thursday 22 march 2007 0:18:22

  در اداره سازمان غذای ملل متحد چه ميگذرد؟

راد مرد

                                                                    

در ماه نوامبر خانم جوزت شيران Josette Sheeran به سرپرستی سازمان غذای جهانی   UN World Food Programe برگمار شد. اين انتصاب با حيرت محافل سياسی بويژه در اروپا روبرو شد. زيرا خانم جوزت شيران بيش از 20 سال يک مونی,Moonie, يعنی از پيروان فرقه مون Unification Church بوده است، يعنی همان کليسای وابسته به واعظ سون ميونگ مون Rev Sun Myung Moon که مالک عمده شبکه خبری يونايتد پرس انترنشنل و بنيانگزار نشريه واشنگتن تايمز است، نشريه ای که به علت وابستگی حزبی به نومحافظه کاران بنيادگرای مسيحی برخلاف واشنگتن پست شهرت بسيار بدی دارد. يونايتدپرس انترنشنل و شبکه هم بسته به آن همچنين نشريات شبه حزبی ديگر مثل نيويارک سان را منتشر ميکنند و از نو محافظه کارانی چون ريچارد پرل و بوش پدر و پسر به عنوان ياران حلقه نزديک سون ميونگ مون نام برده اند. خود خانم شيران حتی به عضويت هيات متنفذ واشنگتن تايمزهم در آمده بود.  بيزاری افکار عمومی جوامع مدرن از ادغام دين و دولت آنقدر آشکار است که سخنگوی خانم شيران فورا اعلام کرد او ده سال است عضو کليسای مونی نيست. سخنگو که ميدانست وارد کردن نفوذ دين در دولت در اروپا شدت واکنش بر می انگيزد، گفت در آمريکا ما باورهای فردی افراد را جزء مسايل خصوصی او ميدانيم. اما مساله از اين نوع لاپوشانی ها گذشته است. خانم شيران علاوه بر عضويت و فعاليت طولانی در فرقه ای که سياست آن در استفاده ابزاری از مذهب در سياست مدت هاست زير ذره بين منتقدان است، معاون وزير در امور تجاري، اقتصادی و زراعتي است.  به نوشته گاردين روزنامه انگليسی اين انتصاب با حمايت کاخ سفيد صورت گرفت و حتی کارزار برای رساندن او به رياست سازمان غذا با بودجه ماليات دهندگان آمريکايی سرو سازمان يافت. خانم کندوليزارايس شخصا تلفنی با مقامات مربوطه تماس گرفته و ترتيبات لازم برای گزينش او را فراهم کرد. ميدانيم گزينش به ظاهر از طريق رای صورت ميگيرد، ولی رای ها قبل از آن ساخته ميشود.  گاردين همزمان با گزينش خانم شيران نوشت کوفی عنان و مدير کل سازمان مرکزی غذای سازمان ملل FAO نخست با گزينش او مخالفت کردند. هردو نيز رسما اين امر را تکذيب کردند.
اما در ماه نوامبر وقتی خانم شيران به اين سمت منتصب شد، رسانه های ديگر از قول مقامات سازمان غذا خبر دادند: "چاره ای نداشتيم. آمريکا تهديد کرد که کمک های خود را قطع ميکند". گاردين نوشت در مورد انتصاب خانم شيران با بان کی مون که قرار بود جانشين کوفی عنان شود، مشورت شده بود. بان کی مون متولد کورياي جنوبی است ولی مونی نيست و به کليسای مون وابستگی ندارد.
گاردين در آن زمان اهميت قضيه را به اوضاع کورياي شمالی منتسب کرد. زيرا خانم شيران در دهه نود به عنوان وابسته ويژه نشريه واشنگتن تايمز و اولين خبرنگار آمريکايی در پيونگ يانگ برگزيده شده بود و هم او بود که مصاحبه پر سر وصدايی با "رهبرکبير" انجام داد که در آن او را رهبری " با اعتماد به نفس بالا، دولتمردی کهن سال و تاثير گذار" و نه يک "ديکتاتور دگم منزوی که درغرب معمولا تصوير ميشود"، توصيف کرد. اين زمانی ديگر بود و ميونگ مون که خود در کورياي شمالی به دنيا آمده و يک ضدکمونيست دو آتشه است، روابط نزديکی با ديکتاتور پير برقرار کرده و کمپانی های وابسته به کليسای مونی او فعاليت تجاری گسترده ای را در پيونگ يانگ آغاز نمود و از جمله دو هوتل در پيونگ باز کرده و يک کارخانه مونتاژ ماشين در آنجا به راه انداخته بودند. در اين زمان سازمان ملل ميليون ها دالر را برای تامين غذا در کورياي شمالی بسيج کرده بود. اوضاع سياسی تغيير ميکند و همراه با آن تاکتيک ها. اما به نظر ميرسد قضيه از ماجرای کورياي شمالی که مورد نظر گاردين بود، بسيار فراتر ميرود. مهم تر نقشی است که شبکه های مذهبی و غير مذهبی وابسته به قدرت های بين المللی و آمريکا تحت عنوان نهادهای مستقل مدنی در تخريب نهادهای بين المللی بازی ميکنند. در رابطه با سازمان غذا، با توجه به گسترش استراتژی جنگی آمريکا و ويرانی کشورها، و برافروخته شدن جنگ های داخلی و هجوم پناهندگان و آوارگان داخلی و خارجي، مساله تغذيه آوارگان و گرسنگان خود به جزيی از استراتژی جنگی تبديل شده است.
چگونگی کمک رسانی به قربانيان جنگ هم اکنون در عراق، افغانستان، سومالي، فلسطين تا هم اکنون مناقشاتی بر انگيخته و بيطرف نگه داشتن نهادهای کمک سازمان ملل از جانبداری سياسی از اهميت زيادی برخوردار است. اگر قرار باشد ارگان های کمک انسانی سازمان ملل منابع خود را برای کمک به سياست يک طرف جنگ بسيج کنند، نهادهای حقوق بشری و انسانی سازمان ملل هم مثل شورای امنيت از صورت نهاد بين الملی خارج شده و خود به يک طرف جنگ و در واقع ابزار سياسی آمريکاتبديل ميشوند. اين همان چيزی است که القاعده و نيروهای بنيادگرا آرزو ميکنند و حملات خود را به نيروهای انسانی در افغانستان و عراق با همين امر توجيه ميکردند. روشن است هنوز نهادهای حقوق بشری سازمان ملل تا رسيدن به اين مرحله فاصله زيادی دارند و تفاوت آشکاری بين آن ها و شورای امنيت سازمان ملل وجود دارد. به همين جهت توجه به سياست هايی که آمريکا در اين سازمان ها پيش ميبرد حائز اهميت است. زيرا اين امر نهادهای دمکراتيک و انسانی مستقل را که محصول رنج بشر بويژه طی دو جنگ بزرگ قرن بيستم و تلاش برای جلوگيری از تکرار آن است، از بين ميبرد. بعلاوه برخلاف ظاهر قضيه، در شرايط کنوني، اين سياست در عمل نيروهای بنيادگرا را که با همه دستاوردهای تاکنونی بشر در حوزه ساختارهای دمکراتيک در سطوح بين المللی و ملی مخالف ميکنند، تقويت ميکند.
نمونه ای از اين واقعيت را هم اکنون ميتوان در فلسطين مشاهده کرد.در آنجا در شرايطی يک تحريم به شدت ضد بشري، قدرت های 4 گانه نخست ادعا کردند نهادهای بين المللی مثل ارگان های سازمان ملل را برای جلوگيری از مرگ و مير عمومی به عنوان ابزار خودی بسيج ميکنند تا با دور زدن حماس کمک های غذايی و بهداشتی را به مردم فلسطين برساند، امری که به علت وضعيت خاص فلسطين ممکن نبود. اکنون اسرائيل پولی را که از مردم فلسطين ربوده برای تسليح ونيز تغذيه نيروهای وابسته به خود تحت رهبری عباس و الفتح بسيج ميکند تا دسته اخير را به نيروی سرکوبگر بقيه فلسطين تبديل کند، آمريکا هم شتابان به تقويت اين سياست اقدام کرده است. اين امر نه تنها زمينه جنگ داخلی را تقويت کرده است، بلکه جنبش فتح را عملا به يک پليس منفور سرکوبگر مثل پليس های امنيتی کشورهای ما تبديل کرده ، و به تقويت پايه اجتماعی نيروی بنيادگرای حماس انجاميده است که در دراز مدت خود يک فاجعه سياسی برای مردم فلسطين است.
 وابستگی نهادهای انسانی بين المللي، بويژه سازمان ملل، به احزاب سياسی و قدرت های حاکم کمترين خطری که دارد گسترش فساد و تبديل کمک های بين المللی به سرمايه دلالان و لشگر مقاطعه کاران خصوصی است، امری که عراق از زمان تحريم دهه 90 تا امروز تجربه ميکند . اما بزرگ ترين خطر آن تبديل اين سازمان ها به نهادهای باج بگيری است که عملا يقه آواره و گرسنه را بگيرند و تهديد کنند: يا بامن يا از گرسنگی بمير. آيا پناهنده و آواره و گرسنه بايد اول موضع سياسی - ايدئولوژيک خود را روشن کند تا نان و سرپناه بگيرد؟ اين وضعيت که در شرايط حاکميت ايدئولوژيک در کشور ما و ايجاد نيروی بسيج کاملا آشناست، نتيجه حتمی پيروزی مشی وابسته کردن سازمان های کمک به قدرت های بين المللی است.

 منابع خبري .

 

 

 

 

 

www.esalat.org