هدف یکی
امین الله مفکر امینی
Mon, January 15, 2007 11:28 am
تا به کی بگفتگو و یاوه سرایی هریکی
یا بر بن این و ان بخود ستایی هریکی
بیا که هستیم زیک ملک و یک میهن عزیز
نابود کنیم دشمن و دزد نهانی هریکی
بس است جنگ و جدال منشا ومذهب و طریق
رنگ گر نیست یک ,بخون ارغوانی هر یکی
کی بود ظفر یکدگر را به هرشیوه و طریق
بر اصل وحدت بود راز کامیابی هر یکی
بس غرقه شد به خون زین ماجرای تو و من
گشته ناتوان و بجسم استخوانی هر یکی
یک ذره هم نیابی تو بیداغ دامنی وطن
هم مکدر ز کثرت اه و بد عنانی هر یکی
نیابی نشان زانهمه عظمت و شان ان
شد بخاک برابر و برخ زعفرانی هر یکی
بس است بستن طومار سیه بپای یکدیگر
که این کار دد است نه شرف و شان هر یکی
دشمن کمین است و ما و تو غافل از گزند
دهیم دست به هم بهر جانفشانی هر یکی
گر خواهیم عدو را هلاک و فتنه را خجل
تقدیر را رقم کنیم بکار دانی هر یکی
از ره صلح حل شده بسی ماجراها دروطن
ز تاریخ دانیم رویه نیاکانی هر یکی
بگذار دوباره زنده گردد اُمید هستی
زنده باد صلح گوید به هر زبانی هریکی
این نه رای منست رای همه اهل خرد بود
به این نیکو سخن کند قدردانی هر یکی
مفکر خواهد از اولاد وطن یکپارچگی
عظمت وطن بسته بود بکامرانی هر یکی