پنجشنبه، ۱۵ جون ۲۰۱۷     

     
            
سید زبیر واعظی

 

 

سحر گاهى به عزم روزه بيباك

--------------------------

سحرگاهى به عزم روزه بيباك

شدم بالا به امر ايزدى پاك

بديدم سفره ى رنگين به خانه

که از هر نوع غذا می زد چغانه

كباب و قابلى و آش و قورمه

دوپيازه و خيار و مرچ دولمه

به يكسو گوشت لاند و كبك بريان

دگر سو شير مرغ(!) و جان انسان(!)

خلاصه هر چه می خواستم ز مولا

مهيا گشت بهر من ز بالا(!)

تناول كردم و با صد شطارت

به نام روزه و زهد و عبادت

چشيدم شور و شيرين طعامش

گرفتم لقمه يى از هر كدامش

برنج و قورمه بودى بس فراوان

كباب و قيمه بود و مرغ بريان

دوازده سيخ كباب و نان خاصه

دو سه بشقاب از آشك خلاصه

نمودم نوش جان خود ز اخلاص

چنين آغاز كردم روزه را خاص

"براى اينكه يابم صبر و طاقت

نمودم تا [به صبح، شب] استراحت"

بكردم خواب تا فردا به پيشين

بسى سرشار بردم سر ببالين

بدين منوال تمام شهر صيام شد

تناول كرده سال و ماه تمام شد

به سر چون گشت اين ماه مبارك

فزون بر وزن گرديد سير و چارك

خدايا! مالک اين مُلک توهستی!

يقيناً تو خداى عادل(!) هستى

زبير واعظى

Said Zobair Waezi

 

 

 

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org