یکشنبه، ۱۰ دیسمبر ۲۰۱۷
در این هفته اعلام برسمیت شناختن بیت المقدس بمثابه پایتخت دولت "صیهونیستی" اسرائیل خشم و اعتراضات سراسری را در تمام جهان بر انگیخت.
در پی ۷ دهه سیاست های ویرانگر امپریالیسم ایالات متحده امریکا نسبت به خاورمیانه، بصورت اخص فلسطین دونالد ترامپ روز چهار شنبه گذشته پرده از روی سیاست های همنوا با صهیونیست های اشغالگر، و نژاد پرست، در سخنرانی ترامپ نماد فاشیسم امپریالیستی قرن ۲۱ امپریالیسم جهانی رو و آشکار شد، که ترامپ بیت المقدس را پا یتخت اسرائیل اعلام داشت و تعهد نمود که سفارت امریکا را از "تل آبیب" به بیت المقدس انتقال دهد، و به این ترتیب اولین کشور در جهان است که با تخطی از قوانین بین المللی و فیصله های ملل متحد به همچو اعلامیه تکان دهنده مبادرت ورزید.
این اعلامیه دلایل و ابعاد مختلف داشت:
۱- بحرانی ساختن بیش از پیش اوضاع در شرق میانه و جهان، بخصوص در میان کشور های اسلامی.
۲- تمدید و تشدید سر و صدای گروه های اسلامی بنیاد گرا به استفاده از این وضعیت، و استفاده از آن برای تداوم نظامی گری امپریالیسم امریکا، و ادامه جنگ جهانی را که برای سلطه کامل بر جهان براه انداخته است.
۳- بی ربط نیست که تذکر بدهم، بر مبنای گزارش "انتی وار"، سایت محافظه کاران امریکا بتاریخ ۸ دیسیمبر ۲۰۱۷، پنتاگون طی این هفته ۴۴۰۰۰ نیروی ارتش را به منطقه نا معلوم برای انجام عملیات احتمالی منتقل نموده.
۴- واشنگتن مطمن است که انتقال پایتخت اسرائیل به بیت المقدس نمیتواند عملی باشد، مگر همان طوری که تذکر دادم، یک حرکت سیاسیی - نظامی به هدف ایجاد بعد دیگری برای بحران شرق میانه و مسئله اسرائیل و فشار بالای دولت خود گردان فلسطین است.
جا دارد تذکر بدهم که دولت فلسطین در نیمه ماه نوامبر ۲۰۱۷ قرار شد تا به دادگاه بین المللی برای جنایات صهیونیست ها شکایت و خواهان داد خواهی شود. به تعقیب آن در ۱۸ ماه نوامبر، صرفا یک روز قبل از صدور فیصله شماره ۲۴۸ سازمان ملل، اولین بار بود که واشنگتن اعلام داشت که دفتر نماینده گی سازمان آزادیبخش فلسطین را در واشنگتن مسدود خواهند نمود، الی اینکه جانب فلسطین مستقیما با اسراییل وارد مذاکره شود. تا این زمان واشنگتن میانجی "مذاکرات صلح؟!" میان دولت اسراییل و سازمان آزادیبخش فلسطین بوده است.
همه این اقدامات بشمول عملیات های نظامی، هر چهار سال و یا پنجسال به بعد طی این سالهای بعد از ۱۹۶۷، به اصطلاح صهیونیست ها "سبزه درو" و نسل کشی فلسطینی ها است، به هدهف به حاشیه راندن و نابودی سر زمین و خلق فلسطینی از طریق اشغال غیر قانونی سر زمینهای باقی مانده است که به حمایت مالی و نظامی امریکا، و تحت نظر مستقیم آن صورت گرفته است.
این تصمیم ترامپ در سراسر جهان شدیدا محکوم گردیده، و حتی حد اقل در ظاهر متحدین امپریالیسم امریکا نتوانست در شورای امنیت سازمان ملل آنرا محکوم ننمایند.
همه این اقدامات سیاسی، و نظامی ادامه تجاوزات نظامی صهیونیست ها در حمایت مستقیم امپریالیسم امریکا است که طی این هفتاد سال جریان داشته، من بنا بر همین دلیل نوشته ی را که در ماه اگست ۲۰۱۴ در رابط به تجاوز و عملیات نظامی در غزه نوشته بودم، این اقدام و تجاوز سیاسی را ادامه همان تجاوزات نظامی، از جمله تجاوز جولای ۲۰۱۴ بر "غزه" میدانم، و خواستم تا دوستان و رفقا با یک پیش زمینه از همچو اقدامات انگلو صهیونیست ها، بدانند که آیا امپریالیسم امریکا، و دولت صهیونیستی اسرائیل و در کل امپریالیسم جمعی خواهان اعاده حوق خلق فلسطین، و تشکیل یک دولت مستقل فسطین هستند؟ به هیچ وجه، در مقابل تداوم اشغال سر زمین فلسطین ها و مستعمره سازی دائمی آن می باشد.
بعض از هموطنان ما با استفاده از رسانه های الکترونیکی اظهار داشتند که این مسئله به ما ربط ندارد، و گروه های جهادی دست نشانده عربستان و امپر یالیسم امریکا آن را جنبه مذهب داده، این مسئله را که یک مسئله سیاسی، آزادی و استقلال فلسطینی هاست آنرا اکثرا جنبه مذهبی و به مسجد "الاقصی" ربط می دهند.
من به اجازه شما می گویم که این برای مردم ما و ملت ما ربط دارد، فلسطینی ها مانند مردم افغانستان تحت اشغال اشغالگران اسرائیل است، و ما وظیفه داریم که این عمل جنایتکارانه را در دفاع از مردم عرب فلسطین که تحت اشغال تجاوز گران است، تقبیح نموده و از آنها حمایت نماییم.
بسیاری از هموطنان ما، به خصوص گروه های نامنهاد جهادی و اخوانی، این مسئله را جنبه مذهبی و دینی داده، مسجد الاقصی را عنوان می نمایند، حالانکه اسراییل دارد با این حرکت بیت المقدس شرقی که پایتخت فلسطین را اشغال نموده و امکان به وجود آمدن دولت مستقل فلسطینی را کاملاً نابود می نمایند.
پیش زمینه در رابط به اقدام اخیر دونالد ترامپ:
------------------------------------------------
همان طوری که استعمار انگلیس، کشوری بنام پاکستان را به مثابه کشتی جنگی و توطئه برای انجام مقاصد استعماری خویش در آسیا بوجود آورد، بنیان ایدئولوژیک به وجود آمدن دولت صهیونیستی را نیز از سال های ۱۸۸۰ م، به مثابه خنجر در قلب ملت عرب طرح ریزی کرد و در سال ۱۹۴۸م این دولت استعماری و نژادپرست را تحت حمایت مستقیم امپریالیسم انگلیس و امریکا پایه گذاری نمودند.
برای رسیدن به هدف نهائی فوق الذکراولین کنگرۀ صهیونیستی دایر و هدف ایجاد یک رژیم "صهیونیستی" را در خاک فلسطین بصورت جدی مطرح نمودند. هدف ایجاد دولت صهیونیستی با صدور اعلامیۀ بالفور بتاریخ دوم نوامبر ۱۹۱۷م، که بعداً بحیث سند اجرائیوی آن درامد توضیح شد و وکالتی که به دنبال این بیانیه از سوی "لیگ ملت ها" به دولت انگلیس واگذار گردید، گام مهم در جهت ایجاد و تعمیل دولت صهیونیستی در خاک فلسطین بود.
بعد از دهه ها تفسیرهای متغیر سیاسی، در سال ۱۹۴۲م، قریب اواسط جنگ عمومی دوم جهانی، زمانی که ایالات متحده امریکا، بعد از توطئه های امپریالیستی، بجای انگلیس، قرار گرفتن در صدر کشورهای سرمایه داری و امپراتوری جهان را در سر می پروراند، مصلحت تشکیل دولت صهیونیستی را در اعلامیۀ بالتیمور، رهبری صهیونیستی، صریحآ ایجاد دولت شانرا در خاک فلسطین مطرح نمود. نویسنده و بیانگر اصلی اعلامیۀ بالتیمور، "دیوید- بن گورین"، که از سال ۱۹۴۶م بحیث رئیس شورای اجرائیوی سازمان "جهانی" صهیونیستی قرار گرفته و بعد از تشکیل "دولت اسرائیل" بمثابه دانۀ سرطانی در شرق میانه، اولین صدراعظم اسرائیل برگزیده شد.
دولت اسرائیل از همان ابتدای تاسیس خویش، ۱۴ می ۱۹۴۸م، نسل کشی و پا ک کاری قومی را بحیث یک دولت اپارتاید، با راندن هفتصد و بیست هزار فلسطینی، از جملۀ بیش از نه صد هزار فلسطینی شامل پنجصد قریه از وطن اصلی شان، که اکنون بنام "اسرائیل" یاد میشود، بر علیه ملت فلسطین آغاز نمود، که تا هنوز آن روز را بنام "النکبه" یا فاجعه، سوگ می گیرند. بمباردمان های صفره ئی که دولت نژاد پرست اسرائیل از ۷ جون ۲۰۱۴ آغاز نموده دنبالۀ همان نسل کشی است که قریب هفتاد سال است که بدون وقفه ادامه داشته است.
رژیم صهیونیستی نژاد پرست، به مثابه تولد نامیمون استعمار انگلیس بعد از فروپاشی امپراتوری ترکیه عثمانی، همان طوری که تذکر رفت، در اواخر قرن نوزدهم پایه های ایدئولوژیک آن بنیان گذاشته شده بود و اکنون به حمایت مستقیم امپریالیسم امریکا که دارد جهان را به صوب یک جنگ عمومی جهانی دیگری سوق میدهد، تا همین اکنون به حیات ناقص الخلقه خویش، ملت فلسطین، بخصوص ساکنین باریکۀ غزه، را در یک زندان سرباز محصور نموده و کمر به نابودی کامل آن بسته است.
پروفیسور ایلان پاپی Ilan Pappeمورخ بر جستۀ اسرائیلی، قبلا استاد دانشگاه هایفا، اکنون مدیر مرکز تحقیقات اروپائی مسایل فلسطین در دانشگاه "اکستر" انگلستان می گوید: "اسرائیل انتخاب نموده که باید به موجودیت خویش بمثابه یک دولت نژاد پرست و اپارتاید، به حمایت مستقیم ایالات متحده امریکا، ادامه دهد". او ادامه میدهد: "تمام شواهد نشان میدهد که حماس در قتل سه جوان اسرائیلی در ماه جون ۲۰۱۴، که در کرانه غربی صورت گرفت، سهم نداشت. درین رابطه خبرنگار بی بی سی آقای جان دینیسن به نقل از سخنگوی پولیس اسرائیل آقای میکی روزینفیلد بیان داشت که قاتلین سه جوان به حماس ربط نداشته است. پس اهمیت این مسئله در چیست؟ " او می گوید: "اسرائیل به دنبال بهانه بود که باید این حملۀ وسیع را به کمک ایالات متحده امریکا بالای غزه و کرانۀ غربی آغاز نماید. هدف اسرائیل بر گرداندن فلسطین به وضعیت قبلی و داشتن موضع و یا شریک در کرانۀ غربی (برگرداندن حماس و فتح، به وضعیت اختلافی قبل از تشکیل دولت وحدت ملی بین دو جناح مذکور- نویسنده)، می باشد ".
به یقین آغازگر این جنگ با برنامۀ از قبل طرح ریزی شده و وحشت صهیونیست ها و حامی تجاوزگر آن، ایالات متحده امریکا، از ایجاد دولت جدید فلسطین، می باشد.
در اثر پرتاب راکت های اسرائیل بالای مکتب ملل متحد که بحیث پناه گاه از آن استفاده بعمل می آمد، ۲۰ تن از اطفالی که در خواب بودند جان های شان را از دست داده اند و چند ساعت بعد واشنگتن، دولت نژاد پرست اسرائیل را با ارسال تجهیزات بیشتر نظامی حمایت نمود.
این نمونۀ به اصطلاح "اولین دموکراسی؟" دولت تجاوزگر امریکا در شرق میانه است. امپریالیسم امریکا در هر جائی که رژیم های دست نشانده و استبدادی و صهیونیستی، مانند حکومت دست نشاندۀ متشکل از گروه های مذهبی ارتجاعی، باندهای مافیایی، جنگ سالاران و قاچاق بران، که در افغانستان ایجاد نموده، از وی فرمان برداری نماید، بمثابه "دولت دموکراتیک" جا میزند.
با تخطی از شرایط آتش بس، بتاریخ ۲۹ جون ۲۰۱۴، بیش از ۴۰ تن از فلسطینی ها در اثر حملات تروریستی ارتش صهیونیستی جان های شان را از دست دادند و به این ترتیب مجموع تلفات جنگ تجاوزکارانۀ اسرائیل برعلیه ملت فلسطین به بیش از ۱۴۶۰ تن بالغ گردیده. بر مبنای گزارشات بیش از ۸۵ در صد آن غیر نظامیان بوده و عدۀ قابل ملاحظۀ آنها کودکان و نوجوانان هستند.
آقای ناوی پیلی، کمیشنرعالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد گفت: "ایالات متحده امریکا نه تنها، با ارسال تجهیزات نظامی اسرائیل را کمک میرساند، بلکه علاوه بر آن، مبلغ یک بلیون دالر را برای ایجاد گنبد های آهنی "ایرون دوم" یا سیستم محافظت از پرتاب راکت ها، غرض حفاظت از اسرائیلی ها، از حملات راکت ها، حمایت مالی نموده است". کمیشنر عالی حقوق بشر در بیانیه خویش می افزاید: ". . . مگر همچو حمایت از مردم غزه و امنیت شان از فیر راکتی که از جانب نیروهای اسرائیلی صورت میگیرد وجود ندارد. بنا بر این، به حکومت امریکا خاطر نشان میسازم که طرف امضا کنندۀ قوانین بین المللی و قوانین حقوق بشر می باشد".
خواننده گان عزیز! آیا دولت پولیسی امریکا به سازمان ملل متحد و نهاد های آن اهمیت قایل است؟ آیا به خواست ها و فیصله های آن ارزش می گذارد؟ به هیچ صورت نه، بر عکس در اکثر مسایل منطقوی و جهانی، منجمله کشور ما، زورگوئی هائی را بر ملل متحد و جهان تحمیل می کند و خطر جنگی که بشریت را تهدید می نماید به وجود آورده است. امریکا و متحدانش سازمان ملل متحد را، با نصب اکثریت دست نشانده گان خویش، به وسیلۀ تجاوزات خویش تبدیل نموده اند.
قتل عام ملت فلسطین سبب برانگیختن نفرت شدید اکثریت مردم جهان، نیروهای عدالت پسند و دولت های ضد اپارتاید و قسماً دموکراتیک و مردمی در برابر دولت صهیونیستی و حامی آن، ایا لات متحده امریکا، گردیده است.
در امریکای لاتین پنج کشور، مانند برازیل، شیلی، اکوادور، پیرو و السلوادور به رسم احتجاج نسبت قتل عام ملت فلسطین در خاک غزه، سفرای شان را از تل آبیب به کشورهای شان احضار نموده (به رسم دپلوماتیک تنزیل روابط دپلوماتیک نسبت وخامت اوضاع میان دوکشور- نویسنده) و با نشر اعلامیه های حملات اسرائیل را برغزه محکوم نموده اند.
کشورهای اوروگوای، برازیل، ارجنتاین و وینزوویلا با انتشار اعلامیۀ مشترک از دولت صهیونیستی اسرائیل خواسته اند تا به کشتار ملت فلسطین درمو جودیت قوای "نامتناسب" هر چه فوری پایان دهد.
کشور اوروگوای که از سال های ۷۰م با اسرائیل روابط دپلوماتیک و قونسلی داشته مسافرت بدون ویزا را بروی اتباع اسرائیلی لغو نموده است.
به روز چارشنبه گذشته، ایوومورالس، رئیس جمهور بولیوی، طی بیانیۀ دولت اسرائیل را بحیث "دولت تروریستی" خوانده، خواهان تغییر روابط دپلوماتیک بین دو کشور شد. بر مبنای عکس العمل شدید کشورهای امریکای لاتین در برابر تجاوزاتی که دولت صهیونیستی برعلیه خلق فلسطین در غزه مرتکب گردیده، اکثریت کشورهای امریکای لاتین سلسله تغییراتی را نسبت به روابط شان با دولت اسرائیل اتخاذ نموده اند.
اقدامات انسانی و صلح دوستانۀ دولت های امریکای لاتین، که حاکمیت دموکراسی نسبی در آنها مستقر است، اقدام شجاعانه، و ضربۀ سختی بر پیکر صهیونیزم و حامی آن امپریالیسم ایالات متحده امریکا و متحدین آن است. این یک پیغام رسا و جواب د ندان شکن برای نظام جهانی سرمایه داری است. پیام میرساند که حاکمیت های مردمی با تکیه به ملت های شان زیر بار زور و فشار امپریالیسم نخواهند رفت.
آقای هنری سیگمن، امریکائی- یهودالاصل متولد آلمان، یکی از اعضای قبلی ارشد "شورای روابط خارجی" امریکا و قبلاً رئیس شورای سراسری یهودیان و کنیساها در امریکا، در رابطه به تجاوز اسرائیل بالای خاک غزه و ملت فلسطین میگوید: ". . . صهیونیسم، از همان ابتدا، بر مبنای قتل عام انسان های معصوم و بی گناه بنیان گذاشته شده بود. رویای صهیونیستی در کشتار مکرر و سیستماتیک مردم بی گناه در مقیاسی است که ما در این روز ها در خاک غزه مشاهده می کنیم. این است عمق بحران صهیونیسم و صهیونیست ها که آن را به چشم سر مشاهده می نمائیم" .
آقای سیگمن در ادامۀ مصاحبه اش چنین ابراز میدارد: "تجاوز مرگ بار اسرائیل در غزه، آنچنان که به نمایش گذاشته شده، هیچ گونه خیر و فلاح را برای ملت اسرائیل به بار نمی آورد، اسرائیل میتوانست از همان ابتدا با پایان دادن به اشغال مناطق متصرفه توسطه صهیونیست ها، از انجام این فاجعۀ بشری جلوگیری نماید. آیا اسرائیل نمیتوانست از این فاجعۀ بشری که بشدت جریان دارد جلو گیری نماید؟ بلی! میتوانست، با پایان دادن به اشغال از این فاجعه میتوانست جلو گیری بعمل آید".
در رابطه به اینکه چه نوع نظام در اسرائیل حاکمت دارد، او میگوید: "اسرائیل در عمل یک رژیم نژاد پرست و اپارتاید است (De-Facto Apartheid regime)، او علاوه میدارد: "طرح حل مسئلۀ فلسطین، بر مبنای پیشنهاد ۲۰۱۲، دیگر مرده است، و وجود خارجی ندارد (بر گرداندن دوباره سرزمین های اشغالی، و برقراری یک آتش بس دوام دار- شامل ده پیشنهاد دولت اتحاد ملی جوانب فلسطینی ها- مترجم ).
موصوف مسئلۀ به اصطلاح "روند صلح" در مناطق اشغالی فلسطین را کلاه بر داری صهیونیست ها خوانده، و آنرا محکوم و رد نموده و علاوه میدارد که این طرح به صورت عملی امکانات بوجود آمدن یک دولت واحد فلسطینی را اجازه نخواهد داد.
در حقیقت برنامۀ امریکا ایجاد یک به اصطلاح "اسرائیل بزرگ" در شرق میانه بحیث یکی از پایگاه های استراتیژیک امریکا در آن منطقه و کنترول کشورهای عربی می باشد.
بر مبنای تحلیل تحلیل گران مسایل فلسطین و شرق میانه، عمدتآ شخصیت های که از ایشان نام بردیم، این بحران اخیر را مطابق به برنامۀ از قبل طرح شده و برای برهم زدن دولت متحد فلسطین بین جناح های حماس در غزه و فتح در کرانۀ غربی براه انداخته شده. گزارشات میرساند که اسرائیل و امریکا، با تشکیل دولت وحدت ملی در فلسطین جدی در هراس افتیده و به هر وسیلۀ ممکن میخواهند از بقاء و حیات آن جلوگیری نمایند و در شرایطی که امپریالیسم امریکا قانون جنگل را بر جهان می خواهد مستقر سازد دست نشانده گان صهیونیست وی نیز به همان گونه پاک کاری قومی و نسل کشی، که در سال ۱۹۴۸ با تاسیس این دولت جنایت کار آغاز نموده بود، کمر به امحای کامل ملت فلسطین بسته اند.
گزارشات حاکیست که این بار اکثریت ملت فلسطین و تمام جناح های سیاسی، بشمول جناح های چپ و دموکراتیک، در پاسخ به این عملیات پاک سازی قومی صهیونیست ها، که بر علیه شان براه انداخته، متحد شده و عملاً در جنگ مقاومت ضد صهیونیستی سهم گرفته اند.
جهان مترقی به این باور اند که همان طوری که که امپریالیسم جهانی همراه با صهیونیزم بین المللی در طول قریب به ۸۰ سال نتوانستند، مقاومت ملت فلسطین را خفه نمایند، قادر نخواهند شد تا جلو مبارزات آزادی خواهی ملت فلسطین را به هدف اعادۀ سرزمین های اشغالی شان توسط صهیونیزم اسرائیل بگیرند. ملت فلسطین با عزم راستین دفاع از میهن شان و اعادۀ سرزمین های اشغال شده، به مبارزۀ شان ادامه خواهند داد.
اخیرآ در عدۀ از نبشته ها، بدون دقت لازم از پیشینۀ تاریخی مبارزات مردم فلسطین و جنایات تاریخی صهیونیزم بالای این ملت را با سطحی نگری، احتمالاً تاثیر از میدیای دروغ پراگنی غرب بخصوص امریکا، که به هدف مغشوش ساختن افکار عامۀ جهان عمداً می خواهند مبارزات ملت قهرمان فلسطین را وارونه جلوه دهند تضاد اساسی و عمدۀ ملت فلسطین با اشغالگران صهیونیست را، حد اقل دست کم می گیرند.
از دیدگاه نیروهای ترقی خواه و من هم شخصاً اعتقاد دارم که فلسطین کاملاً دارای شرایط خاص سیاسی، نظامی، اتنیکی و مذهبی منحصر به فرد سر زمین فلسطین را دارا می باشد. در این شرایط که این ملت قهرمان در برابر تجاوز فاشیزم صهیونیستی اسرائیل قرار گرفته، در حقیقت در برابر تجاوز امپریالیسم امریکا نیز قرار دارد. تضاد عمده در همین شرایط ویژه، تضاد کل خلق فلسطین با صهیونیزم که بخش جدائی ناپذیر امپریالیسم جهانی، بصورت اخص ایالات متحده امریکا است، می باشد. به گفتۀ محققین و دانشمندان این ملت در برابر کشتی هیولای جنگی امریکا است که دارد مقابله می نماید.
من به مثابه عضو جامعۀ بشریت صلحدوست و ترقی خواه قاطعانه تجاوز صهیونیست ها را بالای ملت فلسطین محکوم نموده و از مبارزۀ مشترک برحق آنها و داعیۀ آزادیخواهانۀ ملت فلسطین پشتیبانی خویش را قاطعانه ابراز میدارم و باور دارم که ایشان درین راه طولانی و دشوار پیروز خواهند شد.
نقشه را مشاهده نمائید، که چطور صهیونیزم از قبل پلان شده و بصورت سیسماتیک، خلق فلسطین را محصور نموده اند، در همچو شرایط، ادعای تشکیل دو دولت، به قیمت محصور ساختن ملت فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی"اسرائیل بزرگ" می باشد.
در تصویر راست بر خورد فلسطینی ها در غزه با ارتش صیهونیستی را بعد از تصمیم دونالد ترامپ برای انتقال پایتخت اسرائیل به بیت المقدس مشاهده می نمایید که در نتیجه آن چند تن کشته و دهها تن زخمی گردیدند.
اعلام واشنگتن برای انتقال پایتخت صهیونیزم به بیت المقدس را محکوم می نماییم!
مستحکم باد مقاومت ملت فلسطین در برابر صهیونیزم اسرائیل!
(رحمت ایماق)
سایت اینترنیتی «اصالت»، ارگان نشراتی ح.د.خ.ا.، تجاوز صهیونیست ها را بالای ملت فلسطین محکوم نموده، از مبارزۀ مشترک برحق آنها و داعیۀ آزادی خواهانۀ ملت فلسطین قاطعانه پشتیبانی می کند. فرزندان صدیق ح.د.خ.ا. باور کامل دارند که خلق قهرمان فلسطین با اراده و عزم آهنین و دفاع از میهن شان و اعادۀ سرزمین های اشغال شده، به مبارزۀ شان ادامه داده، در این راه طولانی و دشوار پیروز خواهند شد.
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat