پنجشنبه، ۲۶ اپریل ۲۰۱۸
ثور اگر میراث درس زندگیست
گرچه بر چیدندش اما ماندنیست
در طی چهل سال ثابت شد که آه
دشمنی با ثور، با خود دشمنیست
پیش از آنکه هفتم ثور، انقلاب ثور، رویداد ثور، تحول ثور، قیام ثور، کودتای ثور، خیزش ثور و یا قیام مسلحانه ثور بوده باشد، هفت ثور بود. اسم تاریخی، با مسما، جاودان و ماندگار.
بقول معروف «مباش احول مسما جز یکی نیست + اگرچه این همه اسما نهادند»
هفت ثور بمثابه نقطه عطف در تاریخ کشور و رویداد بزرگ سیاسی در عصر حاضر بحساب می آید که با گذشت زمان فروغ جاودانگی هفت ثور از لابلای توفانهای مدهش و ابر های سیه فروزانتر از گذشته میدرخشد. یعنی در قلب های مردم میدرخشد. در قضاوت تاریخ میدرخشد و در نماد جاودانگی آرمانهای نسل فردای کشور خواهد درخشید.
بدلیل اینکه هفت ثور در تاریخ جنبشهای آزادی خواهی کشور ما، ریشه در گذشته های دور و بخصوص در مبارزات ضد استعماری، استبدادی و ضد ارتجاعی دارد.
هفت ثور یادآور حماسه ها و قهرمانی های خلق کبیر افغانستان در راه آزادی و دفاع از استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و میراث بزرگ جنبش مشروطه خواهی، تشکل احزاب سیاسی، جریانهای ترقیخواهی و دوران آبستن تحولات سیاسی در کشور و منطقه می باشد که در راستای یک ضرورت تاریخی و روزهای مصادف به انگیزه شهادت استاد میر اکبر خیبر، سرنوشت تحولات سیاسی کشور در هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی با حزب دموکراتیک خلق افغانستان عجین شد.
هفت ثور سر آغاز تحولات بزرگ سیاسی و گذار حاکمیت از یک خاندان حکمران به عموم ملت بود و برغم استقبال پرشور مردم از این رویداد تاریخی، در همان روز های آغازین با چالشهای درون حزبی لیبرالیستی و متکبرانه حفیظ الله امین همراه بود. چالشهایی که از اعلامیه های تند نمایشی چپی گرفته تا تعین مشی اوانتوریستی سرخ سیاسی، تا برخورد با خانواده سردار محمد داؤد و سرنوشت رهبری نظام گذشته.
در رابطه به موضعگیری رهبران حزب د.خ.ا.، در قبال سرنوشت حاکمان دولت پیشین، بسیاری از اعضای رهبری حزب، شاهدان عینی و نویسنده گان وطنپرست و ریالیست با ارایه نظریات و دیدگاه های مشترک و متفاوت، اکثراً قریب به اتفاق همه، به تایید از موضعگیری اصولی برازنده، مسولانه و عاقبت اندیشانه زنده یاد ببرک کارمل بزرگ به منظور جلوگیری از خونریزی و کشتن داؤد و خانواده آن و رهبران دولت قبلی بدون محکمه و خلاف نورم های قبول شده ملی و بین المللی اظهار نظر کرده اند. چنانچه محترم غلام دستگیر پنجشیری عضو بیروی سیاسی حزب در رابطه چنین نگاشته است:
«نور محمد تره کی و ببرک کارمل در همان آغاز دو بر خورد جدا گانه و متضاد با مسئله سرکوب خونین یا مسالمت آمیز با سردار داؤد داشتند. ببرک کارمل طرفدار برخورد با انعطاف با سردار داؤد و خاندانش بود. او اصرار میکرد که باید سردار محمد داؤد کشته نشود. کارمل معتقد بود که نخست ماهیت هومانیستی و دموکراتیک انقلاب آشکار می شود و دوم، سنن اخلاقی، ملی و دینی مردم احترام میشود. سوم اسرار و پیوند های او با ارتجاع منطقه و امپریالیزم افشا می شود. چارم، انقلاب ما از پشتیبانی بین المللی و پشتیبانی اخلاقی توده های مردم جهان بر خوردار میشود. اما سلیمان لایق در باره شیوه برخورد با سردار داؤد در پاسخ تره کی گفت (دا فرعون باید ووژل شی)» معلوم است که موصوف موضع گیری خود را نیز مبنی به سرکوب خونین داؤد بنحوی بیان داشته و آنرا جو مسلط نامیده است. به این ترتیب تحول ثور را در همان لحظات اول با خون های ریخته شده سرخ ساختند و این براستی سرآغازی بود که دستان نا پاک امین جلاد خونینش کرد. که علی الرغم کوشش های خردمندانه و دور اندیشانه ببرک کارمل در راه جلو گیری از جنگ، قطع خونریزی و آمدن صلح باز هم جنگ ادامه یافت.
ولی حفیظ الله امین به این هم بسنده نکرد بلکه با اقدامات کودتایی به منظور غصب قدرت و انحصار حاکمیت دست به ماجراجویی هایی زد که در نتیجه ی آن در واقع تبعید بخشی از رهبری حزب از کشور، کشتار و زندانی ساختن کادرهای حزب و پرچمداران دموکراتیک خلق افغانستان و قتل عام مردم بیگناه، در نتیجه کشور را به زندان سراسری مبدل کرده، پای حزب را به حوادث خونین کشانید و مردم را از تحول سیاسی روگردان ساخت.
پس از برآمدن مار افعی از آستین حزب و سرکوب نظام امینی، با رویکار شدن تحول ششم جدی ۱۳۵۸ و مرحله نجات حزب و دولت به رهبری زنده یاد ببرک کارمل منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، رییس شورای انقلابی و صدراعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان، در گام نخست درب تمام زندانها به روی زندانیان موافق و مخالف باز شد که در اثر آن زندانیان آزاد شدند و تحولات سیاسی در مسیر اصلی و اصولی قرار گرفت. دولت دموکراتیک مردم افغانستان بر پایه های وسیع ملی و مشارکت مردم و نماینده گان تمام اقوام و ملیتهای با هم برادر و برابر بنا یافته و مطابق به مشی و پروگرام کاری حزبی و دولتی برنامه های عملی و پلانهای ترقی خواهانه برای رشد، ترقی و اعتلای مردم در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در صدر وظایف حزبی و دولتی قرار داشت.
در دولت تحت رهبری ح.د.خ.ا. هر قوم و قبیله و گروههای اجتماعی جایگاه خود را داشتند در زمان حاکمیت حزب، سیاست واحد بر سرنوشت مردم و مسایل دفاعی با تدابیر مشترک وضع میشد و همه اعضای حزب و دولت در تمام سطوح بدون چون و چرا مکلف به اجرای آن بودند که هم از لحاظ اندیشه وطنپرستی و هم بر اساس نظم و دسپلین حزبی و مکلفیت های قانونی دولتی بشکل آگاهانه و با مسولیت تمام امور بطور متحدانه اجرا میشد. خدمت به آسیب پذیر ترین لایه های اجتماعی که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند از اهداف بر نامه وی حزب بود.
حزب د.خ.ا. و دولت عملاً در حمایت اقشار زحمتکش اعم از کارگران دهقانان، روشنفکران، جوانان و قشر زنان، متشبسین خصوصی، علما و روحانیون قرار داشت. حزب بمنظور ختم جنگ و مداخله بخاطر تامین صلح و امنیت کشور، سیاست مدارا و مذاکره را مطابق به تیزسهای دهگانه زنده یاد ببرک کارمل فقید در پیش گرفت و در میان حزب، دولت و مردم با یکصدا از آن دفاع و پشتیبانی می شد.
