29.12.2006

آيا حقوق بشر
عليه سران جهادی اتهام می بندد؟

مروری بر نقض حقوق بشر طي يک دهه ی اخير

پژوهشگر: ت – د  ازشهرکابل

با لشکرکشي ارتش سرخ به افغانستان ، سيل كمك هاي نظامي به سوي مجاهدين جريان پيدا كرد. با وجود آن كه پاي منافع استراتيژيك امريكا بيشتر از هر كشور ديگر در آ نجا دخيل بود ولي باز هم كمك هايي كه صورت گرفت بيشتر آنها از بانك هاي عربستان سعودي بصوب پاكستان سرازير مي شدند. بخش كمتر از نصف اين كمك ها كه از طرف امريكا صورت مي گرفت خود قصه اي عليحده دا رد . با برقراري حكومت مجاهدين در كابل، سفير ايالات متحده در كابل و معاونش ريچارد هوگلند، آخرين ديدار مهم خود به عنوان مقامات رسمي ايالات متحده در كابل را انجام دادند و بدين وسيله افغا نستان در فاصله اي سالها ي 1992 تا 1994 در يك انزواي بين المللي قرار داده شد. عده اي اين عملكرد را دليلي بر بي اهميت بودن افغانستان براي امريكا مي دانند، اما با توجه به حقايق ديگر، اين نتيجه به دست مي آيد كه افغانستان پس از فروپاشي شوروي، هميشه براي امريكا اهميت داشته و دوري از آن و يا كشيدن پرده به روي آن كشور، جزيي استراتيژي دقيق اين كشور بوده است. ايلي كراكوسكي كه مامور وزارت دفاع امريكا و مسول بخش افغانستان در دهه هشتا د ميلادي بود مي گويد: ا فغانستان هميشه براي ما اهميت داشته است.

اين كشور در تقاطع راهي قرار گرفته كه قلب دنيا را به شبه قاره هند پيوند مي دهد. اين كشور اهميت خويش را از موقعيت اش كسب مي كند، موقعيتي كه در مرز دريا و خشكه قرار گرفته و نقطه اي تلافي قدرت هاي جهاني تاريخ بوده است. مغول ها و سكندر كبير از همين راه گذشتند و بازي بزرگ روسها و انگليسهاي قرن نزده هم در همين جا صورت گرفت. در قرن بيستم ميلادي هم، افغانستان مرز دو قدرت بزرگ جهاني بود.
نگاهي تند وگذرا برفاجعه ملي درکشورما دوينم دهه مي شود که جنگ ، آدم کشي ، بي قانوني ، وحشت وبربريت ادامه دارد . هزاران انسان قرباني هوس وآرزوهاي تعدادی افراد قاتل وتفنگ بدست گرديدند .

با قيام نظامي ثورسال 1357خورشيدي دشمنان سعادت و آزادی وطن ما در تباني با باداران غربي و شيخ های عياش و معامله گر عربي دست به اعمال ناروای زده و زير نام جهاد آب به آسياب دشمنان مردم و وطن ريختند. و در واقعيت امر با دريافت اسلحه وپول ازکشورهاي متعدد عملآ به آتش جنگ پطرول پاشيدند . زمانيکه توانمندي روياروي را درمقابل دشمن ازد ست ميدادند تمام شکست ، عقده مندي ، فشارهاي بيروني ورواني خويش را بافير راکتهاي هاي سکر20 ، 40 ، 60 ، کلستر، مزايل وانواع ديگراسلحه بالاي منازل مردم ، مکاتب ، ادارات عامه ، ايستگاه هاي بس ومحلا ت بودوباش مردم بي گناه فرونشانده وباتهيه به اصطلاح فيلم هاي مستند ازکشورهاي خارجي پول اخذ مي نمودند .

باسقوط ولايت خوست درحاکميت دکتورنجيب الله درسال( 1368) بد ست حزب اسلامي ، اتحاد سياف ، حزب اسلامي خالص ، جماعت اسلامي ، ارتش وآي – ا س – آي پاکستان حدود پنجهزارنفر؟ ازسربازان که مصروف سپري نمودن خدمت زيربيرق بودند وافسران بي رحمانه بد ست فرماندهان داخلي ونظاميان پاکستان سرکوب شدند مگرآنان انسان نبودند ؟ آيا اين کشتاروبزن وبردن نقض حقوق بشرنيست که مورد بازپرس قرارگيرد ؟ ودرگزارش سازمان حقوق بشرگنجانيده شود ؟ . همچنان هزاران انسان درجنگ ويرانگرجلا ل آباد درسال (1367) ازدوطرف درگيربخاک وخون کشيده شد ند ، چرا درج گزارش نگرديد ؟ .

بعد از سقوط حکومت دکتور نجيب الله ، دولت تنظيمي از پشاور ( پاکستان) به کابل انتقال نمود، و بعد از ختم دوره مجددی، ربانی در ماه جون ١٩٩٢ برای مدت چهار ماه به حيث رئيس دولت قد رت را بد ست گرفت . مردم تصور مينمود که جنگ های ١٣ ساله خاتمه می يابد و در کشور صلح و آرامش مستقر می شود. ولي نه تنها جنگ خاتمه نيا فت بلکه چنان جنگ هايی بين گروه های مختلفي به اصطلاح مجاهدين شعله ور گرديد که افغانستان و مردم آنرا به فاجعه کشاند. اين جنگ ها زمانی شدت اختيارنمود که ربانی بعد از ختم دوره چهار ماهه رياست دولت ، طبق معاهده پشاوربايد قدرت را به شورا تحويل ميداد متاسفانه نه تنها براي تسليمي قدرت اقدام صورت نگرفت بلکه به بهانه هاي مختلف به تداوم آن تلا ش نمود .

 بد ين ترتيب شورای رهبران آنوقت که بيشتر تحت نفوذ ربانی بود، به عنوان اينکه انتقال قدرت به شخص ديگر از سبب جنگ ها ناممکن است، دوره زمامداري ربانی را اولاً به ٤٥ روز و سپس تا زمان داير شدن لويه جرگه تمد يد نمود. بعداً با دايرنمودن شوراي حل وعقد در ٣٠ دسامبر ١٩٩٢ که ربانی يگانه کانديد در رياست دولت باقی ماند، بحيث ريس دولت برگزيد شد . درين شورا نمايندگان حکمتيار، حزب اسلامي خالص ، محاذ ملي برهبري پيرگيلاني ، جنبش و حزب وحدت نه تنها شرکت نداشتند بلکه عملآ جناح رباني باشرکت ندادن آنان دردولت زمينه سازجنگ هاي بعدي نيزگرديد . قبل ازتدويرشورا، جناح مخالف تهديد نموده بودند که در صورت دائر شدن اين شورا و انتخاب ربانی بحيث رئيس دولت، جنگ ادامه پيدا مينمايد .

متعاقباً آقايان حکمتيار، خالص، مجددی و گيلانی شديداً شيوه انتخاب ربانی را درين مقام مورد اعتراض قرار داده متذکرشدند که ربانی در انتخاب خويش در مقام رياست دولت جهل کاری وحق تلفي نموده و اين عملکرد وي جنگ ها را در کشور تشديد می نمايد. باين ترتيب ربانی دوره رياست چهار ماهه خويش را تا زمانی دوام داد که توسط قواي طالبان ازکابل مجبوربه فرارگرديد . زمامداري وی مجموعاً سه و نيم سال يعنی تا د سمبر ١٩٩٦ دوام نمود. طي اين مدت فشاررهبران ، نارضايتي مردم وتقاضاهاي مکررسازمان ملل متحد در متقاعد ساختن ربانی برای انتقال قدرت به نمايند گان واقعي ملت به اساس پلان های مطروحه عاجز ماند وبا هرطرح ارايه شده ازجانب نمايند گان سرمنشي ملل متحد ، برعکس گروپ کرسي نشينان کابل جنگ تازه اي را سازمان ميدادند . تا زمان سقوط اداره رباني درکابل تنظيم ها واحزاب سياسي درحاشيه قرارگرفتند واخرين روزهاي زمامداري، صرف حکمتيار بعد از جنگ های شد يد با قوای جمعيت وشوراي نظار، بعد از حصول کرسی صد رات موقتاً تطميع گرديد.

ربانی مخصوصاً محکوم به اين بود که با روحيه قومی و منطقوی عمل نوده و نميخواهد حاکميت رااز د ست بدهد ، و هم وی باساس قرارداد ها و تعهدات، منافع ايران، تاجکستان و روسيه را تآمين می نمايد. ازجانب ديگربا چاپ بانکنوتهاي پنج هزاري وده هزار افغانيگي درمسکو عملآ خريد وفروشي اراضي ، قوماندانان وجنگجويان رواج پيدا نمود وازجانب ديگرسرازيرشد ن سلاح ومهمات ازروسيه ، ايران وتاجيکستان ( مثلآ اسارت اتباع روسي با يک بال طياره انتنوف وده ها تن سلاح ومهمات درقندهار ، توزيع سلاح بدون قنداق وداراي شيب مخصوص ساخت ايران واکمالات بدون وقفه ازميدان هوايي کولاب درتاجيکستان ) عملآ جنگ راشد ت بخشيد . درماه جدي سال 1372يکتعدا د افراد سرشناس که وظايف قابل توجه دراداره استخبارات دولت رباني داشتند وبطوربسيارفجيع وناروا به قتل رسيدند ودراينجا نام چند نفرآنانرا مشت نمونه خروارتذکرميد هيم : - تورنجنرال اميرمحمد ( شهباز) معاون رياست عمومي امنيت ملي با برادرش .( معاون فهيم ). - جنرال سيد اکبرمعاون اول رياست پنج امنيت ملي . - دگروال انور( مشفق ) معاون اول رياست اداره سوم امنيت ملي ازلوگربرادرجنرال جيلا ني يکي ازافراد باسابقه اردوي کشور. - قسيم معاون اداره دوم امنيت ملي . و... دردوره زمامداري ربانی وضع کابل و ولايات خيلي وخيم وکشوربه چندين مراکزقدرت تقسيم گرديده بود . چوروچپاول ، دزدي ورهزني ، راه گيري ووند بازي ، قتل وقتال ، وحشت وبربريت ، ظلم وستم ، بستن وبردن ، بگيروبزن ، فيرراکت سکروکلستر، توپ وتانک ، رقص مرده و خنده زنده ، تيزاب پاشي وميخ کوبي ، بريدن شرم جاهاي انسانها وولادت نمودن زنان درپوسته هاي امنيتي ...

جزي مصروفيت روزانه نيروهاي امنيتي گرديده بود . ( فيلکس ارماکورا) نماينده سازمان عفو بين المللی، بعد از بازديد از کابل، درا ن زمان گفت : ... در کابل وضع حقوق بشر ناگوار تر از سابق و چور و چپاول و قتل های فردی و دسته جمعی وجود دارد، و راکت هابطور مسلسل اصابت می کند و هم آب و برق و قانون وجود ندارد. صرف در جلال آباد و مزار شريف وضع نسبتاً بهتر است و در متباقی مناطق افغانستان قضاوت در مورد جرايم به اساس شرعيت اسلامی از جانب خود قوماندانان محلات و مناطق صورت می گيرد. .. > در ماه جنوروی ١٩٩٣ تعداد زيادي ا زسيک ها و هندو ها که تبعه افغانستان و معمولاً مشغول معاملات تجارت بودند مورد فشار و اذيت قرار گرفته و مجبوربه مهاجرت به هندوستان گرديدند.

در ماه مارچ ١٩٩٣ رهبران تنظيم ها راهي مدنيه منوره شده و باحضور داشت پادشاه عربستان سعودی و نواز شريف صدراعظم پاکستان تعهد سپرد ند وقسم خوردند که دست ازجنگ کشيده ودرتقسيم قدرت به همه جوانب درگير اقدام نمايند اما بمجرد مواصلت ، جنگ وکشتارجديدي آغازگرديد . درين مذاکرات فيصله گرديد بود : رباني درتحويلي قدرت تا هژده ماه اقدام نموده ، اسلحه از مردم جمع آوری و هکذا ملکيت ها و دارائی های تاراج شده دوباره به مالکين آن مسترد گردد و حکمتيار بحيث صدراعظم منسوب شود. مولوی خالص از امضای اين معاهده امتناع ورزيد و آقای مجددی در پايان معاهده نوشت که با ملاحظات امضاء شد. اما در ترکيب کابينه بين رهبران تنظيم ها، بعد از مناقشات زياد در جلال آباد توافق به ميان نيامد و يکبارديگرحملات راکتی بالای شهر کابل شد ت بي سابقه کسب نمود . طى سالهاى ١٩٩٢- ١٩٩٦ تفنگداران قدرت پرست که درداخل شهرکابل سنگرگرفته بودند مرتکب ويرانى شهر کابل وکشتار بيش از پنجاه هزار نفرمردم غيرنظامى وبالنتيجه مسبب اصلى جنايت عليه بشريت شده اند.

بنيادگرايان جنگ سالار طي سالهاي نخستين زمامداري خويش جنگ را تاسطح کوچه هاى کابل، درجمال مينه و چنداول ومنطقه افشارو ديگر نقاط شهر گسترش دادند، و در اين فاجعه بيش از چهار هزار انسان بى گناه ( ازمليت مصيبت ديده هزاره ) را درکابل بوسيله توپ و تانک و بمباردمان بى امان قتل عام کردند که اين شهکاري آنان به ( فاجعه افشار) مسما گرديد . اين جنايت جنگى يکى از شواهد انکار ناپذيرى است که مردم کابل آنرا فراموش نخواهند کرد . کشتار مردم هزا ره و شیعه ي منطقه ا فشار در 22 دلو 1371 خورشیدی لکه ننگی است که تا همیشه بر دامان تفنگداران فاتحه کابل باقی می ماند. در نیمه شب این روز که با سالروز انقلاب در ایران هم زمان بود، نیروهای دولت که عبارت بودند ازقوتهاي : شوراي نظار، جمعيت ، اتحاد سياف ، حرکت اسلامي و حزب وحدت شاخه اکبري به فشاريورش برده ودر این حمله ، منطقه به تصرف نیروهای یادشده درآمد. نيروهاي متعرض به مدت 24 ساعت، افزون بر کشتار مردم ، دست به ویراني، غارت ، آتش زدن خانه ها و تجاوز به زنان و ربودن کودکان و جوانان سرگرم بودند.

 همین رویداد بارها در هجوم های نیروهای فاتحه درچندا ول ، دهمزنگ ، کوته سنگي وغرب کابل تکرار شد. همچنان در نیمه های سال 1373، گروه مذهبی و ناشناخته طالبان از قندهار سربرآورده و در کمترين زمان توانستند همه جنوب و شرق افغانستان را به تسخیر خود درآورند و در ماه حوت به دروازه های کابل برسند. طالبان هنگام رسیدن به کابل، با حزب وحدت پیمان بست که علیه مردم این حزب وارد جنگ نشود، بلکه برای از میان برداشتن نیروهای دولت بکوشد. در این میان، نیروهای دولت با بهره گیری از فرصت، به هجوم سنگین دیگری دست زدند . در همین زمان، آیت الله محسنی در فتوا یی ویران گر، مزاری را مفسد فی الارض خوا ند و خون نیروهای وی را مباح دانست. این دو مسأله، طالبان را واداشت تا چهره اصلی خود را نمایان سازد. از این رو، نیروهای طالبان برخلاف توافق پیشین، به خلع سلاح رزمندگان حزب وحدت پرداختند. در این حال، عبدالعلی مزاری با هشت تن از فرماندهان نظامی برای رایزنی با فرماندهان طالبان که در منطقه چهارآسیاب (در بیرون کابل) مستقر بودند رهسپارآنجا شد تا توا فق بدست آ مده را نهايي نمايند .

 طالبان بدون توجه به عرف بین المللی و احکام اسلامی که مدعی اجرای آن بودند، عبدالعلی مزاری، رهبر حزب وحدت اسلامی را به همراه جنرال ابوذر غزنوی یکی از فرماندهان هزاره ، سید علی علوی منشی ویژه مزاری و دیگر فرماندهانش نظیر: عیدمحمد ابراهیمی بهسودی، خادم حسین اخلا صی جاغوری، جان¬محمد ترکمنی و عباس جعفری لومانی، شکنجه و به شهادت رساندند. گروه فاشیستی طالبان در اقدامی نابخردانه و غیرانسانی، پیکر قربانیان خود را در یکی از دشت های غزنی از هلکوپتربه بیرون پرتاب کردند و مدعی شدند هنگامی که مزاری و فرماندهانش را اسیر کرده بودند و میخواستند به قندهار منتقل کنند، وی با ربودن اسلحه یکی از طالبان همه را به رگبار بسته و دیگر طالبان در واکنش به این اقدام، مزاری و همراهانش را کشته اند ازجانب ديگر نیروهای دولت یورش خود را به غرب کابل با غارت¬گری و تجاوزهای جنسی و کشتار دسته جمعی مردم این منطقه تکمیل کردند. با به شهادت رسیدن مزاري و ویرانی غرب کابل، پایگاه هزاره ها پس از سه سال مقاومت سقوط کرد.
برعلاو در حوادث ١١ جدى سيزده صدوهفتادودو صدها نفر از سربازان جنبش در ساحه ارگ تا پل محمود خان توسط نيروهاى دولت قتل عام شدند . همچنان قتل هزاران نفرازنيروهاي طالب دردشت ليلي درسال ١٩٩٧ و کشتاردسته جمعي حدود هشت هزار نفرازمردم باشهامت هزاره در مزارشريف توسط نيروهاي طالب به تاريخهاى هشتم ونهم اگست ١٩٩٨، وکوچ دادن اجبارى مردم کوهدامن و به آتش کشيدن خانه وباغ وتاکستان مردم شمالى توسط طالبان بد ستور ملاعمر و تخريب بت هاى معروف باميان وساير ميراث هاى فرهنگى مردم اين مرز وبوم بدستور ملاعمر اينهاهمه اعمال جنايت عليه بشريت اند که مجرمين آن بايد به محاکم بين المللى جنايات جنگى سپرده شوند. طي اين مدت آنها با فروش آثار ارزشمند تاريخی و تخريب آنچه که قابل انتقال نبودند، آغاز کردند، با چور و چپاول دارائی های عامه، از جمله اموال شخصی خانه های مردم تامنابع ذ خيروی وزارتخانه ها، ادارات دولتی، موسسات ملکی و نظامی و حتا حمله و غصب کردن ود ست درازی به مواد امدادی که برای خانواده های مستحق و مرد مان تهی دست مد نظر گرفته شده بود و بالآخره غصب خانه ها و زمينهای تا امروز ادامه داده می شو د . يکی از استدلال های کجروانه جنگسالاران در آن وقت برای سالهای سال اين بود که با استخراج وفروشي سنگهاي قيمتي مانند لاجورد و زمرد و ساير احجار کريمه پشتوانه اقتصاد جنگی خود را تامين می نمايند تا در مقابل ارتش شوروی بهتر و منظم تر جنگيده بتوانند. اينها با قاچاق لاجورد و زمرد به سرمايه هنگفت دست يافتند .

اما از آنجايی که هنوز هم هزاران مشکل از فقر اقتصادی تا گرسنگی، تهيدستی، خشکسالی، آوارگی و مهاجرت های درونمرزی و بيرونمرزی موج فزاينده داشته و رنجهای بيکران مردم افغانستان همچنان ادامه دارد، با تاسف مردم مجال آن را به اين زودی نخواهند يافت تا قاچا قبران اموال عامه کشور خويش مخصوصاً رهزنان و چپاولگران آثارقيمتي و معادن کشور را به استنطاق بکشند و از آنها حساب بگيرند. اکنون از يکطرف با سو استفاده از شرايط جنگ و دشواری های جاری مملکت و از سوی ديگر با استناد بر اينکه در افغانستان هنوز نيز دولت مرکزی و مسلط بر اوضاع سراسری وجود ندارد، آنها باز هم به همان اشتهای سابقه دارايی عامه را مانند گذ شته حيف و ميل نموده و به حسابهای جاری و پس انداز در بانکهای شرق و غرب افزودند . واضح است چه در همان بحبوحه جنگ و بحران سياسی ونظامی حاکم بر افغانستان و چه در آستانه خروج قوای نظامی شوروي از افغانستان و حتا بعد از آن چندين بار موضوع فروش وقاچاق سنگها ي قيمتي بار بار توسط مطبوعات جهان بشکل علنی مطرح شد اما سودي نبخشيد و غبار مسلط جنگ و ناآرامی های کشور باعث ميشد که کسی نتواند اين موضوع مهم را پيگيری کند.

پس از تحولات عميق سياسی که در دستگاه رهبری حاکميت افغانستان بعد از يازدهم سپتامبر رخ داد، نسبت درگيري هاي متواتر ، استقراروتشکيل دولت جديد ونوپاي کشوربعدازيک دهه و ميراث هاي منفي گذ شته مانع است به بازپرس وتامين عدالت اجتماعي . اما اکنون وقت آن است که قاچاقبران دارايی ملی به پرسش گرفته شوند و به مردم حساب پس بدهند. چپاول آثارباستاني موزيم ملي افغانستان ، این کانون با عظمت در سال 1919 م درتعمیر باغ بالا گشایش یافت و آثاریکه جمع آوری شده بود مشتمل بود بر مجموعه های تاریخی – اسلحه باب – البسهء زر دوزی خامکدوزی– نسخ خطی وغیره . درسال 1925  م- این مجموعه به قصرکوتی باغچه ( ارگ) انتقال یافت ، قصر کوتی باغچه نسبت ضیقی جای جوابگوی نیازمندی های موزیم نبوده بار دیگر این مجموعه ها درسال 1931 م-  به تعمیر موجوده واقع دارالامان منتقل گرد د .

ازآنجائیکه حفریات غیر قانونی در ساحات باستانی کشور انجام میگرفت قاچاقچیان دزدانه اثار گرانبهای باستانی را بخارج کشور انتقال میکردند که این پروسه تا سال 1919 م ( ختم جنگ جهانی اول ) ادامه داشت . ولی خوشبختانه درسال 1922 م-  دولت آنوقت نخستین بار در بخش حفریات علمی قرار دادی بین دولتین افغانستان وفرا نسه عقد نمود که به این ترتیب باساس کاوشهای قانونی مطابق به قرار داد در تعداد گنجینه های فرهنگی و تاریخی موزیم ملی افغانستان فزونی بعمل آمد.

موزیم ملی از بدو تأسیس تاسال 1992 – م یکصد هزار قلم آثار باستانی کشور را حفظ وحراست مینمود که این مجموعه ها شامل بود به حوزه های مختلف و ادوار مختلف – که از جمله میتوان از حوزه های سرخ کوتل – ای خانم – بگرام – کاپیسا – هده – مندیگک - طلا تپه شبرغان شورتوغی – فندقستان – بامیان – حوزهء باختر – شترک – پایتاوه – دلبر جین تپه تپهء فلول – تپه خزانه – تپه مرنجان – هزار سم سمنگان و ده ها حوزهء دیگر را نام برد . که این مجموعه ها ا دوا ر مختلف ، از قبل التاریخ آغاز و تاقرن بیستم رادربر میگرفت . باتأسف فراوان طی سالهای 1992- 1995 دست نابکار جنگ قسمیکه درهمه عرصه های اجتماعی – اقتصادی وفرهنگی خسارات جبران ناپذیری به بار آورد موزیم ملی نیز از گزند این حوادث دلخراش مصئون نمانده دزدان و دشمنان این خاک، ازین حالت جنگی استفاده اعظمی نمودند .

موزیم ملی تقریباً هفتاد فیصد اثار ناب و منحصر بفرد خویش را در طول این مدت زمان از دست داد. موزیم ملی نه تنها آثار باستانی خویش را از دست داد بلکه تمامی آثاثیه – تجهیزات – مفروشات – ویترین های نمایشی – اسناد آ رشیفی – البوم ها – کارت ها و تعداد زیادی کتب و بالاخره حریق منزل فوقا نی موزیم ملی درماه می سال 1993 م به اثر اصابت راکت ها و خمپاره ها انجام پذیرفت . جاه طلبي رهبرا ن وفرماند هان نيروهاي مقا ومت تنها اهرم مصيبت باربودکه استعمارمي توا نست درين راه ا زآن بهره برداري نمايد . باتصرف کابل شقاق ونفا ق وچند دستگي بين آ نها نمايا ن ومردم ستمديده؛ پريشان وکشوربه ويرانه مبدل گرديد . خيانت وخودخواهي اين جنگ سالا را ن که زاييده تحريکات پشت پرده قد رت هاي خارجي بود مملکت را بصورت سرزمين ملک الطوايفي درآورده و د رهرگوشه فرماندهي ؛ گروهي ؛ سردسته وگرد نکشي براي خو يش پوسته وپا تک وزندان وکشتا رگاه سا خته ازاين طريق قدرت وحاکميت خودرا به نمايش مي گذاشت .

چورو چپاول دارائي هاي عامه، از جمله موزيم کابل آغاز يافت.

هر يک از گروه هاي مقاومت هر کدام باالنوبه هرآنچه در دست شان آمد به يغما بردند وآنرا دربازارهاي پاکستان به قيمت ناچيزبفروش رسانيدند. ساختمان و يک تعداد آثارموزيم کابل دراثرجنگ هاي ذات البيني تخريب گرديد. حکومت تنظيمي در ماه مي همان سال، هوتل کابل را جهت نگهداري آثار باقيماندة تاريخي برگزيد و آنچه را که بيست درصد باقيماندة مجموع آثار تاريخي موزيم کابل محسوب ميگرديد بدانجا انتقال داد و تا اشغال کابل توسط طالبان، اين آثاردرين گدام نگهداري ميشد. ولي هنگام فراراز کابل درسال 1996 ، بسياري ازين آثار ارزشمند را و بخصوص آنچه درزيرزميني هاي افغانستان بانک بود با خود بردند و بمرور زمان توسط افراد بانفوذ به خارج انتقال دادند و بفروش رسانيدند. ده ها اثرعاج بگرام كه در ماه اپريل سال 1994 ميلادي در اسلام اباد ديده شده بود وقيمت آن به بيست ميليون پوند برتانوي مي رسيد.

زمانيكه اين عاج ها از پاکستان كشيده شدند، قيمت آن به چهل ميليون پوند بالا برده شد! در پهلوي آثار ديگر نسخه اي از قرآنكريم كه گفته مي شد به آ ب طلا نوشته شده بود و در جهان نظير نداشت نيز دزديده شده و به قيمت هشتاد هزار كلدا ر در منطقه باجور پاکستان به فروش رسيدند . به تعداد 34 مجسمه كه قيمت آ نها ميليون ها كلدار تخمين زده ميشدند و 16 شمشير عصر مغول ها، شمشير احمد شاه ابدالي و تفنگچه غازي وزير اكبرخان و غيره كه 23 ميليون دالر قيمت داشت در يك دكان واقع يكي از زير زميني هاي كوچي بازار پشاور غرض فروش به نمايش گذاشته شده بود. دردورهء سیاه طالبان به این کانون فرهنگی ضربهء دیگری وارد آمد که همانا شکستاندن تعداد بیش از دو هزار مجسمه ها پورتریت های دورهء اسلامی و قبل از اسلام وغیره بود که به شکل بیرحمانه تخریب نمودند.
مواد مخدر مخوف تر از سلاح كشتار جمعی ، سلاحی در افغانستان توليد انبوه می شود كه در پايان قرن بيست در آمد حاصل از آن بين 100 تا 200 ميليارد دالر تخمين زده می شد . تجارت بين‌المللی مواد مخدر كه سود سالانه آن به ده ها ميليارد دالر سرمي زند به اندازه تجارت نفت اهميت پيدا می‌كند. از اين لحاظ كنترول ژئوپوليتيك شبكه های مواد مخدر به همان اندازه كنترول لوله های نفت و گاز اهميت استراتژيك دارد. از درون همين تجارت مرگ و رخوت حكومت های مرتجع مذهبی سر برآوردند و جنبش های اسلامی از درآمد حاصل از آن ارتزاق كردند. درافغانستان استقرار حكومت هاي بنيادگر، توليد ترياك را به شدت افزايش داد و شبكه قاچاق مواد مخدر را بازسازی نمود. كشت خشخاش به طور قابل ملاحظه ای افزايش پيدا كرد.

بازارهای ترياك به سرعت احيا شدند. در آغاز سال 2002 بهای هر كيلو ترياك به دالر ده برابر بهای سال 2000 بود. براساس ارزيابی صندوق توسعه ملل متحد – آنكتاد- توليد ترياك در سال 2002 نسبت به توليد آن در سال 2001 حدود 675 درصد افزايش نشان مي دهد. هرجا نامي از مواد مخدر برده ميشود افغانستان به ياد همگان مي آيد، زيرا سال گذشته با توليد ۳۹۰۰ تن ترياك در جهان مقام اول را احراز كرد .

اين ريكارد براي مردميكه ۷۰ درصد آن زير خط فقر زندگي كنند توجيه كننده ميباشد. در رشد و گسترش مواد مخدر دو عامل تروريزم و جنگسالاري فوق‌العاده موثر بوده اند. دردهه‌ي هشتاد همسايه‌ي شرقي ما بخش اعظم توليد ترياك جهان را در انحصار خود داشت و ازين ناحيه سخت زير فشار بين‌المللي قرار ميگرفت. با آغاز جنگ مقاومت و افتادن رهبري نظامي اكثريت تنظيم‌ها بدست استخبارات آن كشور ، هماهنگ با مافياي جهاني، زرع خشخاش را بتدريج از آ نسوي مرز ابتدا به هلمند و ننگرهار سپس بتمام نقاط كشور ما گسترش داد، تا از يكطرف كنترول آنرا از دست ندهد و از سويي فشارهاي بين‌المللي بر آن كشور را بكاهد. توليد اين ماده‌ي سودآور، جنگهاي خونيني بين مجاهدين را چنان شعله‌ور ساخت كه سرهاي بسياري بباد رفت. گلبدين كه زير حمايت همه‌جانبه‌ي استخبارات پاكستان قرار داشت با نصب كارخانه هاي هيرويين سازي در ريگستانهاي جنوبغرب كشور مليونها دالر سود برد كه تا امروز از آن پول در تقويت اعمال تروريستي‌اش كار مي‌گيرد. نبودآب كافي، وسايل زراعتي پيشرفته، تخمهاي اصلاح شده، زرع خشخاش با سرمايه گذاري تفنگسالا ران بديل سودآوري در عوض كشت گندم براي دهاقين فقير ما مطرح شد.

اگرچه دهقانان ازكل پول حاصله‌ي مواد مخدر يك در صد را تصاحب ميشوند با آنهم از زرع گندم ده برابر سود بيشتر ميبرند و چنانست كه ۳۵ درصد شان به اين كار منهمك اند. به اساس يک گزارش حدود 15 مليون معتاد به ترياك وهيرويين در كشورهاي همجوار و حدود يك مليون معتاد در كشور ما، نشان ميدهد كه اين افعي باچه سرعت و وسعتي بشريت را ميبلعد . مصادره‌ي چند كيلو ترياك و هيرويين بوسيله‌ي اداره مبارزه با مواد مخدر در اينجا و آنجا حيثيت قيچي زدن برگ كوچك درخت تنومندي را دارد كه بايد درحد هيچ تلقي گردد و نيز با برپايي چند سيمينار وچاپ چند پوستر نميتوان فاتحه‌ي موادمخدر را خواند.

توليد موادمخدر با دهها مشكل ديگر در كشور ما طوري گره خورده كه نميتوان با برخورد هاي ميكانيكي، احساساتي و يكجانبه آنرا ريشه‌كن كرد. حدود يك ونيم دهه است كه زرع، توليد و قاچاق مواد مخدر با تمام پيچيدگيهاي آن در كشور ما شكل گرفته است و د ستهاي مقتدري از درون و بيرون آنرا تقويت مينمايد لذا ريشه‌كن كردن آن با يك فرمان در ظرف چند روز ميسر نيست. بايد دولت مقتدر و قانونمندي كه تمام ولايات را زيركنترول داشته باشد، بوجود آيد؛ اين دولت برنامه هاي ميان مدت اقتصادي و بلند مدت فرهنگي را جهت بهبود زندگي دهقانان با حمايت كشور هاي ضررپذير و پولدار جهان طرح و عملي نمايد؛ تروريست و تفنگسالاري تضعيف گردد؛ حاميان قاچاقچيان از راس امور به زيركشيده شوند. پروسه‌ي جلوگرى زرع موادمخدر در كشور ما از پرمصرفترين پروژه هاي عمراني است. بايد دهقانان را به جايي رساند كه خود ديگر ضرورت زرع خشخاش را زايد دا نسته به بديل مناسب ديگري روي آورند. پولهايي كه امروز گهگاهي براي جلوگيري ازموادمخدر كمك ميشوند در بروكراسي، جلسات و نشستهاي ادارات ذيربط چنان گم ميشوند كه دهقانان اصلاً از آنها خبرنميشوند. خشخاش وقتي زرع شد و به حاصل رسيد راهي جز عرضه كردن ندارد. بايد ازكشت آن جلوگيري كرد و اين را بدون بهبود بخشيدن به وضع اقتصادي دهقانان و نابودي تفنگسالاران و تروريزم نميتوان عملي ساخت .

رشد فزاينده كشت , توليد و توزيع موادمخدر در افغانستان به نقطه بحراني رسيده است . مطابق ارزيابي كارشناسان كه در گزارش رسمي سازمان ملل منعكس شده , از هر ده نفر جمعيت افغانستان , د ستكم يك تن به كشت خشخاش مشغول است .

وقایع مهم حکومت اسلامي 28 جون 92  رباني بر ا ریکه قدرت نشست . 4 جولای 92 حملات راکتی گلبد ین همه روزه ادامه یا فت . در روز نخست یک راکت در ایستگاه بس در نزدیکی وزا رت داخله اصابت کرد که 50 کشته بجای گذاشت. 6 جولای 92 فرید که از طرف گلبد ین بحیث صدر ا عظم تعیین گردیده بود وارد کابل شد. 19 جولای 92 جنگ شدیدی بین قوای دولتی و حزب وحد ت صورت گرفت که بسیار خونین گزارش شد و تعداد زیادی کشته و زخمی گردیدند. 2 ا گست 92 نجیب الله مجد دی به علت آ نچه وی آ نرا مداخلة بی مورد مسعود در امور وزارتخانة مربوطه اش خواند از پست وزارت ا ستعفا داد. همچنان مولوی یونس خا لص به علت اینکه ربانی حزب وحد ت را در شورای رهبری جا داد و آ نرا خلاف موافقتنامه های قبلی خوانده ا ستعفا داد. 10 ا گست 92 بد ترین و شدید ترین حملات راکتی گلبد ین بر شهر کابل صورت گرفت که با عث تلفات بیشتر از یکهزار نفر اهالی ملکی گردید و خسارات مالی زیاد بار آ ورد.

همه روزه بین گروهای متعدد بخصوص با گلبد ین آ تش بس به امضا میرسید ولی سا عت بعد نقض شده شهر مورد هجوم راکت قرار میگرفت . 18 سپتمبر 92 ربانی ، سیاف، مولوي محمد نبی محمدی و گلبدین موافقه می نمایند که قبل از 28 اکتوبر یعنی قبل از ختم معیاد حکومت عبوری یک شورا تشکیل گردد. این شورا می باید حکومت بعدی را تعیین نماید. 18 اکتوبر 92 گلبد ین خالص و سیا ف بار دیگر با نمایندة ربانی و مولوی محمد نبی محمدی ملاقات نمودند تا در مورد تشکیل شورای حل و عقد بحث نمایند. 24 اکتوبر 92 شورای رهبری تحت ریا ست ربانی تشکیل جلسه داده و در زمینة اجراتی بحث نمودند که با اساس آ ن راه برای تشکیل شورای حل و عقد باز گردید تا این شورا بتواند رئیس جمهور را برای مدت 18 ماه انتخاب نماید. 12 دسمبر 92 جلسة حل و عقد دائر شده نتوانست.

ربانی اعلان نمود که تا زمان تعیین رئیس جمهور وی به این وظیفه ادامه میدهد. با لاخره جلسة حل و عقد در کابل دائر شد تا رئیس جمهور انتخاب نما یند. بسیاری از گروپهای مجاهدین با آ ن مقاطعه کردند زیرا معتقد بودند که ربانی بسیاری از ا عضای شورا را خریده است تا برایش رای بدهند. حزب وحد ت و گلبد ین تهدید نمودند که اگر ربانی بار دیگر تعیین گردد به جنگ با وی ادامه خواهند داد. گلبد ین خواهان فسخ تشکیل شورا گردید و تهدید نمود که در صورت عدم پذیرش خواست وی به جنگ ادامه خواهد دا د. در اثر حملات راکتی کا بل به ویرانه تبدیل گردیدو هزاران نفر شهید مجروح و مهاجر گردیدند.
كشورهاى که بشکلي ا زاشکال دربحران افغانستان سهيم اند. بازيگران مزبور به نحوى در گسترش و تداوم بحران در افغانستان مؤثرند و هر يك‏اهداف خاصى را دنبال مى‏كنند. رقابت و نزاع آنان به وضعيت‏سياسى جغرافيايى افغانستان اهميت ويژه‏اى بخشيده است. از ويژگى‏هاى برجسته‏اى كه در اين مرحله، وضعيت‏سياسى - جغرافيايى افغانستان را مورد تاكيد قرار مى‏دهد مى‏توان به دو ويژگى عمده اشاره كرد: ويژه گى سياسى - امنيتى: باسقوط ‏حكومت داکترنجيب الله ، دو نگرش عمده در مورد حكومت آينده افغانستان، در بين كشورهاى ذى نقش در بحران وجود داشت:دسته‏اى از كشورها طرفدار روى كار آمدن‏حكومتى‏اسلامى و حامى منافع آن‏ها در اين كشور بود ند. در درون كشور نيز هر يك از اين كشورها نيروى حمايت‏كننده دارند كه‏درعمل، موجب گسترش بحران و رقابت روزافزون‏منطقه‏اى و بين‏المللى گرديده‏اند.

 دسته دوم هدفشان جلوگيرى از روى كار آمدن حكومت اسلامى در افغانستان است. اينان با شناختى كه از مردم افغانستان دارند، به خوبى مى‏دانند كه اسلام يك عنصر محورى و بنيادى در نظام سياسى آينده كشور به شمار مى‏رود. از اين‏رو، تلاش مى‏كنند به گفته خودشان، از گسترش بنيادگرايى اسلامى جلوگيرى نمايند. امريكا، روسيه و كشورهاى تازه به استقلال رسيده آسياى مركزى در اين دسته قرار دارند. ويژه گى اقتصادى: افغانستان دروازه تجارت با آسياى مركزى است و جمهورى‏هاى آسياى مركزى از مناطق حساس جهان به شمار مى‏رود; زيرا به اعتقاد كارشناسان، اين منطقه پس از خليج فارس بزرگ‏ترين منابع انرژى جهان را در خود جاى داده است. آنچه اكنون مورد توجه است، نحوه رسانيدن انرژى‏هاى موجود به جهان صنعتى است.تركمنستان با داشتن 13000 ميليارد متر مكعب ذخاير گاز طبيعى در بين ذخاير گاز طبيعى جهان، موقعيت چهارم را دارد وساليانه قريب 80 تا 90 ميليون متر مكعب گاز استخراج مى‏كند كه قريب 90 درصد آن را صادر مى‏نمايد. تركمنستان براى صدور اين مقدار گاز خود به افغانستان چشم دوخته است و طبيعى است نسبت ‏به بحران كنونى افغانستان حساس باشد. روسيه روسيه كشورى است كه با افغانستان كاملا آشنايى دارد و نمى‏تواند در برابر بحران آن بى‏تفاوت بماند واهداف عمده روسيه عبارت است از:

 1- جلوگيرى از نفوذ بنيادگرايى اسلامى

 2- مقابله با پيش‏روى‏هاى غرب و امريكا به سوى مرزهاى امنيتى روسيه و آسياى مركزى

 3- احياى نفوذ در مناطق پيرامونى روسيه

 4- مقابله با وحدت عمل امريكا در معادلات منطقه‏اى

 5- ممانعت از تسلط ديگران بر ذخاير و منابع اقتصادى روسيه و منطقه. كشورهاى آسياى مركزى، عمدتا از موضع‏گيرى‏هاى روسيه در قبال بحران افغانستان تاثير مى‏پذيرند. به جز بند 3، موارد ديگر جزو اهداف كشورهاى آسياى مركزى نيز به شمار مى‏رود. پاكستان پاكستان از كشورهاى ذى نفع در بحران افغانستان است، كشورى كه سعى دارد بار ديگر با مطرح شدن آن به عنوان شاهراه تجارى، نبض سياست‏هاى جغرافيايى افغانستان را به دست آورد. تلاش پاكستان در اين مرحله در بعد اقتصادى در دو سطح واردات و صادرات قابل تجزيه و تحليل است: در زمينه واردات، هدف پاكستان اين است كه علاوه بر تامين نيازهاى نفت و گاز خود از جمهورى‏هاى آسياى مركزى، به ويژه تركمنستان، زمينه صدور گاز و نفت اين منابع را از مسير افغانستان به جهان فراهم سازد و خود به عنوان يك شاه‏ راه تجارى از منافع آن بهره‏ بردارى كند.

در زمينه صادرات هم صدور كالاهاى صادراتى پاكستان به اين مناطق و كمك به صادرات ديگر كشورها به آسياى مركزى از طريق درياى عمان و حمل و نقل آن‏ها از طريق افغانستان و بهره‏بردارى از منافع آن، هدف پاكستان است. براى پاكستان در دست‏ يابى به اهداف خود در زمينه واردات و صادرات موقعيت افغانستان بد يلى ندارد، زيرا مسير تجارى درياى عمان به آسياى مركزى فقط از سه طريق قابل بهره‏ بردارى است كه دو مسير از خاك افغانستان مى‏گذرد:

 1- مسير درياى عمان كراچى پيشاور كابل وجاده عمومي سالنگ به آسياى مركزى

 2- مسير درياى عمان كويته قندهار هرات به آسياى مركزى

 3- مسير درياى عمان جاده عمومي قره قورم چين به آسياى مركزى. راه سوم به دليل كوهستانى بودن مقرون به صرفه نيست. از دو طريق باقيمانده، بهترين راه دست‏رسى به آسياى ميانه، استفاده از مسير سالنگ است. پاكستانى‏ها درصدد اجراى اين طرح هستند تا امكان اجراى آن را پيدا كنند. پاكستان براى تامين گاز مورد نياز خود و اجراى برنامه‏هاى توسعه تا سال 2015، كشورهاى عمان، ايران و تركمنستان را مورد توجه قرار داده است. خالد محمود، سفير پاكستان در تهران، مى‏گويد: راه تجارى پاكستان از طريق افغانستان به آسياى مركزى، قريب هزار كيلومتر از جاده‏اى كه از ايران به آسياى مركزى مى‏گذرد، كوتاه ‏تر است. راه‏هاى ممكن واردات و صادرات و برقرارى روابط اقتصادى جهان با آسياى مركزى عبارت است از:

- مسير روسيه: غربى‏ها به ثبات اوضاع اين كشور در درازمدت اطمينان ندارند و اين عدم اطمينان، موجب بى‏اعتبارى اين مسير گرديده است.

 - مسير ايران: به دليل حساسيت غربى‏ها و امريكا نسبت ‏به ايران، اين مسير نيز چندان مورد نظر نيست.

 - مسير افغانستان: راهى كوتاه‏ تر و بااطمينان‏تر براى اين منظور است. البته اين راه نيز مشروط به تامين امنيت وبر برقرارى ثبات در افغانستان است. در صورت فعال شدن اين راه دو كشور افغانستان و پاكستان به شاه‏ راه بزرگ جهانى تبد يل خواهند شد. بنابراين، اهداف عمده پاكستان عبارت است از:

 - تقويت اقتصادي ونظامي خويش در برابر هند

 - ايجاد حكومت طرفدار خود ووابسته به خويش در افغانستان

 - حل مساله مرزي ( معضله پشتونستان‏) و ادعاى تاريخى افغانستان نسبت ‏به اين مناطق وازطريق رژيم دست نشانده درافغانستان

 - مطرح شدن پاکستان وبه عنوان دروازه تجارت با کشورهاي اروپايي

 - تامين مواد هسته‏اى. وجود معدن اورانيوم در مناطق بلوچ‏نشين در جنوب غربى افغانستان در كوه «ميرداود» بين «شيندند» و «هرات‏» و در منطقه قندهار ، براى برنامه‏هاى هسته‏اى پاكستان اهميت‏بسيارى دارد. پاكستان‏به‏دلايل‏امنيتى‏اقتصادى خود، به صورت فعال در بحران كنونى افغانستان حضور دارد. برايند اين حضور، در ظهور گروه طالبان، قابل تبيين و بررسى است. طرح طالبان در افغانستان: پس از قدرت يافتن مجاهدين، تلاش‏هاى آنان براى حصول تفاهم، بر اثر دخالت‏بحرا ن‏آفرين خارجيان و سركشى عوامل داخلى آنان به كاميابى نرسيد و كشورهاى ذى‏نقش در بحران افغانستان نقش بازي نمودند . در اين هنگام، استراتژي ديگر ي طراحى شد كه با ورود در عرصه بحران‏زده كشور، با بهره‏ گيرى از عواطف دينى و همان معيارهاى دوران مقاومت ، به ويژه شعار «امنيت و عدالت در برابر دولت‏بى‏كفايت مجاهدين‏» سر بر كشيد و «طالبان‏» وارد معركه شدند تا بحران‏زدايى كنند. اما طرح تحميلى طالبان، كشور را تبديل به كانون بحران كرد. نقد و بررسى عملكرد گروه طالبان و حاميان برون‏مرزى آنان بحث مفصلى است، در اين‏جا تنها به نحوه شكل‏گيرى اين طرح اشاره‏اى گذرا مى‏شود:

طرح طالبان در اصل، با توجه به اظهار خانم بوتو (از جمله در 1996 در تلويزيون انگليس) با مشاركت پاكستان، انگلستان و عربستان به اجرا درآمد. انگليس، كه اين منطقه را خوب مى‏شناسد و چندبار طعم شكست در افغانستان را چشيده، همواره در پنهان عمل كرده و از اين‏كه به عنوان كشورى طرفدار طالبان معرفى شود، اجتناب ورزيده است. از اين‏رو، آنچه در ظاهر مطرح است، طرح «طالبان‏» را حاصل هم‏فكرى‏ كشور عربستان و پاكستان مى‏دانند. عامي وتطبيق کننده طرح «طالبان‏» سه دستگاه پاكستانى (دستگاه امنيتى ISI ،ارتش، و وزارت داخله) است. اين مجموعه نظامى از دو لحاظ، مى‏توانست تطبيق دهنده اين طرح باشد:

 نخست آن‏كه نخبگان ارتش – ادارات امنيتى پاكستان دست‏پرورده استعماربوده و تحت تاثير و نفوذ بنيادگرايي رشد كرده‏اند. ديگر آن‏كه نيروهاى اردو زبان وپشتوزبان پاكستان با ويژگى‏ها و آداب اقوام و گروه‏هاى جهادى آشنايى نزديك پيدا كرده‏اند. از اين‏رو، قادرند در بحران افغانستان ايفاى نقش كنند. طرح «طالبان‏» به ظاهر، جلوه‏اى تك بعدى دارد، اما در واقع، نقشه‏اى است چند بعدى و گسترده. جلوه ظاهرى طالبان حاكى از آن است كه قدرت‏هاى منطقه‏اى و فرامنطقه اى ذى‏نقش در طرح «طالبان‏» بر سر به وجود آوردن حكومت آنان در افغانستان به توافق رسيده‏ بودند ولي بنيادگرايي حاکم درادارات کليدي پاکستان باانحراف دادن طالبان آنانرا محکوم به شکست نمود .
 ايران و افغانستان به دلايل متعدد از جمله، اشتراك در ابعاد فرهنگى، زبانى مذهبى و هم‏مرز بودن درحدود 600 كيلومتر از دهانه ذوالفقار تا سياه‏كوه سرنوشت جدايى‏ناپذيرى پيدا كرده‏اند. مهم‏تر از همه، جمهورى اسلامى ايران با توجه به شعارهای اسلامى كه مطرح كرده و ناگزير از حركت در پى تحقق عينى اهداف مزبور است، در حد توان، در مقياس شرايط زمان و مكان نمى‏تواند در قبال بحران كنونى افغانستان بى‏تفاوت بماند. صدور انقلاب، نشر و گسترش انديشه اسلام و مخالفت‏با نظم نوين امريكايى، بر حساسيت موضوع مى‏افزايد. آنچه جمهورى اسلامى ايران بر آن تاكيد ورزيده و جزو مهم‏ترين اهداف خود قلمداد كرده، عبارت است از:

 - دفاع از مردم افغانستان در برابر بيگانگان ( طرح دودمنشانه )

 - تاكيد بر استقرار حكومت مقتدر و فراگير اسلامى و طرفدار يا داراى روابط دوستانه با ايران در افغانستان

- مقابله با امريكا و طرفداران آن در معادلات منطقه‏اى

 - جلوگيرى از نزديكى بيشترآ مريكا به مرزهاى امنيتى ايران . خصومت چندين‏ساله امريكا و ايران و تيرگى روابط دو كشور و مخالفت ايران با نظم نوين آمريكايى، آمريكا را برآن داشته تا از شيوه‏هاى بازدارنده بر ضد ايران استفاده كند. از جمله اين شيوه‏ها، منزوى كردن در سطح بين‏المللى، ايجاد تنش در روابط ايران و همسايگانش و يا تجديد بحران امنيتى موجود در كنار مرزهاى ايران را مى‏توان برشمرد.

بحران افغانستان و عراق، به رغم تفاوت‏هاى ماهوى، وجه اشتراكشان اعمال فشار بر ايران براى ايجاد انعطاف و تغيير در رفتار منطقه‏اى و بين‏المللى است. آمريكا بر اين نظر است كه تداوم بحران‏هاى موجود در مرزهاى امنيتى ايران موجب كاهش توان و انرژى اين كشور مى‏گردد، زيرا در برابر آثار و نتايج منفى بحران صرف مى‏گردد و در نهايت، ايران از توان كافى براى مخالفت ‏با آ مريكا در روند با صلح خاورميانه بازمى‏ماند. در واقع، طرح آ مريكا ايجاد گرفتارى براى ايران است تا فراغتى براى معارضه با طرح‏هاى‏آ مريكا پيدا نكند. در چنين اوضاع و احوالى، طبيعى است كه ايران خواسته يا ناخواسته در بحران‏هاى موجود ذى‏نفع باشد. ايران تلاش دارد تا در بحران افغانستان وارد شده ، توفيق بيش‏ترى داشته باشد، چنانچه پاكستان در طرح «طالبان‏» نقش بيش‏تر خود را در اين بحران تجربه کرد .
تركمنستان تركمنستان از كشورهاى تازه به استقلال رسيده ‏وهمسايه‏ شمال‏شرقى‏افغانستان‏است. اهداف عمده تركمنستان در بحران افغانستان عبارتند از:

. هدف اقتصادى: تلاش براى فراهم ساختن زمينه‏هاى صدور نفت و گاز از طريق افغانستان به بازارهاى منطقه و جهانى. تركمنستان از لحاظ گاز طبيعى، غنى است و موقعيت چهارم جهانى را دارد. تلاش دارد تا نفت و گاز خويشرا از طريق افغانستان به همکاري پاكستان در درياى عمان، به بازارهاى منطقه و جهان عرضه نمايد.

. جلوگيرى از نفوذ بنياد گرايى اسلامى: گروه‏هاى جهادى‏خواهان استقرار حكومت ا سلامى‏اند. حكومت تركمنستان، كه يك رژيم لا ئيك است، استقرار حكومت اسلامى در ا فغانستان و نفوذ اسلام‏خواهى را خطر جدى و معارض با منافع دولت ‏مردان تركمنستان مى‏داند. بنابراين، رهبران كشور مزبور طرفدار تشكيل دولت مقتدر غيرمذهبى در افغانستان هستند و چنين حكومتى را به مصالح كشور خود تلقى مى‏كنند، اگرچه به ظاهر، در قبال بحران افغانستان، اظهار بى‏طرفى مى‏كنند.
ازبكستان يكى ديگر از همسايگان شمالى افغانستان، ازبكستان است كه در بخش عمده رودخانه «آمودريا» (جيحون) با اين كشور مرز مشترك دارد. درطول‏دوران‏اتحاد شوروى، ازبكستان يكى ا ز عمده‏ ترين دريافت‏كنندگان گاز صادراتى افغانستان به شمار مى‏رفت. منابع گاز طبيعى شناخته شده در افغانستان بيش‏تر در مناطق هم‏جوار با ازبكستان قرار دارد. مزار شريف، سرپل و شبرغان، مهم‏ترين مراكز توليد و استخراج گاز طبيعى به شمار مى‏روند و ازبكستان به دليل نزديكى، كم هزينه ‏ترين راه براى صدور گاز طبيعى است. در اواخر دهه 1960 يك ذخيره عظيم گاز طبيعى در شبرغان كشف وصادرات آن با احدا ث خط لوله‏اى در 1967، از طريق جمهورى ازبكستان آغاز شد. ا ز آن زمان تا سقوط دولت داکترنجيب (1370)، سالانه بين 2 تا 3 ميليارد متر مكعب گاز طبيعى استخراج و 95 درصد آن به شوروى صادر مى‏شد. در سال 1988، زمينه براى استخراج ديگر معادن گاز در ولايات جوزجان و فارياب فراهم گرديد و امكان استخراج گاز طبيعى به 3 ميليارد متر مكعب رسيد. اين دو ولايت نيز در نزديكى مرز ازبكستان قرار دارد. دره صوف مراكزعمده ‏توليد ذغال‏سنگ‏است‏كه‏سوخت اصلى نيروگاه‏هاى برق محسوب مى‏شود. جاده سالنگ به عنوان مهم‏ترين راه ارتباطى افغانستان با جهان خارج از مناطق ازبك‏ نشين در شمال افغا نستان تا ازبكستان ادامه دارد. اهداف عمده ازبكستان در افغانستان عبارت است از:

. هدف اقتصادى: د ست‏ رسى مجدد به منابع گاز و نفت‏ شمال افغانستان .

. هدف امنيتى: مقابله با بنيادگرايى. تاجيكستان تاجيكستان همسايه شمالى افغانستان است. دو كشور 1206 كيلومتر مرز مشترك دارند. كوه‏هاى پامير عمده مرزهاى دو كشور را تشكيل مى‏دهند. آمودريا، كه پر آب‏ ترين رود منطقه است، از جنوب كوه‏هاى پامير سرچشمه مى‏گيرد، پس از عبور از جنوب تاجيكستان به عنوان مرز دو كشور امتداد پيدا مى‏كند. اين دو كشور از مناسبات قابل توجه و مشتركات مذهبى - ملى بسيارى برخوردارند و از اين نظر سرنوشت تقريبا مشابهى دارند.

مهم‏ترين مساله براى حكومت تاجيكستان، جلوگيرى از صدور اسلام‏گرايى و يا به تعبير خودشان، بنيادگرايى اسلامى است. دفاع از حقوق تاجيك‏هاى افغانستان نيز براى اين كشور حايز اهميت است. همکاري هاي همه جانبه اين کشوربا تفنگداران طي ساليان اخيرخود بازگوکننده حکايت هاي زيادي است . ادارات متعدد حقوق بشربادرنظرداشت پاليسي وعملکرد بيطرفانه خويش بايد قضاياي حقوق بشردرافغانستان را با جمع آوري اسنادومدارک انکارناپذيروتهيه گزارش همه جانبه که بتواند تمام جرم وجنايت را دربربگيرد منحيث سند نشرنمايدو ازين طريق به وظيفه سترگ خويش عمل نموده ازبازي هاي عقب پرده ، نمايش هاي کهنه ، زدوبند هاي پنهاني ومصلحتي وحمايت وجانبداري ا زگروه هاي مشخص خود داري فرموده به زخم هاي متعدد ملت نمک نپاشند . همچنان به دولت مردان کشوراست تا بادرک ازشرايط اساس کشوروموجوديت سلاح وجنگجويان که هنوزنيزميتواند امنيت را اخلال ومردم را سوگوا رنمايد ، درقبال هدايا ت وفرمايش هاي اين وآن با دقت عمل نموده به رنج ودرد مرد م با قلب مالا مال ا زعطوفت ومهرباني گوش بدهند . اجرات وعملکرد عجولانه جزاينکه تيشه به ريشه ملت فرودآورد نفع ديگري را نصيب ستمد يده گان نخواهد کرد .

آنانيکه درمراکزامروهدايت دربيرون نشسته اند تا جاييکه ديده مي شود ازدردورنج مردم ما بي خبراند دراين کشوردونيم دهه جنگ وويراني وسه تا چهارميليون شهيد ومعيب ومعلول وپنج تا شش ميليون آواره وبي خانه داريم آيا امکان دارد که تعداد ديگري را نيزبنام اين وآن به زندان وزنجيربکشانيم ؟ .

ايدرين ادوارد، سخنگوی دفتر نمايندگی ملل متحد (يوناما) در افغانستان در يک کنفرانس خبری در کابل گفت که آلودگی رو به افزايش مقامات اين کشور به انواع فساد، تهديدی برای حاکميت ملی و امنيت در افغانستان است. ادوارد گفت: " از جامعه جهانی نبايد انتظار داشت که از ادارات و مسئولان آغشته به فساد پشتيبانی کند و اين موضوع برای مردم عادی نيز قابل پذيزش نيست."  به گفته ادوارد فساد و نا امنی دو روی يک سکه است و جايی که فساد باشد در آنجا نا امنی نيز وجود دارد.

سخنگوی يوناما با اشاره به مناطق دوردست افغانستان اين نگرانی را مطرح کرد که ادامه فساد در حکومت به کاهش حاکميت دولت مرکزی در اين مناطق منجر خواهد شد.  او گفت اگرچه افغانستان در يک مرحله گذار قرار دارد ولی ممکن نيست از کنار مسايل مهمی چون فساد، مواد مخدر و اداره ضعيف به آسانی گذشت.  وجود فساد اداری در دستگاه حکومت از آن دسته انتقادهای است که حکومت پس از طالبان به رهبری رييس جمهور کرزی همواره با آن مواجه بوده است؛ آنچه که حکومت کرزی از نخستين روزهای تشکيل متعهد به مبارزه با آن شده بود. ولی در حال حاضر اين مشکل به جای کاهش، رو به افزايش نهاده است.

 دوام اين حالت در کنار نارضايتی مردم نگرانی برخی سازمان های جهانی را نيز برانگيخته است. موضوع فساد در د ستگاه حکومت به يکی از بحث های محوری مطبوعات غربی نيز تبديل شده چنانچه در يکی از شماره های اخير روزنامه واشنگتن پست در مطلبی از خريد و فروش پست های بلند دولتی در افغانستان خبر داده شده است. بسياری افغان ها به اين نتيجه رسيده اند که اگر جلو فساد گرفته نشود و اصلاحات لازم به وجود نيايد آنچه در چهار سال گذشته دولت و مردم به دست آورده اند به آسانی از دست خواهد رفت.

اخيرآ شماری از رهبران سابق جهادی که در گزارش ماه قوس سازمان جهاني نظارت حقوق بشر متهم به نقض حقوق بشر شده بودند؛ در کابل گردهم آمدند و پیرامون گزارش اخیر سازمان نظارات بر حقوق بشر؛ به بحث و مشوره، پرداختند و دخالت شان در جنايات جنگي را رد كردند.

 آنان انتشار اين گزارش را توطئه‌ اي عليه مجاهدين توصيف و خواهان محاكمه تهيه ‌كنندگان اين گزارش شدند. در اين نشست كه شماري از سران جهادي و برخي نمايندگان مجلس حضور داشتند، بر تشكيل گردهمايي مسالمت ‌آميز مردمي در ولايات در اعتراض به گزارش سازمان مزبور تاكيد شد. برهان‌الدين رباني در رابطه ‌با گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر گفت كه بايد عليه تهيه‌ كنندگان اين گزارش اقامه دعوا شود. وي با اشاره به اينكه در گزارش به حيثيت ملي افغان‌ها تجاوز شده افزود: هر فردي از اين دار و دسته و لانه جاسوسي آنها گزارش را تهيه كرده بايد محاكمه شوند.
وي اضافه كرد: اين سازمان نه بر اساس احساسات اسلامي و يا دفاع از حقوق بشر بلكه بر اساس وظيفه اطلاعاتي دشمن عليه جنبش آزادي ‌خواهي ملت‌ ها فعاليت مي كند.
رباني اين گزارش را توطئه توصيف كرد و افزود: شماري از افراد داخلي و خارجي در تهيه گزارش ياد شده دخالت دارند. همچنين رسول سياف نيز گفت كه اين ‌گزارش آسيبي به مجاهدين و مردم  وارد نخواهد كرد بلكه باعث همبستگي بيشتر و وحدت ميان آنها خواهد شد. چندي قبل ديدبان حقوق بشر در گزارشي اعلام كرده بود: اگر حامد كرزي رييس جمهوري افغانستان عدالت را حاكم نسازد، روند تحكيم امنيت در كشور شكست خواهد خورد. در گزارش تاكيد شد كه وقت آن است افرادي كه در جنگ ‌هاي داخلي ودر وقوع جرايم جنگي دخالت داشتند به دادگاه احضار شوند. در گزارش ديدبان حقوق بشر از حكومت افغانستان انتقاد و گفته شد در عوض اينكه پايمال‌ كنندگان حقوق بشر و مجرمان جنگي به دادگاه احضار شوند، آنان بكار گرفته شدند.

 درگزارش از عبدالرسول سياف ، برهان‌الدين رباني ، محمد قسيم فهيم ، محمد اسماعيل خان ، عبدالرشيد دوستم و محمد كريم خليلي معاون كرزي نام برده شده است. بر اساس اين گزارش ، گلبدين حكمتيار رهبر حزب اسلامي ، ملا محمد عمر، ملا دادالله و مولوي جلال‌الدين حقاني از گروه طالبان متهم به جنايت ضد بشري نيز مي ‌باشند. پس از انتشار اين گزارش دولت افغانستان مطالب سازمان نظارت برحقوق بشر را در مورد شماري از شخصيت‌ هاي جهادي كشور نادرست اعلام كرد. این جلسه در پشت دره های بسته در هتل انترکانتینانتال؛ برگزار شد.  اما در پنج سال گذشته موسسات داخلى و جهانى حقوق بشر مكررأ گفتند كه نا قضين بزرگ حقوق بشر در چوكى هاى رسمى افغانستان كار مى كنند. اما تاكنون كسى مشخص نام فردى را ياد نكرده بود. مقامات افغانستان در پاسخ به اين اتهامات هميشه گفته اند كه اين سخنان صرف اتهامات است و عليه اين افراد اسناد و شواهد وجود ندارد. اما اخيرأ رئيس بخش آسيا در سازمان حقوق بشر هيومن رايتس واچ برات آدمس از افرادى كه به گفته او عملأ به جنايت جنگى و جنايت عليه بشريت متهم مى باشند نام برد.

 اخيرأ كرزى هم اعلام نمود كه برنامه اى را تحت نام عدالت انتقالى روي دست گرفته است كه طبق آن با مجرمين جنگ در افغانستان و جنگ عليه بشريت برخورد صورت خواهد گرفت. اما مقامات دولتى نگفتند كه اين برنامه چه وقت آغاز مى شود و كدام افراد به كرسى عدالت كشانده مى شوند. اما برات آدمس در صحبت تلفونى خود با راديوى آزادى مهر سكوت را در ين مورد شكسته و نام اين افراد را كه به جنايات عليه بشريت و جنايات جنگى متهم مى باشند با صراحت به زبان آورد.  آدمس در صحبت هاى خود از كرزى خواست كه يك محكمه خاص را تشكيل دهد تا جنايتكاران جنگ در آن حضور يابند. او همينطور گفته است كه بعد از سقوط طالبان حكومت افغانستان و حاميان بين المللى آن به ناقضين حقوق بشر و قاچاقبران مواد مخدر تكيه كرده است.او گفته است كه در ظرف بيست سال گذشته مردم افغانستان شاهد شديد ترين جنايات در اين كشور بودند.
آدمس اضافه مى كند تا يك وقتى خارجيان بر اين مردم بمبارد مى كردند و بعدأ در جنگ هاى تنظيمى توسط افغانها بمباران شدند.
 آدمس مى افزايد كه طبق يك گزارش اين سازمان در اوايل دهه 1990 ميلادى براى ويرانى كابل قدم عمدى و منظم برداشته شد و اين يك جزو كوچكى از جريانات افغانستان است.
به گفته آدمس يك عده افرادى كه مسوول اين اعمال بودند به يك ترتيبى از گذشته پاك شده و حالا در چوكى هاى بلند حكومت و پارلمان نشسته و از مصئونيت هم بهره مند شده اند.

 اما آدمس ميگويد كه اين حالت براى مردم افغانستان قابل قبول نيست. ( افغانهاى كه ما با آنها صحبت كرديم گفتند كه اين موضوع براى شان غير قابل قبول مى باشد. آنها ميدانند كه كى كشور شان را ويران كرد ، آنها اين افراد را كه به جنايات عليه بشريت و جنايات جنگ دست زده اند مىشناسند و اعتبار آنها به حكومت و به پارلمانى كه به چنين افراد مقام ، قدرت و حيثيت داده است كمتر مى شود.)  آدمس در صحبت خود بر مقامات حكومتى افغانستان اعتراض مى كند كه به اين امر توجه ندارد. ما اين موضوع را در سال هاى گذشته هم مطرح نموديم ، رئيس جمهور كرزى خيلى محتاطانه و با كندى حركت مى كند.

او گفته است كه از عقيده عدالت بخاطر جنايت هاى گذشته حمايت مى كند اما او با تهديد افرادى مانند سياف روبرو شده و عقب نشينى كرده است. آدمس ، كرزى را تشويق مى كند از محاكمه چنين افراد ترس نداشته باشد : ( واقعأ اميدوارم كه اعلام برنامه عدالت انتقالى يك علامتي باشد كه رئيس جمهور حقيقتأ به اين گفتار متعهد است و به قبول خطر در اين راه آماده مي باشد. عقيده ما اينست كه اين افراد نمي توانند كرزى را به سقوط روبرو سازند، آنها در حقيقت بازنده خواهند بود به شرطى كه كرزى به حمايت جامعه جهانى در مسئله جنايات با آنها برخورد نمايد.

)استفاده از مقاله حقوق بشرونقض کننده گان حقوق بشردرافغانستان نشريه مشعل وسرويسهاي تحليلي وخبري(

 

www.esalat.org