جنگ که برنده آن بازنده است
شبنم بهاري
رییس جمهور آمریكا و مشاوران وی با نا امیدی تمام سعی دارند تا خود را از عواقب مهلك دروغهای مكرری، كه تاكنون بیان كردهاند، كنار بكشند نشریه «تونس هبدو» با انتشار مقاله ای اظهار كرده است زرنگی و حقههای بوش و دیگر مقامات دولت وی سودی برای آنها ندارد و دروغهای بیشمار آنها دیر یا زود برملا خواهد شد. بوش كه سیاستهای خارجی خود را تحت نفوذ صهیونیسم طراحی میكند، از زمان حمله به عراق به طور مداوم شكستهای فراوانی را متحمل شده است. در گزارش اخیری، كه از سوی دو تن از متخصصان سیاسی آمریكا به چاپ رسید، عنوان شده است، كه حمایت آمریكا از اسراییل باعث بر افروختن خشم اعراب و مسلمانها علیه آمریكا گشته و امنیت این كشور را به مخاطره انداخته است. تا كنون هیچ گروه یا سازمان ذینفعی نتوانسته به اندازه صهیونیسم در شكلدهی سیاستهای خارجی آمریكا در جهت اهداف و منافع خود تأثیرگذار باشد. با وجود این كه سیاستهای فوق همواره با منافع ملی مردم آمریكا در تضاد بودهاند، مقامات این كشور با ارایه دروغهای فراوان سعی كردهاند به مردم این كشور چنین القاء كنند، كه منافع اسراییل و آمریكا یكسان هستند. مردم آمریكا و دیگر كشورهای جهان بهای گزافی را برای دروغهای آمریكا و بوش پرداختهاند. بیش از 100 هزار عراقی به خاطر دروغهای جورج بوش جان خود را از دست دادهاند و حدود 3000 آمریكایی نیز در اثر دروغهای رییس جمهور خود كشته شدهاند. هزینه میلیاردها دالر درجنگ عراق و افغانستان نیز یكی دیگر از تبعات منفی دروغهای بیشمار رییس جمهور آمریكاست. «جورج هارلیگ»، سیاستمدار مشهور آمریكایی، كه در دولتهای «نیكسون» و «ریگن» صاحب منصب بود درباره خصلت دروغپردازی جورج بوش میگوید:
هر چند از قبول این واقعیت انزجار دارم، اما باید پذیرفت كه رییس جمهور آمریكا به شكل بیمار گونه ای دروغ میگوید و عوامفریبی وی حتی از زمان ریاست جمهوری «نیكسون» نیز فراتر رفته است.
اكثر جمهوریخواهان و دموكراتهای كنگره نیز این خصلت بوش را پذیرفته اند. آنها عقیده دارند به علت دروغهای بوش درباره عراق جمهوریخواهان از انتخابات آینده شكست خواهند خورد. یكی از جمهوریخواهان كه خواست نامش فاش نشود، اعلام كرده است حزب جمهوریخواه در انتخابات آینده نه از سوی دموكراتها، بلكه از جانب رییس جمهور شكست خواهد خورد. وی در ادامه سخنان خود تصریح كرده است مانع و مشكل عمده جمهوریخواهان در انتخابات آینده مشخص جورج بوش است.
