احمد ظاهر پر کار ترین خوانندۀ اماتور

بقلم: و. ترکانی

گرفته شده از شمارۀ سوم سال ۱۳۴۷ مجله پښتون ږغ

بازتایپ از ع . ق . فضلی

 

 

 

 

 

احمد ظاهر از نوازنده های جوان و محبوب اماتور رادیو افغا نستان است که اخیراً با اجرای پارچه های تازه و جالبش شهرت زیادی مخصوصاً در بین طبقه جوان مملکت کسب کرده است.

وی در ۲۴ جوزای سال ۱۳۲۵ در کابل تولد شد. وی فرزند داکتر عبدالظاهر رئیس ولسی جرگه می باشد.

احمد ظاهر جوانی است خوش قلب خوش مشرب ۔ پرکار و با ذوق. هنوز بیش از ۱۳ سال نداشت که انگشتانش روی پرده های هارمونیه آشنا شد. وی بعداً فلوت را آموخت و اکنون آکارديون را با مهارت تام نیز مینوازد. وی چهار سال قبل از طریق اماتوران لیسه حبیبیه همکاری خودرا با رادیو افغانستان آغاز کرد و تا اکنون بیش از چهل پارچه خواندن در رادیو اجرا کرده است، به طوری که خودش ازین جمله پارچه های «آشیانه عشق»، «وداع» و پارچه «از غمت ای نازنین عزم سفر میکنم» را بیشتر می پسندد.

برای اینکه خواننده گان مجله «پښتون ژغ» بیشتر با این هنرمند جوان آشنا شوند، این مصاحبه را که با وی بعمل آورده ایم تقدیم می کنیم:

 

هنوز چند دقیقه به وقت ملاقات مانده بود که با او در یکی از دهلیز های رادیو ملاقی شدم. قبل از آنکه احوال پرسی، تمام شده باشد، با لهجه ی دوستانه و چهره ی متواضع از من خواهش کرد تا از او نپرسم که به کدام خواننده بیشتر علاقه دارد. خواهشش را پذیرفتم و چند لحظه بعد گفت و گوی ما این طور ادامه یافت:

ښاغلی احمد ظاهر! ممکن است بتوانید تحصیلات تان تا کدام پایه است؟

ج- من تا صنف ۱۲ در لیسه حبیبیه درس خوانده ام و در سال ۱۳۴۵ شامل پوهنځی دارالمعلمين عالی شدم و سال گذشته از این پوهنځی فارغ التحصیل شدم.

س۔ آرزو دارید در آینده نیز کارهای هنری تانرا پیش ببرید.

ج ـ بلی، ولی هنر همیشه در پهلوی شغل دیگری خواهد بود که برایم انتخاب خواهم کرد.

س- چه شغلی را برایتان در آینده در نظر گرفته اید؟

ج ـ تعلیم و تربیه.

س ـ شما در موسیقی شاگرد کسی هستید؟

ج ۔ خیر، فقط استعدادم در موسیقی مرا تا این حد رسا نیده است.

س ۔ روزانه چقدر تمرین موزيك می کنید؟

ج- بسیار کم اتفاق افتاده که من حداقل روزانه دو ساعت مشق نکنم. البته درین مدت هم آکاردیون مینوازم و هم میخوانم.

گفتم: شما در مورد موزيك اماتور چطور فکر می کنید؟

- احمد ظاهر که در مقابل هرسوال من قدری تعمق میکرد و بعد سخن می گفت اینبار بیشتر به چرت رفت و بعد از چند لحظه گفت: سوال شمارا ندانستم، بار دیگر سوال را این طور مطرح کردم:

آیا اماتورها از نظر شما در کار خود موفق هستند و مردم از ایشان را ضی می باشند!؟

گفت: نسل جوان مملکت اماتورها را دوست دارند و کار شانرا می پسندند.

گفتم: قدری بیشتر روی این موضوع به اصطلاح رو شنی بیاندازید.

گفت: براستی گروپ اول اماتور رادیو که اکنون در رشته موزيك در اتحاد شوروی تحصیل میکنند در کار خود موفق بود و اکنون هم رفیقهای اماتور مخصوص گروپ اماتور پوهنتون که رهبر آن مسحور جمال می باشد در کار خود موفق می باشد. البته من وقتی در مورد کار کسی میخواهم قضاوت بکنم، قبل از همه شرایط کار را در نظر میگیرم.

در اینجا سخن را قطع نموده گفتم: از نظر شما گروپهای اماتور در مورد اجرای وظایف هنری شان در چه نوع شرایطی قرار دارند؟

گفت: در شرایط نامساعدی.

گفتم: چطور؟

گفت: برای اینکه يك گروپ بتواند بطور دسته جمعی به مشق و تمرین بپردازد، مشکلات زیادی از ناحيۀ عدم وجود محل مناسب برای تمرین وعدم وقت کافی و غیره موجود است که این مشکلات را نه ما حل کرده میتوانم ونه هم رادیو افغانستان حل کرده میتواند. در حال حاضر از سه گروپ اماتور رادیو صرف يك گروپ اماتور میتواند روزانه در استودیوی رادیو افغانستان مشق و تمرین کند. برای دو گروپ دیگر نه ستودیوی دیگری است و نه هم آلات موسیقی. فعلاً ما به نوبت کار میکنیم یعنی هر گروپ يك هفته كار میکند ولی با این همه مشکلات تا جائیکه قدرت داریم کار میکنم و البته بی مورد نخواهد بود اگر بگوئیم که رادیو افغانستان نیز به تناسب وسائلی که در دست دارد و شرایط بودجوی خود از هیچ نوع همکاری با ما دریغ نکرده است.

در اینجا سوال دیگری مطرح کرده پرسیدم: در چوکات گروپهای اماتور شما کسي را رقیب خود میدانید؟

احمد ظاهر اینبار بدون تأمل چنین جواب داد: خیر، من اصلاً در سبك خودم هیچ کس را رقیب خود نمیدانم.

گفتم: اکنون لطفاً در مورد پروگرام های موسیقی رادیو قدری صحبت کنید!

گفت: پرو گرامهای "از هر چمن سمنی" و "کاروان سحر" خیلی شنیدنی و دلچسپ است. موسیقی غربی و موسیقی کلاسیک هند در رادیو ضروری است.

گفتم: در خارج مملکت هم سفر کرده اید؟

گفت: هند و پاکستان را بطور خصوصی دیده ام.

گفتم: از خوش ترین خاطرۀ تان لطفاً یاد آوری کنید.

گفت: بازدید از کشمیر بهترین خاطره مرا تشکیل میدهد.

گفتم: ممکن است بد ترین خاطره تانرا نیز بگوئید.

گفت: یکسال ناکامی در صنف ۱۲.

در اخیر پرسیدم: بحيث يك هنرمند آماتور چه آرزو هایی دارید؟

گفت: اول اینکه در خارج مملکت نیز هنرنمائی کنم و دوم ریکاردهای هنرمندان بازار بیاید و مردم به آن علاقه بگیرند.

 تهیه، ترتیب و بازنویسی کامپیوتری از ع . ق . فضـلی

۱۵ نوامبر ۲۰۱۸

 

 

  

 

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

 

www.esalat.org