وطن
پور
یکی ازبهری چور کشور
آمد
دیگری
از
بری دالر
آمد
همه
لاف وطنخواهی زد
اخر
چلوصاف
همه از
او
برآمد
بیش از پنجسال از تهاجم آمریکا و متحدینش به افغانستان و برکناری
رژیم طالبان و تاسیس رژیم تازه در افغانستان می گذرد. اگرچه
افغانستان بعد از
لشکرکشی
آمریکا و متحدانش در سال ۲۰۰۱ به مثابه کشوری آرام و خالی از
درگیریهای نظامی نبوده است، اما روند دگرگونیها در افغانستان
آنچنانکه از سوی کشورهای ستم پیشه
وعده داده می شد، آرام نگرفته است. در آغاز جنگ امریکا و متحدانش
به
عراق و با اوجگیری درگیریهای خونین در آن کشور، اخبار رویدادها و
حوادث افغانستان در سایه تخاصمات عراق کم رنگتر شد. اما دیری
نپائید که خبرهای پی در پی از درگیری طالبان با نیروهای نظامی
«ناتو» و امریکا در کشور به رسانه های خبری جهان مخابره شد. با
وجود انتخابات و تاسیس دولت جدید در این کشور، تهاجم گروههای مسلح
متعلق به «طالبان» و «القاعده» علیه نیروهای نظامی دولت تازه تاسیس
و ائتلاف آمریکا در افغانستان نه تنها فروکش نکرد، بلکه دامنه آن
بیش از پیش گسترش یافت.
موسسه تحقیقاتی شورای «سنلیس» که در امور توسعه، امنیت و مبارزه با مواد مخدر به دولتها مشورت می دهد در گزارش تازه خود عنوان کرده است که؛ افغانستان، بار دیگر در حال سقوط به دست طالبان است. «گاردین» همچنین در گزارش چند ماه پیش از زبان یکی از فرماندهان «ناتو» نوشت که؛ 'افغانستان در آستانه سقوط به سوی هرج و مرج قرار دارد'.
خبر تکان دهنده دیگری که از افغانستان به خبرگزاریهای جهان مخابره
شد همانا خطر خشکسالی و گرسنه گی بود. یک سازمان خیریه بریتانیایی
بنام سازمان خیریه "کریستین اید" که ۶۶ روستا در افغانستان را
بررسی کرده است، هشدار داد که؛ خشکسالی گسترده در افغانستان باعث
خواهد شد که میلیونها نفر در این کشور با خطر گرسنه گی روبرو شوند.
بنا بر گزارش این سازمان خیریه کودکان، زنان باردار، خانواده های
غیر زارع و سالمندان با بیشترین خطر گرسنه گی مواجه هستند.
گزارشهای زیادی از رسانه های منطقه ایی و بین المللی حکایت از آن
دارد که نیروهای طالبان هم اینک بخشهای زیادی از خاک افغانستان را
کنترول
می کنند و غلبه روانی قابل توجهی در مردم افغانستان دارند.
از سوی دیگر سران جهادی
از هر فرصتی برای انتقاد از نیروهای خارجی
استفاده می کنند. واکنش «کرزی» در قبال برخورد غیرانسانی نظامیان
آمریکایی با زندانیان سیاسی در افغانستان، بمباران و خودسری هی
سربازان آمریکایی و مسائلی از این قبیل همواره ناامیدمندانه صدا سر
داده است اما به ندی وی کوچکترین توجه ازجانب خارجیان صورت نگرفته
است. سخنگوی وزارت دفاع افغانستان در همین رابطه می گوید که
محدودیتهای زیادی از سوی کشورهای کمک کننده به افغانستان وضع شده
است.
وی
همچنین ادامه میدهد که؛ نباید فراموش کنیم که ما محدودیتهای خاص
خود را داریم، به گونه مثال وقتی ما می گویم ارتش باید تا آخر سال
اکمال شود، جامعه جهانی می گوید نه
،
اگر می خواهید چنین کنید از جیب خود مصرف کنید چون ما تا سال ۲۰۰۹
برنامه داریم... عین (همین) برخورد در مورد پولیس
و
برنامه های اقتصادی و بازسازی نیز اوضاع بدین منوال است.
مدت است که ما شاهد درگیریهای گسترده ای میان طالبان با نیروهای
نظامی بوده ایم.
شدت این درگیریها به گونه بود که فرماندهان نظامی «ناتو» در
افغانستان را به استمداد از «ناتو» برای ارسال ۲۵۰۰ نیروی نظامی
بیشتر کشانده است. این در حالی است که «ناتو» ۱۸۰۰۰ نیروی نظامی و
«امریکا» ۲۲۰۰۰ هزار نیروی نظامی در افغانستان دارد. ۲۰۰۰ تن از
سربازان آمریکا مستقر در افغانستان تحت فرماندهی نظامی «ناتو» قرار
دارند. تمامی شواهد و قرائن نشان میدهد که بحران در افغانستان
دامنهء خود را می گستراند. جنگ و خونریزی میان نیروهای دولتی و
ائتلاف آمریکا با نیروهای «طالبان» و «القا
عده»
هر چه
بیشتر افزایش می یابد. فقر و مذلت دامنه خود را هر چه بیشتر می
گستراند و افغانستان در معرض خشکسالی و گرسنه گی قرار دارد.
افغانستان، پیکری که زخم چندین دهه جنگ نابرابر را با پیشرفته ترین
تکنولوژی نظامی بر تن خویش حس می کند. پرسشی که همچنان طنین انداز
هر انسان مترقی است اینست که؛ چه نیرو و جریان سیاسی میتواند
افغانستان را بسوی یک جامعه پیشرفته رهبری کند؟ «طالبان» و یا
«جنگ سالارانی» که رهبری تولید و صدور مواد مخدر از افغانستان را
رهبری می کنند؟ و یا «ائتلاف امریکا» که در صدد صاف کردن جاده برای
اعمال ارادهء سیاسی نظامی غرب درخاور میانه است؟ افق سیاسی نظامی
در افغانستان بسوی یک هرج و مرجی تازه راه می برد.
معاون نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد در افغانستان سال قبل
میلادی را از پُر چالش ترین سالها برای دولت و مردم افغانستان
خواند «الکساندر کریس» دیروز به خبرنگاران گفت: افغانها سال جدید
میلادی را در حالی اغاز کردند که انان در سال ۲۰۰۶میلادی شاهد
بیشترین خشونتها در کشور بودند.
اما وی اظهار نمود که با وجود این مشکلات روند پیشرفت تا حدودی مورد انتظار مردم و جامعه جهانی بود.
موصوف از اجرای طرح خلع سلاح گروه های مسلح به عنوان یکی از دست اوردهای مهم دولت با همکاری جامعه جهانی در سال گذشته یاد کرد «کریس» ضمن ستایش از عزم و اراده افغانها به بازسازی کشور شان اضافه نمود که حمایت جامعه جهانی را در این زمینه نباید نادیده گرفت.
معاون نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد در افغانستان اولویت
اصلی دولت افغانستان و جامعه جهانی را در سال ۲۰۰۷میلادی حاکمیت
قانون در کشور عنوان نمود.
همچنان
افغانستان در سال
۲۰۰۶میلادی
شاهد ۱۳۱ حمله انتحاری از سوی مخالفان مسلح دولت در ین كشور بود.
به گزارش روز چهارشنبه رسانههی افغانستان، در ین حملات یكهزار و
۱۶۶ نفر شامل اشخاص حملهكننده، افراد غیرنظامی، سربازان داخلی و
خارجی كشته و زخمی شدند.
سال میلادی گذشته ۲۰۰۶ که با حمله انتحاری آغاز شد، با تلفات
سنگینی به مردم غیر نظامی در مقیسه با نیروهی خارجی و دولتی به
پیان رسید.
در گزارش رسانههی افغانستان به آمار جداگانه ی در مورد تلفات
وارده به مردم و نظامیان دولتی و خارجی اشاره نشده است.
اولین حمله انتحاری دوم ژانویه
سال ۲۰۰۶ میلادی
در منطقه "خواجك بابا" «قندهار» صورت گرفت كه علاوه بر كشته شدن
شخص انتحاركننده، دو غیرنظامی كشته و یك سرباز آمریكیی نیز زخمی
شد.
آخرین حمله انتحاری
21 دسامبر
سال 2006 علیه "پادشاه خان زدران" نمینده مجلس شوری ملی
افغانستان در منطقه "شاه شهید" «كابل» رخ داد.
در ین حمله به ین نمینده آسیبی نرسید اما یك غیرنظامی كشته و
۹
نفر دیگر زخمی شدند.
از مجموع حملات انتحاری سال
گذشته 2006 میلادی، 51 مورد در ولایت «قندهار»،
22 مورد در ولیت «خوست»
و 12 مورد نیز در «كابل» صورت گرفته است.
همچنین طی ین مدت ولیات «پكتیكا» و «هلمند» به ترتیب شاهد
۹
و هفت حمله انتحاری بودند.
در هر یك از ولیتهی «پكتیا»، «غزنی» و «هرات» چهار حمله و در هر
یك از ولیات «فراه»، «پروان»، «زابل» و «ارزگان» نیز سه حمله
انتحاری رخ داده و دو حمله انتحاری نیز در ولیت «لوگر» اتفاق
افتاده است.
همچنین ولیات «ننگرهار»، «نیمروز»، «بلخ» و «قندوز» نیز
در سال 2006 میلادی شاهد یك حمله انتحاری بودند.
شوری علمی سراسری افغانستان حملات انتحاری را خودكشی و خلاف «شرع
اسلام» اعلام كردند.
حملات انتحاری در افغانستان با استفاده از خودرو، موتورسیكلت،
دوچرخه، گاری دستی و جلیقههی انفجاری انجام ميشود.
موادی كه به تازه گی در حملات انتحاری مورد استفاده قرار گرفته از
قدرت بالیی برخوردار بوده كه نوع آن تا كنون اعلام نشده است.
هدف حملات انتحاری كه از سوی طالبان انجام ميگیرد، نیروهی دولتی
افغان و سربازان خارجی است اما اغلب قربانیان را غیرنظامیان تشكیل
ميدهند.
شورای ملی: یک دوره خواب و سکوت
در تاریخ افغانستان
روزنامه غیر دولتی «
چراغ»
خود وضعیت پارلمان را به بررسی گرفته كه به دلیل اهمیت موضوع عیناً
نقل می گردد:
اصولاً دولتهی مردم سالار و نهادهی ملی خود را جوابده بری مردم
میدانند.
در ین میان شورا هی ملی (پارلمان) اهمیت بیشتر به پاسخدهی به
شهروندان خود میدهند؛ چون عقیده بر آنست که ین روش باعث ترغیب
ساکنین یک جغرافیا بری سهمگیری در رویدادهی سیاسی و تعیین سرنوشت
شان شده و انگیزه مشارکت را افزیش میدهد. در عین حال، ین روش
اقتدار مردم را نیز به نمیش میگذارد.
ولی متاسفانه گویا «شوری ملی» افغانستان عکس گپها را شنیده است،
چون در یکسال گذشته «مشرانو جرگه» که اکثریت اعضی آن را افراد
انتصابی از سوی رئیس جمهور تشکیل میدهد، خوشبختانه در مواردی
موضعگیریهی سریع نسبت به رویدادها در مقابل حکومت داشته است؛ اما
«ولسی جرگه» که بعضی اعضی آن ظاهراً از سوی مردم انتخاب شده اند،
موقف حکومتی و صفت مردم بیگانگی را داشته است.
ین روند، با ابتکار مضحک «محمد یونس قانونی» رئیس «ولسی جرگه»
شوری ملی بیشتر زمانی تشدید شد که نشانی پاسخ دهی را اشتباه کرده
بجی مردم افغانستان، جامعه جهانی را بری شنیدن کار کردهی یکساله
برگزید. «قانونی» معلوم نیست که بر روی چه دلیلی گزارش فعالیتهی یکساله ولسی جرگه را به نمینده گان تعدادی از کشورهی ذیدخل در
قضیی افغانستان ارائه کرده است؟! ولی هر چه باشد، یک موضوع را
بیشتر منعکس میکند که سیاست مردان افغان تکیه گاه خود را نه مردم،
بلکه کشورهی قدرتمند را انتخاب میکنند و ین چیزیست که حد اقل از
سی سال گذشته بدبختی را به دامن افغانها ریخته و مردم را از
تصمیمگیریها روی قضیی حاد منزوی کرده است. البته حفظ تعادل میان
اراده مردم و خواست جامعه جهانی عقلانی است؛ اما کی و کجا اولویت
دارد؟
دوستان بین المللی ما اگر کلیات موضوع را بدانند بدنیست، اما تعویض
آنها بجی مردم افغانستان درد آور و رسوا کننده است.
رئیس «ولسی جرگه» بید متوجه ین باریکی باشد که در «خانه ملت»
نشسته و از نشانی آنان گپ میزند، بناً حق اول و آخر شنیدن گزارش و
قضاوت در مورد چگونه گی اعمال را شهروندان فقیر و تنگدست افغان
دارا میباشند، نه آنانی که به خاطر منافع شان هیچ اهمیتی به خواست
دیگران ندارند. بید خاطر نشان کرد که سیاستمداران هرگاه پیگاه
مردمی خود را از دست بدهند، دیگر هیچ ارزشی نزد دنیا نخواهند داشت،
پس بهتر است، سرخود را نزد خلق خدا که مسؤولیت خدمتگذاری آنان را
داریم و امانت آنها نزد ما است فرود آوریم تا در ین دنیا و آن
دنیا سربلند باشیم.
در
حالیکه بیشتر از 33000 کودک از کارهای روی جاده لقمه نانی بدست می
آورند و بیشتر از سه صد هزار زن بیوه، شب و روز برای سیر کردن شکم
گرسنه کودکان شان عرق می ریزند، دولتمردان ما با قطار کردن
«لندکروزرها» و «موترهای» ضد گلوله و دیزاین نمودن دفترهای مفشن و
فساد اداری پولهای کمک شده جهانی را حیف و میل می کنند.
«چراغ» از تقاضی نمینده گان مجلس شوری ملی بری افزیش حقوق شان انتقاد كرد و نوشت: ین درحالیست كه دولت نتوانسته
۳۰۰افغانی
به حقوق كارمندان دولت اضافه كند.
ین روزنامه با اشاره به ینكه كمبود اعتبار باعث شد تا تصویب
بودجه سالجاری افغانستان دو ماه به تعویق بیافتد، به نقل از شماری
نمینده گان نوشت: یك وزیر هر ماه 214
هزار و یك نمینده ۵۰ هزار افغانی حقوق دریافت می كند.
«عاصم» نمینده مردم ولیت «بغلان» در مجلس نوشت: حقوق نمیندگان
مجلس بر اساس صلاحیت و مسوولیت آنان در نظر گرفته نشده است. یك
وزیر علاوه بر چهار هزار افغانی حقوق، سه هزار دالر از حساب خاص
ریاست جمهوری و ۶۰ هزار افغانی بری هزینه هی جاری دریافت می
كند، هركدام سه دستگاه موتر دارند و مصارف تلفون آنان از بودجه
دولت پرداخت ميشود. «احدی» وزیر مالیه كشور پس از آنكه هفته جاری
طرح افزیش حقوق نمیندگان مجلس شوری ملی مطرح شد به خبرنگاران
گفت: نمیندگان خواهان افزیش حقوق خود به یكصد هزار افغانی هستند.
مجلس شوری
ملی 249 نماینده دارد.
دولت درصدد است حداقل حقوق كارمندان دولت را ۸۰ و حد اکثر 800 دالر
در ماه تعیین كند كه به علت كسری اعتبار قادر به افزیش حقوق آنان
نیست.
كشورهی كمك كننده به افغانستان هم به علت فساد اداری با افزیش
حقوق بیش از 400 هزار كارمندان دولت، مخالف هستند.
موسسه خیریه بینالمللی انگلیسی موسوم به «اكسفام» در گزارشی اعلام
كرد: حقوق هر معلم افغان در ماه 38 دالر است
و در حال حاضر 20 هزار معلم بدون حضور در كلاسهی درس حقوق دریافت
مي كنند.
مجموع بودجه جاری و عمرانی افغانستان در سال جاری دو میلیارد و 130
ملیون دالر است كه دو و نیم میلیارد دالر آن از محل كمكهی خارجی
تامین ميشود.
ین مبلغ 970 ملیون دالر كمتر از درآمد سالانه كشت خشخاش در كشور،
كه 1/3 میلیارد دالر است، می باشد.
در پی حذف وزارت انکشاف شهری از فهرست کابینه دولت، وزیران و برخی
از مسؤلان ریاست جمهوری و اداره امور در پی معامله با نمینده گان
پارلمان برآمده نظرات آنان را پیرامون فشرده سازی كابینه تغییر
دادند.
قرار بود درجلسه عمومی پارلمان روی سرنوشت تعداد دیگری از
وزارتخانه ها که پیشنهاد حذف آنان از جانب کمیسیونهی کاری پارلمان
وجود داشت، تصمیم گرفته شود؛ اما با تغییر روش بحث تصمیم در رابطه
به ین وزارتخانه ها به نشستهی ینده موکول گردید که شماری از
نمیندگان ین تغییر موضع اعضی پارلمان را معامله و کمپین از
جانب وزیران بیان کردند.خانم «فاطمه عزیز» نمینده «کندز» در
پارلمان در ین باره گفت: همین که یک وزارتخانه را لغو کردند و
وزارتهی دیگر را ماندند، من فکر میکنم در همین 24 ساعت بری
معامله گری خود راه را باز ماندند.
نمینده «زابل» نیز با ابراز ین که مفکوره نمیندگان به طور
ناگهانی تغییر خورده است گفت: بعضی وزرا به خاطر ین که از وزارت
کنار نروند در بین نمیندگان کمپین میکنند و بعضی دیگر نیز تحت
تاثیر وزرا می یند.
وی گفت که بعضی وکلا با مشوره دوستان خود مفکوره خود را تغییر
میدهند. بعضی وکلا از احتمال نشست شبانه سخن میگویند، خانم
«نجلا دهقان نژاد» نمینده ولیت «هرات» در گفتگویی اختصاصی با
«هندوکش» گفت: با وجودی که شما با چشم دیدید که همگی با فشرده شدن
تشکیلات حکومت موافق بودند، اما امروز می فهمیم که دستهی کار
میکند و می بینیم که از تصمیم خود بر میگردند و ین بسیار نا راحت
کننده است؛ واضح است کسانی که طرفدار حکومت هستند با هم محافل
وجلساتی میگیرند.
شیان ذکر است که سه هفته میشود، در مورد تشکیلات دولت در جلسات
عمومی پارلمان بحث ادامه دارد.
در همین راستا روزنامه «چراغ» وجود معامله بر سر تشکیلات حکومت در
پارلمان را به بررسی گرفته و نوشته است در پی حذف وزارت انکشاف
شهری از فهرست کابینه حکومت قرار بود روز یکشنبه پنج قوس روی
سرنوشت تعداد دیگری از وزارتخانه ها که پیشنهاد حذف آنان از جانب
کمسیونهای کار پارلمان وجود داشت تصمیم گرفته شود، اما این موضوع
به جلسات بعد موکول شد که برخی از نمایندگان این کار را معامله و
کمپاین از جانب شماری وزرا بیان کرده اند «چراغ» با استناد به گفتۀ
نمایندگان پارلمان می نویسد: بعضی از وکلا از احتمال نشست شبانه
سخن می گویند و با وجودی که همه نمایندگان با فشرده شدن تشکیلات
حکومت موافق بودند اما امروز دیده می شود که دستهایی کار می کند و
قسمی که دیده می شود نمایندگان از تصمیم شان برگشته اند.
از جانب دیگر مردم کشور محتاج لقمه ی نان بوده و نمیندگان ملت با چور و چپاول بودجه دولتی و با اخذ معاش و امتیازات دالری در صدد پُر کردن جیب خویش اند.
خوب گفته اند:
عادت که در شیر درید
مگر در مرگ برید.
لطفاً توجه بفرمیید به لیست زیر که «شوری ملی» با سران جنگ و
تفنگش چه عیش و عشرت دارند:
ریاست عمومی ادراه امور «ولسی جرگه» و «مشرانو جرگه» جهت پذیرایی
مهمانان داخلی و خارجی به 22 قلم خوراکه باب آتی الذکر ضرورت دارد:
چای سیاه اعلی قطی 200 گرامه 2032 قطی
چای سبز اعلی قطی 200 گرامه 2032 قطی
هیل چای 100 کیلو
نقل اعلی بادامی 720 کیلو
چاکلیت اعلی 1732 کیلو
مغز بادام اعلی 1360 کیلو
بسکت اعلی قطی 100گرامه 13540 قطی
کشمش سبز اعلی 984 کیلو
پسته اعلی خندان 984 کیلو
قهوه اعلی بوتل 200 گرامه 1344 بوتل
شیر خشک اعلی قطی 200 گرامه 660 قطی
مغز چهار مغز اعلی 700 کیلو
نخود وطنی 1104 کیلو
قند خشتی 1032 کیلو
آب
معدنی کارتن 24 بوتله 52080 بوتل ( حتماً از این آب معدنی برای زدن
نمایندگان واقعی مردم که جنایت سالاران لمیده در «ولسی جرگه» را
افشا می نمایند استفاده خواهد شد)
کاغد «توشی پیپر» عربی 836 قطی ( حتماً عبدالرب خان سیاف فرمایش
داده است)
بوره 120 کیلو
صابون دست شویی اعلی 1080 کیلو
دستمال کاغذی 3920 قطی.
مروری بر گزارش نمیندگان شوری ملی بعد از سپری نمودن تعطیلات تابستانی
که با اریه چند سطر گزارش درد ملت را بر روی یخ نوشته در آفتاب گذاشته اند.
فساد اداری بیداد میکند، امنیت رو به وخامت می گرید و دولت در
راستی حل مشکلات کشوری عاجر است و برنامه عملی ندارد.
وکلأ شوری ملی در مجلس سنا و مجلس نمینده گان، در گزارشات شان پس
از سپری نمودن تعطیلات یک و نیم ماهه تابستانی وضیعت عمومی ولیات
مربوط را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دادند که شیوع فساد اداری به
شکل بی سابقه آن در ادارات دولتی، بروز بد امنی ها و زمینه هی
گسترش آن و ناکافی بودن و غیر موثر بودن کمکهی جامعه جهانی و روند
باز سازی در صدر گزارشات نمینده گان مردم قرار داشت.
اعضی مجلس سنا حکومت را به باد انتقاد گرفتند که علی الرغم اریه
مکرر عوامل بحران و بد امنی عوامل فساد اداری و حرکت کُند باز سازی
و نو سازی و دلیل غیر موثر بودن مساعدتهی جامعه جهانی به
افغانستان که باعث بوجود آمدن روحیه مخالفت علیه نظام و سر انجام
منتج به بروز مخالفتهی نظامی می گردد، دولت در زمینه رفع ین
عوامل کوچکترین اقدام عملی انجام نداده است که با گذشت زمان ساحه
فعالیتهی تخریبی «طالبان» و «القاعده» در ولیات جنوب، جنوبغرب و
شرق کشور توسعه یافته، زمینه ها و انگیزه هی نارضیتی و مخالفت در
سیر ولیات محسوس است، فساد اداری به اوجش رسیده، بازسازی و
نوسازی بطور لازم آن با توجه به مبالغ هنگفت به مصرف رسیده انجام
نیافته است.
ذیلاً گزارش مختصر اعضی مجلس سنا را در سطح ولیات کشور مرور می کنیم.:
ارزگان:
امنیت وخامت روز افزون می یابد، فساد اداری کماکان جاری است، مردم
از روند بازسازی ناراض اند، اگر جلو عوامل بد امنی گرفته نشود
عواقب بدی را به دنبال خواهد داشت.
بادغیس:
امنیت به طور نسبی خوب است، خشکسالی زنده گی مردم را تهدید میکند و
احتمال مهاجرت دسته جمعی مردم در صورتیکه نیازمندیهی مردم رفع
نگردد، بیشتر میشود، حاصلات پسته که 30 % عوید مردم ین ولیت را
تشکیل میدهد به دلیل عدم انسجام و نظارت دقیق کاهش بیسابقه یافته
است، فساد اداری گسترش روز افزون دارد.
بامیان
:
امنیت خوب است، روند بازسازی و نو سازی ضعیف پیش می رود، مراکز صحی
و مکاتب ساختمان و مواد درسی در اختیار ندارند، توجه به آثار
باستانی و تاریخی صورت نمی گیرد، سویه درسی مکاتب پائین است، فساد
اداری وجود دارد و راه هی مواصلاتی صعب العبور و غیر قابل استفاده
و خطرناک است.
بدخشان:
خشکسالی بیداد میکند و زنده گی ده ها هزار تن را به مرگ تهدید
میکند، دامنه فساد اداری گسترش می یابد، دولت از افراد بی کفیت و
خین حمیت می کند، امنیت تأمین است اما زمینه هی بد امنی وجود
دارد که جلوگیری شود، راه هی مواصلاتی و جاده ها نهیت خطر ناک
است.
بلخ:
فساد اداری وجود دارد، امنیت قسماً تأمین است، روند بازسازی ضعیف
است. کار و فعالیت ریاست امنیت قابل ستیش است.
کاپیسا:
امنیت قناعت بخش است، بیکاری روز افزون امنیت را تهدید میکند،
ناکافی بودن حقوق فساد اداری را توسعه داده است، به دانشگاه
«البیرونی» توجه نشده است، مکاتب ساختمان ندارند، جنگل جلغوزه
محافظت نمی شود، «دریی پنجشیر» مناطق زراعتی «کاپیسا» را تخریب
کرده است هنوز دیوار استنادی ساخته نشده است، بند برق «باغ دره» که
دوسال قبل سروی شده است تا کنون کار عملی آغاز نیافته است.
قندهار
:
نمینده «قندهار» کوتاه گزارش داد وگفت: "در سه موردیکه وکلأ وظیفه
داشتند آنرا بررسی نموده و گزارش تهیه نمیند در ولیت «قندهار»
وجود نداشت به ین معنی که امنیت نهیت خراب است، فساد اداری روبه
افزیش است و بازسازی بسیار ضعیف است".
کنرها:
نبود غند و کندک هی سرحدی امنیت را هرچه بیشتر آسیب پذیر ساخته
است، مشکلات امنیتی در ولسوالیهی همسرحد با «پاکستان» بیشتر است،
نیروهی ائتلاف بدون همآهنگی با دولت در ولیت دست به عملیاتها و
تلاشی میزنند، مردم از روند بازسازی راضی نیستند، مشکل بی برقی در
مرکز ولیت وجود دارد، مکاتب ساختمان ندارند، دکتوران مسلکی کمبود
است، جنگلات قطع و قاچاق می شود، کشت کوکنار کم است، مسؤلان دولتی
در قاچاق چوب و مواد مخدر دست دارند، هیچ پُست وزارت یا ولیت به
مردم «کنرها» داده نشده است، مشکل جاده وسرک در مرکز و ولسوالیهی
«کنر» محسوس است.
لغمان:
امنیت در برخی ولسوالیها قابل تشویش است، فساد اداری وجود دارد،
کارهی بازسازی نیمه تمام است، سرک ها تخریب شده است، کلنیک هی
صحی کمبود است.
لوگر:
امینت نسبی خوب است اما از جانب ولیت «غزنی» و «پکتیا» تهدید می
شود، فساد اداری جاری است، در ادارات ولیت بید تغییرات پدید ید،
سیستم مخابراتی ضعیف است، مکاتب مشکلات بی ساختمانی دارند.
ننگرهار
:
بیکاری به اوج خود رسیده است، مواد مخدر کشت و تولید می شود و
توسعه روز افزون می یابد، امنیت ین ولیت از جانب «پاکستان» تهدید
می شود، فساد اداری در تمام ادارات وجود دارد، پُستهی دولتی به
قیمت و به مبالغ دالری فروخته میشود. ولسوالیها از نعمت معارف بی
بهره اند.
هرات:
بیکاری مردم را وادار به مهاجرت به «یران» می سازد، پروژه هی
بازسازی تقلیل یافته است، بد امنی رخنه بیشتر می یابد، خشکسالی
زنده گی مردم را تهدید به مرگ می کند، نیروهی امنیتی ضعیف اند، در
ادارات دولتی تشکیل پارت وفرکسیونها راه یافته است و با تشکیل شورا
هی مختلف قومی مسیل قومی و زبانی دامن زده می شود، معاش معلمان
در سال جاری اجرا نشده است، فساد اداری توسعه روز افزون می یابد.
هلمند:
وضیعت عمومی بسیار خراب است، ولسوالیها در محاصره «طالبان» و
«القاعده» قرار دارد دولت بیش از یک کیلو متر تسلط بر اوضاع ندارد،
سه ولسوالی در اشغال دشمن است، ما به هیچ ولسوالی رفته نمی توانیم،
معارف کاملاً فلج و سقوط است، راه هی ارتباطی کاملاً قطع است،
فاصله میان دولت و مردم زیاد شده است، سرحدات ولیت کاملاً در
اختیار «طالبان» است، بری دفاع اسلحه ثقیل، لوژستیک و معاش
نیروهی امنیتی ضعیف است، اردوی ملی و نیروهی ائتلاف با پولیس
تفاهم ندارد، دولت هنوز هیچ اقدام عملی در زمینه امنیت مطابق ضرورت
مردم ندارد و اگر توجه صورت نگیرد «هلمند» به دست دشمن سقوط می کند
تنها در یک حمله تروریستی سی تن از اعضی فامیل یک وکیل ولسی جرگه
به شهادت رسیده اند.
خوست:
فساد اداری و رشوت ستانی در ادارات بیداد میکند، مردم از نحوه گمرک
مواد خوراکی شکیت دارند که دولت بسیار محصول می گیرد، زندان خوست
بسیار کوچک و تنگ است گنجیش کم دارد، پولیس اسلحه کافی و مهمات در
اختیار ندارد، کمبود کتاب و مواد درسی در مکتبها محسوس است، جنگلها
بی رویه قطع و قاچاق می شود، مراکز صحی و کلنیک ها ساختمان ندارند.
جوزجان:
مردم به مشکل آب آشامیدنی و زراعتی مواجه اند و نوسازی و بازسازی
در چوکات برنامه همبسته گی ملی 50% موفق اند و کدام نوع بازسازی
چشمگیر و قابل ملاحظه در آن ولایت به نظر نمی رسد و فساد اداری در
بعضی دوائر دولتی دامنگیر اهالی بوده و غرض آب آشامیدنی چهار
ولسوالی «آقچه»، «مُردیان»، «منگیگ» و «خانقا» تدابیر به ابتکار
«سید حامد» سناتور «جوزجان» و به همکاری وزارت محترم احیا و انکشاف
دهات از بند «کلفت» ولسوالی «قرقین» با نصب واترپمپها و رسانیدن آب
آشامیدنی درین چهار ولسوالی تحت بررسی قرار گرفته و وعده وزارت
محترم در طی سه ماه در پروژه مذکور به پیه اکمال و به بهره برداری
سپرده خواهد شد و حاصلات زراعتی للمی 98% و آبی 80% در سال جاری از
بین رفته و خطر جدی مواد غذیی تمام اهالی ین ولیت را تهدید به
مرگ و یا هجرت می نمید.
میدان وردک:
امنیـت در ین ولیـت قناعت بخش است، چندی قبل گروپی از راهزنان در
ولسوالیهی «چک»، «جلریز» و «نرخ» امنیت را مختل میکردند که از طرف
ولیت سرکوب شدند، فساد اداری در تمام ادارات وجود دارد، روند
بازسازی ادامه دارد، اما از جانب وزارتخانه ها روحیه همکاری به
ولیت کم است. معارف فعال است اما مکاتب ساختمان ندارند.
غزنی:
شوری ولیتی به مشکلات مواجه است صلاحیت ندارد، وضیعت امنیتی به
مشکل جدی مواجه است، مکتبها تعمیر ندارد، خدمات اجتماعی ضیعف است،
فساد اداری وجود دارد.
غور:
وضیعت امنیتی خوب است، در ولسوالی «شهرک» و «پساوند» فعالیت
«طالبان» قابل تشویش است، فساد اداری مانند سیر ولیات موجود است
که باعث فاصله مردم از دولت میگردد، قضات و مسؤلان محاکم اسناد
تحصیلی ندارند به جان مردم افتاده اند، خشکسالی بیداد می کند،
احتمال بروز یک فاجعه از ین بابت متصور است.
فاریاب:
جاده و سرک وجود ندارد، خشکسالی مردم و مواشی آنها را به مرگ تهدید
می کند، صلح و امنیت تأمین است، ریاست امنیت ملی از همه ارگانهی
دیگر فعالتر و موثر تر عمل میکند، شوری ولیتی نیز فعال است، علی
الرغم وعده رئیس جمهور در قسمت ساختمان و قیر ریزی تا هنوز اقدامی
صورت نگرفته است، فساد اداری به اوجش رسیده است، مردم از مسؤلان
دولتی ناراضی اند، اشخاص کار آگاه و دلسوز به کار گمارده شوند.
فراه:
امنیت وخیم است، ساعت دوازده روز دو موتر دشمن آمد و رئیس گمرک را
اختطاف کرد، فساد اداری چیغ مردم را به آسمان رسانیده است، یک
سارنوال مدت بیست سال است که کار میکند و خون مردم را می مکد.
کابل:
صلح و امنیت تأمین است، در حوزه دهم امنیتی علیه یکی از ساکنین
ناحیه از جانب پولیس ظلم روا داشته و مرد خانواده را کشته اند،
معلولان و معیوبان و فامیلهی شهدا مشکلات دارند به آنها رسیده گی
صورت نگرفته، شوری ولیتی «کابل» از مجلس سنی شوری ملی شکیت
دارند، وضیعت معارف فلاکتبار است، بیکاری توسعه روز افزون دارد،
سرک ها و جاده هی ولسوالیها تخریب شده است، پُستهی عمده وزارت
داخله به دالر فروخته میشود.
سرپل:
امنیت اطمینانبخش است، مردم با ارگانهی دولتی همکاری دارند، فساد
اداری مانند سیر ولیات کشور بیداد میکند و در دعوی هی حقوقی
فیصله به نفع جانب ثروتمند صورت میگیرد، در بازسازی ولیت توجه
لازم صورت نگرفته است، نه
PRT
و نه دولت در برنامه بازسازی اقدامی نکرده اند، شوری ولیتی به
مشکلات مواجه است.
زابل:
فساد اداری فوق العاده زیاد و آشکار است خصوصاً در محکمه،
سارنوالی، معارف، انکشاف دهات... امنیت در 500 متری مقام
ولیت وجود ندارد، یک روز دو روز بعد موترها توسط مخالفان ربوده
میشوند، صرف چهار دیواریهی تمام ولسوالیها توسط قوی ائتلاف و
دولتی محافظه میشوند. بازسازی تحت صفر قرار دارد هیچ نوع بازسازی
در تمام ولسوالیها موجود نیست، در سرحد «پاکستان» بین دو قوم
«ناصر» و «توخی» منازعه بالی زمین رهیشی تا هنوز جریان دارد که
از 45 سال ین مشاجره حل نشده است.
نیمروز:
امنیت نسبی وجود دارد زیاد وخیم نیست، در «خاشرود» امنیت خراب است،
مسولین امنیتی از نبود اسلحه سنگین و نیمه سنگین و مهمات شکیت
داشته و توان مقابله با دشمن را ندارند، یکی از مشکلات عمده نبود
آب آشامیدنی است و بید ده کیلومتر را بپیمیند و آب آشامیدنی بدست
آورند، مردم از رشوت ستانی شاکی بودند و مستقیم سارنوالان را به
رشوت ستانی محکوم می کردند، زمین هی مردم توسط زورمندان غضب شده
است، خشکسالی ولیت را تهدید می کند وریگ روان صدها خانه ومسجد و
مکتب را از استفاده خارج ساخته است، بیکاری وفقر به اوج خود رسیده
است و مردم را مجبور به مهاجرت به بیرون از کشور ساخته است و
برخورد مسولین کشورهی همسیه غیر اسلامی و غیر انسان دوستانه است،
در یران به مهاجرین اردوگاه ها کار اجباری ساخته شده است همه
مهاجرین را مصاب به مریضی هی مختلف ساخته و تعدادی وفات یافته
اند. بازسازی به شکل مناسب آن که اولویت ها را در نظر داشته باشد و
جود ندارد، سرک «دل آرام» ـ «نیمروز» و«بند کمال خان» که دو پروژه
حیاتی بری کشور است قربانی دو توطئه شده اند که به کشورهی
«یران» و «پاکستان» ارتباط می گیرد.
فرمانرویی کوکنار
از ژانویه گذشته تاكنون بیش از 100 حمله انتحاری در این كشور بوقوع
پیوسته و حدود چهار هزار نفر جان خود را در درگیریهای مختلف دراین
كشور از دست دادهاند؛ تولید مواد مخدر در افغانستان حدود 50 درصد
افزایش یافته و خطر هرج و مرج بر افغانستان سایه افكنده است. اما
با وجود این، جامعه بینالملل هنوز هم درصدد است تا نهال دموكراسی
را در افغانستان بارور كرده و از مرگ برهاند.
از زمان سقوط طالبان در افغانستان بیش از پنج سال میگذرد. با وجود
این ثبات و امنیت در كشور نه تنها برقرار نشد بلكه اوضاع امنیتی
سیری نزولی را طی كرد. اوضاع در سال 2006 میلادی از همیشه وخیمتر
بود و هراس از شكست مردمسالاری نوپا از هر زمانی دیگر،بیشتر شد.
جامعه بینالملل در طول سالهای پس از سقوط طالبان تاكنون سالانه
حدود دو میلیارد دالر آمریكا را صرف هزینهطرحهای بازسازی
افغانستان كرد. با وجود این افغانستان هنوز هم فاقد توانمند در
زمینه بازسازی و توسعه است؛ در حالیكه توسعه اقتصادی و اجتماعی
افغانستان كه لازمه ثبات پایدار است به چنین راهبردی نیازمند است.
آلمان
هم در این عرصه فعالیت زیادی داشته است. دی ای دی یا خدمات عمرانی
آلمان كه در چارچوب همكاریهای عمرانی این كشور در افغانستان
فعالیت میكند، تاكنون توانسته خدمات ارزندهای در این خصوص عرضه
دارد و اكنون نیز این سازمان در عرصههای گوناگون فعالیت دارد.
یورگن ویلهلم رئیسخدمات عمرانی آلمان در توضیح این امر میگوید:
همكاریهای عمرانی آلمان در افغانستان زمینههای مختلفی را
دربرمیگیرد. آلمان در عرصههای توسعه اقتصادی، تامین آب
آشامیدنی، انرژی، آموزشمقدماتی تحصیلی و بازسازی موسسات و
ظرفیتهای مربوطه فعالیت دارد.
خدمات عمرانی آلمان همچنین كمك به استقرار دموكراسی، جامعه مدنی و توسعه مناطق مختلف افغانستان را نیز شامل میشود و حدود 80 تن از كاركنان دی ای دی در زمینههای نامبرده در استانهای شمالی افغانستان فعالیت میكنند.
با وجود این روند استقرار دموكراسی در افغانستان سیری كند دارد و
نارضایتی مردم روز به روز افزایش مییابد. رئیس خدمات عمرانی
آلمان، بیتجربگی نمایندگان پارلمان افغانستان و كاستیهای موجود
در فراكسیونهای حزبی پارلمان را از علل عدم موفقیت كشور میشمارد.
او ضعف ساختارهای منطقهای مانند شهرداریها و شوراهای شهر را از
جمله دلایل شكست پیشرفت افغانستان میداند.
واقعیت این است كه رویاروییهای نظامی تاكنون نتوانسته امنیت را در
افغانستان برقرار كند زیرا امنیت و توسعه عواملی جدایی ناپذیرند.
بدون توسعه نمیتوان صلح پایدار را ایجاد كرد و تا زمانی كه عمران
افغانستان پیش نرود شكست طالبان میسر نخواهد شد.
چندین نوع کوکنار در
افغانستان زرع میگردد. ین اشکال به اساس
مقاومت آن در مقابل خشکسالی و حرارت و هم چنان فکتور هی که بر
حاصل برداری تاثیر دارند، مانند اندازه پخته شدن، ضخامت و تعداد
غوزه ها و غلظت تریاک حاصله از هم تفکیک می شود. بدبختانه معلومات
کمی در مورد نام هی نباتی انواع کوکنار که در افغانستان زرع
میگردد موجود می باشد.
مطالعات
UNODC
که در سال 1999 در افغانستان صورت گرفت واضح ساخته است که تصمیم به
زرع یک نوع کوکنار با شکل مختلف مربوط به انگیزه ها و شریطی است
که بالی فصل کوکنار تاثیر دارد.
ممکن است تا انواع وسیع کوکنار زرع شده نه تنها در ساحه نسبتاً
کوچک دیده شود بلکه در قطعه زمین یک فامیل نیز مشاهده می شود گفتگو
با دهقانان معلومات کلیدی ئی را در مورد نشان میدهد که انواع مختلف
داری اوصاف مختلف میباشد. کار در مزرعه به منظور مطالعات واضح
ساخته است که خانواده ها به منظور ازدیاد کارگران فامیلی اجاره شده
در زمان حاصل برداری، انواع مختلف کوکنار را زرع مینمیند.
خانواده ها به منظور افزیش کارکنان فامیلی و اجاره شده، در یافتند
که بید انواه مختلف کوکنار با زمان مختلف پخته شدن زرع گردد. با
وجود ین تلاش ها بازهم اکثر خانواده ها در زمان حاصل برداری به
کارگران اجاره ئی ضرورت پیدامی کند.
ملاحظه می شود که خانواده ها تجربه نموده و انواع مختلف کوکنار را
در چند سال زرع نموده و منابع انسانی فامیلی و طبیعی را با اوصاف
خاص انواع موجود کوکنار وفق می دهند. اکثراً دهقانان کوکنار را زرع
مینمیند که داری کیفیت خراب و ارزش پولی پائین است. به هر حال
معلوم میشود که زرع ین نوع کوکنار آسیب کمتری به فصل میرساند.
نشان داده شده که دهقانان انواع را بصورت حالص نه تنها به منظور
بلند بردن عوید انتخاب نمینمیند بلکه مصئونیت عوید را نیز در
نظر میگیرند.
تاثیرات پروگرام هی محو زرع غیر قانونی کوکنار
بخش شش پلان تطبیقی مبارزه با مواد مخدر سال 1384 (2005) واضح
نموده که کمپین در سال 1383 تا 1384 توسط اداره جدید
افغانستان براه اندخته شده بود قابل قبول، درست و هدفمند میباشد،
در واقع دولت افغانستان و جامعه بین المللی بری محو زرع غیر
قانونی کوکنار متحد شده اند. دو شکل محو کوکنار بید از هم تفکیک
گردد. دواطلبانه و بالقوه بعد از منع تولید تریاک در جنوری 2002،
حامد کرزی رئیس اداره مؤقت اولین کمپین خود را در اپریل 2002 آغاز
نمود. ین کمپین شامل ستراتیژی دواطلبانه محو کوکنار بود، چنانچه
در بدل تخریب یک جریب (5,159
هکتار)
کوکنار 250 دالر امریکیی (بعد ها 300 دالر) پرداخته می شد. کمپین
محو زرع تریاک در جنوب، که عمدتاً تریاک غیر قانونی درین نواحی زرع
میگردد آغاز شد. هد کذا تنها نواحی کوچک کوکنار زرع شده در چندین
منطقه افغانستان از بین برده شد.
اندازه زمین تحت زرع کوکنار از 7500 هکتار موجود در سال 2002 به
80000 هکتار در 2003 بالا رفت. ستراتیژی بدیل یا ناتیف فوراً توقف
داده شد. زیرا ین پروسه تنها زرع کوکنار و توجه دهقانان جدید را
به زرع آن تشویق نمود. بر علاوه تنها یک دهم حصه دهقانان که فقیر و
بسیار قرضدار بودند واقعاً ین پاداش را بدست آوردند که ین موضوع
شدیداً اعتبار پروگرام را خدشه دار ساخت. انتونیو ماریا کوستا
دیرکتر اداری
UNODC
بالی پالیسی محو تریاک در افغانستان انتقاد نموده و میگوید که محو
ضرورت به رسیدن به استانه قابل قبول بری کار دارد.
محو کوکنار طی سالهای 2003 و 2004، 2005، ادامه یافت شواهد UNDOC
نشان می دهد که تولید مجموعی (به تن متریک و تمام اندازه زمین زرع
به هکتار) از سال 2002، 2004 افزیش یافته و از سال 2004، 2005
روبه کاهش بوده است. به هر صورت تولید مجموعی در کشور به نظر نمی
رسد که از سبب محو کوکنار بصورت قابل ملاحظه کاهش یافته باشد.
از آن جی که 21 فیصد کاهش در زمین هی زرع کوکنار دیده می شود
محصول ممکنه تنها از 4200 تن متریک به 4100 تن متریک تقلیل یافته.
UNODC
تخمین نموده است که در بهار سال
2005تقریباً 5100 هکتار کوکنار تخریب گردیده که ین رقم تنها 5%
مجموع تریاک زرع شده در سال2005 بوده که در حدود 104000 هکتار
تخمین شده است. به
هر حال از سال 2004 تا 2005 زرع کوکنار به اندازه مجموعی 27000
هکتار کاهش یافته است. با کاهش تنها 5100 هکتار در سال 2005 مشاهده
می شود که 81 فیصد ین کاهش مربوط به پروسه محو کوکنار نمی باشد.
UNODCتخمین
نموده که 72 فیصد محو کوکنار در ننگرهار و هلمند صورت گرفته که هر دو کاهش زرع
کوکنار بلترتیب (10 فیصد، 96 فیصد) نشان میدهد. مروری به سروی
ارزیابی سریع تریاک در مارچ 2005 دولت افغانستان و دفتر ادویه مخدر
و جریم ملل متحد
(UNODC) یک راپور بنام " افغانستان تحکیم پروسه تائید محو کوکنار " را نشر
نمود تا کمپین محو کوکنار را که درسال 2005 توسط رئیس جمهور به
راه انداخته شده بود، مراقبت نمید ین راپور جدید نشان میدهد که
محو کوکنار بیشتر در ولیات جنوب نسبت به ولیات شمال تطبیق گردیده
است.
کمپین محو کوکنار در ولیت ننگرهار، لغمان،کنر وهلمند مرکزی و
جنوب ارزگان موثر واقع شد. و در شرق افغانستان زرع کوکنار نسبت به
هر جی دیگر عمومیت بیشتر داشت.
همچنان شواهدی موجود است که زرع کوکنار در مناطق دور دست وللمی
مخصوص شمال افغانستان نیز ریج میگردد. اگر چه احتمالات یک کاهش
عمومی در زرع کوکنار در سال جاری نشان میدهد ولی با آن هم تزید در
بعضی از ولیات مانند: فراه، کندهار، سرپل، و بغلان هم چنان به
ملاحظه میرسد. برعلاوه تلاش ها بری محو کوکنار روبرو شده است که
در بعضی مناطق سبب توقف ین پروسه گردیده است. دهقانان شکیت دارند
که با وجود آغاز ین پروگرام دولت افغانستان وعده هی جنبی بر
فراهم نمودن، مساعدت جبران خساره و بدیل معیشت به دهقانان را
برآورده نساخته است.
در جریان اجری سروی ارزیابی سریع تریاک در فبروری سال 2005، هنوز هم در شمال افغانستان کوکنار زرع میگردید. هنگامیکه دهقانان در
شمال افغانستان زمین هی خود را آماده زرع تریاک مینمودند، آنها
فعالیت هی محو کوکنار را در جنوب افغانستان بری ارزیابی خطر
ممکنه با زرع کوکنار را بصورت دقیق تعقیب میکردند. در دسمبر سال
2004 دولت افغانستان کمپین محو کوکنار را درسر تا سر کشور اعلان
نمود واز والی ها تقاضا نمود تا ین پرواگرام را تطبیق نمیند
ارقام محو کوکنار که توسط والیان به دولت مرکزی راپور داده شده بود
در جدول نواحی محو شده در ذیل نشان داده شده است. در جریان سروی
ارزیابی سریع، راپور هی محدود مبنی بر محو فعال کوکنار موجود است.
محو کوکنار تنها در 9 فیصد تمام قریه هی سروی شده عمدتاً در
هلمند و ننگرهار راپور داده شده است. وزارت امور داخله، دفتر معین مبارزه با مواد مخدر، در سروی
ارزیابی سریع کوکنار در افغانستان، 2005 ازسال 2002 به ینطرف دولت
انگلستان و امریکا هر دو بالی دولت افغانستان فشار وارد مینمید
تا کوکنار را در صورت امکان هر چه زودتر محو نمید. در سال 2005
بودجه تخصیص داده شده بری محو کوکنار توسط واشنگتن مجموعاً دو چند
بودجه بود که بری بدیل معیشت تخصیص داده شده است. ( 313 ملیون
دالر با مقیسه با 120 ملیون دالر) مشکل
اساسی ین ستراتیژی ینست که تا هنوز هم اکثر مردم و فامیل هی
افغان وابسته به اقتصاد غیر قانونی تریاک میباشند. اگر محو کوکنار
قبل از بدیل هی متداوم یاری فراهم آوری نمودن پول به دهقانان اجرا
گردد. دهقانان فقیر قادر نخواهند بود تا سلم شان را پرداخته و
بیشتر در قرض غرق خواهند شد. انکشاف همگانی همراه با بدیل معیشت
مناسب و کاهش متداوم فقر به منظور مؤثر بودن پالیسی هی محو کوکنار
در دراز مدت بید آغاز کردند.
محوکوکنار بواسطه پاش دادن مواد کمیاوی از طریق هوا که توسط امریکا
براه انداخته شده ( پلان کولمبیا) حد اقل فعلاً بری افغانستان یک
انتخاب درست نمی باشد. رئیس جمهور کرزی مخالفت آشکار خود را با ین
میتود تخریبی و ویران کننده فصل کوکنار نشان داد. بر علاوه در پلان
تطبیقی مبارزه با مواد مخدر سال 1384 (2005) صریحاً آمده است که "
دولت افغانستان پالیسی محو کوکنار را از طریق هوا مدنظر ندارد".
در کولمبیا محو کوکنار با پاش دادن مواد کمیاوی از طریق هوا (و یا
بواسطه دست) سبب کاهش زرع کوکنار نگردید، در سال 2004 زرع کوکنار
به اندازه 6000 هکتار کاهش یافت ( از8600 به 80000). بری بدست
آوردن اندازه متوسط در کاهش 161،139 هکتار کوکنار در آن سال از بین
برده شد. برعلاوه بالی 98 فیصد ین زمین ها مواد کیمیاوی پاش داده
شده بود. متباقی آن توسط اردوی کولمبیا بشکل دستی از بین برده شد.
و تردیدی جدی را در مورد موثریت ستراتیژی محو کوکنار در کولمبیا و
هر جی دیگر نشان میدهد.
صرف نظر از عدم موقعیت در کاهش زرع کوکنار، پاش دادن از طریق هوا
در کولمبیا عواقب متعدد ویران کننده را در بر داشت. قبل از همه پاش
دادن مواد کمیاوی بالی فصل کوکنار نتیج جدی منفی بالی محیط زیست
داشت. تاثیر دقیق مواد
HERBICIDE
پاش شده بالی محیط زیست واضح نبوده و تحت مناقشه میباشد ولی واضح
است HERBICIDE
تنها بالی فصل کوکا تأثیر ندارد.
HERBICIDE تقریباً
بالی فصل هی غذیی، حوض هی ماهیگری و پارک هی اطراف زمین هی
کوکنار نیز پاش داده میشود. دهقانان فقیر شاکی اند که پاش دادن
مواد کمیاوی سبب تخریب فصل ها و برهم خوردن حیات میگردد. برعلاوه
محو بالقوه بواسطه پاش دادن هوائی مواد کمیاوی مخصوصاً زمانیکه
بدیل قانونی نیز وجود نداشته باشد، سبب یجاد ناراحتی، بی ثباتی و
تشدد در جامعه میگردد. در کشور مانند: افغانستان محو کوکنار از
طریق پاش دادن مواد کمیاوی، تمام دست آورد هی موجود یعنی ثبات
اقتصادی و سیاسی را متضرر خواهد ساخت و مردم از دولت نوتاسیس مرکزی
رو خواهند گشتاند.
برعلاوه پروگرام هی محو کوکنار بسیار پر مصرف بوده و نتیج با
بسیار آسانی بواسطه زرع دوباره و تغیر دادن مناطق زرع آسیب پذیر
خواهد گردید. درکوتاه مدت بید پالیسی دویی افغان متوجه بدیل هی
معیشت، برابر نمودن زمینه کار بازسازی دهات و انکشاف اقتصادی عمومی
باشد نه پروگرام هی محو کننده.