اما جورج بوش و حامیان وی برای نجات خود از گرداب دروغهایشان نه تنها دروغگویی و عوامفریبی را كنار نمیگذارند، بلكه هنوز به دروغهای بیشتر متوسل میشوند. تمامی مقامات دولت بوش درباره جنگ عراق دروغ گفتند و هیچ استثنایی در این باره وجود ندارد. وقتی اخیراً آشكار شد كه جورج بوش برای توجیه حمله به عراق عمداً به افشای اسناد محرمانه اهتمام ورزیده است، جمهوریخواهان نتوانستند از رهبر خود، كه به انحطاط اخلاقی متهم شده بود، دفاع كنند. در واقع آنها پذیرفته اند، كه در تاریخ آمریكا از جورج بوش به عنوان «اسطوره شكست» یاد خواهد شد. وجود تسلیحات هسته ای و شیمیایی در عراق دروغی بود كه جورج بوش برای توجیه سیاستهای استعماری خود از آن بهره برد. اكنون استقرار دموكراسی در عراق نیز دروغ بزرگتر دیگری است كه جورج بوش برای نجات خود به آن چنگ انداخته است، در حالی كه واقعیت كاملاً برعكس است. نه تنها در عراق دموكراسی وجود ندارد، بلكه خطر وقوع جنگ داخلی در این كشور باعث به وجود آمدن بحرانی غیرقابل كنترل شده است و این بحران باعث كشته شدن حداقل 50 تن از مردم بیگناه در روز میشود. رسوایی دیگر دولت بوش نقض حقوق بشر در زندانهای آمریكایی خلیج «گوانتانامو»، «افغانستان»، «عراق» و زندانهای مخفی «سیا» در برخی كشورهای اروپایی و عربی است. دولت بوش طبق عادت دیرینه خود و برای فرار از رسوایی فوق به دروغ متوسل شده و نقض حقوق بشر در زندانهای خود را تكذیب میكند. دروغهای گسترده بوش تنها به موارد فوق ختم نمیشود. رییس جمهور آمریكا حتی كشته شدن و موقعیت وخیم سربازان آمریكایی در «افغانستان» و «عراق» را تكذیب میكند.
شكنجه زندانیان، نقض حقوق بشر، جرم و جنایت و كشته شدن افراد بیگناه همچنان ادامه دارد. هر چند بوش وقوع حوادث فوق را تكذیب میكند، اما واقعیت این است كه این وقایع روزانه و به طور مكرر اتفاق میافتد و مردم آمریكا باید این حقایق را بپذیرند.
جورج بوش و گروه جنگ طلب نئو محافظهكار وی، باعث از بین رفتن اعتبار آمریكا شده اند. این روند همچنان ادامه خواهد یافت زیرا در حال حاضر تنها راه برای احیای اعتبار از دست رفته آمریكا، متهم كردن و محكومیت جورج بوش به دلیل فریب كنگره و مردم آمریكا برای آغاز تهاجم به كشوری است، كه هیچ گونه تهدیدی برای آمریكا به حساب نمی آمد.
آمریكا تنها با مقصر دانستن بوش در این تهاجم میتواند خود را از ورطه سقوط نجات بخشد.
جمهوریخواهان كه به اعلام جرم علیه «بیل كلینتون» به دلیل دروغگویی درباره داشتن رابطه با «مونیكا لووینسكی» علاقمند بودند، اكنون چشمان خود را بر روی دروغگوییهای به مراتب جدی تر جورج بوش بسته اند. اقدامات بوش باعث مرگ دهها هزار نفر و جراحت و نقص عضو دهها هزار نفر دیگر، نابودی یك كشور، از دست رفتن اعتبار آمریكا، ایجاد نفرت از آمریكا در بین یك میلیارد مسلمان، به هم خوردن رابطه با اروپا، بوجود آمدن حكومت نظامی در كشور و هدر رفتن 300 میلیارد دالر از بودجه این كشور شده است.
اعتبار امریكا به حدی تنزل یافته است كه حتی از دست نشاندههای آن نیز كاری برنمی آید. اقدامات ضد امریكایی كه باعث ایجاد آشوب در شهرهای افغانستان شده است، «حامد كرزی» را بر آن داشته كه استقلال كشور خود را رسماً اعلام كند. «كرزی» در این اعلام استقلال، به اقدامات سربازان آمریكایی كه با اعمال خشونت و انجام اعمال احمقانه باعث گسترش آشوب شده اند، تأكید كرد. وی خواستار نظارت بر فعالیتهای نظامی آمریكا در افغانستان و نیز آزادی زندانیان افغان از زندان «گوانتانامو» شد.
در حال حاضر، مدارك فراوانی برای متهم كردن جورج بوش به انجام جنایتهای قرن موجود است. طبق بیانیه محرمانه دولت «بریتانیا»، كه روزنامه «ساندی تایمز» آن را فاش ساخت، جورج بوش قصد داشته با انجام عملیات نظامی حكومت «صدام حسین» را با توجیه همكاری «صدام» با «تروریستها» و در اختیار داشتن تسلیحات كشتار جمعی سرنگون كند. اما موضوع به این اهمیت نبود. «صدام» تهدیدی برای همسایگانش به حساب نمی آمده و قابلیت كشور وی برای تولید سلاحهای «كشتار جمعی» كمتر از «لیبی» و «كوریای شمالی» بوده است. به گفته څارنوال عمومی بریتانیا، تغییر رژیم عراق هیچ گونه سندیت قانونی برای اقدام نظامی نداشته است. سه احتمال را می توان برای آن در نظر گرفت كه عبارتند از: دفاع از خود، اقدامات بشردوستانه و اختیارات شورای امنیت سازمان ملل. دو مورد اول را نمیتوان در این رابطه به حساب آورد وتكیه بر قطعنامه 1205 سازمان ملل كه مربوط به سه سال گذشته است نیز دشوار خواهد بود.
بیانیه فوق، تأییدی بر ادعای ما است. پس چرا بوش قصد كناره گیری از قدرت را ندارد؟
آیا دموكراسی در آمریكا در حال نابودی است؟.
تروریسم داخلی خطرناکترند یا خارجی؟
كشورهای غربی به سوی اغتشاش پیش میروند و باید كاری انجام دهند. ملتها و دولتها از هم جدا میشوند. در چنین شرایطی، زمان آن رسیده كه مردم بپرسند «تروریسم» واقعاً چیست و پیش از آن كه دیر شود تصمیم بگیرند كه چه نوع تروریسمی را باید از بین ببرند.
طی چند سال گذشته و به ویژه پس از یازده سپتامبر سال 2001، تردیدهای بیشماری به وجودآمد. یكی از مهمترین سوالاتی كه همواره مطرح میشود این است، كه آیا جنگ علیه «تروریسم» در جبهه درستی در جریان است؟ واژة «تروریسم» مفهومی بسیار گسترده دارد و از نوع «دولتی» تا «فردی» را در برمیگیرد. اما ما قصد داریم تنها به بخش كوچكی از آن اشاره كنیم و آن ترسی است كه در بین مردم به وجود آورده است. همچنین، قصد داریم عنوان كنیم كه آیا همانگونه كه دولت آمریكا ادعا میكند جنگ علیه تروریسم حقیقتاً جهانی است و یا این كه «محدود» و «داخلی» میباشد. مبارزهای كه بهتر بود به جای كشیده شدن به كشورهای دیگر در داخل آمریكا صورت میگرفت. مقالهای كه «گرادی فیلپات» اخیراً درباره ناحیهای از آمریكا كه وی در آن زندگی میكند و كودكانی كه به دلیل وقایع این منطقه نمیتوانند از خانه بیرون بروند و بازی كنند، به رشته تحریر درآورده است، به این نتیجه میرسیم كه تروریسم واقعی در داخل آمریكاست. جرم وجنایت زندگی مردم را به شدت تهدید میكند. طبق گزارش وزارت عدلیه آمریكا در سال 2003، 24 میلیون نفر از افراد دوازده سال به بالا مورد آزار و اذیت و تعدی قرار گرفته اند و بیش از یك میلیون و سیصد هزار مورد قتل، سرقت و سایر جرایم خشونت آمیز روی داده است یعنی بهطور متوسط 475 مورد به ازای هر یكصد هزار نفر. از این موارد 16500 قتل بوده كه 7/1 درصد بیشتر از سال قبل و تقریباً معادل شش مورد در هر یكصد هزار نفر جمعیت می باشد و از هر آمریكایی دوازده ساله به بالا یك نفر قربانی شده است.
خبرگزاری «آسوشیتدپرس» گزارش داد كه تعداد تخلفات خشونتبار در بسیاری از شهرهای آمریكا در حال افزایش است. تنها در «شیكاگو» 598 مورد قتل رخ داد كه هشتاد درصد از آنها با استفاده از اسلحه گرم بوده است. در «واشینگتن» نیز بیش از 41 هزار مورد قتل، سرقت و سایر جرایم روی داده كه معادل 6406 مورد درازای هر یكصد هزار نفر است. اینها مواردی هستند كه میتوانند سبب ایجاد وحشت عمومی شوند. در حقیقت باید گفت این قبیل اعمال تروریستی از سوی یك گروه سازمان یافته طراحی نشدهاند، بلكه توسط افراد یا گروههای كوچك انجام میشوند كه ترور مردم و زندگی توأم با وحشت ارمغان آنهاست. از این رو تروریسم در آمریكا وجود دارد و لازم نیست حملهای از خارج به خاك آن صورت گیرد.
مطمئناً، هدف دولت حمایت از مردم در برابر جنایات است و مهمترین بعد آن فراهم آوردن زندگی ایمن و دور از ترس میباشد. پس چرا تروریسم به عنوان مقوله ای خارجی در نظر گرفته میشود؟ در این بین نقش رسانهها بسیار حساس است. درست پیش از آغاز «جنگ عراق»، سخنرانی «صدام» از «تلویزیون انگلستان» پخش شد كه ادعا كرده بود قادر است با تسلیحات كشتار جمعی كه در اختیار دارد به سربازان انگلیسی و یا حتا در كمتر از 45 دقیقه به كشور انگلیس حمله كند. با این اقدام، توجه جامعة غربی از مشكلات حقیقی به سوی یك دشمن خارجی جلب شد. درست است كه نمی توان حادثة «یازده سپتامبر» و مرگ نزدیك به سه هزار نفر را نادیده گرفت، اما مرگ 16500 نفر در سال آماری بسیار تكان دهندهتر است. در واقع این رقم پنج برابر تعداد كشته شدگان «یازده سپتامبر» و معادل 45 نفر در هر روز است. در اینجا، لازم است مجدداً میلیونها دزدی و صدها هزار مورد تجاوز را نیز به آن اضافه كنیم تا چهرة حقیقی تروریسمی را كه نه تنها در جامعهء آمریكا وجود دارد، بلكه در سرتاسر اروپا نیز به چشم میخورد، مشاهده كنیم.
پس میتوان نتیجهگیری كرد كه «تروریسم» مقولهای داخلی است و نه خارجی. همواره افرادی وجود دارند كه به دلیل تعصبات كور خود خواهان آسیب رساندن به دولتها و ملتهای دیگر هستند. اما باندهای جنایتكار بیشتر از «القاعده» یا هر گروه تروریستی دیگری ترس و وحشت ایجاد میكنند. آنها قادرند شوكی عظیم تولید كنند كه ماهها باقی بماند. اما برای مردمی كه در مناطق تحت كنترل این باندها زندگی میكنند، این حس ترس دایمی است. مردم بیگناهی كه كودكانشان نمیتوانند آزادانه در خیابانها بازی كنند.
در این جا پرسشی دیگر مطرح میشود و آن این كه آیا بهتر نیست پولی كه صرف جنگ علیه تروریسم میشود، صرف مبارزه با جنایات داخل كشور آمریكا شود؟ مسلماً، اینگونه است. تاكنون بیش از 230 تا 500 میلیارد دالر صرف جنگ علیه تروریسم شده است در حالی كه میشد این بودجهء هنگفت را برای مبارزه با گروههای جنایتكار داخلی، مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر، كمك به انجام روند مهاجرت و تقویت مرزها به مصرف رساند. یك كارشناس بینالمللی در زمینه قاچاق مواد مخدر هشدار داده است كه در سالیان اخیر توجه كشورهای جهان به جنگ علیه تروریسم معطوف شده و جنگ علیه مواد مخدر را به فراموشی سپردهاند. این امر موجب رونق گرفتن تجارت غیرقانونی مواد مخدر شده است. جنگ علیه مواد مخدر، جنگ واقعی با تروریسم است. ادامه روند كنونی میتواند منجر به بدتر شدن اوضاع و در نهایت پیروزی تروریسم شود.
جنگ باتروریزم دربیرون ازآمریکا
روزنامه واشنگتن پست گزارش داد دولت آمریكا مجبور شده است سطح «انتظارات» خود را در عراق پایین آورد و سرانجام بپذیرد كه طرحهایش برای هدایت قدرت در این كشور «غیرواقعی» بوده است. مقامات آمریكایی میگویند دیگر در پی برقراری الگوی جدیدی از دموكراسی، صنعت نفت قدرتمند، یا جامعهای كه در معرض چالشهای اقتصادی و امنیتی قرار نداشته باشد، در عراق نیستند. همچنین این روزنامه طی مقاله ای به قلم «پیتربیكر» نوشت كه: «مقامات دولت امید شان را برای شكست دادن شورشیان و سركوب آنها از دست داده اند و فقط به آموزش و تجهیز نیروهای امنیتی عراقی برای فرو نشاندن شورشها بسنده كردهاند. » به نوشتهء «واشنگتن پست» در حالی كه «كاخ سفید» هنوز تصور میكند به دستاوردهای بزرگی در عراق رسیده، سناتور «جوزف بایدن» دولت بوش را متهم به سعی در پایین آوردن اهدافش در عراق در راستای استراتژی خروج از این كشور نمود. سناتور «جان مك كین» نیز اظهار داشت سخن راندن از خروج نیروهایمان از عراق بسیار زود است. اما سناتور «ریچارد لوگر»، رییس كمیسیون روابط خارجی سنا طی مصاحبه ای با شبكه «سی. ان. ان» گفت: «حتا اگر نیروهایمان در عراق برای سركوب شورشها كافی نباشد، بسیار بعید است كه نیروهای بیشتری به آنجا اعزام شوند. بلكه ما باید هر چه سریعتر نیروهای امنیتی عراقی را آموزش دهیم» حركت اعتراض آمیز «سیندی شیهان» مادر سرباز آمریكایی كه در عراق كشته شده پشت درهای منزل شخصی بوش در اعتراض به جنگ و پنهان شدن بوش به كابوس جمهوریخواهان تبدیل شده است.
هماكنون در «واشنگتن» گفته میشود همان جمهوریخواهانی كه تا دیروز بزرگترین حامیان جنگ بودند، امروز به بوش فشار میآورند كه راه چاره ای بیندیشد و استراتژی خروج از عراق را پیاده كند یا حداقل تعدادی از سربازان را تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری آینده به وطن باز گرداند. «كوین هست»، مدیر مطالعات سیاستهای اقتصادی در مؤسسه تجاری آمریكا نیز در روزنامه «بلومبرگ نیوز» نوشت بدبینی عمومی در مورد عراق تأثیر دیگری نیز دارد و آن نادیده گرفته شدن اخبار مثبت درباره اقتصاد آمریكاست. به این معنا كه اخبار منفی «جنگ عراق» و شكست در جلوگیری از «حملات تروریستی لندن» به نحو قابل ملاحظهای خبرهای اقتصادی خوب را تحتالشعاع قرار داده است. همچنین به گزارش «سی. ان. ان»، «هنری كیسینجر» كه معمار جنگ آمریكا در «ویتنام» بوده، اعتقاد دارد برخی عواملی كه باعث تضعیف حمایت از «جنگ ویتنام» شد هم اكنون نیز در مورد «جنگ عراق» در حال مطرح شدن هستند. «كیسینجر» میگوید آمریكا باید نیروهایی را كه برای تثبیت اوضاع ضروری نیستند، خارج كند اما «نباید بدون تعریف هدف به كاهش نیروهایمان در عراق دست بزنیم اگر دولت اصولگرایی در عراق برسركار آید یا این كشور مانند «افغانستان» به محلی برای آموزش تروریستها تبدیل شود، این اتفاق فاجعهای برای جهان و اروپا و نهایتاً برای ما خواهد بود. »
گزارش گروپ تحقیقاتی عراق
شهر خیال انگیز هزار و یك شب، شكوه و عظمت خود را سال هاست كه فراموش كرده است. باغ ها و بوستان هاى سرسبز آن مدتى است جاى خود رابه ویرانه هایى داده كه هر روز انفجارى در گوشه اى از آن، خاطرات عهد شكوه و جلال «تیسفون» را در «بغداد» از یادها مى برند. در چند سال اخیر شهرى را در سراسر جهان نمى توان یافت كه مانند «بغداد» توجه همه مردم دنیا رابه خود جلب كرده باشد. جنگ با «ایران» و «كویت»، یورش آمریكا و همتایان آن به «عراق»، كشته شدن هرروز صدها عراقى بر اثر انفجار در شهرهاى مختلف، كمبود امكانات بهداشتى و درمانى، گسترش انواع بیمارى واگیردار و در نهایت محاكمه «صدام»، دیكتاتور سابق عراق همه و همه از مواردى هستند كه تاكنون بارها نام این كشور را بر سر زبان ها جارى كرده اند. «بغداد» كه روزگارى «نگین درخشان» شهرهاى اسلامى به شمار مى آمد و «مدینة الاسلام» نام گرفته بود، هم اكنون روزگار رقت بارى را سپرى مى كند. شهرى كه روزگارى با دربار «قیصران» روم رقابت مى كرد و «قسطنطنیه» را با همه عظمتش، كوچك و حقیر مى دید اكنون خود به خرابه اى براى تاخت و تاز آمریكایى و شورشیان و اشرار تبدیل شده است. سیاستمداران آمریكایى كه در ماه هاى گذشته از پیروزى هاى قریب الوقوع بر ضد خشونت و تروریسم در عراق دم مى زدند این روزها آشكارا صحبت از «ترك عراق» مى كنند و در اظهارنظرهاى خود به این موضوع اشاره دارند كه عملیات هاى شورشى در عراق و فعالیت گروهك هاى خاص در این كشور تا مدت زیادى به طول مى انجامد و این روند ممكن است تا سال هاى بسیار ادامه داشته باشد. وضع نابسامان جنگ هاى داخلى در عراق به گونه اى است كه نیروهاى آمریكایى كه خود مسبب به وجود آمدن چنین شرایط ناامنى بوده اند، قصد دارند در پى از بین بردن ثبات و امنیت این كشور، مردم و دولت عراق را با مشكلات به وجود آمده تنها بگذارند و از ترس وخامت اوضاع، عراق را ترك كنند.
این روزها تروریست ها در عراق، شبكه بهداشت و خدمات درمانى كشور را مورد هدف خود قرار داده اند و در اقدامى گسترده سعى دارند با كشتن و گروگان گرفتن داکتران و پرستاران این كشور بر گستره ناامنى و بى ثباتى شرایط موجود دامن بزنند و با ایجاد ترس و وحشت در میان قشرهاى مختلف مردم، زمینه را به نفع عقاید خاص خود مهیا كنند. طبق آمار انجمن داکتران عراق، گروه هاى شورشى حاضر در عراق نزدیك به ۶۵ داکتران متخصص را در سال ۲۰۰۵ میلادى كشته اند.
در این میان تعداد بسیارى از داکتران و پرستاران بیمارستان ها و مراكز خدمات درمانى نیز براى مدتى دزدیده و یا به مرگ تهدید مى شوند. درواقع شبكه هاى تروریستى در عراق، هم اكنون حساس ترین ساختارهاى اجتماعى را هدف گرفته اند و براى ایجاد هرج و مرج و بى نظمى بیشتر در عراق ضعیف ترین اماكن عمومى را در فهرست برنامه هاى تروریستى خود قرارداده اند.
روزنامهء آمریکایی «والاستریت ژورنال» درجدید ترین شماره خویش نوشت که گروه تحقیقات عراق در گزارش خود به جرج بوش اعلام کرده که شرایط در عراق وخیم و رو به زوال است و تنها در صورتی که آمریکا همزمان با تقویت ارتش عراق، بتواند کمک و همکاری کشورهایی چون «ایران» و «سوریه» را جلب کند، ممکن است شرایط را تا حدودی بهبود بخشد. سه تن از خبرنگاران این روزنامه در گزارش مشترکی نوشته اند هر دو اقدام توصیه شده، برای دولت بوش حرکتهای سریعی خواهد بود و به همین دلیل ممکن است توسط «کاخ سفید» و فرماندهان نظامی آمریکا در عراق چندان مورد استقبال قرار نگیرد.
این روزنامه بر خلاف دیگر رسانههای آمریکایی نوشته است که "در مورد مساله تعداد نیروهای نظامی آمریکا در عراق این گروه دو حزبی پیشنهاد کرده فوراً شمار نیروهای جنگی آمریکا کاهش و توجه خود را بیشتر معطوف حمایت و ارائه مشاوره به ارتش عراق نماید".
به نوشته «وال استریت ژورنال»، به این ترتیب در صورت عدم وقوع "اتفاقات غیرمنتظره" در وضعیت امنیتی، تمامی قوتهای جنگی آمریکا که به آنها برای محافظت از مشاوران آمریکایی و یا از بین بردن شبکه های تروریستی احتیاجی نیست تا مارچ ۲۰۰۸ از عراق خارج خواهند شد".
این روزنامه نوشت: جرج بوش رییس جمهوری آمریکا نیز پس از دیدار با اعضای این گروپ از آنها بخاطر تهیه این گزارش قدردانی و اظهار داشت «کاخ سفید» این گزارش را با جدیت زیادی مورد بررسی قرار خواهد داد و در مورد اتخاذ سیاستهای آتی با سختگیری خاصی اقدام خواهد نمود.
بوش همچنین خاطرنشان کرد این گزارش فرصتی برای آمریکا است که در مورد "این مسأله بسیار مهم" به اجماع برسد و از آن به عنوان زمینه مشترکی برای کار کردن در جهت منافع کشور استفاده شود.
«وال استریت ژورنال» مینویسد: همانگونه که انتظار میرفت گروپ تحقیقات عراق در گزارش خود موضعی میانهرو اتخاذ کرده و بین درخواست برخی از دمکراتها برای تعیین جدول زمانی قطعی جهت خروج نیروهای آمریکا و تاکید بوش بر ادامه حضور نیروهای آمریکایی تا زمان پایان ماموریت حد وسط را انتخاب کرده است.
"این گزارش در عین حال تصویر بسیار تاریکی را از وضعیت عراق ارائه و تصدیق کرده است که پیشنهادات آن دارای نقصهایی است و استراتژی جدید آمریکا تنها زمانی به نتیجه خواهد رسید که رهبران آمریکا با مردم صادقانه و بیپرده رفتار کنند تا بتوانند حمایت آنها را جلب نمایند.
«جیمز بیکر» وزیر امور خارجه سابق آمریکا و «لی همیلتون» نماینده سابق دمکراتها در «مجلس نمایندگان» که مشترکاًً ریاست این گروه دو حزبی را برعهده داشتند در نامه ای که به همراه این گزارش منتشر کردهاند با تاکید بر محدود بودن اهرم هایی که آمریکا همچنان در عراق از آنها برخوردار است، اعلام کردند "هیچ کس نمیتواند تضمین کند هر اقدامی که در این مرحله صورت گیرد باعث توقف جنگهای فرقه ای، خشونت رو به افزایش و یا دوری از هرج و مرج خواهد شد، در صورتی که وضعیت کنونی ادامه یابد، پیامدهای احتمالی آن بسیار شدید خواهد بود. " در این گزارش آمده است که آنچه آمریکا باید درک کند این است که دیگر به عنوان یک عامل قاطع در عراق به حساب نمیآید و مهم ترین سوال که در مورد آینده عراق وجود دارد مسؤلیت عراقیهاست. آمریکا باید نقش خود را در عراق به گونهای تعدیل کند که مردم عراق را تشویق نماید کنترول سرنوشت خود را در دست گیرند. گروپ تحقیقات عراق همچنین پیشنهاد کرده است در صورتی که دولت عراق نتوانست در زمینه اتحاد ملی و بهبود امنیت پیشرفتهایی به دست آورد، «واشنگتن» حمایتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را از «دولت عراق» کاهش دهد. این گروه که ۹ ماه پیش توسط کنگره تشکیل شد متشکل از ۱۰عضو است که وظیفه آن مورد بررسی قرار دادن استراتژی ناقص آمریکا در عراق بوده است.
طی هفته های اخیر نیز بخاطر افزایش هرج و مرج و خشونتها در عراق این گزارش از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار شده بود زیرا هم دمکراتها و هم جمهوریخواهان به دنبال ایدههای جدیدی برای بهبود وضعیت آمریکا در عراق بودند. انتظار میرود پیشنهادات گروپ تحقیقات عراق موج جدیدی از مباحثات را در «واشنگتن» به راه اندازد که در آن دسته ای خواستار اجرای کامل این پیشنهادات خواهند بود و دسته ای دیگر نیز ممکن است این گزارش را مبهم، قابل پیشبینی و یا بسیار دیر هنگام بدانند.
«رابرت گیتس» نامزد جرج بوش برای سمت وزارت دفاع آمریکا نیز در جلسه استماع خود در «سنا» با تاکید بر اینکه آمریکا در عراق در حال پیروز شدن نیست از ارائه توضیحات در مورد زمان بندی و یا اندازه هرگونه عقب نشینی احتمالی نیروهای آمریکایی از عراق خودداری کرد. او همچنین به این مسأله اشاره نکرد که «دولت بوش» از چه گزینه های دیگری ممکن است برای مقابله با خشونت در عراق استفاده کند.
همچنان «گیتس» از اعضای سابق «گروپ تحقیقات عراق» بود، این مساله باعث شده بود تا بسیاری بر این عقیده باشند که ممکن است جرج بوش از گزارش این «گروپ» استقبال کند ولی طی روزهای اخیر بوش و دستیارانش با تاکید بر اینکه در حال تحقیقات دیگری هستند، از اهمیت این گزارش کاستند ".
«وال استریت ژورنال» مینویسد: «گروپ تحقیقات عراق» در گزارش خود با اشاره به توانایی «ایران» و «سوریه» در اعمال نفوذ بر وقایع در عراق و علاقمندی آنها به جلوگیری از ایجاد هرج و مرج در عراق پیشنهاد کرده آمریکا به دنبال راهی باشد تا به صورت سازندهای با آنها درگیر شود. در این گزارش پیشنهاد شده است آمریکا هم از نیروی بازدارنده و هم از نیروی مشوق برای متقاعد کردن این دو کشور استفاده کند.
«گروپ تحقیقات عراق» همچنین «دولت آمریکا» را تشویق کرده است تلاشها برای حل مشکل قدیمی «اعراب» و «اسراییل» ازجمله اختلاف «اسراییل» و «سوریه» را از سر گیرد. به نوشتهء این روزنامه، بوش در سفر گذشته خود به «اردن» نیز در دیدار با «ملک عبدالله دوم» پادشاه آن کشور گفته بود هم اکنون زمان مناسبی برای مذاکره با «سوریه» نیست. در مورد مسأله نظامی نیز «گروپ تحقیقات عراق» خواستار تغییراتی سریع و گسترده شده است. از زمان حمله آمریکا به عراق، تلاشهای نظامی در عراق توسط ۵هزار قطعه جنگی صورت گرفته است که فعالیتهای خود را از پایگاههایی بسیار بزرگ انجام میدهند. در همین حال تلاشها برای آموزش ارتش عراق و نیروهای پولیس این کشور نیز بیشتر یک نمایش فرعی بوده است.
«گروپ تحقیقات عراق» پیشنهاد کرده است آموزش نیروهای امنیتی عراقی به اصلیترین هدف ارتش آمریکا در عراق تبدیل گردد و فوراً تعداد پرسونل نظامی خود را در قطعات عراقی افزایش دهد. همچنین پیشنهاد شده تا سه ماه اول سال ۲۰۰۸، بخش عظیمی از قطعات جنگی آمریکا که برای محافظت از دیگر نیروها به آنها احتیاجی نیست از عراق خارج شوند. نیروهایی که در عراق باقی خواهند ماند در «گروپهای عملیات ویژه» و «مشاورهای» تقسیم خواهند شد که وظیفه آنها آموزش، تجهیز و مشاوره دادن به عراقیها خواهد بود. همچنین پیشنهاد شده برخی از قطعات جنگی آمریکا نیز در عراق باقی بمانند تا در صورت مورد حمله قرار گرفتن قطعات عراقی و یا سقوط آنها حمایتهای لازم را انجام دهند.
«گروپ تحقیقات عراق» هیچ جدول زمانی برای خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق تعیین نکرده ولی پیشنهاد داده نیروهای عراقی حتی در صورتی که دولت عراق در خلع سلاح شبه نظامیان یا مهار مبارزان به پیشرفتی دست نیافت عقب نشینی از این کشور را آغاز کنند، این اقدامی است که دولت جرج بوش تاکید کرده با آن مخالفت خواهد کرد". به نوشته «وال استریت ژورنال»، مشخص نیست ارتش آمریکا چه واکنشی به این گزارش نشان خواهد داد بخصوص که طی ماههای اخیر قطعات جنگی آمریکا تحت فشار بودهاند تا نقش بیشتری را جهت متوقف کردن خشونتهای فرقه ای در بغداد اتخاذ کنند.
این روزنامه افزوده است: حمایتهای ارتش از ماموریت نیروهای مشاور به نوعی اتفاقی بوده و باوجود تاکید فرماندهان ارتش آمریکا مبنی بر اینکه این کار در اولویت آنها قرار دارد، ارتش بهترین نیروهای خود را برای تیمهای مشاورهای انتخاب نکرده است. «وال استریت ژورنال» نوشته است: «کاخ سفید» با درخواستها برای آغاز عقب نشینی نیروها از عراق مخالفت کرده و مقامات دولت آمریکا تاکید کردهاند که آنها متعهد هستند تا میزان کنونی ارتش آمریکا در عراق را تا زمان نامشخصی حفظ کنند
بااستفاده ازمنابع خبری وتحلیلی.
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat