ا . م . شیری
دمیتری مینین
ترجمه: ا. م. شیری
۳۱ جوزای ۱۳۹۶
در تخته رنگ آشفته جنگ قومی- مذهبی سوریه(۱) نقش مرموز جامعه دروزی ساکن جنوب کشور بعنوان یکی از پنهان ترین اسرار باقی مانده است. شکست طرح پنتاگون (وزارت جنگ امپراطوری آمریکا. م.) دایر بر اشغال جنوب سوریه به کمک «ارتش آزاد سوریه» تا حد زیادی با دست کم گرفتن اهمیت راهبردی عامل دروزی توضیح داده می شود.
هویت دروزها را در درجه اول، خصلت ویژه دین آنها مشخص می کند. این شاخه افراطی شیعه گری، به مرور زمان خصوصیات چهار دین دیگر را بخود جذب کرده است. هر چند دروزیان به شهادتین اسلام اذعان دارند، اما اغلب آنها را بطور کلی غیرمسلمان می دانند. مثلاً، دروزی ها مانند هندوها به تناسخ روح اعتقاد دارند. اگر کسی از میان آنها بمیرد، به معنی این است که در همان لحظه دروزی جدید از همان روح زاده می شود. آنها با همان ندای معروف نبرد: «به رحم مادر!» («من برای مردن و تولد دوباره آماده ام!») به حمله دست میزنند.
دروزی ها به زبان عربی تکلم می کنند و خود را «موحدان» مینامند. پیامبر و مقدس اصلی آنها یوبب عهد باستان (به عبری ییترو، به عربی شعیب)، پدر زن حضرت موسی میباشد. یعنی دروزها خود را منتسب به ادیان باستانی ابراهیمی میدانند. دین خود را تبلیغ نمیکنند (دروزی ها فقط میتوانند متولد شوند) و کتاب مقدس خود را مخفی نگه میدارند. دروزی ها به لحاظ خصلتی خویشتن دار و سرسخت میباشند. رزمندگانی عالی و بیباک هستند که هیچ دست کمی از کردها- این جنگ جویان دیرین ندارند.
دروزی ها به وفاداری فوق العاده به کشورشان معروفند، که، احتمالا از غریزه صیانت از خود نشأت میگیرد. به این گونه، که دروزی های مقیم مناطق داخلی اسرائیل (۱٠٠ هزار نفر) میهن پرستان قاطع این کشور هستند، در آنجا در ارتش خدمت میکنند و به بالاترین درجات ارتقاء مییابند. با این حال، دروزی های بلندی های جولان اشغال شده سوریه توسط اسرائیل (در حدود ۵٠ هزار نفر) پاسپورت های سوری خود را از ۶٠ سال پیش تا کنون حفظ کرده اند و، برغم همه وعده ها، هیچ تمایلی به قبول تابعیت اسرائیلی ندارند. در حدود ۸٠٠ هزار نفر از مجموع جمعیت تقریبا ۲ میلیون نفری دروزی خاور میانه شهروندان سوریه هستند. آنها عمدتاً در منطقه کوهستانی سویدا (در جبال الدروز) در جنوب سوریه، نزدیک به نیم میلیون نفر و در منطقه قنیطره در مرز جولان زندگی میکنند. همچنین، نواحی کوچک تر دروزی در شمال ولایت های ادلب و دمشق وجود دارند.
در ابتدای شروع جنگ داخلی در سوریه(۳) زمانی که چگونگی روند حوادث روشن شد، دروزی ها سعی کردند موضع بی طرفانه اتخاذ نمایند. اعلام بسیج عمومی دولت در منطقه آنها که جلب ۳٠ هزار نفر به ارتش برنامه ریزی شده بود، شکست خورد. حتی رهبر معروف دروزی های لبنان، ولید جنبلاط در آن دوره بر علیه بشار اسد موضع گرفت. افزون بر این، جنبلاط بدون رعایت جانب احتیاط هم آوایی خود با «مبارزه جبهة النصره بر علیه رژیم» که کمی بعد خود را بخشی از القاعده اعلام نمود، ابراز داشت. پس از آن او اعتراف کرد که به سبب این حمایت از پشتیبانی بسیاری از هموطنان دروزی خود محروم گردید. در نتیجه، آینده سیاسی خود وی در لبنان بسیار تردیدآمیز بنظر میرسد. برخی شیوخ دروزی در خود سوریه نیز با این توضیح که دروزیها باید در جنگ برادر کشی(۳) بیطرف بمانند، موضع محتاطانه اتخاذ نمودند. با این حال منطق جنگ به سویی رهنمون گردید، که گریز از آن ممکن نشد. دروزی ها زیر فشار همه گروههای مخالف قرار گرفتند. فقط دولت دمشق از آنها حمایت کرد.
دروزی ها خوب بیاد آوردند که چگونه گروه کوچک شبه نظامیان آنها- تیپ سلطان الاطراش در همان آغاز جنگ به «ارتش آزاد سوریه» پیوست، و بعد از آن به سبب «ارتداد مذهبی» «توسط جبهة النصره» نابود گردید. «ارتش آزاد سوریه»(۴) تحت حمایت آمریکا همراه با «النصره» بخش قابل ملاحظه ایی از منطقه سویدا را اشغال کرد و در آنجا به پاکسازی قومی و دینی پرداخت، گروگان ها گرفت، دست به کشتار غیر نظامیان زد. جهادی ها در شمال ادلب در محدوده جبال سماک مشتمل بر ۱۸ قطعه آبادی، ۲۵ هزار نفر دروزی را با اجبار به قبول طریقت وهابی اسلام وادار نموده و آنها را به تخریب اماکن مقدس خود که در حکم مرگ است برای دروزی ها، مجبور کردند. ضمن این، اراضی آنها را به اختیار ترکمن های تخت قیمومیت آنکارا سپردند. بیش از بیست نفر دروزی در ملاء عام اعدام گردید و بقیه به گرسنگی محکوم شد.
اکنون اکثریت قریب به اتفاق دروزی های سوریه بطور پیگیر و استوار در کنار دولت ایستاده اند. سرای التوحید، منسجم ترین میلیس در میان تشکیلات میلیشیای وفادار آنها به دمشق، با دروزی های مخالف جنبلاط در لبنان مرتبط است. جیش الموحدان معروف («ارتش مونوتئیست ها») عملا متحد دمشق، به «همه گروههای مهاجم به سرزمین دروزها» اعلان جهاد داده است. دیرالوطن («سپر میهن») فعال در سراسر کشور، در سویدا یک شعبه به سرپرستی شخصیت برجسته محلی طرفدار اسد- شیخ یوسف یربو دارد.
عصام زهرالدین
برید جنرال کاریزماتیک، عصام زهرالدین یکی از متنفذ ترین چهره های دروزی های سوریه، از جوانی یک کماندو بوده است. او فرماندهی لوای ۱٠۴ گارد جمهوری محاصره شده در دیرالزور و گارنیزیون شهری را بر عهده دارد. در این کار فرزندش یاروب یاور اوست. در ضمن، بشار اسد تا قبل از آن که بریاست جمهوری انتخاب شود، فرماندهی لوای ۱٠۴ را بر عهده داشت. این لوا که حملات مداوم داعش را در مدت سه سال با پایداری دفع کرده، بر اساس برخی شواهد، در مجموع از دروزی ها تشکیل یافته است. تعداد شبه نظامیان نابود شده توسط این لوا در سالهای محاصره (تا ۵ هزار نفر)، از شمار پرسنل خود لوا دو برابر بیشتر است. و با گذشت هر روز دفاع قهرمانانه بر اعتبار لوا تحت فرماندهی عصام زهرالدین افزوده میشود. این نبرد از نظر لوای ۱٠۴ نه برای زندگی، که برای مرگ است: «رزمندگان آن بسیار خوب درک میکنند، که در صورت تسلیم به «کفار» و «مرتدان» نفرت انگیز داعش، چه سرنوشتی در انتظار آنهاست».
طراحان آمریکایی که بطور معمول عملیات خود را بدقت طراحی میکنند، دروزی ها را آشکارا «بحساب نیآوردند». پنتاگون و ستاد سیار آن در امان در همه مدت جنگ در سوریه، جنوب را سمت اصلی تصور میکرد و منابع عمده اش را در این سمت متمرکز نمود. کردهای موفق در مبارزه را آمریکاییها در همین اواخر، اساساً در دوره ترامپ «کشف کردند». آنها همراه با ارتش آزاد دست نشانده با مانع دروزی های «نا مشهود» برای خود در جنوب مواجه شدند.
حمله مخالفان با پشتیبانی مشورتی و اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی، قطر و خود اردن از امان به جنوب در تابستان سال ۲٠۱۵ یک نقطه عطف در تهاجمات بود و بمنظور اشغال مناطق قنیطره، درعا و سویدا برای گشودن راه حمله به دمشق برنامه ریزی شده بود. ارتش دولتی در وضعیت دشواری قرار گرفت. دروزی ها آن را نجات دادند. قطعات آنها مخالفان را ابتدا در کوه حرمون در قنیطره تار و مار نمودند و پس از چهار شبانه روز نبرد بلا وقفه پایگاه هوایی کلیدی خلخله در سویدا را آزاد کردند. دروزی های مقیم مناطق مسکونی جرمانا و صحنایا در حومه دمشق نقش مهمی در امر دفاع از پایتخت ایفاء کردند.
