ا.ا. پولاد
donderdag 8 februari 2007 21:11:44
مگر بلر با مردم خود در مورد اینکه جامعه بین المللی و امریکا پلان حمله به ایران را ندارند صادق است؟ وزیر دفاع امریکا از روی صداقت حرف میزند که ما پلان مداخله نظامی بر ایران را نداریم؟
این همه حرف ها کاذبانه است. این همه یکبار دیگر خاک به چشم جهانیان زدن است.
امریکا واقعاً نمیتواند بر ایران حمله نظامی کند زیرا هیچ امریکائی ای دیگر حاضر نیست درجنگ عراق و احتمالاً ایران خود را درگیر کنند. آن ها این اقدامات را غیر قانونی، ناموجه و ناکام می دانند. بنا بر ان امریکا توان این حمله را ندارد. پس حقیقت پشت پرده در کجا نهفته است؟
امریکا و انگلیس مدرن ترین سلاح خود یا سلاح های هشیار خود را در منطقه جا بجا میکنند، تا به دستور، مشوره و کمک شان اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران حمله دزدانه کند و اینها در نیمه راه با سلاحهای هشیار مانع حمله ایران به اسرائیل شوند.
این است پلان انگلیس، امریکا و اسرائیل.
ناوگان بحری امریکا چرا در خلیج فارس لنگر انداخته است؟ برای اینکه راکتهای ایران خطر انتقامی برای اسرائیل است.
اسرائیل هدف محو و ازبین بردن تنها دستگا ها و ریاکتور های اتمی ایران را ندارد بلکه میخواهد تمام دستگاهای راکتی ایران را فلج کند تا بعد از حمله نظامی اسرائیل توان انتقام گیری را برای ابد نداشته باشد. به اینصورت تنها اسرائیل است که در جامعه بین المللی طرف قرار میگیرد و تمام فیصله های پر جوش کشور های جهان را امریکا ویتو مینماید.
همین حالا امریکا و انگلیس متخصصان نظامی را درجمله بیست ویکهزار نفر خود در عراق جابجا کرده اند و میکنند. این پلان را بلر، بوش و یهود المرت بخوبی میدانند. دستگاه های راکت پرانــــی حزب اله نیز از این پلان خارج نیست. حتی رهبران کثیف عربستان سعودی نیز درین پلان شامل است. این همه تحرکات از روابط و خموش کاری این چهار کشور هویداست. اما نمیدانم شامه تیــز سیاسی رهبری ایران این بو را حس میکند و یا خیر؟ ازین پلان آگاهی دارد و یاخیر؟ برای دفع این خطر بزگ آمادگی دارد یاخیر؟
جام جم نوشته است عربستان به عنوان رهبر جهان عرب موضع محتاطانه ای در قبال استرا تژی جدید بوش گرفته است که من به آن درین مقطع زمانی موافق نیستم، بلکه حد اقل چهار کشور درـ جستجو و تدارک خنجر به پشت ایران اند. ممکن است عربستان سعودی با عمق درین پلان وارد نه باشد و هم نیست زیرا آن کشور بحیث سمبول برای کشورهای انگلیس، امریکا و اسرائیل درمنطقه دیده میشود نه بحیث شریک قابل اعتماد. اما بدون آگاهی دادن این سه کشور (و یا بهتر بگویم دو رهبر ماجراجو و قانون شکن جهان بلر و بوش) به کشور عربستان سعودی ماجرای بد سیاسی آینده جهانی را به زعم خود شان در قبال خواهد داشت. لذا مانند همیشه رهبری آنکشوررا درجریان نیم بند این ماجرا قرار داده اند و یا زره ئی از پلان خود را به آنها گفته اند. زیرا رهبری عربستان سعودی با میانجیگری بین دو جناح فلسطینی درین وقت حساس بدون اراده انگلیس و امریکا با چنین طرزی نمیپرداخت.
