10 - 09 - 2007
)بخش ۲۲)
۲۰ كليد طلايی برای زند گی خانواده گی
1 - همسرتان را به عنوان يك مرد بپذيريد و براي شناخت دنياي مردانه او
دانش و آگاهي خود را افزايش دهيد.
2 - همسر خود را به چشم يك شيء مسؤول ننگريد.
بلكه به شخصيت وجودي او احترام بگذاريد.
3 - جنبه يا بخشهايي از شخصيت شوهرتان را كه
باعث تمايز او از سايرين ميشود مورد توجه و تحسين قرار دهيد.
4 - براي اين كه همسرتان با شما روراست باشد
سعي كنيد او را درك كرده و براي افكار و احساساتش ارزش قايل شويد. اگر
حرفها و گفتههاي او مطابق ميل شما نيست از خود واكنش تند نشان ندهيد
زيرا به اين وسيله بذر بياعتمادي در زندگي خود ميكاريد.
5 - وقتي همسرتان با شما درد دل ميكند و راز
دلش را با شما در ميان ميگذارد، احساساتش را بپذيريد و به او نگوييد
كه اسرار درونش ناخوشايند و بيرحمانه است.
6 - به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نكنيد زيرا
انتقاد پياپي باعث ميشود كه شوهرتان از شما فاصله بگيرد.
7 - او را به درك نكردن، عدم صميميت و
بياحساس بودن متهم نكنيد. زيرا او درك كردن، صميميت و با احساس بودن
را به شيوه مردانه نشان ميدهد.
8 - نيازهاي واقعي شوهرتان را دريابيد. اين امر
اتفاق نميافتد مگر اين كه همسرتان اين نيازها را باز گويد و به همين
جهت در مواقع مناسب با لحن ملايم در مورد نيازهايش از وي سؤال كرده و
ديدگاههاي واقعي وي را نسبت به خود و زندگيتان دريابيد و در نهايت
جوابي را كه شوهرتان ميدهد بدون انتقاد و جبههگيري بپذيريد.
9 - زماني كه همسرتان با شما صحبت ميكند به
دقت به حرفهاي او گوش فرا دهيد زيرا عدم توجه شما به گفتههاي او عدم
علاقة شما را نشان ميدهد.
10 - هيچ وقت از كارهايي كه همسرتان براي جلب
محبت شما انجام ميدهد انتقاد نكنيد براي مثال وقتي او به شما محبت
ميكند، آن را بيش از اندازه لوس ندانيد او به شيوة خود ابراز محبت
ميكند.
11 - او را به شيوه خودتان دوست نداشته باشيد
بلكه به وجود او نيز اهميت بدهيد. به عنوان مثال اگر در سالگرد
ازدواجتان، هديهاي به او ميدهيد سعي كنيد از قبل در مورد هدية مورد
علاقهاش اطلاعاتي به دست آوريد.
12 - از همسر خود انتظار نداشته باشيد كه با
تمامي طرحها و ايدهها و افكار شما موافق باشد و آنها را تحسين كند.
واقع بين باشيد و به او اجازه دهيد كه نظرش را هر چند كه برخلاف ميل
شما باشد، بيان نماييد.
13 - اصرار زيادي براي جلب محبت همسرتان نداشته
باشيد و اين نكته را زماني كه وي عصباني است بيشتر مراعات كنيد. در
بسياري اوقات حالت روحي او براي ابراز محبت به شما مناسب نيست و اصرار
زياد شما منجر به مخالفت شديد او ميشود.
14 - براي همسر خود نقش يك زن حساس و شكننده را
بازي نكنيد. زيرا اين حالت شما باعث ميشود كه همسرتان فكر كند شما
ضعيف و بي طاقتيد و اگر چيزي بگويد باعث رنجشتان ميشود. بنابراين سعي
ميكند كه ارتباط كلامي كمتري داشته باشد و همين امر باعث ناراحتي شما
ميگردد.
15 - سعي كنيد كه در ارتباط با همسرتان همواره
هويت خود را به عنوان يك زن و همسر حفظ كنيد. زني كه توجه به روابطش به
قيمت از دست دادن هويتش تمام شود به خود و روابطش صدمه ميزند. زيرا
اين مسئله باعث ميشود كه وي خود را بخشندهتر و دوست داشتنيتر از
شوهرش ببيند و فكر كند كه همسرش بينهايت خودخواه و ناسپاس است. مردها
با زني به عنوان همسر در ارتباط دايمي باقي خواهند ماند كه هويت مستقل
و قوي خود را حفظ كند.
16 - اگر احساس ميكنيد كه در روابط خود با
همسرتان از عزت نفس پاييني برخورداريد و ميل داريد كه او را واداريد تا
در اين زمينه به شما كمك كند كه از احساس خوبي برخوردار شويد اشتباه
ميكنيد. اين مسئله مشكل شماست شخصاً روي آن كار كنيد و در صورت لزوم
از يك روانشناس كمك بخواهيد.
17 - زماني كه همسرتان از فشار عصبي رنج ميبرد
سعي نكنيد از لحاظ احساسي به او نزديك شويد. زيرا اگر براي صميميت و
نزديك شدن به او فشار آوريد فقط او را عصبانيتر كرده و از خود دور
ميكنيد. زماني كه استرس او كم شود به حالت عادي خودش بر ميگردد.
18 - در زندگي زناشويي خويش سعي كنيد خود را
مسؤول خوشبختي خود بدانيد. زني كه مسؤوليت خوشبختي زندگي مشترك را فقط
بر عهده شوهرش ميگذارد يك همسر آزرده و افسرده به بار ميآورد.
19 - او را به دوست نداشتن و گريزان بودن از
همسر و زندگي متهم نكنيد. زيرا وي اعتقاد دارد كه شريك زندگياش را
دوست دارد و از او گريزان نيست ولي به نظرش او را متهم به چيزي ميكنيد
كه در موردش صدق نميكند و اين مسئله موجب كدورت در روابط ميشود.
20 - وقتي شما در مييابيد كه در ايجاد مشكلات
زندگي خود سهم داشتهايد و آن را به همسرتان بگوييد عشق و محبت بار
ديگر در زندگيتان شكوفا ميشود. زيرا بعد از آن همسرتان نيز سهم خود
را ميپذيرد و با كمك شما درصدد رفع مشكل بر ميآيد. منبع : راه زندگی.
مرد از راه چشم و زن از راه گوش به دام عشق مي افتد .
دوري ، عشق را شدت مي بخشد و نزديكي ، قوت .
پيري مانع از عشق نيست . اما عشق تا حدي مانع از پيريست .
هرگز ندانستم چگونه ستايش كنم تا آنكه آموختم
چگونه دوست بدارم .
عشق ناتمام مي گويد : من تو را دوست دارم چون
به تو نياز دارم .
عشق تمام مي گويد : من به تو نياز دارم چون تو
را دوست دارم .
در حساب عشق يك به اضافه يكي برابر است با همه
چيز و دو منهاي يك برابر با هيچ .
محال است عاشق باشي و عاقل .
عشق چيزي جز يافتن خويش در ديگران و شادكامي در
شناخت نيست .
عشق همانند پروانه ايست كه اگر سفت بگيري له مي
شود و اگر سست بگيري مي گريزد .
عشق چون ميوه است . ممكن است خوب به نظر آيد
اما تا وقتي كه نرسيده آن را گاز نزن .
عشق چون ساعت شني است . با خالي شدن مغز ، قلب
پر مي شود .
عشق غلبه خيال بر خرد است .
مرد به كرات عشق ميورزد ، اما كم . زن به ندرت
، اما بسيار .
مردها همواره ميخواهند اولين عشق يك زن باشند و
زن ها دوست دارند آخرين عشق يك مرد باشند .
تنها پاداش عشق ، تجربه عاشقي است .
با عشق وشكيبائي چيزي نا ممكن نيست .
جوانی زیبا ترین عکس کتاب زندگی است
.
مرد نثر افرینش و زن شعر ان است
.
هر شکست لااقل این فایده را دارد که انسان یکی
از راه هایی را که به شکست منتهی می شود می شناسد
.
دیدار افرادی که مورد لطف ما واقع شده اند بیش
از برخورد با اشخاصی که به ما خوبی کرده اند مورد پسند ماست
.
با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید فصل های
خسته کننده را اصلا" نخوانید
.
حقیقت حرف می ز ند اما با کلمات اندک
.
خداوند به دست های پاک می نگرد نه به دست های
پر
.
سکوت حسود پر سر و صداست.
رنج بزرگ يك انسان اين است كه عظمت او و شخصيت او در قالب فكرهاي كوتاه
در برابر نگاههاي پست و پليد و احساس او در روحهاي بسيار آلوده و اندك
و تنگ قرار گيرد انسانيت حدو مرزي نميشناسد ... قبل از آنكه داري هويت
زن يا مرد بودن باشيم انسانيم و تكليف آدميت از جنسيت بالاتر است
همديگر را با اين نام بشناسيم، كه مقام بالاتري داريم .....
زندگي يك لبخند يك احساس در نگاهي روشن از
فراسوي افق، تا كه آينههاست زندگي با صداقت با شوق با تپشهاي دو نبض
عاشق همدل و همراه است زندگي بركهاي از شاديهاست كه چنان معني زيباي
شفق بيهمتاست و در اين بركه نور، ماهي قرمز عشق با سرشت باران، هم
بازي، هم پيمانست.
رسیدن به اوج کار راحتی نیست ،اما در اوج ماندن کار بسیار سختی است .
زمانی عاشق می شوی که در قلبت جایی برای عشق
وجود داشته باشد.
آینده از آن توست ، اگر از امروزت حداکثر
استفاده را ببری .
تنها زمانی پیر شده ای که احساس پیری کنی.
توانمندی و قابلیتهای تو به اندازه ای است که
آنها را ببینی.
یاس و ناامیدی تنها به دنبال آدمهای ضعیف می
گردند.
تنها زمانی به عقب برگرد که بخواهی درسی از
گذشته ات بگیری.
کسانیکه سریعتر میروند همیشه زودتر به مقصد نمی
رسند.
قدرت واقعی در منطق قوی تو نهفته است.
تاریکی و سکوت شب زیباست به شرط آنکه در آن
تاریکی ، روشن فکر کنی.
می توانید بهترین باشید ، کافی ست که بخواهید و
اراده کنید، باور کنید.
روسو : نیرومند ترین فرد جامعه هرگز چندان نیرومند نیست که بتواند همیشه سروری کند ، مگر آنکه آن نیرو را ، به حق ! و فرمانبرداری را به وظیفه! تبدیل سازد .
آبراهام لينكلن : مصمم شويد كه كارى بايد صورت گيرد، سپس راه انجام آن را خواهيد يافت.
يوهان ولفگانگ فون گوته : اى انسان ها، با تغيير، با تازه شدن، خود را احيا كنيد، وگرنه سخت خواهيد شد.
ويليام شكسپير: هرگز از شنيدن آنچه شرافتمندانه انجام داده اى، شرم نداشته باش.
ميستر اكهارت : تمام چيزى كه خدا از بشر مى خواهد يك قلب آرام است.
سارتو : انسان همان جايى است كه تصميم مى گيرد باشد.
باربارا استراسيند : هرگز نمى خواهم به واسطه محدوديت هايم، محدود شوم.
ژان پل سارتر : زندگى انسان از آن طرف يأس شروع مى شود.
اُرد بزرگ : گاهی تنهایی ، توانایی به بار می آورد.
امام حسن : فرصتها زود از دست ميروند و دير برميگردند.
فرانس لوريو اسميت : مهمترين نكته در مورد انگيزه، ايجاد هدف است، همواره بايد هدفي داشت. ماكلوم اس فوربس : اگر شغلي داري كه هيچ سختي در آن نيست پس بدان كه اصلاً شغل نداري.
بيلگلد : من در زمان خودم با معدود افرادي مواجه شدم كه اشتياق شديدي به كار سخت داشتند. خوشبختانه همه آنها همكاران من بودند.
لائوسته : براي هدايت مردم پشت سرشان حركت كن.
پرل بيلي : آنچه اين جهان واقعاً بدان نياز دارد محبت بيشتر و كاغذبازي كمتر است.
پيتراف دروكر : ما در واقع هيچ چيز دربارة انگيزه نميدانيم. همة آنچه ميدانيم نگارش كتابهايي در اين مورد است.
هرمن كين : هيچكس نميتواند به كارمندان اين دوره انگيزه ببخشد بلكه اين انگيزه ميبايست درون خود افراد وجود داشته باشد .
ماكلولم فوربس : مفيدترين وسيله يك دفتر كار، سبد دورريختنيهاست .
مارك مك كورميك : از گفتن نميدانم نهراس .
چرچيل : عيب جامعه اين است كه همه مي خواهند آدم مهمي باشند و هيچ كس نمي خواهد فرد مفيدي باشد.
غزالى : زبان عضويست كه وزنش اندك و كم ولى عبادت و
گناهش بسيار بزرگ است » .زبان با يك تهمت نابجا ، يا يك دروغ ، قدرت
دارد آبروى
پنجاه ساله انسان بى گناهى
را
بريزد ، يا مال و جان بى تقصيرى را بر باد دهد .و
زبان مى تواند با گفتار الهى بين دو نفر را اصلاح نموده ، آبروى
مسلمانى را حفظ
كند
، و مال و عرض مؤمنى را از خطر برهاند آرى ! اين است طاعت بزرگ او
.
منهاج العابدين : بر تو باد اى برادر كه زبان نگه دارى و در ضبط و قيدآورى، كه او سركش ترين عضويست از اعضاء و طغيان و فساد و عدوان او بيشتر است .
یکنفر به پیامبر اسلام گفت : از چه چيز بر من بيشتر مى ترسى؟ فرمود : اين و زبان خود با دست گرفت .
يونس بن عبيد نقل كردند كه : نفس خود را اين گونه يافتم كه رنج روزه را در گرماى سخت مى توانست كشيد ; اما ترك كلمه اى كه به كار نمى آيد نمى توانست كرد .
شكسپير : براي دشمنانت كوره را آنقدر داغ مكن كه حرارتش خودت را هم بسوزاند.
سقراط : اگر خاموش باشي تا ديگران به سخنت آرند بهتر كه سخن گوئي تا ديگران خاموشت كنند.
یوهان کپلر
یوهان کپلر در 16 ماه مه 1571 در وایل در اشتات ورتمبرگ آلمان ، که شهری خارج از امپراتوری مقدس روم بود متولد شد. دوران کودکی کپلر با فقر و تنگدستی و بدبختی توأم بود، کپلر برای تحصیل به مدرسه طلاب پروتستان رفت و در اثر هنر و استعدادی که از خود نشان داد بوسیله استادانش دوانه دانشگاه توبینگن شد. کپلر در سال 1594 به سمت معلم ریاضیات مدرسه شبانه روزی پروتستان در گراتز انتخاب شد، وی برای افزودن به درآمد ناجیز خود تقویمهای نجومی که در میان سایر چیزها وضع هوا ، سرنوشت شاهزادهها ، خطرات وقوع جنگ و قیام ترکها را نیز پیش بینی میکرد، چاپ و منتشر مینمود.
