چند نکته در رابطه بهمصاحبۀ جناب آقای فرید احمد مزدک
(نسیم سحــــر)
افغانستان یکی از عقب مانده ترین و فقیر ترین کشور های دنیاست که نه تنها فقر اقتصادی بلکه فقر فرهنگی و اجتماعی هم مسلط بوده است و تاهنوز بی عدالتی ها در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و ملی در آن بیداد می نماید .
حزب دموکراتیک با درک این وضعیت یک برنامه نسبتا دموکراتیک برای حل این معضلات مطرح کرد که با تاسف دستخوش حوادث ناگوار چند دهه اخیر گردید.
آقای مزدک یکی از فعالین برجسته آن حزب نقش معین سازنده و همزمان ویرانگر را در آن ایفا نمود.
این حقیقت را نباید انکار کردکه او یک سخنور ماهر، فصیح کلام و تحلیلگر ورزیده است که نمیتوان تمام تحلیل او را زیر سوال برد ولی جا دارد به چند نکته مهم اشاره نمود:
یک: آقای فرید احمد مزدک از عینک قومی به قضایای افغانستان نگاه میکند و نه از دیدگاه یک چپی وابسته به حزب اسبق که وی افتخار لقب آنرا تا هنوز با خود حمل مینماید. بر اساس اندیشه چپی ریشه تمام بیعدالتی ها در تصاحب مالکیت اساسی تولید مادی در دست اقلیت ظالم و ستمگر بوده و این بیعدالتی ها را نباید در ریشه قومی جستجو نمود.
دو: جناب آقای مزدک بن بست را در خود موجودیت «افغانستان» با جغرافیای موجودش می بیند.
او به «فکر باطل افغانستان» طی یک صد سال اخیر (یعنی درست از زمان امان الله خان که اصلاحات عمیق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را مطرح و بردگی را ملغی قرارداد) تعرض مینماید. و آیا قبل از آن ایجاد این جغرافیه بنام افغانستان فکر خوبی بود و مشکلاتی وجود نداشت؟
به احتمال قوی اقای مزدک حل این «بن بست» را در تجزیه افغانستان می بیند.
سه: جناب آقای مزدک میگوید که فروپاشی اول نظام (حکومت داکتر نجیب) وقتی آغاز شد که «ایدئولوژی حاکم بر حزب محو و به بن بست رفت». با این حرف او کاملا موافقم ولی آیا او در محو این ایدئولوژی حاکم نقش نداشت؟
چهار: به گفته ایشان در سقوط اول تک قومی پشتونی نقش داشت و آیا او بنابر روابطی که با «شورای نظار» داشت، نمیتوانست آقای مسعود را ترغیب به پذیرش مصالحه نماید و پست های پیشنهادی داکتر نجیب را بپذیرد و تا از خونریزی بعدی جلوگیری میشد و هم تناسب قدرت را از لحاظ ترکیب قومی به نفع اقوام دیگر تغییر می داد؟
پنج: آقای مزدک میگوید که همه در حزب «سیمپاتی» قومی داشتند. او خود بعنوان معاون حزب وطن در روز های واپسین حاکمیت جمهوری این «سیمپاتی» را به وضاحت کامل به نمایش گذاشت.
گفتنی است که آقای احمدشاه مسعود نیز او را بنام «اجنت» خود در بیروی سیاسی حزب به شکل خیلی توهین آمیز نام برده بود که با تاسف آقای مزدک تاهنوز به این اتهام آقای مسعود پاسخ نداده است.
شش: تا کنون هیچ فردی، زعامت کارمل فقید را به قوم گرایی متهم نکرده است. اما آیا این آقای مزدک نبود که بخاطر برکناری کارمل فقید از پست ریاست حزب و دولت نقش فعالانه بازی نمود؟ آیا به پاس همان خدمات نبود که از ریاست سازمان جوانان به بیروی سیاسی و دارالانشا و بالاخره به معاونیت حزب راه یافت؟ آیا او به اشاره رهبران شوروی زمان گرباچوف در تضعیف و نابودی حزب دموکراتیک سهم نگرفت؟
و یا اینکه این مقام را بخاطر فرستادن «جوانان» سرسپرده سازمان جوانان و آن نظام را به «جبهه پنجشیر» و دیگر جبهات جنگ برای شهادت شدن نصیب گردید؟
هفت: آقای مزدک اخلاقاً حق ندارد که زیر لقب معاون پیشین حزب (و یا داکتر نجیب) مصاحبه نماید و بهتر است بنام «اجنت» و یا «نماینده شورای نظار در حزب» مصاحبه نماید.
هشت: آقای مزدک هم در زمان قدرت حزب دموکراتیک به دستور زمامداران شوروی آنزمان عمل میکرد و اکنون هم به اشاره زمامداران فعلی روسیه در قسمت تجزیه افغانستان و ایجاد یک زون امنیتی برای تاجیکستان و روسیه فعالیت میکند.
نُه: سرانجام او منافع ملی افغانستان را قربانی دیدگاه قومی خود میسازد و در اظهاراتش نه اندیشه چپی بمشاهده میرسد و نه اندیشه ملی و افغانستان شمول.
برایش صحتمندی و تندرستی آرزو مینمایم.
با حرمت فراوان،
نسیم سحر
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat