سید داوود مصباح
انقـــــــلاب اکتوبر
یکشنبه، ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸
انقلاب اکتوبر در گذرگاه تاریخ، لحظه ای عبور بشریت را از فاز سرمایه داری به سوسیالیسم علمی رقم زد. در زمانی که موج پُر شتاب سرمایه داری جهانی ساحل های هستی کشورهای فقیر دنیا را نابود می کرد و دولت های سرمایه داری آخرین هستی مادی کشورهای مستعمره را می ربودند و رقابت بین دولت بریتانیا و اسپانیا و فرانسه و آلمان برای اشغال سرزمین های بیشتر و پر منابع تر در جریان بود، یک مرد پُر جاذبه و آگاه بر جهان بینی علمی (مارکسیستی) طبقه کارگر روسیه را برای درهم کوبیدن دژ استبدادی امپراتوری تزاری جهت رهایی کارگران، دهقانان و زحمتکشان روسیه رهبری کرد و با پیروزی آن انقلاب نه تنها که یک امپراتوری بلکه جهان سرمایه داری را تا لب پرتگاه زوال تاریخی هول داد. تا آن لحظه که سرمایه داری استعماری در اوج انکشاف و غارتگری قرار داشت با پیروزی انقلاب اکتوبر در برابر انقلاب های مشابه به الهام از انقلاب اکتوبر قرار گرفت. بسیار زود در تمام کشورهای مستعمره جنبش های آزادی بخش ملی به وجود آمد و بریتانیا که بیشترین مستعمرات را داشت، در برابر قیام مردمی و جنبش های آزادی بخش قرار گرفت و یکی پی دیگر مستعمرات را از دست داد. موج آزادی خواهی ملی جهان را فرا گرفت. در باکو در حدود دو میلیون کارگر ایرانی مشغول کار بودند که تعداد زیادی آنان عضو حزب کارگری بلشویک بودند که بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر کارگران ایرانی بر اساس حق تعیین سرنوشت ملل طرح ولادیمیر ایلیچ لنین رهبر حزب کمونیست بلشویک اجازه یافتند که حزب مستقل کارگری ایران را تشکیل دهند که بدین ترتیب کارگران ایرانی حزب عدالت را تأسیس کردند که در ائتلاف با نهضت جنگل به رهبری میرزا یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگل در پنجم جنوری ۱۹۲۰م/ یکشنبه ۱۶ جوزا ۱۲۹۹خ اولین جمهوری شورایی گیلان را تأسیس و اعلام کنند. اما در اول اسد ۱۲۹۹خ (اجتماعیون و عامیون) حزب عدالت در انزلی کنگره ای تدویر و رسما نام حزب را «حزب کمونیست ایران» گذاشتند و زنان انقلابی رشت «جمعیت پیک نسوان» را بنیاد نهادند. این حزب «کمونیست ایران» به رهبری سلطان زاده با میرزا کوچک خان جنگل که رئیس کمیسر جمهوری شورایی گیلان بود سر مخالفت را گذاشت و سرانجام در مقابل میرزا کودتا کرد و میرزا کوچک خان جنگل از تمام سمت هایش سبکدوش شد و میرزا و یارانش دوباره به جنگل رفتند. دیری نگذشت که جمهوری شورایی گیلان در مقابل رضاخان سردار لشکر سقوط کرد. بلی، بسیاری از انقلاب ها بر اساس احساسات روشنفکری و تند روی دستخوش انحراف و شکست می شود. اولین جمهوری شورایی که به رهبری میرزا کوچک خان بوجود آمده بود بر اثر تندروی سلطانزاده و یارانش شکست خورد. در آن زمانی که در ایران جنبش های چپ مترقی فعال بود و نهضت های جنگل، جنبش میرزا آقا خان کرمانی، قیام خیابانی و جنبش میرزا احسان الله خان و محمد تقی خان کنل وجود داشت. در افغانستان تازه در ۱۹۱۹ کسب استقلال کرده بودند و امیر امان الله خان رو به سوی اصلاحات و دولت سازی بود و محمود طرزی بسوی ناسیونالیسم و پان اسلامیسم روان بود. انقلاب اکتوبر در سراسر جهان ملت های تحت ستم استعمار را بیدار کرد و جنبش های عظیمی به راه افتاد و بشکن بشکن زنجیر های اسارت بار استعمار و استبداد داخلی و استثمار کارگران جهان با شدت آغاز شد. در کوبا به رهبری «خوزه مارتی» جنبش آزادیخواهی با تشکیل ارتش انقلابی آزادی بخش علیه استعمار اسپانیا آغاز یافت. همچنان در افریقا، آسیا و امریکای لاتین کشورهای تحت استعمار با مبارزات پرشور با الهام از انقلاب اکتوبر و حمایت کشور شوراها به پیروزی دست یافتند و به استقلال رسیدند و به تعقیب پیروزی جنبش های آزادی بخش بلا درنگ جنبش های رهایی بخش کارگری به راه افتاد. دست آورد های انقلاب اکتوبر در قرن بیستم بسیار زیاد و درخشان بود. که بی مناسبت نمیدانیم یک مورد را به طور نمونه از سمینار انجمن مارکس در تاریخ سوم نوامبر ۲۰۱۳ م توسط حزب کمونیست و کارگری ایران تنظیم شده بود که توسط «حمید تقوایی» لیدر حزب به مناسبت انقلاب اکتوبر زیر عنوان «انقلاب اکتبر و انقلاب های قرن حاضر (ویژگیها، شباهت ها و تفاوتها درس ها و نتایج) ارائه شده بود در زیر کاپی کنیم:
شوراها و آزادی انسان
اولین ویژه گی انقلاب اکتبر طبعا خصلت ضد کاپیتالیستی و سوسیالیستی آن است. این اولین انقلاب در تاریخ بشری است که با پرچم سوسیالیسم عروج میکند. یک آرزو و رویای دیرینه انسانها و مبارزات توده ای در طول تاریخ، از خیزش اسپارتاکوس تا به امروز، آزادی، رفع تبعیض و برابری و رفاه بوده است و انقلاب اکتبر به این آرزوی دیرینه یک معنی مشخص و عملی و امکان پذیر میدهد. انقلاب اکتبر نوع جدیدی از دولت و اداره جامعه، یعنی شوراها و دموکراسی شورائی را بدنیا معرفی میکند. نه در تجربیات تاریخی قبل از اکتبر و نه در تئوریها و نظرات و تحلیلهای ماقبل انقلاب اکتبر ایده نظام و دولت شورائی مطرح نبوده است. از انقلابیون کبیر فرانسه تا انقلابیون مارکسیست قبل از اکتبر در مورد آزادی های اجتماعی، آزادی سیاسی و مدنی و رابطه آزادی با برابری و با نقش طبقات و غیره بحث های زیادی داشته اند. تجربه کمون پاریس و استنتاجات سیاسی و نظری مارکس بر این مبنی یک نقطه اوج این تجارب و نظرات است. ولی در نهایت این تشکیل شوراها در یک سطح توده ای و وسیع در دل انقلاب اکتبر و طرح خواست شعار همه قدرت به شوراها و نظریه دولت شورائی از جانب بلشویکها بود که بحث رهائی و آزادی انسان را در یک سطح کیفی کاملا متفاوت تر و متعالی تری قرار داد. لنین بر مبنای تجربه شوراها رساله دولت و انقلاب را می نویسد و شوراها را بعنوان پایه های مستقیم دخالت کارگران و توده مردم در سیاست و اداره امور جامعه فرموله و تئوریزه میکند. و به این ترتیب شوراها و دولت شورائی به یکی از ارکان تئوری و برنامه و سیاست مارکسیستها و دولت سوسیالیستی تبدیل میشود.
تجربه شوراها به معنی نقد و فراتر رفتن از دموکراسی پارلمانی و رای نیابتی و انتخابات دوره ای مسئولین و روسای دولتها و نقد دیگر مولفه های دموکراسی بورژوائی و جامعه مدنی متناظر با آن است. امروز وقتی بورژوازی از دموکراسی صحبت میکند از این مولفه ها فراتر نمیرود. ریشه این دموکراسی هم که میراث انقلاب کبیر فرانسه است نفی اتوریته کلیسا و اشراف و شاه و دربار در مشروعیت بخشیدن به دولت و حکومت است. دولت و دموکراسی بورژوایی مدعی است که به رای مردم متکی است و اتوریته خود را از مردم میگیرد.
انقلاب اکتبر نقد عملی و اجتماعی این تلقی و تبیین از دموکراسی و اراده مردم است. نظام شورائی رای مردم و انتخاب مردم را فرض میگیرد ولی آنرا کافی نمیداند. مردم نه تنها باید رای بدهند بلکه هر موقع هم بخواهند باید بتوانند رایشان را پس بگیرند، مردم نه تنها باید انتخاب کنند بلکه باید بتوانند عزل کنند. مردم باید نه تنها در انتخابات بلکه در اداره امور جامعه مستقیما دخالت کنند. مردم در اداره زندگی سیاسی شان به نایب احتیاج ندارند. باید خودشان مستقیما تصمیم بگیرند و اجرا کنند. این پیام انقلاب اکتبر برای بشریت است که گرچه در خود شوروی متحقق نشد و مسخ و تحریف شد اما تلقی و تفکر بشری و تمدن انسانی از آزادی و رهائی را برای همیشه تغییر و ارتقا و تعالی داد.
انقلاب اکتبر نزدیک به صد سال قبل اعلام کرد پارلمان و انتخاب هر چند سال یکبار مسئولین، آزادی نیست. و این همان حرف جنبش اشغال در خیابانهای پاریس و نیویورک و لندن و مادرید بود. ممکن است فعال این جنبش خودش را لنینیست و بلشویک و کمونیست نداند ولی وقتی از آزادی صحبت میکند همان حرف انقلاب اکتبر را میزند. این درک و تلقی از آزادی در تاریخ بی نظیر و قبل از اکتبر بیسابقه است». بلی این بیانیه اساسی سمینار بود که یک قسمتی از نظام شورایی یعنی دموکراسی مستقیم کارگری انقلابی و تغییر بنیادی سیستم را در انقلاب اکتوبر درک می کنیم. این که حزب کمونیست و کارگری ایران بسیار عالی و بجا نظام شورایی را که دموکراسی مستقیم و توده ای را در سمینار بطور شفاف مطرح و به تحلیل گرفته، درسی است برای روند روبه رشد اندیشه ای علمی در جهان معاصر. یکی از وظایف اساسی طبقه کارگر و حزب انقلابی آن در شرایط موجود بیان شفاف راه انقلاب رهایی بخش توده های عذاب دیده و رهایی از شر سرمایه داری و ارتجاع جهانی می باشد. انقلاب اکتوبر راه را نشان داده است و شرایط موجود جهان نشان از آنست که حزب های پیش آهنگ طبقه ای کارگر هرکشوری راه عبور از سرمایه داری و دود مسموم کننده دنباله آن را که عبارت از ارتجاع و تحجر گرایی های منطقوی و جهانی می باشد، در اهداف اولیه ای خود قرار دهند. ولادیمیر ایلیچ لنین در مقاله ای بمناسبت چهارمین سالگرد انقلاب اکتوبر در ۱۹۲۱ چنین می نویسد: «. . . ما این کار را شروع کرده ایم، اما این که آیا چه موقع و طی چه مدتی و پرولتر های کدام ملت این امر را به سرانجام خواهند رساند مسئله ای اساسی نیست. مسئله اساسی این است که یخ از جا کنده شده و بحرکت در آمده است، جاده باز شده و راه نشان داده شده است.» ۲ در «دولت و انقلاب» اثر لنین آمده است که «همه قدرت به شورا ها!» پس چرا حزب های کارگری به شیوه های کهنه و من در آوردی به سیستم ساختاری بروکراتیک از بالا به پایین با رهبر و لیدر و صفوف سرباز پیاده و حضور کارگران صرف به نام. این شیوه های ساختاری حزب های کارگری نیست بلکه حزب های خورده بورژوازی نخبه گراه است که جز حزب های موازی با حزب های طبقه کارگر است. انقلاب یک پدیده ای از پیش تعیین شده نیست. انقلاب از خیزش مردمی سر بلند می کند که خواست های مشخص منجمله خواست های طبقاتی و اقتصادی و معیشتی زحمت کشان و کارگران می باشد که قشر خورده بورژوازی آن را بیشتر سیاسی می سازند تا بر انقلاب توده ها سوار شوند و قدرت سیاسی را تصاحب کنند. در لحظه ای کنونی بشریت تحت ستم ارتجاع و جهادگران در کشورهای شرقی خاورمیانه و شاخ افریقا منتظر به قدرت رسیدن و تکمیل شدن دنباله های سرمایه داری نیست، بلکه در راه عبور از این رود خانه کثیف بسوی افق های آزادی و نظام سوسیالیستی می باشند.
یکی از درس های بسیار آموزنده از انقلاب اکتوبر این است که طرح منشویکی که حزب طبقه کارگر باید تا آن زمان صبر کند که سرمایه داری با دولت بورژوازی به اوج رشد خود برسد و بعد حزب طبقه کارگر از طریق پارلمان و انتخابات خود را مطرح کند. این طرح لیبرالی خورده بورژوازی توسط حزب بلشویک مردود شناخته شد و حزب به رهبری لنین بلا درنگ با انقلاب کارگران، دهقانان و سربازان پیوست و راه توده ها را به پیش گرفت و با شعار همه قدرت به شوراهای را مطرح کرد. در لحظه ای کنونی در کشورهای سرمایه داری و هم در کشورهای خاورمیانه ای عربی و منطقه توده های عظیم مردم در فقر شدید، بیکاری، بی سرپناهی و از همه مصیبت بار تر نا امنی و جنگ و تروریسم بجان رسیده اند و از هر لحظه ای دیگر به انقلاب نیاز دارند تا این همه عوامل بد بختی و شرارت را بر اندازند و به زندگی آرام و مطمئن دست یابند. در این لحظه ای تاریخی درمان همه درد ها و مصیبت ها انقلاب است. انقلاب رهایی بخش کارگری. انقلاب با نخستین جنبش توده ای و آمدن مردم در خیابانها و میدان های شهرهای شان کلیک خورده، حزب های کارگری که نتوانند با سرعت با این جنبش ها همراه و آن را رهبری کنند، بدون تردید که از انقلاب باز مانده و دنباله رو حوادث و رخداد ها می باشند و نقش رهبری کننده ای خود را از دست می دهند. در افغانستان حزب پیش آهنگ طبقه کارگر (حزب دموکراتیک خلق افغانستان) است که می تواند و رسالت خود بداند که با جنبش های توده ای در آمیزد و آن را از کف خیابانها رهبری کند. برای بیرون راندن امپریالیست های اشغالگر از کشور و طرد انواع ارتجاع داخلی و باندیتیسم با توده های میلیونی میهن همراه شوند. با خیزش های مردمی همراه شوند. با جنبش های خود جوش مردمی همراه شوند. در زیر پوست شهرها و در کف خیابانها جنبش عظیم وجود دارد که نیازمند رهبری و همیاری و مشارکت است، به دریا بپیوندید تا موج بگیرید.
به پیش به سوی انقلاب رهایی بخش ملی در افغانستان!.
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat