19 april 2007 19:27:25
باشکست طالبا ن درافغانستا ن يکبارديگرمنفعت طلبان ديروز بر اريکه قدرت تکيه و از آزاد ي، دموکراسي، تطبيق قانون و تحکيم پايه هاي دولت نه تنها جلوگيري نموده بلکه با پخش عقايد غير بنيادگرايي در جامعه شديدآ مخالفت نمودند. با اندوه زياد دولت نيز در مبارزه با توليد و قاچاق مواد مخدر، حساب دهی از کمک های جامعه جهانی، جذب اعضای گروه های مجاهدين در تشکيلات اردو و پوليس ملی و همچنين استخدام آنان در تمامی ادارات دولت در داخل و خارج، جلوگيری از تبليغات عليه جهاد و مقاومت. اگر این شروط کالبد شکافی گردد قبول آنها نتیجه ای جز پذیرفتن حاکمیت عده ای خاصی نيست.
با اين سياست غلط و نادرست دست اندرکاران سياسي افغانستان، کمتر روزي است که در رسانه های داخلی و خارجی، از حملات انتحاري، انفجارات و يا حملات راکتي، به يکي از نقاط کشور، خبر ندهد. در حاليکه انتظار مي رفت با تشکيل پارلمان و تنفيذ هرچه بهتر قانون؛ دولت، به بخشي از چالش هاي موجود در مقابل خود، فايق آيد؛ اما ديده مي شود که تشديد نا امني ها، باعث ايجاد چالش عمده اي در مقابل دولت، شده است.
کابل پايتخت کشور که در آن نيروهاي پرشمار داخلي و خارجي تامين کننده امنيت، وجود دارند نيز از گزند نا امني ها، مصئون نمانده و بطور پراکنده اما هشدار دهنده اي، مورد حملات انتحاري و فير راکت قرار مي گيرند. اگرچه تا کنون، ارگان هاي دولتي تامين کننده امنيت، شامل وزارت دفاع، داخله و امنيت ملي، تشديد حملات انتحاري و تخريبي از سوي مخالفين را، نشانهء تضعيف و اضمحلال آنان دانسته و مدعي اند که آنان به دليل عدم برابري در مواجهه مستقيم با دولت، دست به اين کار ها مي زنند. درگيري و بي نظمي ها نشان مي دهد که امنيت، روز به روز خراب تر شده مي رود. بديهي است که اگر دولت به حل اين مشکل اساسي فايق آمده نتواند، در تطبيق پروسه هاي باز سازی و نوسازی، به کاميابي نخواهد رسيد.
در کشوري که تمام زير ساخت هاي اجتماعي و اقتصادي آن، در دوران جنگ 25 ساله تخريب شده و مردم اين کشور، براي قادر شدن به گذران زنده گي آبرومندانهء خويش، نياز شديد به کار در راستاي باز سازي دارند؛ امنيت وسرزنش سران جنگ وتفنگ ضرورت شماره اول به حساب مي آيد. در صورتيکه اين مشکلات بطورعاجل مرفوع نگردد بسيار مشکل خواهد بود تا حرکت هاي لازم ديگر، در عرصه هاي باز سازي و احياي مجدد و قادر ساختن مردم به پيداواري ضروري، صورت بگيرد.
استقرار شمار قابل ملاحظه اي از نيروهاي مسلح خارجي، در چوکات نيروهاي قواي ائتلاف، آيساف و شروع حرکت هاي کمک به امنيت از سوي دولت، در قالب تشکيل و تجهيز اردو و پوليس ملي، از يک سو و تطبيق پروسه دي دي آر و داياگ از سوي ديگر، اين سوال پيش مي آيد که چرا با اين همه امکانات، نمي توانند، در تامين امنيت، مؤثر واقع گردند؟ تخريب اوضاع امنيتي در کشور، سبب شده است تا کرزي، نتواند در برابر اوضاع نا بسامان امنيتي، واکنش نشان ندهد. کرزي که اغلب، در سخنراني هايش از باز سازي و کارکردهاي دولت سخن مي گويد، در سفر هاي خويش ، با اينکه کوشش مي کند تا در جلب اعتماد مردم، از کارکردهاي دولتش چیزی بگوید؛ اما نمي تواند منکر وضعيت نا بسامان امنيتي گردد.
دامنه نا امنی ها درسراسرکشورروز به روز گسترش می یابد. که پایتخت نیزاز آن مصون نمانده است. درارتباط با چگونگی این حوادث هیچ یک ازمسوولین کشور توضیحی ارایه نکردند.این سکوت معنی دارمسولین باعث گردید که رسانه های مختلف در سراسر جهان با دید خود به تحلیل وتوصیف وقایع پیش آمده بپردازند وهریک دید گاه خاص خود را دراین ارتباط ارایه دهند تنها وجه اشتراک همه دیدگاهها، انتقاد ازدولت وجامعه جهانی درعدم کنترول چنین حوادثی است.
در حال حاضربرای بیشترمردم سرنوشت گروههای مختلف سیاسی مهم نبوده ونیست چون بارها و بارها برسرآبرووعزت آنها با عناوین مختلف زیبا وفریبنده معامله صورت گرفته است. و مردم درمقاطع مختلف مظلوم وتنها قربانی امیال وهوسهای گوناگون افراد و گروههای مختلف نظامی و سیاسی شده اند بدون اینکه در زندگی سراسر پریشانی ومشقت بارآنها تغییر مثبتی صورت گیرد. منتها هرگاه که جنک برسر منافع و به دست آوردن قدرت صورت می گیرد کسانیکه بیش ازهمه ضررمی کنند وقربانی می شوند، مردم هستند که درکوران حوادث همواره باید تاوان خود خواهیها و قدرت طلبی های رجال سیاسی خویش را بپردازند.
بیان سخنان این مقام مسوول امنیتی به دامنه نگرانی ها دربین اغلب گروههای مختلف غیرسیاسی دراین مملکت افزوده است. مردم که با صدها مشکل درحال حاضرروزگارمی گذرانند، نگران این هستند که با تداوم نا امنی ها، خدای ناکرده همانندعراق همین امنیت نسبی دربعضی ازولایات نیز، رخت بربندد وجان وناموس مردم بی رحمانه درمقابل هوسهای قدرت طلبانه سیاسیون، به خطر افتد. اعمالی که در افغانستان چندان غیر طبیعی نمی نماید اما مردم به خاطری که قربانیان اصلی اینگونه حوادث اند به شدت از افشای مطالبی از این د ست توسط مسوولین مضطرب ونگران می شوند.
در بازار ها و مساجد در سراسر افغانستان افغانها از کرده هاي کرزي، فرد 48 هشت ساله و خوشخو ابراز نارضايتي ميکنند. بنظر ميرسيد پيروزي کرزي، فرد مورد حمايت غرب، در انتخابات اکتوبر سال 2004 پروسه بازسازي سياسي و ثبات سازي در اين کشور را بيشتر از گذشته ها يعني بعد از سرنگوني رژيم طالبان توسط قواي به رهبري امريکا تقويت و تسريع کند. از آن به بعد اعتماد عمومي به کرزي با گذارش هائي از دزدي توسط پوليس شاهراه ها، فروش مشاغل بالاي دولتي به ثروتمندان، افزايش قاچاق مواد مخدر و غرق شدن پول هاي کمکي رو به زوال گذاشته است. نظر سنجي دقيق در افغانستان وجود ندارد اما ده ها ناظر خارجي و داخلي همين نظريات را ابراز داشته اند.
پرسشی که همچنان برای هر انسان وطن مطرح است اینست که؛ چگونه کشوررا ازين فلاکت نجات دادوچه نیرو و جریان سیاسی میتواند افغانستان را بسوی یک جامعه پیشرفته رهبری کند؟ طالبان و یا جنگ سالارانی که رهبری تولید و صدور مواد مخدر درافغانستان را رهبری می کنند؟ و یا ائتلاف امریکا که در صدد صاف کردن جاده برای اعمال ارادهء سیاسی نظامی غرب درخاورمیانه است؟ ... اینک بیش از پنج سال از تهاجم آمریکا و متحدینش به افغانستان و برکناری رژیم طالبان و تاسیس رژیم تازه در افغانستان می گذرد.
ويران که هنوز ويرا نه است
افغانستان به دليل چند دهه جنگ داخلي دچار توقف در همه بخش هاي توسعه شده است .اما اکنون با پايان يافتن جنگ هاي داخلي و سقوط طالبان بستر تدوين برنامه هاي بلند مدت و کوتاه مدت توسعه در افغانستان فراهم شده است . امروز علاوه بر مبارزه با تروريسم ، مواد مخدر و فقر بايد به رشد و توسعه فرهنگ ، اقتصاد و سياست نيز توجه جدي شود .توسعه فضاهاي آموزشی ، فراهم کردن بسترهاي مناسب تحصيل رايگان و امکانات مطلوب آموزشی از مولفه هاي رشد فرهنگي و توسعه آموزش و پرورش در افغانستان است . در عرصه اقتصاد نيز توسعه سرمايه گذاري خارجي و تقويت بخش هاي توليدي بايد بيش از گذشته مورد توجه واقع شود . به نظر مي رسد تقويت ساختارها و نهادهاي حاکميت به منظور حاکم شدن مردم افغانستان بر سر نوشت خويش نيز در چارچوب توسعه سياسي مفهوم مي يابد .
به نظر ميرسد ، توسعه همه جانبه و متوازن در افغانستان به دليل محدوديت امکانات داخلي نيازمند همکاري جامعه جهاني است . بايد توجه داشت که سازمان ملل که موضوع توسعه را در دستور کار خودقرار داده بايد برنامه هاي ويژه اي را در اين زمينه براي افغانستان تدوين کند. به اعتقاد ناظران سياسي کمیسیون اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل مطابق با وظايف و تکاليف خويش بايد منابع مالي بيشتري براي رشد و توسعه در افغانستان اختصاص دهد . بي ترديدتنها بيان مشکلات و ناهنجاري هاي موجود در افغانستان از وظايف سازمان ملل و نهادهاي وابسته نيست . فراموش شدن موضوع بازسازی و توسعه افغانستان از سوی ناتو وآمریکا ، با انتقاد سازمان ملل متحد مواجه شده است .
" جان ماری کوهینو " رئیس صلح بانان سازمان ملل از ناتو خواست به کار توسعه افغانستان بیشتر توجه کند . وی با اشاره به ضرورت تامین امنیت در افغانستان ، حرکت در مسیر توسعه را برای این کشور حیاتی دانست . کوهینو همچنین خاطر نشان کرد که سازمان ملل به نیروهای خارجی در خصوص احترام به فرهنگ و مردم افغانستان ، تذکر داده است . نیروهای ناتو که باشعارکمک به بازسازی وارد افغانستان شده اند در طول سالهای اخیر ، عملکرد مطلوبی نداشته اند . آمارها نشان می دهد که با گذشت بیش از پنج سال از حضور نیروهای خارجی خصوصا" ناتو ، روند بازسازی درافغانستان بسیار کند بوده است . باید توجه داشت که اصلی ترین پیش شرط توسعه ، وجود امنیت است که افغانستان به دلیل سیاستهای امریکا و ناتو از ان بی بهره است. در شرایطی که افغانستان با معضلات بسیاری همچون تروریسم ، فقر و مواد مخدر روبرو است ، آمریکا و ناتو تمایل چندانی برای رفع مشکلات مردم را ندارند .
سیاست های دو گانه آمریکا و ناتو در خصوص طالبان باعث شده است فعالیت های تروریستی در افغانستان همچنان ادامه یابد . برخی محافل سیاسی معتقدند که آمریکا و ناتو به صورت غیر آشکار با برخی رهبران طالبان ارتباط نزدیک دارند . از سوی دیگر باید توجه داشت که از بین رفتن کامل طالبان ، توجیهی برای تداوم حضور خارجي ها باقی نمی گذارد . بنابراین به نظر می رسد که آمریکاو ناتو برای استمرار حضور خود در افغانستان نیازمند سطح کنترول شده ای از خشونت ها و درگیری ها هستند. همچنین وجود طالبان ، اهرم فشار آمریکا بر دولت کرزی در جهت تبعیت از سیاست های دولت بوش محسوب می شود.
موضوع افزایش کشت خشخاش و تولید مواد مخدر نیز از معضلاتی است که جامعه افغانستان برای رهایی از آن نیازمند کمک جامعه جهانی است . در حالی که معیشت بیش از دو میلیون دهقان به کشت خشخاش گره خورده است ، ارائه کشت جایگزین و ایجاد منابع جدید در آمدی به تنهایی در توانایی دولت نیست و جامعه جهانی باید دراین زمینه فعال شود. در خصوص موضوع توسعه نیز روند کند بازسازی باعث شده است همچنان فقر بر سرمردم این کشور سایه بیافکند ، برخی گزارشها نشان می دهد که تنها بخشی از کمکهای بین المللی به موضوع بازسازی اختصاص یافته است وبخش زیادی از این کمکها صرف هزینه حضور موسسات خارجی در افغانستان می شود. دراجلاس اخیر ناتو در سویل اسپانیا ، تاکید برخی کشورهای بزرگ اروپایی بر رویکردهای غیرنظامی و تمرکز برمقوله آموزش و تجهیز اردو و پولیس ملی نشان دهنده اختلافات در درون ناتو بود .اگر چه تاکید رئیس صلح بانان سازمان ملل بر توجه بیشتر ناتو به امور توسعه نشان می دهد که عالی ترین نهاد بین المللی نیزاز عملکرد ناتو در زمینه بازسازی انتقاد دارد اما بی توجهی سازمان ملل به توسعه افغانستان نیزجای پرسشهای بسیاری دارد. به اعتقاد کارشناسان، افزایش سطح رفاه عمومی و تسریع دربازسازی ، به کاهش خشونت و ناامنی درافغانستان منجر می شود.
افزايش نيروهای نظامی
افزايش نيروهای نظامی در افغانستان ، موضوعي است که اختلافهاي زیادي را ميان اعضای ناتو با آمريکا به وجود آورده است . در اجلاس ناتو در سويل اسپانيا کشورهاي بزرگ اروپايي با افزايش نيرو و تجهيزات در افغانستان مخالفت کردند ، اما سخنگوي ناتو در کابل اخيرآ از افزايش نظاميان ناتو در این کشور خبر داد .
تام کالینز ، سخنگوي ناتو گفت ، بزودي سه هزار نيرو از کشورهاي انگليس ،لهستان و بلغاريا به جمع نيروهاي ناتو افزوده خواهند شد . درصورت اعزام سه هزار نيروي جديد ناتو ، مجموع نيروهاي ناتو در کشور به بيش از سي و شش هزار نفر افزايش مي يابد . کالينز اظهار اميدواري کرد که کشورهاي ديگر عضو ناتو نيز از افزايش نيرو و تجهيزات در افغانستان حمايت کنند.
با انتصاب ژنرال آمريکايي مک نيل به فرماندهي نيروهاي ناتو در افغانستان ، انتظار مي رفت کشورهاي عضو ناتو براي حمايت از افزايش نيرو ، تحت فشار بيشتري قرار گيرند اما کشورهاي بزرگ اروپايي از جمله آلمان ، اسپانيا ،فرانسه و هالند و همچنین ترکيه با طرح آمريکا مبني بر افزايش نيرو و تجهيزات در افغانستان مخالفند .افزايش نيروهاي نظامي ناتو که از سوي انگليس ، لهستان و بلغاريا صورت خواهد گرفت قابل پيشبيني بود. همکاري و همراهي توني بلر با سياست هاي واشنگتن در حمله به عراق و افغانستان ، انگليس را به نزدیکترین متحد امريکا تبديل کرده است . اين درحالي است که پیروی بلر از سياست هاي امريکا شرايط دشواري را براي حزب کارگر ایجاد کرده است . در همين راستا اخيرا" دولت انگليس با هدف افزايش نيرو در افغانستان بخشي از نيروهاي نظامي خود را از عراق خارج کرد .
بلغاريا و لهستان نیز که از کشورهاي جديدالورود به ناتو هستند ، با همراهي با سياست هاي آمريکا در افغانستان ، به کمک هاي اقتصادي دولت بوش چشم دوخته اند. این دو کشور انتظار دارند در قبال اعزام نيرو به افغانستان در قالب ناتو ، آمريکا به بهبود وضعيت نامساعد اقتصادي آنها کمک کند . البته بايد گفت که همراهي انگليس ،؛ بلغاريا و لهستان باسياستهاي دولت بوش با اعتراض مردم این کشورها مواجه است . به نظر مي رسد که مخالفت اعضاي موثر ناتو با پيروي از سياست هاي آمريکا چند دليل دارد : اول آن که اساسا" سياست هاي آمريکا در عراق و افغانستان با شکست مواجه شده است . نکته دوم هم اين است که تداوم حضور ناتو در افغانستان به افزايش تلفات نظاميان ناتو منجر مي شود.
دلیل سوم هم اين که همراهي با آمريکا در افغانستان ، از دیدگاه افکار عمومي کشورهاي عضو ناتو قابل پذيرش نیست و عمليات ناتو عليه طالبان ، چشم انداز روشني ندارد .اخيرآ "ناتو اعلام کرد که بزرگترين عمليات مشترک ناتو و دولت افغانستان در مناطق آشوبزده هلمند آغاز شده است . اما ناظران سياسي عمليات ناتو عليه طالبان را فاقد دستاورد ارزيابي مي کنند . به نظر مي رسد عمليات ناتو که بيشتر از طريق بمباران هوايي صورت مي گيرد ،بيشترين صدمات را به مردم عادي وارد مي کند. هشدار طالبان درباره تشديد عمليات عليه ناتو و آمريکا در بهار آينده ، چالش آتي ناتو در افغانستان خواهد بود.
اتحاديه اروپا تلاش دارد به منظور تاثير گذاري بيشتر در عرصه بين الملل از سياست هاي مستقل بهره گيرد . در اين راستا دکتر کرست ماير ، رئيس هيات کميسيون اتحاديه اروپا در يک کنفرانس خبري مشترک با فرانس وندارل ، نماينده اتحاديه اروپا و هنس زايد،سفير آلمان درافغانستان ، از تدوين استراتژي جديد اروپا براي افغانستان خبر داد . دکتر ماير اعلام کرد ، اتحاديه اروپا قصد دارد ظرف سه سال آينده ششصد ميليون يورو به توسعه افغانستان کمک کند. به گفته ماير ، بخش اعظم بودجه ششصد ميليون يورويي اتحاديه اروپا به افغانستان ، در زمينه اصلاحات قضايي ، حقوق بشر و دموکراسي اختصاص خواهد يافت .
براساس استراتژي جديداتحاديه اروپا ، فعاليت هاي اين اتحاديه ظرف شش سال آينده بر بازسازي زيربناهاي افغانستان متمرکز خواهد شد . رئيس هيات کميسيون اتحاديه اروپا همچنين گفت ، اتحاديه اروپا مصمم است تاسياست خود در برخورد با کشورهاي همسايه افغانستان از جمله پاکستان را مورد بازنگري قرار دهد. از سوي ديگر ، هنس زايد ،سفير آلمان در افغانستان نيزگفت ،دولت المان ماموريت آموزش پوليس افغانستان را به عهده خواهد گرفت . اگر چه قرار است متن کامل استراتژي اتحاديه اروپا در افغانستان در هفته هاي آتي اعلام شود ، اما سخنان دکتر ماير در خصوص برخي مفاد اين استراتژي حاوي نکات قابل تامل است .
محتواي کلي استراتژي اتحاديه اروپا نشان مي دهد که اين اتحاديه ، به دليل تاکيد بر مباحث بازسازي و تجهيز اردوو پوليس درراه تجديد نظر در سياست هاي خود در افغانستان گام برمي دارد . اخيرآ " کشورهاي بزرگ اروپايي در جريان اجلاس ناتو در سويل اسپانيا بر تمرکز ناتو بر موضوع بازسازي و کمک به تجهيز نيروهاي امنيتي افغانستان تاکيد کردند . مخالفت کشورهاي موثر اتحاديه اروپا از جمله آلمان ،فرانسه ، ايتاليا ، اسپانيا با طرح آمريکا مبني بر افزايش نيرو و تجهيزات درافغانستان بيانگر ، تقابل سياست هاي اروپا و آمريکا در افغانستان است . افزايش تلفات کشورهاي اروپايي که نظاميان خود را در قالب ناتو به افغانستان اعزام کرده اند، شرايط دشواري را براي آنان بوجود آورده است.
مردم کشورهاي اروپايي عضو ناتو پيروي دولتهاي اروپايي از سياست هاي جنگ طلبانه آمريکا در افغانستان را باعث کشته شدن سربازان خود مي دانند . بر اين اساس افکار عمومي اروپا بر اين باورند که حضور اتحاديه اروپا درقالب ناتو يا ايساف بايد در جهت کمک به بازسازي افغانستان باشد . زيرا اساسا" حضور ناتو در افغانستان با شعار کمک به بازسازي اين کشور انجام شد .بنابراين تجديد نظر دولتهاي اروپايي در سياست هاي خود در افغانستان نشان مي دهد که اتحاديه اروپا در شرايط تقابل با ديدگاههاي آمريکا قرار گرفته است . دولت آمريکا در افغانستان برنامه هاي خود را از طريق افزايش نيرو و تجهيزات و همچنين سياست هاي تهاجمي دنبال مي کند . اما اتحاديه اروپا در شرايط فعلي بر تجهيز و اموزش اردو و پوليس افغانستان اصرار دارد . به نظر ميرسد در صورت اجرايي شدن ديدگاههاي جديد اتحاديه اروپا که به لحاظ محتوايي با ديدگاههاي آمريکا چندان همخواني ندارد، دولت بوش با محدوديت هاي جدي روبرو مي شود . استراتژي جديد اتحاديه اروپا نشان مي دهد که کشورهاي عضو اين اتحاديه حاضربه همراهي با آمريکا به دليل هزينه هاي گزاف آن از لحاظ تلفات انساني و تجهيزاتي در افغانستان نيستند .
ازجانب ديگرباتاسف ضربات قوای اهتلا ف بین المللی بر طالبان درمناطق جنوبی كشور، زمانی صورت میگیرد كه برخی گزارشها حاكی از اصابت چندین بمب برمنازل مسكونی و مكاتب دراین مناطق وكشته وزخمی شدن تعدادی ازاهالی ملكی است. خبرگزاریها به نقل ازشاهدان عینی گزارش داده اند كه نیروهای هوایی قوای ایتلاف حداقل سه بمب در منطقه نوزاد ولایت هلمند پرتاب كردند كه بر اثر آن تعدادی دكان ویك مكتب تخریب گردید، اما نیروهای بریتانیایی مستقردر این منطقه ادعا کرده اند كه منطقه بمباردمان شده، محل تجمع و انداخت سلاحهای سنگین طالبان بوده و آنها ناگزیرازبمباردمان آن بوده اند، به گفته این سربازان، طالبان ازاین منطقه دست به آرایش نظامی زده و قصد تصرف ساختمانها ومراكزاداری ولسوالی نوزاد را داشتند ولازم بود كه این آرایش نظامی برهم بخورد وپلان هراس افگنان برای تصرف مركز ولسوالی خنثی شود.
این چندمین بار است كه نسبت به هدف گیری غیر دقیق طیارات نظامی ایتلاف انتقاداتی صورت میگیرد و باعث بروزواكنشهای تند مردمی درمناطق آسیب دیده می شود. چندی قبل حامد كرزی، رییس جمهوری با فراخوان قومندان قوای ایتلاف بینالمللی، از وی خواست كه هر نوع حملات نظامی سنگین و یا بمباردمان مناطقی كه گمان می رود محل تجمع و پایگاههای عملیاتی طالبان باشد، باید با مشوره وهماهنگی با قوای اردوی ملی ونیروهای امنیتی افغانستان صورت بگیرد.
اخیراً شورای امنیت ملی كشور، طی نشستی كه مسؤولان بلند پایه نظامی قوای ایتلاف نیز در آن اشتراك داشتند، بر ضرورت مشوره قوای اهتلاف با وزارت دفاع ملی، قبل از هر گونه عملیات هوایی تأكید كردند وهم مسؤولان نظامی ایتلاف وهم مقامات وزارت دفاع ملی موافقه نمودند كه قبل ازوارد كردن ضربات هوایی برمراكز تجمع طالبان، معلومات مشترك خود از ساحه را ارزیابی كرده و دقیق بسازند. اما علیرغم پایبندی قوای ایتلاف به این تعهد و كوشش ایشان برای صدمه وارد نكردن برغیر نظامیان، چنین اتفاقاتی گاهی به ناگزیررخ میدهد، مشكل عمدهای كه در این زمینه وجود دارد، نفوذ و رخنه مخالفان دولت در میان بافتهای مردمی و استفاده ازپناهگاه غیر نظامیان و یا كمین گرفتن درمكاتب است كه اگر اقدام جدی صورت نگیرد، ممكن است خطرساز شود. در برخی مناطق جنوبی كشور، زمینههای نارضایتی مردمی از دولت وجود دارد. این نارضایتیها، یا ناشی ازعدم توازن درتوزیع مقامات اداری میان تیرههای گوناگون قومی، یا ناشی از قوی بودن تبلیغات طالبان درمقایسه با دولت و یا به خاطر مشكلات عدیده اقتصادی ومعیشتی است كه باعث فقرومحرومیت و سرخوردهگی وسیع اقشارمختلف مردم از دولت شده است. در صورتی كه به این گونه مسایل توجه جدی نشود و زمینهها وریشههای نفوذ وحضورمخالفان درمیان مردم از بین نرود، هر روز ممكن است كه حوادث تلخی مانند آنچه كه در ولسوالی نوزاد اتفاق افتاد، رخ دهد و هموطنان بیگناهی، قربانی حملاتی شوند كه با هدف نابود كردن پایگاههای مخالفان صورت میگیرد.
رفتار خشونت آميز نيروهاي آمريکايي با مردم ، با واکنش شديد مردم وبرخي نمايندگان مجلس شوراي ملي مواجه شده است. نمايندگان مجلس معتقدند رفتار نادرست نيروهاي آمريکايي باعث تشديد خشونت و گسترش ناامني در افغانستان شده است . اين در حالي است که برخي منابع خبري از تحرکات جديد نيروهاي طالبان در چهار ولايت هلمند ، ارزگان ، قندهار و زابل در جنوب افغانستان خبر مي دهند. به گفته ي اين منابع طالبان کنترول بعضي مناطق را به دست دارند. با گذشت بيش ا ز چهار سال از حضور نيروهاي آمريکا در افغانستان ، طالبان همچنان فعال است . آمريکاييان که با شعار مبارزه با تروريسم وارد، افغانستان شدند ، در مقابله با نيروهاي طالبان ناکام مانده اند . گسترش ناامني ها و تشديد فعاليت طالبان نشان مي دهد خارجي ها وبخصوص آمريکا تمايلي براي برقراري ثبات و امنيت در افغانستان ندارند . حضور پر رنگ نيروهاي طالبان در مناطق جنوبي ، باعث نگراني گسترده مردم اين کشور شده است . اکنون ا ين سوا ل پيش مي آيد که چرا نيروهاي ائتلاف در مقابله با طالبان ، موفق نبوده اند ؟ واقعيت اين ا ست که آمريکاييان وجود نيروهاي طالبان را براي پيشبرد اهداف خود در افغانستان ، ضروري مي بينند .
در ماههاي گذشته برخي گزارش ها از ارتباطات آمريکا بابعضي عناصر طالبان پرده برداشت که بيانگر عدم تمايل امريکا در سرکوب طالبان است . برخي کارشناسان سياسي ، موضوع تروريسم و نيروهاي طالبان را اهرم فشار آمريکا عليه دولت مرکزي مي دانند . به نظر مي رسدتا زماني که نيروهاي آمريکايي به طالبان به عنوان بهانه اي براي ا ستمرار حضور خود در افغانستان مي نگرند ، قطع ريشه هاي تروريسم درافغانستان ، امکان پذير نخواهد شد . گذشت زمان که به شفاف شدن موضع آمريکا درقبال تروريسم و طالبان منجر مي شود ، مي تواند معيار مناسبي براي مقايسه عملکرد اين کشور با ادعاهاي اوليه آن در زمان تصرف افغانستان باشد . مبارزه با طالبان ، از بين بردن فقر ، مقابله با قاچاق تجارت مواد مخدر ، خلع سلاح وتامين نظم وقانون ادعاهايي است که آمريکا در تحقق آ ن به شدت ناکام بوده است . ايجاد ثبات و امنيت مستلزم اعمال حاکميت دولت در سراسر اين کشور است که اين امر با بد ست گرفتن امور امنيتي توسط ارتش ملي دراين کشور ميسر است . حضور نيروهاي خارجي ، عامل اصلي بي ثباتي اين کشور است و خروج آنان مي تواند بهترين کمک به برقراري امنيت در افغانستان باشد .
اعلام خبر آزادي خبرنگار ايتاليايي ربوده شده توسط طالبان در افغانستان ، بازتاب هاي مختلفي را بدنبال داشته است. دانيله ماسترو جياکومو ،خبرنگار ايتاليايي درچهارم مارچ به همراه يک راننده و مترجمش درمنطقه نادعلي هلمند توسط نيروهاي طالبان ربوده شد . طالبان در ابتدا خواستار خروج 1900 نظامي ايتاليايي درقبال آزادي خبرنگار ايتاليايي شده بود. اما درتاريخ 19 مارچ محافل خبري اعلام کردند، خبرنگار ربوده شده ايتاليائي درقبال آزادي پنج تن از نيروهاي طالبان ، آزاد شده است .
آزادي دانيله ماسترو جياکومو از اسارت طالبان واکنش هايي را در داخل و خارج افغانستان به دنبال داشته است . حامد کرزي در پاسخ به انتقادهاي داخلي و بين المللي درخصوص آزادي پنج عضو گروه طالبان در قبال ازادي خبرنگار ايتاليايي اعلام کرد، دولت تحت فشارهاي زيادي قرار داشته است . گفته مي شود دولت پرودي تهديد کرده بود در صورت ازاد نشدن خبرنگارايتاليايي ، نيروهاي نظامي خود را از افغانستان خارج خواهد کرد. محافل داخلي مي گويند معامله با طالبان و تن دادن به خواسته هاي تروريست ها مي تواند عواقب ناگواري را به دنبال داشته باشد . کرزي تاکيد کرده که ازاين پس در برابر درخواست طالبان تسليم نشده وهيچ فرد عضو طالبان را نيز آزاد نخواهد کرد. از سوي ديگر سازمان پيمان آتلانتيک شمالي " ناتو " و کشورهایی همچون آمريکا ، انگليس ،هالند و آلمان با اعتراض به دولت ايتاليا ، معامله با تروريست ها را باعث تضعيف دولت و به خطر افتادن جان سربازان ائتلاف اعلام کرده اند.
همچنين سازمان امنيت خارجي ايتاليا نيز تصريح کرده ، امکان آزادي خبرنگار ايتاليايي با پرداخت هزينه هاي پائين تر نيز وجود داشته است . به نظر مي رسد در شرايطي که طالبان از توانايي برابر براي درگيري با نيروهاي خارجي درافغانستان برخوردار نيست ، به شيوه هاي جديد برای اعمال فشار بر کابل و متحدان آن روي آورده است. گروگان گيري و ربودن اتباع ، شخصيت ها و خبرنگاران کشورهاي عضو ائتلاف ، از شيوه هايي است که طالبان به استفاده ازان مبادرت مي کند . بايد توجه داشت که تداوم روند گروگان گيري در افغانستان با هدف تحت فشار قرار دادن نيروهاي خارجي و دولت کرزي توسط طالبان ، شرايط دشواري را به وجود خواهد آورد. افزايش دامنه درخواست ها نخستين پيامد استمرار ربودن افراد توسط طالبان با هدف کسب امتياز خواهد بود . به اعتقاد ناظران سياسي ، اصرار آمريکا بر حضور طولاني مدت در افغانستان زمينه مناسب گسترش تاکتيک فشار طالبان از طريق گروگان گيري را مهیا می کند . بنابراين ، تنظيم جدول خروج نيروهاي خارجي از افغانستان به موازات توسعه و تجهيز پوليس واردوي افغانستان مي تواند ابزارهاي
طالبان را نيز محدود کند. اما متاسفانه طوريکه طي اين مدت ديده شد آمريکا تمايل چنداني به تعليم ،تربيه ، تجهيزواکمال اردوعلاقه نشان نميدهد .
نقشي عوامل معين در توليد و صدور مواد مخدر
براساس امار اعلام شده سازمان ملل ، بيش از پانزده هزار هکتار اراضي کشت خشخاش در افغانستان در سال 2006تخريب شده که تنها ده درصد اراضي تحت کشت را شامل ميشود . در همين راستا ، معاون سرمنشي ملل متحد و رئيس مبارزه با مواد مخدر افغانستان گفت : حضور نيروهاي امريکا يي و غربي در افغانستان باعث گسترش مواد مخدر شده است . امريکا در سال 2001 در جريان حمله به افغانستان مبارزه با تروريسم و مواد مخدر را بعنوان دو هدف اصلي لشکرکشي به اين کشور عنوان کرد . اما آمارها نشان ميدهد که آمريکا در راستاي مبارزه با تروريسم و مواد مخدردر افغانستان اقدامي صورت نداده است .
اين درحالي است که طبق آمار ، کشت خشخاش در سال 2006 در افغانستان نسبت به سال گذشته ميلادي ، شصت در صد رشد داشته است . اکنون پرسش اين است که آمريکا از طريق تداوم کشت خشخاش و توليد مواد مخدر چه اهدافي را در افغانستان دنبال مي کند . واقعيت اين است که به گفته برخي محافل خبري تامين بخشي از هزينه هاي حضور نظاميان آمريکا در افغانستان از طريق تجارت مواد مخدر صورت مي گيرد .
درهمين راستا گفته ميشود که سازمان اطلاعاتي آمريکا (سيا) در نقل و انتقال مواد مخدر ازطريق افغانستان به بازارهاي مصرفي جهاني نقش موثري دارد . زيرا که تجارت مواد مخدر بيش از کشت و توليد آن براي باندهاي بين المللي مواد مخدر سود آور است . از سوي ديگر تداوم کشت خشخاش درافغانستان مي تواند از بهانه هاي حضور آمريکا باشد . دولت بوش مي تواند از طريق اتکاء به آمارمربوط به افزايش مواد مخدردر افغانستان ؛ به توجيه دلايل حضور نظاميان امريکا يي بپردازد .
هر چند که اين سياست آمريکا يک شمشيردو لبه است که بيش از آن که توجيه گر حضور آمريکايي ها در افغانستان باشد ، مبين شعار فريبنده دولت بوش خواهد بود . همچنين با يد توجه داشت که تخريب اراضي کشت خشخاش تا زماني که کشت جايگزين ارائه نشود،راهگشا نخواهد بود . بي ترديد مبارزه جدي با مواد مخدر ، نيازمند همکاري جامعه جهاني ، با دولت افغانستان است تا منابع در آمدي جديد را براي دهقانان تعريف کنند . ارائه کشت جايگزين مي تواند يکي از راهکارها دراين زمينه باشد . بنابراين تا زماني که کشت خشخاش تامين کننده هزينه ها و توجيه حضور آ مريکا در افغانستان باشد ، ريشه کني معضل مواد مخدر غير ممکن به نظر ميرسد .مواد مخدر معضلي است که از دير باز جامعه افغانستان را با چالش هاي جدي مواجه کرده است. رحيمي ، سخنگوي دولت اعلام کرد ، عوامل داخلي و خارجي در توليد مواد مخدر دخالت دارند.
وي درآخرين نشست ساليانه خود با خبرنگاران تاکيد کرد : مبارزه با مواد مخدر در کوتاه مدت امکان پذیر نيست. رحيمي همچنين همکاري جامعه جهاني با دولت کرزی براي حل معضل مواد مخدر در افغانستان را بسيار ضروري خواند . سخنگوي دولت ، توسعه کشت جايگزين ، بهبود وضعيت اقتصادي وارتقاي سطح رفاه خانوادها را از برنامه هاي دولت براي کاهش مواد مخدر عنوان کرد. رحيمي علت افزايش سطح زير کشت خشخاش در پانزده ولايت را تشديد فعاليت هاي تروريستي و کندي توسعه فعاليت هاي عمراني و بازسازي دانست. حمله آمريکا به افغانستان در سال 2001 که با شعار مبارزه با مواد مخدر ، تروريسم و کاهش فقر صورت گرفت ، با نتايج مثبت همراه نبوده است. آمارها نشان مي دهند که عليرغم حضور نيروهاي آمريکا، توليد مواد مخدر افزايش يافته است.
براساس گزارش هاي منتشر شده در آمريکا ، سطح زير کشت خشخاش در سال زراعتي گذشته 61 درصد افزايش داشته است. براين اساس مقدار توليد ترياک در 172 هزارهکتار اراضي تحت کشت خشخاش ، شش هزار و پنجصد تن تخمين زده مي شود. ازآن جايي که مسئوليت مبارزه با مواد مخدر افغانستان به عهده دولت انگيس مي باشد ،افزايش توليد مواد مخدر دراين کشور حاکي از نبود عزم جدي خارجي در مبارزه با مواد مخدر است . هرچند که طالبان نيز براي تامين هزينه هاي خود به تجارت مواد مخدر مي پردازد اما نقش آمريکا و انگليس درافزايش مواد مخدر کاملا" آشکار است . از سوي ديگر بايد توجه داشت که حل معضل مواد مخدر درافغانستان تنها از طريق برخوردهاي پوليسی امکان پذير نیست .
توسعه کشت جايگزين و ايجاد منابع درآمدي جديد براي دهقانان مهمترين عامل کاهش اراضی تحت کشت خشخاش است. به نظر مي رسد ،تا زمانی که اراده جهاني براي مبارزه جدي با مواد مخدر تحقق نيابد و آمريکا نيز همچنان به کسب سود از طريق تجارت مواد مخدر بپردازد ، مواد مخدر بعنوان بزرگترين معضل افغانستان باقی خواهد ماند. ازطرف ديگرمیزان كشت و برداشت تریاك در سال جاری میلادی به حد بی سابقه ای افزایش یافته و نسبت به سال گذشته میلادی، افزایش شصت درصد را به نمایش گذاشته است. مدیر اجرایی دفتر امور مواد مخدر در سازمان ملل متحد با اعلام این خبر گفت: چنین آمار و ارقامی برای دولت افغانستان و كمك كنندگان بین المللی به این كشور بسیار هشداردهنده است.
براساس اظهارات آنتونیو ماریا كاستا سازمان های بین المللی كه از سال ۲۰۰۱ میلادی تلاش فراوانی را برای كاهش كشت خشخاش در افغانستان صورت داده بودند اكنون باید تدابیر جدیدی برای مقابله با كشت و برداشت مواد مخدر در افغانستان بیندیشند. به گفته كاستا افزایش كشت مواد مخدر در افغانستان، ناشی از قدرت گرفتن مجدد طالبان در جنوب یعنی منطقه مساعد برای كشت تریاك است. شورشیان و نیروهای وابسته به طالبان، حملات خود را در بخش های مختلف افغانستان شدت بخشیده اند و در عین حال برای افزایش و رونق بخشیدن به تجارت موادمخدر نیز از هیچ تلاشی فروگذار نكرده اند.
طالبان در عین حال به پرورش دهند گان خشخاش اطمینان داده اند كه در صورت افزایش برداشت تریاك، سود ناشی از آن به صورت تضمین شده در اختیار پرورش دهندگان قرار خواهد گرفت. به گفته كاستا در سال جاری میلادی، برداشت تریاك بالغ بر ۶۱۰۰ تن خواهد بود كه این میزان ۹۲ درصد از كل كشت و برداشت تریاك در سطح جهان را تشكیل می دهد. این میزان نسبت به سال گذشته میلادی افزایشی ۴۹ درصدی نشان می دهد و این در حالی است كه در سال ۱۹۹۹ میلادی و به هنگام سقوط طالبان، میزان برداشت تریاك در افغانستان ۴۶۰۰ تن بود. به گفته مقامات سازمان ملل متحد كشت مواد مخدر در افغانستان اكنون به سطح غیرقابل كنترول رسیده است. همچنان كرزی رئیس از چنین آماری ابراز تاسف كرده و از جامعه جهانی خواسته است كه فعالیت های خود برای تقویت پولیس و مقابله با كاشت مواد مخدر را شدت بخشد.
دولت آمریكا نیز نابودی خشخاش و مقابله با كشت مواد مخدر را یكی از ابعاد مهم برنامه كمك رسانی به افغانستان دانسته است و دولت حامد كرزی را به علت ناكامی در به چالش كشیدن والیان جنگ سالار ولایات در مقابله با تولید تریاك مورد انتقاد شدید قرار داده است. ازجانب ديگرتعدادي ديگري که درکرسي هاي قدرت لميده اند ساليان درازي ازچوروچپاول ، ازدزدي وراه گيري ، اززورگويي وبي بندوباري، ازکشتن وبستن وبردن ، ازبي قانوني وبخپل سري وازظلم ووحشت ثروت انداخته اند ، پس به چنين کميسيونهاي اعتناء خواهند کرد؟ . پس راه مبارزه با فساد اداری در ایجاد کمیسیون های رنگارنگ و مختلف نیست بلکه دریافتن ریشه های فساد وخشکانیدن آن، تعریف وظایف این نهاد ها وداشتن یک اراده صادق می باشد. مثال زنده وبرجسته آن بگيروبزن جندي قبل بين ريس لوي ثارنوالي و صديق چکري بود . یکی ازعمده ترین مشکلات نظام اداری افغانستان فساد اداری و به خصوص فساد گسترده دراين چند سال اخيراست. این فسادآنچنان درتاروپود کشورریشه کرده است که به باوربسیاری ازتحلیلگران ساده لوحی خواهد بوداگرازاین دستگاه انتظارداشت که به احقاق حق وابطال باطل ویا اجرای عدالت وقانونيت بپردازد.
افزایش كشت و برداشت مواد مخدر در حالی انجام می گیرد كه دولت عملا بر بخش های جنوبی افغانستان كنترول خاصی ندارد و گروه های نظامی مخالف، دهقانان و دلالان در كنار برخی نیروهای فاسد دولتی و پولیس تجارت موادمخدر را حرفه اصلی خود قرار داده اند. افغانستان پیشتر نیز به عنوان بزرگترین تولیدكننده تریاك در سطح جهان شناخته می شد و ۳۵ درصد از تولید ناخالص داخلی از تجارت مواد مخدر به دست می آید. بیشتر هروئین به د ست آمده از خشخاش در اروپا و آسیا فروخته می شود.
افزایش كشت خشخاش نیز بیشتر در پنج ولايت در جنوب و به خصوص در هلمند، قندهار و ارزگان صورت پذیرفته است یعنی همان مناطقی كه به خاطر حملات مداوم طالبان شرایط امنیتی باثباتی نیز ندارند. بیانیه سازمان ملل متحد درخصوص افزایش تولید خشخاش در عین حال تاكید می كند كه بخش های جنوبی افغانستان به علت كشت و برداشت گسترده مواد مخدر و تجارت آن، تروریسم، جنایت و فساد به مكان خطرناكی تبد یل شده است. بنابر اظهارات سازمان ملل متحد ارتباطی قوی میان تشدید شورش و ناآرامی و افزایش تولید مواد مخدر در افغانستان یافته است. وی گفت که طالبان دهقانان را به افزایش كشت خشخاش در برابر حفظ امنیت و جان خود دعوت می كند.
دسيسه و دست اندازي هاي پاکستان
روابط دو کشور همسايه افغانستان و پاکستان که مرزهای طولانی با هم دارند، در پنجاه و هشت سالی که از عمر کشور پاکستان می گذرد، همواره با فراز و فرودهای بسياری همراه بوده است. مساله مورد مناقشه خط مرزی موسوم به " ديورند "، فعاليت گروههای مسلح مجاهدين که عليه حکومتهای طرفدار شوروی سابق در افغانستان می جنگيدند، حمايت دولت پاکستان از گروه طالبان و نيز آنچه مقامات در سالهای اخير، فعاليت گروههای مخالف دولت اين کشور در مناطق قبايلی پاکستان می خواندند، از مسايلی است که در دوره های مختلف، باعث تيرگی روابط دو کشور شده است.
از بدو تاسيس کشور پاکستان در سال 1947 ميلادی تا زمان لشکرکشي شوروی به افغانستان در سال 1979، مسايل مرزی بر روابط اين دو کشور، سايه افکنده بود و پس از آن، تا زمان سقوط حکومت داکتر نجيب الله در سال 1992 ميلادی، علاوه بر اين مساله، حمايت پاکستان از گروههای مسلح مجاهدين که عليه دولت کابل می جنگيدند نيز بر تنشهای موجود ميان دو کشور افزود. مرز مشترک پاکستان و افغانستان که به "خط ديورند" مشهور است در زمان سلطه بريتانيا بر شبه قاره هند در سال۱۸۹۳ بين هند و افغانستان کشيده شد و مناطقی از افغانستان آن زمان به "هند بريتانيايی" تعلق گرفت.
پس از تجزيه شبه قاره هند و تشکيل کشور پاکستان در سال۱۹۴۷ ميلادى، اين مناطق که ساکنان آن پشتون و بلوچ هستند، جز قلمرو پاکستان شد.اکثر مردم را عقيده بدان است که پاکستان ميخواهد تا به بهانه جنگ عليه تروريزم به سرحدی که ساليان متمادی موضوع داغ وحل ناشده ميان پاکستان وافغانستان بود، مشروعيت بدهد. با درنظرداشت تمام مشکلات که کشور بدان مواجه است، بعيد بنظر ميايد که افغانها به هيچ وجه نميخواهند درين مورد معامله صورت گيرد. خط ديورند که پاکستان وافغانستان را از هم جدا ميسازد، امروز يکی از موضوعات حساس درکشور بحساب ميايد.
پاکستان با اتخاذ سياست دو گانه در خصوص طالبان ، شرايط مساعدي براي فعالیت گروههاي تروريستي در منطقه فراهم کرده است . سابقه حمايت دولت پاکستان از طالبان به زمان امارت نام نهاد طالبان باز ميگردد . پاکستان به همراه عربستان و امارات متحده عربي تنها سه کشوري بودند که حکومت طالبان را به رسميت شناختند . با سقوط طالبان مناطقي از پاکستان به مامن نيروهاي طالبان تبديل شد .
در سالهاي اخير دولت پرويز مشرف همواره از سوي آمريکا و افغانستان به حمايت و پشتيباني از طالبان متهم شده است . از نگاه واشنگتن و کابل ، پاکستان در راه مبارزه با طالبان و القاعده ، همکاري لازم را ندارد . به اعتقاد برخي کارشناسان، حمايت اسلام آباد از طالبان با هدف تقويت و افزايش نفوذ پاکستان در افغانستان صورت مي گيرد . درهفته هاي اخیر افزايش فشارهاي آمريکا بر دولت پاکستان ، شرايط دشواري را براي پرويز مشرف ایجاد کرده است . سفر اخير ديک چيني به پاکستان که حامل پيام تند جورج بوش براي پرويز مشرف بود ، حايز اهميت است .
بوش در اين پيام تهديد کرده بود، در صورتي که دولت پاکستان در زمينه مبارزه با طالبان اقدامات موثري انجام ندهد ، کمک هاي اقتصادي واشنگتن به اسلام آباد قطع خواهد شد . اقدام دولت مشرف در انعقاد توافق صلح با طالبان محلي در منطقه وزيرستان ، واکنش آمريکا را برانگیخته است . دولت بوش توافق صلح با طلبان محلي را باعث تقويت طالبان و تشديد حملات آنان در افغانستان و منطقه ميداند . گفته مي شود ، ديک چيني درديدار با مشرف تاکيد کرده اگر ارتش پاکستان نمي خواهد عمليات نظامي عليه طالبان در مناطق قبايلي انجام دهد ، به امريکا و ناتو اجازه عمليات نظامي در مناطق قبايلي دهد .
درچنين شرايطي پرويز مشرف در جمع مردم ايالت سند تاکيد کرد ، طالبان را از پاکستان اخراج خواهد کرد . درهمين حال خانم اسلم ؛ سخنگوي وزارت خارجه پاکستان اعلام کرد ، هيج نيرويي حق اقدامات نظامي در خاک پاکستان را ندارد . موضع خانم اسلم در پاسخ به اظهارات ژنرال داگلاس اليوت مبني بر هدف قرار گرفتن مناطق حضور تروريست ها در خاک پاکستان ، اعلام شده است . سفير آمريکا در اسلام اباد نيز به دليل آنچه دخالت در امور داخلي پاکستان خوانده شد به وزارت خارجه پاکستان احضار شد .
مجموعه اين شرايط نشان ميدهد که دولت مشرف در شرايط دشواري قرار گرفته است . حمايت پاکستان از طالبان با واکنش آمريکا و حامعه بين الملل مواجه ميشود و تشديد اقدامات عليه طالبان با تحولات منفي خصوصا در مناطق قبايلي توام خواهد بود. برخي از ناظران سياسي براين باورند که بدليل حمايت گسترده دولت پاکستان خصوصا سازمان اطلاعات ارتش اين کشور از طالبان، مبارزه با تروريسم يک سناريوي تبليغاتي برای دولت مشرف است . بنابراين تا زماني که طالبان ، ابزاري براي نفوذ پاکستان در افغانستان باشد ، اظهارات پرويز مشرف در خصوص مبارزه با تروريسم ، تنها يک ادعا تعبیير خواهد شد.
تنش در روابط پاکستان و افغانستان به يک روند تبديل شده است .اخیرآ" سخنان " علی احمد ورکزی " والي ایالت سرحد پاکستان در خصوص تبدیل شدن طالبان به یک جنبش آزادیخواه ، واکنش تند مقامات را برانگیخته است .وي ادعا کرده است که طالبان براي ازادي افغانستان مي جنگدو سرخوردگي قوم پشتون از عوامل تقويت طالبان است. به دنبال حمایت والي سرحد از طالبان ، ولسي جرگه ونهادهاي ديگرحقوقي ومردمي افغانستان با محکوم کردن موضع گیری ورکزی ، خواستار توضیح دولت پاکستان در این زمینه شد.
ولسي جرگه با صدور بیانیه ای اعلام کرد ، پاکستان با وجود فشارهای بین المللی همچنان به سیاست های مداخله جویانه خود در افغانستان ادامه می دهد. وزارت خارجه افغانستان نيز در بیانیه ای اظهارات والي سرحد پاکستان را دخالت آشکار در امور داخلی افغانستان دانست . وزارت خارجه این اظهارات ورکزی را که پشتون ها از طالبان حمایت می کنند را خلاف واقعیت ،غیر مسئولانه و تحریک آمیز خواند . وزارت خارجه با اشاره به تلاش تاریخی پاکستان برای جلوگیری از ظهور افغانستان مستقل و آزاد تاکید کرد که پاکستان همواره با پشتون ها بد فتاری کرده است . نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان که در کابل به سر می برد ، خواستار توضیح دولت پاکستان درمورد حمایت از طالبان شد .
تام کوئینگز که در جمع خبرنگاران سخن می گفت ، درباره طالبی شدن کشورهای منطقه بویژه پاکستان هشدار داد . وی خاطر نشان کرد که پاکستان باید ازعملکرد طالبان در افغانستان درس بگیرد و دست از حمایت از طالبان بردارد . به اعتقاد کارشناسان ، سیاست اسلام آباد در افغانستان مبتنی برنفوذ در ساختارهای حکومتی و مراکز تصمیم گیری این کشور است و به رسمیت شناختن طالبان در زمان حکومت بر افغانستان هم در این راستا ، قابل ارزیابی است . در سال های اخیر همواره دولت پاکستان در معرض اتهام حمایت از طالبان بوده است . مقامات داخلي و آمریکایی بر این باورند که طالبان و حتی هسته هایی از القاعده در داخل پاکستان آموزش می بینند و تجهیز می شوند. اما دولت پاکستان با رد هر گونه حمایت اسلام آباد از طالبان ، بر مبارزه با گروههای تروریستی از جمله گروه طالبان تاکید دارد.
به اعتقاد ناظران سیاسی، نگاه ابزاری دولت مشرف به طالبان برای گسترش نفوذ در افغانستان باعث تشدید بی ثباتی در منطقه خواهد شد . اظهارات اخیر والي ایالت سرحد نشان دهنده دیدگاه مقامات پاکستانی درباره طالبان است . به نظر می رسد که توصیف فعالیت های خشن و ضد انسانی طالبان به جنبش آزادی خواه از سوی مقام ارشد ایالت سرحد بسیار غیر واقع بینانه است . در این جا این پرسش مطرح می شود ، درشرایطی که طالبان نوعی دیکتاتوری و خفقان سیاسی را دنبال می کند ، چگونه می تواند یک جنبش آزادی خواه خوانده شود ؟. حافظه تاریخی ملت افغانستان آکنده از جنایات طالبان است و بنابراین نمی توان تلاش مردم مظلوم افغانستان برای رهایی از سلطه خارجي را در کنار تفکرات طالبان قرار داد.
سياست هاى تبعيض آميز زمامداران اكثراً غيرپشتون پاكستان نسبت به ميزان مشاركت پشتون تبارها در ساختار سياسى حكومت و فقر اقتصادى كه در مناطق پشتون نشين وجود دارد، عوامل اصلى حفظ و تداوم پيوندهاى ياد شده است. شور و شوق و اشتراك بى سابقه و فعال پشتون هاى پاكستانى در جنگ عليه ارتش شوروى در افغانستان و بعدها كمك و همكارى با گروه طالبان تنها در قالب همين حفظ پيوندها قابل تفسير و تحليل است. آنها در تمام اين سال ها در افغانستان چنان مى جنگيدند كه گويا سرزمين خودشان- و نه يك كشور دوست و همسايه- در جنگ در گير است. اينك حدود سه دهه از پايه گذارى سياست خارجى تهاجمى پاكستان در قبال همسايه شمالى اش مى گذرد.
طى اين مدت سرمايه گذارى هاى كلان و تلاش هاى عظيمى صورت گرفت و پاكستان در زمان طالبان تا آستانه بلعيدن افغانستان پيش رفت. اما با وقوع رويداد ۱۱ سپتامبر با اندوه ودرد که بنده گان پول درافغانستان واستعمارگران پولداربين المللي درتفاهم پنهاني با فتنه گران پاکستاني استقلا ل ملي ، تماميت ارضي وحاکميت مردمي را معامله خواهند کرد . اما خوشبختانه سه عامل بنيادى كه از آنها به عنوان محرك اصلى دخالت و دست اندازى پاكستان در افغانستان ياد شد، هركدام يا دچار تحول و دگرگونى شده و يا به سمت و سويى غير از سمت و سوى منافع پاكستان به چرخش درآمده است . اميدي را برخلاف اراده استثمارگران بين المللي ونوکران داخلي اش درافغانستان که طي اين مدت همه چيزرا به باداران خارجي اش دربدل پول معامله کرده اند ، درقلب ملت آزاده افغانستان پديده آورده است.
استفاده ازمنابع خبري .