حزب مطابق مشی اصولی وطنپرستانه، جو سیاسی تحولات را مدنظر داشت و آنرا رهبری میکرد. حتی در زمان شرایط اپوزیسیونی خویش قادر به چنین امری بود به طور مثال نقش ح.د.خ.ا. در تغییر و آموزش سیاسی و ادبیات مترقی کشور، آگاهی دادن جامعه به طور مثبت و فعال، موضعگیری اکتیف، مثبت و فعال در پارلمان کشور، رشد مطبوعات مترقی و موثر فعالیت های رسانشی پیشرو و تشدید کار سیاسی میان توده های زحمتکش مواظبت از صفوف و کادرها مطابق به معیار های لیاقت و کار آرایی و رشد آموزه های سیاسی علمی برخورد یکسان داشت.
حزب و دولت مردمی، با کار جمعی و اخذ تدابیر مشترک روی موضوعات بزرگ به مشارکت موسفیدان با اعتبار و خیرخواه جامعه، علما، دانشمندان، نماینده گان گروهها و اقشار مختلف، اقوام و ملیتها تمرکز داشت و مشکلات و پیشنهادات مردم را از زبان مردم می شنید و در اخذ تصامیم، مردم را شریک میساخت و با سیاست علنی روشن و اصولی، پرچم مبارزه را علیه فساد، ظلم، نابرابری، قانون شکنی، اختلاس، رشوت و چپاول دارایی عامه وحدت شکنی، فراکسیون بازی، گروه بازی و قوم گرایی، تفوق طلبی و تبعیض، زورگویی و تکبر، شجاعانه برافراشته بود که تحت رهبری آن تمام افراد جامعه در برابر قانون مکلفیت مساوی داشتند.
حزب در رابطه به انکشاف و رشد اقتصاد کشور توجه جدی مبذول میداشت که بر بنیاد آن کارگران کار تولیدی و صنعتی و همچنان دهقانان در امور کشاورزی مورد توجه، حمایت، تشویق و مواظبت دایمی حزب و دولت قرار داشت و در حفظ دارایی عامه تلاش مصرانه مبذول میداشت. چنانچه در یکی از بیانیه های رهبر فقید حزب د.خ.ا. و رییس شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان زنده یاد ببرک کارمل از اهمیت یک قطره تیل و یک دانه گندم معادل یک قطره خون انسان یاد شده و در آن سطح مورد مواظبت و بازخواست قرار می گرفت.
به همین دلیل هفت ثور بر پایه ی حقانیت و بر بنیاد ضرورت های تاریخی مردم افغانستان به منظور نجات کشور و گذار از عقب مانی قرون و پیریزی نظام مبتنی بر عدالت، ترقی و پیشرفت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ریشه در بحر اندیشه و اقیانوس آرمانهای والای مردم ستمدیده افغانستان داشته و همچنان تازه، زنده و جاودان است.
هفت ثور در برابر دشمنان سوگند خورده افغانستان که از ارتجاع داخلی گرفته تا استکبار جهانی و بیش از نود کشور جهان همه در یک خط نا مقدس علیه آن جنگیدند و تمام هست و بود کشور را به آتش کشیدند ولی همچنان با سربلندی زنده است زیرا که مردم حق شناس افغانستان تمام دولت های پس از حاکمیت ح.د.خ.ا. را در عمل تجربه کردند که بجز بربادی مردم کدام ارمغانی نداشتند. در یک محاسبه ساده میتوان گفت که ناکامی دولتهای بعدی و سیه بختی مردم افغانستان در واقع حقانیت هفت ثور و جاودانگی تحول ششم جدی را در تاریخ کشور تحقق بخشید. اندیرا گاندی صدراعظم فقید هند میگفت «شما گلی را میتوانید لگد مال کنید ولی هرگز نمی توانید عطر آنرا از فضا محوه کنید»
پس از فرو پاشی حاکمیت ح.د.خ.ا. مخالفین هفت ثور برغم کسب پشتیبانی عناصر مزدور و بیگانه در تخریب کشور، ثروت اندوزی، غارت بیت المال و لیلام دارایی عامه در بازار پشاور و اخذ مزد سیل آسای دالر و کلدار و برخورداری از حمایت پاکستانی ها، عربها و غربیها ماهیتاً نتوانستند شالوده یک نظام متمرکز و هدفمند را به نفع مردم پیریزی کنند. مخالفین هفت ثور با فریب تاریخی و دلباختگی به اسلحه، کلدار و دلار و عطش قدرت، با رفتن در گروگان خارجیها در حفظ قدرت ناکام شدند. مخالین ثور به نسبت عدم درک از دشمن پاکستانی، عربی، باداران ولینعمتان شان با پشت پا زدن درسهای هفت ثور در لابلای تمام دوستان خود یعنی پاکستانی، ایرانی، و عربی و حمایت دیگر خارجیها، خاک ناکامی بسر باد کرده و آنها که خاک مقدس وطن را جولانگاه تروریستان القاعده، طالب داعش وهابی و فاطمی و سایر تروریستان کردند اکنون خود از موجودیت ایشان به ستوه آمده داد و فریاد میزنند.
مخالفین هفت ثور این به اصطلاح قهرمانان تجزیه شوروی سابق و بزعم خود شان دیوار برلین با پشت پا زدن بدرسهای هفتم ثور از درک و شناخت پاکستانی ها این دشمنان مشترک همه مردم افغانستان عاجز مانده و اکنون برغم موجودیت حامیان بین المللی شان در رویارویی با چالشهای ساخت پاکستانی، جامهای زهرآلود آنرا بناچاری سرمی کشند.
در حالیکه همان پاکستان دوستدار ولینعمت شان آنها را بر سر قدرت آورد، اکنون که آنها را به طالب و داعش معاوضه میکند فریاد شان گوش آسمانها را کر میسازد.
آتشی را که اینها در افغانستان بر افروختند و به حکم باداران خود به بهانه جنگ با شوروی سابق بجای یک کافر چندین کافر و مسلمان و ناتو و جامعه جهانی را بخاطر دفاع از خود و دفاع از چور و غارتگری و از حکمرانی نامشروع خود فراخواندند نه خود نجات یافتند و نی وطن نجات یافت و نی هم آتش جنگ خاموش شد، بلکه روز تا روز و متاسفانه آتش جنگهای نیابتی در کشور شعله ور تر میشود. که حاصل آن بغیر از بیچاره شدن مردم و حفظ قدرت در دست یک اقلیت زراندوز، متعصب و قومگرا چه میتواند باشد. همین اکنون تمام قوتهای نظامی آمده در افغانستان جمع "جامعه جهانی" ناتو و امریکا، از آوردن صلح در افغانستان عاجز مانده اند برای اینکه دولت بی بنیاد فرمایشی و تحمیل شده از خارج هرگز نمیتواند به داد مردم برسد.
وقت آن رسیده است که وارثان اصلی این سرزمین، دلسوزان وطن، ترقیخواهان، صلحدوستان، روشنفکران ترقیخواه، همه در یک جبه وسیع و جنبش سرتاسری و گسترده با مسولیت و سالم اندیشی، همدیگر پذیری، نو اندیشی با وحدت و اتحاد نظر و عمل، با همبستگی ملی و کنار گذاشتن فاصله ها و تفاوتهای سلیقه وی، تعصبات قومی، لسانی، و جنسیتی، همه در یک صف واحد میتوانند بدفاع از ارزشها و اهداف والای انسانی نیروی را بوجود آورند که وطن را از مصیبت کنونی نجات داده و اهداف صلح خواهانه بشکل دموکراتیک مطابق به منافع علیای مردم افغانستان تامین شود.
فرخنده و گرامی باد چهلمین سالروز انقلاب ثور!
عبدالو کیل کوچی
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat