16 - 7 - 2007

 

 

 

 

 

 

  

                                 

)بخش پانزدهم)

انديشه بزرگان

  

سعدی  : هرکس خود را نصیحت نکند ، به نصیحت دیگران محتاج است  .  

ارسطو : مناعت ، بین خود ستائی و خود هیچ انگاری است.

سقراط : چرا باید از مرگ بترسم ؟ بیایید به چهره مرگ بنگرم و ببیبنم در آن چه می یابیم . از دوحال بیرون نیست یا بیهوشی  و خوابی شیرین و بی رویا و یا مسافرتی به یک دنیای تازه جایی که با شریف ترین و خدمندترین مردم زمان گذشته انیس و قرین توان شد. پس در هر حال از شما می خواهم با شادی و امید با مرگ روبرو شوید .

ثورو ويک  : زندگيت هرچه باشد با آن روبرو شو و آن را در آغوش گير ، از  آن دوري مکن و به نامهاي سخت و درشتش مخوان .زندگي آنقدر بد نيست که توهستي.

شوپنهاور : هوش و استعداد خود را پرورش ده ولی نه از راه مطالعه صرف بلکه به وسیله تفکر توام با عمل ، تمايل اکثر فضلا به مطالعه شبيه تلمبه است ، خالي بودن مغزهاي خودشان موجب می شود که افکار مردم ديگر را به سوي خود بکشند؛ هرکس زياد  مطالعه کند به تدريج قدرت تفکر را از دست می دهد.

کنفوسیوس : با مردم نرم خو به مهربانی رفتار کنید و با ستم پیشگان به عدالت ، به عبارت دیگر بد و نیک آنها را پاداشی در خور عملشان بدهید .

کنفوسیوس : هیچ چیز در جهان از آب نرمتر نیست با این همه در مقابله با پلیدیها و سختیها هیچ چیز تاب مقاومت با آن را ندارد.

اعتقادنامه شیطانی ماکیاول در کتاب شهریار :
فقط در پی منافع و علایق خویش باش
هیچکس را جز خود ، محترم مشمار
بدی کن ولی چنان بنمای که قصد نیکی داری
طماع باش و در جمع مال بکوش
خسیس باش
خشن و بی رحم باش
تا فرصت می یابی در پی فریب و نیرنگ باش
دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم مکن
در رفتار با مردم زورگویی را بر نرمش برتری ده
در باب هیچ چیز ، غیر ازجنگ میندیش.

ویلیام جیمز : سگی که هم خانه من است نمی فهمد من که هستم و چه هستم اما  احساس می کند که دوست اویم , مرتب دم خود را می جنباند و در ذهن من چون فرشته ای که در ماورای ابرهاست , تاثیر خوشی به جا می گذارد! او آرزو می کند کارخوبی انجام دهد.

نیچه : شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند.    

در دهکده اي پسرک مردم آزاری زندگی مي کرد. تمام اهالی آنجا از دست او کلافه شده  بودند. تا اين که يک روز پدر پسرک از او خواست تا هر بار که کسی را از خودش آزرد یک  ميخ در تکه چوبی فرو کند. پسرک اين کار را کرد. پس از چند روز پدرش از او خواست تا  سعی کند ميخ های کمتری در چوب فرو کند و هر بار که کسی را از خود خشنود ساخت يکی از  ميخ ها را بردارد. بالاخره يک روز پسرک پيش پدرش رفت و گفت که تمام ميخها از روي چوب برداشته شده اند. پدرش پس از ديدن چوب خوشحال شد و گفت پسرم کار خوبی انجام دادی. ولی به چوب نگاه کن. جای ميخ ها را ببين. سطح چوب ديگر  صاف نيست. تو ميتوانی خنجری را در قلب کسی فرو کنی و بعد درش آوری ولی حتی هزاران  بار عذرخواهی هم نمي تواند زخم به وجود آمده را خوب کند...

ژان ژاك روسو : هر بدبختي كه به من رسيد از از اطمينان و اعتماد به دوستانم بود .

قدرت حل مسائل در درون شماست.

آندرو متیوز: تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است. ما غالبا به طرف حوادثی کشیده می شویم که از رویارو شدن با آنها وحشت داریم . بنابراین اگر از تنهایی بترسید تنهایی را برای خود به ارمغان می آورید. اگر از بدهکار بودن بترسید به احتمال زیاد با تمام زیر و بم آن آشنا خواهید شد. اگر از دستپاچگی و پریشان حالی واهمه داشته باشید همان را تجربه خواهیدکرد. این، روش زندگی برای تشویق ما انسانها به رشد کردن است.

