از صفحات تاریخ

21 - 05 - 2007

 حوادث در افغانستان چگونه شکل گرفت؟

 (حقايق که بايد گفته ميشد: در حاشيه عفو جنايتکاران جنگي توسط ولسي جرگه )

تدوين کننده و پژوهشگر : ) دوشي چي)

قسمت پانزدهم

رابرت گيتس چگونه وزير دفاع شد؟

رابرت گيتس

 )تلاش کردم تا در اين نبشته هاي تاريخي زيباترين اشعار و ناياب ترين تصويرها تهيه و به پيشگاه شما عزيزان تقديم گردد. هدف از انتخاب تصوير مستند سازي و حقيقت نگاري را افاده مينمايد و مزين شدن با اشعار شيوه ي جديد ي است تا از يکطرف بحث هاي تاريخي را با شعر صيقل داد و از جانب ديگر خواننده را از يک نواختي بيرون کرد (

گویی سکوت قرن ها بود
 در دخمه های تیره اش، در آسمانش
در ابرهایش، در شبان سهمگینش
 در بادهایش، در فضای بیکرانش
چون نعره بر می داشت باد سرد مغرب
 گویی که بر می خاست بانگ ارغنون ها
آنجا که می افتاد روزی قهرمانی
 امروز، می افتد به خاموشی ستون ها
آنجا که روزی بال و پر می زد عقابی
امروز، شبکوریست جنبان در سکوتش
آنجا که زلف دختران در پیچ و خم بود
 امروز، لرزد تار و پود عنکبوتش
آن دخمه ها، آن سایه ها، آن آسمان ها
وان رازداران شگرف خلوت او
 آن خنده های باد در بیغوله ی شب
 وان غول ها در تیرگی هم صحبت او
 آن سقف ها، آن پیشخوان ها، آن ستون ها
 آن طاق های ریخته در ظلمت شام
آن برق چشم گربه های سهمگین روی
وان نور اخترها در آفاق شب فام
آن کوره راه بیکرانه
 راهی که می لغزد به جنگل های خاموش
راهی که می پیچد چو ماری بر تن شب
 راهی که می گیرد افق ها را در آغوش
 آن شعله های آتش دزدان دریا
 بر ریگ ها، بر ریگ های خشک ساحل
در لابلای تک
درختان زمین گیر
در سایه های قلعه های تیره گون دل
اینها همه، می خواندم چون قاصد مرگ
 بار دگر با خنده ی پر مایه ی خویش
 من کیستم ؟
بیگانه ای گم کرده مقصود
یا رهروی نا آشنا با سایه ی خویش
. نادرپور

در حالی که دولت بوش، رسانه‌ها و تقريباً همه دمکرات‌ها از توضيح ارتباط جنگ عراق با نفت طفره می‌روند، اعضای هميشه پراگماتيک «گروه مطالعاتی عراق» سهمی در اين سکوت ندارند.
صفحه يک، فصل اول گزارش«گروه مطالعاتی عراق» اهميت عراق برای منطقه، آمريکا و جهان را چنين يادآور می‌شود: «عراق دومين ذخاير بزرگ شناخته شده نفت جهان را دارد.» گروه سپس درباره آنچه که آمريکا برای به دست آوردن آن ذخاير بايد انجام دهد، توصيه‌های بسيار مشخص و راديکالی را مطرح می‌کند. اگر آن توصيه‌ها عملی شوند، صنعت ملی نفت عراق تجاری شده و به روی شرکت‌های خارجی باز خواهد شد.
گزارش، وجود فيل در اتاق را برای همه علنی می‌کند: اين‌که ما برای نفت می‌جنگيم، می‌کشيم و کشته می‌شويم. گزارش به زبان ساده می‌گويد دولت آمريکا بايد از همه امکاناتی که در اختيار دارد استفاده کند تا منافع نفتی آمريکا و شرکت‌های نفتی آن را تضمين کند.
توصيه شماره 63 گزارش از آمريکا می‌خواهد «به رهبران عراق در بازسازی صنعت ملی نفت عراق به عنوان يک بنگاه تجاری، کمک کند» و «سرمايه‌گذاری جامعه بين‌المللی و شرکت‌های انرژی بين‌المللی در بخش نفت عراق را تشويق نمايد.»

 اين توصيه، صنعت ملی نفت عراق را به يک واحد تجاری که شرکت‌های خارجی می‌توانند بخشاً يا کلاً آن را خصوصی کنند، تبديل خواهد کرد.اين توصيه، پژواک خواست‌هايی است که قبل و بلافاصله بعد از حمله به عراق مطرح می‌شد. «گروه کار نفت و انرژی» وزارت امورخارجه آمريکا نيز در فاصله دسامبر ۲٠٠۲ و آوريل ۲٠٠٣ گفت: عراق «بعد از جنگ، بايد هرچه سريع‌تر به روی شرکت‌های نفتی بين‌المللی باز شود.» شيوه خصوصی‌سازی مورد نظر آن، نوعی قراداد نفتی بود به نام «موافقت‌نامه مشارکت در توليد». شرکت‌های نفتی بين‌المللی اين نوع قرادادها را ترجيح می‌دهند، اما تقريباً همه کشورهای توليد کننده نفت در خاورميانه آن‌ها را رد می‌کنند، زيرا اين نوع قراردادها سهم شرکت‌های نفتی در سود و کنترول را بيش‌تر از سهم دولت‌های می‌کند. در مارچ ۲٠٠٣، «بنياد ميراث» (Heritage Foundation) نيز گزارشی منتشر کرد که خواهان خصوصی‌سازی کامل بخش نفتی عراق می‌شد. ادوارد ميس يکی از نمايندگان اين بنياد در «گروه مطالعات عراق» و ديگری جيمز کارافانو است، که به کار اين گروه کمک کرد. برای آن‌که خصوصی‌سازی نفت عراق عملی شده و در همه ميدان‌های نفتی عراق به اجرا گذاشته شود، لازم است که قانون اساسی تغيير کرده و يک قانون ملی نفت جديد به تصويب برسد. قانون اساسی در مورد نحوه توزيع درآمد آتی از ميدان‌هايی که در آينده مورد بهره‌برداری قرار خواهند گرفت و تقسيم آن بين مناطق يا تعلق آن به دولت مرکزی، مبهم است.
اين موضوع مهمی است که به تريليون‌ها دالر مربوط می‌شود، زيرا از ۸٠ ميدان نفتی شناسايی شده عراق، تنها ١٧ ميدان مورد بهره‌برداری قرار گرفته اند. توصيه شماره ۲۶ «گروه مطالعات عراق» خواهان «بازبينی فوری» قانون اساسی عراق می‌شود. توصيه شماره ۲۸ خواهان قراردادن کنترول بر درآمدهای نفتی در دولت مرکزی می‌شود. توصيه شماره ۶٣ از دولت آمريکا می‌خواهد «در تهيه پيش‌نويس قانون نفت عراق، به دولت عراق کمک کند.» اين گام آخر، برداشته شده است.

دولت بوش حدود يک‌سال پيش، بنگاه مستشاری «برين پوينت» (Bearing Point) را برای کمک به وزارت نفت عراق در تدوين و تصويب يک قانون ملی نفت جديد، استخدام کرد. طرح‌های اين قانون جديد برای اولين بار در يک کنفرانس خبری در اواخز سال ۲٠٠۴ در واشنگتن اعلام شد. عادل عبدالمهدی، وزير ماليه عراق (که در حال حاضر معاون رييس‌جمهور است) در حالی که مقامات وزارت امورخارجه آمريکا او را همراهی می‌کردند، توضيح داد چگونه اين قانون صنعت نفت عراق را به روی سرمايه‌گذاری خصوصی خارجی باز خواهد کرد. اين کار، به نوبه خود «برای سرمايه‌گذاران آمريکايی و بنگاه‌های آمريکايی، و مطمئناً برای شرکت‌های نفتی نويد بخش خواهد بود.» قانون جديد موافقت‌نامه‌های مشارکت در توليد را اجرا خواهد کرد. نکته‌ای که باعث استيصال دولت آمريکا و شرکت‌های نفتی آمريکايی شده، اين است که اين قانون هنوز به تصويب نرسيده است. در ژوئيه، ساموئل بد مان، وزير انرژی آمريکا در بغداد اعلام کرد که مديران شرکت‌های نفتی به او گفته اند که شرکت‌های آن‌ها بدون تصويب قانون جديد نفت، وارد عراق نخواهند شد. مجله «پتروليوم اکونوميست» متعاقباً گزارش داد که شرکت‌های نفتی در تصميم برای فعاليت تجاری در عراق به تصويب قانون جديد نفت بيش‌تر از امنيت، اهميت می‌دهند.
گزارش «گروه مطالعات عراق» می‌گويد ادامه حمايت نظامی، سياسی و اقتصادی بستگی به اين دارد که دولت عراق چند «رويداد» تعريف نشده را بپذيرد. روشن است که يکی از اين رويدادها در خود گزارش گنجانيده شده است. علاوه بر اين، گزارش «گروه مطالعات عراق» سربازان آمريکايی ر ابرای چندين سال ديگر، برای انجام وظايفی، مانند تأمين امنيت زيرساخت نفتی عراق، متعهد کرده است.
بالاخره، گزارش بدون ابهام اعلام می‌کند که کل ٧٩ توصيه «همه‌جانبه بوده و لازم است به شيوه‌ای هماهنگ به اجرا گذاشته شوند. آن‌ها نبايد از هم جدا شده يا به طور جداگانه به اجرا گذاشته شوند.»
با توجه به آنچه گفته شد، «گروه مطالعات عراق» به طور ساده خواهان ادامه جنگ تا موقعی شده است که دسترسی شرکت‌های نفتی خارجی- احتمالاً شرکت‌های آمريکايی- به همه ميدان‌های نفتی عراق تضمين شود، و تا موقعی که آن‌ها بهترين شرايط حقوقی و مالی ممکن را به دست آورند.
ما بايد از «گروه مطالعات عراق» ممنون باشيم که حرف دل خود را علنی کرده است. اکنون نوبت ما است تصميم بگيريم آيا می‌خواهيم برای نفت، خون بيش‌تری بريزيم يا نه؟

 اکنون، به نظر می‌رسد «گروه کارلايل»، شماره ۱۶٠٠خيابان پنسيلوانيا [کاح سفيد] را به ليست دارايی‌های خود اضافه کرده است. گروه کارلايل در روزهای اوليه اشغال عراق، مورد توجه ملی قرار گرفت، به ويژه بعد از آن‌که « فارنهايت ۱۱/٩» ساخته مايکل موور، روابط بندنافی کارلايل با خانواده بوش و آل سعود را افشا کرد. کارلايل برای تازه‌کاران، يک بنگاه خصوصی است که از طرف اعضای دولت‌های ريگن و بوش (پدر) تشکيل شده و اداره می‌شود. در حال حاضر، کارلايل بيش از ۴۴ميليارد دالر را در ۴۲ صندوق سرمايه‌گذاری، اداره می‌کند، که در خود و برای خود فاکت جالبی است: در دسامبر ۲٠٠۱، کارلايل فقط ۱۲ميليارد به نام خود داشت. از برکت مالکيت آن‌ها بر «صنايع دفاعی متحد»- که يک شرکت مقاطعه‌کاری برای کلی‌فروشی کهکشانی از سيستم‌های تسليحاتی به پنتاگون است- پس از حمله به عراق، سود کارلايل سر به فلک زده است.
برخی از کارکنان صاحب نام کارلايل در گذشته و حال عبارتند از جورج اچ. دبليو. بوش، که در سال ۲٠٠٣ از کارلايل کناره گرفت؛ جيمز بيکر، وزير امورخارجه بوش (پدر) و تاج‌بخش؛ و جورج دبليو. بوش که تا قبل از فرمانرو
ای تگزاس عضو هيأت مديره کارلايل بود. يک مشترک سابق کارلايل در گذشته، گروه بن لادن سعودی بود، که سرمايه‌گذاری خود را يک‌ماه بعد از حملات ۱۱ سپتامبر به کارلايل پس فروخت. تا فروش اکتبر ۲٠٠۱، خود اسامه بن لادن در بنگاهی که هر دو بوش را استخدام کرده بود، صاحب سهام بود.
کارلايل چگونه توانسته است کاخ سفيد را به دست آورد؟ شماره اخير «نيوزويک» در گزارشی تحت عنوان «تيم نجات» شروع به شرح داستان کرده است: «به بوش پدر تماشای همه آن برنامه‌های گفت و گوی سياسی محول شد که پسرش از تماشای آن‌ها خودداری می‌کند، و هر بار که اسم پسرش را می‌شنود که مورد تمسخر و انتقاد قرار گرفته است، از شرم و درد به خود می‌پيچد. بوش پدر در عمل به علت رابطه خانوادگی‌اش در حاشيه قرار گرفته است. او به دفعات به دوستان نزديک گفته است که فکر نمی‌کند د
خالت در کار پسرش، يا حتا دادن پيشنهاد مشورتی به او، مناسب و عا قلا نه باشد. اما اين بار، فرق می‌کرد. منبعی که مايل نبود نامش فاش شود در بحث از اسرار رياست‌جمهوری به نيوزويک گفت که اثر انگشت بوش پدر را در تصميم رامزفلد- گيتس می‌توان ديد، گرچه نقش دقيق پدر در اين کار در هاله‌ای از ابهام پوشيده مانده است.»
داستان از اين‌که می‌گويند جورج بزرگ خواسته است جورج کوچک را در مسير ديگری بياندازد، خيلی بيش‌تر است، زيرا جورج بزرگ هيچ‌وقت به تنهايی سفر نمی‌کند. به طور ناگهانی، دو تن از ريش‌سفيدان- جيمز بيکر و رابرت گيتس- به قدرت بازگشته اند. بيکر چند هفته گذشته را صرف گردآوردن «گروه مطالعات عراق» کرده است- مجموعه‌ای از مغزهای متفکر قديمی سياست خارجی که وظيفه يافتن يک راه‌حل برای افتضاح عراق، به آن واگذار شده است. گيتس قبل از اين‌که برای جانشينی رامزفلد به عنوان وزير دفاع در نظر گرفته شود، يکی از اعضای اين گروه بود. توليد قرص‌های خردمندی تا دسامبر، به «گروه مطالعات عراق» واگذار شده است.
عضو ديگر «گروه مطالعات عراق»، لی هاميلتون- نماينده سابق مجلس نمايندگان- ريسمانی است که اين بستۀ از نظر تاريخ عجيب و غريب را به هم نگه می‌ِدارد. هاميلتون در دروان ريگن، رييس کميته تحقيق و تفحص رسوايی ايران- کنترا بود، همان رسوايی‌ که تقريباً رياست‌جمهوری ريگن را غرق کرد و بوش بزرگ را تا شکست او در سال ۱٩٩٢، دنبال می‌کرد. هاميلتون، در اساس حرف آدم‌های ريگن را که می‌گفتند نه ريگن و نه بوش در«دايره» معامله تسليحات برای گروگان‌ها نبودند، قبول کرد.
تاريخ و تحقيق دروغ بودن اين ادعا را ثابت کرده است، و هاميلتون بعدها پذيرفت که او نمی‌بايد آنچه را که آدم‌های ريگن می‌گفتند، باور می‌کرد. با اين وجود، حقيقت اين است که هاميلتون اجازه داد اين افراد در جريان تحقيق و تفحص پيرامون يکی از جدی‌ترين تخلفات از قانون اساسی در تاريخ کشور ما، از دام بپرند. لازم به يادآوری است که کسی که بيش‌ترين فشار را بر هاميلتون وارد کرد تا کنگره «فراحزبی» برخورد کند و از تحقيق طولانی بپرهيزد، ديک چنی، نماينده وقت وايومينگ در کنگره بود.
يکی از افرادی که در رسوايی ايران- کنترا، در اثر مهربانی هاميلتون از محاکمه شدن نجات پيدا کرد، رابرت گيتس بود. باور عمومی اين بود که گيتس، که در آن موقع يک مقام ارشد «سيا» بود- تا خرخره در آن توطئه درگير بود. گيتس در جريان تحقيقات پيرامون رسوايی، حرف‌های ريگن را طوطی‌وار تکرار کرد و مدعی شد که به خاطر نمی‌آورد چه موقع در جريان آنچه که در دفتر اوليور نورث می‌گذ
شت، قرار گرفت. گيتس در سال ١٩٩۱، از طرف بوش پدر به عنوان نامزد سرپرستی «سيا» معرفی و نهايتاً به آن پست گمارده شد. بنا به گزارش «نيويارک تايمز»، در جريان تحقيقات جهت تأييد او، معلوم شد که « گيتس، برای آن‌که گزارش‌های اطلاعاتی با باورهای سياسی مقامات بالاتر منطبق باشند، در آن‌ها دست می‌برد.» اين امر، آشنا به نظر می‌رسد. معرفی گيتس برای تصدی پست وزارت دفاع، در پشت صحنه از طرف جيمز بيکر، که ناگهان از شکست خيره کننده جمهوری‌خواهان در انتخابات ميان‌دوره‌ای، نقش فعالی در داخل کاح سفيد بوش به عهده گرفته است، پيش برده شد. بازگشت بيکر، هم‌سو با حضور برجسته بوش پدر، در مطبوعات رسمی به عنوان يک گام سالم به سمت ثبات و سلامت عقل معرفی شده است.

 ما را مجبور می‌کنند بپرسيم، بيکر در عمل خدمتگزار کدام کارفرما است؟. گروه کارلايل بيکر از درگيری عراق سود عظيمی برده است، واقعيتی که به اين سؤال می‌انجامد: آيا سود و زيان قراردادهای دفاعی کارلايل، هرگونه تلاش برای يک صلح عادلانه و پايدار را کنار نخواهد زد؟ به اين نکته نيز بايد توجه شود که دفتر حقوقی بيکر در حال حاضر وکيل مدافع عربستان سعودی عليه شکاياتی است که از طرف خانواده‌های قربانيان ۱۱ سپتامبر، اقامه شده است. ارتباطات بين خانواده بوش و خانواده سلطنتی عربستان سعودی آنقدر بحث شده است که موجب تهوع می‌شود، و بيکر آنچنان با خانواده بوش در هم آميخته که به نظر می‌آيد با آن‌ها رابطه خونی دارد. تضعيف جورج دبليو بوش، به طور خلاصه در را برای رابرت گيتس، فارغ‌التحصيل رسوايی ايران- کنترا باز کرده است، تا کنترول پنتاگون را به دست گيرد.

نامزدی او تاکنون در کنگره با مقاومت کمی روبرو شده است. مديريت اين روند را جيمز بيکر به عهده دارد، کسی که گروه کارلايل او از اشغال عراق ميليادرها دالر سود برده است و وفاداری او به مردم آمريکا هميشه بعد از نياز‌ها و تمايلات اعضای آل سعود قرار داشته است. اين دو، همراه با هاميلتون، در تشکيل «گروه مطالعات عراف» که براساس همه شواهد به زودی محور سياست خارجی آمريکا در عراق و کل خاورميانه قرار خواهد گرفت، نقش کليدی داشته اند. پشت سر همه بوش پدر، حقوق‌ گير سابق کارلايل قرار دارد، که به نوعی شهرت سياست خارجی «واقع‌گرا» و پدربزرگانه، متعادل، ثابت قدم، و اين‌که حضورش موجب تسکين و آرامش امواج طوفانی خواهد شد که ما بر آن حرکت می‌کنيم را دوباره مد کرده است. متأسفانه، «واقع‌گرايی» او دليل اصلی است که ايالات متحده خود را در اين مخمصه می‌بيند- تا جنگ خليج، صدام حسين متفق شفيق دولت‌های ريگن و بوش در جنگ آن‌ها عليه ايران بود- و گروه کارشناسانی که او همراه خود آورده است، بيش از هر سه نفر ديگری به امنيت ملی کشور آسيب رسانده اند. نويسنده : آنتونيا جوهاسز - لاس آنجلس تايمز(۸د سامبر ۲٠٠۶) منبع – دنيا ما.

از پيروزی تا شكست

Three roses lie on the boots of Staff Sgt. Justin Galewski, an EOD (explosive ordnance disposal) soldier who was killed, along with three other service members, April 15, when rockets they were attempting to destroy accidentally exploded. Galewski was a native of Olathe, Kan. The soldiers' personal effects were displayed during a memorial service April 18 at Kandahar Airfield, Afghanistan. (U.S. Army photo by Spc. Elizabeth Casebeer, 314th Press Camp Headquarters) File photo/The Cannoneer/Fort Sill Public Affairs

 ای که با مردن من زنده شدی
چه ازین زنده شدن حاصل تست ؟
کینه ی تلخ مرا کم مشمار
 که به خونخواهی من قاتل تست
تا به دندان بکند ریشه ی تو
می تپد در رگ من، کینه ی من
 گور عشق من اگر سینه ی تست
گور عشق تو شود سینه ی من
تب تندی که مرا تشنه گداخت
عشق من بود و مرا دشمن بود
 در تو بیمایه اگر درنگرفت
چه کنم، قلب تو از آهن بود
کاش از سینه ی خود می کندم
این نهالی که به خون پروردم

دل تو مرده صفت خاموش است
دل من پر تپش از سوداهاست
 چه توان کرد که خشکی، خشکی است
 چه توان گفت که دریا، دریاست.
.. نادرپور

برخی از نيروهای ليبرال در غرب همراه با نيروهای دموکرات و ضد جنگ با هيجان زياد برای شکست جمهوری خواهان در انتخابات ميان دوره ای تلاش کردند. حزب محافظه کار آمريکا انتخابات را باخت و اين خوب بود، زيرا مردم آمريکا ارزيابی خود را از تهاجم بوش به عراق روشن کردند و اين امر دولت بوش را در دو سال آينده تضعيف و حزب دموکرات را که به نوسان و بند بازی عادت کرده است، محتاط ميکند. اماحالا که انتخابات تمام شده، واقعيت دردناک عراق و بلايی عظيمی که دولت بوش بذر آن را در خاورميانه کاشت در مقابل چشم ها قرار گرفته است. چند نشريه ليبرال غرب، از جمله نيشن در آمريکا و اينديپندنت در انگلستان بعد از انتخابات سوال مربوط به اين واقعيت را پيش گذاشته اند و پاسخ هااغلب تاسف آور و دردناک است. اينديپندنت در سرمقاله 11 نوامبر خود تحت عنوان , وحشتی که در مقابل ما دهان می گشايد, به نکات مهمی اشاره دارد.طبيعتا تحليل اينديپندنت در تمامی خود نمی تواند مورد موافقت نيروهای دمکرات باشد، نه فقط به اين علت که اينديپندنت نقش دولت های آمريکا و انگليس در برافروختن عامدانه جنگ داخلی و فرقه ای در عراق و مطامع کنونی آن ها برای کنترل عراق را مسکوت گذاشته، بلکه همچنين به اين علت که اگر دخالت و چشم داشت همه نيروهای خارجی چه همسايه و چه بو يژه آمريکا و غرب به منابع عراق و منافعی که از کنترل کشور دارند قطع شود و قدرت های جهانی مجبور شوند بر اساس اصول دمکراسی و حقوق بشر و احترام به حق ملل در تعيين سرنوشت خود به عراقی ها کمک کنند، هنوز ممکن است راه حلی برای فاجعه عراق پيدا شود. اما فعلا اين فرضی محال است و با توجه به اين حقيقت تحليل اينديپندنت ميتواند گوشه ای از عمق فاجعه دامنه داری را که نيروهای آمريکا و انگليس و متحدان معدود آن ها در عراق بوجود آورده اند نشان بدهد. آن ها کار را به جايی رسانده اند که ديگر اميدی ندارند رژيم اسلامی يا سوريه يا طرح بيکر يا هر طرح ديگری از تعميق فاجعه در عراق جلوگيری کند. بخش هايی از اين را مرور می کنيم. اينديپندنت می نويسد انتخابات ميان دوره اي، سياست آمريکادر عراق را در حالتی از اغتشاش فرو برده است، دونالد رامسفلد کنار گذاشته شد، پرزيدنت بوش ظاهرا گروه جيمز بيکر را به عنوان مقاطعه کار به کار گرفته تا سياستی برای آمريکا تعيين کنند وگزارش بيکر تا سال جديد منتشر نخواهد شد.

دموکرات ها دوباره احيا شده اند و حالا بايد تصميم بگيرند که يا راه حل مشترکی با جمهوری خواهان پيش بگيرند، يا برفشار خود بر دولت بوش به منظور آمادگی برای انتخابات 2008 بيفزايند... اينديپندنت در ادامه می نويسد حلقه ی اصلی مساله عراق، درک مقياس وحشتی است که در مقابل عراق دهان گشوده است. چشم انداز تجزيه کشور بين سه گروه جداگانه شيعه، سنی و کرد روز به روز بيشتر اجتناب ناپذير به نظر می رسد. دولت ملی مالکی ضعيف و فاقد مشروعيت توده ای است. پاکسازی قومی در واقعيت روی زمين به اندازه کافی پيشرفت کرده است و آمريکايی ها و انگليسی ها هيچ کاری برای جلوگيری از آن نمی کنند...

اينديپندنت سپس به مساله حضور نيروهای آمريکايی و انگليسی و راه حل هايی که در مقابل آن هاست می پردازد و می نويسد تاريخ نشان داده است عقب نشينی ناگهانی نيروهای خارجی وقتی که دولت در حال سقوط است معمولا قصابی را دامن ميزند. تصور اين که بر سر بغداد که به چند جزيره فرقه ای جدا از هم تقسيم شده چه خواهد آمد، مو بر بدن انسان راست می کند. اين هم غير ممکن است که ثروت نفت عراق به نحوی که با تمايل همه گروه ها انطباق داشته باشد، تقسيم شود. برای سنی ها هيچ چيز باقی نخواهد ماند.

اين وضعيت دستور العملی است برای يک جنگ داخلی دراز مدت و ايجاد موقعيتی که آمريکا و انگليس در آن برنده نخواهند بود. اينديپندنت در ادامه می نويسد اگر ,نيروهای ما, در کشور باقی بمانند، شاهد آن خواهند شد که کشور به تدريج فرو می پاشد و تعداد بيشتری سربازآمريکايی و انگليسی به دست شورشيانی که بطور فزاينده پيچيده عمل می کنند، کشته می شوند. در ادامه آمده است ,اگر نيروهای ما, بروند عراق در جهنم رها شده و آمريکا و انگليس در خارج بيش از پيش بدنام خواهند شد. سرمقاله به گفته روز قبل وزير خارجه انگليس خانم بکت اشاره ميکند که گفته بود ترک عراق اين خطر واقعی را در بر دارد که با بی ثباتی و خون ريزهای عظيم تری روبرو شويم. ايديپندنت تاييد ميکند ولی يادآوری ميکند خانم بکت و تمام آن سياستمداران دو سوی آتلانتيک که از تهاجم به عراق دفاع کردند ,بايد مسووليت انتخاب وحشت انگيزی را که در برابر ما قرار گرفته است بر عهده بگيرند.

