امیر نیک آئین

یکصد گفتار

برای نخستین آشنائی با شالوده های فلسفه مارکسیستی لنینیستی

«بخش دوم»

وحدت و آشتی ناممکن
طبقات اجتماعی

 

فصل هفتم - تئوری مارکسیستی- لنینیستی

طبقات اجتماعی و مبارزه طبقاتی

 

درس ۷۲ مبارزه طبقاتی در نظام های مختلف

دو مسئله، یکی مبارزه طبقاتی در جوامع مختلف و دیگری اشکال سه گانه مبارزه طبقاتی، جای ویژه ای در تئوری مارکسیستی- لنینیستی طبقات و مبارزه طبقاتی دارد. البته بحث تفصیلی این مسائل در علومی نظیر جامعه شناسی و تاریخ و سوسیالیسم علمی انجام می شود. با این حال در علم فلسفه اجتماع و تاریخ نیز باید به رئوس مطالب اشاره کرد. مسئله اول و روند مبارزۀ طبقاتی در طول تاریخ در جوامع مختلف در واقع درستی این حکم لنین را نشان می دهد که می گوید: "محرک واقعی تاریخ، مبارزه انقلابی طبقات است.

(1)

در جوامع ما قبل سرمایه داری مبارزۀ طبقاتی اشکال گوناگون داشت. در برده داری، مبارزۀ بردگان از خراب کردن ابزار تولید گرفته تا قیام های عظیم توده ای نظیر قیام اسپارتاکوس اشکال مختلفی بخود گرفت. در صورتبندی فئودالیسم نبرد اساسی طبقاتی بین دهقانان و فئودال ها جریان داشت که اغلب زحمتکشان شهرها و پیشه وران به آن می پیوستند. قیام های زحمتکشان و بهره دهان و جنگ های دهقانی سراسر تاریخ فئودالیسم را پوشانده است. هر چند این جوامع پیشتر می رفت، مبارزه طبقاتی حادتر و آشکارتر صریح تر می شد. در طول هزاران سال، قیام توده های مردم، چه در برده داری و چه در فئودالیسم، نتوانست به استثمار پایان دهد و طبقات و نبرد طبقاتی را از حیات جامعه بزداید، زیرا که هنوز شرایط لازم فراهم نبود، سطح تولید هنوز امکان گذار جامعه به نظام فارغ از استثمار را نمی داد، توده مردم نه متشکل بودند و نه هدف مشخص و تئوری علمی راهنمائی داشتند؛ نه راه نیل به خواسته ها و آرمان های خویش را می دانستند و نه از حزب پیشاهنگ و ستاد رهبری مبارزه می توانست خبری باشد. همه این شرایط تنها در دوران معینی از رشد سرمایه داری ایجاد می شود. با اینهمه در فرماسیون های ماقبل سرمایه داری، مبارزه طبقاتی، قیام های بردگان و دهقانان، جنگ های توده ها و زحمتکشان و حق طلبان پایه های جامعه کهنه را متزلزل کردند و نقش عظیم مترقی- درجهت سیر تاریخ- داشتند و اساسی ترین نیرو را در تحرک و جلو راندن جامعه و آماده کردن زمینه تحولات تشکیل می دادند.

(2)

در جامعهء سرمایه داری که آخرین نظام مبتنی بر استثمار است، مبارزۀ طبقاتی شدت بی سابقه ای می یابد. پرولتاریا، طبقه کارگر جامعه مدرن سرمایه داری، که مترقی ترین، متشکل ترین و آگاه ترین طبقه جامعه است در راس این نبرد قرار دارد. این مبارزه در حیات اقتصادی، در امر تولید، در تکامل فن و بویژه در حیات سیاسی و اجتماعی و معنوی جامعه نقش محرکه عمده ایفا می کند. در تمام روندها و پدیده های اجتماع کنونی، اعم از بین المللی و ملی در هر سطح و زمینه ای، مهر این مبارزه عظیم طبقاتی هویدا است.

ویژگیهای مبارزه طبقاتی در مرحله کنونی چیست؟

ویژگی مهمی که مبارزه طبقاتی پرولتاریا علیه سرمایه داری و استثمار پیدا کرده یکی اینست که این مبارزه به نحو فزاینده ای با مبارزه عمومی خلق ها به خاطر استقلال ملی، با مبارزه به خاطر صلح عجین شده و در هم می آمیزد. لبه تیز این مبارزات و نبرد مشترک متوجه امپریالیسم و انحصارات است. همین امر اتحاد نیروهای هوادار سوسیالیسم و برچیدن استثمار را با نیروهای استقلال طلب و نیروهای دمکراتیک ضد استبدادی امکان پذیر می سازد. ویژگی دیگر اینکه در عصر حاضر مبارزه طبقاتی تنها مبارزه طبقات متخاصم در درون هر کشور نیست بلکه علاوه بر آن مبارزه ای است عام و جهانگیر. این نبرد عظیم که دارای شکل های اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک و فرهنگی و دیپلماتیک و غیره است در سراپای رشد جامعه بشری و سیر حوادث، در همه جا، تاثیر ژرف بجای می گذارد.

(3)

در مرحله معینی از رشد سرمایه داری، رشد مباره طبقاتی ناگزیر پرولتاریا را بسوی انجام انقلاب سوسیالیستی سوق می دهد. پس از انقلاب سوسیالیستی و اجتماعی کردن مالکیت وسائل تولیدی و سلب قدرت از طبقات بهره کش بتدریج راه بسوی جامعه بدون طبقه گشوده می شود. اما بلافاصله پس از این انقلاب مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم فرا می رسد که در این مرحله نیز مبارزه طبقاتی با اشکال و ماهیت تازه ای ادامه پیدا می کند. بورژوازی که پس از این انقلاب از اریکه قدرت سرنگون شده، البته به هیچ وجه با برقراری قدرت زحمتکشان سرسازگاری و آشتی ندارد و به محو مالکیت خصوصی بر وسائل تولید تن در نمی دهد و به مقاومت بیرحمانه و سرسختانه ای دست می یآزد. این خود یکی از علل ادامه مبازه طبقاتی در مرحله گذار به سوسیالیسم است.

وسائل بورژوازی در این نبرد علیرغم آنکه قدرت دولتی را از دست داده عبارتست از:

استفاده از مواضع اقتصادی، از ارتباطات با اقشار فوقانی کارمندان و روشنفکران و متخصصین ارتشی و کشوری از روابط با سرمایه داری حاکم در خارج. طریق عمل بورژوازی مغلوب در برابر پرولتاریا عبارت است از: فلج کردن حیات اقتصادی، کار شکنی، کودتا سازی، سوء قصد، خرابکاری، تاثیر در افکار توده ها، شایعه پراکنی، در همه این احوال و در مورد همه این طرق بوژوازی مغلوب به یاری سرمایه بین المللی و امپریالیسم متکی است.

اما از آنجا که پرولتاریا پس از انقلاب سوسیالیستی از لحاظ سیاسی مسلط است و مواضع کلیدی اقتصاد را بدست می گیرد، علیرغم آنکه در دوران گذار مبارزه طبقاتی از بین نمی رود، متناسب با شرایط نوین، اشکال و حیطه عمل تازه ای پیدا می کند. در این مرحله، اشکال نوین مبارزه طبقاتی عبارتند از سرکوب مقاومت بهره کشان که حتی ممکن است کار را به جنگ داخلی به مثابه حادترین شکل مبارزه طبقاتی بین پرلتاریا و بورژوازی بکشاند، مبارزه برای تحولات سوسیالیستی کشور، برای بدست گرفتن رهبری توده های غیر پرولتری، برای استفاده از کارشناسان بوژوا و جلب آنان به کار بخاطر اعتلای کشور، برای پیشبرد ایدئولوژی پرولتری و پیروزی در زمینه اندیشه ای، برای رشد و تعالی اجتماع و بهبود مداوم وضع زندگی مادی و معنوی زحمتکشان. بنابر این در مورد مبارزه طبقاتی در مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و وجود دیکتاتوری پرلتاریا باید از دو افراط برحذر ماند. یکی غلو در آن، به این معنا که گویا به میزانی که جامعه پیش می رود و سوسیالیسم موفقیت های تازه ای کسب می کند، مبارزه طبقاتی شدت بیشتری می یابد، حادتر می شود. (همانطور که در عمل و در دوران کیش شخصیت استالین دیده شد چنین نظری محمل ناصوابی برای روش های ضد قانونی و سرکوب های بی اساس و عدم احترام به حقوق دمکراتیک مردم پرولتاریا بوجود میآورد.) دیگری نادیده گرفتن یا کم بها دادن به آن، به این معنا که عرصه بسیار وسیع و متنوع این نبرد درک نشود و مطابق شرایط نوین و متناسب با اشکال تازه آن عمل نگردد. (چنین برداشتی درعمل منجر به شکست در این یا آن سنگر مبارزه واقعی طبقاتی می گردد.)

پس از گذار از این مرحله و بدنبال تحولات عمیق و دورانساز حاصله، در جامعه دو طبقه دوست یعنی کارگران و دهقانان و همچنین روشنفکران زحمتکش سوسیالیستی باقی می مانند که دیگر بین آن ها مبارزه از نوع مبارزه بین طبقات متخاصم وجود ندارد زیرا که هیچیک از آن ها استثمار کننده کار دیگری نیست و هیچیک چنان مناسبات ویژه ای با وسائل تولید، یعنی چنان اشکال مالکیتی ندارد که بتواند ستم گر و بهره کش گردد. همه آن ها در ضمن تفاوت ها و منافع ویژه خود، در رشد مداوم جامعه و پیشرفت به سوی کمونیسم و برانداختن هر گونه تفاوت طبقاتی و در نتیجه محو کامل "طبقه اجتماعی" نفع مشترک دارند.

آیا در این مرحله هرگونه شکلی ازمبارزه طبقاتی ازبین می رود؟

تا هنگامی که درجهان سیستم سرمایه داری وجود دارد، مبارزه طبقاتی زحمتکشان علیه بورژوازی امپریالیستی ادامه خواهد یافت و این یکی از ویژگی های نبرد طبقاتی در زمان حاضراست: نبردی در پهنه گیتی. پس از محو طبقات بهره کش و اصل بهره کشی فرد از فرد در داخل، لبه تیز مبارزه متوجه صحنه بین المللی می شود و همچنین عرصه وسیع مبارزه ایدئولوژیک را در بر می گیرد. از اشکال متنوع نبرد در صحنه بین المللی قبلا نام بردیم. همزیستی مسالمت آمیز یکی ازاشکال این مبارزه دائمی طبقاتی است که هدفش طرد جنگ از حیطه مناسبات بین دول بوده و تحقق آن افشای مداوم توطئه های امپریالیست ها و تقویت هوشیاری و هم بستگی با تمام نیروهای هواخواه سوسیالیسم، دمکراسی، صلح و استقلال و توجه به نیروهای دفاعی و مقاومت در مقابل هرگونه تجاوز را ضرور می کند. این شیوه نبرد طبقاتی (همزیستی مسالمت آمیز بین دول) عرصه ایدئولوژیک را در بر نمی گیرد یعنی در عرصه ایدئولوژیک هیچگونه همزیستی نمی تواند وجود داشته باشد.

کمونیستها با تکیه به وجود عینی طبقات و با درک اهمیت و نقش مبارزه عینی طبقاتی در اجتماع، به خاطر ایجاد جامعه بدون طبقه، به خاطر از بین بردن مبارزه طبقاتی و ایجاد وحدت واقعی بین همه افراد جامعه- که جز از راه نابودی استثمار و ستم ممکن نیست می رزمند.

 

 * از انتشاراتِ حزب تودۀ ایران