24 april 2007 17:42:49
انديشمندان ديدگاههاي متفاوتي درباره جنگ رواني (Psychological Warfare) دارند و به همين دليل ارايه يك تعريف مشخص و يا يك حد معين براي اين جنگ كار سادهاي نيست.
برخي معناي جنگ رواني را به فعاليتهايي كه به طور مشخص در قلمرو صلاحيت نيروهاي مسلح قرار دارد، محدود ميكنند و بنابراين آن را تلاشي ميدانند كه بر تبليغ براي مخاطبان خاص و پشتيباني از مأموريتهاي نظامي (Millitary Mission) معين، متمركز است، پل لاينبرگر (Paul Linberger) در كتاب معروف خود به نام جنگ رواني كه در سال 1954 به چاپ رسيد، جنگ رواني را در معناي محدود آن تعريف ميكند. وي بر اين باور است كه جنگ رواني استفاده از تبليغات بر ضد دشمن، همراه با اقدامات عملي است كه داراي ماهيت نظامي، اقتصادي يا سياسي باشد .
برخي ديگر بر اين باورند كه جنگ رواني عبارت از مجموعه اقدامات يك كشور براي اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و مردم خارجي در جهت مطلوب است كه با ابزارهايي غير از ابزار نظامي، سياسي و اقتصادي صورت ميگيرد. طرفداران اين نگرش، اغلب بر اين باورند كه تبليغات، جز اصلي و اساسي جنگ رواني است اما تمام آن را شامل نميشود .ديويد آيزنهاور (David Eisenhower) در سخنراني معروف خود براي انتخابات رياست جمهوري آمريكا در هشتم اكتبر 1952، در سانفرانسيسكو گفته است:
«جنگ رواني يعني نبرد و نزاعي براي دستيابي به افكار مردم و اراده آنها».
بر اين اساس، سياست خارجي آمريكا بايد به گونهاي تنظيم شود كه با استراتژي واحد و منسجم جنگ سرد هماهنگ باشد. لازم است در اين جنگ سرد و در ضمير و عزم خويش، جوياي فرصتي باشيم كه بدون خسارتهاي جاني در نبرد … به پيروزي برسيم.
وي جنگ رواني را مساوي با جنگ سرد به كار برده است كه در زمان خود، از جمله مسايل بسيار مهم آمريكا بوده است . برخي ديگر جنگ رواني را عمليات از پيش طراحي شده براي ارايه اطلاعات گزينش شده (Selected Information) به مخاطبان و تحت تأثير قرار دادن احساسات، افكار و دلايل منطقي آنان ميدانند.در دو دهه پس از جنگ جهاني دوم، دكترينهاي جنگ رواني (در مورد ماهيت، كاربرد و نقش آن در روابط بينالمللي مدرن) در آمريكا و اروپا، به سوي اجماع نظر حركت كردند.
بدين ترتيب، صاحبنظران پذيرفتند كه مفهوم اساسي جنگ رواني عبارت از دستكاري عقايد از طريق به كارگيري يك يا چند رسانه ارتباطي و به بيان ديگر، ناتوان كردن دشمن براي عمل و عكسالعمل است.
بنابراين ميتوان گفت كه جنگ رواني از جمله بدترين سلاحهاي جنگي دوران معاصر عليه فكر، عقيده، شجاعت، اطمينان و ميل به جنگيدن است. اين جنگ در عين حال كه نوعي دفاع به شمار ميرود حالت هجومي نيز دارد، چرا كه در عين تقويت روحيه ملت و سربازان خودي، به تضعيف روحيه دشمن ميپردازند.
جنگ رواني قسمتي از جنگ همه جانبه است كه پيش از نبرد آغاز ميشود و در حين و پس از آن ادامه مييابد، چرا كه اين نوع جنگ، از قوانين و شيوههاي جنگ عادي تبعيت نميكند و بر مبناي توصيفي كه از صحنه نبرد يا سازماندهي عمليات جنگي ارايه ميشود قابل تعريف نيست.
هدف جنگ رواني
نيروهاي ائتلاف عليه عراق، تغيير نگرش جمعيت 24 ميليون نفري اين كشور
بوده است.
آمريكا و انگليس پيش از حمله نظامي خود به عراق، عمليات رواني
گستردهاي را در سطح
جهان آغاز كرده بودند كه بسياري معتقدند تأثير شگرفي بر افكار عمومي
مردم جهان
داشته است.
اهداف جنگ رو
ا
ني
اهداف جنگ رواني عبارت است
از:
1ـ
از بين بردن اميد مخاطبان و يا جناح مقابل
2ـ
ايجاد بياعتمادي نسبت
به رهبران جناح مقابل
3ـ
ايجاد شكاف در بين جامعه مخاطب.
جنگ رواني در واقع
نبرد عليه عقل د
شمن است نه نبرد براي در بند كشيدن ساختار فيزيكي او. براساس
ضربالمثلي كه به كلاوس ويتز
(Kaluss Wetez)
نسبت داده شده است جنگ همان سياست است
كه با وسايل ديگري به اجرا گذاشته ميشود. اين تعبير جديد و ساده، گوياي
واقعيتي است كه
از قديم مورد قبول بوده است. بدين ترتيب، جنگ وسيلهاي از وسايل عمده
اقناع به شمار
ميرود.
رسانههاي ارتباطي مسيرهايي هستند كه از طريق آنها پيامي به مخاطبان ميرسد. انتخاب رسانه ارتباطي براي عمليات جنگ رواني به (عواملي همچون) مخاطبي كه مورد نظر پيام است و زماني كه پيام بايد آماده و ارسال شود، بستگي دارد. در جبهه جنگ، اعلاميهاي چاپي، جزوههايي كه توسط هواپيما و يا توپخانه پخش ميشوند و اصواتي كه از طريق بلندگوي الكترونيكي انتشار مييابند، رايجترين رسانههاي مورد استفادهاند .
براي نمونه ميتوان به پخش بيش از چهل ميليون اعلاميه براي مردم عراق اشاره كرد. در اين خصوص، مخاطبان اين گونه اعلاميهها به دو دسته نظامي و غيرنظامي تقسيم شده بودند كه براي هر كدام اعلاميههاي خاصي پخش ميشد. اعلاميههايي كه در ميان مردم غيرنظامي توزيع ميشد، آنان را تشويق به در خانه ماندن يا همكاري با نيروهاي متحد در پستههاي بازرسي ميكرد و از آنان ميخواست در صورت برخورد با نيروهاي مجروح و درمانده نيروهاي متحد، به ياري آنان بشتابند تا به واحدهاي نظامي خود بازگردند.
اما اعلاميههايي كه براي نظاميان منتشر ميشد، آنان را به زنده ماندن تشويق ميكرد و شيوههاي تسليم را نشان ميداد .در عملياتي كه در مناطق دور از جبهه و يا براي مخاطباني كه از صحنه رزم، بسيار فاصله دارند انجام ميشود از فرستندههاي موج كوتاه و موج بلند و يا امواج تلويزيوني، به طور همزمان استفاده ميشود. در اين خصوص، براي نمونه ميتوان به پرواز هواپيماهايي كه اخبار جنگ را به زبان عربي براي مردم عراق پخش ميكردند، اشاره كرد.
اين در حالي بود كه شبكههاي تلويزيوني نيز به عنوان ابزار جنگ رواني مورد استفاده مداوم دو طرف درگير جنگ بودند. بايد توجه داشت كه هيچ رسانهاي بهتر از تلويزيون نميتواند با احساسات مخاطبان بازي كند چرا كه تلويزيون توانايي واكنش سريع نسبت به رويدادها، ارايه اخبار از طريق تصوير و پخش تبليغات و آگهيهاي مؤثر را دارد. بنابراين، ميتوان گفت تلويزيون وسيله ارتباطي نيرومندي است كه تأثير عميقي بر افكار عمومي مردم جهان به جا ميگذارد.
در تلويزيون به خصوص بايد توجه داشت كه آنچه به نمايش ميآيد از آنچه گفته ميشود با اهميتتر است. در واقع كلمات و تصاوير بايد با يكديگر جفت شوند و هر كدام الگوي ديگري را تقويت كنند .ما در طول جنگ نيروهاي متحد عليه عراق شاهد بوديم كه شبكههاي خبري چگونه از اين روش براي تأثيرگذاري بيشتر استفاده كردند. براي مثال، شبكه Fax News گاهي همزمان چهار ارتباط زنده را با نقاط مختلف نمايش ميداد. BBC برنامهاي داشت كه گوينده آن در استوديو، كنار صفحهاي بزرگ ميايستاد و تحولات آن روز جنگ را به كمك انيميشن شرح ميداد. تصاوير كه با تخنيک هاي پيشرفته، بيننده را به قلب حادثه ميبرد، بسيار دقيق ساخته ميشد و گوينده با تسلط فراوان، شرح و تفسير آن روز جنگ را بيان ميكرد.
نكته بسيار مهم در اين برنامه هماهنگي كلام
و تصوير بود. گويي بارها و بارها با هم تمرين كرده بودند تا به خوبي و
راحتي به
ارايه برنامه بپردازند.
نيازمنديهاي اطلاعاتي جنگ رواني
نيازمنديهاي
اطلاعاتي جنگ رواني، هم گسترده و هم متنوع است.
سه نوع اطلاعات اصلي در اين خصوص، مورد نياز است.
اول عبارت از اطلاعات زمينهاي، همراه با ريزترين جزئيات در مورد آمادگيها و آسيبپذيري مخاطب يا مخاطبان مورد نظر است. اين نوع اطلاعات، تحليل آماج خوانده ميشود.
دوم اطلاعاتي است كه در خروجي تبليغات مورد استفاده قرار ميگيرد. بنابراين، نوشتهها، مطالب مطبوعات و سخنراني رهبران د شمن، به عنوان موادي كه به طور سودمند، عليه هدف، قابل استفاده است جمعآوري ميشود.
سوم لازم است وسيلهاي براي ارزيابي نتايج فعاليت تبليغاتي داشته باشيم. آيا پيام به مخاطب رسيده است؟ آيا مخاطب پيام را فهميده است؟ به چه طريقي ميتوان پاسخ مطلوبتري در مخاطب برانگيخت؟ پاسخ به اين گونه سؤالها نيازمند وسايلي است كه مناسب شرايط و وضعيت باشد .
در جنگ خليج فارس در سال 1991 ـ 1990 استفاده خوب و مناسب آمريكا از ابزار اطلاعاتي جنگ رواني موجب شد كه در حدود 87000 نظامي عراقي خود را تسليم كنند .به طور كلي ميتوان گفت كه اطلاعات داراي فوايد گوناگوني است ولي ما ميتوانيم آن را به دو بخش تقسيم كنيم:
اطلاعات مثبت و اطلاعات پيشگيريكننده.
فعاليتهاي اطلاعات مثبت كليه اقداماتي را شامل ميشود كه سازمانها دنبال ميكنند تا از طريق مشاهده و پيگري و يا از طريق اقدامات مثبت، يعني عمليات جاسوسي، به آگاهيهاي لازم دست يابند.
به عبارت ديگر، فعاليتي است براي جمعآوري آگاهيهايي كه دانستن آنها پيش از دست زدن به انتخاب راهي معين، ضروري است تا به اين طريق مسوولان نسبت به اقدامات متقابل دشمن آگاه باشند.
اين امر بر اطلاعات سياسي، اقتصادي، نظامي و مانند
آن نيز منطبق است.
پيشگيري
اطلاعات پيشگيريكننده شامل
كليه عمليات و اقداماتي است كه يك كشور به آن دست ميزند تا امنيت حفظ
اسرار را در
برابر فعاليتهاي جاسوسي، مقابله با خرابكاري مادي و معنوي و تبليغات
محقق سازد.
هدف از اين اقدامات محافظت از موجوديت كشور، مرزها و تأسيسات آن است.
اين اطلاعات
همچنين شامل كليه اقداماتي است كه مانع از غافلگير شدن توسط دشمن و
سازمانهاي
اطلاعاتي او ميشود.
بحران زدايي
بهره
گيري از تدابير و تاكتيكهاي هجومي
جنگ رواني به منظور ايجاد بحران در كشور مخاطب و در نهايت سرنگوني
حكومت آن، بسيار
معمول و اثربخش است. در ابتدا لازم است با بهكارگيري انواع تاكتيكها
و روشهاي
جنگ رواني بستر مناسب فراهم آيد.
دامن زدن به اختلافات سياسي، قومي و نژادي و نيز ايجاد فضايي توأم با نااميدي، بياعتمادي، اضطراب و نگراني نسبت به وضع سياسي، اجتماعي و به خصوص اقتصادي موجود، از جمله اهداف مرحله اول به شمار ميرود. در مرحله دوم، با استفاده از بستر ايجاد شده، تدابير و روشهاي هجومي جنگ رواني نقش خود را در ايجاد شورش و در نهايت سرنگوني حكومت به خوبي ايفا خواهند كرد.
منابع : عمليات رواني ، نقش رسانه ها درجامعه و جنگ خليج فارس .