جمعه، ۱ سپتامبر ۲۰۱۷
عبدالوکیل کوچـــــی
عید قربان
ز حج رفتن چه می خواهی دلی را شاد کن حاجی
طوافِ صد هزاران کعبه بر یک دل نمی ارزد
عید سعید اضحی، عیدی که رمز و راز آن به پاکیزه گی و دوستی، محبت و خدمت، گذشت و صلح، وحدت و فدا کاری، آشتی و مهربانی، شادی و دلخوشی، متمرکز بوده است، این موهبت آسمانی و روز خجسته باستانی را به مومنین آزاده و پاکنهاد تبریک میگویم. همان عیدی که شمشیرش بعوض اسمعیل از«میش» قربانی گرفت ولی حالا متأسفانه بجای حیوان انسان قربانی شده و سیمای عید با خون آدمیان رنگین میشود.
عیدی که گروه اجیر شده شمشیر شیطان را به اجاره گرفته در کشور ما انسانهای بیگناه را سر میبرند. از چهل سال تا بدین سو در اثر خشونت وحشیانه متجاوزین در کشور ما اوضاع خجسته عید به ماتم سراسری عمومی مبدل گردیده جای فدا کاری را جنگ و تجاوز گرفته و بجای آشتی و محبت، ظلم و خونریزی، بعوض پاکیزه گی، فساد و غارتگری و در بدل شادی عزای عمومی سایه افگنده و دشمنان وطن چیزی برای خوشی کردن باقی نگذاشته اند. ازینرو مراسم عید در میان دود باروت، آتش و خون برگزار میگردد.
بآنکه در کشور اسلامی ما درسهای عید ملهم از فداکاری، کمک و همیاری، خدمت و همدردی، مهر و دوستی، محو کدورت ها با دلهای آگنده از صداقت می آموزد که در پرتو آن فضای خونبار کنونی به صلح و آرامش مبدل گردد. ولی با درد و دریغ که جریان بی پایان جنگ و تجاوزگری در افغانستان چنین چانسی را از مردم گرفته و در چنین فضای مختنق ارمغان عید را به چالش کشیده اند که بر بنیاد آن مصیبت های غیر قابل تحمل و تحمیل شده در کشور ما رو به افزایش است. مصیبت هایی که حتا در همین ایام عید از داخل شدن کاروان سیاه متجاوزان تروریست داعش و طالب در افغانستان، تهدید استقلال و تمامیت ارضی کشور، لیلام نوامیس ملی در بازار های پاکستان، موجودیت زندانهای شخصی و خصوصی غیر دولتی، بیسرنوشتی میلیونها نفر از ملت هردم شهید کشور، کشتار جوانان افغان در یمن و سوریه و طالب سازی ایرانی ها را در ولایات غربی، کشت سراسری کوکنار در افغانستان، ناسزاگویی ملاهای بی عمل و ضد ترقی و رشد روز افزون مغز شویی کودکان معصوم در شهر ها و محلات، گرسنگی، فقر، جهل، مرض و برتری جویی قومی قدرتمندان شهری و محلی، حملات وحشیانه طالب و داعش در کندز و قتل عام مردم در بغلان، گروگانگیری زنان و کودکان و کشتار مردم بیگناه در ولسوالی های مربوطه، برده گیری زنان در ولایات شمال، شمالغرب، جنوب و شرق کشور، سر بریدن مردم در ولایت ننگرهار، خوست و بدخشان، هرات، بامیان و سر پل، معامله خرید و فروش بعضی ولسوالی ها توسط دلالان دالر و کلدار، شهید شدن برخی از سربازان فداکار وطن بدست طالب و داعش و بی مسوولیتی حکومت کابل و عدم مواظبت لازم از قوای مسلح کشور، سیاه پوش شدن عموم مردم و عزای عمومی سرتاسری و گریه کردن مردم برسر تابوت خونچکان جگر گوشه های شان حکایت دارد.
بنا بر آن با حفظ رعایت حرمت و تقدسات این روز خجسته همچو میراث گرانبها و ملهم از ارزشهای بزرگ انسانی و درسهای همدلی، نمی توان عزای عمومی مردم و مصیبت بزرگ میهنی را بجای تسلیت گفتن تبریک گفت و روزگار سیاه مردم را نادیده گرفت.
با گذشت چهل سال جنگ در افغانستان تا هنوز در بستر تجاوزات نوکران زرخرید دالر و کلدار و جنگ نیابتی قدرتهای بزرگ، وحشت و تجاوز در سرتاسر کشور از مردم قربانی گرفته روزی نیست که خون انسان بیگناه بدست وحشیان جلاد صفت طاغوتی نریزد.
بگونه مثال اگر در فاصله زمانی بین دو عید که یکی نه ماه و بیست روز و دیگری دو ماه و ده روز در یک شهر یا قریه ی حد اوسط به تعداد دوصد نفر شهید، زخمی و مفقودالاثر میشوند و تعداد اعضای فامیل هر کدام شهید و مریض و زخمی حد اوسط پنج نفر در نظر گرفته شود به تعداد هزار نفر و اگر هر فرد ازین هزار نفر ده نفر اقارب و خویشاوند داشته باشند، ده هزار نفر در هر شهر و ده، روز های عید در گلیم فاتحه و عزا داری نشسته در غم و مصیبت عزیزان از دست داده خود گریه و نوحه سر می دهند.
به این ترتیب تمام شهر ها، قرا و قصبات کشور با از دست دادن اعضای فامیل یا اقارب شان یکبار در روز جنازه و بخاک سپاری جسد خونچکان شهید، و بار دوم روز های عید عزاداری مصیبت باری برگزار میشود. علاوه بر آن فقدان همیشگی جگر گوشه های مادر وطن رنج و مصیبت و آلام همیشگی است که در طول سال و ماه و روز دامنگیر شان می باشد.
در کشور فقیر و جنگزده ما اکثراً فامیلها با از دست دادن اعضای فامیل و نان آور خانه به مصیبت بزرگی روبرو میشوند زیرا فامیلهای مصیبت زده با از دست دادن نان آور فامیل توان تعلیم و تحصیل و زندگی جمعی را از دست داده آواره و متواری میشوند. بآنهم در چنین حال و هوا بعضی ها در وصف عید و رسومات آن از قبیل خانه تکانی و تزئین منازل، و پوشیدن لباسهای جدید، دستان حنایی و رفت و آمدهای آشتی جویانه بخانه یکدیگر و سفره های رنگین غیره و غیره عید را به تجلیل می گیرند ای کاش که چنین می بود در حالیکه مردم عوام از تجلیل مناسک عید خیلی عاجز اند و با خوشی ها فاصله دارند.
اگر اغنیا روزهای عید را با راه اندازی بازار گرم قربانی، سفرهای پر درامد حج و سفره های رنگین پر زرق و برق و مراسم شانداری به نمایش می گیرند، این کار مربوط به یک قشر بالا نشین نظام است، کار یک گروه زورمند و غاصب است که با نمایش عید بروی زخمهای مردم نمک پاشیده و خاک بچشم مردم می زنند که خط اینها از ملت جداست و اینها بخود عید دارند به این معنا که این گروه خوشی را از مردم گرفته بخود عید ساخته اند.
به باور این قلم اگر دلسوزان وطن و انسانهای متعهد و مسولیت پذیر و فرزندان صدیق و فداکار این سرزمین برای رهایی مردم از بدبختی و مصیبت حاضر، متحداً چاره اندیشی نموده اولاً خود کینه و کدورت و فاصله های موجود را از میان خود برداشته با گذشت و فروتنی و همدیگر پذیری بخاطر نجات مردم یک دیگر را در آغوش گرفته تا دیر نشده یک نیروی فراگیر و یک جنبش سرتاسری با چرخش عظیم و تحرکات تازه برای نجات وطن و روزهای عید واقعی زحمتکشان کشور بشتابند. این رسالت بزرگ بالا تر از هزاران بار تبریکی دادن روز عید برای توده های میلیونی کشور حایز اهمیت می باشد.
آنچه را که ملت در آرزویش نشسته اند آنست که نیروهای مسوولیت پذیر، با درد و با درک جامعه، گروههای وطندوست و دوستان واقعی مردم و فرزندان صادق وطن در جریان بزرگ و جنبش سراسری همبستگی ملی با هژمونی صادقانه و دادخواهانه مردمی ملت را بسوی نجات شان رهنمون گردند تا بر پایه ی آن در زندگی مردم عید واقعی بمیان آید و آنگاه به همه تبریک خواهیم گفت.
عبدالوکیل کوچی
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat