شنبه، ۱۷ مارچ ۲۰۱۸

    برگی از تاریخ مناسبات خارجی و
   روابط بین المللی افغانستان

 
نقشه از گوگل
 

تاریخ چندین قرنه مناسبات افغانستان و ایران بار ها توسط جنگ ها علیه همدیگر، مناقشات و اختلاف نظرها بین حکمرانان آنها، ادعا های ارضی و دشمنی و نفرت دوجانبه تیره گشته بود.

اساس مناسبات بین دو کشور در مرحله معاصر تاریخی در معاهدات سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۷ گذاشته شد و بعداً با موافقتنامه های دیگر به شمول موافقتنامه های سالهای ۱۹۶۰- ۱۹۶۲- ۱۹۶۳ و ۱۹۷۴ در مورد روابط تجارتی دوجانبه و ترانزیت اموال افغانی از طریق خاک ایران و معاهده سال ۱۹۷۷ در مورد تقسیم آب دریای سرحدّی هلمند و غیره تکمیل شد.

در سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۸ حکومت داوود در جهت برقراری تماس های نزدیکتر با رژیم های ارتجاعی شرق میانه و خلیج فارس و در درجه اول با ایران و عربستان سعودی گام گذاشت. این حکومت موافقت کرد تا از ایران قرضه بزرگی را (نزدیک ۲ میلیارد دلار) به خاطر ساختمان پروژه ها یکی هم طرح ساختمان راه آهن سرتاسری افغانستان از سرحدّ ایران- افغانستان از طریق هرات، قندهار، کابل به پشاور با شاخه بندی های ممکنه بسوی بحر هند و خلیج فارس بود. وعده های سخاوتمندانه رژیم شاهی ایران اهداف بزرگ سیاسی را در پی داشت. رژیم حاکم وقت در ایران با تخصیص کمک های بلاعوض و وعده های میلیارد ها قرضه کوشش داشت افغانستان را به محور نفوذ سیاسی امپریالیسم و متحدان آن در منطقه کشانیده همکاری عنعنوی افغان- شوروی را تخریب کند. (۱)

بتاریخ ۱۲ فبروری سال ۱۹۷۹، دفعتاً پس از سرنگونی رژیم شاهی ایران، حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان حکومت جدید ایران را به رسمیت شناخت. این امر افاده اراده نیک جمهوری دموکراتیک افغانستان و بازگو کننده آماده گی آن به خاطر توسعه و گسترش مناسبات همسایگی نیک بین هر دو کشور و شاخص همبستگی با انقلاب ضد شاهی و ضد امپریالیستی در ایران بود. اما نماینده گان مرتجع روحانیت ایران که در اول امکانات ایفای نقش پیشرو را داشتند و بعداً نقش قطعی را در سیاست داخلی و خارجی کسب کردند، موقف آشکار خصمانه را نسبت به جمهوری دموکراتیک افغانستان و انقلاب ثور اختیار کردند.

اگرچه نماینده گی های دیپلماتیک دو کشور به سویه شارژدافیر در کابل و تهران وظایف خویش را به پیش میبردند، ولی محافل حاکمه جمهوری اسلامی ایران جمهوری دموکراتیک افغانستان را از لحاظ حقوقی به رسمیت نمی شناخت.

سیاست رهبری ایران در رابطه با افغانستان به طور ساده خصمانه نبود. آن سیاست به طور آشکارا تجاوزکارانه بود.

رهبران ایران کلیه پیشنهادات حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان در زمینه تامین صلح آمیز مناسبات بین دو کشور را رد کرده، اعلام داشتند که آنها قصد دارند به اصطلاح انقلاب اسلامی را به افغانستان صادر کرده «جمهوری اسلامی افغانستان» را مطابق نمونه ایران تاسیس کنند.

مطابق آن نیات شوم، آنان تلاش داشتند ضد انقلابیون افغانی را زیر کنترول کامل خودشان درآورده آنها را متحد سازند، ایران را به پایگاه اساسی مداخله مسلحانه در امور داخلی افغانستان و مرکز تربیت گروهها و باندهای ضد انقلابی مبدل کنند. آنها توطئه ها و دسایس مسلحانه را در سرحدّات ایران- افغانستان سازمان دادند، باندهای خرابکار، تروریست و غارتگر و همچنان جاسوسان مخصوص را که در ناحیه قم و بعضی قسمت های دیگر ایران تعلیمات را سپری می کردند به خاطر پیشبرد اعمال تخریبکارانه و تبلیغات ضد افغانی به داخل سرحدّات جمهوری دموکراتیک افغانستان گسیل میداشتند. روی این منظور از نشرات تلویزیون و رادیوی ایران و قبل از همه دستگاه قوی رادیوی زابل، در نزدیکی سرحدّات افغانستان- ایران، که زمانی توسط سی. آی. ای امریکا ساخته شده بود، و همچنان از نشرات چاپی تبلیغاتی، به شمول اوراق، روزنامه ها، مجله ها، بروشورها، پوسترها و مکتوب ها و پخش افواهات دروغین و بهتان ها علیه رژیم مردمی در افغانستان و گسیل دستگاه های سیار رادیویی به کشور ما، به شکل وسیع استفاده صورت میگرفت.

مشی ضد افغانی حکمرانان ایران در برخورد آنها نسبت به «فراریان» افغانی که عده ی زیاد آنها هنوز در آغاز سالهای هفتاد و در جست و جوی نان به خاک ایران رفته بودند نیز انعکاس خود را می یافت.

حکمرانان ایرانی هزاران تن از آن افراد را به وسیله زور به اردو می کشاندند و از آنها بمثابه گوشت دم توپ در جبهه جنگ ایران- عراق در مبارزه علیه جنبش آزادی بخش خلق کُرد و سرکوب قیام های مخالفین خود استفاده می کردند.

حکمرانان ایران با تلاش در جهت استفاده حد اکثر از «فراریان» افغانی به مقاصد آزمندانه خویش در داخل کشور و همچنان در مبارزه علیه افغانستان انقلابی، در ماه اپریل سال ۱۹۸۳ به کار ثبت گسترده آنان و دادن شناسنامه های مخصوص به آنها آغاز کردند. ولی «فراریان» افغانی در عمل به نیات محافل حاکمه ایران پی بردند و از بدست آوردن شناسنامه خودداری کرده تعداد هرچه بیشتر شان میل داشتند به وطن شان باز گردند. بنا بر همین ملحوظ حکمرانان ایران به فشار آوردن بر «فراریان» افغانی آغاز کرده آنها را به شکل های گوناگون مورد شکنجه قرار میدادند و در ماه دسامبر سال ۱۹۸۳ اعلام داشتند که آنها در نظر دارند تا افغانهای را که از اوامر آنها اطاعت نمی کنند از کشور اخراج کنند (قبل از همه به پاکستان). همزمان با آن ایران یکجا با سرکرده گان ضد انقلاب افغانی ایکه در آنجا بسر میبردند موانع گوناگون را بکار می بستند تا از بازگشت افغانها به وطن شان جلوگیری کنند.

()         تاریخ افغانستان. مسکو: «میسل»، ۱۹۸۲، صفحه ۳۲۴ (به زبان روسی)

 ع . ق . فضـلی

 

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org