sunday 4 february 2007 15:32:57

 

کیها جنگ میخواهند و کیها صلح

 

جنگ افروزان

 

)شبنم بهاري)

 

دولت آمريکا با کدام انگيزه و هدفی جنگ عراق را آغاز کرد. حکومت آمريکا از پرداخت هزينه های مالی و انسانی سنگين چنين جنگی در پی چه نتايج و منافعی است؟ اين منافع از چه اهميتی برخوردارند که حکومت آمريکا برای به دست آوردن آن دشمنی ملت های جهان بويژه مردم عرب و مسلمان را به جان خريده، سربازان امريکايی را در اين راه به کشتن می دهد و دهها ميليارد دالر هزينه نظامی آن را تقبل می کند. تغيير جغرافيای سياسی منطقه و تسلط کامل بر حوزه ای که ذخاير اصلی نفت جهان را در دل خود دارد، بدون ترديد انگيزه اصلی دولت ايالات متحده از جنگ اخير است.

آمريکا می خواهد در رقابت آينده خود با چين و روسيه و با اتحاديه اروپا يکی از مهم ترين عوامل موثر درپيروزی و برتری در اين رقابت ها يا ذخايری اصلی انرژی کره زمين را درکنترول خود داشته باشد. و اين جنگ که از هرجنگ ديگری قابل اجتناب تر می نمود با اين هدف طراحی و آغاز شده است. اما هموارکننده راه ورود نظامی ايالات متحده به منطقه در درجه نخست رژيم های خودکامه هستند ودردرجه دوم گرايش های جهنمی اسلاميستی که عمليات انتحاری يازده سپتامبر را پديد آوردند. پس می بينيم که اين هر دو دشمن آمريکا، در خدمت استراتژی ايالات متحده در خاورميانه قرار گرفته اند و شايد هم از همين رو است که آمريکا از تشديد بنيادگرايی اسلامی و رشد جنبش های تروريستی چندان هراسی ندارد، چرا که بهانه دخالت های نظامی آمريکا را در منطقه فراهم می آورند و درجنگ و خشونت نيز همواره طرف زورمندتر و مجهزتر فاتح جنگ است. بدون صدام، ملاعمر و بن لادن دولت آمريکا چگونه می توانست به اين آسانی ها جواز دخالت نظامی واشغال عراق را از افکارعمومی مردم خود دريافت کند.

و بدون جنگ سبعانه ای که هم اکنون درعراق در جريان است، خودکامه ستمگری چون صدام قهرمان ملی اعراب نمی شد. پس می بينيم که هريک از دو طرف برای پيشبرد اهداف خود به طرف مقابل نيازمند است. بنابراين آمريکا را چه باک از ظهور بن لادن و صدام های ديگر. همان گونه که اين روزها گرايش های فاشيستی دينی و ناسيوناليستی در سراسر منطقه وقتی به احساساتی که اين جنگ برانگيخته می نگرند، به آينده خود اميدوار می شوند. اما به راستی در اين ميان تکليف طرفداران دموکراسی و حاکميت ملی چيست؟ رژيم ها و گرايش های خودکامه و فاشيستی برای سرکوب آزادی و بازتوليد اختناق چه در افغانستان، چه درايران و چه درعراق چهره زشت خود را در پشت شعارهای ضد آمريکايی پنهان می کنند.

 اين جنگ هرچه طولانی تر شود، و تلفات و ويرانيهای آن هرچه فزونی گيرد، بازار جريانات و گرايشهای ضد آزادی رونق بيشتری پيدا می کند و اين در حالی است که مبارزه عليه جنگ که يکی از وظايف هواداران دموکراسی و حاکميت ملی است همچنان از کانال مبارزه با استبداد و خودکامگی عبور می کند. طرفداران دموکراسی و جامعه باز بايد با ادامه جنگ و خونريزی درعراق و عليه دخالت نظامی در اين کشور به گونه ای مخالفت کنند که لحظه ای در کنار دشمنان آزادی و جريانی که دشمنی با آمريکا را ديری است به دستمايه سرکوب و استبداد تبديل کرده است قرار نگيرند. هرچه جنگ عراق طولانی تر شود استبداد دينی بهتر و بيشتر از آن برای تحکيم موقعيت خود بهره برداری خواهد کرد. و امکان تجزيه طيف هواداران دموکراسی به سود استبداد داخلی و يا عوامل خارجی بيشتر می شود.

 صلح خواهان

 

روز بیست و هفتم جنوري 2007، شهر «واشنگتن» شاهد تظاهرات پر شکوهی با شرکت نزدیک به نیم میلیون نفر از مردم آمريکا بود. مردمی که به خيابانها آمده بودند تا صدای اعتراض خود را نسبت به سياستهای ارتجاعی دولت «بوش» به خصوص سياست تجاوزگرانه اش در «عراق» را به گوش همگان برسانند. دانشجویان، تشکلات زنان، فعالان سازمانهای چپي کمونيستی و سوسیالیستی، چهره های هنری و خانواده های سربازان کشته شده در جنگ، از اقشار و طبقات مختلف جامعه در مقابل ساختمان «گنگره امريکا» جمع شده بودند تا ضمن اعتراض به برنامه جدید دولت «بوش» مبنی بر فرستادن بیست و یک هزار نیروی نظامی جدید به «عراق»، خواهان خروج فوری ارتش امريکا از «عراق» شوند. نقطه مشترک همه تظاهرکنندگان اعتراض به سیاست های خارجی دولت آمریکا و محکوم کردن جنگ در «عراق» بود.

يکی از نکات برجسته اين تظاهرات حضور دانشجویانی بود که غالباً از راه های دور اما در صفوف متشکل برای شرکت در این تظاهرات آمده بودند. در جريان راهپيمائی به راحتی می شد پرچم ها و شعار های گروه های دانشجوئی از جمله «سازمان دمکراتیک دانشجویان»، «دانشجویان برای جامعه دمکراتیک» و«جنبش جوانان کمونیست» را مشاهده کرد. بسیاری از آنان ضمن این که بر عدم گستردگی جنبشهای «ضد جنگ» در دانشگاه ها اذعان داشتند ولی به درستی به ضرورت بازسازی و شکل گیری جنبشهایی همچون جنبش «ضد جنگ» در دوران «جنگ ویتنام» در دهه 60 و 70 تاکيد می کردند. دانشجوی 21 ساله ای که از «دانشگاه کلمبیا» به همراه سایر دوستانش در این تظاهرات شرکت کرده بود می گفت «همیشه وقتی که نابرابری ها تا به این حد گسترده می شوند، در مقابل آن مقاومت مردم شکل می گیرد. درست است که این مقاومتها یک روزه شکل نمی گیرند. ولی منطقی است که بدانیم این مقاومتها بوجود خواهند آمد و کارهایی که ما اکنون می کنیم زمینهء هر چه بیشتر فعال شدن مردم را بوجود میآورند.»

دانشجویان با افتخار از «ارن واتادا» سربازی که قرار است به علت عدم شرکت در جنگ در دادگاه نظامی محاکمه شود یاد میکردند و زمانی که پدر «ارن» برای سخنرانی حضور يافت با تشویق دانشجویانی روبرو شد که «ارن» را يک قهرمان واقعی می نامیدند و به نظر میرسد که مبارزه «ارن» در فعالتر شدن جنبش دانشجویی ضد جنگ در بین دانشجویان بسیار تاثیر گزار بوده است.

با وجود حضور وسیع نیروی پوليس «ضد شورش» که تماماً در حال آماده باش بودند، 300 نفر از فعالان ضد جنگ با شعار «جنگ بس است» به سمت زمین داخل کنگره، محوطه ای که از قبل توسط پوليس بسته شده بود وارد شدند و با وجود یورش پوليس توانستند حدود نیم ساعت در آنجا تحصن کنند. بعد از پایان این تحصن این جمع نیز به بقيه تظاهرات کنندگان پیوستند. تظاهراتی که برای ساعتها با طنین شعارهای اعتراضی مردم و نواختن طبل ادامه داشت و فرياد تظاهر کنندگان ساختمانهای اطراف و بويژه «کنگره امريکا» را به لرزه در آورده بود. در طول این تظاهرات شعارها و ابتکارات جالبی ديده می شدند. برای نمونه در قسمتی از پارک مقابل «کنگره آمريکا»، پارکی که تظاهرات از آنجا شروع می شد، محلی درست کرده بودند که تظاهر کنندگان به ياد قربانیان «جنگ عراق» که پس از اشغال کشور شان به وسيله ارتش امريکا در آن کشور کشته شده اند، يک جوره بوت گذاشته بودند. مشاهده کوهی از بوتهای رنگارنگ که سمبل کشته شدن بیش از ششصد و پنجاه هزار نفر از مردم عادی عراقی در طول اشغال عراق تا به حال می باشد، بسیار تکان دهنده بود. بوتهای کودکانی که قربانی این «جنگ امپریالیستی» شده اند که بر روی برخی ازآنها نام فرد کشته شده نيز نوشته شده بود نظر هر عابری را به خود جلب می کرد.

به واقع هر انسان متعهدی با مشاهده اين صحنه منقلب میشد و واقعیت از بین رفتن این همه انسان در این جا دیگر فقط یک خبر نبود و آنرا کاملاً میشد حس کرد. در قسمت دیگری ازاین تظاهرات عده ای با پوشیدن لباسهای نارنجی و بسر کردن کیسه هائی به رنگ سياه، اعتراض خود را نسبت به شکنجه شدن زندانیان اسیر در «گوانتانامو» نشان می دادند و خواهان آزادی این زندانیان اسیرکه در غير انسانی ترين شرايط نگهداری و شکنجه می شوند بودند. بيشتر شعارها و پلاکاردها در این تظاهرات از محتوای مبارزاتی خوبی بر خوردار بودند. شعارهایی مثل «بوش را محاکمه کنیم»، «ماشین سرکوب و جنگ را در هم بشکنیم»، «نه به امپریالیسم»، «جنگ راه حل نیست، جنگ را خاتمه دهید» در سراسر این تظاهرات بارها فرياد زده شدند .

از منابع خبري .

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org