تتبع وتهیه: رحمت ایماق



تصویر برگرفته شده از گوگل
 

وسایل اطلاعات جمعی و رسانه ها یکی از مناطق کلیدی را، در جامعه، جایی که قدرت سیاسی به دست طبقه حاکم اعمال می شود اشغال می نماید. این وسایل جمعی از ایدئولوژی طبقۀ خویش و منافع طبقاتی آن، و حفظ آن دفاع می نمایند.

میدیا و یا وسایل اطلاعات جمعی، از دهه های ۳۰م قرن ۱۹ تا اواخر قرن ۱۹، دوران رقابتی نظام سرمایه داری، بسیار زیاد قابل توجه نبود. در آن زمان دانشمندان بزرگ: مانند کارل مارکس، فریدریش انگلس و دیگران حتی می توانستند در روز نامه های اصلی نظام های سرمایه داری، در انگلستان، دولت زمان پروس آلمان و در امریکا در نقد از نظام سرمایه داری، در روز نامه های اصلی نظام حاکم، مقاله بنویسند. مثال: کارل مارکس بعد از شکست انقلابات در اروپا، سالهای ۱۸۴۹ -۱۸۴۸م زمانی که وارد انگلستان شد، تا سالهای ۱۸۵۲ الی ۱۸۶۲م به روز نامۀ "نیویارک هرالد تریبیون" مقاله می نوشت. احزاب کمونیست و کارگری، اتحادیه های کارگری وسیعاً، در اروپا و امریکا نشرات خودشان را داشتند.

در سالهای اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ م زمانی که نظام سرمایه داری وارد مرحله انحصاری می گردد، همپا با مرحله امپریالیستی نظام، "امپریالیسم رسانه ای" را به گونه ای سازمان یافته و متراکم، به حیث ابزار مهم در مبارزه بر علیه نیروهای چپ انقلابی رادیکال و متحدان آن ها، که از منافع طبقه کارگر و زحمتکشان کشور های خود و جهان دفاع می نمودند، ایجاد نمود.

بعد از جنگ جهانی دوم، امپریالیسم جهانی به صورت گسترده میدیای امپریالیستی را در مبارزه بر علیه نیروهای کمونیست و سوسیالیست رادیکال، غرض استفاده در کشور های سرمایه داری و جهان ایجاد نموده، با شیوه های اطلاع رسانی دروغ و وارونه (Misinformation and Disinformation)، برای رضائیت سازی (Manufacturing Consent) و مخالفت های ساختگی (Manufacturing Dissent) جلب حمایت مردم از نظام حاکم، "دموکراسی رسمی"، پارلمانی، در حقیقت به مثابه ابزار جنگی، جنگ روانی و سایکو لوژیک، از جمله در افغانستان، و سایر کشور های تحت اشغال مورد استفاده قرار داده، و می دهند.

(ادوارد پالمر تامپسن (۱۹۲۴-۱۹۹۳) مورخ بزرگ انگلیسی که کتاب کلاسیک (طبقه کارگر انگلیس چگونه به وجود آمد) را نوشته، باری در رابطه به فریب و نیرنگ نظام سرمایه داری چنین گفته بود:

"بالا ترین و شنیع ترین ضربتی که بر زندگی سیاسی ما وارد می شود، نه از راز های نهان و ناگفته است، که از طرف دستگاه حاکم از ما پنهان شده، بلکه از حقایق ناقصی است که به صورت متداوم برای ما گفته می شود. این ها همه از قبل معماری شده و هضم شده بوده و بعد آن را تهوع نموده و به مثابه تفالۀ مجاز، به خورد ما می دهند. بخشی از همین تفاله ها در ستون دفاعی (سرمقاله)، توسط خبرنگاران روزنامه های نظام حاکم، به مثابه حقیقت اصلی برای ما جا زده می شود."

در دهه ۸۰ عیسوی، با استفاده از انترنیت، انکشافات عظیمی در عرصۀ فنآوری اطلاعاتی و رسانه ای پدید آمده و به حیث یکی از ابزار مهم، و اکنون در استراتیژی نظامی، در زمرۀ وسایل جنگی متعارف، در پهلوی ابزار نظامی از آن استفاده می شود. از این وسیله در کشور ما افغانستان بصورت وسیع در جهت فریب ذهنیت عامه استفاده صورت گرفته و می گیرد. دانشمندان جبهۀ مردمی ما باید درین مورد تحقیقاتی را انجام بدهند، آنگاه خواهیم فهمید که به وجود رسانه های بدیل، در خنثی سازی این توطئه ها چقدر نیاز است و چه نقش کارساز و مهمی را میتوانند بازی نمایند.

رضائیت سازی ساختگی:

پروفیسور نوام چامسکی، استاد زبان شناسی معاصر در انستیتوت (ام آی تی) امریکا نظریه پرداز، منتقد و مبارز بی امان نظام سرمایه داری و "جهانی شدن"، که کمتر شخصیت های مانند او در این رابطه کار نموده اند، و پروفیسور ادوارد هیرمان، که استاد باز نشستۀ اقتصاد سیاسی و متخصص تحلیل شیوه های به کار گیری وسایل اطلاعات جمعی است، اثر تحقیقی مشترکی نوشته اند:

"رسانه های جمعی، به عنوان یک سیستم، برای بر قراری روابط، پیام ها و علایم نظام حاکم به کار گرفته می شوند. کار و وظیفۀ وسایل اطلاعات جمعی آن است که مردم را سرگرم، مات و متحیر بسازند. با اطلاع رسانی غلط، خنثی سازی افرادی با ارزشها، باورها و اصولی که نظام را به چالش می گیرند، آنها باید در"جامعه" منحل گردند (جامعه مدنی بورژوازی). در جهانی که امروز از اثر تمرکز ثروت، در گیری های عمدۀ حاکمیت، این حاکمیت ها برای دفاع از منافع طبقاتی شان، نیاز به آن دارند که این معضل را بر طرف نمایند و برای بر آورده شدن این هدف، پرو پاگند سیستماتیک و دوام دار را نیاز دارند."

رضایت سازی، مدل تبلیغات توسط رسانه های انحصاری امپریالیستی می باشد تا افکار عامه را، به منافع خود شان توجیه کنند، تا مردم به ارزش ها و اعتقادات خود باور پیدا ننمایند.

دموکراسی رسمی- پارلمانی، که اکنون دیگر مردم، بخصوص طبقه کارگر و اکثریت پائین جامعه، به آن باور ندارند، وعدۀ رفورم ها و تعدیلات در حقوق کار، بالا بردن مزد، خدمات بهداشتی . . . را در موسم های انتخاباتی برای مردم می دهد که اکثراً مورد اجرا قرار نمی گیرد. برای جلب حمایت مردم، احزاب اصلی و حاکم رفورم های موقتی و گذرا را به وجود می آورند، ترس مردم را از وحشت تروریسمی که بدست خودشان ایجاد گردیده، تشدید می کنند. از تحریک دروغین احساسات وطن دوستی و میهنی، امنیت ملی، پولیسی ساختن کشور، مانند آنچه که امروز در امریکا، و کشور های اروپایی به وجود آورده اند، براه انداختن جنگ های داخلی توسط گروه های تروریستی ساخته و پرداخته دست خود شان، و بعد ادعا های دروغین دفاع از (صلح جهانی ؟؟) ملت سازی و بردن "دموکراسی؟؟" به کشور های مانند افغانستان، و سایر کشور های تحت اشغال شان، کمک های بشر دوستانه به این کشورها . . . و غیره، استفاده می برند.

اپوزیسیون ساختگی یا تقلبی:

الیگارش ها و انحصاراتی که نظام را به مثابه حاکمیت برای دفاع از منافع شان، یعنی سلطه بر جهان، به هدف کنترول و غارت منابع آن، بدست آوردن سود، در دست دارند، برای قانونیت بخشیدن به نظام حاکم، شیوه های حاکمیت آنها و حفظ آن، جلب طرفداری از نظام و حفظ به اصطلاح "اپوزوسیون" و مخالفین و فعالیت های شان بر ضد نظام را، در یک سطح محدود، تا جائی که منافع نظام حاکم را به مخاطره نیاندازد،اجازه می دهند.

هدف استراتیژیک امپراتوری سرمایه و کشورهای تحت فرمان و مستعمرۀ آن مانند کشور ما افغانستان و حاکمیت دست نشانده اش، جلو گیری از ایجاد و انکشاف نیروهای اپوزیسیون رادیکال – مردمی، در کشورهای تحت فرمان امپراتوری و کشور های مستعمره و وابسته به آن می باشد. زیرا احزاب و سازمان های رادیکال و نهاد های طرفدار آن ماهیت نظام را افشاء نموده و خواهان تغییرات بنیانی و رادیکال در جامعه هستند.

