07 - 7 - 2007
)بخش چهاردهم)
گفتار دانشمندان
گونتر گراس : هر چه سن و سالم بالاتر
میرود، متوجه میشوم که خود را تسلیم
زنها میکنم.
گونتر گراس : ایدههای نو به ذهنم
میرسد ، مرا
به
وجد و رقص وا میدارند. و بعد کلمهها و داستانها را پیدا میکنم، و
شروع
میکنم به دروغ بافتن. دروغ بافتن خیلی مهم است. دروغ گفتن به یک مرد،
هیچ معنی و
مفهومی برای من ندارد، یعنی بنشینی روبروی یک مرد و به او دروغ بگویی؛
اما با یک
زن،
قضیه بکلی فرق میکند
.
گونتر گراس : همیشه حس میکنم که
دربارۀ انسانها خیلی حرف میزنیم. این دنیا پر است از انسان، اما
تعداد زیادی هم
حیوان و پرنده و ماهی و حشره دور و بر ما هستند. آنها قبل از ما اینجا
بودند و روزی
هم
که قرار باشد دیگر هیچ انسانی وجود نداشته باشد، آنها وجود خواهند
داشت. فقط یک
فرق
است بین ما: ما در موزههایمان استخوانهای دایناسورها را داریم؛ یعنی
آن
حیوانات عظیمالجثهای که میلیونها سال روی کرۀ زمین میزیستند، و
وقتی هم که
مردند، خیلی تر و تمیز و پاکیزه مردند. نه زهری، نه چیزی.
استخوانهایشان خیلی تمیز
است. میتوانیم آنها را ببینیم. اما در مورد انسان، چنین نخواهد بود.
وقتی که ما
بمیریم، دنیا را زهر خواهد گرفت. ما باید بفهمیم که در این دنیا تنها
نیستیم. کتاب
مقدس آنجا که میگوید انسان سلطنت دارد بر ماهیان و پرندگان و احشام و
خزندگان، درس
بدی
میدهد. ما کوشیدهایم زمین را به زیر سلطۀ خود در آوریم، و فاجعۀ
کنونی، نتیجۀ
این
سلطهجویی است.
گونتر گراس : ما معمولاً فقط چیزهایی
را "تاریخ" میخوانیم که به جنگ و صلح و سرکوب
سیاسی یا سیاست حزبی مربوط بشود.
گونتر گراس : افسانهها جوهرۀ
تجربهها و رؤیاها و آرزوهای انسان و حس گمگشتگی ما در دنیا را به قالب
میریزند تا
حقیقت را بازگو کنند و از این رو، حقیقیتر از بسیاری از واقعیات هستند.
فردریش نیچه : مردم دنیا دو دسته اند یکی زیر دستان و دیگر بزرگان اصالت ، و شرف متعلق به بزرگان است و آنها غایت وجودند و زیر دستان وسیله اجرای هدفهای ایشان هستند ترقی دنیا و بسط زندگی انسان بوسیله بزرگان و سرداران صورت می پذیرد که معدودند ، نیکی و راستی و زیبایی امور حقیقی و مطلق نیستند ، آنچه حقیقت دارد آن است که همه کس خواهان توانایی است و می خواهد زندگی خود را بالا ببرد ، غایت وجود " پیدایش مرد برتر است " و ترتیب زندگانی و اصول اخلاقی باید چنان باشد که مرد برتر ظهور کند .
هنری ترو : از این نکته مشوق تر نمی توان که بشر دارای دارای قدرت انکار ناپذیری است که می تواند با یک مجاهدت آزادی زندگی خود را اعتلا دهد اگر کسی در جهت رویا و تخیل های خویش راه برود و کوشش کند و آن زندگانی ای را که در عالم خیال برای خود مجسم کرده است فراهم سازد با موفقیتی که در لحظه های عادی غیر منتظره است مواجه خواهد شد.
پاسکال : ما هرگز زندگی نمی کنیم ، بلکه امیدوار به زندگی هستیم .
ژان ژاک روسو : انسان همیشه برای چیزهایی که آرزو می کند قدرت کافی را داراست فقط سستی اراده است که نمی گذارد او در راه رسیدن به آرزوی خود گام بردارد .
سارا برنار : ازدواج چیزی جز یک دوستی که به تصویب پلیس رسیده است نیست .
ارسطو : دو چیز اندوه را از بین می برد یکی دیدار دوستان ، دیگر سخن دانایان و عالمان.
چارلز کیترنیک : مشکلی که خوب تشریح و حلاجی شده باشد نصفش حل شده است.
بقراط : زن چیست ؟ بیماری است.
افلاطون : اگر روزی شان و مقامت پایین آمد نامید مشو ، زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پایینتر می رود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید.
پنتاگوراس : در میان آتش و زنها افتادن هر دو یکی است.
ارنست رنان : سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست .
کانت : اگر از انسان آرزو و خواب گرفته شود ، بیچاره ترین موجود روی زمین است.
فلورانس نایتینگل : اگر قرار باشد من روزی تجربه شخصی خود ، درباره حس همدردی کتابی بنویسم ، کتاب خود را چنین شروع می کنم : در زنان حس همدردی مطلقا وجود ندارد.
اشپنگلر : مردان بزرگ تاریخ سرنوشت ملتها را تعیین می کنند.
کارلایل : سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید.
سیسرون : هرگز نمی توان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد.
جان قلوریو : آنگاه که سندانی ، پا برجا باش ، روزی که چکش گشتی محکمتر بکوب.
جمال الدین افغاني: هواخواه مرگ در راه سربلندی وطن یا با قهرمانی به شهادت می رسد یا زندگی شرافتمندانه ای بدست می آورد.
استائل : مبارزه است که قدرت می آورد نه استراحت.
سر والتر اسکات : یک ساعت زندگی با افتخار و شکوه به یک قرن گمنام زیستن می ارزد.
سر والتر اسکات : کسی که شجاعت ندارد ، در او حقیقت نیز موجود نیست و کسی هم که حقیقت ندارد ، صاحب فضیلتی نیست.
مصطفی کمال پاشا : آینده متعلق به کسانی است که در آرزوی آن هستند و بدان ایمان دارند.
ماکسیم گورکی : معنی زندگی را در قدرت باید جستجو کرد ، هرلحظه از زندگی، ما باید هدف عالیتری داشته باشیم.
روسکین : سرانجام کشف شد که صاحب بیمارترین افکار و خشن ترین قلبها مردانی هستند که زود به زود عاشق می شوند.
لرد بایرون : انتقام شیرین است مخصوصا برای زنان.
شاتو بریان : یک اراده خم نشونده ، بر همه چیز، حتی بر زمان قالب می آید.
پاتریک هنری : یا به من آزادی بدهید یا مرگ.
راسین : با شلاق اراده می توان اسبی وحشی و سرکش را رام کرد.
کوندیلاک : اگر می خواهید صلح را حفظ کنید با داشتن برتری و مزایا حاضر به پیکار باشید این نکته در کتابهای بسیاری به کار رفته ولی در عمل هنوز ناشناخته و مجهول است.
شوپنهاور : افراد پست و فرو مایه از خطاهای اشخاص بزرگ لذت فراوان می برند.
علی ابن ابی طالب : یک زن چیزی جز شوهر نمی خواهد ، ولی وقتی به او دست یافت همه چیز می خواهد.
علی ابن ابی طالب : در انقلابهای روزگار گوهر مردان آشکار می شود.
مولوی : چون بسی ابلیس آدم روی هست *** پس به هر دستی نباید داد دست.
ا. اسمیت : ایمان زنجیر ظریفی است که ما را به ابدیت پیوند می زند.
امرسان : آنچه هستید شما را بهتر از آنچه می گویید معرفی می کند.
گوته : مرد عمل وجدان ندارد تنها مرد فکر است که با وجدان است.
گوته : غالب اوقات چنین به نظر می رسد که حتی مرگ نیز بستگی به قدرت اراده و نیروی خواسش در وجود ما دارد .
گوته : اغراق گویی برای زنان خیلی طبیعی تر از راستگویی است.
فردریک شیللر : مافوق همه چیز داشتن خیالهای بزرگ و قلب پاک است .
فردریک شیللر : در دنیا تنها کسی موفق می شود که به انتظار دیگران ننشیند و همه چیز را از خود بخواهد .
اسکاروایلد : نویسندگی مستلزم داشتن اطلاع و استعداد است ، سیاست نه علم می خواهد و نه استعداد ، کافی است که مرد سیاسی فقط پر رو باشد.
لاروشفوکو : دوری ، عشقهای معمولی را از بین می برد و عشق های بزرگ و جاودانی را شدید می کند مانند باد که شمع را خاموش و آتش را شعله ور می سازد.
لاروشفوکو : اینکه ما فکر می کنیم بعضی چیزها محال است ، اغلب جهت آن است که برای خودمان عذری آورده باشیم.
لاروشفوکو : گاهی از عقل برای گفتن واژه های ابلهانه استفاده می کنیم.
لاروشفوکو : فقط یک چیز از رسوایی سیاسی بدتر است ! گمنامی سیاسی .
لاروشفوکو : بهترین راه دشمن تراشی ، داشتن و بکار انداختن استعداد و لیاقت است.
لاروشفوکو : هر وقت می بینم مردم در امری با من هم عقیده اند یقین می کنم که در آن خصوص به خطا رفته ام.
استفن گرین : گریه چرا ؟ فتح را آرزو کنید.
تی .اس.الیوت : هرکس نبوغی دارد ، اما اغلب فقط برای چند دقیقه.
مال اشربر: اگر کمتر به غیر ممکن عقیده مند باشیم خیلی کارها خواهیم کرد.
انوره دو بالزاک : امید بهترین پشتوانه و عالیترین نقطه اتکاء است همیشه امیدوار باشید و روح نامیدی و یاس را از خود دور سازید.
انوره دو بالزاک : استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد.
شکسپیر : عشق ، در واقع عذاب است، ولی محروم بودن از عشق مرگ است.
ژان پل سارتر : انسان یک مشت عاطفه بیهوده است ، نفس دائما می خواهد خود را بنا کند ولی پیوسته این بنا فرو می ریزد .
گوستاو لوبون : مقام هر فرد در زندگی ، مربوط بدانچه که می داند نیست ، بلکه مربوط است بدانچه که می خواهد و بدانچه که می تواند.
گوستاو لوبون : خطا موجد حقیقت است.
گوستاو لوبون : جریان تاریخ را تعصب ها به وجود می آورد نه منطق و عقل .
گوستاو لوبون : تنها خرافات امپراطوریها را واژگون کرد.
لایب نیتس : من احساس می کنم مختارم پس مختارم.
زرتشت : کار خوبی که برای دیگران انجام می دهید ، وظیفه و تکلیف نیست بلکه نوعی لذت است ، زیرا به سلامت و بشاشیت خاطر شما می افزاید .
زرتشت : صبر و تحمل موقعی خوب است که مبدا و اصل مشروع و منزهی داشته باشد ، و گرنه در مقابل حق کشی و تبعیض و بیدادگری صبر تعبیر می شود به ضعف و ضعف مقدمه فناست .
ویستون چرچیل : ماجرا جو و خطرناک باشید با روزگار به مقابله برخیزید و ترس به خود راه ندهید زیرا هر چه پیش آید خوش آید.
ویستون چرچیل : از مخالفت نهراسید ، باد بادک فقط وقتی می تواند بالا رود که با باد مخالف مواجه شود.
الین چانک : آدم شجاع یکبار می میرد ولی ترسو هزار بار .
ادوارد فیلیپس : مردی که اشتباه نکند ارزش کارهای بزرگ را نخواهد داشت .
مولیر : هر قدر کسی را بیشتر دوست داشته باشید کمتر مغرورش کنید.
ژرژ هگل : ملت ها احکام صحیح خود را از تاریخ دریافت می دارند.
دکتر داوید شوارتز : اگر به موفقیت خود واقعا ایمان داشته باشید حتما پیروز خواهید شد.
پاتریک هنری : مرد بزرگ تنها به خود متکی است و جز از خود از هیچکس چیزی طلب نمی کند ولی مردان کوچک از دیگران توقع دارند .
امرسون : بزرگترین موفقیت عبارت است از اعتماد ، یا سازش کامل بین اشخاص صمیمی است.
امرسون : به کمک مشورت دیگران را به همکاری با خود ترغیب کنید .
آناتول فرانس : مرگ هرگز دشوارتر از تولد نیست .
آناتول فرانس : خنده بهترین اسلحه با زندگی است .
آناتول فرانس : قوه تخیل و خیالبافی مردمان حساس را به هنرپیشگی می کشاند و اشخاص متهور را قهرمان می سازد.
آناتول فرانس : مردی که از خودش مطمئن باشد همیشه توده را همراه خویش دارد.
حسن صباح : اگر قدرت ندارید که با نیروی خود مشکل ها را در هم بشکنید لااقل مرد باشید که در برابر حوادث بایستید .
بودا : در تنی نحیف می تواند اندیشه های بزرگ مسکن گیرد.
کنفوسیوس : لیاقت و استعداد شخصی ، منوط به هدف عالی هر شخصی بوده و موفقیت نتیجه مستقیم سعی و کوشش است .
دیسرائیلی : جوانی که به بالا نمی نگرد ، نظرش به پایین می افتد و کسی که به را ه کمال نمی رود ، به پستی می گراید.
دیسرائیلی : کسانی که دنیا را تکان داده اند در استعدادهای طبیعی نابغه نبوده اند ، بلکه بر عکس قوای عقلی آنان از حد معمول و متوسط تجاوز نمی کرده است ولی به یک صفت ممتاز بوده اند : ثبات و استقامت.
وین دایر : اینکه بعضی ها می ترسند یا افسرده می شوند به این علت است که آنان سر رشته امور را از دست داده اند مسئولیت احساس شان بابت احساس بدی که دارند مسئولیت را از سر خود باز می کنند چون برای شان راحت تر است که دیگران را مسئول زندگی خود بدانند تا بگویند:باعث بروز چنین احساساتی خودم هستم.
وین دایر : اگر مشکلی داری، به دلیل طرز فکر توست و تنها راهی که می توانی مشکلات را برای همیشه حل کنی، این است که طرز فکرت را تغییر دهی.
وین دایر : تو از جسم و فکر تشکیل شده ای. قوانین مربوط به جسم وضع می شوند، اجرا می شوند، پایان می پذیرند، اما فکر ما مرز نمی شناسد.
وین دایر : تو، جدا از دیگران نیستی ، قضاوت در مورد کارهای خوب دیگران هم دست کمی از قضاوت در مورد کارهای بدشان ندارد.
ثوروویک: کارهای خود را به دو تا سه تا محصور کن و برآن باش که بر تعداد آنها اضافه نشود... حسابهای خود را مثلا سعی کن از پنج و شش تجاوز نکند تا بتوانی با انگشتان حساب کنی .... خلاصه تنها چیزی که توصیه و تکرار می کنم این است: سادگی ، سادگی ، سادگی .
وین دایر : بیشتر مردم به پشت شیشه خودروهایشان این برچسب را می زنند:" امروز، اولین روز از بقیه زندگی من است." من ترجیح می دهم اینگونه تصور کنم:" امروز، آخرین روز زندگی من است و می خواهم طوری زندگی کنم که انگار دیگر هیچ فرصتی ندارم."
ژان پل ساتر : نبوغ ، جوهر تفکر است .
اگوست کنت : چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشیم ؟ما خود قادریم یک بهشت واقعی در عرصه زمین به وجود آوریم.
لویی پاستور
"لویی پاستور" ، کاشف بزرگ جهان ، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر دول ، از شهرهای فرانسه ، پا به عرصه حیات نهاد.
کسب علم و دانش
لویی پاستور ، با اینکه در یک خانواده تهیدست متولد شد و پدرش هم به
کار دباغی مشغول بود، با اینحال توانست تحصیلات خود را با استعدادی
درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی
Besancon
گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی ، در سال 1848 به سمت استاد
شیمی دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید و در سال 1857 به سمت ریاست
آکادمی علوم ( میل ) انتخاب شد.
او
همچنین عضو اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس ، ماهانه 25000 دلار
مقرری برای او تعیین کرده بود.
آغاز فعالیتهای پاستور و
کشف مفهوم انانتیومری
پاستور در سال 1848 در مدرسه نرمال در پاریس ، آزمایشهایی را انجام
داد. همان آزمایشها چند سال بعد ، او را بر آن داشت که پیشنهادی را
مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور
نگاری ، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر روی نمکهای تارتریک اسید
بود. در این آزمایشها او چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده
بود. سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع
بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینهای یکدیگرند.
او با استفاده از یک ذرهبین و یک پنس ، با دقت و کوشش فراوان ، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد. یکی ، بلورهای راست دست و دیگری ، چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی ، غیر فعال بود، لیکن هر قسمت از بلورها که در آب حل میشدند، از خود فعالیت نوری نشان میدادند. به علاوه ، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا باهم برابر اما با علامت مخالف بود. یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر به همان مقدار به طرف چپ میچرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به مولکولها مربوط بوده، به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل میدادند، مانند خود بلورها تصویر آینهای یکدیگرند. بنابراین ، پاستور وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختمان آنها فقط از نظر تصویر آینهای و خواص آنها فقط در جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب ، مفهوم انانتیومری توسط پاستور کشف شد.
کشف میکروب توسط پاستور
پاستور از اینکه میدید مواد آلی ، نور قطبی را منحرف میسازد، حدس زد
که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. چون به
مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر ، نتیجه عمل
موجودات بسیار ریزی میباشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین
کپک با کپک دیگر ، تولید جوهر شیره مینماید. این بود که عنوان کرد
برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر میشوند، باید آن را
جوشاند.
پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به
سرکه میشود. این نظریه ، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم
گردید و آن ، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد.
پاستور ، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او ، نتیجه این مطالعه
را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم داد و ثابت نمود که مخمر احتیاج به
کنتزل دارد تا بتواند زندگی نماید و اظهار داشت که شیر مانند شراب ،
ترش نمیگردد، مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین
موجودات ، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی
تولید میشود و نه عمل تبخیر صورت میگردد.
پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض ، همین موجودات ذرهبینی میباشند و با این اکتشاف ، بزرگترین خدمت را به بشریت کرد.
اثبات چرخه حیات
پاستور ، موضوع اینکه «هر چیز که نابود میشود، از طرف دیگر بوجود
میآید» را که لاوازیه حدس زده بود، بر پایه و اساس محکم علمی متکی
ساخت و وی اظهار داشت که بعد از مرگ ، موجودات ذرهبینی که روی نعش
قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد میپردازند و
نعش را تجزیه کرده و متعفن میسازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم
مرده ، به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر میرسد و به این طریق به
حیات ادامه میدهند.
اکتشافات دیگر پاستور
پاستور ، در سال 1881 ، واکسن سیاهزخم را برای علاج قطعی بیماری
گوسفندان کشف نمود. بعد از آن ، برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان
نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885بر روی انسان آزمایش نمود و
موفق شد که انسان را از آن تاریخ به بعد ، از مرض هاری نجات دهد.
همچنین تحقیقات زیادی را در مورد عمل باکتریها از جمله انگور به شراب
نمود.
مرگ پاستور
پاستور در سال 1895 ، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو
پاستور به خاک سپرده شد.