22.06.2007

 

 

 

 

 

 

  

                                 

)بخش دوازدهم)

سخنان ارزشمند

  

برایان تریسی : شما فقط به یک طریق می توانید وقت وزندگی خود را تحت کنترل در آورید و آن هم تغییر دادن روش فکر کردن ، کار کردن و نحوه روبرو شدن با سیل بی پایان کارهای است که هر روز بر سرتان می ریزد . میزان تحت کنترل در آوردن کارها و فعالیتهایتان بستگی دارد به اینکه تا چه حد بتوانید انجام بعضی از کارها را متوقف کنید و به جای آن وقت بیشتری را صرف فعالیت های کمتری کنید که واقعا می توانند در زندگی شما تحول ایجاد کنند.

ارد بزرگ "Grate Orod  " : هیچ وقت برای شروع دیر نیست ، کافیست به خود بگویم اینبار کار نا تمام را تمام می کنم!.

برایان تریسی : همین الان یک ورق کاغذ بردارید و ده هدفی را که می خواهید در سال آینده به آنها برسید لیست کنید. این هدف ها را به صورتی بنویسید که گویا یک سال گذشته است . و آنها همگی به تحقق پیوسته اند . در نوشتن هدف هایتان از زمان حال و ضمیر اول شخص استفاده کنید . هدف ها باید با صراحت و با قاطعیت بیان شوند . با این کار ذهن ناخودآگاه شما بی درنگ آنها را تایید می کند . ..
سپس ده هدفی که نوشته اید مرور کنید . از میان آنها هدفی را انتخاب کنید که رسیدن به آن بیشترین تاثیر را در زندگی شما می گذارد . این هدف هر چه که هست آن را روی یک برگ کاغذ بنویسید ، برای رسیدن به آن مهلتی تعیین کنید ، برنامه ریزی کنید ، طبق برنامه دست به کار شوید و هر روز برای دست یابی به هدف مورد نظر کاری انجام دهید . همین تمرین به تنهایی می تواند زندگی شما را دگرگون کند!

آلن لاکین : برنامه ریزی ، آوردن آینده به زمان حال است تا بتوانید همین الان کاری برای آن انجام دهید.

ارد بزرگ : بین گام اول و مقصد فاصله ای نیست، آنچه داریم میزان قدرت ماست.

برایان تریسی : همین الان لیست کارهای خود را مرور کنید و در کنار هریک از موارد آن " الف،ب،پ،ت یا ث بگذارید ، کار "الف1" خود را انتخاب کنید و بلافاصله روی آن شروع به کار کنید ، خود را موظف کنید که تا این کار را به اتمام نرسانده اید دست به کار دیگری نزنید .

در طول یک ماه آینده ، قبل از شروع به کار ، این روش الف ب پ ت ث را هر روز و در مورد هر لیستی که از کارها یا پروژه های خود تهیه می کنید به کار بگیرید . پس از یک ماه عادت شروع و ادامه کارهایی را که بالاترین اولویت را برای شما دارند پیدا کرده اید و آینده شما تضمین شده است.

آلکس مک کنزی : وارد عمل شدن بدون برنامه ریزی علت همه شکست هاست.

ارد بزرگ : در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود ،  در دیگری را جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید.

نرمن وینسنت پیل: وقتی همه نیروهای جسمی و ذهنی متمرکز شوند توانایی فرد برای حل مشکلات به طور حیرت انگیزی چند برابر می شود.

برایان تریسی : اهداف اصلی کارتان را مشخص کنید . هدفهایی که رسیدن به آنها نشان دهنده آن است که کارتان را به بهترین نحو انجام می دهید مشخص کرده و آنها را روی کاغذ بیاورید . سپس به هر کدام از آنها با توجه به نحوه عملکرد خود در آن زمینه از یک تا ده نمره بدهید ، و آنگاه توانایی یا مهارتی را که اگر به خوبی از پس برآیید بیشترین تاثیر را روی کارتان دارد تعیین کنید.عادت کنید که از این به بعد مرتبا اهداف اصلی کارتان را تجزیه و تحلیل کنید . هرگز از بهبود کار دست بر ندارید . همین تصمیم به تنهایی می تواند زندگی تان را متحول کند.

گوته : ما همیشه وقت کافی داریم به شرط آنکه هم بخواهیم و هم درست از آن استفاده کنیم .

ارد بزرگ : افراد ضعیف در بهترین شرایط هم ، عذرهای فراوان برای انجام ندادن وظایف خویش دارند

برایان تریسی : همین امروز لیستی از تمامی هدفها ، فعالیتها ، پروژه ها و مسئولیتهای خود تهیه کنید . کدامیک از آنها جز 10 تا 20 درصد از کارهایی هستند که 80 یا 90 درصد از نتایج مورد نظر شما را به بار آورند؟ از همین امروز قاطعانه تصمیم بگیرید که وقت بیشتری را صرف فعالیتهای معدودی بکنید که می توانند در زندگی شما تحول واقعی ایجاد کنند و وقت کمتری را صرف فعالیت های کم اهمیت تر بکنید.

برایان تریسی : از همین امروز تهیه برنامه روزانه هفتگی و ماهانه خود را شروع کنید ، یک دفترچه یا یک برگ کاغذ بردارید و همه کارهایی را که باید در بیست و چهار ساعت آینده انجام دهید یادداشت کنید اگر ایده های جدیدی بعدا به ذهنتان می رسد. آنها را هم مجددا به لیست اضافه کنید. لیستی از تمام پروژه ها و کارهای بزرگی که در نظر دارید در آینده انجام بدهید تهیه کنید هر یک از هدفها و پروژه ه های و کارهای بزرگی که در نظر دارید در آینده انجام دهید بدهید  تهیه کنید . هر یک از هدف ها و پروژه های بزرگ خود را بر اساس اولویت ( آنچه مهمتر است) و توالی ( آنچه باید اول انجالم شود و آنچه باید بعد از آن انجام شود ) و ... ، مرتب کنید . برای این کار می توانید پایان کار را در نظر مجسم کنید و از آخر به اول بیایید .
روی کاغذ فکر کنید ! همیشه از روی لیست کار کنید . به این ترتیب حتی خودتان هم متعجب خواهید شد که چقدر کارایی تان بیشتر شده است . 

اریسون سووت ماردن : میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه نیروهای خود را در یک کانال بریزد.

ارد بزرگ : هیچ وقت از داشتن مخالف در دل هراس راه ندهید آنچه که باید شما را بترساند انجام ندادن درست وظایف و خواست های شماست.

برایان تریسی : به طور منظم لیست کارها ، فعالیتها و پروژه های خود را مرور کنید . مرتبا از خودتان بپرسید : کدام پروژه یا فعالیت است که اگر آن را به بهترین نحو و با یک روش زمان بندی شده به انجام برسانم بیشترین تاثیر مثبت را بر زندگی من خواهد گذاشت؟

آنچه را که می تواند بیشترین کمک را به شما بکند ، هر چه که باشد ، به عنوان هدف خود در نظر بگیرید ، برای دستیابی به آن برنامه ریزی کنید و بلافاصله روی برنامه خود شروع به کار کنید .

این کلمات فوق العاده گوته را به خاطر بسپارید : اگر کار را شروع کنید ذهن شما گرم می شود و اگر ادامه دهید به انجام می رسد.

ویلیام ماتیوس : نخستین قانون موفقیت تمرکز است . یعنی همه نیروهای خود را روی یک نقطه متمرکز کنید ، مستقیما به سراغ همان بروید و به چپ و راست منحرف نشوید.

ارد بزرگ : هیچ وقت از مشورت با بزرگان خود را بی نیاز ندانید ، هیچ انسان تاثیر گذاری را نمی شناسم که در طول حیات خویش از مشورت و نظرخواهی، سود نبرده باشد .

یک قانون روان شناسی : تفکر دراز مدت تصمیم گیریهای کوتاه مدت را بهبود می بخشد.

برایان تریسی : پیش از شروع هر کاری از خودتان بپرسید : انجام دادن یا ندادن این کار چه تاثیر ات بلندمدتی بر زندگی من خواهد داشت ؟

ادوارد بانفیلد : داشتن دید بلند مدت موثرترین عامل پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی آمریکاست.

برایان تریسی : خود را به صورت فردی که می خواهید در آینده باشید مجسم کنید.

ارد بزرگ : آنگاه که شب فرا رسید و همه موجودات فرو خُفتند اقیانوس ها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟

برایان تریسی : برای ایجاد عادت توجه و تمرکز بر روی مهم ترین کارها به سه ویژگی اساسی نیاز دارید که هر سه را می توان یاد گرفت . این سه ویژگی ، تصمیم گیری ، انضباتط و اراده هستند.

برایان تریسی : یک روش عالی برای موفقیت در کار این است : افکارتان را روی کاغذ بیاورید.

ارد بزرگ : هر وقت به کوهستان می نگرم درونم سرشار از انرژی می گردد آنها می گویند تو ما را درخواهی نورد .

ناپلئون هیل : برای موفقیت یک ویژگی هست که فرد باید آن را داشته باشد و آن مشخص بودن هدف است . به بیان دیگر ، فرد باید بداند که چه می خواهد و شدیدا خواستار به دست آوردن آن باشد.

برایان تریسی : افراد موفق کسانی هستند که آماده اند تا لذت های کوتاه مدت را به تعویق بیاندازند و با کار و تلاش نتایج بسیار ارزشمندی را در آینده به دست آورند . به عکس ، افراد ناموفق بیشتر به خوشی ها و لذت های کوتاه مدت و آنی فکر می کنند و به آینده خود بسیار کم توجه اند.

ارد بزرگ : منتظر تشویق دیگران حتی پس از بزرگترین کارهای زندگی تان نباشید تنها به وظیفه تاریخی خویش بیاندیشید.

جیم کتکارت : شما تبدیل به همانی می شوید که تجسم می کنید.

برایان تریسی : اگر دو کار مهم را پیش رو دارید ، اول کاری را که بزرگ تر ، سخت تر و مهم تر است انجام بدهید . خود را موظف کنید که بلافاصله دست به کار شوید و آنقدر مداومت به خرج دهید تا کار را به اتمام برسانید ، پیش از آنکه دست به انجام کار دیگری بزنید .

برایان تریسی : یک انسان معمولی اگر بتواند این عادت را در خود ایجاد کند که کارهای خود را به طور واضح اولویت بندی کند و کارهای مهم را سریعا انجام دهد می تواند از یک نابغه که زیاد حرف می زند و نقشه های عالی می کشد اما کمتر کاری را به انجام می رساند پیشی بگیرد.

ارد بزرگ : افراد موفق در میان مجالس ، بزم ها و حتی جلسات دوستانه نیستند آنها در هر لحظه به آرمان بزرگتری می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال مبارزه اند.

برایان تریسی : کلید دست یابی به موفقیت بزرگ ، پیروزی ، احترام و خوشبختی در زندگی این است که بتوانی ذهنت را تمام و کمال روی مهم ترین کار یا هدفی که داری متمرکز کنی ، آن را درست انجام دهی و تا آن را به اتمام نرسانده ای دست از کار  نکشی

برایان تریسی : توانایی شما در تعیین مهم ترین کارهایی که باید شروع کرده و سریعا به اتمام برسانید به احتمال زیاد بیش از هر توانایی یا مهارت دیگری در موفقیت شما نقش خواهد داشت.

گالیله : شما نمی توانید به یک نفر چیزی را که خودش از قبل نمی داند یاد بدهید . فقط می توانید او را از آنچه می داند با خبر و آگاه کنید.

قانون تشخیص ضرورت : هیچوقت برای انجام همه کارها وقت کافی وجود ندارد ولی همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست .

گوته : کارهایی که از همه مهم تر هستند هرگز نباید قربانی کارهای غیر ضروری شوند.

برایان تریسی : قوی ترین ابزار ذهنی شما برای رسیدن به موفقیت توانایی شما در اولویت بندی درست

کارهایتان است. هر روز چند دقیقه ای در جای که کسی مزاحم تان نشود راحت بنشینید و بدون استرس و نگرانی فقط به کارهایی که باید انجام بدهید فکر کنید . تقریبا هر بار در سکوت و تنهایی به ایده های جالبی می رسید که وقتی این ایده ها را به کار بگیرید به میزان زیادی در کار خود صرفه جویی خواهید کرد . با این کار ، اغلب پیشرفتها و موفقیتهایی را تجربه خواهید کرد که مسیر زندگی و شغل شما را به کلی دگرگون کی کند.

الکساندر گراهام بل : تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید . پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند.

برایان تریسی : مدام این پرسش های کلیدی را از خود بپرسید : در چه کاری واقعا بهتر از دیگران هستم ؟ از کدام قسمت از کارهایی که انجام می دهم بیشتر لذت می برم ؟ مهم ترین عامل موفقیت من در گذشته چه بوده است ؟ اگر اصلا بتوانم حرفه ای داشته باشم آن حرفه کدام است؟
اگر با خریدن بلیط بخت آزمایی یا چیزی شبیه به آن مبلغ هنگفتی پول به دست بیاورید و این آزادی را داشته باشید که برای بقیه عمرتان هر کار یا هر قسمت از کاری را دوست دارید انجام دهید چه کاری را انتخاب خواهید کرد ؟ برای اینکه مشغول به کار مورد نظر شوید چه مقدماتی را باید فراهم کنید تا بتوانید آن کار را به بهترین صورت ممکن انجام دهید؟ پاسخ این پرسش هر چه که هست از همین امروز دست به کار شوید.

دین بریگز: کار خودتان را انجام دهید ، اما نه فقط در حد وظیفه بلکه اندکی بیشتر و از روی سخاوت . همین مقدار اندک به اندازه تمام کار ارزش دارد.

نت رایلی : اگر در کارتان در حال پیشرفت نیستید و بهتر نمی شوید ، پس دارید بدتر می شوید.

یک قانون کلی : یادگیری مداوم شرط لازم موفقیت در هر زمینه ای است.

برایان تریسی : از امروز تصمیم بگیرید که پروژه در خدمت خودتان را اجرا کنید : برای تمام عمر در حوزه کارتان یک شاگرد باقی بمانید . برای یک حرفه ای هیچوقت مدرسه رفتن و آموختن تمام نمی شود . چه مهارتها و توانایی هایی است که به شما کمک می کند تا در کارتان در زمان کمتر نتایج بهتری بدست آورید ؟ برای ادامه و پیشرفت کار در آینده به چه توانایی های کلیدی و اصلی نیاز دارید؟ این مهارتها هر چه هستند آنها را مشخص کنید ، برای بهبود آنها برنامه ریزی کنید و سپس فراگیری را شروع کنید . سعی کنید در کارتان همیشه بهترین باشید .

برایان تریسی : نگاهی دقیقی به میز کار خود بیاندازید ، هم در خانه و هم محل کار ، آن وقت از خودتان بپرسید : چه جور آدمی در یک چنین جایی کار می کند؟
هرچقدر محیط کارتان تمیزتر و مرتب تر باشد بیشتر احساس مثبت بودن ، خلاقیت و اعتماد به نفس می کنید ، همین امروز تصمیم بگیرید که میز کار و دفتر خود را کاملا تمیز و مرتب کنید تا هر بار که پشت میزتان می نشینید احساس کنید که فردی موثر ، کار آمد و آماده پیشروی و موفقیت هستید .

آگ ماندینو : تنها ابزار موفقیت که قطعا به آن نیاز دارید ، صرف نظر از اینکه کارتان چیست ، این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارایی داشته باشید و خدمات عرضه کنید.

کمار : تمرکز در معنای اصلی و درست کلمه توانایی دقت و توجه ذهن روی یک موضوع واحد است.

جیمز تی. مک کی : میزان کارایی شما هر چه باشد ، توانایی های بالقوه شما بیشتر از آن است که تا کنون به فعل در آمده است.

برایان تریسی : همین امروز مهم ترین هدف زندگی تان را مشخص کنید . این هدف چیست؟ چه هدفی است که اگر در زندگی به آن دست پیدا کنید بهترین تاثیر را در زندگی شما خواهد داشت؟ چه کاری است که اگر آن را به اتمام برسانید بیشترین تاثیر مثبت را بر زندگی کاری تان خواهد داشت ؟
هنگامی که مطمئن شدید هدف اصلی تان را پیدا کردهاید از خوتان بپرسید : چه عاملی است که تعیین کننده سرعت من در رسیدن به هدف است؟ چرا تا کنون به آن نرسیده ام ؟ چه ویژگی در من است که مرا از پیشرفت و رسیدن به هدفم باز می دارد ؟ جواب هر چه بود ، اقدامات خود را برای از بین بردن مانع اصلی فورا شروع کنید. با هر کاری که فورا به فکرتان می رسد کار را شضروع کنید . هر کاری ، مهم این است که شروع کنید.

ساموئل اسمایلز : افرادی هم که توانایی متوسطی دارند می توانند کارهای بزرگ انجام دهند اگر هر بار تمام نیروی خود را به طور خستگی ناپذیر روی یک چیز متمرکز کنند.

ضرب المثل انگلیسی : یک متر یک متر سخت است ولی یک سانت یک سانت مثل آب خوردن است.

کنفوسیوس : طی کردن راهی که هزار فرسنگ است با برداشتن یک قدم آغاز می شود .

برایان تریسی : هر هدف ، وظیفه یا پروژه ای را که تا به حال در زندگی برای رسیدن و یا انجام آن سستی و تنبلی کرده اید انتخاب کنید و فورا اولین قدم را برای شروع کار بردارید . برخی اوقات برای شروع تنها کاری که باید بکنید این است که بنشینید و لیستی از تمام مراحلی که برای انجام کار یا رسیدن به هدف باید طی کنید تهیه کنید سپس کار را شروع کنید ، هر بار یکی از مراحل را به انجام برسانید ، بعد مرحله بعدی ، و به همین ترتیب تا آخر . در پایان از نتیجه به دست آمده شگفت زده خواهید شد.

جان هاگای : تمام سرمایه های خود را یک جا جمع کنید ، همه استعدادهای خود را گرد آورید ، تمام نیروهای خود را آرایش دهید و همه توانایی های خود را برای تسلط روی حداقل یک زمینه کاری متمرکز کنید.

برایان تریسی : برای انجام هر یک از کارهای خود و همچنین برای انجام هر یک از قسمت های آن مهلت تعیین کنید . برای خودتان یک سیستم فشار طراحی کنید . بار خود را کم کم زیاد کنید و اجازه ندهید که از میدان به در شوید . وقتی که برای خود مهلتی تعیین کردید به آن پایبند باشید و حتی سعی کنید کار را زودتر از مهلت مقرر انجام دهید .در مورد کارها یا پروژههای بزرگ ، قبل از شروع همه مراحل آن را لیست کنید . آنگاه تعیین کنید که برای انجام هر قسمت از کار چند دقیقه و ساعت وقت لازم دارید . سپس برنامه زمان بندی شده روزانه و هفتگی خود را تنظیم مجدد کنید تا بتوانید برای زمانی که منحصرا روی این پروژه کار می کنید وقت خالی ایجاد کنید.

توماس ادیسون : نخستین شرط لازم برای موفقیت این است که نیروهای جسمی و ذهنی خود را به طور پیوسته و خستگی ناپذیر روی یک مسئله متمرکز کنید .

برایان تریسی : میزان انرژی و عادات خواب و خوراک خود را دقیقا بررسی کنید . برای بالا بردن سطح انرژی و تندرستی خود مصمم شوید و به پرسش های زیر پاسخ دهید :
کدام یک از فعالیت های جسمی خود را بیشتر کنم ؟
کدام یک از فعالیتهای جسمی خود را باید کمتر کنم ؟
برای اینکه عملکرد خود را به بالاترین سطح برسانم چه فعالیتی را باید شروع کنم ؟
در حال حاضر چه کاری می کنم که سلامتی مرا به خطر می اندازد و باید انجام آن را کاملا متوقف کنم ؟ پاسخ شما هر چه که هست همین امروز دست به کار شوید .

برایان تریسی : تماشای تلویزیون را حذف کنید و وقت آن را صرف خانواده ، مطالعه ، ورزش و انجام هر کاری که به پیشرفتزندگی شما کمک می کند بکنید .

برایان تریسی : در زندگی همیشه عاقلانه تصمیم گرفتن را تمرین کنید . مرتبا از خودتان بپرسید : اگر این کار را قبلا شروع نکرده بودم ، آیا با اطلاعات و شرایطی که امروز دارم حاضر می شدم الان این کار را شروع کنم ؟ هریک از فعالیت ها و کارهای شخصی و شغلی تان را که قبلا آغاز کرده اید بر اساس شرایط و اطلاعات امروزتان ارزشیابی کنید و ببینید آیا در میان کارهایتان کاری هست که دیگر ضرورتی برای انجام آن احساس نمی کنید . در این صورت این کاری است که باید تکنیک تنبلی سازنده را در مورد آن به کار بگیرید و یا به عبارت دیگر از انجام آن دست بکشید.

سر توماس فاول باکستون : هر چه بیشتر عمر می کنم بیشتر اطمینان پیدا می کنم که تفاوت عمده انسانها ، تفاوتبین انسان ضعیف و قوی ، بین انسان بزرگ و کوچک میزان توانایی یا اراده استوار و خلل نا پذیر آنهاست . به این معنی که انسان قدرتمند هنگامی که هدفی را برای خود مشخص می کند دو راه بیشتر پیش رو ندارد : یا مرگ یا پیروزی.

برایان تریسی : خودتان را به صورت فردی مجسم کنید که مدام رو به پیشرفت است . خودتان را موظف کنید که با تمرین مرتب روش ها ی بالابردن کارایی ، آنها را تبدیل به عادت کنید تا به طور اتوماتیک و به سادگی این روش ها را انجام بدهید . یکی از نیرومند ترین جملاتی که برای این کار می توانید استفاده کنید این است فقط امروز نگران نباش که این کار باعث شود برای همیشه تغییر کنی . اگر فکر خوبی است : فقط امروز آن را انجام بده . هر روز به خودتان بگویید : من فقط همین امروز آماده می شوم و روز را با سخت ترین کار شروع می کنم . از تاثیری که این روش روی زندگی تان می گذارد شگفت زده خواهید شد.

ناپلئون هیل : منتظر نمانید . زمانی مناسب تر از اکنون وجود ندارد  . از همین نقطه ای که ایستاده اید با همین ابزار و امکاناتی که در اختیار دارید کار را ادامه دهید. همین طور که پیش می روید ابزار ها و امکانات بهتر و مناسب تر را پیدا می کنید.

برایان تریسی : هنگامی که با حداکثر توان و به طور مستمر روی کارهای مهم و اصلی کار می کنید ، ذهن شما وارد وضعیتی می شود که آن را "مد" می نامند . تقریبا هر کس زمانی این حالت را تجربه کرده است . افراد واقعا موفق کسانی هستند که می توانند بسیار بیشتر از افراد عادی ذهن را در این وضعیت نگه دارند
در وضعیت  " مد " که کارایی و بهره وری انسان در بالاترین حد خود است چیزی شبیه معجزه برای ذهن و احساسات اتفاق می افتد.

برایان تریسی : از امروز تصمیم بگیرید برای هر کاری که انجام می دهید در خودتان " احساس اضطرار " ایجاد کنید . یکی از کارهایی را که معمولا در انجام آن تنبلی می کنید انتخاب کنید و اراده کنید که عادت سریع انجام دادن آن کار را در خود تقویت کنید . هم در مواقعی که فرصتی پیش می آید و هم وقتی که مشکلی رخ می دهد فورا وارد عمل شوید. هنگامی که کار یا مسئولیتی را به شما می سپارند ، سریع آن را به انجام برسانید و نتیجه کار را اطلاع دهید . در تمام مسائل مهم زندگی تان سریع عمل کنید.
آنگاه از اینکه می بینید چقدر کارهای بیشتری انجام می دهید و احساس بهتری دارید تعجب خواهید کرد.

جیمز آلن : راز قدرت واقعی در این است : با تمرین کردن مداوم یاد بگیرید که چطور توانایی های خود را هدر ندهید و در هر لحظه آنها را بر یک نقطه متمرکز کنید.

آنتوان دوسنت اگزوپری : بالاترین لذت ها در شور و شوقی است که انسان را به ماجراجویی ها و پیروزی های بزرگ و فعالیتهای خلاقه وادار می کند.

برایان تریسی : برای شروع سریع یک کار بزرگ و پیچیده که از چندین کار کوچک تر تشکیل شده یکی از دو روش بریدن کالباس و یا سوراخ کردن پنیر سوییسی را به کار بگیرید . ویژگی مشترک انسانهای موفق و خوشبخت آن است که همگی اهل عمل هستند به این معنی که وقتی ایده خوبی را می شنوند فورا آن را به کار می گیرند تا ببینند که تا چه حد این ایده می تواند برایشان سودمند باشد . پس وقت را تلف نکنید . همین امروز این روش ها را امتحان کنید.

نیدو کیوبین : هیچ چیز به اندازه تمرکز انرژی روی تعداد محدودی از هدف ها به زندگی تان توان و نیروی بیشتر نمی دهد.

برایان تریسی : مشکلات ما را متوقف نمی کنند بلکه به ما آموزش می دهند .

اریسون سووت ماردن : هر عادتی در ابتدا مانند یک نخ نازک است . اما هربار که یک عمل را تکرار می کنیم ما این نخ را ضخیم تر می کنیم و با تکرار عمل نهایتا این نخ تبدیل به طناب و بلندی می شود که برای همیشه به دور فکر و عمل ما می پیچد.

برایان تریسی : افکارتان را کنترل کنید . به خاطر داشته باشید که اکثر اوقات همان می شوید که به آن فکر می  کنید . فقط به چیزهایی فکر کنید و درباره آن با خودتان گفتگو کنید که می خواهید داشته باشید نه چیزهایی که نمی خواهید . برای داشتن ذهنی مثبت ، مسئولیت کامل اعمال خود و هر آن چه را که برایتان اتفاق می افتد به عهده بگیرید . به هیچ دلیلی دیگران را مقصر ندانید و از آنها انتقاد نکنید . به جای آنکه به دنبال توجیه شکست هایتان باشید اراده کنید که پیشرفت کنید . ذهن و انرژی تان را روی آنچه می تواند به پیشرفت زندگی شما کمک کند متمرکز کند متمرکز کنید و آنگاه از آنچه پیش می آید شگفت زده خواهید شد.

بردروم ریپورتس : مدام برای انجام وظایف و کارهای اصلی خود وقت ایجاد کنید . هر روز برای انجام کارهای فردا برنامه ریزی کنید . چند کار کوچک را که باید حتما انجام شوند همان اول صبح انجام دهید . سپس بلافاصله به سراغ وظایف اصلی و مهم بروید و کار را تا به اتمام رساندن آنها ادامه دهید.

برایان تریسی : مدام به راه های مختلفی که از طریق آنها می توانید وقت اضافی ایجاد کنید فکر کنید . از این وقت ها برای انجام مهم ترین کارهایی که می توانند در دراز مدت بیشترین تاثیر را بر زندگی و کارتان بگذارند استفاده کنید.هر دقیقه را به حساب بیاورید . با برنامه ریزی و آمادگی از قبل اجازه ندهید که از هدف تان دور شوید و یا عوامل بازدارنده بتوانند در پیشرفت تان اختلال ایجاد کنند . بیش از هر چیز با انجام کارهای مهم و اصلی تان بر روی به دست آوردن مهم ترین نتایج تمرکز داشته باشید و فراموش نکنید که خودتان مسئول دست یابی به اهدافتان هستید.

برایان تریسی : برای آنکه کار جدیدی را شروع کنید ، باید کار قدیمی تری را تمام کنید و یا دیگر آن را ادامه ندهید . لازمه وارد شدن ، خارج شدن است . لازمه برداشتن ، گذاشتن است.

برایان تریسی : یکی از پر قدرت ترین کلمات در مدیریت زمان کلمه  " نه "  است به هر کاری که استفاده بهینه از وقت و زندگی تان نیست نه بگویید این کلمه را زود بگویید و بیشتر از آن استفاده کنید . واقعیت این است که ما وقتی برای تلف کردن نداریم.

برایان تریسی : در واقع هنگامی که مهم ترین کارتان را انتخاب می کنید ، هر کار دیگری اتلاف وقت محسوب می شود زیرا طبق اولویت بندی هایتان هیچ کار یا فعالیتی به اندازه این کار مهم نیست.

البرت هوبارد : انضباط فردی عبارت است از : توانایی مجبور کردن خود به انجام کاری که باید در زمان معینی به اتمام رسد ، چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم.

برایان تریسی : دست به کار شوید ! همین امروز مهم ترین کار یا پروژه ای را که باید تمام شود انتخاب کنید و فورا کار را شروع کنید . به محض اینکه اصلی ترین کارتان را شروع کردید خود را موظف کنید که آن را بی وقفه و بدون تاخیر تمام و کمال  انجام دهید . به این کار به عنوان یک امتحان نگاه کنید . ببینید آیا شما آدمی  هستید که بتوانید تصمیم به انجام کاری بگیرید و آن را تا آخر پیش ببرید . وقتی کار را شروع کردید  اجازه ندهید هیچ چیز در انجام آن وقفه ایجاد کند.

آلبرت انیشتین

 

آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولد شد. اما شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است، زیرا یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید. پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه‌ کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره‌برداری می‌کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گر چه با حکومت پروسیها مخالفت داشت، اما امپراتوری جدید آلمان را ستایش می‌کرد و صدر اعظم آن «بیسمارک» و ژنرال «مولتکه» و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی می‌داشت.  مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی می‌گرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی که خاص هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود. آلبرت کوچولو به هیچ مفهوم کودک اعجوبه‌ای نبود و حتی مدت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت، بطوری که پدر و مادرش وحشت زده شدند که مبادا فرزندشان ناقص و غیر عادی باشد.

اما بالاخره شروع به حرف زدن کرد، ولی غالباً ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را که مابین کودکان انجام می‌گرفت و موجب سرگرمی کودک و محبّت فی مابین می‌شود را دوست نداشت. آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال دیگر طبق تعالیم کاتولیک تحصیل کرد و از آن لذّت فراوان می‌برد وحتّی در مواردی از دروس که به شرعیات و قوانین مذهبی کاتولیک بستگی داشت چنان قوی شد که می‌توانست در هر مورد که همشاگردانش قادر نبودند به سؤالهای معلّم جواب دهند او به آنها کمک می‌کرد. انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترک کرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه «لوئیت پول» وارد شد. در مدرسه متوسطه اگر مرتکب خطایی می‌شدند، راه و رسم تنبیه ایشان آن بود که می‌بایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یکی از معلّمان ، در کلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز کلاسهای درس ، این اضافه ماندن شکنجه‌ای واقعی محسوب می‌شد.

ذوق هنری انیشتین چنان بود که او وقتی پنج ساله بود، روزی پدرش قطب نمایی جیبی را به وی نشان داد، خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در کوک تأثیر عمیقی گذاشت. با وجود آنکه هیچ عامل مرئی در حرکت عقربه تأثیری نداشت، کودک چنین نتیجه گرفت در فضای خالی باید عاملی وجود داشته باشد که اجسام را جذب کند. وقتی که انیشتین پانزده ساله بود حادثه‌ای اتفاق افتاد که جریان زندگی او را به راه جدیدی منحرف ساخت. هرمان پدر او در کار تجارت خویش با مشکلاتی مواجه شد و در پی آن صلاح را در آن دیدند که کارخانه خود را در مونیخ بفروشد و جای دیگری را برای کسب و کار خود ترتیب دهند. از آنجا که وی خوش بین و علاقمند به کسب لذّتهایی بود، تصمیم گرفت که به کشوری مهاجرت کند که زندگی در آن با سعادت بیشتری همراه باشد و به این منظور ایتالیا را انتخاب کرد و در شهر میلان مؤسسه مشابهی را ایجاد کرد. هنگامیکه وارد شهر میلان شدند آلبرت به پدر خود گفت که قصد دارد تابعیت کشور آلمان را ترک گوید. آقای هرمان به وی تذکر داد که این کار زشت و نابهنجار است.

دوران محصلي  
در این دوران مشهورترین مؤسسه فنی در اروپا مرکزی به استثنای آلمان ، مدرسه دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبان شرکت کرد، ولی بخاطر اینکه در علوم طبیعی اطلاّعات وسیعی نداشت درامتحان پذیرفته نشد. با این حال مدیر دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او درخواست کرد که دیپلم متوسطه‌ای را که برای ورود به دارالفنون لازم است در یک مدرسه سوئیسی بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر کوچک «آرائو»که با روش جدیدی اداره می‌شد معرفی کرد.
بعد از یک سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدست آورد و در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. با اینکه درسهای فیزیک دارالفنون آمیخته با هیچگونه عمق فکری نبود، باز هم حضور در آنها آلبرت را تحریک کرد که کتب جستجو کنندگان بزرگ این را مورد مطالعه قرار دهد. او ، آثار استادان کلاسیک فیزیک نظری از قبیل: بولتزمان ، ماکسول و هرتز را با حرص عجیبی مطالعه کرد. شب و روز اوقات او با مطالعه این کتابها می‌گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه‌ای آشنا شد که چگونه بنیان ریاضی مستحکمی ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصیلات خود راپایان داد و به مسأله مهم تهیه شغل مواجه شد. از آنجا که نتوانست مقام تدریسی در مدرسه پلی تکنیک بدست آورد، تنها یک راه باقی ماند و آن این بود که چنین شغل و مقامی در مدرسه متوسطه‌ای جستجو کند.

اکنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بیست و یک سال داشت و تابعیت سوئیس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمی خصوصی گردید و پذیرفته شد. انیشتین از کار خود راضی و حتّی خوشبخت بود که می‌تواند به پرورش جوانان بپردازد، امّا بزودی متوجّه شد معلمّان دیگر نیکی را که او می‌کارد ضایع و فاسد می‌کنند و این شغل را ترک کرد. بعد از این دوران تاریک ، ناگهان نوری درخشید و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار شد و به شهر «برن» انتقال یافت. کمی بعد از انتقال به شهر برن انیشتین با میلواماریچ همشاگردی قدیم خود در مدرسه پلی تکنیک ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر پی در پی بود که اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. کار انیشتین در دفتر اختراعات خالی از لطف نبود و حتّی بسیار جالب می‌نمود وظیفه وی آن بود که اختراعات را که به دفتر مذبور می‌آوردند، مورد آزمایش اوّلیه قرار می‌داد. شاید تمرین در همین کار موجب شده بود که وی با قدرت خارق العاده و بی‌مانند بتواند همواره نتایج اصلی و اساسی هر فرض و نظریه جدیدی را با سرعت درک و استخراج کند. چون انیشتین بخصوص به قوانین کلی فیزیک علاقه داشت و به حقیقت در صدد بود که با کمک محدودی میدان وسیع تجارت را به وجهی منطقی استنتاج کند.
کسب کرسی استادی دانشگاه
در اواخر سال 1910 کرسی فیزیک نظری در دانشگاه آلمانی پراگ خالی شد. انتصاب استادان این قبیل دانشگاهها طبق پیشنهاد دانشکده بوسیله امپراتور اتریش انجام می‌گرفت که معمولاً حقّ انتخاب خویش را به وزیر فرهنگ وا می‌گذاشت. تصمیم قطعی برای انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده فیزیکدانی به نام «آنتون لامپا» بود و او برای انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت که یکی از آنها «کوستاو یائومان» و دیگری «انیشتین» بود. «یائومان» آن را نپذیرفت و پس از کش و قوسهای فراوان انیشتین این مقام را پذیرفت.
وی صاحب دو ویژگی بود که موجب گردید وی استاد زبردستی گردد. اوّلین آنها این بود که علاقه فراوان داشت تا برای عدّه بیشتری از همنوعان خود و بخصوص کسانی که در حول و حوش او می‌زیسته‌اند مفید باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وا می داشت که نه فقط افکار عمومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد، بلکه روش تنظیم آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه استفاده کنند از نظر جهان شناسی نیز لذّت می‌برند. هدف انیشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت سال 1905 که در آن انیشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود، انیشتین با کمک اصل تعادل پدیده‌های جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بوده‌اند و می‌توانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.

عزیمت از پراگ
در مدّتی که انیشتین در پراگ تدریس می‌کرد، نه فقط نظریه جدید خود را درباره غیر وی بنا نهاد بلکه با شدّت بیشتری نظریه خود را درباره کوانتوم نو را که در شهر برن شروع کرده بود، توسعه داد. با همه این تفاصیل انیشتین به دانشگاه پراگ اطّلاع داد که در خاتمه دوره تابستانی سال 1912 خدمت این دانشگاه را ترک کرد. عزیمت ناگهانی انیشتین از شهر پراگ موجب سر و صدای بسیار در این شهر شد، در سر مقاله بزرگترین روزنامه آلمانی شهر پراگ نوشته شد: «که نبوغ و شهرت فوق العاده انیشیتن باعث شد که همکارانش او را مورد شکنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترک کرد.»

انیشتین عازم شهر زوریخ گردید و در پایان سال 1912 با سمت استادی مدرسه پلی تکنیک زوریخ مشغول به کار شد. شهرت انیشتین به تدریج تا آنجا رسیده بود که بسیاری از مؤسسات و سازمانهای علمی جهان علاقه داشتند که وی به عنوان عضو وابسته با مؤسسه ایشان در ارتباط باشد. سالها بود که مقامات رسمی آلمان کوشش می‌کردند که شهر برلین نه فقط مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی باشد، بلکه در عین حال کانون فعالیت هنری و علمی نیز محسوب گردد، به همین جهت از انیشتین دعوت به عمل آوردند. مدّت کمی بعد از ورود انیشتین به برلین ، انیشتین از زوجه خویش هیلوا که از جنبه‌های مختلف با او عدم توافق داشت جدا گردید و زندگی را با تجرد می‌گذارند.

هنگامی که به عضویت آکادمی پادشاهی انتخاب شد، سی و چهار سال سن داشت و نسبت به همکاران خود که از او مسن‌تر بودند بیش از حد جوان می‌نمود. در این حال همه انیشتین را در وهله اوّل مردی مؤدب و دوست داشتنی به نظر می‌آوردند. فعالیت اصلی انیشتین در برلین این بود که با همکاران خویش و یا دانشجویان رشته فیزیک درباره کارهای علمی مصاحبه و مذاکره کند و آنها را در تهیه برنامه جستجوی علمی راهنمایی کند.

انیشتین و جنگ جهانی اول

هنوز یکسال از اقامت انیشتین در برلین نگذشته بود که ماه اوت 1914 جنگ جهانی شروع شد. در مدّت جنگ جهانی اول ، روزنامه‌های برلین همه روزه از وقایع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عین حال انیشتین در منزل خود با دختر عمه خویش الزا آشنایی پیدا کرد. الزا زنی مهربان و خونگرم بود و همچنین او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت، با اینحال انیشتین با او ازدواج کرد. جنگ بین المللی و شرایط معرفت النفسی که در نتیجه آن بر دنیای علم تحصیل گردید مانع از آن نشد که انیشتین با حرارت فوق العاده به توسعه و تکمیل نظریه ثقل خویش بپردازد.

وی با پیمودن راه تفکّری که در پراگ و زوریخ پیش گرفته بود توانست در سال 1916 نظریه‌ای برای ثقل و جاذبه عمومی بنا نهد که مستقل از نظریه‌های گذشته و از نظر منطقی دارای وحدت کامل بود. اهمیت نظریه جدید به زودی مورد تأیید و توجه دانشمندانی واقع گردید که دارای قدرت خلاق علمی بودند. تأیید تجربی نظریه انیشتین توجّه عموم مردم را به شدّت جلب کرده بود از این پس دیگر انیشتین مردی نبود که فقط مورد توجّه دانشمندان باشد و بس. بزودی وی نیز همچون زمامداران مشهور ممالک ، بازیگران بزرگ سینما و تئاتر شهرت عام بدست آورد.

مسافرتهای انیشتین

تبلیغات مخالف و حملاتی که علیه انیشتین می‌شد موجب گردید که در تمام ممالک جهان و در همه طبقات اجتماعی توجّه عموم مردم بسوی نظریه‌های او جلب شود. مفاهیمی که برای توده‌های مردم هیچگونه اهمیتی نداشته است و عامه ایشان تقریبا چیزی از آن درک نمی‌کردند، موضوع مباحث سیاسی گردید. انیشتین در این زمان سفرهای خود را آغاز کرد، ابتدا به هلند ، بعد به کشورهای چک و اسلواکی ، اسپانیا ، فرانسه ، روسیه ، اتریش ، انگلیس ، آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر. امّا نکته قابل توجّه این است که وقتی انیشتین و همسر او به بندرگاه نیویورک شدند با استقبال شدید و تظاهرات پر شوری مواجه شدند که به احتمال قوی نظیر آن هرگز هنگام ورود یکی از دانشمندان رخ نداده بود.

انیشتین به آسیا و به کشورهای چین ، ژاپن و فلسطین سفر کرده است و این خاتمه سفرهای او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهای متعدد به اکناف جهان انیشتین بار دیگر در برلین مستقر گردید. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظریات او را به عنوان بیان افکار قوم یهود و به سود فاشیسم می‌دانستند، به این دلیل انیشتین به شهر پرنیستون در آمریکا می‌رود. بعد از چندی همسرش الزا در سال 1936 از دنیا می‌رود و خواهر انیشتین که در فلورانس بود به شهر پرنیستون نزد برادرش آمد. در همین دوران انیشتین تابیعت کشور آمریکا را می‌پذیرد. انیشتین در سال 1945 طبق قانون بازنشستگی مقام استادی مؤسسه مطالعات عالی پرنیستون را ترک کرد. ولی این تغییر سمت رسمی ، تغییری در روش زندگی و کار او بوجود نیاورد. وی کماکان در پرنیستون بسر می‌برد و در مؤسسه مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.

آخرین سالهای زندگی انیشتین

این دوران تجسس در نیمه انزوای شهر پرنیستون با اضطراب و اغتشاش آمیخته ‌شده بود. هنوز ده سال دیگر از زندگی انیشتین باقی مانده بود، لیکن این دوره ده ساله درست مصادف با هنگامی بود که عصر بمب اتمی شروع می‌گردید و بشریّت تمرین و آموزش خویش را در این زمینه آغاز می‌کرد. بنابراین مسأله واقعی که برای او مطرح شد موضوع چگونگی پیدایش بمب اتمی نبود، با وجود اینکه منظور ما در اینجا دادن چشم اندازی مختصر از روابط انیشتین با حوادث بزرگ سیاسی آخرین سالهای زندگی او می‌باشد، باز هم اگر از دو موضوع اساسی یاد نکنیم همین چشم انداز هم ناقص خواهد بود.

یکی از آنها نامه مشهور است که وی می‌بایست برای همکاری خود در شوروی سابق بفرستد و دوم شرح وقایعی است که در اوضاع و احوال فیزیکدانان آمریکایی ، خاصه دانشمندان اتمی ، در داخل مملکت خودشان تغییر بسیار ایجاد کرد. اکنون می‌توانیم بصورت شایسته‌تری همه آنچه را که گهگاه موجب تیره شدن پایان زندگی وی می‌شد مشاهده کنیم و سرانجام روز هجدهم آوریل 1955 بزرگترین دانشمند و متفکر قرن بیستم ، پیغمبر صلح و حامی و مدافع محنت دیدگان جهان ، مردی که احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه‌ مردان جهان بوده است، در شهر پرنیستون واقع در ممالک متحده آمریکای شمالی از زندگی و تفکر و مبارزه دست کشید و از دار دنیا رفت و در گذشت.

 

   www.esalat.org