علی ابن ابیطالب : ابله ترین مردم آنکسی است که کار زشتی را بر دیگری زشت شمارد و خود بر آن پا فشاری کند .

اگر می خواهيد به هر نوعی در زندگی خود تغيير بوجود بياوريد ، ابتدا كنترل ذهن خود را به عهده گيريد  .

تنبلي مانند زنگ است براي آهن,شخص را بيشتر از كار ميكاهد.

ناپلئون : نااميدي اولين قدمي است كه شخص بطرف قبر بر ميدارد.

ويكتورهوگو : خلاصه كردن آفرينش در يك موجود و بزرگ كردن يك موجود تا عرش الهي , يعني عرش .

تشويق ها , روياها,آه ها, آرزوها و اشكها از ملازمان جدائي ناپذير عشق اند  .

اگر به كاری كه مي كنيد ايمان داشته باشيد و اگر برای عملی ساختن روياهای خود دست به تلاش ببريد هركاری امكان پذير و شدنی خواهد بود.

هر قدر بيشتر به دنبال نعمتهای خداوند بگرديد، به همان اندازه بيشتر بدست می آوريد.

شكوفا شدن استعدادهای بالقوه خود را به بخت و اقبال واگذار نكنيد .

علی شریعتی : خـدايا تـو چگونه زيـسـتـن را به مـن بـياموز مـن خـود چگونه مُـردن را خـواهـم آموخـت .

من تا بحال فکـر مي کـردم که راه ِ زندگی کـردن را مي آموزم غافـل از اینکه راه ِ مردن را می آموخـتم .

انسان با یک دست زندگیش را می سازد و بـا دست دیگـر آنـرا ویـران می کند .

بـزرگترين آزادی بشر توانايی تصميم گيری و انتخاب نگرشهای خويشتن است.

خود را سرزنش نكنيد، زيرا خود باوري را كاهش مي دهد .

سعی كنيد آن كاری را انجام دهيد كه مي خواهيد، سپس مودبانه ، اما محكم تمام خواسته های ديگران را نپذيريد .

اجازه ندهيد كه محروميتهای شما ، مانع استفاده از نعـمتهايتان شوند.

در زمان تنش و فشار عصبی به خاطرات خوش و دوران شيرين زندگيتان فكر كنيد .

هيـچ وقت برای لذت بردن از زندگی و برای عوض شدن ديـر نيست .

اغلب مردم تقريباً به همان اندازه ای شاد هستند كه ذهن خود را برای آن مهيا كرده اند.

مـحرومـيـت استعدادهايی را شكوفـا می سازد كه در خوشيها پوشيده می مانند .

اغلب مشكلات در واقع ناشی از فـقدان تـفكر است .

بسيار كمتر از آنچه ميدانيم ، می انديشيم .

بسيار كمتر از آنچه دوست داريم ، می دانيم .

و بسيار كمتر از آنچه بايد دوست داشته باشيم ، دوست داريم .

لوبون : يكي از مهمترين راههاي خوشبختي حقـير شمردن مرگ است .

سانتا بان : تولد و مرگ اجتناب ناپذيرند ،  فاصله اين دو را زندگي كنيم .

سقراط  : جامعه وقتي فرزانگي و سعادت ميابد كه خواندن كار روزانه اش باشد .

بودا  : آزادي در بي آرزويي است .

امرسون : نوابغ بزرگ زندگی نامه خیلی کوتاهی دارند .

ارد بزرگ  : روح هایی مریض و خشونت طلب به مرور زمان  خانه نشین خواهند شد .

انسان هرگز حتي به مرگ هم تسليم نميشود مگر زماني كه اراده اش ضعيف باشد .

حمید مصدق : در سرزمین هرز سرشاخه های سبز نمی روید .

گاندی : از هر چيزي تازه اش را انتخاب كنيد ولي از دوست كهنه اش را .

گاندی : هیچ وقت نمی توانید با مشت گره کرده ، دست کسی را به گرمی بفشارید  .

مجرمین با دستهای قانون نمی میرند ، آنان با دستهای خود خفه می شوند.

صلح و دوستي با زور پايدار نخواهد ماند، بلكه تنها با درك متقابل بدست مي ايد .

كسي كه هرگز اشتباهي نكرده كسي است كه هرگز چيز جديدي را تلاش نكرده .

ضعف در رفتار باعث ضعف در شخصيت ميشود .

انسان مولود شرایط نیست.شرایط مخلوق انسان است .

بين من و دنيا شيشه ايست ، نوشتن راهی است برای گذر از اين شيشه بی آنكه بشكند .

عشق نخستين گام به سوی كبرياست . و تسليم ، آخرين گام ، و اين دو گام كل سفر است.

هر لحظه چنان زندگی كن كه گويی واپسين لحظه است و كسی چه می داند ، شايد كه واقعا واپسن لحظه باشد .

به من قدرت تحمل عقيده مخالف ارزانی كن .

علی ابن ابیطالب : دشمن ترين دشمن آدمی خشم او است ، پس هر که بر آن چيره گردد ارزش او بالاتر و مقصد او عاليتر است .

علی ابن ابیطالب :  خوش عاقبت ترين دانش آنستکه در دنیا بر عمل تو بيفزايد و به آخرت تو را نزديک گرداند .

علی ابن ابیطالب :   با کسی که بديهای تو را نگه دارد و خوبيهای تو را فراموش کند معاشرت مکن.

علی ابن ابیطالب :   مدارا اساس حکمت است .

عقيده مرا از دست عُقده ام مصون بدار .

جنگ بر علیه مسائل خاصی که با گذر زمان حل می شود ، فقط نیروی شما را  هدر می دهد .

آنچه یکبار اتفاق افتاد ممکن است هرگز دیگر اتفاق نیفتد ولی اگر ، دومین بار تکرار شد باید منتظرش برای بار سوم نیز بود .

بهترین و زیباترین چیز های جهان را نه می توان دید و نه می توان لمس کرد ، اینها در دل احساس می شوند .

دو نوع احمق به جایی نمی رسند : آنانکه به خاطر یک تهدید از انجام کاری دست می کشند و آنان که میتر سند به کاری دست بزنند ، چون تهدید آمیز است .

هر گاه می خواهی به چیزی برسی ، چشمهایت را باز نگه دار ، تمرکز کن و مطمئن باش که دقیقا میدانی چه می خواهی ، هیچ کس با چشم های بسته به جایی نمی رسد .

کسی که به خورشید می نگرد تاریکی ها را نمی بیند.به خوبیهای مردم فکر کنید تا بدیهای آنان را نبینید .

ضرب المثل : باید حریف را به کمک حریف دیگری بدام انداخت.

هـر راه خروج  در جایی دیگـر  راه ورود است .

وقتی شاگرد آماده است  استاد پدیدار می شود .

آموزگاران در را باز می کنند  امٌا این تویی که باید وارد شوی .

آبی که بیش از اندازه پاک است و خالص  ماهی ندارد .

آنانکه کم می خواهند  به خدایان نزدیکترند .

ما به کلیات فکر می کنیم  امٌا در جزئیات زندگی می کنیم .

تنها سرخوشی در جهان آغاز کردن است .

ترولوپ : گمان نكنم كار فكري اي خطرناك تر از خيالبافي وجود داشته باشد،اما من با ترديد از خود پرسيده ام اگر به اين فعاليت فكري نپرداخته بودم،اصلا مي توانستم رمان بنويسم يا نه .از طريق همين خيالبافي بود كه ياد گرفتم به داستانهاي خيالي علاقمند شوم، به تفصيل به اثري فكر كنم كه آفريده تخيل من است، و در جهاني زندگي كنم كه يكسره بيرون از جهان زندگي مادي خود من قرار گرفته است .

جي.هيليس ميلر : تنها زماني مي توانيد چيزي را كه ريشه هاي عميق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببينيد كه آن چيز در كار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد.

شما همان چيزی هستيد كه باور داريد ، شما همان كسی می شويد كه انتظارش را داريد ،  انتخاب با شماست .

قبل از اينكه ما بتوانيم از ته دل عاشق و شیفته ديگران بشويم ، لازم است ياد بگيريم كه خودمان را دوست داشته باشيم.

يك يا دو كار هميشگی خود را تغيير دهيد، عادتها می توانند ملال آور باشند .

هر كاری كه انجام می دهيد ، خلاقيت است ، شما هنرمندی هستيد كه محيط خودتان افكار و رابطه هايتان را خلق مي كنيد ، بگذاريد ، جوهر خلاقيت شما روان شود .

هميشه راه برای همه هموار نيست . زندگی ، برخورد با موانع ، غلبه بر آنها  و حركت است .

ما خيال مي كنيم و هوس مي كنيم كه ناموفق باشيم ، نه به خاطر اينكه سعی مي كنيم و موفق نمي شويم ، بلكه بخاطر اينكه اصلاً سعی نمي كنيم .

به حرفهای ديگران از ته دل ، گوش فرا دهيد تا شما را از داشتن احساس منفی نسبت به ديگران حفظ كند.

بين خواسته های معقول و دست يافتنی و خواسته های غير معقول و دست نيافتنی خود تفاوت بگذاريد ، انرژی و وقت خود را صرف كارهايی كنيد كه قادر به انجام آنها هستيد .

