانستان درمعرض خطر نابودی قرار گرفت و وطن آبايی مان به شدت بسوی نيستی و بربادی سوق داده شد. زيربناها و ساختار های عامه، نهادهای توليدی، تاسيسات اقتصادی، بنيادهای اجتماعی و فرهنگی، ملکيتها و دارايی های شخصی مردم همه غارت، چپاول ومنهدم گرديدند؛ فاجعه های بشری و تلفات و ضايعات انسانی بی شماری بوجود آمد.

        شوربختانه همزمان با سقوط حاکميت و انتقال قدرت به گروههای جنگی، تعدادی از رهبران جفاکار و فرصت طلب، بدون درک مسؤوليت تاريخی خويش به پيشگاه مردم و جامعه ؛ ح. د.خ. ا و فعاليت آتی آن را در زمينه نجات توده های مردم از وضع فلاکتبار بوجود آمده ، در باتلاق تباهی ، بی سرنوشت و به حال خود رها کردند و خود راه فرار را درپيش گرفتند؛ شماری ديگری از انقلابی نماهای نيمه راه که زمانی به نرخ روز فضل فروشی می نمودند، باپايان حاکميت سياسی حزب، در اين جا و آن جا به تجارت سياسی پرداختند و باپر رويی خاصی بر سوابق سياسی خويش خط بطلان کشيدند ؛ بخش سوم ، از اعضای حزب که به هدف رسيدن به مقام های حزبی ـ دولتی به مقصد استفاده جويی و زراندوزی درزمان قدرت به حزب روآورده بودند، بعد از سقوط حاکميت از حزب روگردان شده به تنظيم ها پيوستند؛ عده ی هم بنابر دلبستگی به مقام و منزلت باسازشکاری های تسليم طلبانه و زيان آور ، برآستان دشمنان تاريخی حزب و مردم افغانستان زانو زدند و بمنظور ارضای خاطرآنان، به شدت به تخريب حزب وگذشتۀ پرافتخار تاريخی آن مبادرت ورزيدند که هم اکنون بدنام ترين حلقات و گروهبندیهای سياسی از آنان ستايش می نمايند.

اين تنها عدۀ ای ازاعضای با شهامت وپرافتخار ح. د. خ. ا از ميان صفوف و کادرهای با ايمان و شمار محدودی از اعضای کميته مرکزی معتقد به آرمانهای والا وانسانی حزب ما بودند که به مانند گذشته با قلم و سخن، با قاطعيت وصميميت از حقانيت راه حزب و آرمان های سترگ وانسانی آن دفاع بعمل آوردند.  

               از جمع اين رفقای مبارز و معتقد به آرمانهای انسانی ح. د. خ. ا ، يک بخش عمده و مرکزی آن کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا می باشد ؛ برخلاف دروغ پراگنی ها وسياه مشق های ی عناصر عقده يی و تجريد شده از نهضت چپ و دموکراتيک ، پرچم ح. د. خ. ا را برافراشته نگهداشته و وظايف آتی را درديارغربت انجام داده است:

ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا ، طی سال های سپری شده ، باتمام توانايی دربرابر سيلی از تبليغات خصمانه و ناروايی های مخالفان سياسی داخلی ( چپ و راست ) و خارجی صف آرايی کرد و با نشر مضامين علمی و تحليل های سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی ، از برنامه ها ، هدف ها ، آرزوها و عملکرد های ح. د. خ. ا چه به دوران اپوزيسيونی تعلق می گرفت و چه زمان حاکميت را احتوا می نمود ـ دفاع قاطع بعمل آورد؛ نارسايی ها ، اشتباهات ، کجروشی ها ، خيانت ها ، معامله گری ها، سازشکاری ها، اصول شکنی ها ، سبکسری ها ، استفاده جويی ها، زد وبندهای آشکار و پنهان... را که افراد مشخص ويا گروهبندی های درون حزبی به آن دست يازيده بودند ـ بسيار روشن برملا ساخت و به حملات و تاخت و تازهای مطبوعاتی دشمنان و رقبای سياسی پاسخ محکم و مناسب ارائه داشت ؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ.ا ، بانشر مضامين و تحليل های سياسی ، نيات شوم ، ماهيت عملکردها و هدف های سياسی ـ اقتصادی ـ استراتژيک اشغالگران بين المللی ، بويژه ايالات متحدۀ امريکا ـ انگلستان و دول عضو پيمان تجاوزگر ناتو را دررابطه با اشغال افغانستان و عراق ، بشدت محکوم و افشاء نموده و بمبارمان های کور هوايی و حملات توپخانه يی مهاجمين را بر روستاها و مناطق مسکونی که همه روزه خون و آتش می آفرينند و شهروندان بی گناه افغانستان را به قتل می رسانند و مرتکب جنايت جنگی می شوند ، نکوهش کرد ؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا، با تحليل ها و بررسی های نقادانه به افشای ماهيت زشت ﻭ ﮔﻨﺪﯾﺪﻩ ﯼ ساختار نظام سياسی فعلی درافغانستان که هيچ گونه جايگاه و پايگاه مردمی ندارد ، پرداخت ؛

        ـ در دهها مقال ، يادداشتها ، اعلاميه ها ، اطلاعيه ها و پيام ها عنوانی هم ميهنان عزيز و رفقای گرامی ، عملکرد حکومت پوشالی ضد ملی دست نشانده و مدافع منافع ستمگران که برسرنوشت ملت و مملکت با لجام گسيختگی حاکميت می راند و با بی رحمی برگرده های مردم ستمديده سوار است، به چالش کشيده و روی اجراآت آن در تمام عرصه ها ﺷﺪﯾﺪﺍ،انگشت انتقاد گذاشت؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا ، جريان دو دور انتخابات فرمايشی ، غير دموکراتيک، پراز تقلب و ساخته کاری رياست جمهوری و پارلمانی را که راه اندازی آنها مليونها دالر هزينه ﺭﺍ ﺩﺭبرداشت و يک مشت افراد نابکار ـ جنگسالار ـ قبيله گرای تماميت خواه و طفيلی را در قوای اجرائيه و مقننه ی افغانستان مسلط ساخت، باارائه دلايل و فاکتهای لازم ، نقد نمود و نتايج آنها را مردود خواند ؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا ، با انتشار نبشته های تحليلی و پژوهشی درسايت " سپيده دم " اعمال و حرکات جنايتبار وضد بشری گروههای بنيادگرای جهادی وطالبی را که هسته های اولی فعاليت خرابکارانه آنها درخاک پاکستان و ايران بنياد گذاشته شده بود و بطور فعال مطابق به برنامه های ويرانگر " سی . آی . ای " و " آی . اس . آی " و همکاری ساير دستگاههای استخباراتی جهان غرب ، حتی پيش از آغاز دهه ی هشتاد ميلادی برضد منافع مردم افغانستان قرارگرفته بودند و بارسيدن به مسند قدرت و درگيری های ميان گروهی سرزمين تاريخی مارا به ويرانه مبدل ساختند و سبب ايجاد دشواری های عديدۀ سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی درکشورشدند و ضايعات بی شمار مادی ـ معنوی ـ فرهنگی و تلفات انسانی را به بار آوردند ، يکايک برشمرد؛

        ـ همينگونه، ويرانگری ها ، آتش افروزی، دهشت افگنی، وحشت و بربريت داوطلبان جنگ افغانستان را که از سازمانهای بنيادگرای اسلامی دول عربی و غير عربی سربازگيری شده بودند و در کنار فرماندهان و چريکهای تنظيم های پشاوری و تهرانی درجبهه های جنگ اعلام ناشده برضد مردم افغانستان ، به کشتار و وحشی گری و رهزنی دست يازيدند و در رژيم طالبان وحشی و مدنيت ستيز، اعضای سازمان دهشت افگن القاعده را درافغانستان تشکيل دادند، برملا نمود؛

        ـ به همين منوال، درمقابل ادعاهای بلند بالا و بی بنياد سلطنت طلبان، قوم گراها و  قبيله گراهای تماميت خواه و انحصار طلب ، که با خدعه و نيرنگ و حرافی سعی ورزيدند تا در رابطه به حوادث چهار دهه ی اخير در افغانستان به فريب مردم و مغشوش ساختن ذهنيت ها بپردازند و توده های مردم را از مطالبات برحق بنيادی سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی شان منحرف سازند، آيينه گذاشت؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د.خ. ا ، هدف تحريکات و مداخلات ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﻧﯿﻦ دولت و احزاب مذهبی پاکستان و رژيم ولايت فقيه ايران را در امورداخلی افغانستان برملا ﻭﺁن ﺮﺍ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻧﻤﻮﺩ؛

        ـ همچنان، ماهيت کمک های مالی وهابيون وابسته به سلطنت آل سعود و شيخ نشينان نفت سالار خليج را به تنظيم های بنيادگرا دردهه ی هشتاد ميلادی و به گروه متحجر طالبان فرهنگ ستيز و باند جنايت پيشۀ حقانی در دهه ی نود ميلادی تابه امروز، ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﻣﺮﻛﺰﯽ " آی. اس. آی " پاکستان ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﺁﻥ ، افشاء ساخت؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د.خ. ا کارنامه های ويرانگرانۀ انجوهای خارجی را که به شيوۀ استعمار نو و با پلان ها و پروگرام های اسارت آور درتار و پود اقتصاد ناتوان افغانستان ريشه دوانيده و درهمدستی با يک دسته معامله گران و دلالان حريص داخلی، سيستم اقتصادﯾﯽ ﻣﻠﯽ ما را تاحدودی ازپا درآورده اند  به بررسی گرفت و زيانهای وارده را به مردم افغانستان، برشمرد؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د.خ. ا، در گرامی داشت ازراه و رسم و کار و فعاليتهای ماندگار حزب،همه ساله ( از سی و نهمين الی چهل و هشتمين ) سالروز تأسيس آن در سايت " سپيده دم " ، تجليل شايسته بعمل آورد.

        ـ به همين منوال در تجليل و گرامی داشت از روزهای تاريخی کشور چون جشن ملی و باستانی نوروز ـ  سالروز استرداد استقلال افغانستان ـ روز هشتم مارچ ، جشن آزادی و همبستگی زنان سراسر جهان ـ اول ماه می، رو ز جهانی کارگران؛ همچنان درياد آوری و انعکاس خاطره ی جان باختگان حزب که در راه دفاع از ميهن و منافع زحمتکشان ، از زندگی خود گذشتند؛ رسالت خويش را انجام داد؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا با تحليل مشخص از اوضاع مشخص، به اين دستور زمان و ضرورت زندگی حزبی پاسخ داد، تابا درنظرداشت شرايط موجود درافغانستان و جهان و با درک حساسيت لحظه های مبارزه ی سياسی درمرحله ی فعلی، طرح « خطوط اساسی اهداف مرامی و برنامۀ حزب » و آئين نامه ی زندگی حزبی « اساسنامۀ جديد ح. د.خ.ا » را تهيه ـ ترتيب وتنظيم نمايد ومتن هردوسند را درسايت " سپيده دم" در معرض نظرخواهی رفقاء و هم ميهنان عزيز قراردهد؛

        رفقاء و دوستان گرامی !

        با استنتاج از کار و فعاليتهای مثبت و ماندگار حزب و کاستی ها و کجروشی های منحرفين و تلاش های خستگی ناپذير فعالين حزب تا هم اکنون ، که روی پاره ای از آنها بصورت موجز وفشرده مرور گرديد ؛ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا، وظيفۀ خويش می داند تا برمبنای دستورزمان ، حکم آمرانۀ تاريخ ، شرايط جانکاه و رقتبار توده های مردم و حالت اسفناک ميهن ما، به تعقيب فراخوان  مورخ 2012 / 7 / 10 يکبار ديگر ، با صداقت و صميميت به آن عده رفقای ارجمندی که تاهنوز به هدف ها و آرمانهای انسانی ح. د.خ. ا معتقد و باورمند هستند و مسؤوليت و رسالت انسانی ، ميهنی و بشری خويش را درقبال حوادث و رويدادهای فاجعه بار ملی و بين المللی به فراموشی نه سپرده اند؛ و لی بنابر شرايط دشوار و اوضاع پيچيدۀ افغانستان وجهان درانتظار يک حرکت درست واصولی جهت آغاز فعاليت نوين ح. د.خ. ا ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ويا بنا بر عوامل ديگری، ازجمله ﺑﺎﻭﺭ ﻭﯾﺎﻫﻢ حرمت گذاری به ﻧﻈﺮ وﯾﺎ «ﺩﺳﺘﻮﺭ» ﺑﺮﺧﯽ از پيش کسوتان ﭘﯿﺸﯿﻦ حزب وﻫﻤﺰﻣﺎﻥﺩﺍشتن عشق جوشان به کار و مبارزۀ ﻣﺘﺸﻜﻼﻧﻪ ﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽحزبی، عضويت يکی ازسازمانهای ﺟﺪﺍﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺑﺪﻧﻪ ﯼ ﺡ ﺩ ﺥ ﺍ را قبول کرده اند؛ اما اکنون با مطالعۀ ژرف ودقت کامل از متن ودرونمايۀ سياسی و ساختار تشکيلاتی آنها وعملکرد حلقات حاکم در آن سازمانها ،( در مقايسه با ﺍﺻﻮﻝ ﻣﺮﺍﻣﯽ ﻭﺗﺸﻜﯿﻼﺗﯽ برنامۀ ديروزی ﺣﺰﺏ ﻣﺎﻥ ﻭ هکذا طرح برنامه و اساسنامۀ کنونی ح. د. خ. ا) ؛ ایده آل ها ،آرزوها و سرنوشت امروز و فرداهای خود و مردم و ميهن خويش را در مضمون اسناد و عملکردهای آنان نمی بينند ؛ مراجعه نموده ، دعوت بعمل می آوريم تا باری بخاطر زدودن رنجهای بيکران خلقهای ستمديدۀ افغانستان ؛ با سهمگيری خود در راستای بسر رسانيدن وظايف بزرگی چون :

        ـ نجات وطن و مردم دربند کشيدۀ افغانستان از پنجه های خونين جنگ خانمانسوز اشغالگران بين المللی و جنگ افروزان داخلی و خارجی ؛

        ـ تأمين نظم و امنيت سراسری درکشور و جلوگيری از ريختن خون زن و مرد ، پير و برنا و کودکان معصوم ميهن مان ؛

        ـ دادن پاسخ مناسب به مطالبات سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی مردم مان که در طرح برنامۀ نوين حزب ما مشروحاَ ذکر شده است؛

        ـ سرانجام، تشکيل دولت وسيع البنياد منتخب مردم ؛ استقرار حاکميت قانون و نظام دموکراسی  واقعی و اعمار مجدد ميهن ويران شدۀ مان افغانستان عزيز؛ دورهم جمع شده ، دست ها را باهم فشرده، با تشکيل نخستين کميته های  حزبی با اسلوب نوين؛ کار را درسمت برگزاری کنفرانسها و تدوير کنگرۀ حزب و تعيين سرنوشت ساختاری و برمانه يی حزب، ﻧﺎﻡ ﺟﺪﯾﺪ(ﺩﺭﺻﻮﺭﺕ ﻟﺰﻭﻣﺪﯾﺪ و تصميم ﻛﻨﮕﺮﻩ) و گزينش زعامت جديد برای آن، آغاز وسپس گام های استوار بعدی را دراستقامت ايجاد جبهۀ واقعاَ متحد ملی و دموکراتيک برداشته، رسالتی را که تاريخ در برابر هريک از سپاهيان حزب قرارداده است، انجام وبه دستور زمان پاسخ مثبت داده شود.

          ـ فرخنده باد چهل و نهمين سالگرد تأسيس حزب دموکراتيک خلق افغانستان !

          ـ درود به روان پاک همه شهدای حزب و مدافعين واقعی منافع مردم و ميهن مان !

          ـ به پيش بسوی وحدت باهمی  همه رزمندگان صديق حزب مان ، ح. د. خ. ا !

 

کميتۀ فعالين

ح. د.خ. ا

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org