 اينديپندنت سپس به راه حل ديگری ميپردازد که اين جا و آنجا صحبت آن ميشود، يعنی کمک گرفتن از دولت های ايران و سوريه. اما گويا به نظر غربی ها ديگر شايد آن ها هم نتوانند کمکی بکنند و باتوجه به اختلاف بين شيعه ها و تقويت نيروهای مقتدی صدر که به شدت ضد اشغال و مخالف هر نوع سازش از جمله سازش رژيم اسلامی با آمريکاهستند، و نيز با توجه به نااميدی روز افزون سنی ها و رشد گرايش های ضد اشغال چه در شکل قبيله ای و چه در شکل بنيادگرايی در ميان آن ها و نيز با توجه به مسيری که کردها پيموده اند و تبديل همه اين ها به جنگ فرقه اي، شايد اين ارزيابی خطا نباشد.

 به هر حال اينديپندنت دراين زمينه به طرح بيکر اشاره می کند که در آن احتمال دارد از سوريه و ايران برای برقرار ثبات در عراق درخواست کمک شود. اينديپندنت اين راه را پراگماتيک ميداند اما مينويسد اما موفقيت آن را نمی توان تضمين کرد. زيرا بريگاد بدر که ايران از آن پشتيبانی می کند و نيروهای مقتدا صدر برای به دست گرفتن کنترل اوضاع با هم رقابت ميکنند: ,ايران ممکن است دريابد قدرت آن در جنوب عراق محدود شده است,. سرمقاله نويس اينديپندنت می نويسد سوريه و ايران حتی ممکن است به گرفتن سهمی از نفت عراق برای خودشان چشم داشته باشند که در اين صورت شاهد يک جنگ خونين منطقه ای خواهيم بود. اگر چنين سناريويی پيش برود، آمريکا و انگليس به زحمت بتوانند کاری بکنند. حقيقت دهشت انگيز اين است، که صرفنظر از هر نوع استراتژی که رهبران ما در پيش بگيرند، سرنوشت عراق بطور غير قابل تغييری از دست آن ها خارج می شود.

صبر آمريكا بي حد و مرز نيست، اين همان جمله‌اي است كه جورج بوش اخيرا با ايراد آن سكوت خود را در برابر شكست‌هاي پي در پي دولت آمريكا در عراق شكست. بوش با اين جمله كه خطاب به دولت مالكي بود اين دولت را دولتي ضعيف در اداي مسووليت‌هاي خود معرفي كرد و بدين ترتيب عملكرد اين دولت در عراق را به عنوان عامل اصلي تمامي ناآرامي‌ها و بي‌ثباتي‌ها در اين كشور دانست. بسياري از تحليلگران معتقدند كه بوش در بسياري از موضع‌گيري‌هاي اخير خود درصدد فراهم ساختن بستر لازم جهت خارج ساختن آمريكا از باتلاق بحران‌هاي عراق است. احمد كناني، تحليل‌گر روزنامه‌ي الشرق الاوسط با ارايه‌ي تحليلي تحت عنوان "آمريكا از پيروزي تا شكست" مي‌نويسد: هشدار شديد الحن بوش به دولت مالكي به اعتقاد بسياري از تحليل‌گران پايان تلاش‌هاي دولت آمريكا براي ماندن در عراق است. در واقع اظهارات اخير بوش و ابراز نارضايتي دولت وي از اوضاع جاري در عراق به عنوان شفاف‌ترين و روشن ترين اعتراف رسمي دولت فعلي آمريكا نسبت به بحران‌هاي كاخ سفيد در عراق تلقي مي‌شود و اوج خسارت‌هاي وارده به دولت بوش و حزب جمهوريخواه آمريكا را نشان مي‌دهد. در حال حاضر با توجه به افزايش بي‌شمار آمار تلفات نيروهاي آمريكايي در عراق دولت بوش در تيررس مخالفان و منتقدان خود قرار گرفته است و به هر ميزاني كه آمار تلفات نيروهاي آمريكايي افزايش يابد، سهام سياسي بوش و حزب جمهوري‌خواه در آمريكا نيز كاهش مي يابد.

زماني كه دولت مالكي يكي از هم پيمانان اصلي دولت بوش مورد انتقاد شديد و مستقيم اين دولت قرار مي‌گيرد، اين امر تعبيري جز اين ندارد كه دولت آمريكا به مرحله‌ي از بحران رسيده است كه بايد بسياري از بازي‌هاي سياسي خود را تغيير دهد. اين دولت براي تغيير بسياري از سياست‌گذاري‌هاي خود نيازمند يك دليل يا يك عامل بود عاملي كه بتواند تغيير و تحول و جهش سياسي جديد خود در عراق را براي تمامي منتقدان و مخالفان سياستگذاري‌هاي دولت بوش توجيه كند. در حقيقت سخنراني اخير بوش درباره‌ي عراق مبني بر آنكه دولت آمريكا طرح‌ها‌ي جديدي نسبت به بهبود بسياري از امور جاري در عراق در دست اجرا دارد، بيان گر آن است كه جريان مقاومت مسلحانه در عراق به عنوان يك اهرم فشارعليه دولت بوش نتيجه بخش بوده است. براساس آخرين آمارگيري‌هاي انجام شده در عراق تعداد تلفات سربازان آمريكايي در ماه‌هاي اخير بسيار زياد بوده است و اكثر عمليات انتحاري و مسلحانه كاروان‌هاي آمريكايي و مقرهاي آمريكا در مناطق مختلف عراق را هدف قرار داده است. نتايج اين آمارگيري‌ها نشان مي‌دهد كه جريان مقاومت‌هاي مسلحانه در عراق حساب شده‌تر از قبل عمل كرده است و اين جريان اخيرا هدف‌مندتر از سابق در عراق عمل مي‌كند.

واقعيت آن است كه جريان مقاومت‌هاي مسلحانه در عراق اخيرا بر آوردن خسارت‌هاي جاني و نظامي به سربازان آمريكايي متمركز شده است زيرا رهبران اين جريان به خوبي درك كرده‌اند كه نقطه‌ي ضعف دولت بوش در مقابل مخالفان و منتقدان داخلي و خارجي چه امري است. كناني مي‌نويسد: جريان مقاومت‌هاي مسلحانه در عراق با استفاده از اين نقطه‌ي ضعف دولت بوش آن هم در آستانه‌ي برگزاري انتخابات كنگره‌ي آمريكا و حساسيت حزب جمهوري‌خواه براي كسب اين انتخابات با اقدامات حساب شده، دولت فعلي آمريكا را مجبور ساخته است كه سياست‌هاي فعلي خود در عراق را تغيير دهد و بر سر ميز مذاكره براي گفت و گو درباره‌ي خروج نيروهاي آمريكايي از عراق حاضر شود. به اعتقاد بسياري از تحليلگران همزمان با نزديك شدن زمان انتخابات كنگره‌ي آمريكا حملات مسلحانه به مقرهاي نيروهاي آمريكايي در عراق نيز گسترده خواهد شد و احتمال افزايش آمار تلفات سربازان آ‌مريكايي در عراق نيز بسيار زياد خواهد بود. دليل اين امر روشن است زيرا اين موضوع تنها اهرم فشار بر دولت آمريكا جهت تغيير سياست‌هاي فعلي اش در عراق محسوب مي‌شود. متاسفانه عملكرد ضعيف دولت فعلي عراق در اداره‌ي امور اين كشور به گونه‌اي بوده است كه دولت آمريكا به راحتي مي تواند با استفاده از اين ضعف اين دولت را در راستاي اهداف خود قرباني كند. تحليل‌گر روزنامه‌ي الشرق الاوسط در پايان مي‌نويسد:

برغم آنكه دولت بوش از حاميان سرسخت دولت مالكي بوده است و تا به امروز از تمام اقدامات و تصميمي‌گيري‌ها‌ي‌ اين دولت حمايت كرده است؛ امروز با گسترش دايره‌ي خسارت‌هاي آمريكا در عراق و افزايش فشارهاي خارجي و داخلي به دولت بوش اين دولت ضعف و سستي دولت فعلي عراق را عامل اصلي بسياري از بحران‌ها و هرج و مرج‌هاي امنيتي معرفي كرده است و مطمئنا در آينده‌ي نزديك دولت آمريكا اين سياست جديد را براي محقق ساختن اهداف خود گسترش خواهد داد. دولت مالكي تا به امروز در حل بسياري از اختلافات داخلي عراق و برقراري امنيت و ثبات در اين كشور ناموفق عمل كرده است اما نبايد فراموش كرد كه اين دولت بسياري از برنامه‌ريزي‌هاي سياسي خود را از دولت بوش دريافت مي‌كرد و عامل اصلي هرج و مرج‌هاي فعلي عراق پيش از آنكه دولت مالكي باشد دولت بوش بوده است. متاسفانه تا به امروز نيز هم پيمانان دولت آمريكا در منطقه هم چنان از سياست‌هاي غلط دولت بوش در عراق دنباله‌روي مي‌كنند و چشم‌بسته بسياري از اين سياست‌هاي اشتباه را كه به چيزي جز بحران و بي‌ثباتي در عراق نيانجاميده است تاييد مي‌كنند. امروز جريان مقاومت مسلحانه ثابت كرد كه تنها با گفتمان آمريكايي مي‌توان با سياستهاي‌هاي اين كشور مقابله كرد و اين جريان تا به امروز و با توجه به تغييرات اساسي در بسياري از موضع گيريهاي اخير دولت بوش ثابت كرده است كه در آزادسازي عراق از دست اشغالگران آمريكايي موفق عمل كرده است. بوش بايد درك كند كه از همان ابتداي اين جنگ نامشروع پايان مسير روشن بود و پيروزي اوليه‌ي سربازان آمريكايي درجنگ عراق پاياني جز شكست سخت و ذلت بار در اين كشورنخواهد داشت. براستي كه هم پيمانان ضعيف ‌آمريكا در منطقه نيز بايد چون بوش به فكر انجام تغييرات اساسي در سياست‌هاي خود باشند و در يك حركت نمادين وابستگي‌هاي خود به اين امپراطوري استبداد را قطع كنند.

بيانيه‌هاي رسمي فرماندهي ارتش آمريكا و انگليس در عراق كه بيانگر افزايش ميزان تلفات و گسترش دامنه‌ي درگيريها در اين كشور است، بيان‌گر اين واقعيت است كه عراق به مرحله‌ي بسيار خطرناكي رسيده است؛ مرحله‌اي كه مي‌توان از آن به عنوان مرحله‌ي مرگ بار جنگ‌هاي داخلي، طوائفي و مذهبي ياد كرد. تمامي آمار رسمي ارايه شده كه از سوي دولت عراق نيز تاييد شده است، نشان مي‌دهد كه تعداد عمليات انتحاري در اين كشور روند صعودي را طي مي‌كند و اين روند طي دو ماه گذشته به اوج خود رسيده است. همچنين روند درگيري‌هاي مذهبي و طوائفي در عراق نيز كاملا ملموس و قابل مشاهده شده است، به طوري كه ديگر نمي‌توان وجود اين پديده در عراق را انكار كرد. روزنامه‌ي الاهرام مصر با ارايه‌ي مقاله‌اي تحت عنوان "خطر عراق منطقه را نيز تهديد مي‌كند" نوشته است:‌ زماني حكومت نظامي و منع آمد و شد در كشوري اعلام مي‌شود كه خطر بزرگي امنيتي اين كشور را تهديد كند و امروز عراق به اين مرحله‌ي خطرناك رسيده است؛ به طوري كه دولت فعلي اين كشور براي حفظ امنيت جان شهروندان خود هراز گاهي حكومت نظامي و قانون منع آمد و شد در برخي مناطق عراق اعلام مي‌كند. اما با وجود اين قانون نيز روند عمليات انتحاري، درگيري‌هاي مسلحانه، هرج و مرج‌هاي سياسي و اقتصادي و بالاخره اختلافات و درگيري‌هاي مذهبي و طوائفي همچنان روند صعودي را در عراق طي مي كند. با توجه به وضعيت موجود در عراق، بايد بگوييم كه اين كشور با يك خطر واقعي روبرو است و اين خطر نه تنها كشور عراق را تهديد مي‌كند بلكه تمام كشورهاي منطقه نيز با اين تهديد و خطر روبرو هستند. در واقع خطر هرج و مرج و ناامني چون موريانه‌اي از عراق به كشورهاي همجوار آن منتقل خواهد شد و امنيت و ثبات اين كشورها را نيز متزلزل خواهد كرد.

متاسفانه سكوت كشورهاي منطقه نسبت به بحران‌هاي جاري در عراق نه تنها به تضعيف عراق در برابر مشكلات و بحران‌هاي موجود منجر مي‌شود، بلكه اين كشورها را نيز در معرض خطر و تهديد قرار مي‌دهد. البته نمي‌توان اين واقعيت موجود را انكار كرد كه عدم دخالت بسياري از كشورهاي منطقه در حل بحران‌هاي عراق بي‌تاثير از برخي موضع گيري‌هاي سياسي دولت عراق و نيز آمريكا نيست. به رغم آن كه بحران عراق به يك بحران منطقه‌يي و جهاني تبديل شده است، اما عملكرد جامعه بين‌المللي در حل اين بحران‌ها بسيار ضعيف بوده است. در واقع بحران عراق با همه‌ي وسعتي كه دارد به عنوان يك بحران بسيار جدي در شوراي امنيت و سازمان ملل مطرح نشده است و معمولا اين بحران هميشه در حاشيه قرار گرفته است. البته دليل اين امر بسيار روشن است. اين جنگ كه بر‌پايه و اساس غلط انجام گرفته است در حال حاضر نيز با سياست‌هاي غلط آمريكا در عراق به نوعي ادامه مي‌يابد. سردمداران كاخ سفيد به رغم آن كه به عمق فاجعه‌هاي عراق و بحران‌ها و هرج و مرج‌هاي اين كشور واقفند؛ اما هنوز هم نمي‌توانند خود را قانع كنند كه بدون كسب هر گونه امتيازي آن هم پس از خسارت‌هاي مادي و انساني گسترده از اين كشور عقب نشيني كنند.

متاسفانه سردمداران جنگ در كاخ سفيد بدون در نظر گرفتن بسياري از واقعيت‌هاي موجود در عراق به تعريف سياست‌هاي خود در اين كشور مي‌پردازند غافل از آنكه آشوب و هرج و مرج امنيتي در عراق دامن نيروهاي آمريكايي در اين كشور را نيز خواهد گرفت. متاسفانه آمريكا براي به حاشيه كشيدن بحران عراق و سرپوش گذاشتن بر بسياري از شكست‌ها و ضعف‌هاي خود در اين كشور از هيچ كاري فرو گذار نيست و تمام تلاشش را براي تحقق اهداف خود از اين جنگ ولو اهداف كوچك بكار مي‌برد.

كشورهاي منطقه در راس آن‌ها كشورهاي عربي برغم آگاهي خود نسبت به بسياري از طرفندهاي سياسي آمريكا براي نگه داشتن نيروهاي خود در عراق همچنان سكوت اختيار كرده‌اند و چون طوطي سخن‌گو اظهارات و سخنان بوش را تكرار مي‌كنند. واقعيت تلخ آن است كه رهبران حكومت‌هاي عربي تنها جزء ناچيزي از هزينه‌هاي اين سكوت را پرداخت خواهند كرد؛ اما هزينه‌هاي سنگين جنگ عراق و سياست‌هاي آمريكا در اين كشور را ملت‌هاي منطقه پرداخت خواهند داد. دولت فعلي آمريكا مي‌تواند سيل بحران‌ها و هرج و مرج‌هاي عراق را متوقف سازد. اين دولت مي‌تواند با برنامه‌ريزي و سياستگذاري درست و به دور از تمايلات استعمارگرانه برنامه ريزي مشخصي را براي خروج نيروهاي خود از عراق ارايه دهد و زمام امور را به مردم عراق بسپارد. هر چند حتي اگر نيروهاي آمريكايي از عراق خارج شوند دامنه‌ي هرج و مرج و بحران به سرعت فروكش نخواهد كرد و دامنه‌ي اين بحران‌ها كشورهاي منطقه را فرا خواهد گرفت، بنابراين بهتر است كه كشورهاي منطقه پيش از آنكه دير شود به اجماع كلي براي حل بحران‌ها و هرج و مرج‌هاي عراق برسند و اين اقدام را نه تنها براي نجات اين كشور بلكه براي نجات خود نيز انجام دهند.

گويا براي آن كه سردمداران كاخ سفيد از خواب غفلت بيدار شوند و متوجه بسياري از وقايع وحشتناك جاري در عراق شوند بايد سربازان آمريكايي بيشتر‌ي قرباني شوند! درست همزمان با انتشار گزارش بيكر كه گويا با انتقاد حاد و عدم قبول نومحافظه‌كاران دولت بوش مواجه شده است، يازده سرباز آمريكايي كشته شدند و امروز همه در آمريكا به جز بوش نگران نتايج اين جنگ نفرين شده هستند و همه بجز بوش معتقدند كه اين جنگ ما را به سوي يك گرداب خطرناك مرگ بار مي‌كشاند. باب هربرت، تحليل گر روزنامه‌ي نيويارك تايمز با ارايه‌ي تحليلي تحت عنوان "آمريكا بايد از عراق خارج شود" مي‌نويسد: در سابق مي‌گفتيم كه جمهوري خواهان كه از ابتدا موافق اين جنگ بودند، عامل اصلي عدم تغيير استراتژي‌هاي بوش در عراق هستند اما امروز اكثريت جمهوري خواهان نيز با دموكرات‌ها هم صدا شده‌اند و خواهان متوقف شدن ارابه‌ي مرگ سربازان آمريكايي در عراق شده‌اند. جوردن اسميت، يكي از سناتورهاي جمهوري خواه آمريكا كه از قضاي روزگار زماني از حاميان اين جنگ به رهبري دولت بوش بود، در سوگ بسياري از سربازان آمريكايي از جمله يازده سرباز آمريكايي كه اخيرا كشته شدند، سخنان تاثرآميز و غمناكي را گفت كه اي كاش اين سخنان بيش از آن كه بر مردم آمريكا تاثير گذارد، بر شخص بوش تاثير مي‌گذاشت. در ادامه‌ي اين تحليل آمده است:

اسميت در اين سخنراني گفت: "نمي‌توانم چيزي جز آن به شما بگويم كه صبر و بردباري من نسبت به ادامه‌ي سياست‌هاي دولت بوش و كشتار روزمره‌ي سربازان آمريكايي در عراق به پايان رسيده است. نمي‌توانم در برابر تكرار حوادث كشته شدن سربازان آمريكايي كه هر روز با همان بمب و با همان اسلحه كشته مي‌شوند بي تفاوت بمانم. پذيرش اين امر احمقانه است و كنار آمدن با اين واقعيت‌هاي دردناك چيزي كمتر از يك جنايت نيست. ديگر نمي‌توانم از سياست‌هاي بوش حمايت كنم. اگر قرار است ايالت متحده‌ي آمريكا از عراق عقب نشيني كند من ترجيح مي‌دهم كه اين عقب نشيني در سريعترين وقت ممكن انجام پذيرد. ديگر سياست‌هاي دولت بوش نه قابل قبول است و نه قابل تاييد." اين اظهارات يك شهروند ساده‌ي آمريكايي يا يكي از مخالفان دولت بوش يا يكي از دموكرات‌هاي آمريكايي نيست؛ اين اظهارات، سخنان يكي از طرفداران سياست‌هاي دولت بوش و حاميان جنگ آمريكا عليه عراق است.

تحليل‌گرروزنامه‌ي نيويارك تايمز مي نويسد: گزارش بيكر از واقعيت‌هاي جاري در عراق و ايده‌هاي وي براي خروج از اين بحران به دور از گرايش‌هاي حزبي و سياسي انجام گرفته است اما متاسفانه بوش هنوز تحت تاثير گردانندگان سياست‌هاي خود است. ديويد هالبرستايم در كتاب تاريخي خود درباره‌ي شكست آمريكا در ويتنام مي‌نويسد: "احساس بسيار كشنده‌اي بود، احساسي آغشته با گناه و حس مسووليت، احساسي ننگين از اين كه از سربازان خود مي‌خواستيم كه درد را تحمل كنند و خود را به مرگ بسپارند و تمامي تجربه‌هاي غير انساني را در اين جنگ تجربه كنند، جنگي كه بر پايه‌ي احقاق يك حق انجام نگرفته است و همراهي ملت آمريكا و جامعه‌ي جهاني را به دنبال نداشته است." امروز وضعيت آمريكا در عراق به جايي رسيده است كه بايد براي ثبت تاريخ آن از جملات و كلماتي پربارتر استفاده كنيم.

اين روزنامه‌ي آمريكايي در ادامه مي آورد: وضعيت امروز نيروهاي آمريكايي در عراق وضعيت غير قابل قبول و دردناكي است؛ وضعيتي كه ديگر نه براي سربازان ارتش آمريكا در عراق و نه براي ملت آمريكا قابل قبول و تحمل نيست. بوش كه در حال حاضر با بستن چشم خود نسبت به بسياري از واقعيت‌ها هم چنان از تعهد اخلاقي آمريكا در عراق سخن مي‌گويد و خواهان اعزام سربازان بيشتري به اين كشور است، بهتر است به تعهد اخلاقي خود در قبال خانواده‌هاي سربازان آمريكايي و تمامي ملت آمريكا فكر كند. متاسفانه جنگ عراق براي آمريكا چيزي جز تضعيف موقعيت سياسي و اخلاقي كاخ سفيد در جامعه‌ي جهاني به بار نياورده است و اگر وضعيت به همين منوال ادامه يابد موقعيت كلي آمريكا در جهان متزلزل خواهد شد.

هربرت در اين تحليل هم چنين مي نويسد: نومحافظه‌كاران آمريكايي مي‌گويند بيكر در گزارش خود تنها به دنبال راه خروجي از عراق براي آمريكا بوده است اما هرگز به تاواني كه آمريكا براي ماندن خود در عراق مي‌دهد فكر نكرده‌ است. آنها مي‌گويند آمريكا فاصله‌اي تا پيروزي در عراق ندارد، نبايد اين فرصت را از سربازان آمريكايي گرفت. آيا افزايش روز افزون تلفات ارتش آمريكا در عراق مي‌تواند نويد بخش پيروزي آمريكا در عراق باشد؟ وضعيت فعلي آمريكا در عراق بي‌شباهت به جنگ ويتنام نيست اما با اين تفاوت كه مي‌توان بيش از وخامت بيشتر اوضاع از گسترش دامنه‌ي تلفات آمريكا در عراق جلوگيري كرد. تحليلگر روزنامه‌ي نيويارك تايمز در پايان اين تحليل مي آورد: اگر دولت بوش بخواهد دقيق‌تر به وضعيت ارتش آمريكا در عراق نگاه كند در ارزيابي‌هاي خود حتما به اين نتيجه خواهد رسيد كه زمان خروج نيروهاي آمريكايي از عراق پيش از اين نيز فرا رسيده بود و ادامه‌ي حضور نيروهاي آمريكايي در اين كشور نه تنها مي‌تواند دولت بوش را به پيروزي مورد نظر خود نرساند، بلكه ممكن است كار اين دولت را در خروج از عراق سخت‌تر كند و اگر چنين اتفاقي رخ دهد ديگر حتي كشورهاي منطقه چون ايران و سوريه نخواهند توانست كه دست اين دولت را براي خروج از عراق بگيرند.

اعدام صدام حسين

حكم اعدام صدام با امضاي نوري المالكي 

گفتی که: « باد، مرده ست!
از جای بر نکنده یکی سقف راز پوش
بر آسیاب ِ خون،
نشکسته در به قلعه بیداد،
بر خاک نفکنیده یکی کاخ
باژگون.
مرده ست باد!»
گفتی:
« بر تیزه های کوه
با پیکرش،فروشنده در خون،
افسرده است باد!»
تو بارها و بارها
با زندگیت
شرمساری
از مردگان کشیده ای.
 این را،من
همچون تبی
ـ درست
همچون تبی که خون به رگم خشک می کند
احساس کرده ام.)
وقتی که بی امید وپریشان
گفتی:
«مرده ست باد!
بر تیزه های کوه
با پیکر کشیده به خونش
افسرده است باد!» ـ
آنان که سهم شان را از باد
با دوستا قبان معاوضه کردند
در دخمه های تسمه و زرد آب،
گفتند در جواب تو، با کبر دردشان:
« ـ زنده ست باد!
تا زنده است باد!
توفان آخرین را
در کار گاه ِ فکرت ِ رعد اندیش
ترسیم می کند،
کبر کثیف ِ کوه ِ غلط را
بر خک افکنیدن
تعلیم می کند !»
(آنان
ایمانشان
ملاطی
از خون و پاره سنگ و عقاب است.)
***
گفتند:
«- باد زنده است،
بیدار ِ کار ِ خویش
هشیار ِ کار ِ خویش!»
گفتی:
«- نه ! مرده
باد!
زخمی عظیم مهلک
از کوه خورده
باد!»
تو بارها و بارها
با زندگیت شر مساری
از مردگان کشیده ای،
این را من
همچون تبی که خون به رگم خشک می کند
احساس کرده ام
. شاملو

مقامات عراقی اطلاع دادند که صدام حسين اندکی قبل از ساعت شش بامداد روز شنبه در بغداد به دار آويخته شد. خبر را شبکه تلويزيون عراقی "حره" منتشر کرد که زير نظر دولت عراق اداره می شود. تلويزيون حره پس از اعلام خبر به پخش سرودهای ملی پرداخت و سپس گوينده اعلام کرد: "صدام جنايتکار با چوبه دار اعدام شد." رهبر سابق عراق در دادگاهی ويژه که بيش از يک سال ادامه داشت، به جرم "جنايت عليه بشريت" به اعدام با چوبه دار محکوم شد. به گزارش رويتر دختر صدام حسين تقاضا کرده است که جسد پدرش در يمن دفن شود. گفته می شود که مقامات آمريکايی مايل بودند که رهبر سابق عراق پس از سال نو مسيحی اعدام شود. اما نوری مالکی نخست وزير عراق اصرار ورزيد که اجرای حکم اعدام صدام حسين نبايد تأخير شود. مالکی در گفتگو با مقامات آمريکايی در عراق، موافقت آنها را با اعدام صدام پيش از تعطيلات سال نو مسيحی جلب کرد. گروه وکلای مدافع صدام حسين از قاضی دادگاهی در ايالات متحده درخواست کرده بودند که با تحويل رهبر سابق عراق از دست مأموران آمريکايی به مأموران عراقی مخالفت کند. به نظر وکلای مدافع صدام حسين، دادگاه او با موازين حقوقی درستی انجام نگرفته است.

آنها قصد داشتند به اين نحو از اعدام رهبر سابق عراق جلوگيری کنند، اما قاضی آمريکايی تقاضای وکلای صدام حسين را نپذيرفت. زمان و مکان به دار آويخته شدن صدام اعلام عمومی نشد، زيرا بيم می رفت که اعدام او به آشوب و نا امنی در کشور دامن بزند. محاکمه صدام در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۵ شروع شد و حدود يک سال بعد با حکم اعدام او پايان يافت. اين حکم در پنجم نوامبر اعلام شد و در ۲۶ دسامبر پس از ابرام نهايی به حالت قابل اجرا در آمد. همچنان زندگی توفانی و پرفراز و نشيب صدام حسين سرانجام با تکه ای طناب درهم پيچيده شد. در زمان حکمرانی او صدها هزار نفر از شهروندان عراقی جان خود را از دست دادند و ميليون ها نفر رنج و فشاری توصيف ناپذير را متحمل شدند. عراق يکی از ثروتمندترين کشورهای خاورميانه، بر اثر جنگ های خارجی و سرکوب های داخلی امروز يکی از فقيرترين کشورهای منطقه است. اينک نظامی که او با بيش از سی سال استبداد برپا کرده بود، با مرگ او برای هميشه مدفون شد.

 ترديدی نيست که زيرکی و پشتکار شخصی نيز در سير سرگذشت اين مرد عراقی از اعماق ذلت تا اوج قدرت نقش داشته است. صدام حسين در سال ۱۹۳۷ در روستايی پرت و گمنام به نام عوجه به دنيا آمد و با فقر و محنت بزرگ شد. در محيطی خشن و آکنده از تعصبات قبيله ای بار آمد، که عطوفت و مهربانی در آن جايی نداشت. در خانواده و جامعه و مدرسه جز شرارت و کينه توزی درسی نياموخت. در آستانه بيست سالگی به حزب ناسيوناليستی بعث (شاخه عراق) گرايش يافت و سرنوشت خود را با آن پيوند زد. پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۴ ژوئيه ۱۹۵۸ عراق می رفت تا با گام های لرزان دموکراسی و نظام چندحزبی را تجربه کند. صدام که زور و خشونت را تنها راه پيشرفت شناخته بود، به دار و دسته ای پيوست که در سال ۱۹۵۹ به جان عبدالکريم قاسم نخست وزير ميانه روی کشور سوء قصد کرد. او پس از ناکامی در توطئه قتل نخست وزير از راه سوريه به مصر گريخت. حزب بعث عراق سرانجام موفق شد در فوريه سال ۱۹۶۳ با پشتيبانی از توطئه چند افسر ارتش، با کودتايی خونين به دولت قاسم پايان دهد. صدام حسين بی درنگ به بغداد برگشت و شريان اصلی حزب بعث، يعنی شبکه امنيتی مخفی آن را به دست گرفت. حزب بعث به خاطر شرکت در رشته ای از اعمال تبهکارانه، در پايان سال ۱۹۶۳ از حکومت عراق کنار گذاشته شد، اما در خفا به تدارک کودتا پرداخت تا سرانجام در سال ۱۹۶۸ قدرت را به دست گرفت.

حزب صدام در قدرت

بازگشت حزب بعث به قدرت، برای صدام حسين رويدادی فرخنده بود: احمد حسن بکر رهبر کودتای نظامی از بستگان نزديک او بود و صدام با تنها ۳۱ سال سن نزديکترين ياور او شد. صدام عملا همه کاره کشور شد و تمام همت خود را مقصور بر آن ساخت که در عراق رژيمی خودکامه، آهنين و تام گرا برقرار کند. او با قهر و خشونت مخالفان و رقيبان را از ميدان بيرون راند و تمام پست های حساس دولتی، به ويژه مناصب اطلاعاتی و امنيتی را به بستگان و نزديکان خود سپرد و هدايت ماشين سرکوب را شخصا به دست گرفت. او ظرف چند سال موفق شد در عراق، که به سرزمين کودتاها شهره بود، آرامش گورستانی برقرار کند. صدام در سال ۱۹۷۹ سرانجام احمد حسن بکر رئيس جمهور کشور را کنار زد و زمام امور را شخصا به دست گرفت.

لشکر کشی های خارجی

پس از سقوط نظام پادشاهی در ايران، صدام حسين اميدوار بود بتواند با استفاده از فضای آشفته و ضعف ارتش پس از انقلاب، بخش جنوبی ايران (خوزستان) را تصرف کند. يورش نظامی صدام به ايران ناکام ماند، جز آنکه پس از جنگی هشت ساله برای دو کشور همسايه صدها هزار کشته و دو اقتصاد ويران به جا گذاشت. صدام که با تکيه بر نيروی نظامی، خود را "رهبر امت عرب" می ديد، برای گرفتن امتيازات سياسی و اقتصادی به همسايگان عرب خود فشار آورد. او در اوت ۱۹۹۰ به همسايه کوچک خود کويت حمله کرد اما پس از تصرف آن کشور، با واکنش شديد خارجی روبرو شد. لشکرکشی او باز هم به شکست نظامی، و به دنبال آن ويرانی کشور و تيره روزی بيشتر مردم منجر شد. به دنبال شکست در کويت در شهرهای شيعه نشين جنوب و منطقه کردنشين شمال کشور شورش هايی گسترده در گرفت. صدام برای خفه کردن مخالفت ها به خشن ترين شيوه ها دست زد: بمباران مناطق نا آرام، کوچ دادن توده های وسيع مردم، کاربرد اسلحه شيميايی، و حتی نابودی منابع طبيعی، مانند خشک سازی با برنامه منطقه اهوار در جنوب عراق.

رويارويی با خارج

رژيم صدام حسين که در داخل عراق اختناقی سنگين برقرار کرده بود، در خارج و با همسايگان از سياستی مهاجم و ماجراجويانه پيروی می کرد. ايالات متحده عراق را متهم کرد که با توليد سلاح های کشتار جمعی امنيت منطقه حساس خاورميانه را به خطر انداخته است. صدام حسين با نشان دادن سرسختی و عناد در برابر گروه های بين المللی مخالف توليد سلاح های جمعی، به بدبينی و خشم کشورهای غربی به ويژه آمريکا دامن زد. با حملات يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ايالات متحده، رژيم عراق را در رأس دشمنان خود قرار داد و تصميم به سرنگونی آن گرفت.

فروپاشی رژيم صدام

صدام سالهای دراز ثروت عمومی کشور را برای تقويت حاکميت خود صرف کرده و اميدوار بود که نيروهای ويژه ای مانند "گارد جمهوری" و "فدائيان صدام" از او در برابر حملات خارجی دفاع کنند. اما هنگامی که در مارس ۲۰۰۳ نيروهای ائتلاف به سرکردگی ارتش آمريکا از جنوب به خاک عراق سرازير شدند، رژيمی که "ضد ضربه" به نظر می آمد، به سرعت متلاشی شد. صدام آخرين بار چند روز پيش از سقوط نهايی پايتخت عراق، در تلويزيون ظاهر شد و هموطنان خود را به پيکار و "مقاومت در برابر اشغالگران بيگانه" فرا خواند. صدام تا ۱۵ دسامبر ۲۰۰۳ پنهان بود و شايعاتی رواج داشت مبنی بر اينکه او در مخفيگاه به سازماندهی مبارزه شورشيان با نيروهای خارجی سرگرم است. اما تحقيقات بعدی نشان داد که او در دوران اختفا تنها به نجات جان خود فکر می کرده است. محاکمه صدام در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۵ شروع شد و حدود يک سال بعد با حکم اعدام او پايان يافت. اين حکم در پنجم نوامبر اعلام شد و در ۲۶ دسامبر پس از ابرام نهايی به حالت قابل اجرا در آمد.

آغاز دورانی تازه؟

اما آيا با مرگ صدام داستان غم انگيز عراق به همين جا خاتمه يافته است؟ عراقی که صدام حسين به جا گذاشته است از جامعه ای سالم و به سامان فرسنگها فاصله دارد. در اين جامعه خشونت و زورگويی، بيرحمی و خونريزی در هر گوشه و کناری خودنمايی می کند. بسياری عقيده دارند که صدام حسين برای کنترول عراق ماشين سرکوب و د ستگاه های اطلاعاتی پيچيده ای به راه انداخته بود، اما شيوه حکومت بود در بنياد بسيار ساده بود و بر پايه سنت های کهن عشيره ای استوار بود. تعصب، خشونت، توطئه گری و بيگانه ستيزی، از عناصر اصلی چنين فرهنگی هستند. صدام از دل همين فرهنگ بيرون آمد و با تمام نيرو به رسوخ آن تا دورترين نسوج جامعه همت گماشت. برخی از ناظران با بيشتر دولتمردان عراقی هم آواز هستند که آشوب و اضطراب تنها پوسته بيرونی روندهای شگرفی است که در بطن جامعه جريان دارد. در عراق تحولات تاريخی مهمی شروع شده که نه تنها در اين کشور، بلکه در سراسر جهان عرب بی سابقه است. می گويند در دل اين آشوب بيکران بايد درد زايمان ملتی را ديد که در تلاشی رنجبار و عذاب آلود، يک بار ديگر متولد می شود.

زندگينامه صدام

صدام حسين عبدالمجيد تكريتي، در ‪ ۲۸آوريل ‪۱۹۳۷ به دنيا آمد. او از سال ‪ ۱۳۵۸تا ‪" ۱۳۸۲سال حمله نيروهاي ائتلاف به عراق"، رييس جمهوري اين كشور بود. صدام يكي از اعضاي برجسته حزب بعث عراق محسوب مي‌شد. مباني نظري اين حزب بر "پان‌عربيسم، نوسازي اقتصادي و سوسياليسم" استوار است. ووي، نقشي كليدي در كودتاي سال ‪ ۱۳۴۷كه منجر به حاكميت درازمدت حزب بعث شد داشت و به عنوان نايب‌ رييس تحت فرمان کاکاي خود، احمد حسن البكر، توانست به سختي كشمكشهاي بين دولت و نيروهاي مسلح را در زماني كه گروه‌هاي بسياري توانايي براندازي دولت را داشتند، كنترول وكند. او اين كار را با تشكيل نيروهاي امنيتي و تحميل نيروي خود به دولت انجام داد و توانست اقتصاد عراق را با يك رشد نسبتا تند در دهه ‪۷۰ ميلادي به پيش ببرد. صدام به عنوان يك رئيس‌جمهور توانست نوعي پرستش شخصيتي فراگير براي خود و در بين مردم به وجود آورد. او دولتي به شدت مستبد تشكيل داد.

صدام توانست در طول جنگ ايران و عراق ‪۱۳۵۹-۱۳۶۷)و جنگ دوم خليج فارس (‪ (۱۹۹۱) (۱۳۷۰كه هر دو جنگ، عامل كاهش استانداردهاي زندگي و وضع حقوق بشر در عراق شدند سلطه خود را به اتكاي به نيروي قهري حفظ كند. دولت صدام تمام جنبشهايي را كه به باور خود تهديدكننده تلقي مي‌كرد، به ويژه آنهايي را كه برآمده از گروه‌هاي ديني يا قومي بودند و خيال استقلال يا خودمحتاري داشتند، سركوب كرد. صدام در حالي كه در نظر بسياري از اعراب به دليل مقاومت در برابر غرب و حمايت بي‌شائبه از فلسطينيها رهبري بزرگ تلقي مي‌شد، پس از جنگ خليج فارس از سوي جامعه بين‌الملل و آمريكا طرد شد. صدام پس از حمله آمريكا و متحدانش به عراق در سال ‪ ۲۰۰۳- ۱۳۸۲مقام خود را از دست داد و در ۱۳ دسامبر ‪ ۲۰۰۳توسط نيروهاي آمريكايي دستگير شد. او را در دادگاه ويژه جرايم سران عراق كه توسط دولت موقت عراق تشكيل شد محاكمه و در تاريخ يكشنبه ۵ نوامبر ‪، ۲۰۰۶به اعدام با چوبه‌دار محكوم كردند.

روزشماری محاکمه صدام
-
۸۴/۳/۱۵سخنگوی دولت عراق اعلام کرد صدام حسین، به اتهام ارتکاب ‪ ۱۲مورد عمل جنایی محاکمه خواهد شد.
- ۸۴/۳/۱۷ مسوولان دادگاه ویژه صدام با رد بیانیه‌های دولت عراق مبنی بر اینکه صدام حسین در دو ماه آینده محاکمه خواهد شد، اعلام کردند هیچ جدول زمانی مشخصی برای محاکمه وجود ندارد.
- ۸۴/۳/۱۸سخنگوی نخست وزیر عراق تاکید کرد برای محاکمه صدام دیکتاتور سابق عراق هنوز تاریخ مشخصی توسط دادگاه تعیین نشده است.
- ۸۴/۳/۲۱تیم دفاع از صدام حسین از وضعیت جسمانی وی ابراز نگرانی و ادعا کرد در صورت برگزاری محاکمه وی در یک سرزمین امن، مدرک کافی برای ابطال اتهام‌های صدام مبنی بر جنایت بر ضد بشریت در اختیار دارند.
- ۸۴/۳/۲۸ عبدالحنین محمود فرمانده نیروهای پولیس شهر کوت گفت برخی گزارشها از برگزاری جلسه محاکمه صدام حسین در شهر کوت حکایت دارد.
- ۸۴/۴/۳نماینده آیت‌الله سیستانی دولتهای سابق و فعلی عراق را مسوول تاخیر در برگزاری محاکمه صدام حسین معرفی کرد.
- ۸۴/۴/۱۷ یکی از اعضای تیم دفاع از صدام حسین کناره‌گیری خود را از همکاری با این تیم اعلام کرد.
- ۸۴/۴/۲۰پارلمان عراق قانونی را برای ساماندهی و بازنگری مجدد دادگاه محاکمه صدام و لغو قانون تدوین شده توسط پل برمر تصویب می‌کند.
- ۸۴/۴/۲۳قاضی عراقی مسوول بازجویی صدام حسین و دیگر سران رژیم سابق عراق اعلام کرد بیش از ‪ ۸۰درصد بازجویی‌های صدام و یارانش انجام شده است.
- ۸۴/۵/۱۹طارق عزیز معاون سابق نخست وزیر عراق احتمال شهادت دادن علیه صدام حسین را در جلسه محاکمه وی تکذیب کرد.
- ۸۴/۶/۱۳لیث کبه، سخنگوی رسمی دولت عراق اعلام کرد ‪ ۲۷مهرماه محاکمه صدام و هفت نفر از سران رژیم بعث آغاز می‌شود.
- ۸۴/۷/۲۷یک منبع رسمی عراق از آغاز محاکمه صدام حسین خبر داد. صدام در ابتدای نخستین جلسه محاکمه خود به پرسشهای قاضی پاسخ نداد، اما تاکید کرد چون رییس جمهوری قانونی عراق هستم، دادگاه و قاضی را قبول ندارم.
جلسه بعدی دادگاه به ‪
۷آذر ‪ ۱۳۸۴موکول شد.
- ۸۴/۸/۲۲تیم دفاع از صدام با انتشار بیانیه‌ای از کناره‌گیری ‪ ۱۱۰۰وکیل مرد و زن عراقی از این تیم خبر داد.
- ۸۴/۹/۷دومین جلسه دادگاه محاکمه شروع و صدام حسین و هفت نفر از سران رژیم بعث وارد دادگاه شدند. صدام حسین در این جلسه به رئیس دادگاه حمله کرد و گفت بدون کاغذ از خود دفاع می‌کنم.
- ۸۴/۹/۱۴سومین محاکمه صدام حسین شروع شد و در این روز ‪ ۹۰دقیقه وقفه در دادگاه محاکمه آغاز شد. شاهدان علیه جنایت صدام در دجیل شهادت دادند.
- ۸۴/۹/۱۵دادگاه صدام کار خود را در حالی از سر گرفت که قانون حمایت از شاهدان و خانواده‌های آنها تصویب و اجرایی شده بود.
- ۸۴/۹/۱۶صدام حسین در دادگاه حضور پیدا نکرد.
- ۸۴/۹/۲۷دادستان دادگاه جنایی عراق و مامور رسیدگی به پرونده سران حزب بعث گفت: تیم دفاع از صدام و هفت نفر از دستیارانش درخواست شنیدن اظهارات ‪ ۴۰شاهد را ارائه کردند.
- ۸۴/۹/۳۰جلسه رسیدگی به جنایت‌های صدام و هفت نفر از همکارانش در رژیم بعثی سابق عراق در بغداد آغاز شد.
- ۸۴/۱۰/۱۲صدام حسین برای دفاع از خود در دادگاه ‪ ۳وکیل جدید گرفته است.
او در دادگاه گفت: ترجیح می‌دهد با گلوله کشته شود تا با طناب دار.
- ۸۴/۱۱/۴نخستین جلسه دادگاه در سال ‪ ۲۰۰۶و هشتمین جلسه وی از زمان شروع دادگاه برگزار شد. صدام در اعتراض به مدیریت قاضی، دادگاه را ترک کرد.
- ۸۴/۱۱/۱۲نهمین جلسه دادگاه صدام بدون حضور وی و ‪ ۴نفر از همدستانش برگزار شد.
- ۸۴/۲/۴جلسه محاکمه صدام دیکتاتور سابق عراق به جرم کشتار ‪ ۱۴۸نفر از شیعیان منطقه دجیل از سرگرفته شد. صدام در دادگاه حاضر شد.
- ۸۴/۲/۲۵دیکتاتور سابق عراق در بیست و چهارمین جلسه رسیدگی به جنایاتش از دادن پاسخ به اتهام‌ها درباره کشتار دجیل امتناع کرد.
- ۸۴/۳/۳بیست و هشتمین جلسه رسیدگی به پرونده مستبد عراق آغاز شد.
- ۸۴/۴/۱صدام حسین و هفت نفر از همدستانش در اعتراض به قتل یکی از وکلای مدافع صدام اعتصاب غذا کردند.
- ۸۵/۶/۲۹رئیس دادگاه محاکمه صدام که متهم به جانبداری از دیکتاتور سابق عراق شد با موافقت دادگاه عالی جنایی عراق برکنار شد.
- ۸۵/۷/۳صدام حسین بار دیگر از جلسه دادگاه محاکمه خویش اخراج شد.
- ۸۵/۷/۲۴نشست دادگاه جنایی عراق برای مشخص کردن زمان اعلام حکم متهمان جنایت دجیل (صدام) به روزهای بعد موکول شد.
‪ ۸۵/۰۸/۱۴دادگاه عالی جنایی عراق در نشست دیروز خود در رسیدگی به احکام متهمان پرونده دجیل، صدام حسین را به اعدام با طناب دار محکوم کرد.

واكنش‌ها به اعدام صدام

صدام  صدام حسين

ما نوشتیم و گریستیم
ما خنده کنان به رقص بر خاستیم
ما نعره زنان از سر جان گذشتیم...

کسی را پروای ما نبود.
در دور دست مردی را به دار آویختند :
کسی به تماشا سر برنداشت

ما نشستیم و گریستیم
ما با فریادی
از قالب خود برآمدیم
. شاملو

صدام، ديكتاتور جنايتكاري كه به مدت ربع قرن مستبدانه بر عراق حكومت كرد و به همسايگانش از جمله ايران و كويت حمله نظامي كرد و بسياري از مردم خود عراق را با سلاح‌هاي شيميايي از پاي درآورد، بالاخره صبح (شنبه) به پاي چوبه‌ي دار كشانده و اعدام شد كه با جشن و پايكوبي بسياري از عراقي‌ها مخصوصا در مناطق شيعه نشين همراه شد.به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس، تلويزيون دولتي عراق صبح امروز در راس اخبار خود اعلام كرد: اعدام صدام اجرا شد. صدام در پاي چوبه‌ي دار از گذاشتن سرپوش خودداري كرد و فرياد زد"الله اكبر" و اين پاياني بر زندگي رهبر 69 ساله‌ي پيشين عراق بود. بر اساس گزارش تلويزيون عراق "صدام تا زماني كه مرگش تاييد نشد، بر بالاي چوبه‌ي دار باقي ماند و به اين ترتيب برگ تاريكي در تاريخ عراق ورق خورد." در همين حال موفق ‌الربيعي، مشاور امنيت ملي عراق به شبكه‌ي تلويزيوني العراقيه گفت: ما خواسته بوديم تا او در يك روز خاص اعدام شود. وي درباره‌ي جزئيات اعدام صدام گفت: قاضي حكم اعدام صدام را كه به صورت دست بسته در اتاق اعدام منتظر بود، قرائت كرد و زماني كه صدام در اتاق اعدام ايستاد، عكاسان و فيلم‌برداران از وي عكس گرفتند. او هيچ چيزي نخواست و قرآني را كه به همراهش بود خواست كه به عواد بندر داده شود. وي افزود: با صدام زماني كه زنده بود با احترام برخورد شد و پس از مرگش نيز اينگونه عمل مي‌شود. اعدام صدام صد در صد عراقي بود و طرف آمريكايي هيچ مداخله‌اي در آن نداشت. علاوه بر صدام دو تن از هم‌دستان جنايتكارش نيز به دار آويخته شدند. مريم الرئيس، يك مقام رسمي از وزارت خارجه‌ي عراق كه در مراسم اعدام صدام و برادر ناتني‌اش، برزان ابراهيم تكريتي و هم‌چنين عواد البندر، رييس دادگاه انقلابي حكومت صدام حضور داشت، در مصاحبه‌اي با تلويزيون دولتي عراق گفت كه اين سه تن يكي پس از ديگري به دار آويخته شدند. اين مقام وزارت خارجه‌ي عراق افزود: از تمام مراسم اعدام كه بين 30/5 تا 30/6 صبح امروز روي داد، فيلمبرداري شد و اين فيلم پخش خواهد شد. يك پزشك نيز در محل اجراي حكم اعدام حاضر بود. وي افزود:

 نوري المالكي، نخست وزير عراق در مراسم اعدام حضور نيافت و مشاورش اين مراسم را از نزديك نظاره‌گر بود. صدام و دو تن از همدستانش كه به دار آويخته شدند در تاريخ پنجم نوامبر از سوي دادگاه عالي عراق به اتهام جنايت عليه بشريت در پرونده‌ي الدجيل مجرم شناخته شده و به اعدام با چوبه‌ي دار محكوم شدند. مقام عراقي كه شاهد اجراي مراسم اعدام بود، هم‌چنين عنوان داشت: ابتدا صدام، سپس برزان ابراهيم و بعد عواد بندر اعدام شدند. از سوي ديگر سامي العسگري، مشاور سياسي نوري‌ المالكي، نخست وزير عراق نيز گفت: صدام در لحظه‌اي كه از سلول‌اش در زندان نظامي آمريكايي بيرون آورده شد، مقاومت مي‌كرد اما در آخرين لحظات زندگي‌اش هيچ مقاومتي از خود نشان نداد. صدام قبل از اعدام لباسي سراسر مشكي به تن داشت. كمي پيش از اعدام وي كلاهش برداشته شد و از او سوال شد كه آيا چيزي مي‌خواهد كه او پاسخ منفي داد. صدام پس از يك روحاني مسلمان سني دعايي را تكرار كرد و از گذاشتن سرپوش خودداري كرد و به هنگام انداختن طناب به دور گردنش فرياد الله‌اكبر سرداد و گفت "عراق پيروز خواهد بود و فلسطين عربي‌ است." وي گفت: صدام در مقر اطلاعات نظامي سابق عراق در كاظميه‌ي بغداد اعدام شد.

 دولت هنوز تصميم نگرفته با جسد صدام چگونه عمل كند. يك مقام عالي‌رتبه از وزارت دفاع عراق نيز اعلام كرد صدام وصيتنامه‌اش را به يكي از برادرانش داده است. به گزارش رويتر دختر صدام تقاضا کرده است که جسد پدرش در يمن دفن شود.

در همين حال سخنگوي يکي از احزاب اصلي دولت ائتلافي عراق گفت: اميدوار است که اکنون صفحه جديدي در تاريخ عراق گشوده شود اما عدنان پاچه‌چي، از اعضاي شوراي حکومتي عراق که پيشتر اداره امور عراق را در دست داشت، به بي‌.بي.سي گفته است اوضاع اين کشور آنچنان وخيم است که اعدام صدام تغيير چنداني در آن ايجاد نمي‌کند. در همين حال ريچارد ديكر، مدير برنامه‌ي عدالت بين‌المللي ديدبان حقوق بشر از اين اعدام انتقاد كرد و محاكمه‌ي صدام را توام با نقص خواند. وي اظهار داشت: صدام مسوول نقض‌هاي گسترده‌ي حقوق بشر بود اما مجازات اعدام براي او منصفانه نبود. جورج بوش نيز اعلام كرد، اعدام صدام پايان يك سال سخت را براي مردم عراق و سربازان ما رقم زد اما مرگ صدام خشونت‌ها را در عراق متوقف نمي‌سازد. بوش هم‌چنين در بيانيه‌اي در تگزاس اظهار داشت: اعدام صدام نقطه‌ي عطف مهمي در تاريخ عراق در مسير برقراري دموكراسي است كه مي‌تواند از طريق آن خودش را اداره و هم‌چنين از خودش دفاع كند و به عنوان يك متحد در جنگ با ترور باشد. بوش در پيغامي براي مطمئن ساختن مردم عراق گفت: اين اعدام يادآور مسير طولاني‌اي است كه مردم عراق از زمان پايان حكومت صدام پيمودند.