در صورت موجودیت چنین احزاب و سازمان های، آنها ماهیت نظام را افشا نموده، پایه های آن را متزلزل می سازند؛ پس حاکمیت از آن جلو می گیرد.

در یک کلام، نا رضایتی ساختگی و یا مخالفین دروغین نظام، حاکم ساختن سلطه خویش، به مثابه "دریچه های رفع خطر"، برای حفظ نظام حاکم و جلو زدن طغیان تو ده های مردم است، که در کل نظام سرمایه مالی جهانی، به ویژه میدیای آن، و کشور های وابسته مانند افغانستان به آن خدمت می نمایند. مثال های فروان از این اپوزیسیون ساختگی، معاش بگیر به دست سازمان های مخفی امپریالیستی و ارتجاعی، و نهاد های مزدور، تحت نام "احزاب"، "نهاد ها، گویا شخصیت ها و "جامعۀ مدنی" (برخی ها حتی مفهوم جامعه مدنی را هم نمی دانند و آن را "جامعۀ معدنی" می گویند) و میدیای خصوصی در کشور خود داریم.

گردانندگان و صاحبان آن در اکثر این تلویزیونها، افرادی را به نام "متخصصان" و "آگاهان" سیاسی، اقتصادی، نظامی و مقاله نویسان و . . . حاضر نموده و ذهنیت ها را از طریق آنها به نفع اشغال و حضور امپر یالیسم در کشور ما توجیه می کنند.

میکانیزم ایجاد اپوزیسیون ساختگی و منابعی که آن ها را تمویل می نمایند:

بخش بزرگ هزینۀ مالی دونرها و نهادهای متذکره از طرف انحصارات بزرگی مانند: شرکت های بزرگ اسلحه سازی، انحصارات بزرگ نفتی، پیمان کاران امنیتی- نظامی که تعداد ایشان فوق العاده گسترده بوده، از طریق نهاد های مانند: موقوفه ملی برای دموکراسی (National Endowment for Democracy)، بنیاد کارنیگی، فورد، راک فیلر، نماینده گی امریکا برای توسعه بین المللی (USAID)، مک کارتی . . . و دیگران، چینل گردیده، و به سازمان های به اصطلاح غیر دولتی (N G O)، که آن ها به صورت گسترده در خارج، منجله افغانستان، فعال بوده و در حقیقت به عنوان بخشی از نیروهای اشغالگر در کشور های جنوب فعالیت دارند، تمویل می گردد.

حامد کرزی و شبکۀ بزرگ او را همین سازمان ها، از قندهار آغاز و در سراسر افغانستان پهن نمودند و همین اکنون او به حیث یکی از نفرات مهم امپریالیسم امریکا (حزب جمهوریخواه- که اکنون قدرت را توسط راست ترین شخص مانند دونالد ترامپ فاشیست که بحیث گارد جدید قصر سفید ایفای وظیفه می نماید)، می باشد که در پشت پرده نظام پوشالی و اوضاع را نظارت می نماید.

این سازمانها (ان جی او) در کشور های تحت اشغال، و حتی در کشور های که سلطه امپریالیسم امریکا و متحدین غربی آن را تا هنوز نپذیرفته در صدد برانداختن آن هستند، گویا "جامعۀ مدنی" را به وجود آورده، نخبه گان آن ها را در خدمت گرفته، نظر به اهمیت شان در درون نظام وحاشیۀ آن قرار می دهند.

در کشور های دیگری مانند وینزویلا، و سایر کشورهای امریکای لاتین، احزاب دست راستی مخالف دولت را در این کشور ها حمایت مالی نموده، تا قادر شوند این نیروهای دست راستی قدرت را در آن کشورهای که نیروهای ترقی خواه و پوپولیستی، در رأس قرار دارند، حاصل نمایند.

دیلما روسف زن ترقی خواه، اولین زن بحیث رئیس جمهور برازیل با پیشینه جنگ های چریکی در برابر دیکتاتوری طرفدار امپریالیسم امریکا، از حزب کار آنکشور که سیاست های مستقل ملی را برای انکشاف اقتصادی اجتماعی به نفع زحتکشان آنکشور دنبال مینمود، با توطیه کودتا توسط ثروتمندان سفید پوست نژاد پرست، در اواخر ۲۰۱۶ بر انداختند، و به عوض این خانم شریف، میشل تیمور از سرمایه داران، و ملاک بزرگ وابسته به انحصارات امریکایی تعیین گردید.

هدف از سر گیری روابط با کوبا، بعد از ۶۰، برای همین هدف بود تا از این طریق، ایجاد سازمانهای نا راضی ضد دولتی، کوبای سوسیالیستی را بی ثبات سازند.

دوستان، و رفقای محترم!

در همچو یک دوران تاریخی و سرنوشت ساز، حضور احزاب و سازمان های انقلابی و وسایل نشرات، اتحاد، و همبستگی، و هماهنگی نشرات جمعی - بدیل ضد امپریالیستی ،مانند آب حیات در جامعۀ بیمار ما هستند ضروری و حیاتی است.

آنها با حد اقل امکانات، وظایف خطیر و سترگ میهنی و دفاع از میهن شان، از افغانستان در افشای توطئه های بین المللی امپریالیسم بر علیه کشورمان، حتی در منطقه و جهان را دارند، و این ضرورت اشد برای یک هم آهنگی استرا تیژیک کلی دارد.

یادداشت:

به این جاسوس که همزمان  دو نقش را بازی مینماید، نگاه کنید: سردستۀ شبکۀ جاسوسی سراسری و سری اجنبی و درزمنش رئیس جمهور دولت نا مشروع تحت حاکمیت بیگانۀ متجاوز در افغانستان.

کریدت فوتو: مجله آن لاین امریکایی (The Atlantic).

 تحلیل گران اوضاع سیاسی افغانستان، بر این نظر اند که کرزی به کمک و حمایت حامیان خارجی اش، عمدتاً ایالات متحده امریکا، شبکه وسیع سراسری را، متشکل از بی رحم ترین جنرالان، جنگ سالاران، جاسوسان حرفوی و تربیت شده، مافیای مواد مخدر، والیان، سران اقوام و قبایل مخلتف افغانستان، و حلقات مذهبی به وجود آورده است. در حقیقت این شبکه بسیاری از مسائل دولت و کشور را به مثابۀ وسیله و دست نامرئی، بدون توسل به ابزار دولتی، از طریق همین شبکه اجراء مینماید. آنان علاوه میدارند که رنگین دادفر سپنتا در نقش مشاور امنیت کر زی، یکی از مهره های اساسی و خطر ناک این شبکه می باشد.

 اینها نمونه های شیوه کار تجاوزات سری و عریان امپریالیسم در افغانستان، که همزمان بحیث یک جنگ روانی و سایکولوژیکی بکار گرفته می شود.

غنی نیز از سرمایه های از قبل تهیه دیده شده بود، و او قبل از آمدنش به افغانستان کتابی را بنام (Fixing Failed States) و یا اعمار کشور های ورشکستۀ که در حقیقت در راستای بر نامه نیو لیبرالیسم جهانی – کشور های که تحت تجاوز قرار گرفته می باشد. این جنایت کار بعد از این مدت ماموریت اش از طرف اجنبی در مقام وزیر مالیه و اکنون رئیس جمهور طبق آجندای تجاوز ملت و کشور ما را به این حالت کشانیده است.

همین اکنون کرزی بحیث عامل "دولت پنهان" در درون نظام دست نشانده افغانستان فعالیت داشته و آنرا به گونه دست نا مریی رهبری می نماید.

کتابی که اشرف غنی برای متیقن ساختن اربابش امریکا تحت عنوان: «ترمیم و یا اعمار کشور های از هم فرو پاشیده و یا ور شکسته» قبل از انتخابش بحیث رئیس جمهور نوشته بود.

به یقین سوژه آن از طرف اربابش امپریالیسم امریکا برایش سپرده شده بود، و قبلاً گفته بودم که غنی یکی از شاگردان زلمی خلیل زاد سابق مشاور امنیت ملی امریکا، و از جمله بنیان گذاران (پروژه قرن جدید امریکایی) است.

  

از قلم همین نویسنده:

* اخوان المسلمین و روابط تاریخی اش با استعمار و امپریالیسم

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org