پنجشنبه، ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۸
ا. م. شیری
تصویر از گوگـــل
یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات و دروغ پردازی رژیم فاشیستی آلمان هیتلری میگفت: «دروغ هر چه بزرگتر باشد، باورش به همان نسبت برای توده های مردم آسانتر است».
دروغ های بزرگ به مثابه بنمایه جنگ روانی اساساً برای ارعاب و ایجاد هرج و مرج روانی در میان نیروهای دشمن، و همچنین، برای تحریک و تهییج افکار عمومی در جهت حمایت از هدف مورد نظر دروغ پرداز ساخته و پرداخته میشوند. دروغ پرداز قبل از همه، این موضوع را مد نظر قرار میدهد که، به مصداق ضرب المثل معروف، «به مرگ بگیر تا به تب راضی شود». به عبارت دیگر محاسبه می کند، که دروغ هر چه بزرگتر باشد، توده های مردم حتی اگر اینجا و آنجای آن را مورد تردید قرار دهند، بالاخره، چهارچوب کلی اش را باور خواهند کرد.
هنگام صحبت از کاربست تاکتیک دروغ بزرگ، رخدادهای ١١ سپتامبر سال ۲٠٠١ نیویورک و واشنگتن را میتوان به عنوان یکی از برجسته ترین نمادهای آن بحساب آورد. چرا که سؤالات متعددی در رابطه با آنها تاکنون بی پاسخ مانده و از سوی رسمی های آمریکا عملا نه تنها هیچ کوششی برای دادن پاسخ به آنها به عمل نیامده، بلکه، همچنان بر مدعیات گمراه کننده خود پای می فشارند. در چنین حالتی، مشکل بتوان بر اساس مدعیات مقامات امپریالیسم آمریکا به واقعیت حادثه، طراحان اصلی و عوامل اجرایی واقعی آنها پی برد. ادعای کلی مقامات امپراطوری تا کنون چنین است که گویا «تروریست های اسلامی» به رهبری اسامه بن لادن ١۴، کمی بعد، ١١ و یک کمی بعدتر، ۵ فروند هواپیمای مسافری آمریکا را بطور همزمان ربودند و برخی مراکز «حیاتی» امپراطوری دروغ و جنگ، از جمله، برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را بوسیله آنها هدف حمله قرار دادند...
در اینجا، بنظر میرسد یافتن پاسخ به چند سؤال آتی بسیاری از جوانب تاریک واقعه را روشن خواهد کرد:
ــ چرا وقتی که حداقل پنج هواپیما بطور همزمان از مسیر پرواز خارج شدند، برج مراقبت فرودگاه ها، سامانه های ردیابی ارتش و پدافند عامل آمریکا باسرعت واکنش نشان نداد؟
ــ چگونه ممکن بود گروههای تروریستی سه- چهار نفری با چاقو های کاغذ بری پنج هواپیما را بطور همزمان ربوده باشند؟
ــ در تاریخ هوانوردی زیاد اتفاق افتاده که هواپیما در اثر اشکال فنی یا برخود به مانع و یا به هر علت دیگر سقوط کرده و معمولا آتش گرفته است. با این حال، هیچ موردی در تاریخ هوانوردی وجود ندارد که هواپیما بطور کامل سوخته و به خاکستر تبدیل شود، بطوری که حتی جعبه سیاه مقاوم آن در مقابل ضربه و درجه حرارت بالا بطور کامل پودر شده باشد. بنا بر این، چرا تا کنون لاشه هیچیک از هواپیماها که جای خود، جعبه سیاه هیچیک از آنها یافته و رمزگشایی نشده است؟
ــ چرا متخصصان امر در آمریکا اعلام نمیکنند که لاشه هواپیما و جعبه سیاه آن در کدام درجه حرارت به خاکستر تبدیل میشود؟
ــ آیا در اثر سوختن مخزن سوخت هواپیما درجه حرارت به ٣٠٠٠ درجه سانتیگراد (درجه حرارت آتشفشان) میرسد؟ اگر اینطور بوده، پس چرا قطعات سیمانی و فلزی خود برج ها به پودر تبدیل نشدند؟
ــ چرا پاسپورتهای کاغذی «تروریست ها» در میان آوار برج ها سالم بدست آمدند، اما لاشه هواپیماها، بویژه، جعبه سیاه آنها پودر شده، به خاکستر تبدیل شدند؟
ــ دلیل اینکه همه دوربین های خبرنگاری روی طبقات فوقانی برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی متمرکز بوده و لحظه اصابت هواپیماها به آنها را ثبت کردند، چه بود؟
ــ تصاویر بندرت منتشر شده از محل ادعایی اصابت هواپیما به پنتاگون حاکی از آن بودند که در دیوار آن حفره ای تقریبا به قطر یک توپ فوتبال ایجاد شده است. اما در آنجا نیز نه از لاشه هواپیما اثری بود و نه از جعبه سیاه آن خبری. پاسخ این معما چیست؟
ــ تصاویر و فیلم های منتشره گواهی از آن میدهند که هواپیماها به طبقات فوقانی برج ها کوبیده شده، اما آنها از پائین فرو ریختند. این تناقض را بر اساس کدام قانون فیزیک میتوان حل کرد؟
ــ تا آنجا که روشن است هیچ نهادی مدعی نشده که برج ۴۷ طبقه «سالومان برادرز» واقع در نزدیکی مرکز تجارت جهانی مورد هجوم تروریست ها قرار گرفت. پس چرا همین برج ۸ ساعت پس از سقوط برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی بطور کامل تخریب شد؟
ــ آیا هیچ کسی از میلیاردرها، بویژه، از صهیونیست ها در این حادثه کشته شد یا همه کشته شده گان فقط کارکنان بخشهای خدماتی برج ها بودند؟
ــ اگر «تروریست های اسلامی» واقعاً قصد داشتند ضربه سیاسی به آمریکا بزنند، چرا ساختمانهای کاخ سفید، کنگره و مجلس سنای آمریکا را هدف قرار ندادند؟ یا اگر میخواستند ضربه مالی- اقتصادی به آمریکا وارد آورند، چرا بانکهای وال استریت، بانک فدرال رزرو و چاپخانه دلار که با چاپ ۲۴ ساعته کاغذ بخش اعظم ثروت های بشریت، بویژه، دارایی های خلق های خاورمیانه مسلمان را چاپیده و می چاپند، مورد حمله قرار ندادند؟
ــ . . .
بنا بر آنچه گفته شد، تا حدود زیادی معلوم میشود که رویدادهای ١١ سپتامبر سال ۲٠٠١ نیویورک و واشنگتن با توجه به اینکه مقامات آمریکا برغم گذشت ١۷ سال از وقوع آنها هنوز هیچ پاسخی به سؤالات منطقی و در عین حال ساده فوق نداده اند، از سری همان دروغهای بزرگ بوده است.
در این صورت، به جرات میتوان گفت که در حوادث ١١ سپتامبر سال ۲٠٠١ هیچ هواپیمایی بواسطه «تروریست ها» ربوده نشده و به هیچ جایی هم اصابت نکرده است. به احتمال قریب به یقین، این حوادث برای مقابله با بحرانهای ساختاری اقتصادی- مالی، سیاسی و اجتماعی نظام سرمایه داری، طبق برنامه دولت در سایه بشکل مین گذاری در پایه برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی روی داده و بعید هم نیست که صحنه های اصابت هواپیماها به طبقاتی بالایی برج ها و آتش گرفتن آنها را و همچنین، حمله ساختگی به پنتاگون را سینماگران هالیوود شبیه سازی کرده باشند.
با این اوصاف، بی خیالی مقامات رژیم آمریکا در مقابل مسائل و سؤالات مطروحه فوق از یکسو و از سوی دیگر، شروع دور جدید تهاجمات نظامی- تروریستی امپریالیسم جهانی به سردمداری امپراطوری آمریکا به دهها کشور در نقاط مختلف جهان مستدل و منطقی بودن این مدعا را نشان میدهد.
ا. م. شیری
۲۱ سنبله ۱٣۹۷
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat