sunday 29 april 2007 14:09:23

 

 

 

 

                                                        

پس از پايان يافتن دوران قانوني رياست جمهوري «لئونيد كوچما» كه از بازماندگان شوروي سابق در جمهوري اوكراين محسوب مي شد، طي انتخابات رياست جمهوري در اين كشور، برخلاف پيش بيني بسياري از صاحب نظران عرصه سياسي و روابط بين الملل و بويژه مسائل منطقه، «ويكتور يوشچنكو» در انتخابات رياست جمهوري برحريف روس گراي خود پيروز شد.

وي كه مورد حمايت مستقيم و غير مستقيم غربي ها و آمريكا قرار داشته و توسط بنيادها و NGO هاي آمريكايي و غربي تغذيه مالي شده و رشد و نمو يافته بود، پس از سالهاي متمادي به نقش كليدي روسها در اداره امور اوكراين و رياست و سلطه آنها بر نفر اول حاكم در اين جمهوري پايان داد.
عده اي اين رخداد مهم و قابل توجه را در راستاي اقدام مشابه صورت پذيرفته در جمهوري گرجستان (كه منجر به روي كار آمدن مهره مشابهي شده بود( انقلاب نارنجي و يا مخملي  نامگذاري كردند.
در اين راستا كتب و مقالات بسياري به رشته تحرير درآمده و برخي اين اقدام را نقطه عطفي در كاهش قدرت عملي روسيه در محدوده حياط خلوت و حاشيه امنيتي خود، يعني در جمهوري هاي مستقل جدا شده از اتحاد شوروي (پس از فروپاشي آن (به شمار آوردند. آنان حتي پيش بيني كردند كه اين روند تداوم يافته و روز به روز منجر به نفوذ و ريشه دار شدن جريانات، افراد و گروههاي وابسته به آمريكا و غرب در دايره و حاشيه امنيتي فدراسيون روسيه خواهد شد.
در جمهوري اوكراين عمده‌ترين شعارهايي كه يوشچنكو و طيف وابسته به جريان فكري وي قبل و اوايل روي كار آمدن در افكار عمومي سر مي دادند، انجام دگرگوني و اصلاحات در سيستم اقتصادي و معيشتي مردم اوكراين و ايجاد و برقراري آزادي كامل در عرصه هاي گوناگون سياسي و... بود. در بررسي عملكرد دوسال و اندي از دولت يوشنچكو مي بينيم كه وي نتوانسته است مردم كشور خود را در اين عرصه راضي نگه دارد و در مجموع اوكراين طي اين مدت زماني ثبات سياسي و حتي اقتصادي نداشته است.
مهمترين شاخص سنجش در اين راستا را مي توان پيروزي مخالفين روس گراي يوشچنكو به سركردگي «ويكتور يانوكوويچ» در انتخابات پارلماني سال 2006 ميلادي در اوكراين و راي مردم به حزب وي، عنوان نمود. پس از اين موضوع يوشچنكو عليرغم ميل باطني خود به ناچار مجبور شد يكي از مخالفين خود (يعني يانوكوويچ) را به سمت نخست وزيري انتخاب نمايد.
بروز اختلافات اخير در اوكراين نيز مابين پارلمان و نخست وزير از يكسو و رييس جمهوري از سوي ديگر در واقع مرهون و پديد آمده از عوامل فوق الذكر مي باشد.
در بررسي وقايع و رخدادهاي اوكراين به شش متغير بر مي خوريم كه عبارتند از:
-
متغير اول: اوكراين يك كشور دو تكه مي باشد و يك رودخانه نيز به لحاظ جغرافيايي اين دو منطقه را از هم جدا كرده است:
  -
منطقه شرق، كه مردمان آن ارتدوكس و روس زبان هستند.
 -
دو منطقه غرب، كه اهالي آن عمدتاً كاتوليك و اوكرايني زبان هستند.
البته از نظر تركيب جمعيتي، اوكرايني ها بيشتر از روسها هستند و درصد جمعيتي آنها تقريباً 55 به 45 مي باشد. اما به لحاظ اقتصادي، قدرت اصلي و جدي اقتصادي در منطقه شرق اين كشور واقع شده است.
عوامل ياد شده از جمله ريشه هاي اصلي اختلافات موجود در اوكراين بوده و برخي عوامل بحران زا از اين موضوعات نشات مي گيرند.
 - 
متغير دوم: پس از روي كار آمدن يوشچنكو و كليد خوردن به اصطلاح انقلاب نارنجي و يا مخملي در اوكراين، بازيگران اصلي خارجي (اعم از غربي ها و شرق) در عرصه اوكراين فعال تر شده اند و يك رويارويي جدي و پشت پرده در بين اين بازيگران در حال انجام و رقم خوردن است.
 -
متغير سوم: ثبات و برقراري و تداوم نظم در اوكراين هم براي روسيه و هم براي اروپايي‌ها مهم است. لذا آنها سعي دارند هر طوري شده برآيند كشمكشها و برخوردها در اين جمهوري در نهايت به آرامش منجر گردد .طرفهاي رقيب ترجيح مي دهند رقابتهاي خود را در عرصه هاي مختلف و بدون تنش و برخورد جدي به پيش برند. اما چون در حال حاضر هدايت اصلي كار به صورت كامل در دست يك طرف نيست لذا بروز بحران و تنش طبيعي خواهد بود.
 -
متغير چهارم: صحنه سياسي اوكراين صحنه اي لرزان است. صحنه تبديلات بسيار سريع جناحهاي قدرت و گروههاي حزبي و سياسي. نظير: شكل گيري سريع خانم تيموشنكو و افول سريع وي، يا افول روس گراها و قدرت يافتن دوباره آنها و... .
چون اوكراين به واسطه ساختارش ثبات دايمي ندارد، لذا به طور دايم گرفتار لرزش خواهد بود و روسها با اشراف نسبت به اين موضوع از آن حداكثر بهره برداري را خواهند كرد.
 -
متغير پنجم: اوكراين كشوري است دچار بحران هويت و عاقبت خودش را نمي‌داند. لذا وضعيت لرزان در بحث هويت نيز تداوم خواهد يافت. برخي معتقدند شايد جدايي اين كشور مثل چك و اسلوواكي بهترين نسخه براي آن باشد.
 -  
متغير ششم: اينكه در اوكراين الگويي متناسب با خواست غرب اجرا شود، براي آنها بسيار مهم است. بدون شك تحولات اوكراين در برخي كشورها و جمهوريها منطقه تأثيرگذارخواهد بود.
 -
در حقيقت در كشمكشهاي اخير، علاوه بر موارد فوق به لحاظ محتوا نيز پارامترهاي ذيل قابل بررسي هستند:
اول: به هنگام روي كار آمدن يوشچنكو در اوكراين، فشار عوامل خارجي حرف اول را مي زد و در واقع موفقيت وي تحت تاثير عوامل خارجي شكل گرفت. اما در بحران اخير عمده اختلافات و محتواي آن، درگيريها و كشمكشهاي داخلي ما بين اركان قدرت در اين كشور است.
دوم: در مجموع، بحران اخير يك جنگ قدرت داخلي بين گروههاي حاكم در اين كشور است. يوشچنكو بعد از انقلاب رنگين و بدست گيري قدرت نتوانسته است مديريت صحيحي را در كشور اعمال نمايد، لذا بخشهايي از اين اختلافات دروني است كه چندي پس از پيروزي انقلابيون، در كمپ آنها رخداده. اين عامل بدون شك زمينه را براي روي كار آمدن طيفي از مخالفين به مرور پديد خواهد آورد.
سوم: عده اي معتقدند كه يوشچنكو در تداوم تفكر روس گريزي كه پس از شكل گيري انقلاب نارنجي در اوكراين پديد آمده بود، اقتدار لازم را به خرج نداده است، و وي نتوانسته است در مقابل يانوكوويچ و حتي انتخابات سال گذشته پارلمان اقتدار لازم را به خرج دهد.
اين عده كه غرب گرا هستند معتقدند يانوكوويچ با تقلب در انتخابات پيروز شده است. اين طيف اظهار مي دارند كه يانوكوويچ درصدد است اوكراين را به سمت دوران لئونيد كوچما‌ ببرد.
چهارم: اگر انتخابات زود هنگام پارلماني برگزار شود، يوشچنكو رييس جمهور فعلي، نخواهد توانست اكثريت را بدست آورد، طبق نظر سنجي ها «حزب مناطق» متعلق به نخست وزير و طرفدارانش، نسبت به طرفداران رييس جمهور. در حال حاضر اكثريت را دارا هستند، چرا كه يوشچنكو نتوانسته است تغييرات چنداني انجام دهد. البته تغييرات به ويژه در عرصه اقتصادي مستلزم زمان بسيار و قدرت قوي است، تا رفاه ناشي از آن محسوس باشد. در حال حاضر نابساماني اقتصادي موجود منجر به نابساماني سياسي و شورش شده است. درست مانند اقدامي كه طرفداران يوشچنكو در زمان انقلاب نارنجي انجام دادند، حال مخالفين وي از اين حربه عليه خودش استفاده مي كنند.
پنجم: احتمال اينكه يوشچنكو با چراغ سبز غرب و آمريكا اين اقدام را انجام داده باشد متصور است. بدون شك وي نيز براي انتخابات زودرس پارلماني برنامه ريزي حزبي اش را كرده و بي كار نخواهد نشست. به هر حال اين اقدام براي يوشچنكو يك ريسك به شمار مي آيد كه حالت بينابين ندارد و حاصل آن يا برد است و يا باخت.
خانم تيماشنكو (نخست وزير سابق) نيز با سفر به آمريكا و ديدار با ديك چني (معاون رييس جمهور) و رايس (وزير امور خارجه آمريكا ) از آنها جواب مثبت براي اقدامات خودشان گرفته است. البته تا به امروز آن طور كه انتظار مي رفت، امريكايي‌ها وارد قضيه نشده اند.
ششم: برخي مقامات روسيه و دوماي اين كشور نيز نسبت به اقدامات يوشچنكو موضعگيري كرده و آنرا محكوم نموده اند. لاوروف وزير امور خارجه روسيه در خصوص اين موضوع عنوان داشته است كه، صرفاً در صورت تقاضاي رسمي اوكرايني ها، ما در اين موضوع دخالت خواهيم كرد.
هفتم: طبق قانون اساسي اوكراين، ارتش توسط رييس جمهور و پليس تحت فرمان نخست وزير اداره مي‌شد. اكثريت ارتش وفاداري خودشان را به رييس جمهور اعلام داشته اند. البته تظاهراتهاي مردمي انجام شده اخير بيانگر اين است كه يانوكوويچ نخست وزير طرفداران بسياري دارد و روز به روز نيز بر تعداد آنها افزوده مي شود .چندي قبل نيز توسط نمايندگان پارلمان و با انجام اصلاحات در قانون اساسي، اختيارات نخست وزير افزايش يافته و اختيارات رييس جمهوري كاهش يافت، به طوريكه طبق آن پارلمان مي تواند رييس جمهور را استيضاح نمايد.
هشتم: در حال حاضر در صحنه سياسي اوكراين شاهد وجود سه جناح مهم و عمده هستيم:
 -
جناح روس گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق شرق اوكراين بوده و قدرت اقتصادي نيز عمدتا" در دست آنها است.
 -
جناح روس گريز، يا غرب گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق غربي اوكراين بوده و بدنبال طرح‌هايي از قبيل ورود به اتحاديه اروپا و پيوستن به سازمان ناتو و امثالهم هستند.
 -
جناح احزاب و گروههاي ميانه رو، كه حالت بينابيني دارند.
در واقع همين جناح سوم است كه حالت تعيين كننده را در صحنه سياسي اوكراين دارد. به طور نمونه در بحران اخير جابجايي حزبي، 11 نفر نماينده در پارلمان به نفع حزب نخست وزير بود كه باعث بر هم ريختن تعادل در پارلمان و شرايط حاكم شد.
نتيجه اينكه:
  -
شعار اصلي در انقلابهاي رنگين (در ظاهر) بيشتر بدليل فشارهاي اقتصادي (توزيع قدرت، توزيع ثروت، فقر و...) بوده وبر مبناي آن حركات اعتراض آميز اوليه صورت پذيرفته است.
حال كه اين انتظارات را يوشچنكو در افكار عمومي مردم نتوانسته است پاسخگو باشد و حل نمايد، لذا دامنه اعتراضات مردمي مجدداً شعله ور شده است.
  -
بنا به دلايل متعدد، بحران اوكراين راه حل سريعي ندارد و به اين زوديها شرايط ثبات بوجود نخواهد آمد. ضمن اينكه در صورت بي ثباتي و ادامه روند آن، اين امر باعث دخالت غربيها و روسها در اين صحنه خواهد شد.
  -
اگر در صحنه سياسي اوكراين، به صورت كوتاه مدت نيز اوضاع آرام شود، اين مسئله به معناي حل نهايي موضوع نبوده و به مثابه آتش زير خاكستر خواهد بود.
 -
در اوكراين و كشمكشهاي سياسي در حال جريان، اين بار بيشتر درگيري‌ها تحت الشعاع مسايل داخلي است تا بيروني.
در زمان بروز انقلاب رنگي، يوشچنكو به دنبال كسب نظر و دخالت خارجي ها براي پيروزي خود و حل قضيه بود، ولي اين بار وي سعي دارد بحث را داخلي مطرح كرده و مانع دخالت خارجي ها شود. وي سعي در جلوگيري از اعمال فشار از خارج به خود را دارد.
 -
روسيه مناطق و جمهوري‌هاي حايلي‌اش را براي خود مهم و حياط خلوت مي داند، لذا بدون شك در ديد كلان تر و عميق تر به اين موضوع، روسها در اين قبيل مسايل و رويارويي در اين عرصه با غربيها، كوتاه نخواهند آمد.

مثلث قدرت

                                                               

«يوشچنکو، تيموشنکو و يانوکوويچ مانند کشتي شکستگاني هستند که در جزيره يي دورافتاده و متروک به حال خود رها شده اند. آنان مي توانند به هر طريقي يکديگر را آزار داده يا يکديگر را سرگرم کنند آن هم در شرايطي که وضعيت شان به هيچ وجه بهبود نمي يابد.» بحران سياسي اوکراين را مي توان با مدد از اين تشبيه مجله آلماني اشپيگل توصيف کرد. کشوري که پس از دو و نيم سال انقلاب نارنجي هنوز در فضاي التهاب به سر مي برد و به قول يوليا تيموشنکو انقلاب نارنجي اوکراين همچنان ادامه دارد. روبان هاي نارنجي زمستان 2004 جاي خود را به چادرهايي داده که در ميدان استقلال کي يف برپا شده است.

اين بار طرفداران آبي ها - ويکتور يانوکوويچ- آمده اند تا اعتراض خود را به گوش رئيس جمهور نارنجي - ويکتور يوشچنکو - برسانند؛ هواداران رئيس جمهور هم در اطراف ساختمان پارلمان جمع شده و آن را به محاصره خود درآورده اند. سرنوشت اين دو رقيب هم در همين ميدان اصلي کي يف رقم خورد و رئيس جمهور مورد حمايت غرب به پيروزي رسيد. نامزد روسيه در حياط خلوت کرملين شکست خورد اما مارس 2006 در انتخاباتي که توسط نارنجي ها برگزار شد اکثريت کرسي هاي پارلمان را به دست گرفت و ضدانقلابي کوتاه زماني پس از انقلاب به نخست وزيري رسيد.

امروز هم التهاب در اوکراين باز تلاطم يک انقلاب را مي نماياند و گويي در جزيره متروک انقلاب نارنجي جز اين سه تن يوشچنکو، يانوکوويچ و يوليا تيموشنکو .
- ملکه انقلاب نارنجي که ده ماه پس از پيروزي توسط يوشچنکو از نخست وزيري عزل شد - بازيگري يافت مي نشود.
 رئيس جمهوري اوکراين پارلمان اين کشور را منحل کرد. اين جرقه آتش اعتراضات بود. پارلمان اوکراين اعلام کرد که به حکم رئيس جمهور تن نمي دهد و طبق روال معمول با شهامت تمام به کار خود ادامه مي دهد. رادا طي مصوبه يي، يوشچنکو را به تلاش براي «کودتاي حکومتي» متهم کرد.
يانوکوويچ که اکثر کرسي هاي رادا را در دست دارد زير بار نرفت و دامنه اختلافات بالا گرفت. بحران سياسي اوکراين ماه گذشته و زماني بروز کرد که 11 نفر از نمايندگان فراکسيون طرفدار رئيس جمهور به جناح حامي يانوکوويچ پيوستند تا تعداد کرسي هاي وي به 300 کرسي برسد و يانوکوويچ با بهره گيري از قدرت وتوي اکثريت بتواند در قانون اساسي کشور تغييرات ايجاد کند. يوشچنکو پيوستن اين نمايندگان را غيرقانوني خواند و گفت که قانون اجازه مي دهد جناح ها به طرف ديگر گرايش يابند نه اشخاص.
به اين ترتيب اقدام به انحلال پارلمان و برگزاري انتخابات زودهنگام در 27 ماه مه کرد. نخست وزير از اين دستور تبعيت نکرد و طرفدارانش را به خيابان هاي پايتخت اوکراين کشاند و آنها در آنجا با برپايي چادر به برگزاري تظاهرات مداوم مقابل کميسيون مرکزي انتخابات در ميدان استقلال پرداختند.
سه بازيگر عمده انقلاب نارنجي در انتخابات پارلماني 2006 با سه بلوک وارد رقابت هاي پارلماني شدند؛ ويکتور يوشچنکو با ائتلاف ناشا اوکراينا (اوکراين ما)، بلوک يوليا تيموشنکو (
BYT) و ويکتور يانوکوويچ با حزب مناطق. حزب مناطق با کسب 32 درصد آرا به پيروزي رسيد. بلوک تيموشنکو 27 درصد آرا را به دست آورده و در مکان دوم قرار گرفت و بلوک يوشچنکو نيز 13 درصد آرا را به دست آورد و در مکان سوم جاي گرفت. علاوه بر اين سه حزب، احزاب سوسياليست و کمونيست هم که به ترتيب 5 و3 درصد آرا را به دست آوردند به پارلمان راه يافتند.

قانون انتخابات اوکراين مي گويد احزابي که بتوانند حداقل سه درصد آرا را به دست آورند به پارلمان راه خواهند يافت. اعلام نتايج انتخابات زنگ خطر را براي انقلاب نارنجي به صدا درآورد؛ رهبر آبي ها (يانوکوويچ) درنخستين انتخابات دوره نارنجي ها بيشترين آرا را به دست آورد، اين در حالي است که مجموع آراي دو طيف نارنجي - بلوک يوشچنکو و تيموشنکو - از درصد آراي يانوکوويچ بيشتر بوده و همين امر احتمال ائتلاف براي به حاشيه راندن رقيب مشترک ميان دو رهبر انقلاب را بيشتر کرد. توپ در زمين يوشچنکو افتاد؛ انتخاب «ائتلاف نارنجي» با تيموشنکو يا «اتحاد بزرگ» با يانوکوويچ. سه روز پس از برگزاري انتخابات، رئيس جمهور اوکراين در پشت درهاي بسته با يانوکوويچ و تيموشنکو ديدار کرد. همزمان حزب تيموشنکو اعلام کرد آماده امضاي يادداشتي در رابطه با ايجاد ائتلاف «نارنجي» با محوريت احزاب «اوکراين ما»، تيموشنکو و سوسياليست است.
سرانجام پروتکل تاسيس ائتلاف نيروهاي دموکراتيک بين سه حزب ياد شده امضا شد که ائتلاف اين سه حزب مي تواند 243 کرسي در پارلمان 450 نفري اوکراين را در اختيار داشته باشد. گرچه اعلام شد احزاب ديگر در اين ائتلاف جاي ندارند، اما نخست وزير جديد دست کم بايد 300 راي موافق نمايندگان را جلب کند و ائتلاف نارنجي براي معرفي رئيس دولت حداقل نيازمند 57 رأي ديگر نمايندگان است. اما تيموشنکو با اين ائتلاف هم نتوانست نخست وزيري را به دست آورد و در قامت رهبر اپوزيسيون دولت ظاهر شد. پيوستن 11 نماينده به فراکسيون حامي نخست وزير و کسب 300 کرسي در رادا موازنه قدرت را تغيير مي داد و اين امر براي يوشچنکو غيرقابل تحمل مي نمود. طبق قانوني که به تصويب پارلمان اوکراين رسيد برخي از اختيارات رئيس جمهور به مجلس و نخست وزير منتقل شد که در آن صورت، جايگاه نخست وزيري در هرم قدرت اوکراين اهميت فوق العاده يي مي يابد. براساس قراردادي که در زمان انقلاب نارنجي بين ويکتور يوشچنکو و «لئونيد کوچما» رئيس جمهوري سابق اوکراين بسته شد، قدرت از رياست جمهوري به پارلمان انتقال مي يابد، بنابراين پارلمان جديد براي نخستين بار تشکيل دولت را کنترل خواهد کرد.

در حال حاضر حاميان نخست وزير در اعتراض به انحلال رادا استعفاي رئيس جمهور را خواستار شده اند اما يوشچنکو همچنان بر تصميم خود پافشاري مي کند و حاضر نيست از مواضعش ذره يي عقب نشيني کند. رئيس جمهور اوکراين گفته است هر کس با فرمان وي براي انحلال پارلمان مخالفت کند، تحت پيگرد قضايي قرار خواهد گرفت. يوشچنکو تضمين داده هيچ درگيري صورت نخواهد گرفت و گفته است نيروهاي امنيتي دستورات رئيس جمهور را اجرا مي کنند. رسانه هاي اوکراين گزارش دادند که نيروهاي نظامي به دو بخش تقسيم شدند؛ ارتش طرفدار يوشچنکو و پليس و وزارت کشور طرفدار يانوکوويچ هستند. نيروهاي انتظامي نيز براي مقابله با حوادث احتمالي در حال آماده باش هستند. نقطه عطف اين درگيري هاي سياسي و خياباني نظر دادگاه قانون اساسي اوکراين خواهد بود که ظرف 15 روز در رابطه با مناقشه نمايندگان در خصوص مشروعيت اختيارات رئيس جمهور براي انحلال پارلمان راي خود را اعلام خواهد کرد. 
اعلام برگزاري انتخابات زودهنگام پارلماني چندان هم دور از انتظار و غيرقابل پيش بيني نبود. ماه گذشته بلوک يوليا تيموشنکو و حزب طرفدار رئيس جمهور «اوکراين ما» ائتلاف تازه يي به منظور ايجاد يک جبهه واحد نارنجي بر ضد دولت ويکتور يانوکوويچ به وجود آوردند که هدف آنها از اين اقدام، تغيير دولت از طريق برگزاري انتخابات زودهنگام بود و زمان آن بهار امسال در نظر گرفته شد. تيموشنکو و ويکتور بالوگ رئيس شوراي حزب «اوکراين ما» به طور غيرمنتظره يي توافق نامه يي در خصوص ايجاد يک جبهه واحد مخالف دولت امضا کردند. در اين بين، يانوکوويچ نيز بيکار ننشسته و در پاسخ به اين اقدام، اعلام کرد که روند توسعه اوضاع سياسي در کشور بسيار سخت پيش مي رود و کاملاً امکان دارد که در سال 2009 رئيس جمهوري کشور ديگر نه از طرف شهروندان، بلکه توسط پارلمان برگزيده شود. قرارداد آشتي مجدد بين بلوک يوليا تيموشنکو و حزب «اوکراين ما» سه بخش دارد که در بيشتر موارد مطابق با توافقات سال 2006 در خصوص ايجاد ائتلاف نارنجي است که در آن زمان به خاطر مخالفت يوشچنکو با نخست وزيري تيموشنکو شکست خورد. براي ممانعت از تکرار چنين اختلافاتي تيموشنکو بندي را در توافق نامه جديد گنجانده است که بر اساس آن حيطه وظايف به طور مساوي تقسيم شده و از طريق انتخابات خواهد بود. وزير خارجه امريکا هم به رهبر اپوزيسيون اوکراين در جريان سفرش به واشنگتن وعده داد که ايالات متحده از برگزاري انتخابات زودهنگام آن کشور براي خلع قدرت يانوکوويچ حمايت مي کند.

تيموشنکو هم اطمينان داد اگر دادگاه قانون اساسي تصميم بگيرد که اوکراين بايد انتخابات زودهنگام برگزار کند و قانون اساسي تغيير يابد، امريکا از تلاش هاي ما حمايت خواهد کرد. وي گفته است در مورد انتخابات زودهنگام و تدوين قانون اساسي جديد به عنوان تنها شيوه خروج از بحران در اوکراين، با مقامات امريکايي صحبت کرده است. ملکه انقلاب نارنجي در جمع خبرنگاران، سردبيران و گزارشگران روزنامه واشنگتن تايمز گفت؛ ائتلاف انقلاب نارنجي اوکراين براي برگزاري انتخابات زودهنگام به منظور جلوگيري از رشد روسيه و کنترل بر منابع اصلي انرژي، به دولت اوکراين فشار مي آورد. وي افزود؛ حق حاکميت و اميد به روابط بهتر با غرب در صورت خروج يانوکوويچ پيش از پايان صدارت در سال 2011، از اولويت هاي ما خواهد بود.
تقابل دو تلقي از پديده «انقلاب رنگي» از حوزه دلايل و انگيزه هاي وقوع به دايره پيامدها و محرک هاي استمرار آن راه يافته است و اين دو نوع نگرش پس از استقرار دولت برآمده از انقلاب نيز در تقابل با يکديگر قرار مي گيرند. يک تلقي، انقلاب هاي مخملين را نتيجه دخالت هاي غرب و واردات دموکراسي هدايت شونده از واشنگتن و سازمان هاي غيردولتي ايالات متحده مي داند و تلقي ديگر، اين نوع دگرديسي ها را محصول انتخابي طبيعي ميان مولفه هاي شرق و جاذبه هاي غرب ارزيابي مي کند.

تحولات سياسي اوکراين نشان دهنده آن است که تلقي دوم - انتخاب طبيعي - در وقوع انقلاب منحصر نشده است و دولت هاي جديد همچنان با دوقطبي مسکو - غرب مواجهند و کي يف همچنان بايد انتخاب طبيعي «غرب گرايي» را با گزينش هاي اجباري «مسکو» با «غرب»، مسکو بي غرب، غرب با مسکو و غرب بي مسکو استمرار دهد. گرچه در انتخابات رياست جمهوري اوکراين کرملين حامي رقيب يوشچنکو رهبر انقلاب بود و در خيابان هاي مسکو تنها عکس هاي «ويکتور يانوکوويچ» به چشم مي خورد، اما بلافاصله پس از انتخاب يوشچنکو در 26 دسامبر 2004 دولت جديد به اهميت حفظ مسکو کنار خويش پي برد و روند گرايش به غرب با روند ارتقاي جايگاه روسيه نزد انقلابي هاي نارنجي پوش همراه شد. رئيس جمهوري اوکراين پس از انتخاب در تشريح سياست خارجي اش اعلام کرد تغييرات در ديپلماسي اوکراين مربوط به روابط کي يف با اتحاديه اروپا و همراهان استراتژيک اين کشور همچون روسيه، لهستان و امريکا است.

کي يف توأمان هر دو سياست را پيگيري کرد. يوشچنکو از يک سو با اشاره به امکانات فراوان روسيه و اوکراين در جهت توسعه و گسترش همکاري هاي دو جانبه در زمينه هاي نظامي، فني، اجتماعي مسکو را شريک ابدي کي يف خواند و از ديگر سو، پيوستن به اتحاديه اروپا را هدف استراتژيک خود عنوان کرد. اين عامل موجب شد مسکو که به طور سنتي با روند گسترش ناتو به شرق مخالف است چشم بر توافقات اوکراين و سازمان پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو) ببندد. وابستگي اقتصادي اوکراين و روسيه که ريشه در هفتاد سال حکومت شوروي داشت (به ويژه در زمينه انرژي) سياسيون اوکراين را به وجوب داشتن روابط نزديک با روسيه آگاه کرد. علاوه بر اين به تدريج که روسيه از زير آوارهاي فروپاشي سر برآورد و براي جلوگيري از پيشرفت غرب در محدوده استراتژيک هميشگي خود فعال تر شد، بهبود روابط سياسي با آن براي جلوگيري يا کاهش مداخلات اين کشور در جريانات سياسي، اقتصادي اوکراين جنبه اساسي تري يافت.

اينکه يوشچنکو اعلام کرد اولين سفر خارجي اش به مسکو خواهد بود و يک روز پس از آغاز به کار رسمي به عنوان رئيس جمهوري اوکراين صورت گرفت و ولاديمير پوتين نيز در پيامي به مناسبت انتخاب رئيس جمهور جديد توسعه روابط براساس حسن همجواري و برابر با اوکراين را يکي از ترجيحات و اولويت هاي ملي روسيه مطرح کرد، نشان داد دو طرف به رغم تنش هاي انتخاباتي به اهميت اين روابط پي برده اند. اين در حالي است که در اولين ساعات پيروزي يانوکوويچ رقيب يوشچنکو (که توسط دادگاه عالي اوکراين باطل شد) مقامات روسيه اين پيروزي را به او تبريک گفتند و انتخابات را عادلانه خواندند. صحنه سياسي امروز اوکراين تداعي همان دوگانگي و آغاز دوره جديد بي اعتمادي است. يوشچنکو عناصر سياسي مالي روسيه در پارلمان را به نقض مفاد قانون اساسي و تلاش براي افزايش سلطه قانونگذاران حامي روسيه در جريان سياسي حاکم متهم کرده است. قانونگذاران دوماي روسيه هم در خصوص حکم صادره رئيس جمهوري اوکراين با کارشناسان قانون اساسي و ساير قانونگذاران اين کشور هم عقيده اند.

دولت در شکاف بين رئيس جمهور حامي غرب و نخست وزير حامي روسيه و رادا در گسل بين پيوستن به اتحاديه اروپا و تحکيم مناسبات با روسيه سردرگم است. رهبر انقلاب نارنجي در تبيين ضرورت نگاه به غرب مي گويد؛ «وقتي که مردم از من مي پرسند چرا اروپا، من مي گويم چون مردم هميشه مي خواهند که به معيارهاي بالاتر دست يابند، نه معيارهاي پايين تر. ما مي دانيم که از نقطه نظر اقتصادي، سياسي و حقوق بشر بالاترين معيارها در اروپا قرار دارد.»
تقسيم بندي سياسي روسيه - غرب در حوزه جغرافيايي نيز کاملاً مشهود است. بخش شرقي و جنوبي اوکراين طرفدار روسيه و حامي يانوکوويچ و نيمه غربي طرفدار اتحاديه اروپا و امريکا و حامي يوشچنکو است. مساله فوق تا آن حد حساسيت برانگيز است که وقتي «بوريس کولزنيکوف» حامي يانوکوويچ در انتخابات سال 2004 که اهل شرق اوکراين است به اتهام تصاحب فروشگاه «دونتسک» دستگير شد و «رينات آخمتوف» از ثروتمندان بزرگ اوکراين و صاحب بزرگترين کارخانه فولاد اين کشور با دستور دولت مبني بر خصوصي سازي روبه رو شد، اهالي شرق اوکراين آن را به زهر چشم دولت يوشچنکو از تکنوکرات هاي بخش شرقي و حاميان يانوکوويچ تعبير کردند. ناگفته نماند يوشچنکو 52
ساله خود متولد شرق اوکراين است که مردم آن بيشتر روسي صحبت مي کنند. آنان که از خودمختاري براي مناطق شرقي اوکراين سخن مي گفتند فوراً لقب جدايي طلب گرفته و از سوي دادستان ها مورد بازجويي قرار گرفتند؛ هر چند شبح جدايي طلبي تنها بر اذهان آن دسته از کساني سايه گسترانيده بود که حامي تمرکزگرايي در کي يف و حامي گسترش نفوذ و استيلاي روسيه بر اين کشور بودند و در اين راه اهتمام مي ورزيدند اما انتخابات پارلماني سال 2006 اين دوپارچگي جفرافيايي را به سه گانگي بدل کرد.

غرب اوکراين به يوشچنکو، يعني حزب «اوکراين ما»، بخش مرکزي به بلوک تيموشنکو و مناطق شرقي به يانوکوويچ، يعني حزب مناطق رأي دادند. گرچه تعادل رأي سابق بين شرق و غرب همچنان حفظ شد، اما بلوک تيموشنکو، در تمام مناطق اوکراين، به غير از شهرهاي خاصي در جنوب و شرق، تعداد آراي يکساني به دست آورده و به عنوان دومين حزب پيروز مطرح شد. با اين حساب گرايش سومي سر برآورده است که از لحاظ جغرافيايي مرکزمحور است و نه به شرق طرفدار روسيه گرايش دارد و نه به غرب حامي اروپا. حتي يوشچنکو که درصدد حفظ تعادل روابط اوکراين با روسيه و غرب بود نتوانست آراي مرکز و حتي غرب را به طور نسبي کسب کند. مسکو به زودي دريافت که يانوکوويچ ابداً به اتحاد مجدد روسيه و اوکراين علاقه مند نيست. به گفته يک استراتژيست امريکايي امکان مذاکره و رايزني براي يانوکوويچ وجود داشت. لذا امريکا از يوشچنکو که همسرش از کارمندان سابق وزارت خارجه آمريکا است مصرانه خواست با يانوکوويچ همکاري کند و سرانجام رئيس جمهور اوکراين رقيب ديرينه خود را در اگست 2006 به عنوان نخست وزير اين کشور منصوب کرد. اين تجربه به شکست انجاميد عمدتاً به اين خاطر که مردم نواحي شرقي اوکراين به طرز فزاينده يي مي کوشيدند به قدرت و اختيارات رئيس جمهور تعدي کنند.

يوشچنکو و حزب متبوعش يعني حزب «اوکراين ما» که به لحاظ مالي از سوي پترو پوروشنکو صاحب بزرگترين کارخانه توليد شکلات در اوکراين حمايت مي شود از آن مقطع زماني به بعد اعتماد راي دهندگان را به خود از دست داد. براساس تازه ترين نظرسنجي ها حزب رئيس جمهور اوکراين در صورت برگزاري انتخابات تنها حائز 5 تا 9 درصد آرا خواهد شد. حال آنکه حزب تيموشنکو 23 درصد آرا را به خود اختصاص خواهد داد درست به اندازه انتخابات پيشين.
 انتخابات سال 2006 مدل تعامل با روسيه که در زمان يوشچنکو - به رغم قرابت بسيار با غرب و حتي ناتو - پيگيري مي شد موفقيت آميز نبوده و حتي عزل تيموشنکو که داراي گرايش هاي ضدکرملين بود نتوانست يوشچنکو را از بحران گاز در اوايل سال 2006 رها کند. قبل از انتخاب تيموشنکو به نخست وزيري در سال 2005 ثارنوال روسيه اخطار داد به دليل مظنون بودن وي به رشوت خواري، در صورت ورود به روسيه دستگير خواهد شد. اما پس از انتخاب وي اعلام شد در صورت ورود تيموشنکو به مسکو او دستگير نخواهد شد. دليل آن اعلام نظر پوليس بين الملل (اينترپل) بود که با لحاظ مصونيت سياسي نخست وزير، دوسيه وي را به حال تعليق درآورد؛ دوسيه يي که در رابطه با فعاليت هاي تيموشنکو در زمان مديريت بر شرکت نفت و گاز اوکراين بود که وي متهم به پرداخت رشوت به مقامات دفاعي روسيه در خصوص معاملات گازي شد.

علاوه بر آن، پرونده سرقت هفت ميليارد متر مکعب گاز روسيه توسط اوکراين که تيموشنکو متهم رديف اول آن بود، مي توانست در فصل سرما، کشور را با بحران سوخت مواجه کند، چه اينکه ولاديمير پوتين رئيس جمهوري روسيه اعلام کرده بود کشورش تنها در صورتي که اين نوع مسائل وجود نداشته باشد، حاضر به همکاري با اوکراين در بخش گاز خواهد بود.

يوشچنکو با متهم کردن تيموشنکو به سوءاستفاده سياسي از مقام خود و نيز هراس از ورود اوکراين به جنگ سرد با روسيه دستور عزل تيموشنکو را صادر و «يوري يخانوروف» را مامور تشکيل دولت کرد. اما اين اقدام مانع از آن نشد که کرملين با قطع گاز در نخستين روز سال 2006 از اهرم فشار سوخت بهره نگيرد.

آيا بحران راه حل دارد ؟

اوکراين با بحران سياسي تازه يي مواجه شده است، بحراني که در آن رئيس جمهور تلاش دارد پارلمان را منحل کرده و در آن سوي ماجرا پارلمان از پذيرش اين خواسته رئيس جمهوري سر باز مي زند. تظاهرات حزبي در خيابان هاي شهر کي يف موجب افزايش هراس از بالا گرفتن درگيري شده است. دو جناح کنوني در اوکراين در خلال انقلاب نارنجي به سال 2004 در مقابل هم صف آرايي کردند که نتيجه آن پيروزي ويکتور يوشچنکو سياستمدار هوادار غرب و دستيابي وي به مقام رياست جمهوري اوکراين بود. بازنده انقلاب نارنجي، ويکتور يانوکوويچ، با به وجود آوردن طيف موافق خود در پارلمان، در سال 2006 به مقام نخست وزيري رسيد. وي البته در دستيابي به قدرت سياسي از کمک و همکاري کمونيست ها و سوسياليست ها برخوردار بود. پس از آن، رئيس جمهور و نخست وزير اوکراين مدام در حالت مواجهه با يکديگر قرار دارند.

آخرين آشوب ها و درگيري هاي انجام شده در اوکراين چه بوده است؟

رئيس جمهور يوشچنکو، يانوکوويچ نخست وزير اوکراين را به جذب برخي نمايندگان پارلمان از فراکسيون هاي ديگر متهم کرده و معتقد است وي با برقراري آشوب در پارلمان قصد دارد قدرت را غصب کند و اين اقدام او در حقيقت مخالف قانون اساسي اوکراين است. يانوکوويچ و طرفداران وي از پذيرش فرمان رئيس جمهور در انحلال پارلمان سر باز زده و گفته اند به اين راي هيچ باوري ندارند مگر آنکه دادگاه قانون اساسي اوکراين ارزش قانوني اين راي را به رسميت بشناسد.

آيا رئيس جمهور اوکراين به لحاظ قانوني قدرت انحلال پارلمان را دارد؟

قانون اساسي اين کشور سه مورد را به عنوان موقعيت هايي که رئيس جمهور حق انحلال پارلمان را به شکل قانوني در اختيار دارد عنوان کرده است اما اقدام نخست وزير در جذب نمايندگاني از ديگر فراکسيون ها در پارلمان جزء مواردي نيست که براساس آن رئيس جمهور بتواند راي به انحلال مجلس دهد. از سوي ديگر فرمان رئيس جمهوري لازم الاجرا است.

چه دلايلي موجب شده است يوشچنکو و يانوکوويچ در خلال هشت ماه گذشته نتوانند با يکديگر کنار بيايند و امور سياسي در اوکراين را پيش ببرند؟

اين دو نفر در حال حاضر در چالش هاي قدرت گرفتار شده اند. دو جناح سياسي حاکم در اوکراين هر کدام تفسير خاص خود را از قانون اساسي اين کشور دارند. اصلاحات قانوني که در خلال انقلاب نارنجي در اوکراين به وقوع پيوست ضعف مقام رياست جمهوري در اوکراين و قدرتمندتر شدن پارلمان را به دنبال داشت. اما يوشچنکو و يانوکوويچ در حال حاضر بر سر جزئيات درگير شده اند.

آيا در برگزاري انتخابات آينده اميدي به حل مشکلات کنوني وجود دارد؟

در صورت پيروزي حزب يانوکوويچ امکان بازگشت وي به قدرت و مطرح شدن حزب وي به عنوان قدرتمندترين حزب سياسي اوکراين وجود دارد. طرفداران و وابستگان يوشچنکو و يوليا تيموشنکو نيز در طرف ديگر اين قضيه مي توانند رهبري سياسي کشور در حوزه مديريت اکثريت پارلمان را برعهده بگيرند.

آيا دادگاه قانون اساسي توانايي برطرف کردن مشکلات کنوني موجود در اوکراين را دارد؟
 در تئوري مي توان به اين پرسش پاسخ مثبت داد. نکته دلگرم کننده موجود در بحران کنوني اوکراين اين است که دو جناح قدرت خود را ملزم به اقدام به قانون اساسي و قوانين کشوري خود مي دانند، بنابراين آنها بايد به احکام قانوني ديوان اداري خود احترام بگذارند. از سوي ديگر هر دو حزب، طي 8 ماه گذشته طرح استيناف خود را به دادگاه ارائه کرده اند و دادگاه تاکنون تنها روي يکي از اين طرح ها اعمال نظر کرده است و گويا عجله يي براي تسريع روند اين کار ندارد.
آيا اين احتمال هست که يک بار ديگر اعتراض هاي گروهي توده مردم وضعيت سياسي کشور را مشخص کند، مانند آنچه در انقلاب نارنجي اتفاق افتاد؟
البته اين موضوع غيرممکن به نظر مي رسد. آنچه در قالب اعتراض هاي خياباني در سال 2004 رخ داد در حقيقت نتيجه سال ها نارضايتي مردم از برنامه ها و سياست هاي «لئونيد کوچما»، رئيس جمهور سابق اين کشور بود. افزايش مخالفت ها و اعتراض ها در آن سال ها در نهايت موجبات رضايتمندي مردمان ساکن در مناطق غربي اوکراين را به وجود آورد: شهرونداني که تمايل بيشتري به تغيير و تحول داشتند. اما همان مردم حالا از آگاهي عميقي نسبت به مصالحات، توافق ها و درگيري هاي داخلي صورت گرفته در کشورشان برخوردارند و مي توان گفت که از آنچه بر سرنوشت سياسي کشورشان گذشته، درس عبرت گرفته اند. حاميان يانوکوويچ چندان تجربه يي در برگزاري تظاهرات خياباني ندارند و از آنجا که قدرت اين گروه بيشتر در مناطق شرقي کشور و نه در کي يف مستقر شده است، آنها نمي توانند تظاهرات خياباني را سمت و سو دهند.

آيا احتمال تجزيه کشور در آينده وجود دارد؟

اين موضوع هميشه به عنوان يک دغدغه اصلي در اوکراين مطرح بوده است به ويژه از زماني که سياستمداران اين کشور به دو گروه طرفدار غرب و طرفدار روسيه تقسيم شدند. از همان زمان تاکنون درگيري و اختلاف در ميان اين دو گروه بالا گرفته است. در حقيقت تقسيمات کشوري در اوکراين به گونه يي است که بخش هاي غربي کشور طرفدار غرب و بخش هاي شرقي آن طرفدار روسيه اند. يانوکوويچ در مقام نخست وزيري اوکراين تاکنون به شکل نظامي از روسيه طرفداري نکرده است. بيشتر حمايت هاي طرفداران يانوکوويچ از روسيه بار فرهنگي دارد به گونه يي که وي در تلاش بود زبان روسيه را در اوکراين به عنوان زبان دوم مطرح کند.

استفاده  از منا بع خبري .

 

 

 www.esalat.org