تهيه وگردآورنده: توفيق امانی
(قسمت بیست و دوم )
خوشه هاي ازخرمن پربار ادبيات ، تاريخ وفرهنگ
کتا بهاي جاو دا نه ونويسند گا ن بزرگ
کلبه عمو تم (هريت بيچر ا ستو)
حدود
دوازده سال از پایان رژیم اپارتاید در افریقای جنوبی می گذرد و چهره کثیف ا
و درحال بازسازی است.( کتاب کلبه عموتم سعی در شکافتن جامعه برده داری
دارد، جامعه ای که در اثر جنگ شمال و جنوب امریکا و لغو نظام برده داری
هرچند دچار تحول و تغییر شده است ولی هنوز سیاهان این دیار نتوانسته اند به
شخصیت و موقعیت اجتماعی مطلوب خود دست یابند و ریشه های تحقیر و تبعیض
دوران برده داری را به فراموشی بسپارند (محققان و پژوهشگران در ایالات
متحده مقالات ارزشمندی در باب مشکلات سیاهان در باب دست یافتن به قدرت و
مدیریت در جامعه لیبرال امریکا نگاشته اند) هنوز هم در بسیاری از کشورهای
مدرن و متمدن دنیا رنگین پوستان درعین داشتن آزادی ظاهری از حقوق انسانی
خود محرومند و قوانینی نانوشته و نامرئی (ولی به دقت و به شدت مورد اجرا
توسط جامعه و نهادهای قدرت) آنها را از دست یافتن به مدارج بالا محروم می
کنند. خانم میچل در این کتاب به زیبایی هرچه تمامتر ظلم و شقاوت تحمیل شده
به بردگان و رنگین پوستان را بیان می کند و ابعاد غیرانسانی فلسفه
نژادپرستی به نقد می کشند و راه را برای تولد تفکرات مدرن و انسانی و
تحولات جامعه بشری فراهم می سازند
.
بینوا یان (نوشته ویکتور
هوگو)
ویکتور هوگو نویسنده شهیر
فرانسوی
در کتاب بینوایان به تشریح بی عدالتی های اجتماعی و فقر و فلاکت محروم
کشورش می پردازد، همان عوامل و محرک های اجتماعی که منجر به انقلاب کبیر
فرانسه شد. انحصار توزیع قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از
مشکلات جامعه فرانسه کاملاً بی اطلاع بودند سبب ایجاد معضلات اقتصادی و
اجتماعی در جامعه فقیر فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشی از همین تحولات
زیرساخت های اجتماعی جامعه فرانسه بود. ویکتور هوگو در خلال پردازش شخصیت
های داستان و روانشناسی آنها نحوه درگیری و دخالات آنان را در این نهضت
اجتماعی و توده ای نشان می دهد. قهرمان داستان مرد فقیری به نام ژان دای
ژان است که بر اثر یک ملاقات تصادفی با یک کشیش خیر، دچار تحول می شود و از
فردی درمانده و منفعل و خلافکار انسانی، نوع دوست تبدیل می شود ولی ...
زنگ ها برای که به صدا در می آیند «نوشته ار نست همینگوی»
داستان در باب جنگ داخلی اسپانیاست، جایی که مردم آزادی خواه و مبارز
اسپانیا در کنار گروهان های بین المللی (متشکل از آزادیخواهان امریکایی،
فرانسوی، انگلیسی و...) علیه حکومت فاشیستی ژنرال فرانکو مبارزه می کنند و
قهرمان داستان رابرت جوردان هم یک امریکایی است که از مقام استادی دانشگاه
دست شسته و برای آزادی برادران و خواهران اسپانیایی خویش مبارزه می کند.
این جاذبه آزادی و عدالت است که انسان ها را از نژادها و اقوام و مذهب های
مختلف در یک سنگر گردهم می آورد تا در کنار هم مبارزه کنند، در کنار هم
بجنگند و درنهایت در کنار هم پیروز شوند یا شکست بخورند و حتی بمیرند و
نبرد داخلی اسپانیا یکی از بارزترین نمونه هاست که این مفاهیم را نمایش می
دهد: فداکاری، شجاعت، رشادت، عشق به ممنوع، عشق به آزادی و... در این
داستان این مفاهیم، شقاوت، سنگدلی و قساوت دیوهای آزادی ستیز و بردباری و
مقاومت انسان های آزادیخواه و تعامل آنها با یکدیگر به زیبایی به تصویر
کشیده شده است .رابرت جوردان دستور داد که یک پل نظامی را که مورد استفاده
فاشیست هاست منفجر کند و در این راه با افراد یک گروهان از چریک های
کوهستانی آشنا می شود مانند: پابلو، ماریا، آنسلمو و
ژان کریستف
Jeane christophe
ژان کریستف یکی از بزرگترین رمان های قرن بیستم است. ژان کریستف کتابی است
در ده جلد که خلاصه کردن آن «غیرممکن» است. آنچه در زیر می آید تنها اشاره
ای است به هریک از جلدهای این کتاب عظیم و انسانی قرن ما: جلد اول: سپیده
دم دوران کودکی ژان کریستف که در یکی از شهرهای کوچک و قدیمی کرانه
رودخانه راین می گذرد. ژان کریستف در خانواده ای که همه اهل موسیقی و هنر
بودند متولد می شود. پدربزرگش ژان میشل نخستین معلم او در موسیقی است.
مادرش لوئیزا زنی ساده و دوست داشتنی است. ژان در 12 سالگی پدرش را از دست
می دهد و مجبور به کار کردن می گردد. از همان اوان درد تلخ فقر و رنج را می
چشد. جلد دوم: بامداد دنباله زندگی ژان کریستف در دوره نوجوانی در شهر
زادگاهش. نخستین دوستش اوتو، نخستین عشقش مینا، باز دردها و رنج ها.... جلد
سوم: نوجوان ژان کریستف در دربار دوک شهر، نوازنده مخصوص می شود و با
«سابین» بیوه جوان که زندگی غم انگیزی دارد، آشنا می شود. چندی بعد سابین
می میرد. جلد چهارم: طغیان آهنگ های ژان کریستف انقلابی و برخلاف سنت
کهنه شهرش است، به این دلیل با مخالفت شدید روبه رو می شود. در این زمان
کریستف به خاطر دفاع از دختری دهاتی، سربازی را می کشد و مجبور به فرار می
شود و به پاریس می رود. جلد پنجم: بازار سر میدان در پاریس تنها و
سرگردان با فقر و گرسنگی دست به گریبان می شود و کم کم با محافل هنری پاریس
و موسیقی آنجا آشنا می گردد. در این قسمت رومن رولان انتقاد شدیدی از هنر
منحط اواخر قرن نوزدهم کرده است. کریستف با گراتسیا آشنا می شود، او را گم
می کند و بعدها در دوران پیری و کهولت بار دیگر او را می یابد با اولیویه
نیز آشنا می گردد. جلد ششم: آنتوانت در زمانی که کریستف در زادگاهش بود
با دختری به نام آنتوانت آشنا شد. در این جلد زندگی دردناک آنتوانت و
برادرش اولیویه در یکی از شهرهای کوچک فرانسه و پاریس شرح داده شده.
آنتوانت در جوانی می میرد. جلد هفتم: در خانه دوستی کریستف با اولیویه
دوستی فرانسه و آلمان است. هر دو از ابتدال هنر و تعصب ملی برکنارند.
کریستف از طریق اولیویه با مردم حقیقی و ساده فرانسه آشنا می شود. جلد
هشتم: دوستان اولیویه به تشویق کریستف به سرودن شعر می پردازد، ازدواج می
کند ولی از ارتش به زودی جدا می گردد. انقلابی در فرانسه به وقوع می
پیوندد. اولیویه کشته می شود و کریستف به سویس فرار می کند. جلد نهم: بوته
آتشین زندگی کریستف در سویس در خانه دوستش کریستف عاشق زن دوستش لیزا
می شود. این عشق دوجانبه است. لیزا دست به خودکشی می زند، ولی نجات می یابد
و کریستف از خانه دوستش فرار می کند تا دیگر لیزا را نبیند و زندگی دوستش
را تباه نکند. جلد دهم: روز نو کریستف دیگر آهنگسازی بزرگ و معروف شده
است. زندگیش به تنهایی می گذرد. در این زمان گراتسیا را دوباره می بیند و
عشقی عمیق که از سال ها پیش بین آنها وجود داشت، دوباره شعله می کشد، عشقی
افلاطونی. گراتسیا چندی بعد می میرد و کریستف را کاملاً تنها می گذارد. ژان
کریستف پسر دوستش اولیویه و دختر گراتسیا را نزد خود نگه می دارد. آنها با
هم ازدواج می کنند و باز کریستف تنها می ماند. کتاب با مرگ کریستف پایان می
یابد. «ژان کریستف» درحقیقت دائره المعارفی است از هنر و موسیقی و فرهنگ
اروپا یی. زندگی نسل ها یی است که با تلا ش سخت زند گی را به دوش دارند .
سرخ و سیاه
The Red And The Black- Le Rouge et le Noir
این کتاب در 1830 توسط هانری بیل «استاندال» نوشته شده است. مایه اصلی
داستان را استاندال از یک حادثه واقعی که سال 1827 در روزنامه منتشر شده
بود، گرفته است. ژولین سورل که فرزند تجاری است، همیشه از طرف آبه دوشلان
«کشیش شلان» حمایت و پشتیبانی می شود و همین مرد است که او را به مقام
معلمی فرزندان مسیو دورنال حاکم پر قدرت وزیر می رساند. مادام دورنال، که
زندگی سعادت آمیز و پر عشقی ندارد. عاشق معلم جوان می شود و معشوقه او می
گردد. شوهر که از بی احتیاطی های زنش آگاه می شود، ژولین را برای ادامه
تحصیل به مدرسه مذهبی بزانسون می فرستد. در آنجا مرد جوان حامی دیگری در
ميان اعضای هیأت مدیره می یابد و این پشتیبان او کسی جز کشیش پرار نیست که
او را به سمت منشی مخصوص مارکی دولامول بزرگ منسوب می دارد. ژولین یک
مأموریت سیاسی مهم را با موفقیت در انگلستان انجام می دهد و مقام مهمی به
دست می آورد در همین ضمن دختر مارکی به نام ماتیلد در قلب خود عشق عمیقی
نسبت به او احساس می کند. به هرحال داستان به این گونه پایان می پذیرد که
مارکی نامه ای از مادام دورنال دریافت می دارد و طبق نوشته آن زن تصور می
کند ژولین فرصت طلب پست و جیره خواری بیش نیست. ژولین به وریر بازمی گردد
تا انتقام خود را بگیرد و هنگامی که مادام دورنال در موقع نماز و دعا در
کلیسا زانو زده او را با چند گلوله زخمی می کند. ژولین دستگیر می شود و
اگرچه مادام دورنال فقط مجروح شده و علیرغم کوشش های او برای نجات ژولین،
وی محکوم به اعدام با گیوتین می شود. سرخ و سیاه هم به خاطر استفاده از
کشفیات تجزیه و تحلیل روحی در اواخر قرن هجدهم و هم به سبب دید طعنه آمیزش
نسبت به جامعه اصلاحی قرن نزدهم شهرت و معروفیت بسیار کسب کرده است.
سید
The Cid
این کتاب در سال 1636 توسط پیر کرنی نوشته شد. رودریک جوان نجیب اسپانیایی،
عاشق شیمن دختر یکی از خانواده های برجسته و مشهور می شود و البته این عشق
دوجانبه است. عشق آنان همواره ادامه دارد تا اینکه قانون شرافت و ناموس در
اسپانیا تصویب می شود و جریان آنان را بغرنج می کند. پدر شیمن با پدر
رودریک دعوا می کند و به مرد پیر را توهین می کند. روردیک، که به شرافتش
توهین شده پدر شیمن را به دوئل دعوت می کند و او را می کشد. قوانین اسپانیا
این اجازه را به شیمن می دهد که برای انتقام تقاضای مرگ رودریک را بکند.
رودریک تصمیم می گیرد خودکشی نماید. پدرش وی را متقاعد می سازد که بهترین
راه مردن، کشته شدن در میدان جنگ است. او در سمت فرماندهی قشون کوچکی حمله
مسلمانان را دفع می کند و به جای مردن، قهرمان اسپانیا می شود. اگرچه شیمن
هنوز او را دوست دارد، با آنهم درصدد است به نحوی انتقام پدرش را از سید
بگیرد. شاه به شیمن می گوید که مسابقه و دوئلی ترتیب بدهد و جایزه برنده
این دوئل خود شیمن باشد. رودریک مایل است که در این دوئل شکست بخورد، اما
شیمن دیگر نمی تواند وضع حاضر را تحمل کند و عشق خود را به او ابراز می
دارد و از وی می خواهد که برنده شود. سید برنده دوئل می شود و آن دو به هم
می پیوندند. از آنجایی که کرنی سعی داشت این اثر را با وحدت های کلاسیک
زمان، مکان و عمل که به تازگی فرانسوی ها از آنان مطلع شده بودند وفق دهد،
لذا جریانات و حوادث نمایشنامه مدت 24 ساعت تمام به طول می انجامد. تماشاچی
امروزی هنوز قادر است شکوه به خصوصی را در احساسات قهرمانان این نمایش کشف
کند ولی تأثیر اصلی به خاطر برجستگی و عظمت کار است. این نمایشنامه در مخزن
«کمدی فرانسز» به عنوان یک رویداد تاریخی باقی خواهد ماند. سید دوره ای از
درام فرانسوی را پدید آورد که موجب پیدایش تراژدی های راسین و کمدی های
مولیر گردید . عصیان فرشتگان
Tne Reuolt of the
Angels - La Revolte des Anges
این
داستان در سال 1914 توسط آناتول فرانس نوشته شده و سرگذشت فرشته ای است که
زمین را زیباتر و جالب تر از بهشت یافته است. صاحب کتابخانه اسپارویو با
ناپدید شدن کتاب های با ارزشش، برای نخستین بار به وجود او پی می برد و از
این موضوع سخت به وحشت می افتد. ولی پس از مدتی فرشته براسپارویو ظاهر می
شود و به صورت محافظ او در می آید. فرشته که نامش آرکاد است، اعلام می کند
که مشغول ترتیب انقلابی بر علیه طبقه اشراف می باشد ولی مثل همه انقلابیون،
به نظر می رسد که او بیشتر مایل است از زندگی در پاریس لذت ببرد تا اینکه
به انقلابش بپردازد، سرانجام هنگامی که انقلاب می خواهد به اوج خود برسد،
با شکست مواجه می گردد. درضمن این کتاب آناتول فرانس فرصت کافی برای اظهار
گفته های فولادینش در مورد جامعه پاریس، هنر مذهبی، معنویات موجود و
بیهودگی پولیس فرانسه در ایجاد انتظامات لازم، داشته است. بسیاری از
منتقدین این کتاب فرانس را بهتر از کتاب های جزیره پنگوئن ها، زنبق سرخ و
جنایت سیلوستر بونار می دانند.
فاسق خا نم چترلي
Lady chatterleys Lover
این کتاب مشهورترین اثر دیوید هربرت لارنس نویسنده بزرگ انگلیسی است که در
سال 1944 انتشار یافت و بلافاصله نسخه سانسورنشده آن در انگلستان و امریکا
توقیف شد. بعداً در فلورانس و فرانسه نسخه هایی از آن چاپ شد و در دسترس
علاقه مندان قرار گرفت حتا نسخه سانسور شده این کتاب، داستان بی پرده ای از
عشق های جسمانی و هر آنچه که موجب ایجاد لذت برای انسان می گردد، می باشد.
شوهر خانم چترلی در اثر جنگ برای همیشه علیل شد و با فلج شدن کمر به پایین
بدنش، به صورت انسان منفور و عقیمی درآمد که وجودش هیچ گونه لذتی برای زنی
همچون لیدی چترلی ندارد. ملرز شکاربان، نخستین فاسق خانم چترلی نیست، اما
کیفیت آشنایی و احساسی که نسبت به هم دارند، عشق گناه آلود آنان را
استثنایی کرده است. به زودی، در میان افتضاح و رسوایی های حاصل از این عشق
خانم چترلی با شوهرش روبه رو می گردد و به او خبر می دهد که صاحب فرزندی
خواهند شد. لارنس عشق خانم چترلی به ملرز را عشقی مقدس می داند، چه به
وسیله آن، او توانسته است تمایلات باطنش را جامه عمل بپوشاند و درنتیجه هر
آنچه را که خواسته ،کرده است. در این کتاب دو صحنه عظیم، تجلی بخش کینه و
عداوتند. همان گونه که بسیاری از صحنه ها نشان دهنده عشقند عشق بزرگ،
مقدس و صلح آمیزی که برای لارنس مذهب واقعی است .
فاوست
Faust
این کتاب توسط شاعر و نویسنده بزرگ المانی یوهان ولفگانگ گوته نوشته شده و
در دو قسمت: قسمت نخست در 1808 و قسمت دوم 1831 منتشر گردیده است. این درام
بزرگ درحقیقت حاصل یک عمر تجربه شاعر، نویسنده، فیلسوف، سیاستمدار،
دانشمند، منتقد هنری و مدیر تئاتر گوته است. نوشتن این کتاب بدون اینکه
مانع از اختیار مشاغل متنوع شود از دوران جوانی گوته آغاز گردید و درست تا
چند ماهی قبل از مرگش در 1832 «به سن 82 سالگی» به طول انجامید. قسمت اول
مانند یک نمایشنامه اسرارآمیز با مقدمه ای معروف در باب بهشت که اساساً
توضیح وتفسیر قسمت اول از این کار عظیم است، شروع می شود. خداوند بنا به
خواهش شیطان به او اجازه می دهد تا درستی و راستی فاوست، خدمتگزار خدا را
آزمایش نماید. مفیستوفلس با فاوست سالخورده معامله ای می کند. اگر فاوست
حتا برای یک لحظه هم با این معامله موافقت کند، روح از تنش پرواز خواهد
کرد. فاوست دوباره جوان می شود و با مفیستوفلس به مسافرت می پردازد تا از
تمام لذایذ زمینی برخوردار گردد. در زمین عاشق دختر ساده ای به نام مارگرت
می شود بعد به او خیانت می کند و مسؤول سقوط و مرگ او می گردد. مفیستوفلس
فکر می کند که روح مارگرت را اسیر خواهد کرد ولی صفای عشق او نسبت به فاوست
و امتناع او از نجات یافتن از چنگال مرگ، سبب نجات او می شود. قسمت اول
نمایش به پایان می رسد ولی فاوست هنوز در دنیای شهوات و هوس ها آن لحظه پر
شکوه هستی را که در آرزوی به چنگ آوردنش می باشد، نیافته است. در قسمت دوم
فاوست که مربوط به زندگی عادی و زیبایی طبیعی است، شعر فلسفی عمیقی به کار
گرفته شده است، که شباهت کمتری به قسمت اول دارد. فاوست در اینجا تمام قدرت
های دنیوی و معنوی را می آزماید و تا هنوز آن لحظه ای را که چنین مشتاقانه
در جست وجویش است، حتی در عشق هلن تروا نمی یابد. مفیستوفلس تقریباً از
انجام معامله اش نومید شده است. سرانجام فاوست خسته و سیر از گشت و گذار
دوباره مرد سالخورده ای می شود و علاقه مند می گردد که اراضی دریا را
دوباره آباد کند. این نقشه در نظر او کار کوچکی می نماید و حال آنکه فواید
بیشماری برای تعداد بسیاری از مردم در بر دارد در اینجا فاوست با تعجب می
بیند که این کار غیر جالب و اجتماعی خوشحالی عمیق و حقیقی را به او ارزانی
داشته است. این انگیزه چنان شریف است که مفیستوفلس عاقبت از به چنگ آوردن
روح فاوست مانند روح مارگرت بیچاره در قسمت اول داستان، محروم می شود. به
هرحال فاوست اثری است که تا ابد در دنیای ادبیات جاویدان خواهد ماند.
متأسفانه به علت عظمت کار نمایش فاوست بر روی صحنه چندان آسان نیست و
تاکنون چند بار به طور استثنایی و با تأ مل زحمات و هزینه های بسیار و با
تطبیق دقیق دو قسمت اول و دوم، آن را نمایش داده اند. گوتو موسیقیدان معروف
اپرایی مشهور بر روی این اثر ساخته است .
کمدی الهی
The
Dirin Comedy
کمدی الهی اثر دانته شاعر ایتالیایی. این کتاب به سه بخش بزرگ تقسیم می
شود: دوزخ، برزخ و بهشت که هر بخش شامل سی وسه فصل است. در مقدمه کتاب شاعر
شرح می دهد که خود را در جنگلی پیچ درپیچ و تاریک «که نشانه ای از گمراهی
است» می یابد. در بیرون جنگ تپه ای نورانی به چشم می خورد ولی یک پلنگ، یک
شیر و یک گرگ راه او را سد نموده اند. در این هنگام ویرژیل، شاعر بزرگ
رومی، که دانته نسبت به او احترام عمیقی دارد و وی را به عنوان راهنمای
سفری که می خواهد در دوزخ بکند، انتخاب نموده، هویدا می شود.
دوزخ
Imferno
دوزخ: در فضای بیرون جهنم دانته زنبورهایی را می بیند که به تعداد زیادی از
ارواح نیش می زنند و آنقدر به این عمل ادامه می دهند تا اشک و خون آنان در
هم آمیزد. آنها مردمان ترسو و کم اراده هستند. در میدان اول اشخاص پاکدامنی
که بدون تعمید مرده اند و کافران نیک همچون هومر، هوراس، اوید و لوکان
اقامت دارند. جهنم عملاً از دومین میدان آغاز می گردد. در آنجا گردباد
عظیمی ارواح کسانی را که با تن دادن به شهوت های خاکی مرتکب گناه شده اند و
دانته از میان آنان عشاق معروف و ناکام پائولو و فرانچسکا داریمینی را می
شناسد، در بر گرفته است. در میدان سوم دانته به گروه پرخورها و شکم پرستان
برمی خورد که همگی در گل و لای دراز کشیده اند و سیبروس وحشی از آنان
مراقبت می کند، در میدان چهارم امساک ورزان و اسراف کاران درحالی که صخره
های عظیم را به جلو حمل می کردند، دائماً به یکدیگر برمی خوردند.
ویرژیل سپس دانته را به مرداب روداستیکس «رودی که هفت بار گرد جهان مردگان
می گردید» که میدان پنجم را تشکیل می داد، راهنمایی می کند. در اینجا اشخاص
بدخلق در لجنزار فرو می روند. میدان ششم شهر عجیبی به نام دیس است و هزاران
شیطان از ورود دو شاعر به آن جلوگیری می کنند تا اینکه فرشته ای از جانب
خداوند فرستاده می شود و مقاومت شیاطین را در هم می شکند. همچنان که پیش می
روند، دانته و ویرژیل قبرستان وسیعی را می بینند که در آن بدعت گذاران و
معلمین گمراهی ها همراه با هواخواهان و مریدانشان در گورهای ملتهب از آتش
خوابیده اند. در آخر جهنم، یعنی نوک کاج معکوس، لاسیفر هیولا با دندان هایش
بروتوس، کاسیوس و یهودا اسخریوطی، سه گناهکار بزرگ را می جود. قله کوه،
جنگل بهشت زمینی قرار دارد. در خارج دروازه برزخ چهار نفر انسان لاابالی
منتظر اجازه ورود به محل توبه و استغفارند. در هفت اقلیم برزخ، هفت گناه
کبیره: غرور، حسد، خشم، کاهلی، طمع و اسراف، شکم پرستی و شهوت رانی عقوبت
داده می شوند. بر روی پله هایی که به سم دروازه برزخ می رود فرشته ای
ایستاده است و با نوک شمشیرش هفت علامت که حرف اول کلمه لاتین پکاتا به
معنی گناهان است، بر روی پیشانی دانته رسم می کند. به دانته امر می شود که
در هفت اقلیم برزخ، هفت علامت روی پیشانیش را یک به یک پاک کند. در طول
سربالایی کوه، همان طور که شاعر از اقلیمی به اقلیم دیگر با سرگردانی روان
است، آوای ملکوتی فرشته ای را می شنود که در برابر نوای هفت گناه کبیره،
هشت آیه انجیل را راجع به سعادت جاودانی می خواند. وقتی دانته به اقلیم
هفتم، جایی که گناه شهوات خاکی شسته می شوند می رسد با گروهی از توبه کاران
که سرود بخشش الهی را درحال حرکت د ر آتش می خوانند، حرکت می کنند. در طرف
دیگر آتش فرشته عصمت درحالی که به آوای بلند می گوید: «بخشودگان قلب هایی
پاک و بی ریا دارند» به شاعر امر می کند که به درون آتش برود. حال او از
هرگونه گناهی پاک شده و آخرین از پیشانیش محو گردیده است. دانته و ویرژیل
به قله کوه رسیده اند و لذا به جنگل بهشت زمینی وارد می شوند. بئاتریس، زنی
که دانته در زندگی بیش از هرکسی دوستش داشت و در چشم او مظهر تکامل بشری
بود، با زیبایی بهشتی بر وی ظاهر می گردد. بعد در آب های فرو رشته ظاهر می
شود و برای پرواز به سوی بهشت موعود آمادگی پیدا می کند. از این پس
بئاتریس، به جای ویرژیل، راهنمایی دانته را به عهده می گیرد
.
بهشت
parogise
بهشت از نه فلک که همگی در حیطه جاذبه سریر ذات کبریایی می باشند، تشکیل
گردیده است. رمین همراه با دوزخ و باغ بهشتش در مرکز و بقیه در اطراف آن می
گردند. دانته که بئاتریس هدایتش می کند. در اقیانوسی از نور غرق می شود. او
با تمام وجودش هماهنگی های ربانی افلاک را احساس می نماید. بئاتریس به
دانته می گوید که حالا در بهشتند. شاعر به خاطر آرزوی روح پاکش به آنجا، در
حضور خداوند، برده شده است. همچنان که آنان از فلکی به فلک دیگر پرواز می
کنند، زیبایی بئاتریس درخشنده تر می گردد. در فلک اول، که متعلق به ماه
است، بئاتریس با بصیرت و دانش بسیار درباره قدرت های نهانی ماه و ستارگان
سخن می راند در فلک ماه آنان اولین روح آمرزیده را می بینند. در فلک دوم که
مربوط به ستاره عطارد است، دانته با خوشحالی از طرف ارواح آمرزیده ای که می
بینند خداوند او را بخشوده است و مایلند از طریق او محبتشان را زیاد کنند،
محاصره می شود. همچنان که آنان به فلک سوم پرواز می کنند، بئاتریس برای
دانته تمام اسرار «نجات» را که از همه به جز آنان که روحشان با آتش عشق
طاهر شده، پنهان است، شرح می دهد. در فلک چهارم، که مربوط به خورشید است،
معلمان بزرگ کلیسا همچون آلبرتس مگنس، تامس آکینس، پیتر لمبرد، شاه سولومن،
بوئتیس وبید محبوب اقامت دارند. سنت تامس چگنه صعود مقدسین را به بهشت برای
دانته شرح می دهد. در فلک مریخ، یعنی پنجمین فلک ارواحی پیدا می شوند که در
راه خدمت به خدا همه ناراحتی ها را تحمل کرده اند. دانته از میان آنها با
یوشع، یهودا، ماکابیوس، شارلمانی و رولند ملاقات می کند. در فلک ششم، که
متعلق به مشتری است، ارواح آمرزیده حکمرانان عادل ظاهر می شوند. در فلک زحل
پیامبران و ناجیان بشر اقامت دارند. در فلک هشتم، که فلک ستارگ
به خاطر عشق (نوشته خانم وانداوا سیلو سکایا)
کتاب از دریچه عشق تمام فضائل و رذایل، روشنایی ها و تاریکی ها، بیم ها و
امیدهای موجود در جامعه بشری را همچون آینه ای نمایش می دهد و به خوبی این
مطلب را که عشق و امید یگانه محرک حیات بخش زندگی است، به تصویر می کشد.
پرستار جوانی به نام ماریا که زخم های ناقص العضو را با دادن امید درمان می
کند هنگامی که پی به ناقص العضو شدن همسر خودش می برد، دچار یأس و ناامیدی
می شود!!! ولی درنهایت به واسطه برخورد با بیماران سابق خود و دیدن امید و
بردباری آنها و خانواده هایشان، امید و خوشبینی از دست رفته خود را باز می
یابد و تصمیم به بازسازی زندگی خود و همسرش می گیرد. داستا ن در فضای
نبردهای روسیه و آلمان خلق شده و از فضای جنگ به عنوان عامل ارتباط دهنده
وقایع داستان استفاده شده است
.
عشق زندگی (نوشته جک لندن):
قهرمان این داستان آموزنده سمبول انسان های با اراده و امیدوار و صحرای
پوشیده از برف و یخ اطراف او سمبول دنیای پر رنج و عذاب و کیسه طلای خام که
با زحمت و مرارت بدست آورده بود و عاقبت هم آن را بر خاک می ریزد سمبول هوی
و هوس ها و خواسته های بیهوده زندگی است. مردی از گروه طلاجویان در شمال
کانادا در استپ های پر برف و سرمای کانادا گرفتار می شود و درحین نبرد با
حیوانات وحشی خودش هم مانندی حیوانی درنده به شکار پرنده ها و ماهی ها می
پردازد و درنهایت بعد از آنکه تمام طلاهایی را که با مشقت جمع آوری کرده
بود از دست می دهد، توسط سرنشینان یک قایق نجات پیدا می کند.
بر باد رفته (نوشته مارگارت میچل):
اسکارلت اوهارا، دختری جوان و بسیار زیبا از خانواده ای ثروتمند (البته
برده دار در جنوب) است که قلب بسیاری از جوانان اشراف را در تسخیر خود دارد
ولی خودش گرفتار عشق یکی از جوانان اشراف به نام اشلی است و... داستان در
واقع تأملی جدی بر عشق و پایداری است. تأملی بر عشق است چرا که اسکارلت در
پایان ماجرا در می یابد اشلی را به اندازه رت باتر (شوهر سوم خودش) دوست
نداشته و ندارد و تأملی بر بردباری است چرا که لشگری از اتفاقات ناگوار
(جنگ شمال و جنوب آزادی برده ها، مرگ شوهر اول و دوم زن جوان، مرگ دختر
کوچکش، از دست دادن پدر و مادر و...) یکی پس از دیگری و آن هم برای دختری
که در ناز و نعمت بزرگ شده است، اتفاق می افتد ولی دختر جوان همه را با صبر
و استقامت و بردباری تحمل کرده و پشت سر می گذارد و حتی در پایان داستان که
همسرش وی را ترک می کند خود را نمی بازد بلکه می گوید: امشب در این باره
فکر نمی کنم، باشد برای فردا چرا که فردا هم روزی است!. نظام برده داری
امریکا، نبرد شمال و جنوب دست یافتن سیاهان به آزادی و حق رأی و جنبش ضد
سیاه نقابداران فولکوسکوئن (که در میان آنها از رئیس پولیس تا کشیش شهر هم
دیده می شد!)، شکل گیری ظلم سرمایه داری در امریکا و تبدیل نظام فئودالی
(زمین داری) به سرمایه داری صنعتی و تجاری و دورنماهایی که تبديل به نظم
سرمایه داری فعلی امریکا و زیرساخت اجتماعی و فرهنگی آن شد همه و همه در
غالب تقابل شخصیت های داستان و سیر حوادث به نمایش درآمده است .
رومئو
و ژولیت (نوشته ویلیام شکسپیر)
رومئو و ژولیت از دو خانواده ثروتمند شهر ورونا (که به کینه ای قدیمی در
میان دوره بیش از خداوند ایمان داشتند) به یکدیگر علاقه مند می شوند ولی در
اثر مخالفت خانواده هایشان و حوادث ناگواری که رخ می دهد (قتل پسرعموی
ژولیت توسط رومئو، درخواست ازدواج ژولیت با کنت پاریس توسط پدر ژولیت و...)
به مقصود خود نمی رسند. شکسپیر در این داستان به خصومت ها و کینه های بی
اساس می پردازد که پریشانی ها، مرگ ها و دل شکستگی های زیادی را می آفرینند
و طبقاتی را مجسم و بازشکافی می کند که آداب و سوم غلط (که به شکل سنت
درآمده) و ضد ارزش هایی که لباس ارزش پوشیده آنها را به سوی تباهی نابودی
می برد.
وداع با
ا سلحه (نوشته ارنست همینگوی):
داستانی درباره یک سرباز امریکایی داوطلب که در ارتش ایتالیا علیه نیروهای
امپراتوری اتریش می جنگد. در طول جنگ جهانی اول (که با حمله اتریش به
صربستان آغاز شد) ایتالیا مورد تاخت و تاز نیروهای امپراتوری اتریش قرار
گرفت و بسیاری از آزادیخواهان جهان داوطلبانه در ارتش ایتالیا خدمت می
کردند. همینگوی ویرانی ها و فجایعی که جنگ می آفریند را به تصویر کشیده و
نشان می دهد که جنگ افروزان و قدرت طلبان دنیا با افکار مالیخولیایی خود
چقدر ویرانی و خرابی ایجاد می کنند و چگونه هزاران انسان بیگناه را قربانی
می سازند و آنچه را که بشر در طی سال ها ساخته در لحظه ای نابود مي کنند.
(مانند قهرمان داستان که در پی ان همسر و طفل به دنیا نیامده اش را از دست
می دهد)
سرنوشت یک انسان (نوشته
میخائیل شولوخوف):
مردی که برای دیدار از منطقه ای قزاق نشین به آن دیار سفر کرده با مردی مسن
و پسر کوچکش آشنا می شود و داستان زندگی پر رنج او را از زبانش می شنود،
مردی که زن و دو دختر و پسرش را در جنگ از دست داده و حالا این پسر کوچک را
(که او هم یتیم و بی پناه است) بزرگ می کند. مرد مسن از خاطرات خود در
میدان نبرد و اسارتش توسط ارتش دشمن برای او سخن می گوید و زوایای دیگری از
چهره کریه جنگ را برای ما آشکار می سازد. می دانیم که شولوخوف در منطقه ای
قزاق نشین به دنیا آمد و به همین دلیل عمده آثار او به جامعه شناسی و
روانشناسی این قوم (که نگهبانان تاج امپراتوری محسوب می شوند) می پردا زد
(و این شکافتن و مطالعه مربوط به جامعه قزاق قبل از 1917 در طول جنگ و
بعد از انقلاب 1917 می با شد).
از هر چمن سمنی