هجوم مخالفان بشدت تار و مار شده در آن هنگام بتدریج رو به تحلیل گذاشت و تا زمان های اخیر در وضعیت زوگزوانگ(۵) قرار داشتند. روشن است که در چنین وضعیتی، هر حرکتی به بدتر شدن موقعیت منجر میگردد. آمریکاییها از بیم خطر از جناح دروزی ها، ارتش باصطلاح آزاد سوریه را در بهار سال ۲٠۱۷ نه از سمت شمال بطرف دمشق، بلکه، از طریق اردن به سمت شرق بطرف دیرالزور حرکت دادند. با این وجود، باز هم دچار اشتباه محاسباتی شدند. دروزی ها دست روی دست نگذاشتند و عملاً ولایت خود، سویدا را بطور کامل آزاد نمودند، نیروهای دولتی نیز اسلام گرایان را از شمال دور زدند. بر اساس برخی گزارشها، در این هنگام جنرال زهرالدین، الهام بخش هم کیشان خود در اقدام قاطع که از دیرالزور با پرواز ویژه به «مرخصی» آمده بود، در اینجا بسر میبرد. پس از بمباران قطار نیروهای دولتی در حال حرکت به سوی مرز عراق توسط آمریکا، ارتش آزاد سوریه تلاش کرد مواضع دروزی ها در شرق سویدا در ناحیه سدّ زولوف را تصرف نماید، اما، با تحمل تلفات سنگین، به عقب نشینی باز هم بیشتر مجبور شد.
در مجموع در مرحله رو به پایان جنگ سوریه، هنگامی که کمبود منابع انسانی به کمبود اصلی همه طرف های خسته آن تبدیل میشود، نقش دروزی ها هر چه برجسته تر نمایان میگردد. قدرت بسیج مداوم آنها که آماده اند پشتوانه دولت قرار دهند، شامل ۳٠ هزار نفر رزمنده در همه خطوط میباشد. ناگفته نماند، کردها که در صحنه نظامی- سیاسی سوریه جزو «سنگین وزن ها» بحساب میآیند و به برکت وضعیت پیش آمده، بیش از ۲٠ درصد اراضی سوریه را تصرف کرده اند، از توان تسلیح همین تعداد ۳٠ هزار نفر برخوردار هستند. در سیمای تاکنون «پنهان» دروزیها، در صحنه نمایش عامل بسیار وزینی مشاهده میشود، که همه طرفهای جلب شده به مناقشه چه در داخل و چه در خارج از سوریه باید آن را بحساب آورند.
چند یادآوری مترجم
(۱)، (۲) و (۳)ــ ترجمه هر مطلب، به معنی تأئید همه مفاد آن نیست. بویژه، مدعیاتی مانند: «جنگ قومی- مذهبی سوریه»، «جنگ داخلی در سوریه»، «جنگ برادر کشی در سوریه» را نه تنها من، (مترجم این مطلب)، بلکه، هیچ یک از شواهد و اطلاعات منتشره در طول شش جنگ استعماری علیه سوریه تأئید نمیکند. همانگونه که از لابلای متن بالا پیداست، جنگ سوریه، هجوم تروریستی امپریالیسم جهانی به سردمداری امپراتوری آمریکا برای تجزیه کشورهای منطقه، از جمله آنها، سوریه و عراق و به زیر استعمار درآوردن قطعات آنها میباشد، که زمان شروع آن از سالهای زیادی پیش برنامه ریزی شده بود. از قضا، لیبی، عراق و سوریه جزو هفت کشوری بودند که جورج بوش صغیر منبع شرّ جهانی اعلام کرد.
(۴)ــ بر اساس هیچ سند مدرکی نمیتوان اثبات نمود که گروههای شبه نظامی- تروریستی نه فقط «ارتش آزاد سوریه»، حتی داعش، جبهة النصره، القاعده، نیروهای دموکراتیک کرد، ترکمن و نظایر آنها نیروهای مسلح جدا از ارتش های تروریستی آمریکا و ناتو هستند. آموزش، سازماندهی، تأمین تجهیزات، تسلیح گروههای تروریستی و پشتیبانی اطلاعاتی، مشورتی- نظامی، هوایی، مالی و تبلیغاتی از این گروههای مهاجم به کشور و مردم سوریه، همچنین، حملات مداوم ائتلاف ضد سوری به فرماندهی امپراتوری آمریکا به واحد های ارتش سوریه و پایگاههای آن در دیرالزور، قنیطره، شعیرات و . . .، صحت این مدعا را تأئید میکند که: همه این دستجات و گروههای تروریستی چه در سوریه و چه در هر کشور دیگر، بخشی از ارتش های تروریستی امپریالیسم جهانی بسردمداری امپراتوری آمریکا هستند.
(۵)ــ زوگزوانگ، مأخوذ از زبان چینی، وضعیت اکراهی در بازی شطرنج، که هر حرکتی در چنین حالت، موجب بدتر شدن موقعیت میگردد.
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat