friday 16 february 2007 16:08:01
(وطن پور)
در ايالات متحده همانند اروپا معمولاً جنبشهاي حمايت از صلح به جناح چپ انتصاب داده مي شود. اما پيدايش جريان مخالفت با جنگ در ميان راست گرايان كه در ابتدا بسيار ضعيف بود اين گروه بندي را رد مي كند. شكست فاجعه آميز جنگ عراق، در حال تغيير اين جويبار به رودخانه عظيمي است. اين پديده ميتواند سركردگي محافظه كاران را در سياست آمريكا تهديد نمايد. در زمان جنگ سرد، توافق بر سر مسابقه تسليحاتي و رويارويي با كمونيسم، اكثريت آمريكاييان را متحد ساخته بود. محافظه كاراني نظير سناتور «بري گلدواتر» كانديداي انتخابات رياست جمهوري 1964 و هوادار تشديد جنگ ويتنام در آن زمان، مدافعان سرسخت اين سياست بودند. ولي ليبرالهايي همچون «جان اف كندي» كه در سال 1963 به قتل رسيد و جانشين وي «ليندن ب. جانسون»، از نوامبر 1963 تا ژانويه 1969 (تاريخي كه «ريچارد نيكسون» در كاخ سفيد جايگزين وي گرديد) نيز به همان روش جنگ طلبانه امور را اداره ميكردند. شكست فاحش آمريكا در ويتنام گواه آن است كه جنبش ضد جنگ، در نهايت به رهبري حزب دمكرات منجر شد.
محافظه كاران مسئوليت اين شكست را بر گردن خنجر از پشت زدن جنبش صلح طلبان و مترقي مينهادند. زماني كه دولت بوش تصميم به حمله به عراق گرفت، از حمايت بيدريغ جمهوري خواهان برخوردار شد؛ در مقابل، بيش از نيمي از نمايندگان دمكرات كنگره، عليه تصويب قطعنامه اعلام جنگ، رأي دادند. در همين زمان، اقليت ناچيزي از محافظه كاران به مخالفان پيوستند. پاتريك بوكانن كانديداي رياست جمهوري در سالهاي 1992 و 2000 و تهيه كننده متون سخنرانيهاي ريچارد نيكسون اعلام نمود: جنبش جمهوريخواهان منحرف شده و تبديل به ايدئولوژي مرزهاي باز، جهانگرا و مداخلهگرانه گرديده است و ديگر آن جريان محافظه كارانهاي نيست كه من با آن بزرگ شدم و هشدار ميدهد: ما به زودي جنگ امپرياليستي عليه عراق را با همان تهوري كه «پوآلوها» و تاميهاي بريتانيايي، كه در 1914 به برلن رفتند، آغاز خواهيم نمود؛ وي ميافزايد: هنگامي كه صدام حسين شكست خورد، نومحافظه كاران كه بيصبرانه در انتظار جنگ جهاني چهارم جهاني ميباشند (جنگ سوم مبارزه عليه كمونيسم بوده) جنگهايي به شيوه جراحي و كوتاه، عليه سوريه و ايران آغاز خواهند نمود. نماينده فوق ليبرال، ران پل، نيز عليه قطعنامه جنگ عراق رأي داد (وي همچين طرفدار كنارهگيري آمريكا از سازمان ملل متحد ميباشد) طرد رياست جمهوري امپراتور ماب!
در ميان محافظه كاران مخالف جنگ، از همه جالبتر گروهي است كه سايت اينترنتي «آنتي وار» (ضد جنگ) را اداره ميكند و مدافع عدم مداخله و مخالف امپرياليسم است، و پيشنهاد سياست آزاد سازي (يا سرمايهداري بيبند و بار آنارشيستي) را مينمايد. اين گروه از راندولف بورن از صاحبنظران جنگ اول جهاني كه به نظر او «دولت به همت جنگ ثروتمند ميگردد» و از نويسنده محافطه كار گاره گارت از مخالفين جنگ سرد كه به نظرش تخاصم مرگباري بين دولت به مفهوم جمهوريخواه آن كه نماينده مردم برپايه قانون اساسي است، و امپراتوري وجود دارد، الهام ميگيرند.
اين سايت كه مورد توجه بسياري از فعالان چپ است، به طور مداوم و با جزئيات، طيف وسيعي از اخبار مربوط به مداخلات نظامي آمريكا را در جهان در اختيار ميگذارد. اين گروه، دشمن خستگي ناپذير جناحهايي از جمهوريخواهان و دمكراتها است كه آنها را حزب جنگ ميخواند، و مخالفان جنگ طلبان و امپرياليس چه از چپ و چه از راست را به همياري دعوت مينمايد. هيچ كسي به اندازه والتر جونز نماينده به شدت مسيحي و محافظه كار كارولايناي شمالي از تسخير عراق حمايت ننمود، هنگامي كه فرانسه در مقابل حمله آمريكا موضع گرفت، وي جرياني را به راه انداخت، تا تمام كافه ترياهاي كنگره كلمه فرنچ فرايز (سيب زميني سرخ كرده به سبك فرانسوي) را با كلمه فريدوم فرايز (سيب زميني سرخ كرده آزادي) جايگزين كنند.
دو ماه بعد، همين نماينده در مراسم خاكسپاري يك سرباز جوان از حوزه انتخاباتي وي كه در نصيريه كشته شده بود، به هنگامي كه همسر بازمانده اين سرباز يكي از آخرين نامههايش را ميخواند، به شدت متأثر گرديد. كمي بعد با جيمز بامفورد نويسنده كتاب يك بهانه براي جنگ، كتاب ضد جنگ ژنرالهاي بازنشسته و مخالف اشغال عراق، و همچنين با سيندي شيهان يكي از فعالان ضد جنگ ملاقات نمود و در نهايت قطعنامهاي را ارائه كرد كه دولت بوش را وادار به زمانبندي براي خروج از عراق مينمود. وي اظهار داشت كه از انتقامگيري سياسي باكي ندارد و اظهار داشت: من كاري را انجام ميدهم كه فكر ميكنم خدا از من ميخواهد انجام دهم.
درجه دارن ارتش آمريكا از محافظه كاران به شمار ميآيند، و اكثريت قريب به اتفاقشان به جمهوري خواهان رأي ميدهند، مافوقين خود را همواره حمايت كرده و به كاربرد نيروي نظامي باور دارند؛ با اين حال، اين جريان محافظه كارانه قوياي در مخالفت با مداخله يك جانبه جرج دبليو بوش شدهاند. آنتونيو زيني ژنرال بازنشسته نيروي دريايي كه نيروهاي مسلح آمريكا را به مدت چهار سال در خاورميانه فرماندهي كرده بود، از ابتداي جنگ عراق، به مخالفت با آن برخاست. وي اظهار داشت:
در عراق ما به مثابه يك نيروي استعمارگر جلوه كردهايم، خصوصاً در شرايطي كه بدون مجوز سازمان ملل وارد شديم. به نظر وي، همه كساني كه تجربياتي در اين منطقه دارند ميدانستند كه اين يك فاجعه خواهد بود. همچنين بياعتنايي و زير پا نهادن تعهدات گذشته آمريكا در مقابل قراردادهاي ژنو توسط دولت بوش، مخالفت شديدي را بر انگيخته است. زماني كه آشكار گرديد آلبرتو گونزالس، مشاور حقوقي بوش باني اين سياست است، دوازده تن از رؤساي بازنشسته ارتش آمريكا، عليه انتخاب وي به سمت وزارت دادگستري شهادت دادند. پيشقدمي دولت در رابطه با احتمال ضربات نظامي به ايران نيز مورد استقبال واقع نشده است.