با خويشاوندان بپیونديد و از بيماران عيادت كنيد و در تشيع جنازه مردگانتان حاضر شويد و به حق شهادت دهيد ،چه به نفع آنان باشد يا به ضررشان .

خود را براي خوش رفتاری با همنشين خويش آماده كن و خُلق و خويت را نيكو گردان ، زبانت را نگه دار و خشمت را فرو بر ، سخنان بيهوده را رها كن و عفو را پيشه ساز و بخشنده باش.

چنان با مردم معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر شما بگريند و اگر از آنها دور شويد مشتاق ديدار شما باشند.

دوستانتان را بزرگ داريد و احترام كنيد و به يكديگر پرخاش نكنيد ، به هم ضرر نرسانيد ، حَسد نورزيد و از بُخل بپرهيزيد و بندگان خالص خدا باشيد .

شكوفا شدن استعدادهای بالقوه خود را به بخت و اقبال واگذار نكنيد.

آنچه برای ما اتفاق می افتد آنقدرها مهم نيست ، مهم واكنشی است كه در برابر آن رويدادها نشان می دهيم .

وقتی از خود اطمينان داشته باشيم با مسائل و مشكلات برخوردی واقع بينانه و منطقی خواهيم داشت.

با جايگزينی افكار شادی بخش به جاي افكار غير منطقی ، انرژی های مفيد  خود را افزايش دهيد.

اگر ديدتان را نسبت به انجام كار كمی عوض كنيد ، جدی ترين كارها هم مثل يك شوخی به نظر مي رسد .

وقتی كه غُلُو می كنيد و سعی می كنيد كسی باشيد كه نيستيد مطمئن باشيد كه مردم می فهمند .

به عنوان شخصی كه خطری ندارد و حامی ديگران است ، شناخته شويد ، به اين ترتيب روابط جديدی پيدا خواهيد كرد.

انتظارات خود را گسترش دهيد ، شما می توانيد كارها را بهتر انجام دهيد، بهتر باشيد و بيشتر بيافرينيد به خودتان ايمان داشته باشيد .

وابستگی های منفی را از بين ببريد، سراغ دوستان كاملاً متفاوتی برويد، شما لايق ارتباطات حمايتی هستيد.

اگر می خواهيد به هر نوعی در زندگی خود تغيير بوجود بياوريد، ابتدا كنترل ذهن خود را به عهده گيريد .

اگر به كاری كه مي كنيد ايمان داشته باشيد و اگر برای عملی ساختن روياهای خود دست به تلاش ببريد هركاری امكان پذير و شدنی خواهد بود.

هر قدر بيشتر به دنبال نعمتهای خداوند بگرديد ، به همان اندازه بيشتر بدست می آوريد .

شما به هر چه كه می خواهيد دست نخواهيد يافت ، مگر اينكه پا جلو بگذاريد و برای همه چيزهايی كه حق شماست ، توجه ديگران را به خود جلب كنيد .

نبردهای زندگی هميشه به نفع قويترين ها و يا  سريع ترين ها پايان نمی گيرد ، بلكه دير يا زود از آن كسی است كه بُـردن را باور دارد .

برخی از انسانها هر چيز را همانگونه كه هست می بينند و می پرسند چرا . ديگران روياهای چيزی را در سر می پرورند كه هرگز نبوده و می گويند چرا كه نه .

يكی از مهمترين مهارتها در آرام بودن، فكر نكردن به مسائل كوچك است، دومين مهارت كوچك شمردن تمام مسائل است .

لازم نيست هر كاری كه انجام می دهيد با موفقيت همراه باشد . بعضی ها با چشم پوشی از موفقيت، آرامش خود را حفظ می كنند امكان تغيير در زندگی هست ، ديگران اين كار را كرده اند .

سقراط : نزديك ترين چيزها مرگ و دورترين چيزها آرزوست .

دکارت : من مي انديشم پس هستم .

آلبر کامو : من عصيان مي كنم پس هستم .

آندره ژید : من احساس مي كنم پس هستم

ارد بزرگ : هنر ، ابزار فرهیختگان است.

شوپنهاور : به من بگو قبل از آمدن به اين دنيا كجا بودي ، تا بگويم بعد از مرگ كجا ميروي  .

بودا : حيات بشر چون شبنم است كه از روي برگ گل ميلغزد و مي افتد.

از خردمند راهنمايی بخواهيد، از عقلش بهره مند شو ید، از اخلاق بدش خود را حفظ كنید و حتما از فرو مايه نادان بگريز ید.

از آنكه دلش براي تو بسوزد و تو را نصيحت كند پيروی كن و از كسی كه تو را بخنداند ولی با تو حيله و نيرنگ نمايد پيروی نكن .

زياد با مردم نزديك مشو كه موجب دوری از دلهای آنان می شوی و يكسره از آنها دوری مكن كه خوار و بی مقدار گردی .

به حق قيام كن و برای آنچه از دست تو رفته است افسوس مخور، و از آنچه به تو  مربوط نيست دوری كن ، از دشمن بپرهيز و با دوستان با احتياط رفتار نما.

با بدكار همنشينی مكن و او را بر اَسرار خويش آگاه مگردان و امانت به او مسپار.

فنلون : اشخاصي كه بدبختانه به لذات شديد و حاد خو گرفته اند ديگر از لذات معتدل حظ نميبرند و همواره با اضطراب دنبال شادي و نشاط ميگردند.

ژنرال دوگلاس مك آرتور : گذشت زمان آدمي را پير نمي سازد، بلكه ترك آرمانها و كمال مطلوبهاست كه ما را فرتوت و افتاده مي كند.

پرویز یاحقی : شاهکارها با گذشت زمان کهنه نمی شوند ، این بماند ، در هر زمانی بسته به موقع و مقام جلوه و جمالی دوباره می یابند چنان که گویی به تازگی مطرح شده اند.

ژان ژاك روسو : قلب، دانشمندترين فلاسفه و دانايان است, كسي كه صاحب قلب  پاك باشد به نصيحت حكما احتياجي ندارد .

كارلايل  : عظمت مردان بزرگ از طرز برخوردشان با مردات خرد آشكار مي شود.

شاتوبريان : كسانيكه حقيقت را درك كرده اند با افرادي كه حقيقت را دوست دارند برابر نيستند .

باب هاپ : زنان تحصيلكرده همسران خوبي از آب در مي آيند , زيرا براي اينكه توضيح بدهند كه چرا غذا شور يا بيمزه شده است كلمات بيشتري در اختيار دارند.

پاستور  : در كارهاي دشوار نشاط بسيار وجود دارد .

نيچه  : آنكه پرنده نيست نبايد بر پرتگاهها آشيان سازد .

ناپلئون  : حاكم بايد داري انرژي باشد بي اينكه متعصب باشد,از اصول  معيني پيروي كند و عوام فريب نباشد و بايد سختگير باشد بي اينكه ظالم باشد و نبايد سست عنصر باشد و از انجام وظيفه خود احساس شرم كند.

چارلز مورگان : هيچ چيز در زندگي شيرين تر از اين نيست كه كسي انسان را دوست بدارد. من در زندگاني خود هر وقت فهميده ام كه مورد  محبت كسي هستم, مثل اين بوده است كه دست خداوند را بر شانه خويش احساس كرده ام .

علی ابن ابیطالب : تنهائي و تفكر آسايش خدا پرستان است.

فردريك  رایش اول : امر سياست در ايجاد فرصت نيست , بلكه از فرصت اسفاده كردن است .

سقراط : سخن گفتن بموقع و سكوت نمودن بموقع نشانه عقل است.

ولتر : دوست درست مثل درشگه در روز باراني كمياب است .

توماس جفرسون : صداقت نخستين بخش كتاب عشق است .

سه نه ك : من بين ديوانگي و مست فرقي نمي بينم جزاينكه ديوانگي مدت طولانيتري دارد .

مولير : شوهر داروئي است كه تمام دردهاي دخترانرا علاج مي كند.

لاروشفوكو : آنچه مردم دوستي ميخوانند چيزي غير از نفع شخصي نيست,دوستي خودپرستي انسان است كه ميخواهد از ديگران بعنوان دوستي منتفع گردد .

محمد حجازي : لذت نعمت , متناسب با رنجي است كه براي بدست آوردن آن كشيده ايم .

اسكاروايلد : آنهائيکه در آثار هنري مطالب سودمندي ميابند با سوادان بي مايه اند . اما کسانيکه براي آنها آثار هنري , جز زيبائي  معني ديگري ندارد . تنها آنها برگزيدگانند.

لئوبوسكاليا : عشق هميشگي است اين ما هستيم كه ناپايداريم ،عشق متعهد است مردم عهد شكن، عشق هميشه قابل اعتماد است اما مردم نيستند.

فردريك كبير : امر سياست در ايجاد فرصت نيست , بلكه از فرصت استفاده كردن است.

ولتر : يك قلب پاك از تمام معابد و مساجد زيباي جهان زيباتر است.

مونتسكيو : آبادي يك كشور ار روي نسبت آزاديش سنجيده ميشود نه از روي حاصلخيزيش.

بلز پاسكال : تمام شان و عظمت انسان در فكر است.

پلو تارك : ستون تمدن , كتاب و مطبوعات است.

ادموند گولدين : خدا به انسان دو چشم ولي يك زبان عطا كرده است, تا دو  برابر آنچه را كه ميگويد به چشم ببيند.

خردمند از نادانی خود باخبر است، نادان تصور می کند که از  همه چیز اطلاع دارد.

کنفوسیوس : بزرگترین افتخار این نیست که هرگز سقوط نکنیم، بلکه از هر.

علی ابن ابیطالب : نالایق کسی است که نتواند دوست پیدا کند و نالایق تر از او کسی است که دوست خود را از دست بدهد.

پوشه : از تمام صفاتی که برای پرورش جان و جسم شما سودمند است هیچ یک به سودمندی تصمیم و اراده نیست.

اولپن : اراده محکم و متین که بخواهد به هر کس آنچه سزاوار است بدهد عدالت نام دارد.

بالزاک : استعداد بزرگ بدون وجود اراده بزرگ وجود ندارد.

اعتصام الملک : حقیقت گفت مرا برهنه بگذارید و پیرایه بر من مبندید زیرا من هیچگاه از برهنگی خود شرمسار نیستم.

افلاطون : اشرار از کسانی هستند که عیوب مردم را جستجو کنند و به آن بچسبند و نیکویی آنها را نادیده و فراموش گذارند. مانند مگسی که در جاهای کثیف می‌نشیند و از جاهای تمیز دوری می‌کند .

علی ابن ابیطالب :  آنکس که بینا به عیب خویش باشد و چشمان خویش را برای عیب دیگران به کار نیندازد، خردمندترین مردم است .

تذکره الاولیاء : کاش می‌دانستم چه کسی مرا غیبت می کند؟ چه کسی مرا دشمن می دارد؟ و که بد می گوید؟ تا او را سیم و زر فرستادمی که چون کار من می کند از مال من نیز خرج کند .

علی ابن ابیطالب :  بین حق و باطل چهار انگشت ٿاصله است٬ سعی کنید این مساٿت کوتاه را همیشه در قضاوت رعایت کنید .

ولتر : از روی سئوالهای اٿراد بهتر از جوابهاشان می‌توانید درباره آنها قضاوت و داوری کنید .

نصیحه الملوک : خردمند آن نیست که چون در کاری می‌افتد بکوشد تا از آن کار بیرون آید، خردمند آنست که بکوشد در کاری نیفتد .

ویلیام تن : عقل بی عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نیست، آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه.

علی ابن ابیطالب :  کسی که عقل را بر احساساتش غلبه دهد قوی ترین و  نیرومندترین انسان روی زمین است.

ژرژ بانه : انسان عاقل همیشه از بدگوییهایی که از او می‌شود استفاده  می‌کند .

ارسطو : خردمند آنچه را که می‌داند نمی‌گوید و آنچه را که بگوید می‌داند .

ارد بزرگ : آنکه به دلها پا گذاشت هرگز نمی میرد.

علی ابن ابیطالب :  خردمند کسی است که گفتارش را کردارش تصدیق کند .

و با آنان كه از خدای خويش آگاهانه می ترسند در كارهايت مشورت كن .

مواردی از كتاب غوطه‌ورشدن در مديريت منبع تفكر مثبت  :

مشكلات راه‌حلهايي در لباس مبدل هستند.
كاميابي رئيس، كاميابي گروه را رقم مي‌زند.
تنها يك نفر مي‌تواند كارهاي متفاوتي انجام دهد و آن رهبر گروه است.
مديران كارها را سريع انجام مي‌دهند اما رهبران كارهاي درست را انجام مي‌دهند.
در انتظار بهترين ايده‌ها نباشيد. ايده بهتر را اجرا كنيد، ايده‌هاي بهتر و بهتر به دنبالش خواهند آمد.
معمولآ رهبر شايسته كسي است كه بتواند بايستد و آنچه را در ذهن دارد به زبان بياورد.
مرخصي بايد به اندازه‌اي طول بكشد كه رئيس‌تان دلش براي شما تنگ شود، نه آنقدر كه متوجه شود بدون شما هم مي‌تواند كارهايش را انجام دهد.
اگر من و شما هر كدام يك سكه داشته باشيم و آنها را با هم عوض كنيم، باز هم هريك از ما يك سكه خواهد داشت. اما اگر هر كدام يك ايده خوب داشته باشيم و آنها را در اختيار يكديگر قراردهيم در اينصورت هر يك از ما دو ايده خوب خواهد داشت.
اين مدير است كه شرايط را براي كارمندانش مهيا مي‌سازد تا به نتيجه مطلوب برسند.
هرگاه مدالي گرفتيد آنرا به همكارانتان هديه دهيد. در اينصورت مدالهاي بيشتري خواهيد گرفت.

ويلارد ون اورمن كواين

ويلارد ون اورمن كواين در سال 1908 در شهر آركون، ايالت اوهايوى آمريكا به دنيا آمد. پدرش كلويد رابرت كواين كارمند و مادرش هريت اليس ون اورمان كواين معلم بودند. او دوران كودكى شاد و سرزنده اى در آركون گذراند كه در خودزندگينامه اش «دوران زندگى من» (The Time of my Life) (۱۹۸۵) به توصيف آن پرداخته است. او تحصيلات دانشگاهى اش را با رشته رياضى در دانشگاه اوبرلين آغاز كرد و در سال 1930 ليسانسش را دريافت كرد. استعدادها و علائق متنوع او از يك طرف در رياضيات، علوم و روانشناسى و از جانب ديگر در زبان، ادبيات و شعر نهايتاً او را به جانب فلسفه كشاند.

خود او به تأثير كتاب مجموعه نوشته هاى ادگار آلن پو و نوشته «اوركا» در آن برخود اشاره مى كند كه علاقه فلسفى اش را به ماهيت چيزها برانگيخت. علت انتخاب رياضيات براى دوره ليسانسش اين بود كه از دانشجويى با اطلاع در مورد «فلسفه رياضى» راسل شنيد و به نظرش آمد كه راهى براى تركيب علايقش به فلسفه و نيز رياضيات يافته است. در سال پايانى دوره ليسانس در اوبرلين مادرش كتاب سه جلدى برتراند راسل و آلفرد نورث وايتهد اصول رياضيات (Principa Mathematica) (۱۹۱۳-۱۹۱۰) را براى او خريد و او براى دوره دكترا زير نظر وايتهد به دانشگاه هاروارد رفت. او ۲۳ ساله بود كه دكتراى فلسفه اش را در 1932 تنها پس از دو سال دريافت كرد.

تز او متشكل از جنبه هاى گوناگون ساده شده و وضوح يافته كار راسل و وايتهد بود.اين تز بسيارى از شاخص هاى كار كواين به عنوان يك فيلسوف را در بردارند.

تيزبينى او در مورد ابهام و آشفتگى، توانايى سازنده او در يافتن ديدگاه هاى جديد كه مسائل را در جاى مناسب خود قرار مى دهند و توجه او به موضوعات هستى شناختى.عده زيادى از اين فيلسوفان از جمله فيليپ فرانك و كارناپ كه هر دو از حلقه وين به ايالات متحده آمدند و به هربرت فايگل عضو جوان حلقه پيوستند كه از پيش در آنجا بود. در سال ۱۹۴۰ كه سال بزرگى براى كواين محسوب مى شد كارناپ و تارسكى در هاروارد بودند و راسل هم براى ايراد رشته اى سخنرانى به نام «جست وجويى درباره معنا و صدق» به هاروارد آمده بود.

كواين پس از بازگشت به هاروارد به تدريس در آنجا پرداخت و در سال ۱۹۴۰ به مقام استاديارى رسيد. او سال هاى ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۶ را پس از ورود ايالات متحده به جنگ جهانى دوم در اطلاعات نيروى دريايى گذراند. او پس از جنگ در سال ۱۹۴۸ به درجه استادى كامل و در سال ۱۹۵۶ به كرسى استادى ادگار پيرس در فلسفه را در دانشگاه هاروارد دريافت كرد و تا زمان بازنشستگى در سال ۱۹۷۸ در اين مقام ماند. گرچه در ابتدا كواين را منطق دان به شمار مى آوردند اما به زودى او به عنوان فيلسوفى عمومى مورد توجه قرار گرفت: در ابتدا به عنوان فيلسوف منطق و زبان، اما نهايتاً به عنوان يك متافيزيسين كه افكار راديكالش درباره هستى شناسى، معرفت شناسى و ارتباط در همه حوزه هاى عمده فلسفه تأثير گذاشت.

كواين پس از اخذ درجه دكتراى فلسفه، با بورس «شلدون ترادلينگ» از دانشگاه هاروارد به وين، پراگ و ورشو سفر كرد و در همين سفرها بود كه با موريتز شليك و حلقه وين، رودولف كارناپ در پراگ، و يان لوكاسيوتيز، استانيسلاو لسنيفسكى و آلفرد تارسكى در ورشو ملاقات كرد، كواين بعدها در خودزندگينامه اش ملاقاتش با كارناپ را در اول مارس 1933 اين گونه توصيف كرد: «اولين تجربه درگيرى مداوم عقلانى با شخصى از نسلى قديمى تر، بديهى است كه او مردى بزرگ بود و برجسته ترين تجربه من در مورد هجوم عقلانى قرار گرفتن از سوى يك آموزگار زنده و نه يك كتاب» بود. كار اوليه كواين از زمان تز دكترايش تا جنگ جهانى دوم عمدتاً در منطق بود و مقاله او تحت عنوان «بنياد هاى منطق رياضى» (۱۹۳۷) مهمترين مشاركت او در اين زمينه محسوب مى شود. اين رساله درباره نظام نوينى از نظريه مجموعه ها، الهام بخش بسيارى از افراد ديگر شد. و هنوز مورد بحث منطق دانايى است كه خواص اين نظام را مطالعه مى كنند و تلاش مى كنند كه دريابند آيا داراى سازگارى هست يا نه. كواين پس از جنگ جهانى دوم به موضعى كه محور اصلى تزش بود بازگشت. به قول خودش: «دانستن يا تصميم گرفتن درباره آنچه كه وجود دارد.»

او تأكيد مى كرد كه روشن كردن موجوديت ها (ENTITIES) كه فرد درباره آنها سخن مى گويد ضرورى است: «هيچ موجوديتى(ENTITIEY) بدون هويت (identity) نيست.» او همچنين به وضوح در رابطه موجوديت هايى كه در يك تئورى به آنها پرداخته مى شود نظر داشت. او استدلال مى كرد كه يك تئورى به همه آن موجوديت هايى ملزم است كه به جهان گفتار آن نظريه تعلق دارند: «بودن يعنى بودن مقدار يك متغير» اين رئاليسم در كار بعدى كواين چرخش مهمى به حساب مى آيد.

مشاركت عمده كواين در نظريه معنا بوده است، او در مقاله معروف «دو حكم جزمى تجربى گرايى» (Two Dogms of Empricism) در سال 1951، ديدگاه سنتى در مورد «معنا» و مفاهيم مربوط مانند هم معنايى(Synony my) و تحليل پذيرى را (analyticity) مورد انتقاد قرار داد. او ديدگاه جايگزينى در مورد معنا را طرح كرد كه در كتاب «كلمه و شى» (Word and Object) مورد بررسى قرار گرفته است. اين شك انگارى به جرح و تعديل ديدگاه هاى فلسفى در مورد ارتباط و رابطه زبان و جهان منجر شد، ايده اصلى كه كواين در آن با اكثر فيلسوفان و زبانشناسان ديگر شريك است، ماهيت همگانى زبان است، نقش اصلى كواين اين بود كه اين ايده را به پيامد هاى نهايى مى رساند كه براى بسيارى از فيلسوفان مسئله آفرين است. يكى از اين پيامد ها، عدم تعين ترجمه است، كه بسيار مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس اين نظر ممكن است كتاب هاى راهنماى متعددى (دستور زبان و فرهنگ) براى ترجمه بين دو زبان موجود باشد.  ترجمه هايى كه با كمك يكى از اين كتاب هاى راهنما انجام مى شود مى تواند با ترجمه انجام شده بر اساس كتاب راهنماى ديگر مطابقت نكند. با اين حال هر كتاب راهنما با همه شواهد براى مترجم مطابقت دارد. منظور از شواهد همه شواهد در دسترس همگان است كه با استفاده از زبان، در گفتار و نيز در نوشتار مرتبط هستند. اين امر تنها موضوعى معرفتى نيست، كه ما قادر نباشيم بگوييم كدام كتاب راهنما درست است، موضوع بر سر درست يا غلط بودن نيست، ترجمه صرفاً به خاطر شواهد [متناقض] نيست كه قطعى نيست، ترجمه [اصولاً] غيرمتعين است. نظريه عدم تعين كواين پيامد انديشه هاى بنيادى ترى راجع به ماهيت عمومى زبان بود كه كواين در نوشته هاى بعدى اش آن را تدقيق كرد. اين كارهاى بعدى شامل گستره بزرگى از بينش هاى فلسفى كواين است: ديدگاه هاى او درباره معرفت شناسى، هستى شناسى، عليت، انواع طبيعى، زمان، فضا و فرديت. كواين عضو تعداد فراوانى از آكادمى ها بود. جوايز بسيارى را دريافت كرد از جمله اولين جايزه رالف شوك (Rolf Schock) در استكهلم در سال 1993 و «جايزه كيوتو» در كيوتو در سال 1996. كواين به همراه ويتگنشتاين، مارتين هايدگر و جان رالز، از مورد استنادترين فيلسوفان قرن بيستم است.

 

   www.esalat.org