سید داوود مصباح


۳ جون ۲۰۲۰

 

گذرگاه خطرناک تاریخ

 

قسمت ۹

 

یک سوال همیشه مطرح است، به فرموده مورخ توانا «ویل دورانت» که «آسیا گهواره تمدن است» پس چرا در آسیا کشورهای اسلامی از تمدن مدرن و معاصر عقب افتاد؟

آنچه در این پژوهش یکی از اهداف اساسی نگارنده را تشکیل می دهد، جست و جوی و یافتن پاسخ همین سوال اساسی می باشد. با خوانش گرفتند دقیق تاریخ جهان و پژوهش پر وسواس در لابلای اوراق و نگارش مورخین، دانشمندان، فیلسوفان، جامعه شناسان، باستان شناسان، نویسندگان، شاعران رمان نویسان و ادیبان، حد اقل به این واقعیت دست یافت که علت عقب ماندن خاورمیانه از تمدن چه بوده است؟!. این شوخی بردار نیست که «بیزانس» (استامبول) پایتخت ترکیه ای امروزه تا قرن ششم میلادی بنام روم شرقی مرکز تمدن عصر خود بود و چطور مانند پطرول یک و یکبار از تمدن فرو افتید و مرغ اقبالش از «بیزانس» پرواز و به اسپانیا و فرانسه نشست؟. همچنان در حوزه ایران از زمان هخامنشیان تا سقوط ایران توسط سپاه اعراب اسلامی، تمدنی در خاورمیانه می درخشید که در میان قتل و غارت و فتوحات سپاه بدوی اعراب، غروب کرد. اگر از میان مجموع تعریف تمدن به طور اختصار این تعریف را بپذیریم که «تمدن عبارت از سبک زندگی و مناسبات مادی انسان در یک حوضه جفرافیایی بطور عام می باشد» می توانیم قبول کنیم که تمدن مجموع کنش و فعالیت و کارانسانی در یک ساحهء جغرافیای اجتماعی است. در این صورت در مشرق زمین حوزه های تمدنی وجود داشت که در جنگ ها و نا آرامی های پیهم و طولانی مدت نابود شد. پایه های تمدن دانش انسانی بر طبیعت و محیط آن و دست یافتن به وسایل فنی کار برد انسان برای تولید آسان نعم مادی برای زندگی انسانی می باشد. تمدن تلاش آسانی برای زیست بهتر و راحت تر است تمدن مناسبات و اشکال مادی هستی آدمی زاد است که همیشه در مبارزه به عوامل مخرب طبیعت و غارتگری عده ای بر افزار کار و ثروت عمومی بوده و می باشد. روبنای تمدن انسانی، فرهنگ است که عبارت از هنر، مناسبات اجتماعی، اخلاق، قوانین، شناخت، آموزش، آگاهی و شعور اجتماعی و باورها(دین) می باشد. در حوزه های تمدنی باستان دانش باستان شناسی بیشتر و دقیق تر نسبت به روایات تاریخی از منشأ تمدن انسانی سخن می گوید و زیربنای تمدنی و روبنای آن (فرهنگ) را روشن بیان می کند. از زمانی که انسان مواد غذایی خود را از میوه ها و رستنی های آغوش طبیعت جمع آوری و تهیه می کردند، نسبت به زمان انقلاب کشاورزی، فرهنگ متفاوتی داشتند و به همین ترتیب هر فرماسیون تاریخی تمدن خاص یا مناسبات خاص تولید و شیوه فرهنگی خود را داشت. انسان خردمند برای اولین بار در روی این سخره هستی در زیر این سپهر بی پایان، درک خود را از لمس اشیای پیرامون و حوادث طبیعی در یافت کرد و از آن استفاده کرد. مثلاً آتش را یک موجود خارج از طبیعت به انسان نیاورده، بلکه طبیعت به انسان هوشمند نشان داد که چطور از آن استفاده کند. تمدنهای انسانی از درک و شناخت و تجربه و استفاده از پدیده های طبیعی بوجود آمده و راه تکامل را پیموده و به تمدن کنونی رسیده ایم. تمدن با قدم های تند و گاه آهسته  انسان در استقرار های زیستی اجتماع انسانی با تناسب درک آگاهان آن محیط زندگی شکل گرفته و در جای امن تر رو به تکامل گذاشته و در جاها و استقرار های به اساس جنگ و خرابکاری رو به زوال نهاده است. بلی، این تمدن معاصر همچنانی که «ویل دورانت» مورخ بزرگ امریکایی نوشته از مشرق آغاز و از قرن هاست که در بستر مغرب زمین با اشک و خون به تکامل خود ادامه داده و آینده بشریت را تمدنهای برتر جهان رقم می زند. وقتی که در شهر «آتن» ارستوکرات های سنا هر کدام خود را فیلسوف می گفتند و به فلسفه و دانش انسانی افتخار می کردند، که بر عکس در مشرق شاهان به شخص خود و استبداد خود متکی بود و حتی خود شان سواد خواندن و نوشتن زبان مادری شان را بلد نبودند. تفاوت راه از کجا به کجاست. در قرن شانزدهم میلادی وقتی که «انابپ تیسم (کمونیسم عیسوی) از کلیسا بر می خیزد، در مشرق زمین به ویژه در خاورمیانه «پادشاه سایه خدا» است. چندی قبل «ترامپ» رئیس جمهور امریکا می گفت که باید در سخره های مهتاب به منظور استخراج معادن حفریات صورت گیرد، در افغانستان یک مردک بیسواد ریشو می گوید «من امیرالمومنین هستم و امارت اسلامی تشکیل می دهم» (!). این است تفاوت راه تمدن و بدویت و بربریت.

منشأ تمدن به طور فشرده:

همچنان که در فوق یادآوری شد که منشأ تمدن از مشرق زمین آغاز شد با اختصار باید گفت که تمدن منشأ مادی دارد و تیوری و ماورای طبیعی و عنایت شده از جانب کسی نیست. تمدن زاده شناخت انسان از طبیعت و تجارب و استفاده از عوامل مادی طبیعت بوده و است. بشریت آگاه این شناخت را علم و دانش نامیده و همواره این دانش مادی راهگشای روند زندگی مدرن انسانی است. دانش از استمرار تجارب انسانی انباشته و بکار گرفته می شود و اکتسابی است. این جایگاهی که توانست دانش بشری را استمرار و انکشاف بخشد، آموزشگاه های می باشد که ما بنام «دانشگاه» میشناسیم. حال ببینیم که اولین دانشگاه های دنیا در کجا بوده:

به استناد تاریخی و باستانشناسی و روایت ها، نخستین مجمع یا مراکز آموزش در مشرق زمین به وجود آمد. در چین، هند، ایران، آریانا، مصر و ترکیه و یونان.

* - «چین»: اولین دانشگاه در چین، موسسه ای بنام «شانگیانگ» (شانگ، به معنی عالی و برتر و یانگ، به معنی مدرسه است) که موسس آن «شون» (۲۳۵۷ ۲۳۰۷ پ م) که در عصر «یو یو» می زیسته. بعد به ترتیب زمانی این دانشگاه ها در چین باستان تأسیس شد:

* - مرکز آموزش عالی «پیونگ» در زمان سلسله «ژو» (۱۰۴۹ ۲۴۹ پ م)

* - مرکز آموزشی «تایخو» در سلسله «هان» (از ۲۰۲ پ م ـ تا ۲۲۰ پس از میلاد).

* - آموزشگاه «نانجینگ» آموزشگاه سلطنتی (۲۵۸ م) که برای اولین بار این دانشگاه به پنج دانشکده رشته بندی شد و تا سال (۴۷۰ م) دانش آموزان را که از مناطق مختلف می آمدند، در رشته های مورد نیاز شان می پذیرفت و آموزش می دادند.

* - آموزشگاه «گوزیچیان» در سلسله «سوی» (از ۵۸۱ تا ۶۱۸م)  

از قرن هشتم در چین با مصارف دولت چندین اکادمی تأسیس گردید .در کشور چین باستان تمام امور امپراتوری را به افراد تحصیل کرده و با سواد می سپردند و در زمان سلسله «سوی» (۶۱۸ -۵۸۱ م ) برای ارزش یابی و انتخاب افراد حکومتی یک آزمون برگزار می شد. در چین از زمان باستان این عرف وجود داشت که افراد بیسواد را به اداره دولتی راه نمی دادند و باید کارمندان سواد و دانش متداول زمانش را می آموخت تا به کار حکومتی شامل شود. در چین باستان کارمند حکومتی جزء ارتش محسوب می شد که در مواقع جنگ در جبهه می رفتند و باید آموزش های رزمی را در ضمن حرفه خاصی خود می آموختند. مثلاً یک کارمند نظارت بر کار ابریشم باید از پرورش کرم ابریشم و تولید آن تا بافندگی پارچه های ابریشمی معلومات فنی میداشت تا در آن بخش نظارت می کرد. آموزش در چین از گذشته های دور، بر اساس نیازمندی های اقتصادی، رزمی وورزیش مهندیسی وساختمان، راه و جاده، طب، نجوم و ادبیات و هنر بوده است. مذهب هیچ گاهی در چین برجسته نبوده و نیست. جای آن را فلسفه پر می کرده است. فلسفه کنفوسیوس (۵۵۲ ۴۷۹ پ م) تائو و دیگران که عبارت از اخلاقیون، منطقیون، قانونیون و طبیعیون بودند که هیچ یک از مکاتب فلسفی چین به ماوراء طبیعه معتقد نبودند. سر و کار فلاسفه چین با زندگی و سازندگی انسان و حقوق و وظایف انسان در جامعه و عدالت و اخلاق متمرکز بوده است. «کالین رنان» در کتابش چنین می نویسد: «در میان همه ملل قدیم، چینی ها به تمام معنا دانشمندان کاربردی بودند. چینی ها در طراحی دم آهنگری و تلمبه آب، تولید آهن و فولاد، حفر چاه عمیق، کشتی سازی و چینی سازی و بسیاری از جوانب دیگر نبوغ و خلاقیت میکانیکی که در برخی از آنها چین، بیش از هزار سال، از غرب جلو تر بود و به چه پیشرفت های مهندسی چشمگیری نایل آمدند. فقط دو اختراع چینیان، ساعت میکانیکی و قطب نمای مقناطیسی» ۱   

«چینی جانان که صدا میکند  -   خود صفت خویش ادا میکند»

هند باستان: آموزشگاه «بالاندا» در ایالت بهار هند در قرن پنجم قبل از میلاد تأسیس شد که از سراسر منطقه ای جغرافیایی دانش جویان در این دانشگاه برای فراگیری ریاضی، هندسه، ستاره شناسی، طب و گیاه شناسی طبی، موسیقی و رقص، یوگا، مجسمه سازی و نقاشی، معماری می آمدند و به تحصیل می پرداختند. دانشگاه ها در شهر های تکسیلا، تالاندا، ویگرماسیلا و کانچیپورا در هند باستان مراکز بسیار مشهور آموزشی در خاور بوده اند که از سراسر آسیا دانشجو داشته اند.

نخسین آموزشگاه در یونان:

در شهرهای آتن، مقدونیه و بیزانس (ترکیه) فلسفه نقش اساسی داشته و اعضای حکومت ها در فلسفه و حکمت افتخار می کردند. اولین فیلسوف ماتریالیست از شهر بندری «ملیطه» ترکیه بنام «تالس» در قرن هفتم پیش از میلاد ظهورکرد و بعد اکثر فیلسوفان یونان باستان از همین شهرک بندری ملیطه پا به عرصه فلسفه و حکمت گزارد. در باره تالس «ارسطو چنین گفته است: «طالس کسی است که در سر آغاز فلسفه است، او جهان را با واقعیت شناخت و معرفی کرد و افسانه های دینی اساطیری را دور ریخت و . . .» ۲.

تأثیر همان فضای فلسفی و منطق بود که در قرن ۵۹۲ پ م قیام های طبقاتی در یونان و اصلاحات «سولون» به نفع طبقه زارعین و برده ها صورت گرفت. به این ترتیب نتیجه می گیریم که دانش و آگاهی مسیر مبارزه طبقاتی و انقلابات اجتماعی را روشن می کند. خلاصه، فلاسفه های یونی مشعل دار آگاهی طبقاتی بودند و هر فیلسوفی شاگردانی داشتند که آموزه های استاد را گسترش می دادند. در ۳۸۷ پ م افلاطون شاگرد ارسطو بنیان اولین بنای اکادمی را در نزدیکی آتن گزارد و نام «اکادیموس» روی آن گذاشت که در آن فلسفه، ریاضی، طب و ژیمناستیک آموزش داده می شد.

دانشگاه گندی شاپور: 

در جنوب غرب ایران در «خوزستان» در زمان شاهپور اول (۲۴۱ ۲۷۴ م ) ساخته شد. در این دانشگاه استادان رومی، هندی، چینی و ایرانی به تدریس فلسفه، ریاضیات، نجوم، طب مشغول تدریس بودند. در این دانشگاه یک کتابخانه بزرگ با داشتن بیش از صد هزار کتاب وجود داشت که در جنب آن یک دارالترجمه آثار علمی و طبی از زبانهای مختلف به پهلوی ترجمه می شد نیز وجود داشت. علاوه بر دانشگاه، کتابخانه و دارالترجمه و خوبگاه برای دانش آموزانی که از سرزمین های دور برای تحصیل می آمدند ساخته شده بود که مصارف خرج و خوراک بدوش دولت بود. در سال ۵۲۹ م که اکادمی آتن بسته شد، استادان آن به دانشگاه گندی شاهپور آمدند. در کنار دانشگاه گندی شاهپور یک بیمارستان بزرگ وجود داشت که شهرت آن با داشتن طبیبان بسیار آزموده، عالمگیر بود. همه ای این مجموعه با بیش از صد هزار کتاب توسط سپاه اعراب به حکم خلیفه دوم اسلام حریق و نابود شد، که تفصیل آن در تواریخ منجمله در کتاب «دو قرن سکوت» نوشته عبدالحسین زرین کوب می توان به خوانش گرفت.

به این ترتیب، ملاحظه می شود که قدامت علم و دانش و فن در سرزمین های مشرق بوده و اولین دانشگاه در غرب، اگر ترکیه را غرب حساب کنیم، دانشگاه «ماگنورا» در سال ۸۴۹ م در زمان امپراتوری «بارداس و میخائیل سوم» در قسطنطنیه (استانبول) تاسیس شد. در قرن نهم میلادی دانشگاه «سالرنو» و بعد در سال ۱۰۸۸ م دانشگاه «بولونیا» (ایتالیا) و در ۱۱۰۰ م دانشگاه «پاریس» تأسیس شد. در غرب تأسیس دانشگاه ها بعد از این تاریخ سیر سعودی یافت و با سرعت از لحاظ کمی و کیفی اوج گرفت و فلاسفه، دانشمندان و اقتصاد دانهای بزرگی را در دامان خود پرورش داد که آغازگر یک تمدن مدرن و عالمگیر شد. سران و سلاطین غرب به فلاسفه و دانشمندان شان تمکین کردند و در حمایت آنان در برابر بنیاد گرایی دینی ایستاد و روی دانشمندان و مخترعین سرمایه گذاری کردند. در خاور میانه هر آنچه از میراث های فرهنگی باقی مانده بود نابود و هر کتابی را که یافتند سوزاندند. اما در غرب هرآنچه از آن بدست آمد استفاده کردند. به طور مثال در سده ۱۶ میلادی برای امپراتور «ژوستینیان» Corpus Turis Civlis یک کتاب بزرگ و کامل بنام از (۴۸۳ تا ۵۶۹ پ م ) جمع آوری شده بود، دوباره کشف و در دانشگاه «بلوگنا» ایتالیا در سده ۱۱م مورد استفاده و پژوهش قرار گرفت. در افغانستان سالها قبل تا اکنون هر آنچه از میراث های فرهنگی و کتاب باستانی یافتند به خارجی ها فروختند. یک نمونه آن در زمان حکومت کرزی یک سرگروپ اشرار هزاره بنام کریم خلیلی یک کتاب قدیمی باستانی از زمان کنیشکاه را از بامیان بدست آورده بود به کرزی تحفه داد که کرزی بعد از ملاحظه کتاب به کریم خلیلی گفت که این آثار باستانی افغانستان است، تحفه داده نمیشود باید به آرشیف ملی یا موزیم تحویل بدهید. نبش ۱۴ قبر باستانی در یکاولنگ و بیرون کردن ۱۴ جسد مومیایی شده از آن توسط کریم خلیلی و انتقال و فروش آن که اسناد و شواهد آن موجود است که در موقع آن به دادگاه بین المللی ارجاع خواهد شد. همچنان گروه متحجّر تر از اشرار افغانستان بنام «طالبان» تندیس های باستانی بامیان که از جمله میراث های فرهنگی ثبت شده افغانستان در یونسکو است منفجر کردند. این ها نمونه های از بربریت در کشورهای ما هست. در طول تاریخ چنین خانه تکانی از میراث های باستانی و تمدنی صورت گرفته که یکی از اسباب عقب ماندگی خاورمیانه ای میباشد. این که چرا ما نمیتوانیم به تمدن برسیم، همین فرهنگ متحجّر فندامنتالیستی و تیوکراسی برخواسته از این بستر مرگ بار است .

خوب بحث ما روی تمدن و آغاز مدرنیته در اروپا بود. در اروپای قرن ۱۶ م با سرعت آموزشگاه ها تأسیس و شروع به تدریس و پژوهش کردند و در تمام دانشگاه ها روی تمدن یونان باستان و روم تمرکز کردند. میراث های بزرگ تمدنی مصر، دیوار چین، تندیس های بامیان در افغانستان وویرانه های شهرها و آبدات تاریخی در ایران، هند و افغانستان و هزاران مایل جاده های شاهی سنگ فرش شده از چین تا انتهای ایران، همه و همه موضوع پژوهش های دانشگاهی بودند. این دانشگاه ها هرگونه کتاب و نوشته های باستانی را می خریدند و جمع آوری و مورد پژوهش علمی قرار می دادند. تمدن از عصاره خیالبافی ها به وجود نیامده، بلکه روی عوامل و پدیده های عینی تمرکز شده است. بطور مثال دانشمند و فزیک پژوه غربی روی «هرم های مصر» تحقیق کردن که چطور و با چه وسیله و افزار کار ساختمانی توانستند که تنها در هرم «جیزه» که در آن ۲۳۰۰۰۰۰ بلوک سنگی، که هر پارچه سنگ را به وزن دو و نیم تن به ارتفا ۱۴۶ متر بلند کردند. از دانشگاه آلمان و فرانسه باستانشناسان را به مصر فرستادند و در زمینه تحقیق کردند. این برای جهان غرب حیرت آور بود که اهرام مصر منجمله هرم «جیزه» در ( ۲۵۶۱ ۲۵۸۴ پ م) ساخته شده. از این معماری عظیم آموختند و برای آموزش بهترین مهندسان در دانشگاه ها از این تجارب استفاده کردند. آلمان و فرانسه از تجارب و مهارت های معماران یونانی، مصری استفاده کردند و از دوران سازندگی و آغاز تمدن نوین به نظریات دانشمندان توجه کردند و دانشگاه ها را متحول و علمی و عملی ساختند و به کیفیت آن کوشیدند. تمدن یونان سرمشق خوبی برای اروپای غربی بود مثلاً باغهای معلق بابل که در ۶۰۰ پ م در تمدن بابل و آشور در منطقه «نینوا عراق» و نیایشگاه «آرتمیس» که در ۵۵۰ پیش از میلاد در لیدیه (یونان باستان) در منطقه «ازمیر ترکیه» و تندیس «زئوس» در المپیاد در قرن ششم میلادی در یونان ساخته شده بود و آرامگاه «هالیکارنوس» که در ۳۵۱ پیش از میلاد منطقه «بودروم ترکیه» و فانوس اسکندریه که در ۲۸۰ پیش از میلاد در «اسکندریه یونان» ساخته شده بود که همه ای این آثار درسی بود برای تمدن اروپا. آنان لشکر نفرستادند که آثار باستانی را تخریب کنند، بلکه استاد دانشگاه ها را فرستادند که راز ساخت را کشف و از تجارب آن استفاده نمایند. همچنان دیوار چین با استحکامات و برج های دیده بانی که از سده پنجم تا هشتم پیش از میلاد ساخته شده بود به طول ۲۱۱۹۶ کیلومتر ارتفاع ۲۵ فوت و عرض آن بین ۱۵ تا ۳۰ فوت، از شگفتی های معماری باستانی در مشرق است. این معماری الگوی بسیار ارزنده برای مهندسان اروپا محسوب می شد. همچنان، تندیس های بامیان در افغانستان منجمله دو تندیس بزرگ یکی به ارتفاع ۳۵ متر و دیگری به ارتفاع ۵۳ متر که در سنگ تراشیده شده است،که نمایندگی از هنر یونانی و بودایی می کند. تندیس ۳۵ متری در ۵۰۷ میلادی و تندیس ۵۳ متری در ۵۵۴ میلادی ساخته شده با آن همه راهرو ها و اتاق ها در جوف کوه با بیش از ده هزار سموچ که خانه های سنگی برای راهبان بوده با آن همه نقاشی های رنگی و تصویر های روشن از مردمان و فرهنگ آن زمان، آیدیای بسیار خوب برای میکلانژ و رافایل و دیگر هنرمندان و مهندسان اروپا بود که هیئت های علمی و دانشگاهی و باستانشناسان بار ها آمدند و آموختند. خلاصه که مدنیت و شهر نشینی در مشرق زمین از سه هزار سال پیش از میلاد و در «جیروف» کرمان ایران از هفت هزار سال پیش از میلاد آغاز یافته. اما این که جنگ ها و لشکرکشی های پیهم منجر به ویرانی و انحطات فکری و تمدنی شد، قصه غم انگیز طولانی دارد. ادامه دارد –

____________________________________________________

منابع:

۱ - رنان، کالین، تاریخ علم کمبریج، ترجمه: حسن افشار، نشر مرکز، تهران، چاپ ششم، ۱۳۸۸خ.

۲ - فئودور. پ. گوروفگین، ترجمه: غلام حسین متین، انتشارات: محور، تهران،  ۱۳۷۸. ص ۱۷۶

۳ – دفتر شماره هشتم، نگارنده .

 

 

قسمت ۸ 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org