سـید داوود مصباح

 


تصویر برگفته از گوگل

۰۲‏/۱۲‏/۲۰۱۷   

چکیده:

*- زبان فارسی تنها یک وسیله افهام و تفهیم نیست، بلکه بار عظیم علمی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی دارد.

*- زبان فارسی بزرگترین و کهن ترین زبانهای دنیا است.

*- از منظر علمی زبان شناسی اساتید زبان و ادبیات در ایران، افغانستان و تاجکستان زبان گویشی و نوشتاری حال زبان فارسی دری می باشد.

*- فارسی دری ادامه همان زبان فارس قدیم، فارسی میانه است که از اوایل دولت پارت ها تا حال زبان گویشی و نوشتاری مردمان حوزه فرهنگی آریا زمین می باشد.

آغاز سخن:

این زبان فارسی جسم من و جان من است        این گوهر در دری لفظ نیاکان من است

حرف حرف این زبان خوش می چرخد بکام     شیرینی این زبان عسل کام من است

سخن را از اینجا می بایست آغاز کرد که زبان فارسی یا پارسی از کهن ترین زبان های جهان است و این زبان بیانگر فرهنگ و تمدنی است که از ماورای قفقاز بما رسیده است که امروز بنام آریایی ها مردم دنیا می شناسند. بر اساس کاوش های باستان شناسی می رساند که در انقلاب بزرگ کشاورزی در عصر نیولتیک سرزمین ها، وادی ها و دشت های مغولستان، آرال و ترکمنستان سرسبز و شاداب بوده، لیکن به اثر خشکسالی های متواتر در طی صد ها سال تا حدود هزاره چهارم پیش از میلاد بسیاری از مناطق سر سبزی خود را از دست می دهد و به بیابانهای سرد و خشک تبدیل گردید که منجر به مهاجرت مردمان بسوی قفقاز و دامنه های سلسله تپه های کوپیت داغ و شمال دریای خزر گردید. در هزاره هفتم پر جمعیت ترین استقرار های انسانی دامنه های کوپیت داغ «آلتین تپه» بود که حدود شش هزار نفوس داشته و دیگر استقرارها بسیار کم بوده و در استقرار «جیتون» از ۱۶۰تا ۲۰۰ خانواده زندگی میکردند. بعد از سردی و یخبندان هزاره چهارم، سرازیر شدن سیلی از مهاجرین وادی های مغولستان، دشت ها و وادی های آرال این استقرار های عصر کشاورزی یا نیولتیک بسیار مزدحم گردید که منجر به ادامه حرکت بسوی وادی ها و دامنه های مرو، بلخ، البرز و نواحی قفقاز جنوبی گردید و عمده ترین این مهاجرین مردم «آری» و آرالی ها بودند که یک بخشی از این اقوام کوچنده از مسیر کنر و پنجشیر به وادی ننگرهارا و پنجاب و همچنان تا به سرزمین گرم و پر چراگاه های هند رسیدند. طبیعی است که این اقوام آری یا آرالی دارای فرهنگ و زبانی بودند که اکنون مورد پژوهش دانشمندان و زبان شناسان شرق و غرب قرار گرفته و زبان اویستا و گات ها یک واقعیت عینی از تمدن و فرهنگ و زبان کهن جهان می باشد.

در این زمینه گرچه زبان شناسی علمی بسیار جوان است و این پژوهش از اوایل سده نوزدهم آغاز یافته که دکتر فریدون جنیدی یکی از این پژوهشگران زبان شناسی در ایران است در کتاب زیر عنوان «زندگی و مهاجرت آریایی ها» در صفحه ۱۳ می نویسد که: «اولین بار زبان شناسان اروپایی به هند دسترسی و شناخت پیدا کردند و با مطالعه و پژوهش های شان به این نتیجه رسیدند که مشابهت زبان هندی و اروپایی آنقدر زیاد است که نمی توان آن را تصادفی دانست. به این اساس به این حقیقت رسیدند که منشأ زبان های هند و اروپایی یک مخرج مشترک و یک ریشه واحد دارد و از این سبب آن را زبان (هندو اروپایی) نامیدند.» داکتر جنیدی به ادامه می نویسد «پروفیسورها روالتر رئیس انجمن فقه الغه (زبان شناسی) انگلستان در رساله زبان فارسی خود در کتاب «میراث ایران» صفحه ۲۸۷ ترجمه داکتر معین می نویسد که دانشجوی انگلیسی هم که بخواهد زبان مادری خود را نیک تحصیل کند بایستی از کتیبه های پارسی باستان اطلاعاتی بدست آورد.» به ادامه نگارش داکتر فریدون جنیدی می خوانیم: «دکتر هانک بر اساس اصول زبان شناسی تایید کی کند زبان گات های اوستا مادر زبان های مادی، پارسی هخامنشی، پارتی، پهلوی و پارسی دری است.»

«پروفیسور راجام بها گوات، دکتر ویلیامز و دکتر میلز بر پایه دانش زبان شناسی از کهن بودن گات ها یعنی همان زبان اوستایی به عنوان مادر زبان آریایی ها یاد می کنند.» «برداشتی از کتاب مرز مزدایی نوشته، امید عطایی فر، ص ۸۹- ۹۰»

حال برگردیم که اساتید ادبیات و زبان پارسی دری چون ملک الشعرا محمد تقی بهار، پرویز نایل خانلری، دهخدا، سعید نفیسی، رشید یاسمی، صادق هدایت، مجتبی مینوی، بزرگ علوی، ذبیح الله صفا، آل احمد و دیگران. دکتر تقی بهار در زمینه آثار زیادی دارد که منجمله سه جلد کتاب بنام «سبک شناسی» از آثار وی است که در جلد اول بحث های مفصلی دارد راجع به زبان فارسی که واضح و روشن نگاشته که «زبان کنونی ما، زبان فارسی دری است» همچنان خانلری و سعید نفیسی و دیگران با صراحت روشن اعلام فرموده اند که زبان کنونی ما زبان فارسی دری می باشد. در حال حاضر یکی از اداره فرهنگی با صلاحیت و رسمی در ایران «بنیاد سعدی» است که در راستای زبان و ادب فارسی فعال می باشد. در این قسمت مستقیما می رویم روی خلاصه اعلام نتایج پژوهش این نهاد. عنوان: «۸ – آغاز ادبیات جدید فارسی»: «زبان امروز ایران آخرین صورت تکامل یافته دری است» به ادامه چنین توضیح میدارد: «زبان فارسی امروز یعنی دری در طی دوره اسلامی در شرق ایران پرورش یافت. مرکز های مهم این زبان ماورالنهر و خراسان یعنی سمرقند، بخارا، بلخ، مرو، هرات، توس و نیشابور و سیستان بوده است. . .» این چند پروگراف اختصار یک بحث و توضیحات مفصل است که در آخر این عنوان آمده است که در این نگارش از منابع ذیل استناد شده است:

۱- ابوالقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، تهران، چاپ پنجم

۲- بهار، محمد تقی، سبک شناسی، جلد اول، امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۹خ

۳- خانلری، پرویز نایل، دستور تاریخی زبان فارسی، انتشار طوس، تهران، چاپ دوم

۴- زرشناس، زهره، زبان و ادبیات ایران باستان، دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۹۰خ

ملک الشعرا بهار چنین نگاشته است: «زبان فارسی دری زبانی است که از خراسان به دربار ساسانیان رفته است . . . گروهی گویند که در زمان بهمن اسفندیار چون مردم از اطراف عالم به درگاه او می آمدند و زبان یکدیگر را نمی فهمیدند، بهمند فرمود تا دانشمندان گرد آیند و بهترین لهجه ای زبان فارسی را برای گویش عام و دربار وضع نمایند. سرانجام گویش مردمان شرقی را تعیین کردند که به زبان دربار یا در و دری گفتند.» بدین صورت «دری» صفت زبان فارسی است.

حال برویم به مرکز مطالعات خلیج فارس:

از نگارش تحقیقی داکتر محمد حسین یمین: «زبان پارسی دری یکی از زبان های دوره نوین آریایی و خواستگاه آن باختر و حوزه باکتریا است. این زبان پس از تکوین و شکل گیری از همین سرزمین باختر به غرب در ایران شمال فرارود، بخارا و سغد در شرق و جنوب به شبه قاره هند گسترش پیدا کرد.» به ادامه: «زبان پارسی دری اساسا از زبان دوره میانه آریایی یعنی پارتی (پرثوی، پهلوی اشکانی) در همین سرزمین در حوزه بلخ، هرات و سیستان بوجود آمده است. » در پروگراف دیگر چنین آمده: «پارتهای آریایی تیره ی از قوم سکایی داهه توسط ارشک (اشک) و برادرش تیر داد که از باختر به شمال غرب آن پارتیه رفته بودند در (۲۶۰ق م) امپراتوری مقتدری را در پارتیه اساس گذاشتند . . . پارت ها از آغاز تأسیس امپراتوری در (۲۵۰-۱۷۱ق م) در همین حوزه باختر و وادی مرو با رسمی ساختن زبان آن را تقویت نمودند. و بدین گونه در مدت ۶۰۰ سال امپراتوری پارت ها، زبان پارتی در سراسر قلمرو حکمرانی آنان از باختر تا سوریه و شام بحیث زبان رسمی] علمی، اداری و همگانی به کار رفت. »

در پروگراف دیگر از این دانشمند و صاحب نظر در مورد فرهنگ و زبان فارسی می خوانیم: «ترانه های مردمی کودکان بلخ و ابن مفرغ و عبارات کوتاه شعر پارسی دری به معنا و مشخصه واقعی آن هستی یافته است. مثلا اشعار حنظله بادغیسی و محمود وراق در اواخر سده دوم هجری.

یارم سپند گرچه در آتش همی فگند       از بهر چشم تا نرسد مرورا گزند

او را سپند و مجمر ناید همی بکار       باروی همچو آتش و با خال چون سپند

محمو وراق هروی:

نگارینا به نقد جانت ندهم         گرانی در بها ارزانت ندهم

بدست آورده دامان وصلت       نهم جان از کف و امانت ندهم

«با این شواهد وبا ارئه مدارک معتبر دیگر به این نتیجه می رسیم که خاستگاه زبان پارسی دری باختر و سرزمین سیستان می باشد. پس از کشف کتیبه های رباطک و سرخ کوتل بغلان بیشتر مورد تایید قرار گرفت.

«ویلهم گیگر» خاور شناس آلمانی به استناد اعلام جغرافیای اوستا (یشها) و داستان پهلوانی شاهان آریایی را در (بخدی و سیستان) میداند. ۳۴

«سرودی را که زردشتیان سیستان در مراسم عبادت قبل از یورش جنگجویان اسلام می سروده چنین آمده که گویای، گویش زبان فارسی دری است:

فرخنه با داروش  خنیده گرشاسپ هوش          همی پرست از جوش انوش کن می انوش

دوست بدا گوش  به آفرین نهاده گوش             همیشه نیکی کوش  که دی گذشت و دوش

شاها خدا یگانا

به آفرین شاهی

این سرود را داکتر ذبیح الله به تحلیل گرفته است که همان فارسی دری نو ریخت مقارن ظهور اسلام بوده است. » ۴۲ 

«اولین شاعران و نویسندگان زبان پارسی دری در سده های دوم و سوم هجری در حدود چهل شاعر در حوزه باختر و خراسان ظهور نموده و اشعار خوب و دل انگیز عروضی به زبان پارسی دری سروده و از خود بجا گذاشته اند که در همین برهه زمانی بجز در نواحی بلخ، هرات و سیستان هنوز در هیچ نقطه ای دیگر در منطقه به این زبان کسی شعر نه سروده است، مثل: حنظله بادغیسی محمود وراق، شهید بلخی، ابو شکور بلخی، مفروفی بلخی، ابو زراعه گورگانی، ابو سلیک گورگانی ابو حفض سغدی، رودکی سمرقندی، رابعه بلخی، ابو عبدالله محمد ولوالجی، خجسته سرخسی ف ابوبکر سرخسی، بشار مرغزی، عماره مروزی ودیگران » ۴۳  

به این اساس مشخص است که زبان فارسی دری دنباله زبان پارتی و پهلوی ساسانی است. در مورد فارسی دری فردوسی چنین سروده است:

بفرمود تا پارسی دری            نوشتند و کوتاه شد داوری

جبلی غرجستانی چنین سروده:

به پارسی و تازی است نظم و نثر مرا             به شرق و غرب میسر و به بر و بحر مجال

«زبان پارسی دری برای نخستین بار در عصر صفاریان در سده سوم هجری وارد دربار شد و توسط صفاریان ( ۲۵۲-۲۹۰ه ) تا حدود سند گسترش یافت. » بعد توسط غزنویان در لاهور و ملتان و نواحی گسترش یافت وبعد ۷۰۰ سال زبان رسمی دولت های مغول های هند بود.

دانشمندان و نویسندگان ما چون واصف باختری، محمد اعظم رهنورد زریاب، داکتر اکرم عثمان داکتر اسدالله حبیب، دکتر عبدل احد جاوید، عبدالحی حبیبی و دیگران که در باره زبان و ادب فارسی دری صاحب صلاحیت است به صراحت اعلام فرمودند که زبان کنونی ما افغانها و ایرانی ها وتاجیکستانی ها و شبه قاره هند فارسی دری است  

استاد سخن واصف باختری می فرماید «این که زبان فارسی زبان دیگریست و زبان تاجیکی زبان دیگریست یک اندیشه کاملا باطل است و ما باید برای همیشه چنین اندیشه باطل را از صحیفه ذهن خود بزداییم، فرو بستریم، ذهن خود را از این اباطیل پاک سازیم. »

داکتر اسدالله حبیب می فرماید: «۱- در داخل کشور، مردم عوام زبانی بنام دری نمی شناسند همه هماهنگ نام زبان مارا فارسی می خوانند. گذشته از این تا سال ۱۹۶۴در همه اسناد و مدارک فارسی آمده، از ۱۹۶۴بنا به دلایل سیاسی در کشور ما به نام دری یاد شده.

۲- در علم زبان شناسی، نام شناخته شده و پذیرفته شده این زبان از سوی همه مجامع علمی، اکادمیک و همه زبان شناسان بر جسته جهان «پارسی نو» است.

۳- در گنجینه ادبیات هزار ساله ما، زبان ما به چند نام یاد شده پارسی (فارسی) پارسی دری و دری . . . اما جامع ترین نام آن پارسی دری است. تا جایی که من از زبان بزرگان چون استاد باختری استاد ناظمی، استاد رهنورد زریاب، استاد جاوید، استاد داکتر مجاور احمد زیار، استاد رهگذر، استاد بیرنگ کوهدامنی و شمار دیگر شنیده ام، نام درست زبان ما پارسی دری (معرب آن فارسی دری) است.» این سخن آخر بزرگان و اساتید زبان و ادب است که محقق فرموده اند که زبان ما افغانها، ایرانی ها و تاجیکستانی ها پارسی دری می باشد.

داکتر عبدالاحد جاوید چنین فرموده است: «لفظ فارسی و لفظ دری و بعدا لفظ تازه ساخت تاجیکی هرسه به یک معنا است، یعنی هرسه در زیر یک چتر می آید. «سه نگردد بریشم ار او را - پرنیان خوانی و حریر و برند» اگر نام ابریشم را چه پرنیان بگویید، چه پرند، چه حریر، منظور همان ابریشم است.

زبان و ادب فارسی دری آنقدر عظیم است و ریشه در فرهنگ و تاریخ دارد که نه حمله و اشغال یونانی ها و نه تهاجم اعراب مسلمان که تا حدی سعی کردند که زبان عربی را در آریا زمین تحمیل کند که از مسلمان شده گان ایران جزیه می گرفتند و مردم می گفتند که ما مسلمانیم چرا از ما جزیه می گیرید؟ می گفتند از این سبب از شما نو مسلمانان عجم جزیه می گیریم که شما زبان خدا را نمی دانید. پرسیدند که زبان خدا کام است؟ گفتند که عربی زبان خدا است، وقتی اسلام شما کامل می شود که زبان خدا یعنی عربی تکلم کنید و زبان مجوس (پارسی) را رها و فراموش کنید. با ز هم این زبان استوار و محکم در محور و بستر فرهنگی و تاریخی خود استاد و سرانجام عرب ها مجبور شدند که تمام دفتر و دیوان شان را به زبان پارسی و دبیران آریا زمین بسپارند. چنگیز با تمام بی رحمی های خود توان بر اندازی فرهنگ و زبان پارسی را بخود ندید و در (یاسای) خود زبان و نگارش پارسی را پذیرفتند و دفتر و دیوان را در متصرفات خود در آریا زمین (ایران، افغانستان و شبه قاره هند) به دبیران پارسی گذاشتند. زمانی که تاریخ ادبیات پارسی را ورق می زنیم، شگفت زده می شویم از عظمت این زبان و فرهنگ پارسی و شاعران پر استعداد و با دانش و فرهیخته. علاوه بر شاعران و دانشمندان زمانه های سلطان محمود غزنوی و در بار سلطان حسین بایقرا در هرات ۷۰۰ سال در دربارهای مغول ها در شبه قاره هند هزاران شاعر راجستر و حمایت مالی می شدند. این زبان پارسی آنقدر پر بار و با فرهنگ و علمی است که تا جهان است این زبان زندگی می کند. آنانی که در خصومت با این فرهنگ و زبان می ایستند سر خود را بسخره می کوبند. در این زبان فلسفه، حکمت، طب، نجوم، علوم انسانی، تاریخ، شعر و ادب تا عمق و پهنای دانش بشری جایگاه دارد. فرهنگ و زبان پارسی ما فرا مرزی است و مردمان ما از خلیج فارس تا دهلی و از سوریه و عراق تا آسیای میانه در ساحه فرهنگی این زبان و ادب زندگی می کنیم با همه تفرقه افگنی امپریالیست های غربی و ناسیونالیست های تنگ نظر محلی ما پیکر یک آب و گلیم. و با اشتراک هم از زبان و فرهنگ و افتخارات مان دفاع می کنیم و این حق ماست. افغان ستیزی، ایران ستیزی، تاجیک ستیزی محلی کار جاهلانه و نا آگاهانه و از جانب امپریالیست ها دشمنانه و آگاهانه می باشد. هیچ دیوانه ای در ساحه فرهنگی مشترک مان حافظ شیرازی، ابوالقاسم فردوسی، ذکریای رازی، ابن سینای بلخی، فارابی، سعدی، مولانا جلال الدین بلخی، رودکی، جامی هروی و هزاران شاعر، ادیب و نویسنده گان و دانشمندان کهن و معاصر را بیگانه نمی دانند و همه افتخارات مشترک حوزه فرهنگی ماست و دولت ها با سیاست های مریز و کج دار خود نمی توانند به همدلی مردمان ما خلل وارد کنند و فرهنگ و زبان ما را تقسیم کند.

نتیجه:

بطور فشرده و کوتاه باید گفت که هم بر اساس بیان واقعیت ها از جانب اساتید زبان پارسی چون ملک الشعرا بهار، خانلری، دهخدا، سعید نفیسی و دیگران و هم واصف باختری، رهنورد زریاب، عبدالاحد جاوید، اسدالله حبیب، اکرم عثمان، محمد حسین یمین و دیگر اساتید زبان کنونی حوزه فرهنگی ما زبان فارسی دری می باشد. همچنان بنیاد سعدی که در زمینه صلاحیت دار فرهنگی است با صراحت اعلام فرمودند که زبان ما «فارسی دری» است. و همچنان مرکز مطالعات خلیج فارس. سرانجام به این نتیجه رسیدیم که زبان ما پارسی یا فارسی می باشد و واژه دری صفت این زبان است. که بنام های فرس قدیم، پارسی میانه و پارسی پهلوی و اکنون بنام فارسی دری یاد می گردد.

منابع  

* - بنیاد سعدی، آغاز ادبیات جدید فارسی، تارنما

* - بهار، محمد تقی، سبک شناسی، جلد اول، امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۹خ

* - خانلری، پرویز ناتل، دستور تاریخی زبان فارسی، انتشار طوس، تهران، چاپ دوم

* - مرکز مطالعات خلیج فارس، تار نما

* - هننگ، ۱۹۵۱م، به نقل از تاجکان غفوراوف، ص۸۸

* - آریانا دایره المعارف، ج۴، کابل، ۱۳۴۱خ، ص ۳۳-۳۵،

* - جاوید، عبدالاحد، در باره زبان دری، دانش نامه آریانا، ۱/۶/۱۳۹۶خ

* - جنیدی، فریدون، زندگی و مهاجرت آریایی ها، انتشارات بلخ، نیشابور، ۱۳۸۶خ، ص۱۳

 

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org