یکصد گفتار

برای نخستین آشنائی با شالوده های فلسفه مارکسیستی لنینیستی

«بخش دوم»

سوسیالیسم
پل بزرگ پیروزی میان
سرمایه داری و کمونیسم

فصل - ششم تئوری مارکسیستی لنینیستی فرماسیون های اجتماعی - اقتصادی

درس ۶۸ - فرماسیون کمونیستی، مرحله سوسیالیسم

"فرماسیون اجتماعی- اقتصادی کمونیستی" که آینده تمام جامعه بشری را تشکیل می دهد خود دارای دو مرحله است که اولی را سوسیالیسم و دومی را کمونیسم می خوانیم. اصول و مشخصات عمومی و عمده این دو مرحله یگانه است ولی تمایزها و تفاوت هائی هم بین آنها چه از نظر رشد مادی و درجه بلوغ مناسبات تولیدی و چه از نظر نضج معنوی جامعه وجود دارد.

 

لنین می گوید:

"سوسیالیسم آن جامعه ای است که بلاواسطه از سرمایه داری بیرون می آید و نخستین نوع جامعه نوین است. اما کمونیسم نوع عالی تر جامعه است و تنها زمانی می تواند بسط یابد که سوسیالیسم کاملا تحکیم شده باشد."

 

حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر و همه زحمتکشان میهن ما، در دورنمای تاریخی آینده برای برانداختن هرگونه بهره کشی انسان از انسان مبارزه می کند و خواستار استقرار سوسیالیسم یعنی آنچنان نظامی است که توده های زحمتکش کشور را از بندهای اسارت آور استثمار و وابستگی و عقب ماندگی و ستم ملی و طبقاتی رهائی بخشد و راه رشد سریع همه جانبه نیروهای مولده را بگشاید و ترقی بی وقفه سطح زندگی مادی و معنوی جامعه را تامین نماید. هدف نهائی حزب توده ایران و آماج نهائی مبارزه ما سوسیالیسم است.

 

(1)

 

مختصات عمومی و مشخصات عمده فرماسیون کمونیستی (که سوسیالیسم مرحله نخست آن است) عبارتند از:

1) اگر در فرماسیون سرمایه داری اقتصاد کشور بر مالکیت خصوصی بر وسائل تولید مبتنی است و عمده ترین وسائل تولید در دست عده معدودی سرمایه دار و زمیندار بزرگ است، در فرماسیون کمونیستی برعکس، اقتصاد کشور بر مالکیت اجتماعی وسایل تولید بنیادگذاری می شود. در این فرماسیون دیگر یک مشت ثروتمند سرمایه دار صاحب و مالک کارخانه ها و زمین ها و بانک ها و موسسات تولیدی و خدماتی و بازرگانی و معادن و حمل و نقل نیستند، بلکه خود زحمتکشان مالک وسایل تولید هستند. پس در درجه اول مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید پایه این فرماسیون است.

 

2) اگر در سرمایه داری روابط استثمار و ستم حاکم است، در فرماسیون کمونیستی بین افراد جامعه روابط همکاری رفیقانه و کمک و تعاون متقابل برقرار می شود

 

3) اگر در فرماسیون سرمایه داری به علت مالکیت خصوصی و روابط بهره کشی، کار امری تحمیلی و ستمگرانه و زیر بار استثمار بسی سنگین است، در فرماسیون کمونیستی برعکس، بعلت آنکه کار از بار استثمار رهائی می یابد به امری آزاد و بسود اجتماع بدل می شود، در واقع کاری می شود که هر عضو جامعه داوطلبانه، آزادانه، با شور، به سود همگان و به سود خویش انجام می دهد.

 

4) اگر در فرماسیون سرمایه داری رشد تولید و ترقی نیروهای مولده، خود به خودی، ناموزون، پرهرج و مرج و برشالوده حداکثر سود سرمایه داران است، در فرماسیون کمونیستی این نحوه رشد جای خود را به رشدی می دهد که آگاهانه و علمی و به سود تمامی جامعه تنظیم و اداره می شود.

 

یعنی افراد جامعه با اتکاء به قوانین عینی طبیعی و اجتماعی و با آگاهی کامل از این قوانین به سود تکامل مادی و معنوی جامعه استفاده می کنند. در این فرماسیون مالکیت بر وسایل تولیدی، اجتماعی است، نه خصوصی و بنابر این با خصلت نیروهای مولده که آن هم اجتماعی است تطابق دارد. (یعنی تضاد اصلی فرماسیون سرمایه داری حل شده است) و همین تطابق، علت اصلی رشد مداوم اقتصادی است. سراسر حیات اقتصادی جامعه بوسیله برنامه جامعی رشد و تکامل می یابد.

 

(2)

 

از عمر جوامع سوسیالیستی بیش از نیم قرن یا چند دهه نگذشته ولی همین مدت تاریخی کوتاه حتی در شرایط محاصره امپریالیستی و عواقب آن، به آشکارترین و غیرقابل ترین وجه ثابت کرده است که مرحله اول این فرماسیون و مناسبات حاکم در آن، بر فرماسیون سرمایه داری برتری دارد و راه نجات از واپس ماندگی، راه ترقی سریع و تامین رفاه فزاینده توده ها و رهائی طبقاتی و ملی، گذار به این فرماسیون است.