منحرف نمودن افکار عامه جهان توسط اسرائیل بنام کشیدن شاهراهی درزیر مسجد الاقصی خود حواله تیریست که دو حدف را مد نظر دارد. اول اینکه در بحران حمله به ایران این موضوع کوچک چنان زیر فراموشی میرود که تا ختم کار آن به هیچصورت مورد توجه قرار نمیگیرد و درآخرین مراحلی که قطعنامه های جهان را در مورد اسرائیل امریکا ویتو میکند دیگر کار شاه راه ختم شده و ایران در ویرا نی قرار میداشته باشد. آنوقت است که اسرائیل یکه تاز به سرنوشت بازی دوطرفه و شوم عربستان سعودی خاتمه میدهد. (این پلان خیالی امروز ذهن بلر و بوش را احاطه نموده و آنها میروند تا در آخرین روزهای حیات سیاسی شان یکبار دیگر جهان را به خون بکشانند.) اگـرجهانیان توجه عمیق و دقیق برین افکار فاشیستی نه نمایند عاقبت امر نه تنها بر خیا ل پردازان خام جهنم خواهد شد، بلکه برای همه سیاست مدارائی که درین راه غفلت کرده اند و مردم بیچــاره کره زمین به محشری تبدیل و همان حرف کوچک و نا بخردانه ظهور مهدی در عراق به حقیقت می پیوندد اما نه بشکل افسانه آن بلکه بشکل دقیق و علمی قضیه.
من با جام جم در مورد جلب حمایت کشور های عرب منطقه برای اجرای طرح ها ی امریکا برای امریکا و انگلیس موافقم، اما نه به تمام معنی، بلکه درین مرحله جدید سفرها با دپلماسی فتنه گرانه ای کار صورت گرفته است، به اینصورت که عربستان را ضمن آگاه ساختن و پر حذر نمودن افشای قضیه زره ئی از پلان را حالی کرده اند و شاه سعودی را در مسیر نمایش عدم تفاهم با سیاست آنها کشانده اند. (ممکن است شاه عربستان سعودی درین جریان بسیار اندک آگاهی بشکل انحرافی آن یافته باشد و یا اینکه با کلماتی که بتواند در آینده سند اطلاع دهی را برسانداکتفا نموده باشند) اما زا سیاسی جهان و منطقه حاکی از پلان بزرک اما نا عاقلانه ئی در میزعملیات سیاسی خاور میانه کــه پی آمد جهانی دارد حدس زده میشود.
لطفاً دقت کنید. تمام کشیدگی های حاد ده سال اخیر اسرائیل و فلسطینیان بروی سفراریل شارون در جوار بیت المقدس آغاز شده است که شدید ترین برخورد آن همین راه کشیدن اسرائیل در حومه بیت المقدس را میتوان نام برد. حال بعد از سفر رایس که به نوشته جام جم " رایس در این سفر هم چنین با توجه به اولویت کشور های عربی یعنی حل مساله فلسطین و اسرائیل ، گام مثبت دیگری را بر داشته است. اول اینکه رایس کدام کام مثبت را در سیاست جهانی برداشته است که این دیگرش است؟ دوم اینکه بعد از سفر اوست که نقشه کهنه اعمار سرک حومه بیت المقدس آغاز میگردد. واشنگتن تلاش ننکرده برخی اشتباهات خود در زمینه فلسطین را اصلاح کند. بلکه واشنگتن با دید اخرین روز های مرگ سیاسی خود میخواهد جهان و تمدن بشر را با خود یکچا مد فون سازد. این نظریه شوم نه دید اول دارد و نه دید بعدی . این منافع امریکا و اسرائیل نیست که هرگونه موفقییت را در ایجاد صلح با تر دید مواجه میکند بلکه ما جرا جوئی های سه کشور (یا بهتر بگویم سه رهبر ماجرا جو) است که جهان را به پرتگاه کشیده است.
اگر با ما جرا جوئی های محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیز اشاره کنیم سه ماجراجو نه بلکه چهار ماجرا جو میشود. اما با دلایل ضرورت عینی امنیتی و نظامی ئی که ایران از جانب انگلیس ، امریکا، اسرائیل و فرانسه دچار است و یا در سیاست این چند سال اخیر مطرح و شنیده شده است، در کنار آن امریکا از تضمین امنیتی بر کشور های مانند کوریای شمالی، ایران، کوبا، ونیز ویلا و عراق زمان صدام ابا ورزیده و میورزد و هم در مورد عراق امتحان عملی نادرستی خود را داده است، میتوانیم اعمال ما جراجویانه محمد احمدی نژاد را به عکس العمل شدت در مفابل شدت قرار داده و برای او نام ما جرا جو را نگزاریم. (راه منطقی ومدارا نیز میتواند راه حل باشد اما نه برای همیشه. احمدی نژاد اگر این تجربه را هم می کرد میشد بر تمام اعمالش صحه گذاشته شود، که نکرد.) ایران چرا در قطار کشور های ضعیف از نگاه نظامی در منطقه باشد. در حالیکه از نگاه اقتصادی و علمی نسبت به پاکستان در مرحله بهتری قرار دارد. ایران به کمک انگلستان در- مقابل هند که کنچاره آینده گاو پیر در خوابش محسوب میشود با سلاح اتمی مجهزمیگردد، اما ایران که در مقابل خطرات خصمانه انگلیس ، امریکا ، فرانسه وازهمه بیشتر اسرائیل مجهز با سلاح اتمی آنهم توسط انگلیس است باید مورد حمله تخریبی قرار گیرد؟ اینجاست برائت محمود احمدی نژاد. وزیرامور خارجه امریکا به دنبال ائتلافی از کشور های عربی بود تا کاخ سفید از آن هم در طرق دپلماتیک و هم در استفاده از راه حل نظامی در قبال ایران به عنوان اهرم فشار و انزوای کشور مان مورد استفاده قرار دهد. اما کشور های عربی ضرب فشار های امریکا را گرفته و عملاً مانعی در برابر آن شدند." آری صحیح است اما نه به تمام معنی. بعضی کشورهای عربی تا آن سرحـــــد تحت تاثیر کشور های انگلیس و امریکا هستند که اتکا به آنها با این عبارات محکم نمیتواند جــــا و ضرورت داشته باشد. میتوان گفت اکثر کشور های عربی منافع خود را در راه اقدام نظامی علیه ایران ندیده و به اینصورت روی مو فقیت پلان سفری وزیر امور خارجه امریکا درظاهر امرخــــط بطلان را در مو قعیت کنونی کشیده اند.
سفر های بلر، رایس، گیتس و برنز که ازنگاه سیاسی ونظامی به معنی تقویه تطبیق پلان شوم حمله نظامی بر ایران از طریق اسرائیل است با سیاست های نظامی قبلی درین منطقه کاملا" متفاوت و باشکل خاصی سازمان داده شده است که عبارات جدید سیاسی و دپلماتیکی برای توضیح آن باید به کار برده شود.
سفر ویا باز دید مشرف از ایران نیز درین راه کمکی بود برای سران انگلیس و امریکا تا روحیه سیاسی و نظامی حریف که تا کدام سرحد در تغافل قرار دارد ارزیابی و خبر داده شود. پس باید این گفته سعدی را نباید از یاد برد که:
هر گوشه گمان مبر که خالیست شاید که «شغالی» خفته باشد
بلر انگلیس که خود نتوانست از سفر ها و فریب های سیاسی خود بهره لازم و دلخواه خود را ببرد درین روزهای اخیر سیاسی خود در تلاش است از مهره های جا داده تاریخی خود دربین ملل جهان بهره ببرد. بوش وشرکای دیگر امریکائیش که در سیاست خود خواهانه جهانی شان ناکام مانده اند در تلاش اند کاری کنند تا ناکامی های خود را به دوش آیندگان قصر سفید که در دید امروزی دمـوـ کرات ها میتوانند باشند بگذارند. برای این کار به هر ماجرا جوئی دست میزنند تا دموکراتهای حاکم بر مجالس دوگانه پارلمانی امریکا دست به ممانعت جدی بزنند و مسئو لیت این بیراهه رفتن را بـــه دوش گیرند. بنا بران هر ا نسانیکه درین زمان به انسان، انسانیت، تمدن بشری، دست آورد بشری وآینده بشریت می نگرد ومیتواند کاری بکند وظیفه دارد تا مانع چنین یک اقدام نا بخردانه ئی گردد.