دوشنبه، ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد


عزت الله نظری 

 

کنفرانس لندن از طرح دولت آقای کرزی برای گفت و گو با طالبان حمایت کرد اما به نظر نمی رسد امکانات لازم برای "صلح سازی" در افغانستان فراهم شده باشد. تازه حمایت بین المللی از گفت و گوی صلح قبلی نیز وجود داشته است و کنفرانس لندن شاید از این جهت که اختیار بیشتری در این خصوص به دولت افغانستان سپرد مهم باشد، اما به نظر نمی رسد که این کنفرانس را بتوان مقدمه ای برای پایان جنگ در افغانستان شمرد. از مشکلاتی که طرح گفت و گوی صلح را به چالش خواهد کشید، پیچیدگی خشونت در افغانستان است که دارای دامنه های منطقه ای و چند لایه ای درونی است. مشکل دیگر وجود درک سطحی از مساله است که باعث طرح سیاستهای غیر موثر می گردد. راهکارهایی که دولت افغانستان برای صلح پیشنهاد کرده است عبارت از جلب نیروهای مخالف دولت در پُست های دولتی و ایجاد زمینه های اشتغال آنان و تضمین امنیت آنان است. ایجاد صندوق ویژه مالی برای حمایت از کسانی که دست از جنگ بردارند از مهم ترین نکات این راهکار است. از یک نگاه ممکن است این برنامه مورد توجه تعدادی از شورشیان قرار گیرد نه صرفاً از این جهت که منبعی برای درآمد بدست می آورند، بلکه به دلیل امتیازاتی که این طرح به عنوان یک رانت سیاسی در اختیار آنان قرار می دهد. که این کار دولت نه تنها باعث آمدن صلح در افغانستان نمی شود بلکه در عین حال تبعات سیاسی ناشی از آن می تواند در دراز مدت به مراتب برای دولت مشکل آفرین شود چون جنگ در افغانستان جنگ یک گروه یا دو گروه نیست بلکه میتوان گفت که این جنگ دارای ابعاد گسترده منطقی و فرا منطقی ای می باشد که حامیان گروه های درگیر جنگ در افغانستان بیلیون ها دالر را بخاطر شعله ور ساختن جنگ در افغانستان سرمایه گذاری نموده است. اما تعدادی به این باور اند که جنگ افغانستان یک جنگ اقتصادی است. مطابق گزارش مشترک پنتاگون (وزارت دفاع امریکا)، «مرکز سروی جیولوژیکی ایالات متحده» و «یو.ایس.اید»، گفته می ‌شود که افغانستان دارای ذخایر دست ‌نخورده و «قبلا ناشناخته» مواد معدنی به ارزش یک تریلیون دالر می ‌باشد که به طور رسمی تخمین شده است. (ایالات متحده ثروت وسیع مواد معدنی در افغانستان را شناسایی نمود، نیویارک تایمز، ١٤ جون ٢٠١٠، به گزارش ١٤ جون ٢٠١٠ نیز مراجعه کنید). کارمندان عالی رتبه ایالات متحده بر این باورند ذخایر معدنی افغانستان که شامل آهن، مس، کبالت، طلا و فلزات مهم صنعتی مانند لیتیوم می‌گردد و در گذشته نامعلوم بوده، آنقدر زیاد و برای صنعت جدید امروزی با ارزش است که سرانجام این کشور را به مرکز استخراج معادن دنیا تبدیل می‌ کند. به طور مثال، یکی از یادداشت‌های داخلی وزارت دفاع امریکا اظهار می‌دارد افغانستان می ‌تواند به «عربستان سعودی لیتیوم» تبدیل شود، فلزی که در تولید بطری‌ های لپ ‌تاپ و موبایل به کار می ‌رود. ذخایر وافر و با ارزش مواد معدنی افغانستان توسط گروه کوچک کارمندان وزارت دفاع و جیولوجیست‌ های امریکا کشف شد. کارمندان رسمی امریکا گفتند که این مسئله به دولت افغانستان و رییس جمهور حامد کرزی اعلام داشته شد. اما از سوی دیگر افغانستان از جمله کشورهایی است که به دلیل نابسامانی های حکومتی و وجود شرایط بحرانی، عدم هماهنگی سازمان ها و نهادهای کشوری و در مواردی تناقض در عملکرد آنان و هم چنین اشغال نظامی، طعمه تهاجم فکری و فرهنگی غرب و کشور های دیگر قرار گرفته است. دولت های غربی و عربی با سوء استفاده از این شرایط برای گسترش هر چه بیشتر سلطه فرهنگی خود بنیان های اعتقادی– فکری مردم خصوصاً جوانان را هدف گرفته و برای تغییر هویت ملی و نهادینه کردن فرهنگ بی بند و بار غرب در جان و روح این مردم تلاش می کنند. آنان برای دست یابی به اهداف خود، همه امکانات و وسایل به ویژه رسانه ها را به خدمت گرفته و از طریق ایجاد تشنج و اختلافات فکری، فرهنگی، قومی و قبیله ای در جامعه، سوء استفاده از زنان، تغییر روش های آموزشی مدارس و دانشگاه ها، ایجاد و گسترش فرق میان مذاهب و . . . استراتژی های خود را یکی پس از دیگری به اجرا در می‌آورند. اما اگر ما دربخش تمویل جنگ جویان مخالف دولت تحقیقات نماییم به ساده گی در میابیم که گروه های درگیر جنگ در افغانستان دو طرف جنگ را تمویل میکند. یک مقام ناتو در کابل به نشریه اصالت گفته است: (ما هر دو طرف جنگ را تمویل می کنیم). نگهداشتن افغانستان در وضعیت جنگی و نابسامان برای توجیه حضور نظامی امریکا و کشور های غربی در افغانستان. اما بعد دیگر قضیه تمویل نیروهای مخالف دولت افغانستان را کشور های به عهده دارند که حضور امریکا و کشورهای غربی را دوست ندارند در افغانستان از اینرو مخالفین دولت افغانستان را تمویل می کنند تا بالای نیروهای خارجی ساکن افغانستان فشار اقتصادی و سیاسی را وارد نمایند و مجبور به ترک افغانستان شوند. چون این عده از کشور های از سیاست ها و حضور امریکا در افغانستان در هراس هستند. حال با درک این همه مشکلات وظیفه ی ما جوانان در برابر جامعه ی امروز افغانستان چیست؟ به راستی ماجوانان افغانستان و آینده سازان فردای این میهن پاک در برابر مردم و کشور خود چه وظیفه ای داریم؟ آیا وظیفه داریم تا تنها برای جا و مکانی بهتر کشور خود را ترک بگوییم و با افتخار نام کشورمان را در صدر جدول فرار مغز ها در سطح جهانی بخوانیم؟ به راستی وظیفه ی ما چیست؟ وظیفه ی ما در برابر کشوری که از اکسیجن آن تنفس می کنیم، از آب هایش می نوشیم، روی خاکش قدم می گذاریم و در آن پرورش می یابیم چیست؟ آیا وظیفه ی ما جز این است که برای میهن عزیزمان سربلندی و افتخار به بار آوریم و ملت خود را با غرور و سرافرازی در چار گوشه ی جهان فریاد بزنیم؟ آن چه که ما هستیم و آن چه که خواهیم بود همه و همه به دلیل سرزمین مان افغانستان است. سرزمینی که یادگار انسان هایی است که برای آن جنگیده اند و کشته شده اند تا مگر افغانستان بماند. این یادگار پاک برای ماست. برای ما انسان هایی که بی اعتنا به گنجینه های آن از کنارشان می گذریم. برای ما هایی که تنها در اندیشه ی منافع و خوش گذرانی بیشتر هستیم، بدون آن که بدانیم که این کشور ثروتمند چشم همه ی جهانیان را به خود معطوف ساخته است. جهانیانی که از دیرباز چشم طمع به خاک ما داشته و چشم به راه فرصتی هستند تا بتوانند از خاک پاک ما بهره گیرند. ما از این دشمنان رنج های بسیاری در درازای جاده ی پر پیچ و خم تاریخ برده ایم ولی حیف که هنوز دشمنان خود را نمی توانیم تشخیص دهیم. ما با درک این همه مشکلات و درک وظیفه خود نسبت به میهن خود دست به کار شده ایم و طرح را بنام . . . . . آماده نموده ایم که سرزمین مارا میتواند از همه این فلاکت ها نجات دهد و از شما ملت متدین خواهشمندیم تا از طرح ما حمایت نمایند. ما منتظر (حمایت، نظریات، انتقادات و پیشنهادات) شما ملت بزرگ و پر شهامت هستیم.