 

البته رشد اقتصادی در جوامع سرمایه داری هم صورت می گیرد ولی جزء بسیار ناچیزی از آن و درآمدهای حاصله از ثروت های ملی و ترقی اقتصادی، آن هم در نتیجه مبارزات طولانی مردم، نصیب زحمتکشان می شود و قسمت اعظم نتایج این رشد و درآمدهای حاصله را مشتی سرمایه داران و صاحبان وسائل تولید تصاحب می کنند. در جوامع سوسیالیستی رشد اقتصادی، متوجه ارضاء هر چه کامل تر نیازهای مادی و معنوی همه اعضای جامعه است، نیازهائی که روز افزون است و برآوردن آنها از طریق رشد مداوم تولید بر شالوده عالی ترین تکنیک و آخرین دستاوردهای دانش بشری صورت می گیرد.

 

پس از فرماسیون های سه گانه برده داری و فئودالیسم و سرمایه داری که برشالوده بهره کشی و ستم طبقاتی قرار داشتند در فرماسیون کمونیستی، و از همان مرحله اول آن سوسیالیسم، اصل استثمار انسان برمی افتد. نخست هر کس به اندازه کارش و پس از آن که رشد مادی و معنوی جامعه به حد معینی رسید، هر کس به اندازه نیازش از نعم موجود بر خوردار می شود. هرگونه ستم ملی و نژادی و طبقاتی از بین می رود. آزادی واقعی و تساوی واقعی برای همه افراد جامعه تامین می شود. زیرا این را دیگر همه کس می تواند ببیند که تا وسایل تولید در دست عده معدودی سرمایه دار است و این مالکیت وسیله غارت اکثریت مردم و سیطره بر آنها است از تساوی نمی توان صحبت کرد و تا زحمتکشان مجبورند نیروی کار خود را بفروشند و فشار مناسبات استثماری را تحمل کنند، آزادی واقعی بدست نخواهد آمد. به همین جهات است که می گوئیم گذار از فرماسیون کمونیستی عالی ترین و ژرف ترین تحول و چرخش تاریخی در حیات جامعه بشری است. تاریخ واقعا انسانی بشریت از همین هنگام آغاز می شود و بهمین معنا است که مارکس تمامی فرماسیون های گذشته را "ما قبل تاریخ زندگی بشریت" نامیده است.

 

(3)

 

هنوز مرحله دوم، عالی، فرماسیون کمونیستی بوجود نیامده است. تاکنون در بخش مهمی از جهان که بیش از یک سوم جمعیت بشری را در بر می گیرد به فرماسیون سرمایه داری پایان داده شده، در یک رشته از کشورهای سوسیالیسم ساخته می شود، برخی از آنها به درجات پیشرفته ای از این مرحله رسیده اند و در اتحاد جماهیر شوروی پایه های فنی- مادی جامعه کمونیستی بنا می گردد.
در سوسیالیسم یعنی مرحله نخست فرماسیون کمونیستی:

 

- اولا هنوز مالکیت همه خلقی بر وسایل تولید کاملا شکل نگرفته،

 

- ثانیا وحدت کامل کار جسمی و کار فکری پدید نشده،

 

- ثالثا اصل توزیع به میزان کار هر کس است و نه نسبت به نیازهای او،

 

- رابعا برخی مقولات اقتصادی ناشی از سطح تولید و وضع اجتماعی نظیر کالا، سود، بها و غیره، هنوز باقی مانده و عمل می کنند،

 

- و بالاخره هنوز بقایایی از نظریات و عادات و عوامل روحی و اخلاقی جامعه کهن وجود داشته و تحول و نوسازی این عوامل نمی تواند با همان آهنگ و شتاب ساختمان پایه مادی و مناسبات نوین اجتماعی تولید صورت گیرد.

 

تمام این وجوه پنجگانه می تواند به ما تفاوت ها و تمایزی را که بین مرحله اول (سوسیالیسم) و مرحله دوم (کمونیسم) وجود دارد، نشان دهد.

 

(4)

 

در توضیح نکات گفته شده یاد آوری باید کرد که در مرحله سوسیالیسم (فاز اول فرماسیون کمونیستی):

 

1) مالکیت اجتماعی بر دو نوع اساسی است، اول دولتی یا همه خلقی و دوم گروهی یا تعاونی. در هر دو نوع، روابط بین افراد عاری از بهره کشی و ستم بوده و برهمکاری و کمک رفیقانه متکی است. روشن است که در اینجا صحبت از مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید است است. و اگر نه در جامعه سوسیالیستی مالکیت شخصی و فردی بر وسایل مصرفی و بر همه اشیاء و وسایل مورد احتیاج شخصی و خانوادگی و نیز در شرایط و مراحل معینی، مالکیت فردی بر وسائل تولید کوچک، به شرطی که وسیله ای برای استثمار نباشد، و نیزوابسته به شرایط این یا آن کشور، مالکیت تولید کنندگان و بازرگانان و پیشه وران کوچک و متوسط، که به رشد اقتصاد و پیشرفت کشورتحکیم سوسیالیسم کمک کند، باقی می ماند.

 

2) در مورد طبقات نیز تضادهای آشتی ناپذیر بعلت از بین رفتن بهره کشی از بین می روند، بدین ترتیب طبقات متخاصم دیگر در جامعه سوسیالیستی وجود ندارد ولی هنوز طبقات متمایز وجود دارد، منتهی اینها طبقات دوست و متحد هستند. علت این تمایز چیست؟ از یک سو وجود انواع مالکیت ها و منجمله تفاوت بین انواع مالکیت های اجتماعی (همه خلقی یا گروهی) موجب می شود که بین طبقاتی نظیر کارگران و دهقانان موسسات اشتراکی و کارکنان موسسات تعاونی تفاوت هائی موجود باشد. از سوی دیگر این تمایزبه علت آنست که هنوز تفاوت بین کار بدنی و فکری از بین نمی رود و وحدت ارگانیک بین این دو نوع کار به وجود نیامده و قشر روشنفکر باقی می ماند. خلاصه هنوز جامعه سوسیالیستی (مرحله اول فرماسیون) جامعه بی طبقه کمونیستی نیست.

 

3) از نظراصل توزیع هم تا وفور کامل نعم تامین نشود و تا کار به یک نیاز حیاتی افراد جامعه بدل نگردد، روشن است که نمی توان توزیع و مصرف را بر اصل "نیازهای هر کس" قرار داد. وجه مشخصه اصل توزیع در مرحله سوسیالیسم آنستکه از هر کس به میزان استعدادش کار خواسته می شود و به هرکس به میزان کارش داده می شود.
بهمین جهت نظارت دقیق بر میزان کار و میزان مصرف در این مرحله ضرورت اکید دارد و این خود از وظایف مهم دولت سوسیالیستی است.

 

4) توجه به عوامل روبنائی و آگاهی اجتماعی در مرحله سوسیالیسم اهمیت ویژه دارد. زیرا اگر چه در همان مرحله اول فرماسیون، ایدئولوژی سوسیالیستی حاکم می شود و در شعور افراد تسلط می یابد، ولی نظریات و آداب و عادات غیر پرولتری و بقایای معنوی و اخلاقی جامعه کهن هنوز مدت زیادی می ماند که مهر خود را بر چهره مرحله اول فرماسیون باقی می گذارد. به این عوامل باید اضافه کرد که بهره کشان سابق، در درون جامعه، با انواع وسایل دست به مقاومت مستقیم و غیرمستقیم می زنند، ارتجاع به دسایس خود ادامه می دهد و در صحنه جهانی هم سرمایه داری جهانی به تاثیرو اقدامات خویش ادامه می دهد و امپریالیسم بکار تخریبی می پردازد.
همه اینها، آن طورکه تاریخ نشان داده و منطق حکم می کند، سبب می شود که امر ساختمان سوسیالیسم امری آسان، بی لرزش و بی لغزش، بدون فراز و نشیب، بدون نقص و اشتباه نباشد.

 

تصوری غیر از این، تصوری خام، غیردیالکتیکی و ساده لوحانه خواهد بود. سوسیالیسم، این جامعه نوین و تابناک بشری راه خود را علیرغم مشکلات و یا مبارزات دشوار به جلو می کشاند. بعلاوه گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم نمی تواند به یکباره و به فوریت انجام شود. این جریانی است بغرنج و طولانی و متنوع که در طول آن مناسبات اقتصادی جدیدی شالوده ریزی می شود، فرهنگی نو پدید می آید، روبنای اجتماعی از بیخ و بن تغییرمی پذیرد و انسان خود را از نو می سازد.

 

شاخص های مرحله اول این فرماسیون یعنی جامعه سوسیالیستی عبارت است از: استقرار مالکیت اجتماعی بر وسایل اساسی تولید، دگرگونی تمام حیات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه و شکوفائی و ترقی سریع آن، حل مسئله ملی، رشد همه جانبه شخصیت انسانی، بسط روز افزون دمکراسی تحقق اصل "از هر کس به اندازه استعدادش، به هر کس به اندازه کارش."

 

علم و عمل، منطق و تاریخ نشان داده که جامعه سوسیالیستی می تواند مردم جهان را به سر منزل آزادی و نیکبختی برساند، استقلال و سربلندی را تامین کند، به واپس ماندگی مادی و معنوی پایان دهد. حتی همان مرحله اول فرماسیون کمونیستی یعنی جامعه سوسیالیستی برای کارگران کار و سربلندی، برای دهقانان زمین و تکنیک، برای روشنفکران افق وسیع کار خلاق و شکفتگی شخصیت و استعداد و برای همه زحمتکشان رفاه مادی و معنوی علم و فرهنگ معاصر و بهداشت عمومی و تامین آینده و اطمینان به فردا را به ارمغان می آورد.