16 april 2007 18:06:53

 

 

 

 

                                                              

کاخ سفيد اکنون گرفتار يک رسوايی است که پل هريس تحليل گر نشريه آبزرور آن را بزرگ ترين بحران دولت بوش در دوران رياست جمهوريش خوانده است. اهميت اين اظهار نظر از طرف يک روزنامه معتبر در جامعه رسمی غرب هنگامی معلوم می شود که توجه داشته باشيم کاخ سفيد با بحران هايی مثل ابو غريب و دروغ های مربوط به بهانه های جنگ عراق يعنی وجود سلاح های کشتار جمعی و ارتباط صدام با القاعده دست و پنجه نرم کرده است.  در رسوايی اخير تا هم اکنون لوئيس ليبی Lewis "Scooter" Libby رئيس دفتر ديک چنی توسط ثارنوال ويژه پاتريک فيتز جرالد فراخوانده شده و به جرايمی متهم است که مجازات آن تا 30 سال زندان ميتواند باشد. او اکنون از کار خود در کاخ سفيد استعفا داده است. گذشته از کارل رو Karl Rove مشاور ديگر بوش و چنی که چندين بار به تحقيق فرا خوانده شده اند، به گفته هريس اکنون دخالت مستقيم خود چنی نيز وسيعا شايع است.
گزارش داستان رسوايی اخير کاخ سفيد آسان نيست. شايد به همين علت بود که عليرغم وزنی که اين ماجرا طی دو سال در محافل سياسی آمريکا داشت، رسانه های خارج از آمريکا از بازتاب آن استقبال نکردند. علت، ملاحظات سياسی نبود. به احتمال قوی پيچيدگی ماجراست که در شرح تفصيلی گيج کننده و در شرح مختصر گمراه کننده می شود. اما حالا که کار به جای باريک کشيده شده و بحران کاخ سفيد را به لرزه در آورده، ماجرا به هر حال بازتاب گسترده ای در جهان يافته است.
آيالوئيس ليبی در نامه خود به جوديت ميلر در زندان، به رمز اشاره ميکند اکنون نوبت ايران است
شايد بهترين راه وارد شدن به اين ماجرا و درک ابعاد آن معرفی شخصيت های آن باشد. آن هايی که در تحقيقات تاکنونی - و نه در خود اصل پيدايش رسوايی برجسته بودند اين ها هستند:
جوديت ميلرJudith Mille  ، گزارشگر روزنامه نيويارک تايمز. اين خانم اخيرا 85 روز را در زندان گذراند. جرم او اين بود که گفت بنا بر پرنسيب های روزنامه نگاری حاضر به افشای نام منبع گزارش خود نيست.  خانم ميلر يکی ازگزارشگران معروف نيو يارک تايمزاست و يک جايزه پوليتزر هم گرفته است. او ازجمله روزنامه نگاران اجيرشده در جريان جنگ عراق بود. اخيرا افشا شد - و خانم ميلر هم اقرار کرد- پنتاگون به او يک جواز صلاحيت داده است که خود تيري است نجات دهنده.  خانم ميلر را کيبل خبری مقامات کاخ سفيد می دانند و ارتباطات او با مقامات، از همان دوره کلينتون، روزنامه نگاری او را زير سوال برده بود. در باره او گفته شده بود که در تونل بين مقامات و رسانه ها کار می کند و سخنان بي جا وبي ربط مقامات را به عنوان خبر و تحليل در روزنامه منتشر می کند. برای مثال احمد چلبی خبرهای جعلی خود را از يک طرف در اختيار گروه رامسفلد ، چنی می گذاشت و از طرف ديگر در اختيار جوديت ميلر. بعد خانم ميلر به ملاقات گروه رامسفلد - چنی می رفت و همان خبرها را که از چلبی شنيده بود دوباره از آن ها ميگرفت و آن ها در روزنامه چاپ می کرد، البته از قول منابع متنوع يعنی از يک طرف ,منابع موثق, در کاخ سفيد و از طرف ديگر ,منابع مطمئن, خود. از طرف ديگر مقامات کاخ سفيد هم در سخنرانی های رسمی خود، منابع مطمئن خبری يعنی گزارشات خانم ميلر را ذکر می کردند!
خانم ميلر به حدی بدنام است که کرگ پايرز
Craig Pyres گزارشگری که اکنون با لاس آنجلس تايمز کار می کند، پنج سال پيش به مديرمسوول نيويارک تايمز نوشت مقالات او را در کنار مقالات خانم ميلر نگذارند زيرا: "او وکالتی کار می کند و اعمال او اعتبار تمام موسسه و هرکسی را که با او کار کند زير سوال برده است. او داستان های سرهم شده يک جمع را ارائه ميدهد که چيزی نيست جز مطالب ديکته شده حکومت که در عرض چند روز تهيه شده و پر است از اظهارات اثبات نشده و فاکت های نادقيق"
مسوولان نيويارک تايمز سال ها به خبر رسازي
 های او ميدان دادند و در جريان محاکمه اخير او را به مقام قهرمان روزنامه نگاری شرافتمندانه ارتقاع دادند که حاضر است به خاطرحفظ اصول روزنامه نگاری به زندان برود ولی نام منبع خود را افشا نکند. اما همين ها ترتيبی دادند تا طريق انتشار مثلا ناخواسته ی يک , يادداشت,درونی از شر او خلاص شوند. در اين يادداشت به ,رابطه, او با ليبی اشاره رفته است. اما برای رابطه از لغتی استفاده کرده اند که ميتواند تعبير دوگانه داشته باشد، هم رابطه کاری يا دوستي، و هم رابطه ,ناموسی, به معنای برنامه هويتی آن، بطوريکه خانم ميلر ناگزير شد طی يادداشتی داشتن هرنوع رابطه غير کاری با ليبی را تکذيب کند. اين برخورد مديران نيويارک تايمز بويژه با توجه شهرت و سابقه نامناسب خانم ميلر در استفاده از روابط عاشقانه برای پيشرفت کارش، بسيار شريرانه بود و از نظر روزنامه نگاران مستقل و منتقد هر دو طرف دور نماند.
 
والری پليم Valerie Plame. او يک مامور مخفی سيا است که در جريان افشاگری ها در مورد دروغ مربوط به عراق، مقاله ای به قلم رابرت نواک در ژوئيه 2003 در ستون آزاد نيويارک تايمز چاپ شد که هويت او را به عنوان جاسوس سيا افشا می کرد.اين خبر توسط رسانه های های محافظه کار و بعد ديگر رسانه های بزرگ بازگو می شود. بايد دانست خانم پليم يک جاسوس مخفی بود. افشای وظيفه او انتشار اسرار دولتی و جرم درجه يک امنيتی است. چه کسی او را فريب داده بود؟
رسانه ها و خبرنگاران مستقل بلافاصله به اين سوال جواب دادند: خبر ازدفتر ديک چنی و توسط شخص کارل رو به رسانه ها ,درز, داده شده است. اين فقط حدس و گمان نبود. روزنامه نگاران مستقلی که سال ها با روزنامه هايی مثل نيويارک تايمز کار کرده و روابط و منابع موثری برای خود ايجاد کرده و بعد برای حفظ استقلال خود به کار مستقل پرداخته اند، از منشاء درز خبر اطلاع کسب کرده بودند.
اما به هر حال از نظررسمی و در تحقيقات قانونی تا فراخواندن رئيس دفتر چنی [ 28 اکتبر] منبع افشاگری ناشناخته ماند.
جو ويلسونJoe Wilson، شوهر خانم والری پليم. سازمان سيا در سال 2002 به او به عنوان يک ديپلمات بازنشسته ماموريت داد که به نيجر يه برود و تحقيق کند آيا صدام حسين برای خريد کيک زرد که در ساختن سلاح اتمی به کار می رود در اين کشوراقدام کرده است. تحقيقات او به اين سوال پاسخ منفی می داد. اما عليرغم گزارش او به سازمان سيا، بوش در ژانويه 2003 در سخنرانی مهم سالانه که در آن گزارش کار دولت به ملت داده شده و سياست های آتی اعلام می شود، درست برعکس عمل کرد. ويلسون در مقاله ای در نيويارک تايمز محترمانه کاخ سفيد را به دستکاری در اطلاعات سيا متهم کرد. بنا به ادعای خود ويلسون درز خبر جاسوس مخفی بودن همسرش برای انتقام گيری از او و به منظور بی اعتبار کردن ادعای های او صورت گرفته است.
 
لوئيس لی بی از ماموران بالای کاخ سفيد و رئيس دفتر چنی. او همان کسی است که اکنون توسط ثارنوال ويژه احضار و به جرايم سنگينی متهم شده است. ظاهرآ خانم جوديت ميلر برای محفوظ بودن نام او بود که به زندان رفته بود. ليبی روابط نزديکی با خانم ميلر دارد. وقتی که جوديت ميلر در زندان بود، او نامه ای به خانم ميلر نوشت که نسخه PDF آن در نيويارک تايمز چاپ شده است. اين نامه که اشاره ای هم به ايران دارد اکنون خود به موضوعی جنجالی تبديل شده است. در انتهای اين نامه آمده است:
تو تابستان به زندان رفتی. حالا پائيز است. مسايلی هست که تو بايد روی آن ها کارکنی
انتخابات عراق وبمب اندازهای انتحاري، تهديدات بيولوژيک و برنامه هسته ای ايران.آن جا در West، جايی که به تعطيلات ميروي، ,the aspens will already be turning. They turn in clusters چون ريشه های شان آن ها را به هم ارتباط می دهد. برگرد به کار- و به زندگی.,
عبارتی که اصل آن به زبان انگليسی آمده است، تعابير مختلفی دارد. به طور گسترده شايع شده که اين جمله رمز است .
aspen هم نوعی درخت[ صنوبر] می تواند باشد هم اشاره به يک محل و بعضی گفته اند منظور انستيتوی برلن است که چلبی کنفرانس خود را با همکاری نئو کان ها در آن جا برگزار کرد. در حاليکه مدافعان ليبی می گويند اين يک عبارت شاعرانه به يک دوست زندانی است، برخی هم بويژه در وبلاگ ها سعی می کنند کد رمز را بشکنند. يک بلاگر هم اين تز را مطرح کرده که ليبی با سخنان رمز به جوديت ميلر اشاره می کند بعد از عراق، وقت خبر بافی در مورد ايران رسيده است و کار زيادی بعد از زندان در انتظار اوست.
کارل رو.او از مقامات بالای کاخ سفيد، مشاور بوش، تنظيم کننده برنامه انتخاباتی او و مشاور ديگر چنی است. بوش با او يک دوستی 30 ساله دارد و طبق گفته بوش و بسياری از تحليل گران او در جمع کردن آرا برای بوش نقش تعيين کننده ای داشته است. شيوه کارل رو در جلب آرا به نفع جمهوری خواهان کاملامحسوس بوده است . او بر پيام های ساده و قابل درک برای عامه، باورهای مذهبی مردم ساده، سنت های عقب مانده و نسبت دادن همه بدبختی ها و فساد به مدرنيسم، سکولاريسم و رويگردانی جامعه از خدا و ايمان تاکيد می کند. اواين واقعيت را که نخبگان جناح مقابل يعنی حزب دموکرات آمريکا خود از ثروت اندوزان و عافيت جويان و مقام پرستان تشکيل شده اند بهانه کرده و مردم را به طرفداری از حزب جمهوری خواه و بوش می خواند تا به نيروی معنويت و اخلاق و به حمايت خدا مردم را از شر آن ها نجات دهد. به همين جهت در محافل چپ، دمکرات و آزاديخواه آمريکا او مورد مضحکه قرار می گيرد و ضرب المثل است، ولی توانسته پايه محکمی برای بوش بويژه در مناطق دورافتاده و در ميان طبقات پائين فراهم کند.
اين ماجرا شخصيت های ديگر هم دارد از جمله ناشر و مديرمسوول نيويارک تايمز که اکنون در منجلاب دومين رسوايی بزرگ تاريخ انتشار خود گرفتار آمده و در تلاش است تا با افشای خانم ميلر از اين منجلاب برهاند. ولی با همين شخصيت های کليدی ميتوان درک روشن تری از رسوايی به دست آورد.
حالا شرح مختصر ماجرا ممکن است. بعد از اين که جو ويلسون در نيويارک تايمز در مورد دستکاری گزارش سيا مقاله نوشت و کمی بعد مساله جاسوس بودن همسرش در رسانه ها افشا شد، او و همسرش ماجرا را توسط وکلايشان و شکايت به سيا پی گيری کردند و دردسامبر 2003 هيات ويژه ای برای تحقيق قانونی در مورد مساله تشکيل شد.
در جريان اين تحقيقات است که پای خانم ميلر به ميان می آيد. خانم ميلر البته در افشای ليبی يا رو يا چنی مقاله ای ننوشته بود، بلکه برعکس سعی کرده بود آن ها را محافظت کند. اما در مقاله خود به منابعش در دفتر چنی اشاره کرده بود که از فعاليت بعضی اظهار نارضايی کرده بودند. پاتريک فيتز جرالد از خانم ميلر می خواهد منبعش را افشا کند که او به نام اصول از اين کار خودداری می کند و به زندان ميرود.
در جريان اين تحقيقات بارها اعضای دفتر چنی برای تحقيق احضار شده اند. اظهارات آن ها و از جمله شهادت های ليبي، اکنون از موارد اتهامی آن هاست که در صورتی که اثبات شود دروغ گفته و ثارنوال را گمراه کرده اند، مجازات های سنگين در انتظار آن هاست. بعلاوه مساله ابعاد جهانی هم دارد، مثلا منشا خبر کيک زرد نيجريه به يک روزنامه نگار ايتاليايی می رسد و اکنون پارلمان ايتاليا به تحقيق در اين مورد پرداخته است. از طرف ديگر سيا گزارش جو ويلسون را به انگلستان داده بود و تونی بلر و دولت انگليس نيز از جعلی بودن خبر مربوط به خريد کيک زرد اطلاع داشتند، اما خود به ,دستکاری اطلاعاتی, اقدام می کردند. 
به هر حال کار تا کنون به افشای ليبی به عنوان منبع احتمالی خبر کشيده شده است. اما تا کجا پيش خواهد رفت معلوم نيست. واقعيت اين است که مساله بيش از لو دادن اسرار دولتی است که تحقيقات دوساله فيتز جرالد روی آن متمرکز است. ماجرای مهم تر که جرج بوش و کارل رو و تمام دستگاه محافظه کاران را به شدت نگران کرده است ادامه تحقيق تا رسيدن به قلب مساله است که تيم پاتريک فيتز جرالد عليرغم هدر رفتن انرژی عظيم طی اين دو سال به آن نزديک نشد و آن عبارت از اين است که دروغ مربوط به خريد کيک زرد چگونه و توسط چه دستگاهی پرداخته شده است. اين جاست که زخم کهنه در دستگاه دولت کنونی بوش و ماجرای کودتای دار و دسته بوش عليه وزارت خارجه و
CIA که سيمور هرش روزنامه نگار معتبر نيويارک آن را افشا کرد سرباز می کند.
مساله اصلی به تشکيل يک دستگاه اطلاعاتی موازی
CIA توسط نئوکان ها برمی گردد. نئوکان ها از CIA می خواستند اطلاعاتی را که دلخواه آن هاست گزارش کند تا آن ها بتوانند اين نوع گزارشات را برای اجرای سياست های مورد نظرشان مورد استفاده قرار بدهند. از آن جا که CIA امنيت آمريکا را در تهيه اطلاعات واقعی می دانست و دستکاری در اطلاعات را برای امنيت آمريکا خطرناک به شمار می آورد، دارو دسته محافظه کاران حلقه بوش قدرت عملی را از CIA سلب می کنند و آن را به دستگاه موازی که تشکيل داده بودند واگذار می نمايند. گری لياپ که استاد تاريخ دانشگاه تافت است اسامی گروپ را که گروه رامسفلد- چنی در کاخ سفيد برای اداره اين اطلاعات دستکاری شده و در واقع جعلی در اوت 2002 تشکيل دادند چنين نام برده است: داگلاس فيث، ويليام لوتي، آبرام شولسکي، ديويد ورمستر و مايکل لدين.
ميبينيم مايکل لدين در دستگاه محافظه کاری موقعيتی بيش از يک روزنامه نگار و تحليل گر دارد و هرجا که صحبت از افتضاح و اداره يک توطئه در خاورميانه هست، او در مقامات کليدی حضور دارد.
هدف مقدم، عراق بود و رامسفلد بعد از 11 سپتامبر جهت سياست را در يک عبارت مختصر در يادداشتی چنين معين کرده بود: "
S.H. and U.B.L.; things related and unrelated," يعنی صدام حسين و اسامه بن لادن. چيزهای مربوط يا يا بدون ارتباط.
بنابراين يک گروپ مکمل هم برای عراق تشکيل شد که لياپ اعضای آن را چنين نام برده است: کارل روو، ليببی ، اندرو کارد، کارن هاگ . اين دار و دسته بودندکه اول طرح ريزی می کردند و بعد برای طرح های شان از طريق خبر ريسی ,اطلاعات, اختراع می کردند.
 روز 28 اکتبر خبری منتشر شد که بر مبنای آن تحقيقات فيتز جرالد برای اولين بار به اين نوع تهيه اطلاعات هم نزديک شده است. فيتز جرالد در تارنمای خود اطلاع داد تيم او تحقيقات را به چگونگی جمع آوری اطلاعات برای کاخ سفيد گسترش داده و در اين رابطه بعضی مقامات کاخ سفيد،سيا و وزارت امورخارجه شامل تحقيق می شوند.
البته دار و دسته محافظه کاران هم بيکار نمی نشينند.
گفته می شود بوش نام گذاری خانم هريت ميرز برای دادگاه عالی را در تدارک برای مقابله با اين بحران پس گرفت. اما ماجرايي خانم ميرز هم شنيدنی است. او با اينکه خود محافظه کار و مذهبی و سر سپرده بوش است، امامورد علاقه محافظه کاران تندرو نيست. از اين رو بوش در مورد او عقب نشست تا تيم محافظه کاران را برای مقابله با اين بحران متحد کند.

اعتراف نيويارک تايمز

جودت ميلر يا جيسون بلر- کدام بيشتر به اين روزنامه معتبر آمريکايی ضربه زده اند؟  نشريه نيويارک تايمزکه يکی از معتبرترين نشريات آمريکا محسوب ميشود، در شماره 26 مه خود به برخی از اشتباهات خود در پوشش دادن به خبر هايی که منجر به جنگ عراق شد، اعتراف کرد .
مقاله ، که عنوان " از سرد
بيران" را برخود دارد، با اشاره به ادعاهای تبعيديان عراق در مورد سلاح های کشتار جمعی ، نوشته شده است : "با نگاه به گذشته، در می يابيم که ای کاش در برسی ادعاهای مربوط به شواهد جديد- شواهدی که اثبات نشد، تهاجمی تر رفتار می کرديم "
نشرکنندگان نيويارک تايمز در اين مقاله به ويژه بر تبعيديان عراق و احمد چلبی که زمانی نزديکترين همراز پنتاگون بود و اکنون خانه اش زير حمله مقامات آمريکايی عراق قرار گرفته است انگشت گذارده اند و نوشته اند مقامات دولتی اکنون دريافته اند که فريب ادعاهای آن ها را خورده و اخبار آن ها را منتشر کرده اند، رسانه ها هم همين اشتباه را کردند، بويژه نيويارک تايمز.
اين روزنامه در عين حال يادآوری ميکنند که هيچ شخص بخصوصی در نشريه مسوول اين اشتباهات نيست، چون " موضوع پيچيده تر از اين ها بوده است" . ظاهرا سردبيران شايد اين يادآوری را از آن رو ضروری ديده اند که سال گذشته افتضاح پر سر و صدای جيسون بلررا از سرگذراندند که در جريان آن مديرمسوول نيويارک تايمزو معاونش مجبوربه استعفا شدند. جيسون بلرکه تنها 26 سال داشت مدتها در آپارتمان خود در بروکلين نشسته و " گزارش" جعل ميکرد. او به سرعت در نيويارک تايمز مدارج ترقی را پيموده بود به طوريکه تهيه گزارشات مهم مثل بازگشت جسيکا لينچ به او سپرده ميشد. ادعا ميشد نژاد پرستان که از اقدام قبلی نيويارک تايمز به پذيرفتن يک سياه پوست به هيات تحرير نشريه خشمگين بودند به تقلب اين خبرنگار تازه کار دامن ميزدند.
گاردين هفتگی مينويسد سردبيران نيويارک تايمز در انتقاد خود، 5 مقاله را مشخص کرده اند که حاوی اطلاعات نادرست بود، سه تای آن ها امضای جوديت ميلر، متخصص مسايل تروريسم نشريه را دارد.او در 8 سپتامبر 2002 همراه با مايکل گوردون مقاله ای نوشت که در صفحه اول با تيتر درشت چاپ شد. عنوان مقاله عبارت بود از صدام حسين و تشديد تلاش برای دست يابی به قطعات اصلی بمب اتمی. در مقاله ادعا شده بود که صدام سعی کرده است که هزارها لوله آلومينيوم مقاوم برای توليد اورانيوم غنی شده را به عراق وارد کند. چند ماه بعد مايکل ماسينگ در نيويارک رويو نوشت اين لوله ها به سند مهمی برای دولت در حمله به عراق تبديل شدند و نيويارک تايمز با اين کار نقش مهمی دردامن زدن به جنگ رابازی کرده است. وقتی معلوم شد که خبر صحت نداشت، نيويارک تايمز رد خبر را در صفحه 13 منتشر کرد و ميلر حاضر نشد به اظهار نظر درمورد مقاله خود پاسخ بدهد.
 خانم ميلر خيلی پيش از مقاله نيويارک تايمز زير حمله صاحب نظران و روزنامه نگاران مستقل بوده است، الکساندر کاکبورن مدير بولتن مستقل اينترنتی کانتر پانچ در مورد ارتباط او با احمد چلبی و دروغهايی که در نيويارک تايمز منتشر ميکند اطلاعات جالبی به دست داده بود.

 او نوشته بود علاوه بر اين که خانم ميلر خود به وسيله ای در دست جنگ طلبان برای دستکاری در اخبار تبديل شده است و مردم را با خبرهای خود گمراه ميکند، او اين اخبار را به وسيله ای برای تبليغ کتاب خود که در دست انتشار داشت تبديل کرده بود. اين کتاب با همکاری دو تن از سردبيران نيويارک تايمز تهيه شده بود و همزمان با چاپ مقالا ت خانم ميلر در نيويارک تايمز در راديو و تلويزيون تبليغ ميشد.

 در واقع نيويارک تايمز که يک موسسه خانوادگی است با اين کار به خطای تداخل منافع که مخالف اصول روزنامه نگاری است دست ميزد.  جان هس نويسنده ديگری که مدت ها با نيويارک تايمز همکاری ميکرد و اکنون " خاطرات من با تايمز" را منتشر کرده است. با ياد آوری تذکرهای قبلی خود در مورد مقالات خانم ميلر که ناديده گرفته شد، در مقاله جديد خود مينويسد همانطور که در مورد دروغهای بزرگ جيسون بلر نوشتم او با گزارشات جعلی خود فقط به نيويارک تايمز آسيب رسانيداما ميلر که بلندگوی چلبی بود به نوشتن دروغ های خود در تايمز ادامه ميدهد، و در اعتراف هم نامی از او نيست. به نظر هس نيويارک تايمز با اين انتقاد تلاش ميکند اشکالات اصلی خود را لاي پوشانی کند. با وجود اين او يادآوری ميکند که معلوم است شرايط تغيير کرده وتايمز در حاليکه خطوط راهنمای جديد برای اداره جنگی که از آن دفاع کرده و ميکند را ميدهد، انتقاد ات تندتری متوجه دولت بوش کرده است.
در مجموع انتقاد سردبيران نيويارک تايمز نظر منتقدان مستقل را نسبت به اين رسانه عوض نکرد. گذشته از همه چيز نشريه باززمانی از خود انتقاد ميکند و از چيزی انتقاد ميکند که اکنون بخش بزرگی از مقامات دولتی نيز به آن انتقاد دارند. و همين است نقد منتقدان مستقل، رسانه های بزرگ نقش مستقل و منتقد قدرت را که يکی از مهم ترين ارکان دمکراسی است، از دست داده اند.
گاردين در اين مورد از قول کريس مونی نقل ميکند: روزنامه های آمريکا آن چه را که کالين پاول در سازمان ملل گفت پذيرفتند. يعنی يک سره به کالين پاول اعتماد کردند. به اين ترتيب آن ها نتوانستند، ترديد، اين عنصر اساسی روزنامه نگاری را در رابطه با جنگ عراق وارد صحنه کنند.

مايکل ولف از وانيتی فير- همان نشريه ای که حاضر شد گزارش شون پن هنرپيشه مخالف جنگ از آمريکا را منتشرکند- نوشت اين بزرگ ترين فريبکاری دسته جمعی روزنامه نگاری در عصر ما بود. از منابع خبري .

                                                            

 

 www.esalat.org