وي ادامه داد: پيشرفتي كه آنها كسب كرده‌اند بدون فداكارهاي و خدمات زنان و مردان نظامي ما امكان پذير نخواهد بود. وي هم‌چنين نسبت به چالش‌هاي بيشتر براي سربازان آمريكايي هشدار داد. رييس جمهور آمريكا گفت: انتخابات‌هاي بسيار سخت و فداكاري‌هاي بيشتري پيش رو است. امنيت و آرامش مردم آمريكا هم‌چنان نيازمند اين است كه ما به پيشرفت دموكراسي جوان عراق ادامه دهيم. بوش در سال 2003 زماني كه صدام دستگير شد قول داد صدام با عدالتي روبه‌رو مي‌شود كه از ميليون‌ها تن دريغ كرده بود. بوش در دسامبر سال 2003 با اشاره به صدام گفته بود: شرش كم! جهان بدون صدام بهتر خواهد بود. چند ساعت پيش از اجراي حكم اعدام صدام اف.بي.آي و وزارت امنيت داخلي آمريكا به آمريكايي‌ها نسبت به احتمال يك حمله‌ي تروريستي هشدار دادند و از آنها خواستند تا گوش به زنگ باشند. سناتور جوزف بيدن، رييس كنوني كميته‌ي روابط خارجي سناي آمريكا نيز درباره‌ي اعدام صدام در بيانيه‌اي اعلام كرد:

عراق يكي از تاريك‌ترين برگ‌ها در تاريخ‌اش را بست و جهان را از شر يك خائن نجات داد. از سوي ديگر انگليس، متحد اصلي آمريكا در عراق با اعلام اين مطلب كه صدام بايد به دليل جناياتش پاسخگو مي‌بوده، اما برمخالفتش با استفاده از مجازات مرگ تاكيد كرد. مارگارت بكت، وزير خارجه‌ي انگليس اظهار داشت: من از اين واقعيت استقبال مي‌كنم كه صدام از سوي يك دادگاه عراقي به دليل تعدادي از جناياتش كه عليه مردم عراق مرتكب شده بود، محاكمه شده است. وزير خارجه‌ي انگليس گفت، اين کشور از استفاده از مجازات مرگ در عراق يا هيچ مکان ديگري حمايت نمي کند اما براي تصميم يک کشور و دولت مستقل احترام قائل است. هم‌چنين الكساندر داونر، وزيرخارجه‌ي استراليا نيز كه كشورش از متحدان كليدي آمريكا در عراق است، درباره‌ي مرگ صدام گفت: موضوع اين نيست كه چه كسي درباره‌ي مجازات اعدام چگونه مي‌انديشد. دولت عراق از موضع دولت استراليا درخصوص مجازات اعدام آگاه است. ما بايد هم‌چنين به حق كشورهاي مستقل براي داشتن قوانين دادگاهي مرتبط با جنايات مرتكب شده عليه مردم‌شان احترام بگذاريم. جاپان، ديگر متحد آمريكا نيز با بيان اين مطلب كه به تصميم عراق احترام مي‌گذارد، گفت، اين تصميم دولت جديد عراق است كه مسوول اجراي قوانين است و ما به آن احترام مي‌گذاريم. فرانسه نيز كه رهبري مخالفان در سازمان ملل را عليه جنگ عراق برعهده داشت، از مردم عراق خواست از اين اعدام به عنوان ابزاري براي پايان دادن به اختلافاتشان استفاده كنند. وزارت خارجه‌ي فرانسه با انتشار بيانيه‌اي از تمام مردم عراق خواست تا به آينده‌ي عراق چشم دوخته و در جهت اتحاد و آشتي ملي تلاش كنند.

در اين بيانيه آمده است: اكنون بيش از هر زمان ديگر بايد استقلال كامل و ثبات در عراق برقرار شود. فرانسه با اشاره به مخالفت اروپا براي مجازات اعدام خاطرنشان كرده تصميم اعدام صدام از سوي مردم و مقامات مستقل عراق اتخاذ شده است. در روسيه نيز ميخائيل مارگلف، رييس كميته‌ي روابط بين‌المللي دوما اعلام كرد اين اعدام بي‌ثباتي را در عراق افزايش مي‌دهد و چرخه‌ي جديدي از خشونت‌ها را باعث مي‌شود. يكي از نمايندگان مجلس سفلي روسيه نيز گفت: اعدام صدام اوضاع را نه تنها در عراق بلكه در كل منطقه‌ي خليج فارس بي‌ثبات مي كند. وزارت خارجه‌ي روسيه نيز با ابراز تاسف نسبت به اعدام صدام اعلام كرد درخواست‌هاي بين‌المللي براي عفو صدام ناديده گرفته شد. مالزيا، كه رياست سازمان كنفرانس اسلامي را برعهده دارد، نسبت به پيامد اعدام صدام كه مي‌تواند آغازگر خونريزي‌هاي بيشتر باشد هشدار داد. سيد حميد البار، وزيرخارجه‌ي مالزيا، به خبرگزاري فرانسه گفت:

 بسياري از مردم و به طور عموم جامعه‌ي بين‌المللي با اين اعدام موافق نبودند. فدريكو لومباردي، سخنگوي واتيكان اعدام صدام را به عنوان يك اقدام تراژيك محكوم كرد و نسبت به وقوع چرخه‌ي جديدي از خشونت‌ها و اقدامات انتقام جويانه در عراق ابراز نگراني كرد. از سوي ديگر خبرگزاري رسمي ليبي، جانا، گزارش كرد، به دنبال اعدام صدام ليبي سه روز عزاي عمومي اعلام كرده است ! پرچم‌ها در ساختمان‌هاي عمومي به حالت نيمه افراشته درآمد. در اسراييل نيز شيمون پرز، معاون نخست وزير اعلام كرد اسراييل از اعدام صدام استقبال مي‌كند و اين خائن سابق خودش اسباب مرگش را فراهم كرد. در فلسطين نيز دولت حماس اعلام كرد اعدام صدام يك ترور سياسي است و تمامي قوانين بين‌المللي را نقض مي‌كند. فوزي برهوم، سخنگوي دولت حماس به خبرگزاري فرانسه گفت: صدام يك زنداني جنگي بود و اعدام او يك ترور سياسي است.

نگاهي به محاكمه‌ي صدام و همدستانش

دادگاه عالي عراق پنجم نوامبر سرانجام اولين حكم خود را در رابطه با صدام صادر كرد كه به موجب اين حكم صدام در پرونده‌ي الدجيل گناهكار شناخته شده و به "مرگ" با چوبه دار محكوم شد. محاكمه‌ي صدام در حالي در تاريخ 27/07/84 آغاز شد كه وي در اولين جلسه‌ي دادگاه قضايي عراق حاضر شد و تفهيم اتهام گرديد. نزديك به ‌500 اتهام عليه صدام مطرح شد اما مقامات دادگاه تصميم گرفتند تنها در ‌12 مورد صدام را محاكمه كنند كه در اين ميان اشاره به حمله به ايران نشده است. دادگاه موارد كلي اتهامي صدام را اينگونه برشمرد: آزار و شكنجه‌ي زندانيان، مصادر اموال، تجاوز به نواميس مردم، جرايم انساني و غير اخلاقي، محروم كردن مردم از حقوق قانوني‌شان، دستگيري و ترور نخبگان علمي و ديني، جنايات مربوط به حلبچه و كشتار عشيره بارزاني، جنگ عليه ايران، سركوبي قيام شيعيان و كردها در سال ‌1991، از بين بردن زير بناي اقتصادي عراق، ربودن ثروت‌هاي ملي، فساد اخلاقي، مالي و اداري. اولين پرونده‌ي رسيدگي به جنايات صدام، پرونده‌ي الدجيل بود. قتل عام الدجيل در سال ‌1982 اتفاق افتاد و طي آن ‌148 نفر از اهالي اين شهر به دستور صدام كشته شدند. دجيل شهري است در ‌50 مايلي شمال بغداد كه به عنوان يكي از مراكز فعاليت اپوزيسيون در زمان قدرت صدام مطرح بود.

مصاحبه با شاهدان عيني قتل‌عام ‌148 نفر از ساكنان اين شهر از زمان سقوط صدام به اين سو از جمله مصاحبه مه ‌2003 بوسيله آسوشيتدپرس زواياي اين جنايت را بيشتر مشخص كرده است. در سال ‌1982 اين شهر به عنوان يكي از مراكز مهم فعاليت حزب شيعي الدعوه بود كه با جنگ صدام عليه ايران مخالفت جدي مي‌كرد. زماني كه صدام و همراهان او در ‌8 ژوييه ‌1982 براي شركت در اجلاسي وارد دجيل شدند، مردان مسلح حزب الدعوه به روي صدام و همراهان وي آتش گشودند به طوري كه درگيري بين آنها ساعت‌ها طول كشيد. در نهايت اين هلي‌كوپترهاي نظامي و تانك‌هاي ارتش عراق بودند كه توانستند صدام و همراهان او را از خطر مرگ برهانند. پس از اين واقعه پوليس مخفي عراق خانواده‌هاي اين شهر را يكجا جمع كردند، درختان ميوه، باغات و خانه‌ها را تخريب كردند و حدود ‌150 نفر از اهالي شهر از جمله نوجوانان را پس از يك محاكمه صوري اعدام كردند. در پرونده‌ي الدجيل علاوه بر صدام، طه ياسين رمضان، معاون سابق رييس جمهور عراق، عواد حمد بندر، قاضي دادگاهي كه براي برخي قربانيان در حكومت حزب بعث حكم مرگ داده بود، برزان ابراهيم التكريتي، برادر ناتني صدام و چهار متهم ديگر به نام‌هاي عبدالله الرويد، مزهر عبدالله، علي دايح و محمد عزاوي كه در كشتار مردم الدجيل با رژيم صدام همكاري كردند، متهمان اصلي بودند. دادگاه‌هاي صدام كه در آنها پرونده‌ي الدجيل و بخشي از پرونده‌ي الانفال بررسي شد، با فراز و نشيب‌هاي بسيار و تغييرات گوناگوني همراه بوده است.

اولين قاضي دادگاه "رزگار محمد امين" از كردهاي عراق بود كه پس از چند جلسه به دليل آنچه دخالت دولت در كارش و مسائل شخصي ناميد، استعفا كرد. با استعفاي وي قاضي رئوف رشيد عبدالرحمن انتخاب شد كه وي نيز از اهالي حلبچه عراق بود. رسيدگي به پرونده‌ي الدجيل ‌40 جلسه طول كشيد. در اين جلسات خليل الدليمي، رياست تيم دفاعي را برعهده داشت و در تيم دفاعي رمزي كلارك، دادستان آمريكا در دهه‌ي‌1960 و گروهي حدودا ‌20 نفره از وكلاى عرب و غير عربى حضور داشتند. هم‌چنين چند تن از وكيلان مدافع تيم دفاعي در جريان برگزاري جلسات ترور شدند.

جعفر الموسوي نيز دادستاني دادگاه صدام را برعهده داشت.

 55 روز پيش دادگاه عراق احكام متهمان الدجيل را اينگونه صادر كرد:

طه ياسين رمضان معاون صدام به حبس ابد به علاوه ‌10 سال حبس محكوم شد؛

برزان تكريتي برادر ناتني صدام به اتهام قتل و كشتار و وادار كردن مردم به مهاجرت به اعدام با چوبه‌ي دار و نيز ‌10 سال حبس محكوم شد؛

عواد بندر قاضي دادگاه انقلاب و معاون رييس دفتر صدام به اعدام محكوم شد؛

محمد عزاوي به دليل نبود مدارك كافي عليه وي آزاد شد؛

علي دايح علي و عبدالله رويد هر كدام به ‌22 سال حبس محكوم شدند؛

ناصر عبدالله كاظم به ‌15 سال حبس محكوم شد؛

اصلي‌ترين جنايات صدام

- ‌16 ژوئيه ‌1979، زمان كوتاهي پس از به قدرت رسيدن، ‌15 تن از سران حزب بعث به اتهام جاسوسي عليه وي توسط جوخه‌ي مرگ اعدام شدند؛

 - ‌22 سپتامبر ‌1980، تهاجم نيروهاي عراقي به ايران و آغاز جنگ هشت ساله عليه ايران كه بيش از يك ميليون كشته برجاي گذاشت. حمله‌ي شيميايي به ايران و كشتن بيش از هزار تن در سال ‌1983، اقدام عليه قبيله‌ي كرد بارزاني به بهانه‌ي كمك به ايران و كشتن ‌8000 كرد و ايجاد گور دسته جمعي؛

- ‌88-1986، حمله‌اي با عنوان انفال كه شامل حملات شيميايي عليه كردها و كشتن بيش از ‌180 هزار تن شد؛ - ‌28 مارس ‌1988، حمله‌ي شيميايي به شهر كردنشين حلبچه و كشتن بيش از ‌5000 تن و ‌2 اوت ‌1990، دستور حمله به كويت، شليك موشك‌هاي اسكاد به عربستان سعودي، شكنجه و اعدام صدها كويتي و آتش زدن چاه‌هاي نفت كويت؛

- ‌1991، كشته شدن بيش از ‌60 هزار تن در سركوب شيعيان در جنوب عراق و كردها در شمال عراق در آستانه‌ي جنگ خليج فارس؛

- ‌20 فوريه ‌1996، قتل دو دامادش پس از بازگشت از اردن.

عراق در نبود صدام

 

فریادی و دیگر هیچ.
چرا که امید آنچنان توانا نیست
که پا سر یاس بتواند نهاد.
***
بر بستر سبزه ها خفته ایم
با یقین سنگ
بر بستر سبزه ها با عشق پیوند نهاده ایم
و با امیدی بی شکست
از بستر سبزه ها
با عشقی به یقین سنگ برخاسته ایم
***
اما یاس آنچنان توناست
که بسترها و سنگ ها زمزمه ئی بیش نیست !
فریادی
و دیگر
هیچ !
. شاملو

سرانجام كابوس صدام و رژيم بعث با اعدام او پايان يافت. مردم عراق ديگر مي‌توانند راحت سر بر بالين بگذارند و حضور اجتماعي - سياسي فعالتري از خود بروز دهند چون باور كردند كه ديكتاتور خون‌آشام چون غول زنداني در بطري، ديگر بار از آن خارج نخواهد شد تا جنايات بي‌بديلش را عليه ملت عراق ازسرگيرد. اعدام صدام روياي مرگ خون‌آشام را به واقعيت تبديل كرد و عراقيهايي كه با شك و سوء‌ظن جريان دادگاه او را از صحنه تلويزيونهاي خود مشاهده مي كردند، مي‌توانند باور كنند كه معامله‌اي براي احياي دوباره رژيم او در كار نيست، اگرچه طرح بازگرداندن بعثي‌ها در نظام سياسي عراق دلنگراني واقعي مردم است كه دستكم در سي و اندي سال گذشته عادت كرده‌اند ديرباور باشند و به وعده‌ها سخت اعتماد كنند.

 اما آيا اعدام ديكتاتور عراق مي‌تواند نقطه اتكايي براي پايان همه خشونتهاي خونبار در اين كشور زخمي از دهه‌ها جنگ و بي‌ثباتي باشد ؟ آيا عراقيها بعداز مرگ صدام مي‌توانند صبح بااطمينان از خانه‌هايشان خارج شوند، در محله‌هاي شلوغ رفت و آمد كنند و ديگر شاهد انفجار، ترور، آدم ربايي و درگيريهاي خشونت بار نباشند ؟ چنين تصوري از اوضاع عراق بسيار دور از واقعيت خواهد بود چون وضعيت جاري اين كشور هرگونه خوش بيني ساده‌انگارانه را منتفي مي‌كند. به عبارت ديگر اگر روزگاري منبع تهديد، ترس و نااميدي از آينده از ديد مردم عراق رژيم بعث بود حتي پس از سقوط رژيم صدام اين منبع بر قوت خو باقي ماند چون عوامل وابسته به رژيم مخلوع همچنان عامل بسياري از جنايات در سراسر كشور بودند اما حالا منبع تهديد وضعي متفاوت دارد و در واقع منابع ديگر تهديد جايگزين و افزون بر آن شده است.

 عوامل رژيم سابق يكي از منابع تهديد براي امنيت مردم عراق بودند كه البته مرگ صدام مي‌تواند تا حدود زيادي در نااميدي آنان از بازگشت وي به قدرت موثر باشد ولي در زمان حاضر عراق از جانب عوامل ديگري تهديد مي‌شود كه از آن جمله‌اند: اشغال چند ساله اين كشور، جنگ منافع ميان بازيگران منطقه‌اي عرب كه گذشته از برخي اختلافهاي اصولي با رژيم بعث عراق ترجيحا وضع سابق را بهتر از موقعيت كنوني مي‌دانند و منافع خود را از اين طريق تامين شده‌تر مي‌يافتند. از اين رو طي سالهاي پس از سقوط رژيم صدام اين كشورها بيشترين تاثير گذاري را در گسترش ناامني در عراق داشته‌اند. تاملي بر مواضع ماههاي اخير سران كشورهاي يادشده كه مدام بر طبل خطر ساختگي هلال شيعي در منطقه كوبيده‌اند، حمايت‌هاي صريح آنان از چالشهاي قدرت در عراق و سرانجام ماوا دادن به هواداران و عوامل شاخص رژيم بعث سابق همگي نشان مي‌دهد، مرگ صدام هرگز مانع رشد انگيزه‌هاي آنها براي پايان دادن به توطئه‌افكني در داخل عراق نخواهد شد. نبود نظام سياسي باثبات و گسترش روزافزون عوامل تروريستي در عراق مثل القاعده منبع تهديد ديگري است كه اصولا انگيزه آن براي ايجاد ناامني در عراق نمي‌تواند احياي دوباره نظام بعثي در اين كشور باشد. القاعده جنگ با آمريكاييان و دشمني با اكثريت مردم عراق را به دلايل ديگري دنبال مي‌كند كه مفهوم آن با تلاش براي احياي رژيم سابق بعث بيگانه است.

منبع تهديد ديگر در عراق كه بايد آن را بيش از موارد ديگر مهم خواند گسترش خطرناك اختلافهاي قومي - مذهبي است كه پيامد آن به طور مستقيم مربوط است به مديريت غلط اشغالگران به ويژه ارتش آمريكا، توطئه‌گري كشورهاي عرب زيانديده از برهم خوردن معادله قدرت در عراق و بالتبع منطقه، مطالبات زودهنگام و گاهي افراطي برخي جناحهاي قومي - سياسي، عدم همسويي لازم ميان وارثان اوضاع پس از سقوط رژيم بعث، گسترش فقر و بي‌ثباتي ناشي از استمرار بلاتكيفي امنيتي و چشم‌انداز روشن از آينده كشور، هدايت توطئه‌گرانه عمليات ايذايي تروريستي در مناطق مختلف عراق و... نكته مهم ديگر در اين ميان، اعدام صدام در زماني است كه اشغالگران آمريكايي - انگليسي و متحدانشان در وضع بحران مشروعيت در عراق بسر ميبرند از اين رو تعجيل در اعدام ديكتاتور سابق در دو سطح قابل ارزيابي است:

 نخست اينكه آيا اعدام در خدمت به استقرار استراتژي معلوم درباره عراق انجام شده است ؟ يا اقدامي است زودهنگام براي اينكه فرصت چنين كاري در آينده از بين نرود ؟ بديهي است اعدام ديكتاتور خون‌آشام عراق آرزويي است كه همه زخم‌خوردگان از او و رژيم جنايتكارش سالها در دل داشته‌اند و حالا مي توانند خشنود از تحقق اين رويا باشند اما مساله مهم تاثيرگذاري آن در اوضاع عراق است. بدون ترديد مرگ صدام مي‌تواند مرهمي بر زخمهاي مردم عراق باشد ولي نتيجه لازم را در خدمت به هدف استقرار آرامش و ثبات در اين كشور بايد در زمان حاضر بيش از هر زمان مورد توجه قرار داد. با اين حال نبايد از خاطر دور داشت كه تهديد و بي‌ثباتي در عراق اكنون از منابع ديگري تغذيه مي‌شود كه عوامل رژيم بعث يكي از آنها محسوب مي‌گردد. اعدام ديكتاتور عراق يك اتفاق ميمون براي ملت مجروح و رنج ديده اين كشور و همه ملتهايي است كه ‪ ۳۰سال حكومت رژيم بعث آنان را هدف قرار داد اما براي ترسيم چشم‌انداز اميدبخش در اين كشور بايد منتظر اتفاقات ديگري هم بود كه تاثيرگذاران اصلي در اين عرصه هستند.

همچنان "صدام حسين" ديكتاتور عراق كه در طول زندگي‌اش از نام و آوازه‌ي "جمال عبد الناصر" رييس جمهوري فقيد مصر در جهان عرب غبطه مي‌خورد و آرزو داشت او نيز همانند رهبر مصر محبوب دل ملت‌اش و جهان عرب باشد، بامداد امروز شنبه در اوج خواري، اعدام شد. واقعيت اين است كه مشكل چگونه زيستن صدام، فرصت چگونه مردن را از او گرفت و مرگ او برخلاف آن چه خود و هوادارانش مي‌خواستند اتفاق افتاد. ديكتاتور رژيم ‪ ۳۵ساله بعث كه پيشتر از دادگاه عالي جنايي عراق خواسته بود همانند يك سرباز با شليك تير اعدام شود تا شايد تصوير يك قهرمان را - بعد از نبودنش - در اذهان جوانان عرب ترسيم كند با چوبه‌ي دار به مجازات رسيد. صدام هنگامي كه به قدرت مطلق رسيد چوبه‌هاي دار را در همه جاي عراق برافراشت و در نهايت خود به يكي از اين چوبه‌هاي دار آويخته شد. ديكتاتور عراق در مكاني اعدام شد كه براي او و مردم اين كشور شناخته شده است، ساختمان اداره‌ي امنيت منطقه "كاظمين" كه به "شعبه پنجم" عراق و تجسم رعب و وحشت نظام بعثي معروف است.

هواداران صدام در طول حياتش از وي چهره‌اي شجاع، قهرمان و مدافع ملت‌هاي عرب ترسيم كردند و وقتي بيشتر از ‪ ۲۰روز در برابر نيروهاي چند مليتي دوام نياورد در يافتن توجيه براي قهرمان پوشالي خود در تنگنا قرار گرفتند. هواداران صدام وقتي نوارهاي صوتي او را بعد از عمليات آزادسازي عراق از طريق برخي رسانه‌هاي عربي شنيدند بار ديگر قهرمان پوشالي‌شان را رهبر مقاومت ضد اشغالگران توصيف كردند. ‪ ۹ماه طول نكشيد كه رهبر به اصطلاح مقاومت عراق، زار و ذليل از داخل حفره و دخمه‌اي تنگ و تاريك در يكي از روستاهاي حومه شهر " دوره " در شمال بغداد دستگير شد. او نه تنها حتي يك تير در دفاع از خود شليك نكرد كه سرو روي پريشانش بيش از آن كه نشانه‌ي مقاومت باشد حكايت گر ناتواني و ياس او بود. در طول ‪ ۹ماه، هواداران صدام و رسانه‌هاي آنها شايع كرده بودند كه او هرگز دستگير نخواهد شد و اگر بداند دستگير مي‌شود همانند "آدولف هيتلر" رهبر آلمان نازي خودكشي خواهد كرد اما حب زنده بودن در صدام بيش از عزم متزلزل او بر خودكشي بود. صدام هنگام دستگيري زير دستان يك سرباز آمريكايي كه داخل دهان و بين موها و ريش انبوه‌اش مي‌گشت خوار و ذليل و بدون مقاومت نشان مي‌داد.

هواداران صدام در طول دوران بازداشت صدام براي توجيه رفتارهاي قهرمان پوشالي خود باز هم به توجيه روي آوردند انگار كه زمان نزد صدامي‌ها متوقف شده است. دادگاه صدام مهر ماه ‪ ۱۳۸۴آغاز شد و قهرمان پوشالي جهان عرب با چهره‌اي لرزان نخستين سخنان خود را در دادگاه بر خلاف دوران حاكميت‌اش با ترس و لرز ادا مي‌كرد. اولين جلسه دادگاه براي هواداران صدام مايوس‌كننده بود اما به مرور كه رييس دادگاه اجازه سخنراني‌هاي سياسي به او مي‌داد ديكتاتور عراق اعتماد به نفس كسب كرد و همين امر باعث شد توجيه‌گري هواداران قهرمان پوشالي جهان عرب از سرگرفته شود. آنها صدام را همچنان رهبر عراق مي‌دانستند و خطابه‌هاي سياسي او را در دادگاه توجيهي براي تبيين شجاعت ديكتاتور عراق تفسير مي‌كردند. "بديع عارف" يكي از وكلاي هيات دفاع از صدام ديشب تا آخرين لحظه اصرار داشت كه آمريكا هرگز اجازه نخواهد داد صدام اعدام شود. اين در حالي بود كه نيروهاي آمريكايي ناچار شده بودند به اصرار دولت عراق گردن نهاده و جمعه شب صدام را تحويل دولت اين كشور دهند. بديع عارف در گفت وگو با شبكه عربي "العربيه" گفت: اطمينان مي‌دهم كه صدام حداقل تا ‪ ۱۰سال ديگر اعدام نمي‌شود چون آمريكايي‌ها مي‌خواهند از او به عنوان برگه‌ي فشار ضد گروه‌هاي مسلح هوادار صدام استفاده كنند. اين در حالي بود كه دار مجازات براي صدام فراهم آمده و اعضايي كه بايد در آيين اعدام، حضور داشته باشند فراخوانده شده بودند اما بديع عارف به عنوان نماينده تفكر بعثي از آن چه در پيرامونش مي‌گذشت بي‌خبر بود.

 هواداران ديكتاتور عراق كه مرگ صدام را برخلاف ميل خود مي‌دانند بي‌شك براي توجيه مرگ قهرمان پوشالي‌شان به تعابير دهان پركن روي خواهند آورد اما همان طور كه "نوري المالكي" نخست وزير منتخب عراق گفته است هرگز نمي توانند زمان را به عقب برگردانند. ديكتاتور عراق در طول حاكميت استبدادي‌اش نه چگونه زيستن را آموخت و نه مردنش منطبق با خواستش بود.

 منابع قابل استفاده : مشعل، راه توده، لوموند، روشنگري، ديدگاه، پاشگاه انديشه، آريايي، اميد وطن، همشهري، آرمان، آوای آزاد، ویکی پدیا، از تصرف کابل تا سقوط مزار، تاريخ خونين افغانستان اثرهاي از-ا- ص -، منابع خبري و تحليلي 
عرض و پوزش : مطالب که منابع آن قابل دسترسي نبود تذکر داده نشده اميدوارم خواننده گرامي خورده نگيرند.

 

 

 

47kpjx3

 توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

www.esalat.org