ستراتیژی هی بدیل معیشت
"بدیل معیشت" عبارت از توسعه " انکشاف التر ناتیف" میباشد. انکشاف
الترناتیف
(
AD) یک ستراتیژی ابتدائی بری مبارزه با زرع غیر قانونی ادویه مخدر و
قاچاق آن میباشد، که اساساً متوجه تعویض نمودن فصل میباشد. که ین
نظر توسط ملل متحد قرار ذیل تعریف گردیده است:
پروسه هی جلوگیری و ازبین بردن زرع غیر قانونی نباتات حاوی ادویه
مخدر و مواد سیکوتروپیک، از طریق طرح شده بری انکشاف دهات در
زمینه رشد متداوم اقتصاد ملی وتلاش متداوم بری انکشاف در کشور هی
که مبارزه با مواد مخدر صورت میگیرد"
در افغانستان پروگرام کنترول ادویه مخدر توسط ملل متحد UNODC)
) اولین پروگرام انکشاف الترناتیف را در جون سال 1989 شروع نمود و
تا مارچ سال 1996 اریه داشت(AD/AFC/
580/98 کنترول دوائی و پروژه هی مختلف در مناطق مختلف زرع کوکنار
بود. در مارچ سال1997 پروگرام دومیAD
به میان آمد
(AD/AFC/97/C28): پروژه کاهش فصل کوکنار) ین پروژه ها اکثراً به تعویض فصل متمرکز
بوده و فکتور ها و انگیزه هی موثر در تصمیم خانواده ها در مورد
زرع کوکنار را در قبال نداشت و دهاقین فقیر را در بر گرفته
نتوانست. برعلاوه تلاش هی سیاسی مانند گفتگو، با رژیم طالبان در
سال 1997 مانع پیشرفت بدیل هی متداوم در افغانستان گردید.
تا سال 2000 UNODC)
) بعداً UNODC)
) با دولت طالبان در مورد منع زرع تریاک و کمک ها و سرمیه گذاری
بین المللی گفتگو هی فعال داشت. راپور هی موجود که UNODC)
) با دولت طالبان درمورد تقویه منع زرع کوکنار، 250 میلیون دالر
امریکیی وعده نموده بود. ین منع زرع در 27 جولی2000 لغو شد.
در حال حاضر UNODC)
) و سیر سازمان هی مانند انجمن همکاری تخنیکی جرمنی
(GT2)
سازمان انکشافی جرمنی CORDID
و کمیته دانش بری کمیته مهاجرین افغان DACAAR
بالی پروگرام هی بدیل معیشت در افغانستان کار مینمیند. ین
پروژه ها به تشویق زرع فصل هی الترناتیف مانند زعفران، پنبه،
لبلبو متعهد میباشد. در بسیاری حالات ین پروژه ها در بازسازی
فابریکه هی که در اثر جنگ، منازعات وخشکسالی تقریباً بصورت مکمل
از بین رفته است کمک مینمید. به اساس راپور مرکز بین المللی
تحقیقات زراعتی در مناطق خشک ICARDA
فصل هی با ارزش بلند، باغ ها، امکان عوید بلند را بری دهقانان
در طویل مدت فراهم مینمید.
حاصلات باغ داری مانند کشمش، پسته، خاندان مالته، انجیر، خرما،
بادام تقریباً حاصلاتی اند که داری ارزش بلند بوده وبا زمین هی
با وسعت کم یعنی 2 هکتار مطابقت میکند.
ستراتیژی هی بدیل معیشت از پروگرام انکشافی الترناتیف فراتر
میرود. فعالیت هی بدیل معیشت در انکشاف همه عرصه هی اقتصادی دهات
دسترسی به قرضه ها و کار در مزرعه و یا خارج از مزرعه کمک مینمید.
بری موفق بودن پروگرام هی بدیل معیشت،
ستراتیژی هی بدیل معیشت از پروگرام انکشافی الترناتیف فراتر
میرود. فعالیت هی بدیل معیشت در انکشاف همه عرصه هی اقتصادی دهات
دسترسی به قرضه ها و کار در مزرعه و یا خارج از مزرعه کمک مینمید.
بری موفق بودن پروگرام هی بدیل معیشت، بید ین پروگرام
الترناتیف ها کافی به ارتباط عوید مربوط به فارم یا مزرعه یا غیر
از مزرعه بری دهقانان وسیر کارگران در برداشته باشد انکشاف عمومی
(دهاتی) و کاهش فقر بید از طریق اعانه، یجاد مارکیت ومعیشت کمک
گردد. تنها معرفی وتهیه فصل هی الترناتیف به ناکامی می انجامد.
سیستم زرع و تولید مجوز تریاک میتواند رول مهم تکمیل کننده بری
سیر میتود هی بدیل معیشت داشته باشد چنین سیستم بید شکل قانونی
کار را به میان آورده، اقتصاد منطقه را بهبود بخشیده و کمک نمید
تا انکشاف عمومی بری موثر بودن طرق مختلف مبارزه با ادویة مخدر و
رهیی افغانستان از وابستگی به اقتصاد غیر قانونی تریاک ضروری
میباشد، آغاز گردد. یک برتری دیگر کلیدی سیستم هی تولید مجوز تریاک ینست که از بین
بردن سنت، ظرفیت و مهارت فعلی زرع کوکنار ضرور نبوده که ین ها سبب
نواقص ساختاری در فعالیت هی بدیل معیشت دیگر پیشنهاد شده جلوگیری
مینمید. در راپور سال2004 بانک جهانی ین نقیصه ها قرار ذیل تشریح
شده است: "
طرق بدیل معیشت جالب بوده وبه حیث وسیله ابتدیی ستراتیژی کاهش
ادویه مخدر، و از نظر زمانی، قیمت وموثریت داری نقاط ضعیف
میباشد. تکمیل نمودن ین پروگرام ضرورت به سال هی متعدد ومنابع
بیشتر داشته بدون ینکه کاهش قابل ملاحظه در تولید تریاک در ین
هنگام دیده شود. بر علاوه تریاک به حیث فصل انتخابی مخصوص بری
دهقانان متحول باقی مانده و دهقانان فقیر با قرض و ضرورت شان به
زمین و اعتبار، به اقتصاد تریاک وابسته باقی میماند.
زیان
دیگر ستراتیژی هی سنتی بدیل معیشت ینست که اگر الترناتیف کافی
بری مصروفیت یا فرصت ها داخل مزرعه و یا خارج مزرعه در کوتاه مدت
یجاد نشود، دهقانان وخاصتاً کارگران سیار مزرعه و حاصل برداران به
مناطق دیگر نقل مکان خواهند کرد وین یک بخش
BALLON EFFECT
بوده یعنی ینکه زرع کوکنار بنابر پالیسی مبارزه با مواد مخدر
وسیر فکتور ها به نواحی جدید تغیر نمید. به اساس راپور UNDDC
فصل برداران سیار در افغانستان فکتور هی مهم بری معرفی کوکنار در
مناطق جدید افغانستان میباشد. سیستم تولید مجوز تریاک بری تولید
ادویه اساسی از مشکلات پروگرام هی بدیل معیشت که در ین سند
برجسته شده، پیش گیری مینمید. با استفاده از تجارب و مهارت هی
دهقانان و تکنالوژی زرع کوکنار به منظور ادویه، یجاد چنین سیستم
بری بوجود آوردن طرق جدید بدیل معیشت وقت زیاد را در بر نمیگیرد. تحقیقات
به تفصیل ین موضوع در مورد ینکه زرع مجوز کوکنار دسترسی به زمین
و اعتبار را بری دهقانان فراهم ساخته و آنها میتوانند در بدل فصل
یا کار قیمت گرنتی حاصل نمیند. قرار دادن زرع تریاک در چوکات
قانونی امکان واضح صحت معیاری و مصونیت و تجارب با بیوتکنالوژی
جدید بوجود میآورد. بالاخره معرفی زرع مجوز تریاک با فراهم نمودن
وظیف کوتاه مدت بری دهقانان و کارگران سیار، قبل از پروگرام هی
بدیل معیشت دهقانان وکارگران منطقوی مخصوصاً جوانان مجبور نمی شوند
تا بری دریافت کار به نواحی شهری مهاجرت نمیند.
با در نظر داشت اندازه واهمیت فعلی بخش زراعت در افغانستان جریان
مهاجرت کتلوی بطرف شهر مناسب نمیباشد. تراکم چنین اشخاص جدید کافی
نبوده و مراکز شهری به هیچ وجه توان گنجیش کارگران فقیر را
ندارند. سیستم
تولید مجوز تریاک که درین رساله پیشنهاد شده، بید بحیث طرق موقت
بدیل معیشت مد نظر گرفته شود ونه تنها به حیث ستراتیژی طویل المدت
اقتصادی بلکه به حیث پل کوتاه مدت بین فعالیت مبازه با مواد مخدر
وانکشاف اقتصادی مد نظر گرفته شود. به ین ترتیب، چنین سیستم در
یجاد شریط بری آسان ساختن تطبیق موفق ستراتیژی انکشاف طویل
المدت و متوسط المدت که درحال حاضر پیشنهاد گردیده، کمک خواهد کرد.
نویسنده: جوریت کامتیگایم ری. منبع:
آرزو
کیها در کرسی قدرت لمیده است
خونین نمودن تضاد های ملیتی، مذهبی، سمتی، لسانی و تخم نفاق کاشتن
بین ملیت های برادر افغانستان؛ مهاجرت بیش از یک میلیون نفر دیگر و
بیجا کردن ده ها هزار فامیل در داخل کشور؛ غصب زمین، املاک و
دارایی های اقلیت هایی که در ساحه نفوذ قومندانان حاکم قرار
داشتند؛ ویران نمودن کامل پایتخت با قتل 65 هزار نفر و چپاول تمام
دارایی های مردم و دستبردبه ناموس
مردم، پاتک اندازی راه های عمومی واخذ جریمه، زور پولی، عشر و
غیره؛ از بین بردن 80 در صد مراکز صحی و تعلیماتی و کتاب سوزی های
بی نظیر تاریخ؛ پیدایش صد ها هزار بیوه، یتیم و گدا؛ زرع و قاچاق
بیش از نیمی از مواد مخدر جهان؛ مساعد نمودن زمینه به قدرت رسیدن
سیاه ترین نیروی تاریخ یعنی طالبان و...
در
ین بخش چند مورد را با محاسبات تقریبی ای که صورت گرفته است بطور
نمونه می آوریم:
چپاول ترانسفارمرها، ستشن ها، سب استیشن ها، کیبل ها، ماشین های
مونتاژ و غیره ملحقات آن به ارزش 57 میلیون دالر امریکایی که
بازسازی آن 20 برابر ارزش مصرفی بیشتری را تقاضا می نماید.
چپاول و تاراج لین ها، سویچبوردها، چینل ها، ماشین های اتومات،
جنراتورها، رادیو ریلی ها، تیلکس ها، عراده جات، ستلایت ها،
امکانات مرکز تربیوی، تعمیر های پستی و غیره به ارزش 255 میلون
دالر امریکایی که باز هم اعمار مجدد شان حداقل 20 برابر مصرف بر می
دارد.
چپاول و غارت سیلوی کابل، پشیمنه بافی، ترکانی، کارخانجات جنگلک،
فلز گری، رنگ و مواد کیمیاوی سازی، کشمش پاکی، کارتن سازی، پلاستیک
و اسفنج سازی، الکول سازی، یخ سازی، گوگرد سازی، جراب بافی، جاکت
بافی، بوت آهو، مسلخ و ده ها کارخانه خورد و بزرگ دیگر به ارزش
بیشتر از 500 میلیون دالر که باز هم اعمار مجدد شان حداقل 20 برابر
مصرف بر می دارد.
چپاول و غارت دستگاه های برمه، کمپریسورها، وسایل نقلیه، لابراتوار
های بزرگ، لابراتوار های محلی و غیره که مجموع خسارات تنها در مرکز
به 1400 میلیون دالر امریکایی می رسد.
قطع جنگلات و قاچاق آن به طور متمادی در کنر و نورستان جریان دارد
که 40 در صد جنگلات بکلی از بین رفته و روزانه حداقل 1700 متر مکعب
چوب به پاکستان قاچاق می گردد. علاوتا معادن نورستان، پنجشیر و
بدخشان به صورت غیر فنی به وسیله تفنگداران منفجر می گردند.
چور، چپاول و تخریب تعمیر های مکاتب، چوکی، میز، لابراتوار، کتب
درسی، مطابع دولتی با تمام لوازم آن، تعمیر های پوهنتون کابل و
پولیتخنیک، لیلیه ها، زلزله سنج فاکولته انجنیری، سیستم های مراکز
آبرسانی و برق، کتابخانه ها به ارزش بیشتر از 222 میلون دالر
امریکایی که باز هم اعمار شان به 20 برابر مصرف ضرورت دارند.
علاوه به نمونه های بالا به ارزش میلیارد ها دالر ویرانی، چپاول و
غارت شفاخانه ها، سینما ها، بانک ها، ادرات دولتی، وزارت خانه ها،
هوتل های دولتی و شخصی، موزیم ه، کتابخانه ها، باغ وحش، پارکها و
کارخانه جات بزرگ و کوچک خارج از کابل به اضافه سرک ها، پل ها، بند
ها و نهر ها بوسیله نیرو های درگیر ویران و به غارت رفته اند که یک
محاسبه غیر رسمی ارزش این خسارات را 130 میلیارد دالر امریکایی
برآورد کرده و این مبلغ برای کشوری مثل افغانستان چه که برای
کشورهای پیشرفته کمرشکن می باشد.
در
جریان به قدرت رسیدن تنظیم ها دولت مرکزی به وجود نیامد؛ کابل بین
چندین گروپ تقسیم و عبور از ساحه تحت تسلط هر یک به مرگ منتهی می
گشت؛ هر گروپ از خود قانون و مقرراتی داشت که جدا آن را عملی می
نمودند؛ اسیر گرفتن، شکنجه کردن، میخ به سر زدن، در کانتینر ها داغ
کردن، ادرار خوراندن، پستان بریدن از عملکردهای روزانه ی گروپ های
درگیر به حساب می آمد؛ ارتش به کلی از بین رفت؛ هیچ اداره ای در
کشور فعال نماند؛ سراسر کشور را انارشیزم فرا گرفت؛ اکثر ولایات که
تا هنوز به شکل ملوک الطوایف بوسیله ی جنگ سالاران اداره می گردند
میراث همان جنگ های تنظیمی است.
یكی از دردناكترین ویرانی هی كابل نابودی مكمل كارخانجات جنگلك
است. دهها تعمیر كوچك و بزرگ سوراخ سوراخ و صدها موتر و وسیل فلزی
تكه تكه شده اند. از ماشین هی خورد و بزرگ كه تعداد شان به ده ها
پیه می رسید كوچكترین اثری نمانده است. وقتی در صحن آن قدم می
گذاری نقش انگشتان هلاكو و چنگیز را بر در و دیوار آن می بینی. جنگ
سالاران هیچ شرمی ازین همه گناهی ندارند كه در حق مردم روا داشته
اند. اگر ینان مرتكب هیچ ویرانی دیگری نمی شدند و صرف جنگلك را به
ین روز می انداختند بازهم سزاوار محاكمه بودند. آنان از «قهرمانی»
هی خود یاد كرده و خود را مستحق حاكمیت و «غمخواران» مردم
مينامند. بیانات یكی ازین دستور دهندگان در مجلس به اصطلاح «حل
وعقد» كه «ما كابل را ویران كرده خاك آن را به توبره كشیدهیم و
اگر كدام دیواری باقیمانده باشد كلنگ را گرفته آنرا هم ویران
ميكنیم» در كارخانجات جنگلك مصداق واقعی خود را پیدا كرده است.
ین ویرانگران تاریخ اگر در تمام زمینه ها تزویر، دروغ و دورویی
داشته اند ین بیان صادقانه ترین اعتراف شان بوده است. نیاز محمد
«حامز» معاون اداری كارخانجات جنگلك چنین توضیح می دهد: كارخانجات
جنگلك در سال 1333 توسط آلمان بخاطر ساختن پرزه جات فابریكه نساجی
گلبهار بوجود آمد. در 1339 به شرکت سهامی مبدل و در سال 1359
دوباره دولتی شد. در 1372 غارتگران حرفوی آنرا به ین روز
انداختند. شوری نظار، جمعیت، حزب اسلامی گلبدین، وحدت و جنبش
درین منطقه حضور داشتند. در 1374 وقتی درگیری ها فروكش كرد به همت
كارگران و انجنیران فابریكه توانستیم بخشهیی از آن را دوباره احیا
نمییم. جنگلك در اوج فعالیت خود 90 پایه ماشین، 1800 نفر كارگر و
9 بخش تولیدی تولیدی داشت. ضمناً كورس هیی را جهت آموزش كارگران
همیشه بر پا می كرد. حال كه خصوصی سازی سیاست اقتصادی دولت است،
جنگلك هم بزودی به بخش خصوصی فروخته خواهد شد.
ازین ناحیه كاركنان و كارگران كارخانه بشدت نگرانند زیرا بعد از
فروش، بیكاری عدهی زیادی از آنان را تهدید خواهد كرد. ما طرحی
داریم كه بشكل سهامی با بخش خصوصی بمانیم. چیزی كه هنوز معلوم نیست
مورد قبول قرار میگیرد یا خیر. متشبثین خصوصی بید تمامی تكنولوژی
و ضمیم آنرا از نو بسازند چون فقط ساحه و تعمیر هی سوراخ سوراخ و
غلتیدهی آن باقی مانده است. تنظیم هی درگیر ماشین هی سبك را
مكمل و ماشین هی بزرگ را با اره توته توته كرده به پاكستان بردند.
اكسیجن كه یكی از ضروریات جدی كشور بود درین كارخانه بقدر كافی
تولید ميشد. حال تمام ین گاز از پاكستان وارد ميشود. همچنان در
بخش هی فلزكاری و ریخته گری، ما تمام فرمیشات بخشهی خصوصی و
دولتی را بر آورده ميساختیم درحالیكه اكنون پاكستان تهیه كننده
ین همه ضروریات ماست. بخوبی روشن است كه پاكستان از ویرانی
افغانستان چه منافعی را پیش بینی كرده بود. معاون تولیدی كارخانجات
جنگلك كه از انجنیران ماهر كشور می باشد توضیح می دارد: حال سه بخش
خرادی، ساختمان فلز و ریخته گری با 237 نفر كارگر و پرسونل در
جنگلك بكار اشتغال دارند كه معاش آنان از عید همین تصدی پرداخته
ميشود.
ماشین هی ریخته گری و ذوب فلز كه تماماً برقی و از كار یی خوبی
برخوردار بودند با آهن هی ضمیم آن بوسیلهی تنظیم ها به پاكستان
برد ه شد. ما ماشین ذوب چدن از كار افتادهی داشتیم كه توته توته
شده و تا گلباغ انتقال یافته بود. ین توته ها را كارگران بوسیله
خرگادی دوباره جمع و وصل نموده حال از آن جهت ذوب و ریخته گری
استفاده ميكنیم كه با كُوكس كار می كند. محمد هاشم کارگر 62 ساله
در بخش خرادی كه عمرش را بپی ماشین در چند فابریكه گذرانده با
عصبانیت می گوید: «تمام ین ماشین ها را گلبدین بیدین دزدی كرد و
به پاكستان برد و از چار طرف در و دیوارش را چنان كوفتند كه جیی
سالم باقی نماند. ما درینجا از كوچكترین امكاناتی برخوردار نیستیم.
2600 افغانی معاش دارم، شهر بدست جنگ سالاران است هر طور دل شان
بخواهد نرخ را تعیین ميكنند. ینده ما هم ناروشن است كه بخش خصوصی
با ما چه برخورد خواهد كرد. ما درین بخش سنگ هی اوزان متریك را
ریخته گری كرده بعد خرادی میكنیم. ین كارخانجات در منطقه نام داشت
حال بجز چند دیوار سوراخ شده چیز دیگری از آن باقی نمانده.»
عبدالمنان كارگر بخـش ساختـمان فلز می گوید: من یك كارگر فنی هستم
و 22 سال است كه به پی ماشین كار ميكنم. در گذشته ما از در و
پنجره تا چوكی، میز، الماری، چپركت و دهها تولید دیگر داشتیم.
فرمیشات بخش هی خصوصی و دولتی را برآورده ميساختیم. حال چون امكانات تخنیكی و پولی نداریم صرف میز، چوكی و دروازه ميسازیم. ما كوچكترین وسیلهی جهت انتقال نداریم. نان چاشت نداریم. 2400 افغانی مشكل ما را حل كرده نميتواند چون كار دیگری نیست مجبور هستیم با همین مقدار پول بسازیم. اگر بخش خصوصی ین كارخانه ها را گرفت معلوم نیست سرنوشت ما چه خواهد شد؟ تا حال قانونی بری كار و كارگر وجود ندارد. ما اتحادیهی داریم كه پوپل در راس آن قرار دارد.
او شخص خوبی است و به مشكلات ما رسیدگی ميكند. ما كلینیكی هم
داریم كه در مواقع ضرورت ميتواند زخم هی كوچك ما را تداوی نمید.
دولت هیچ گونه سرمیه گذاری موثر برین فابریكه نكرده است، فقط
یكبار در سال 1374 مبلغ 200 لک افغانی امتیاز داده كه بسیار
ناچیز بود. انجنیران و كارگران جنگلك معتقد اند كه در چپاول ین
كارخانجات پاكستان و مزدوران داخلی آن دخیل بوده و سیاست ین كشور
نابود كردن تمامی داریی ها و ضعیف و ناتوان كردن ما بوده است.
فعلاً همان بخشهی تولیدی بازار داخلی را كه قبلاً جنگلك تامین
میكرد تماماً از طریق پاكستان مرفوع ميگردند. سیاست پاكستان نه
تنها از بین بردن آثار فرهنگی مثل بت هی بامیان و دیگر یادگار هی
فرهنگی ما بوده كه از لحاظ اقتصادی بخصوص تكنولوژی هم ميخواسته تا
افغانستان را ضعیف و ناتوان سازد. تعدادی از كارگران جنگلك در
جنگهی خینانهی تنظیمی به شهادت رسیده اند و تعدادی هم در اثر
غیرفعال شدن بخشهی دیگر فابریكه بیكار مانده اند. ماشین هی
كارخانه جنگلك فروخته شد و از بین رفت ولی ننگ ابدی آن داغی بر
جبین جنگ سالاران باقی ماند.
در ادارات دولتی چه میگذرد؟
وزیر انرژی و آب نزدیك به یك ساعت و بی هیچ حرفی به شكایت های
كارمندانش گوش داد؛ آنها از نگاه مردم به افراد سالم نیستند. مردم
آنان را تنبل، فاسد و بی كفایت می خوانند. رجوع کنندگان كاركنان
وزارتخانه را متهم می كنند كه برای انجام كوچكترین خدمات هم رشوه
تقاضا می كنند. اسماعیل خان بر منبر اتاق كنفرانس نمناك وزارتخانه
نشسته است. آرام بر ریش سفید بلندش دست می كشد و گوش می دهد.
غضبناك است و بالاخره به سخن می آید.
بلند و با تحكم میگوید: دروغهای بی اساس! همین، جلسه تمام شد.
اسماعیل
خان همان گونه وزارتخانه اش را اداره میكند كه سالها پیش به
عنوان یك جنگ سالار بر هرات حكم میراند. حرفش هنوز قانون است. اما اسماعیل خان جنگ سالار حالا كارمند دولت است. اگر چه هنوز با
ردای سفید براقش و د
ستار سفید و مشكی اش شبیه پاد
شاها به نظر میرسد.
دفتر كارش به نقشههایی قدیمیاز شبكه برق رسانی كابل مزین است. او
باید برای ناتوانیهایش پاسخگوی مردم باشد و البته منتقدانش هم
اعتراف میكنند ماموریت وی غیرممكن است.
پس
ازاینكه پنج سال پیش نیروهای آمریكایی به كمك جنگ سالاران اتحاد
شمال نظیر اسماعیل خان رژیم طالبان را سرنگون كردند، افغانها وقوع
یك پیشرفت و تحولی سریع را انتظار میكشیدند. اما هنوز با وجود
میلیونها دالر كمك و وعدههای آمریكا برای ساخت افغانستانی مدرن و
توسعه یافته هنوزاین كشور سیستم برق رسانی قابل اعتمادی ندارد.
وزارتخانه اسماعیل خان تنها میتواند روزانه دو ساعت برق برای
كابل، پایتخت فراهم كند و 90 درصد بخشهایاین كشور ویران اصلا برق
ندارند. وزارتخانه انرژی و آب روزانه با چندین ساعت قطع برق روبه
رو است! اسماعیل
خان نمایانگر یكی از تجربههای بزرگ افغانستان در عصر پس از طالبان
است:
تبدیل جنگ سالاران به كارمندان دولت. پنج سال پیش حامد كرزی گفته
بود: دوران جنگ سالاری به پایان رسیده است. پس از جنگ دولت با
كمكهای آمریكا جنگ سالاران را به چشم پوشی از ارتش و قلمرو متقاعد
و به آنها پست وزارت یا ولیت را پیشنهاد كردند تا به دولت خدمت
كنند.
اما
با وجود اعلام كرزی، جنگ سالاران هنوز جزو قدرتمندترین نیروهای
كشور به شمار میروند. شماری از آنها در شهر و شهركهای افغانستان
سنگر گرفته اند، مهمات جمع آوری میكنند، به قاچاق تریاك
میپردازند و به نیروهای پولیس ضربه میزنند. آنهایی هم كه حالا در
كابل حضور دارند میتوانند به راحتی شبه نظامیان خود را از نو به
خدمت فراخوانند. تا آن زمان، اثری از آنان نخواهد بود. چندی
پیش برنامه توسعه سازمان ملل متحد كه پروژهای را با هدف خلاصی
كشور از شر جنگ سالاران و شبه نظامیان غیرقانونی پیش میبرد، اعلام
كرد كه د
ست كم 500 عضو دولت كرزی مستقیما با گروههای نظامیغیرقانونی
ارتباط دارند. البته اعضای كابینه، والیان و نمایندگان مجلس دراین
آمار به حساب نیامده اند. برنامه سازمان ملل نمیتوانداین اعضای
پرنفوذ دولت را هدف انتقاد خود قرار دهد. آریان
كوئنتیر مشاور استراتژیك برنامه توسعه سازمان ملل معتقد است: ما
اصلا كله گندهها را متهم نمیكنیم. چنین كاری در حال حاضر خودكشی
سیاسی محسوب میشود. مقامات سازمان ملل میگویند یكی از موانع اصلی
بر سر خلع سلاح شبه نظامیان كریم خلیلی جنگ سالار سابق است كه حالا
رهبر اقلیت رنج كشیده <هزاره> محسوب میشود.
خلیلی حالا معاونت كرزی را برعهده دارد و به عنوان نماینده دولت
در پروژه سازمان ملل برای انحلال گروههای غیرقانونی نظامیمعرفی
شده است. سازمان ملل میگوید بیش از 2 هزار گروه نظامیغیرقانونی
در افغانستان وجود دارد و تعداد مردان مسلح آنها به 180 تا 200
هزار نفر میرسد. حقوق اكثر آنها از سود حاصل از تجارت تریاك
پرداخت میشود. آنچه كه باقی میماند خرج ساخت خانههایی بزرگ و
مجلل در كابل میشود.
تریاك
تنها راه پول درآوردن جنگ سالاران نیست، آنها غیرقانونی از مردم
مالیات یا رشوه میگیرند، به زور اخاذی میكنند و درشاهراه ها
عوارض طلب میكنند. كسی جرات شكایت از آنان را ندارد، و در موارد
معدودی كه مردم جان به لب میشوند و به دولت پناه میبرند توهم فرو
میریزد: جنگ سالار و نزدیكانش خود والی اند و پولیس.
در
دهات و حومه شهرها كه اثری از قدرت دولت مركزی وجود ندارد جنگ
سالاران و رهبران قبایل، امنیتی ظاهری را برقرار میكنند. شماری
از مقامات ولایتها هم به همكاری با طالبان متهمند. خبرنگار
روزنامه تایمز كه یك كارت حافظه كامپیوتر ارتش آمریكا را در بازار
شهر بگرام خریداری كرده بود، فاش كرد در یكی از فایلهای آن نام 13
مقام رسمیفاسد در شش ولیت وجود داشته كه هنوز بر سر وظیفه خود هستند. در میان آنها والی، معاون ولیت،، قوماندان امنیه ولیت
و مشاوران امنیتی وجود داشتند. در میان موارد اتهامیآنان
جنگجوگیری برای طالبان، استخدام اعضای طالبان در دولت، آدم ربایی،
پوسته تلاشی غیرقانونی، اقدام به ترور و قاچاق تریاك وجود داشت.
خلیلی و اسماعیل خان رسما ارتش خود را منحل كردند و سلاحهای سنگین
خود را تحت نظارت سازمان ملل به دولت تحویل دادند. اما خلیلی به
تازگی جلوی گسترش برنامه خلع سلاح به ولیت بامیان را گرفته است،
بامیان منطقه تحت نفود او بوده است. طبق گزارش سازمان ملل بامیان
پناهگاه دست كم 15 گروه شبه نظامیغیرقانونی است.
حامد كرزی هم نمیتواند به طور موثری بااین شبه نظامیان مقابله
كند، چون پولیس و ارتش او قدرت اندكی خارج از كابل دارند.
شوهی
اوگاوا جاپانی دربرنامه خلع سلاح سازمان ملل در افغانستان میگوید:
ارتش هنوز ضعیف است و اوضاع پولیس از آن بد
تر. تا موقعی كه دولت امنیت را بازنگرداند، مردم احساس راحتی
نمیكنند تا سلاح را بر زمین بگذارند.این وضع ناامیدكننده است.
سازمان ملل از سال 2003 تاكنون 57 هزار قبضه سلاح سبك و نیمه سنگین
و 12 هزار قبضه سلاح سنگین را جمع آوری كرده است. نزدیك به 63 هزار
شبه نظامیخلع سلاح شده اند. نزدیك به 1200 جنگ سالار و فرمانده
تاكنون سلاحهای خود را تحویل داده اند. احمد
جان نوزادی میگوید: اما خلع سلاح به معنی گرفتن تمامیمهمات آنان
نیست. حتی شبه نظامیان مثلا خلع سلاح شده از بخش اعظم تسلیحات خود
را مخفیانه نگهداری میكنند.
طبق
برآوردهای سازمان ملل هنوز بین 5 تا 10 میلیون قبضه اسلحه در
افغانستان وجود دارد. نیروهای آمریكایی و ناتو هر روز انبارهای
بزرگ مهماتی را پیدا میكنند كه متعلق به طالبان است. تلاشهای
اخیر سازمان ملل برای خلع سلاح شبه نظامیان در پنج ولیت - از جمله
هرات- به طرزی غم انگیز شكست خورده است. تنها تعداد اندكی سلاح
قدیمیجمع آوری شده و مقامات محلی و پولیس همكاری نمیكنند. وقتی
یكی از مقامات سازمان ملل از دولت كمك خواست، از دفتر كرزیاین
پاسخ را دریافت كرد: ما نمیتوانیم كمك كنیم؛ خودتان انجام دهید. خلیلی
مانند اسماعیل خان میگوید كه به دولت متعهد است، اما میراث دو دهه
جنگ داخلی و حضور طالبان در جنوب و شرق كشور او و دیگران را فلج
كرده است. خلیلی بر خلاف اسماعیل خان وجود فساد و رشوه گیری در
دولت تحت تسلط جنگ سالاران را انكار نمیكند.
او 56 ساله است و دستار نقرهای بر سر كرده، کرتی شیك آبی پوشیده و
پیرهن تنبان سفید به تن دارد. میگوید: توقعات مردم بالاست، جنگ با
تروریسم همه توان دولت را گرفته و نمیتوان برای رفاه و راحتی ملت
كاری كرد.
خلیلی
ادامه میدهد: تاریخ افغانستان پر بوده از جنگهای قبیلهای.
افغانها تا زمانی كه گروه رقیب خلح سلاح نشود، سلاح بر زمین
نمیگذارند. ناامنی باعث میشود مردم به تفنگ احساس نیاز كنند.
آنها سلاحشان را به دولتی تحویل نمیدهند كه نمیتواند از آنها
مراقبت كند. افغانها تجربههای تلخ گذشته را فراموش نكرده اند.
او
به تجربه گروه هزاره اشاره میكند. آنها مسلمانان شیعهاند و از
دید شمار زیادی از سنیهای افغانستان مرتد به حساب میآیند. شمار
زیادی از هزارهها در زمان حكمرانی طالبان قتل عام شدند و
دهكدههایشان ویران شد. او میگوید سلاحهای غیرقانونی در بامیان
جمع آوری شده و در انبارهایی كه توسط فرماندهان پیشین كنترول
میشود نگهداری میشوند. اگر چه دیپلماتها میگویند خلیلی
رهبریاین فرماندهان پیشین را برعهده دارد. خلیلی
به محدودیتهای نقش جدیدش در دولت آگاه است. او میگوید: آن زمان
من توانایی اقدام سریع داشتم. احساسات خلیلی شبیه اسماعیل خان است.
آهی میكشد و میگوید: بدبختانه، دیگر به راحتی قبل نمیتوانم
تصمیماتم را انجام دهم.
13 سال بدون برق
عجب خان دو سال تمام تالارهای تاریك وزارت انرژی و آب را بالا و
پایین رفت تا بتواند خانه اش را با برق روشن كند. كوتاه است و قوی
هیكل. ریش صورتش را پوشانده است. تلاشهای دوساله او نشان میدهد
كه مردی صبور است.
اما
شكیبایی هم حدی دارد و او دیگر خسته شده است. میگوید: فامیل و
آشنای وزیر نیستم و همین بزرگترین مشكل است. دراین دو سال از حقوق
ماهانه اندكم 320 دالر خرج رشوه كرده ام. هر كارمندی برای یك امضای
كوچك <شیرینی> میخواهد. شیرینی اصطلاح عامیانه رشوه است.
و
هنوز خانه او برق ندارد. 13 سال است كه برق ندارد. از همان موقعی
كه جنگ داخلی خطوط برق را در غرب كابل ویران كرد، خانه عجب خان
خاموش است. همراه
عجب خان دهها مرد عصبانی دیگر بیرون وزارتخانه تجمع كرده اند. وی کاغذی را نشان میدهد كه با رابرتیپ رویش را پوشانده تا پاره
نشود. از امضا پر است. امضای كارمندان پیان رتبه 4 دالر و متوسط
ها 10 دالر. معاون وزیر 20 دالر خرج برداشته تا امضا كند. وی
میگوید: اولین چیزی كه آنها میپرسنداین نیست كه چگونه میتوانم
كمك تان كنم. آنها میگویند: چقدر میتوانی بدهی؟
مشكل دیگر من آمریكا است.
او
تاكید میكند: آمریكاییها به ما قول كشوری مدرن را دادند، اما
حالا همه از آنها ناامید شده اند. پولهای آمریكایی به جیب جنگ
سالاران و مقامات بلند
پایه دولت میرود. چیزی به ما نمیرسد. اسماعیل
خان - جنگ سالار وزیر شده -
پس از شنیدن گزارشهایی از رشوه گیری كارمندانش خود را شگفت زده
نشان میدهد.
او میگوید: به هر جا كه میگویند رشوه گیری رخ میدهد میروم و از
مردمیكه در انتظار امضا هستند میپرسمایا از شما رشوه خواسته
اند؟ جواب همه منفی است.اینها ادعاهایی بی پایه و اساس اند كه
مردم ناامید از سالها جنگ پخش میكنند. آنها توقعاتی غیرواقعی
دارند كه ما نمیتوانیم از عهده آن برآییم. اسماعیل
خان به غیر از فساد با مشكل بزرگتری هم دست و پنجه نرم میكند.
ژنراتورهای پر سر و صدای خصوصی برق تعدادی از خانهها و مغازهها
را فراهم میكند، اما در مناطق فقیرنشین - 30 تا 40 درصد شهر -
اصلا برقی وجود ندارد. كمبود برق زمستان امسال بیشتر از گذشته
خواهد بود.
سازمان توسعه بین المللی كمكهای خود به وزارتخانه را برای خرید
سوخت دیزلی نیروگاهها كاهش داده است. آنها طی دو سال گذشته 130
میلیون دالر سوخت خریده بودند، اما كمكهای آنان به تدریج كاهش
یافت و حالا تنها چند روز دیگر به پایان سوخت نیروگاههای كابل
باقی مانده است. مقامات آمریكایی میگویند كمكهای آنان به
وزارتخانه برایاین بود كه آنها برای تهیه سوخت زمان داشته باشند.
با شروع زمستان و خشك شدن رودخانهها اوضاع وزارت انرژی و آب واقعا
بحرانی میشود. اسماعیل خان میگوید: وزارت دارایی قول كمكی 34
میلیون دالری را داده است. وی امیدوار است كمك كنندههای بین
المللی بقیه نیاز وزارتخانه را تهیه كنند.
مساله
جمعیت را نباید فراموش كرد. در دسامبر 2001 كه طالبان سقوط كرد
جمعیت كابل تنها 500 هزار نفر بود. اما با بازگشت تبعیدیها
ازایران و پاكستان جمعیت شهر حالا به 4 میلیون نفر میرسد.
خانهها و مغازههای جدیدی ساخته شده اند و همه برق میخواهند.
یك
دیپلمات غربی میگوید:
نه اسماعیل خان و نه هیچ كس دیگری در جهان میتوانداین مسائل را
حل كند. رشد جمعیت بسیار بالا بوده و زیرساختها تمامآ
ویران شده اند. افغانستان 20 سال زمان نیاز دارد.
مهند
سین غربی مستقر در افغانستان میگویند از 9 هزار كارمند وزارتخانه
انرژی و آب تنها 5 نفر آنها تخصص فنی دارند. خود وزیر كه فارغ
التحصیل آكادمی
نظامی است، از متخصصان آنقدر میپرسد تا چیزی یاد بگیرد. اسماعیل
خان به شكایات كارمندان وزارتخانه اش كه در اتاق كنفرانس جمع شده
بودند گوش داد و بعد برایشان یك ساعت سخنرانی كرد. او در پایان
نتیجه گرفت: مشكلات ما بزرگ اند، اما ما با وجود كمبود منابع
جراتمان را از دست نمیدهیم. بعد
از آن او سوار تویوتا لندكروزی شد تا از نیروگاه برق در حومه شهر
بازدید كند.
او با انرژی از مهندسان سوال میكرد و دستورات تازه میداد. حتما
موقعی كه هرات و پنج ولیت
دیگر را در اختیار داشت همین گونه بود. از او درباره شبه نظامیانش
میپرسم كه پس از جنگ آنها را مرخص كرده است. چشمانش میخندند و
مشتاقانه و آرام میگوید: آه... مجاهدین. آنها هنوز منتظر دستور
هستند. مجاهدین تا زمان مرگ به من وفادار میمانند. اسماعیل
خان وزیر انرژی و آب و جنگ سالار سابق به آرامیمیگوید: اگر یك
بار دیگر از آنها بخواهم برای آزادی كشورم به من كمك كنند،
فریادهای بلند آنها را از هرات خواهی شنید. آنها میآیند. منبع
استفاده ازخبرگزاری
آفتاب.
چپاولگران و گرسنگان
}
مشت
نمونه خروار یک مقیسه مستند
{
چگونه باد
آمده را باد
میبرد؟
بودجه سال 1385 وزارت داخله، هشت ملیارد وچهارصدو هشت میلیون
افغانى را نشان مى دهد که هرسال، مقدار 8 صد میلیون آن بنام پول
اوپراتیفى بمصرف مى رسد.
والیان ولیات کندهار،هلمند،زابل،ارزگان،غزنى،پکتیا،خوست،ننگرهار،کنرونورستان ازچهارسال بدینسو،
ماهانه ازیک الى پانزده میلیون افغانى،بنام پول اوپراتیفى مصارف
دارند.
سیدحسین انورى والىولیت هرات که ازین پول سهمیه ندارد، میگوید
وزارت داخله مقدار پول اوپراتیفى را براى والیان ولیات، براساس
فیصدى ناامنى ودرجه امنیت دریک ولیت مشخص ساخته است.
انورى با درنظرداشت معلوماتى که درین باره دارد میگوید،
پول اوپراتیفى ازپنج میلیون افغانى شروع شده وتا بیست میلیون
افغانى که معادل چهارصد هزار دالرامریکیى است،پرداخته میشود.
هرقدرامنیت دریک ولیت خراب باشد به همان اندازه والى همان ولیت
ازپول اوپراتیفى بیشتربهره مند میگردد. ینکه چرا وزارت داخله به
اسدالله خالد (والى کندهار) پانزده میلیون وبه والى نورستان ماهانه
یک میلیون افغانى پول اوپراتیفى میپردازد وچرا چنین تفاوت وجود
دارد؟
والى کندهار درین باره ازدادن هرنوع معلومات اباء ورزید.
برعلاوه ین دو ولیت به والى ارزگان ماهانه 13 ملیون، به والى
زابل 12 ملیون و به والى هلمند 10 ملیون افغانى بنام پول ا
وپراتیفى پرداخته مى شود.
نورالحق علومى رییس کمیسیون دفاعى و تمامیت ارضى درپارلمان،جداً
با توزیع وپرداخت پول هاى اوپراتیفى براى والیان موافق نیست
وینکار را به تاوان سیاست جارى دولت انتخابى حامد کرزى میداند.
علومى مى گوید:
امروزکوشش مینست تا آنانیکه ازدائره دولت بیرون مانده اند، بید
پاى شان به داخل کشانده شود اما دریغا که پول هاى اوپراتیفى ازجمله
عواملیست که مردم را ازدیره دولت خارج میسازد.
علومى
با ین امر مخالف است که تاحال ازصورت پول اوپراتیفى والیان،کدام
مرجع قانونى بازپرس نکرده است.
به گفته وى پول اوپراتیفى تنها شامل حال وزیرداخله و والیان نیست،
بلکه وزیردفاع و قوماندانان قول اردوها نیزدرکنارامتیازات معاش
واعاشه شان هرماه ازین پول بهره مند میشوند.
براساس اطلاعات کمیسیون دفاعى و تمامیت ارضى پارلمان، هرقوماندان
قول اردو درماه دولک افغانى که معادل چهارهزاردالرامریکیى میشود
ومعاونین قوماندانان قول اردوها یک لک افغانى، زیرنام پو ل
اوپراتیفى نصیب میشوند.
اما
تعدادى از والیان شکیت دارند که ینمقدار پول نمى تواند
نیازمندیهاى اضطرارى آنهارا درولیات جوابگوباشد. آنها تقاضا دارند
تا رییس جمهوردرقسمت پول اوپراتیفى ولیات تجدید نظر نمید ومشکلات
امنیتى وسیاسى ولیات با هم تفکیک شود.
محمدداود والى هلمند، که درجنوب غرب کشور در مقیسه بادیگرشهرهاى
افغانستان هلمند ازناامن ترین ولیات به حساب مى رود، پول
اوپراتیفى را نصف آن چیزى نشان مى دهد که براى ین ولیت ماهانه
پرداخته مى شود.
من ماهانه پنج میلیون افغانى را بنام پول اوپراتیفى دریافت میکنم
…گلاب
شاه على خیل سخنگوى والى زابل میگویدکه والى زابل ماهانه یک قسمت
ازپول اوپراتیفى را دراعاشه واباطه یکصدوپنجاه طالب به مصرف
میرساند که به مدرسۀ درشهرقلات درس مى خوانند.
مگرعلى خیل مقدارمشخص ین پول راروشن نساخت.
دلبرجان آرمان والى ولیت زابل درتماس تلفونى به مرکز ژورنالیزم
بین المللى گفت، اونمیخواهد رقم ین پول را دراختیارژورنالیستان
قراردهد، زیرا ین اسرارملى است و پول او پراتیفى درموارد خاص
سیاسى و نظامى به مصرف میرسد. اسدالله
خالد والى کندهار، نیز ازافشاء رقم پول اوپراتیفى خود دارى نموده
به مرکزژورنالیزم بین المللى گفت: من درباره پول اوپراتیفى مالومات
ندارم،شما میتوانید از وزیرداخله مالومات بگیرید.
شالیزى(دیدار) که در ین اواخر به حیث والى ولیت کنر مقررشده نیز
از والیانى حساب میشود که درقسمت مقدار وتحویلگیرى ین پول اتفاق
نظرندارد.
به
گفتۀ دیداردرطول سه ماه براى او صرف یک بار آن هم چهل لک افغانى به
عنوان پول اوپراتیفى ازآدرس ریاست دولت به کنر انتقال یافته
است.ین درحالیست که براى ولیت کنر،ماهانه چهارمیلیون وهفتصدو
نودو سه هزارافغانى منظورگردیده است.
والیان ولیات قسمیکه درباره مقدار و وجه مصرفى ین پول نظریات
متفاوت دارند ؛ همانگونه عقید آنها درقسمت حسابدهى پول اوپراتیفى
به جانب دولت یکسان نیست.
والى کنر به مرکز ژورنالیزم بین المللى گفت، هیچ کس حق پرسان
وحسابگیرى ین پول را ازاو ندارد،زیرا ین پول را به وى حامد کرزى
میپردازد، نه کدام بانک ونه هم کدام مستوفیت.
شالیزى مى گوید: باوجود آنکه پرداخت ین پول کدام حساب بانکى ندارد
؛ لیکن وى با آن هم حاضربه دادن حساب است.
تعدادى
از والیان که از دریافت پول اوپراتیفى محروم میباشند،ینکار دولت
را دربرابرشان سیاست یک بام و دوهوا خوانده ازپالیسى دولت شکیت
دارند.
معاون محاسباتى وعملیاتى ریاست خزین وزارت مالیه به مرکز
ژورنالیزم بین المللى گفت که صلاحیت تعیین پول اوپراتیفى براى
والیات را تنها مشاورامنیتى رییس جمهورزلمى رسول به عهده دارد.
وى اضافه نمود،برعلاوه پول اوپراتیفى که به ده ولیات ناامن
پرداخته مى شود، شخص وزیرداخله دراخیر هرماه مبلغ بیست میلیون
افغانى را ازبودیجه سالانه آن وزارت بنام پول اوپراتیفى تسلیم
میشود.
یکنفر از مقامات بلند پیه شوراى امنیت که در راس آن زلمى رسول
مشاورامنیتى رییس جمهور قراردارد،به مرکز ژورنالیزم بین المللى
گفت:
شوراى امنیت تنها وظیفه نظارت و هماهنگى مسیل امنیتى را بعهده
دارد،پیشنهاد،منظورى راپوردهى ومسیل دیگر پول اوپراتیفى تنها به
وزارت داخله ارتباط دارد.
مسؤولین ریاست خزین وزارت مالیه نمى دانند که وزیرداخله، ین
بیست میلیون افغانى، پول اضافى را ماهانه درکدام موارد به مصرف مى
رساند؟ زیرا وزیر داخله دراخیر هر ماه به آنها سندى را تقدیم مى
دارد که مصرف کُلى را نشان مى دهد نه جزئیات مصارف را.
زمانیکه از سخنگوى وزارت داخله زمرى بشرى رقم دقیق پول اوپراتیفى
سوال شد، وى به مرکز ژورنالیزم بین المللى جواب رد داده گفت که او
ازمقدار ورقم ین پول ها چیزى نمیداند.
ریاست عمومی امنیت ملی
که هفته میلیون ها افغانی را به مصرف میرساند شامل ین محاسبه نیست.ین گزارش از طرف مرکز ژورنالیزم بین الملى تهیه گردیده است.
پژواک.
مغاره نشینان بامیان میگویند؟
خانه ندارم، پول ندارم هشت نفر عیال دارم - مجبورم در غار زندگی
کنم، زنده گی ما بد تر از زندگی حیوانات وحشی است، حیوا نات وحشی
را خداوند همانطور آفریده که در هوای سرد طاقت بیاورند،اما ما که
انسانیم- گناه ما چیست؟.
ین سخنان چمن علی یکتن از مغاره نشینان اطراف مجسمه هاى مخروبۀ
بودا در ولیت بامیان است که با کشیدن آه اسف انگیز اظهار داشته و
بخاطر مشکلاتى که در سردى کنونى دامنگیرآنها است،از دولت طالب کمک
شده است.
چمن على پردۀ کهنۀ دروازۀ مغاره اش را پیین نموده و با پهن
کردن آن در مقابل دروازه و نشستن بر آن، گفت: ما در این غار در
بین مرگ و زندگی بسر میبریم،اگر خُنک زیاد شود، من و اطفالم بخاطر
نداشتن لحاف و دوشک و کم غذیى تلف میشویم.
ین مغاره نشین آهی کشید و افزود که خداوند تقدیر آنها را چنین
کرده است. احمد ضیاء پسر ١٢ ساله چمن على در مورد غذای شان
میگوید: گوشت براى ما در سال یک بار میسر نمی شود، غذاى ما نان
وچای است و اگر بعضی اوقات پدرم کار گیرش بیاید برنج میخوریم.
این تنها چمن علی واطفالش نیست که در مغاره های بودا بسر میبرد،
بلکه صد ها خانوادۀ یگر نیز در ین مغاره ها وجود دارند که به علت
بى سرپناهى و مشکلات اقتصادى، مانند زندگی دو هزارسال قبل ( زمان
بودییان ) بسر میبرند.
از
جملۀ بیش از سه هزار مغارۀ اطراف مجسمه هاى بودا، حدود سه صد خانواده در مغاره هاى تنگ و تاریک و در شریط اسفبار، دشوار و
طاقت فرسا زنده گى دارند.
زمانیکه انسان داخل ین مغاره ها میشود، احساس نمى کند که ینجا
جاى زیست انسانها باشد، ین مغاره ها بسیار تاریک اند.
مغاره نشینان با اینکه حتی از امکانات اولیه پوشاک غذا ومواد سوختی
برخوردار نیستند در مغاره ها تا ده کیلو متری شرق ومنطقه سرخ در
هشت کیلومتری غرب مجسمه هاى بودا زندگی میکنند.
فقر،بی چاره گی و محرومیت به حدی در این مغاره ها طغیان کرده
است که اگر کسى در زمستان شدید به آنها کمک نکند، وقوع یک فاجعه
انسانی را نمى توان از امکان بعید دانست.
نیک بخت، زن 60 سالهء مغاره نشین دیگر میگوید:
شوهرم را در زمان طالبان از دست دادم پسرم با زنش ایران است و من
در این غار زندگی میکنم، اما هیچگونه راه درآمد برایم نیست.ین
پیره زن مى افزید که بعضی اوقات کسانی که خیرات و نذرات داشته
باشند برایش می دهند وبسیاری وقتها گرسنه می ماند.
تعدادى از مغاره نشینان، نحوۀ کمک را براى خود، ناعادلانه
میخوانند.
محمد علی سر پرست یک خانواده مغاره نشین، گفت: ما از سه سال در این
سمچ زند ه گی میکنیم ومیشنویم که کمک آمده،اما وقتی براى گرفتن
کمک میرویم توزیع کننده گان کمک میگویند شما کارت ندارید کارت
نگرفته اید به شما کمک نمی رسد.
وی ادعا میکند که کمک ها را کسانی میگیرند که یا واسطه و یا
پولدار باشند.
وضعیت
ین مغاره نشینان در عید سعید فطر نیز اسفبار بود - درحالیکه
مردم در یام عید به خانۀ دوستان رفته و از آنان پذیریى
میکردند، مغاره نشینان با چاى ونان از دوستان خود استقبال مى
نمودند.
اما اینکه دولت در این زمینه چه برنامۀ را روی دست دارد، داکتر
حبیبه سرابی والی بامیان میگوید که آنها سال گذشته، براى مغاره
نشینان ذغال سنگ توزیع نمودند، اما امسال، آن هم قطع شده و به
دسترس مسؤولین ولیت قرار نگرفته است تا براى مغاره نشینان
توزیع گردد.
سرابى که در راس کمیتۀ حالات اضطرار ولیت بامیان نیز قرار دارد،
مى افزید که کدام برنامۀ مشخص را براى کمک به ین مغاره نشینان
بخاطرى در دست ندارند، که تا حال کدام مساعد تى از سوى دولت و
مؤسسات بین المللى به آنها صورت نگرفته است.
والى
بامیان در مورد مشکل بى سرپناهى ین مغاره نشینان میگویند که آنها
دشت قشقه در منطقۀ شش پُل( حدود چهل کیلو مترى شرق شهر بامیان) را
در نظر گرفته اند که در ینده براى شان سرپناه یجاد خواهد شد.
دو مجسمۀ بزرگ بودا که قدامت 1600 ساله دارد، توسط طالبان تحت ین
نام که موجودیت بُت به معناى شرک است، شش سال قبل منهدم گردیدند.
با استفاده از منابع خبری و تحلیلی.
! توجه