شهرت وی در این زمینهها بزودی پخش و سرانجام طالع بین امپراتور رودلف و اعضای برجسته دیگر در بار او شد و این روش منبع درآمد کپلر شده بود. از وی نقل شده است که: طالع بینی از گدایی بهتر است. از سر زدن گهگاه او به عالم فالگیری که بگذریم، یوهان کپلر کسی است که جایگاه او در یمان غولان است. او نخستین انسانی است که با فراست رمز معماری منظومه شمسی را گشود و قوانینی برای حرکت سیارات آن فرمول بندی کرد. کپلر در اثر مطالعات در علم نجوم با خود گفت چون به موجب هیأت کوپرنیک سیارات به دور خورشید دوایری طی میکنند، بنابراین مجموعه تمام اوضاع مریخ که بوسیله تیکو رصد شده است باید روی یک دایره فضایی قرار گیرد (تیکو براهه نشان داد که حرکت سیارات کاملاٌ با نمایش و تصویر دایرههای هم مرکز وفق نمیدهد از آنجا که تیکو براهه بیشتر به رصدهای مستقیم و اندازه گیری سرگرم بود، هیچ کوششی برای تجزیه و تحلیل نتایج خود را انجام نداد و این کار به یوهان کپلر که در سال آخر زندگی تیکو براهه دستیار وی بود محول گشت).
کشفیات
کپلر مسلح به این گنجینه معلومات و با ایمان به درستی نظریه کپرنیک کمر به کشف قوانین ریاضی حل کننده مسأله حرکت سیارات بست. اطلاعات رصدی یاد شده در نظریه بزرگ خورشید مرکزی کوپرنیک بطور کامل صدق نمیکرد و کپلر ناچار شد مدت ده سال از عمر خود را صبورانه وقف کار سخت بررسی عملی در حرکت سیارات و قوانین ریاضی حاکم بر آنان کند. او همه این کارها را به تنهایی و بدون یاری گرفتن از کسی کرد و ارزش کار او بجز از سوی چند تن ، درک نشد. کپلر در 1609 ناگهان به نیروی الهام متوجه حقیقتی شد، سیاره مریخ روی مسیر بیرونی است. نبوغ کپلر با کشف بیضی بودن شکل حقیقی مسیر زمین به دور خورشید ظاهر شد که پیش از آن یک دایره کامل دانشته و پذیرفته شده بود. وقتی کپلر مسیر بیضی شکل ستاره را کشف کرد شروع به پیش بینی حرکت آن نمود و گفت که فلان وقت باید در فلان موضع قرار گیرد و همه جا ستاره را در رأس موعد در محل موعد مشاهده کرد. او آن نتیجه را از راه محاسبه رابطه موقعیتهای مکانی زمین و مریخ و خورشید با یکدیگر گرفت، زیرا دادههای رصدی تنها در یک مسیر بیضی صدق میکردند. کپلر در پی انجام آن کار دست به کار انجام محاسبات مربوط به حرکت و مدار سیارات شناخته شده دیگر شد. دست آورد او در آن زمینه با در نظر گرفتن پیشرفت کم ریاضیات در آن زمان بسیار بزرگ و چشمگیر بود، وی علاوه بر کشف انطباق دقیق ارقام معلومات رصدی با بیضی بودن مدارها کشف کرد که سرعت حرکت هر سیاره به دور خورشید با فاصله آن از خورشید نسبت عکس دارد. در سال 1609 در کتاب(نجوم جدید) دو قانون که اولی نام او را ابدی ساخته ذکر نموده، این بار دیگر حرکت دایرهای که اینقدر در نظر بطلمیوس عزیز بودهاند به کلی از بین رفت و نجوم قدیم را همراه برد. یوهانس کپلر ، ستاره شناس آلمانی ، وقتی ادعا کرد که سیارهها در مدارهای بیضوی به دور خورشید میگردند و خورشید تنها نیروی اداره کننده مدارهای سیارات است؛ مورد اعتراض سنتها و باورهایی که قرنها پایدار بود قرار گرفت. قوانین سه گانه او در مورد حرکت سیارهای ، که به قوانین کپلر معروفند تأثیری عمیق بر ستاره شناسان بعد از او بجا گذاشتند و امروزه نیز برای تجسم و درک منظومه شمسی دارای اهمیت فراوانی میباشند. او یکی از طرفداران سر سخت نظریه خورشید مرکزی منظومه شمسی بود.
قوانین کپلر
کپلر پس از چندین سال مطالعه در حرکت سیارات در سال 1618 موفق به کشف قانون سوم خود شد. کپلر بر پایه آن یافتهها قوانین سه گانه زیر را درباره حرکت سیارات بیان کرد:
مدار حرکت سیارات به گرد خورشید یک بیضی است که خورشید در یکی از دو کانون آن قرار دارد.
خط وصل کننده هر سیاره به خورشید در زمانهای مساوی مساحتهی مساوی جاروب میکند.
مکعب فاصله متوسط هر سیاره تا خورشید با مربع زمان یک دور کامل گردش
سیاره تناسب مستقیم دارد.
قانون دوم را میتوان به صورت زیر نیز بیان کرد: زمانی که سیاره دور
بیضی مسیر در حرکت است فاصله تا خورشید زیادتر و سرعت حرکت کمتر است،
به تدریج که سیاره به نقاط نزدیک بیضی مسیر میرسد، سبب میشود فاصله
تا خورشید کمتر و سرعت سیاره زیادتر میشود. این تغییر در سرعت سبب
میشود که سیاره چه به خورشید نزدیک و چه از آن دور باشد، مساحت در نور
دیدهاش در فضا در فواصل زمانی ثابت ، ثابت میماند.
قانون سوم کپلر را هم میتوان به اینگونه بیان کرد: هرگاه فاصله متوسط
هر سیاره تا خورشید به توان سه و زمان کامل شدن یک دور سیاره به توان
دو رسانده و نسبت اعداد حاصل تشکیل شود. این نسبت همواره ثابت و برای
تمام سیارات یکی است گذشته از این ، کپلر نخستین بار اصل ماند (اصل
جبر) را در مکانیک حدس زد که بعدها بوسیله گالیله صورت تحقق یافت.
کپلر در 15 نوامبر 1631 در اطاق میخانهای زندگی را بدرود گفت. کپلر به
زودی پس از مرگ از خاطرها رفت و هیچ کس آثار او را مطالعه نمیکرد، ولی
دوران افتخار او زمانی آغاز گردید که اسحاق نیوتن و لاپلاس شناخته
شدند، او خود قبلاٌ در این خصوص چنین نوشته بود، من کتاب خود را
مینویسم خواه خوانندگان آن مردان فعلی یا آیندگان باشند تفاوتی ندارد.
این کتاب میتواند سالها انتظار خوانندگان واقعی خود را بکشد، مگر نه
خداوند شش هزار سال انتظار کشید تا تماشاگری برای آثار او پیدا شد.
مهمترین رویدادهای زندگی کپلر
1577: کپلر از مشاهده یک ستاره دنباله دار عظیم به ستاره شناسی علاقمند
میشود.
1588: بخش اول مطالعاتش را در دانشگاه «توبینگن» آلمان کامل میکند،
جایی که هدفش از مطالعه احراز مقام کشیشی در کلیسای اوتر است.
1589: در دانشگاه به مطالعه در رشتههای فلسفه ، ریاضی و ستاره شناسی
مشغول میشود.
1519: در دانشگاه توبیتگن موفق به دریافت درجه استادی میشود، سپس به
تعالیم معنوی روی میآورد.
1594: از کشیش شدن منصرف میشود و به عنوان معلم ریاضی و ستاره شناسی
در گرتس بلژیک مشغول به کار میگردد.
1595: کپلر تقویمی از پیش بینیهای نجومی منتشر میکند. (او با نشر
تقویمهای ستاره شناسی منبع در آمدی برای خود فراهم کرده بود).
1596: کتاب «رموز جهان» را منتشر میکند. کپلر در این کتاب عنوان
میکند که فواصل هر یک از 6 سیاره شناخته شده از خورشید را می توان به
پنج شکل هندسی رایج مرتبط دانست (تتراهدرون چهار وجهی ، مکعب 6 وجهی ،
اکتاهدرون هشت وجهی ، دو دکاهدرون 12 وجهی و ایکوساهدرون 20 وجهی).
1598: کپلر به دنبال یک پاکسازی مذهبی بوسیله متعصبان فرقه پروتستان
مجبور به ترک گراتس میشود. او قبل از بازگشت به گراتس ، یکسال در پراگ
میماند.
1600 دوباره از «گراتس» رانده میشود و به پراگ باز میگردد و دستیار
ستاره شناس هلندی ، تیکو براهه (1601 ـ 1546) میشود.
1601: پس از مرگ «براهه» کپلر به عنوان ریاضیدان سلطنتی امپراتور رادلف
دوم که امپراتور مقدس روم بود، مشغول به کار میشود.
1602: در ماه اکتبر یک ابرنواختر رصد میکند که آنرا از آن زمان نواختر
کپلر مینامند.
1609: کتاب ستاره شناسی نوین را منتشر میسازد و در آن نشان میدهد
سیارهها در مدارهای بیضی شکل به دور خورشید و حول یک کانون مشترک حرکت
میکنند و اینکه اگر خطی بین خورشید و یک سیاره در حال حرکت رسم شود،
این خط در زمان مساوی از نواحی مساوی از مدار بیضوی خواهد گذشت. این
ادعاها را به عنوان قوانین اول و دوم کپلر میشناسند.
1611: کتاب دیوپتریس را منتشر میکند که مباحثی در مورد نور شناسی و
طراحی تلسکوپ دارد. طرح تلسکوپ او به عنوان معمار در ستاره شناسی
پذیرفته میشود.
1612: کپلر پس از مرگ امپراتور رادلف دوم به اینتس نقل مکان
میکند و به عنوان ریاضیدان در ایالتهای شمال اتریش مشغول به کار
میشود.
1617: سه کتاب اول از کار هفت جلدی کپلر به نام «خلاصهای از ستاره
شناسی کپرنیک» چاپ میشوند. این کتابها در بر گیرنده نگرشی منظم به
ستاره شناسی خورشید مرکزی بوده و از اهمیت بسیاری برخوردارند. مجلدات
باقیمانده در سالهای 21ـ 1920 چاپ شدند.
1619: کتاب «هماهنگی جهان» را منتشر میکند و در آن کتاب به پایه گذاری
رابطه بین فاصله سیاره از خورشید و زمانی که طول میکشد تا سیاره به
دور خورشید بگردد، میپردازد (این رابطه اکنون قانون سوم کپلر نامیده
میشود).
1627: «جداول رادولفین» که فهرستی از 1005 ستاره است را کامل میکند.
رسم این جداول که توسط «تیکو براهه» شروع شدند، شامل نمودارهایی از
موقعیتهای پیش بینی شده سیارات با توجه به قوانین جدید کپلر میباشند.
1928: ریاضیدان خصوصی آلبرت والنشتاین دوک فریدآند و فرمانده سپاه
سلطنتی امپراتور فردیناند دوم می شود.
1630: در 15 نوامبر هنگامی که عازم «ریجنزبورگ» ایالت باواریا بود بر
اثر نوعی تب میمیرد.
1631: سولمنیوم که یک داستان علمی تخیلی به قلم کپلر است و 20 سال قبل
نوشته شده است منتشر میگردد. این کتاب داستان یک سفر رؤیایی به ماه
است.