پنتاگون به شدت با آن مخالفت ميورزد، و سيمور هرش در روزنامه نيويوركر گزارش داد كه رؤساي ستاد ارتش به توافق رسيدهاند تا به صورت رسمي پيشنهادهايي را مبني بر مخالفت مطلقشان با دورنماي اتخاذ روش هستهاي در رابطه با ايران ارائه دهند. همچنين حمايت روشنفكران محافطه كار از دولت بوش نيز فرو ميپاشد. شاهد آن، جدايي و انشعاب تماشايي فرانسيس فوكوياما مؤلف پايان تاريخ و انسان واپسين است. وي كه امضا كننده نامهاي در سال 1997 است كه ايالات متحده را به سرنگوني صدام حسين فرا ميخواند، در ابتداي سال در مجله نيويورك تايمز نتيجه ميگيرد به هنگامي كه جنگ عراق وارد سومين سال ميشود، به نظر قوياً غير محتمل ميرسد كه تاريخ از اين مداخله و نظرات ناشي از آن به خوبي ياد كند، وي ميافزايد: دكترين بوش كه چارچوب دوره اول رياست جمهوري وي را تببين ميكرد، امروز نمايش تاسفانگيزي را ارائه ميدهد. قلب انديشمندان محافظه كار هدف قرار گرفته است.
از نظر ويليام باكلي، از بانيان محافظه كاري مدرن: نميتوان ترديد داشت كه آمريكا به اهداف خود در عراق دست نيافته است. متعاقب جنگ لبنان، جرج ويل مقاله نويس معروف و محافظه كار، اراده نومحافظه كاران را در جهت تغيير نقشه منطقه، مردود دانست و ميافزايد: واقع بينان سياست خارجي بر اين باورند كه هدف، رسيدن به ثبات در خاورميانه است. منتقدين آنها كه واقعگرايي را متهم به عدم جاه طلبي مينمايند، معتقد بودند كه مسئله، ثبات است، كه آن هم حل شد! آقايان ويليام باكلي و جرج ويل هر دو بيان داشتند كه از ديد آنها بوش يك محافظه كار نيست.
بخش مهمي از عدم رضايت آنها ناشي از گسترش رياست جمهوري امپراتور مآبانه و بياعتنايي دولت بوش به محدوديتهاي تحميل شده از جانب قانون اساسي بر قوه مجريه است. انجمن كاتو معروفترين جريان فكري «آزاد سازي مطلق» گزارشي را منتشر ساخت به نام «قدرت فزاينده: پرونده قانون اساسي جرج دبليو بوش» كه در آن اين نگراني را به زبان آزادي طلبان مطلق مترقي مطرح ساخت. اين گزارش رشتهاي از تخلفات را افشا مينمايد: انكار آزاديهاي فردي، تخلف از قراردادهاي بينالمللي در مورد شكنجه، پايمال كردن حقوق برگزاري محاكمات در مقابل هيئت منصفه و ناديده انگاشتن محدوديتهاي قدرت رئيس جمهوري در زمينه جنگ. از نظر انجمن كاتو، كاخ سفيد معتقد است در زمان جنگ، همه چيز مجاز بوده و بر رياست جمهوري است كه تصميم بگيرد، چه زماني ما وارد جنگ شويم. يك چنين برداشتي كه ميبايست تمام بازيگران صحنه سياست را نگران سازد، به اين منجر ميشود كه يك رئيس جمهوري ميتواند به ميل خود جنگ راه اندازد و هيچ محدوديتي نميتواند مانع حكم وي در اعمال جنايات جنگي شود، اگر خوشايند وي نباشد. تابستان گذشته، اين مشكل محافظه كاران در صحنه سياسي پديدار گرديد.
كريستوفر شي يز، وكيل سرسخت طرفدار اشغال عراق، پس از آنكه شاهد شكست جوزف ليبرمن، سناتور ايالت كانك تيكات و از طرفداران جنگ عراق در دور مقدماتي انتخابات دمكراتها بود، جدول زمانبندي عقبنشيني نيروهاي آمريكايي را ارائه نمود. از جانب ديگر، سناتور جمهوريخواه و كانديداي رياست جمهوري، چاك هيگل معتقد است كه وقايع عراق، تكرار كامل ويتنام ميباشد. و سرنوشت كشور توسط ملت عراق، همانگونه كه در مورد ويتنام بود، تعيين خواهد شد. هيگل توصيه ميكند كه عقبنشيني نظامي در ابتداي سال آينده آغاز شود. در عين حال، ساير محافظه كاران، دولت را به عدم شدت عمل متهم مينمايند. براي آنها ايران با اتلاف وقت به دنبال دستيابي به قدرت هستهاي است، كره شمالي بدون هيچ عقوبتي به آزمايشهاي موشكي دست ميزند، و حزب الله در تمام خاورميانه پيشروي ميكند. رئيس سابق مجلس نمايندگان، نيوت گينگريچ كه ضمناً در نظر دارد در انتخابات رياست جمهوري نيز شركت كند، در مقابل سياست تنش زدايي موضع ميگيرد و ميگويد: ما اين توهم ديپلماتها و وكلا را كه نشانهاي از پيشرفت را در مذاكرات ميبينند، پذيرفتيم، در حالي كه كره شمالي و ايران سرگرم تهيه بمب و موشك ميباشند. مرحله بعدي براي كوندي (كاندوليزا رايس) اين خواهد بود كه با كيم جونگ ايل برقصد.
اين جمهوري خواهان زمينه را به گونهاي آماده ميسازند كه بتوانند شكست سياستهاي خود را بر گردن مخالفان و ياران نيمه راه بياندازند. افسانه خنجر خوردن از پشت در گذشته نيز، در دوران پس از جنگ ويتنام به خدمت تشديد نظامي گرايي محافظه كاران گرفته شده است. تا كجا اين مخالفتها پيش خواهد رفت؟ اگرچه فعالين آنتيوار (ضد جنگ) كه به نفع رد نظاميگرايي و آمپرياليسم آمريكا مبارزه ميكنند و بسياري در جناح چپ آن را ميپذيرند، اما ساير مخالفين دست راستي، نه براساس اصول اعتقاديشان بلكه فقط زماني عليه جنگ موضع گرفتند كه به خوبي پيش نميرفت، فروپاشي حمايت محافظه كاران از جنگ ميتواند نتايج مهم سياسياي به بار آورد. استراتژي انتخاباتي جمهوريخواهان در آخرين تحليل، اقتضا ميكند كه افراد بر خلاف منافع خود_ برنامههاي اقتصادي و اجتماعياي كه از آن برخوردارند_ رأي دهند.
اين حركت گمراه كننده، زماني مورد توجه واقع ميشود كه جناج راست موفق گردد، رأي دهندگان را متقاعد سازد كه تنها سياست سلطهگرايي است كه ميتواند امنيت مردم را در دنياي پر مخاطره امروز تضمين كند.
چگونه آنها ميتوانند مردم را بر اين باور نگاه دارند، وقتي كه خود ديگر به آن اعتقادي ندارند؟
نماينده سابق جمهوريخواه، جو اسكار بورو برنامه گفت و گوي معروفي بر روي ام. اس. ان. بي. سي. اجرا ميكند. اخيراً اعضاي گروه وي در اين برنامه در مورد اينكه سلامت فكري جورج دبليو بوش باعث چه لطماتي به اعتبار آمريكا در زمينه داخلي و خارجي شده است، بحث ميكردند. در همين زمان، بر روي صفحه تلويزيون نوشتة آيا بوش يك احمق است؟ ظاهر گرديد. وقتي در اين رابطه از او سئوال شد، وي توضيح داد كه بسياري از افراد، در رابطه با ظرفيت فكري! رئيس جمهور، خصوصاً در مورد عراق، از خود سئوال ميكنند. اين نماينده جمهوريخواه، در ابتدا از جنگ حمايت كرده و اكنون معتقد است كه زمان آن فرا رسيده است كه راهي براي خاتمه آن بيابيم.
نتيجه مبارزه با تروريسم
در پهلوي تفسيرها و تحليلهاي متعددي كه اين روزها درخصوص جنگطلبي آمريكا ارايه ميشود، يك واقعيت مهم مغفول مانده و آن، رشد اقتصادي بالاي ايالات متحده است كه سياستمداران كاخ سفيد را به سرك كشيدن و دخالت در ديگر كشورهاي دنيا و حتي قرباني كردن اتباع آمريكا وسوسه كرده است.
«كريستين ساينس مانيتور» در تحليلي با اشاره به مخارج آمريكا در جنگ جهاني دوم، جنگ كوريا، ويتنام و عراق، محاسبه كرده كه جنگ عراق در حالي بودجهاي معادل مجموع جنگ كوريا و ويتنام دربر داشته كه درصد توليد ناخالص ملي، كمتر از يكبيستوپنجم اين دو جنگ هزينه آن شده و اين تلويحا به معناي 25 برابر شدن توليد ناخالص ملي آمريكا در پنجاه سال اخير است. آمريكاييها براي تأمين هزينههاي جنگ جهاني دوم، قلكهاي بيشتري خريداري كرده و كمربندهاي خود را محكمتر بستند. براي جنگ كوريا ، «هري ترومن»، رئيسجمهور آمريكا، مالياتها را افزايش و هزينههاي غيرنظامي را كاهش داد.
در جريان جنگ ويتنام، آمريكا باز هم مالياتها را افزايش داد، اما باز هم با كمبود بودجه روبهرو بود، اما براي جنگ كنوني در عراق و افغانستان، آمريكا از كارت اعتباري خود استفاده كرد و از چينيها و ديگر خريداران خارجي وامهايش براي پرداخت هزينهها استفاده كرد. هماكنون كه بوش قصد افزايش نيروها را دارد، پرسشهاي زيادي درباره چگونگي تأمين هزينههاي آنها به وجود آمده است! آمريكا ماهانه حدود ده ميليارد دالر در عراق و افغانستان هزينه ميكند، به گونهاي كه تا پايان امسال، اين مبالغ به حدود ششصد ميليارد دالر خواهد رسيد كه برابر با مجموع هزينههاي جنگهاي ويتنام و كوريا است كه در آن زمان به خاطر تورم، تعديل شده بود. هرچند تأثير واقعي جنگ بر اقتصاد آمريكا متفاوت از گذشته بود، چراكه اقتصاد آمريكا هماكنون بسيار بزرگتر از گذشته است. در جريان جنگ جهاني دوم، برخي كارشناسان برآورد كردند كه آمريكا بيش از 30 درصد توليد ناخالص ملي (GDP) خود را صرف هزينههاي جنگ كرد.
جنگ كوريا در سال 1953، حدود 14 درصد GDP و جنگ ويتنام حدود 9 درصد GDP و جنگ كنوني كمتر از 1 درصد GDP سيزده تريليون دالري آمريكا در يك سال را از آن خود كرده است. «استن كالندر»، از تحليلگران مؤسسه ارتباطاتي كورويس در واشنگتن، ميگويد:
آمريكا ميتواند جنگ را در آينده هم حمايت كند، اما اين هزينهها از حوزههاي ديگري تأمين ميشود، چراكه آمريكا براي تأمين هزينههاي جنگ وام ميگيرد و بار بازپرداخت آن بر دوش نسلهاي آينده قرار ميگيرد و اين جنگ، يكي از پرهزينهترين جنگهاي تاريخ آمريكا خواهد بود. برخلاف جنگهاي بزرگ پيشين، آمريكا مالياتها را كاهش و در برابر، هزينههاي نظامي را افزايش داده است. «ريچارد كوگان» از مقامات مركز اولويتهاي بودجه و سياست يك مؤسسه در واشنگتن ميگويد:
«عادلانه است اگر بگوييم كه همه هزينههاي جنگ از راه قرض تأمين شده است، ولي در نهايت، اين ديون بايد بازپرداخت شود». كنگره آمريكا اميدوار است، توجيهات مالي جنگ را پيش از ارايه بودجه پيشنهادي رئيسجمهور براي سال 2008 در 5 فوريه به شدت به چالش بكشد. دمكراتها ميخواهند پرسشهاي بسياري را در مورد هزينههاي آتي جنگ و نحوه تأمين آنها بپرسند. برآورد كمبود بودجه در سالهاي اخير بسيار مشكلتر شد،ه چراكه كاخ سفيد بيشتر هزينههاي جنگ را با لايحههاي اضطراري به تصويب رسانده كه جزو بودجه فدرال به شمار نميرود و به احتمال زياد نيز محور اصلي مبارزات كنگره عليه جنگ خواهد بود.
كنگره برآورد كرده كه تاكنون حدود 471 ميليارد دالر صرف جنگ عليه ترور شده است. يكي از نمايندگان بر اين باور است كه اين ميزان، 507 ميليارد دالر بوده و تا پايان امسال، برابر با هزينههاي جنگ كوريا (691 ميليارد دالر) و يا ويتنام (650 ميليارد دالر) خواهد شد.اما برخي كارشناسان هزينه را بسيار بيشتر از برآوردهاي كنگره حساب ميكنند. براي مثال؛ كارشناساني به نامهاي «بيلمز»، استاد دانشگاه هاروارد، «اشتيگ ليتز»، استاد دانشگاه كلمبيا هزينههاي جنگ را دو تريليون دالر محاسبه كردند.
بيلمر در گفتوگويي تلفوني اضافه كرد: كنگره تنها بر هزينههاي كنوني متمركز است نه آينده. براي مثال؛ حدود 42 هزار عراده موتردر عراق در حال كارند كه هزينه كاربري از آنها و هزينه بزرگتر، جايگزيني آنهاست. اين در حالي است كه هزينه مراقبت از مجروحان جنگ در آينده كه با تحقيقات گسترده بيلمز مشخص شده، بسيار بيشتر از ميزان برآورد شده پيشين است. هزينههاي مبارزه با تروريسم از ابتدا تا امسال از مرز 660 ميليارد دالر گذشت و هزينههاي جنگ ويتنام را پشت سر گذاشت .
به گزارش اشپيگل آنلاين، طبق آمار رسمي، مبارزه با تروريسم تاكنون براي آمريكا 660 ميليارد دالر خرج در برداشته است با اين حال برخي از اقتصادانان عقيده دارند هزينههاي واقعي اين جنگها حداقل پنج برابر آمار اعلام شده است . جنگ ويتنام بين سالهاي 1965 تا 1975 تقريبا 662 ميليارد دالر هزينه داشت. اين آماري است كه از سوي كارشناسان كنگره آمريكا اعلام شده است. با اين حساب هزينهي آنچه مبارزه با تروريسم خوانده ميشود و از سال 2001 با حمله آمريكا به افغانستان آغاز شد و تاكنون ادامه دارد، امسال از اين مرز نيز خواهد گذشت . استيون كسياك، رييس مطالعات بودجه در مركز استراتژيك و ارزيابي بودجه واشنگتن به روزنامهي لاس آنجلس تايمز گفت: آمريكا از يازده سپتامبر 2001 تا پايان سال مالي 2006 حدود 400 ميليارد دالر خرج مبارزه با تروريسم كرده است .
اين هزينهها صرف جنگ افغانستان و لشكركشي به عراق در مارس 2003 و هم چنين ديگر برنامههاي جهاني بوش در راستاي مقابله با تروريسم شده است . اين در حالي است كه براي سال مالي 2007 كنگره آمريكا 70 ميليارد دالر بودجه براي اين منظور تصويب كرده كه اين ميزان بنا به خواست بوش به 100 ميليارد دالر افزايش خواهد يافت . در هر حال تا پايان سال جاري آمريكاييها 670 ميليارد دالر براي برنامه مبارزه با تروريسم پرداخت خواهند كرد، مبلغي كه از تمام هزينههاي جنگ 10 ساله ويتنام بيشتر ميشود . اين ارقام نشان ميدهد كه بيش از همه هزينه جنگ در عراق چقدر سنگين است.
در جنگ جهاني دوم كه بزرگترين نبرد مسلحانه در تاريخ بشريت بود آمريكاييها بيش از 600 ميليارد دالر ( به پول امروز ) هزينه كردند. در اواسط سال 1943 نيروهاي آمريكايي آلمانيها را از شمال آفريقا بيرون راندند، بخش اعظم نيروهاي دريايي جاپان را نابود كرده و حملهي زميني بزرگي را در اروپا آغاز كردند كه سرانجام به پايان يافتن جنگ منجر شد .
روزنامهي لاس آنجلس تايمز نيز عنوان داشت، جنگ عراق اگر چه از خيلي جهات اصلا قابل مقايسه با جنگ جهاني دوم نيست اما به همان ميزان براي آمريكا گران تمام شده است. دولتمردان واشنگتن كه تاكنون از اعلام نارضايتي خود براي حفظ وحدت خودداري ميكردند با انتشار اين آمار از دولت بوش شديدتر انتقاد ميكنند. براي نمونه زئو لفگرن، نمايندهي جمهوري خواه كنگره آمريكا در گفتگو با لس آنجلس تايمز گفته است: وقتي ميبينيم هزينهاي كه ما براي يك ماه جنگ عراق ميپردازيم براي دو برابر كردن توليدات علمي و يافتن جايگزيني براي نفت كافي است، آن موقع اهميت موضوع روشن ميشود . جود گرت، جمهوري خواه طرفدار بوش نيز طي اظهاراتي از عملكرد او انتقاد كرده و گفته است دولت بدون حساب پول خرج ميكند . در همين حال اعتراضات فراواني نيز در مورد تصويب بودجه براي هزينههايي كه بوش قصد دارد با نام هزينههاي اضطراري جنگ عراق از كنگره بگيرد وجود دارد.
همچنان یک نهاد ضد جنگ در انگلیس با انتقاد از سیاست جدید "جورج
بوش" رییس جمهوری آمریکا برای اعزام بیش از
۲۰هزار
نیروی جدید به عراق اعلام کرد، این اقدام عراق به ویتنامی جدید
تبدیل میکند.
گروه "ائتلاف جنگ را متوقف کنید" در بیانیهای تصریح کرد: پیامدهای
این سیاست میتواند مخربتر از آنچه باشد که تاکنون در عراق تجربه
شده است.
در
این بیانیه آمده است: آمریکا در سال
۱۹۶۸آشکارا
در ویتنام شکست خورده بود اما تصمیم دولت این کشور برای ادامه جنگ
برای شش سال دیگر موجب کشته شدن دو میلیون نفر پیش از خروج آمریکا
از ویتنام شد. ائتلاف جنگ را متوقف کنید اضافه کرد:
سیاست بوش برای استفاده از نیروی مخرب نظامی با هدف آرام کردن شرایط در شهرهای عراق هیچگاه موثر واقع نشده زیرا آمریکا پیشتر نیز چنین سیاستی را در شهرهای فلوجه و رمادی و بسیاری نقاط دیگر اجرا کرده بدون آنکه به نتیجهای دست یافته باشد. "چنین سیاستی تنها موجب ویرانی مناطق هدف حمله، کشتار بسیاری از شهروندان غیرنظامی، تخریب تاسیسات زیربنایی و آواره شدن افراد بیشماری از خانههای خود میشود." در ادامه بیانیه تاکید شده است: سیاست دولت آمریکا این بار میتواند بسیار مخربتر از آنچه باشد که در گذشته در عراق تجربه شده زیرا این سیاست با هدف تخریب مقاومت در برابر اشغال نظامی در شهرهایی مانند صدر است که به منطقهای ممنوعه برای ورود سربازان آمریکایی تبدیل شده است.
ائتلاف جنگ را متوقف کنید همچنین با اشاره به تهدیدهای آشکار آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه به ویژه در قبال ایران و سوریه، چنین تهدیدهایی را موجب افزایش تهدید شعلهور شدن آتش جنگی جدید در خاورمیانه با پیامدهایی بسیار وخیم توصیف کرده است. این ارگان ضد جنگ همچنین سیاست جدید بوش را تلاشی برای پنهان کردن شکست ارتش آمریکا در عراق دانست و تصریح کرد:
به همین دلیل وظیفه مخالفان جنگ خصوصا در آمریکا و انگلیس اکنون بسیار حیاتیتر از هر زمان دیگری است و جنبش جهانی ضد جنگ باید از تمام امکانات خود برای تکرار فاجعهای مانند ویتنام استفاده کند. ائتلاف جنگ را متوقف کنید در پایان بیانیه خود همچنین از صلحطلبان در انگلیس و آمریکاخواست با برپائی تظاهرات گسترده در واشنگتن و لندن در روزهای ۲۴و ۲۷ژانویه مخالفت خود را با سیاستهای جنگ افروزانه دولت آمریکا اعلام کنند.
همچنان هفتهنامه "میدل ایست اکونومیک دایجست" (مید) چاپ لندن تصمیم هفته گذشته رییس جمهوری آمریکا برای افزایش تعداد نظامیان این کشور در عراق را به "قماری خطرناک" تشبیه کرد.
در سرمقاله این نشریه ویژه تحولات خاورمیانه با آمده است: سیاست جدید "جورج بوش" برای اعزام نیروهای بیشتر به عراق و موضع وی در اینکه رهبران عربی با وی یا علیه وی هستند، در واقع ادامه سیاستهای شکست خورده بوش در گذشته است. "بوش با اعلام این تصمیم نشان داد سیاست هایش بیش از آنکه بر اساس واقعیات موجود اتخاذ شده باشند بر ایدئولوژی سیاه و سفید دیدن جنگ با تروریسم استوار است. مید افزود: این سیاست موجب انزوای بیشتر افرادی میشود که ممکن است در صورت اتخاذ سیاستی معتدل توسط آمریکا به حمایت از اهداف این کشور بپردازند.
جديدآ سخنگوي پنتاگون اعلام كرد: هزينههاي جنگ در عراق براي آمريكا به حدود ٤/٨ ميليارد دالر در هر ماه در سال جديد خواهد رسيد . همچنين هزينه جايگزيني مهمات و تسليحات از دست رفته، مستهلك و خراب شده نيز افزايش يافته است . اين در حالي است كه پنتاگون سال گذشته هزينه جنگ عراق را هشت ميليارد دالر در هر ماه برآورد كرده بود كه طي سالهاي اول جنگ در اين كشور هزينه اين جنگ ٤/٤ ميليارد دالر در هر ماه بود. گوردون انگلند، معاون وزير دفاع آمريكا، در كميسيون بودجه مجلس نمايندگان اين كشور گفت كه طي چهار سال جنگ در عراق هزينههاي جنگ براي پنتاگون افزايش يافته است چون پنتاگون بايد تجهيزات بزرگ ارتش آمريكا مانند هليكوپتر، هواپيما و کشتيهاي نظامي كه مستهلك و يا مفقود شدهاند را جايگزين كند . انگلند خطاب به اين كميته گفت: كارهاي عقب افتادهي زيادي داريم كه در حال افزايش هستند . همچنين براساس اعلام سخنگويان پنتاگون، وزارت دفاع آمريكا حدود ٧/٩ ميليارد دالر هر ماه براي جنگ عليه ترويستها در افغانستان هزينه خواهد كرد . اوايل ماه آينده دولت بوش قرار است از كنگرهي آمريكا ١٠٠ ميليارد دالر اضطراري ديگر براي هزينههاي جنگ اين كشور درخواست كند.
اين درحالي است كه كنگره پيشتر ٧٠ ميليون دالر را تصويب كرده بود . از سوي ديگر، جان اسپرات يك دموكرات از كاروليناي جنوبي و رييس كميتهي بودجهي مجلس نمايندگان آمريكا، تصريح كرد كه وي اميدوار است كنگره بتواند از تصويب لايحهي قوانين بودجه اضطراري براي جنگ جلوگيري كند . وي افزود: ما علاقه داريم درك بهتري از هزينههاي جنگ در عراق و جنگ عليه تروريسم داشته باشيم . براساس اعلام دفتر بودجهي كنگرهي آمريكا، از سال ٢٠٠١ كنگره ٥٠٣ ميليارد دالر براي جنگ در عراق و افغانستان عليه تروريسم به وزارت دفاع آمريكا اختصاص داده است.
٣٤٤ ميليارد دالر آن صرف هزينههاي امنيتي، ديپلماتيك و ارتش اين كشور در عراق شده است . اكثر اين بودجهها براساس طرحهاي اضطراري از كنگره درخواست شده است . انگلند اظهار داشت: حتي با پايان جنگ عراق (كه وي مشخص نكرد چه وقت پايان مييابد) دو سال براي بازسازي ارتش آمريكا بايد هزينه به وزارت دفاع آمريكا اختصاص يابد . دموكراتها و جمهوريخواهان در كميتهي بودجه مجلس نمايندگان آمريكا دربارهي اين موضوع كه آيا پنتاگون اين هزينهها را ممكن است صرف پروژههاي سنگين و غير ضروري كرده باشد يا خير انگلند را مورد بازخواست قرار دادهاند. انگلند درباره جزييات درخواست قريبالوقوع اضطراري براي هزينه جنگ اظهار نظر نكرد، اما وي گفت: وقتي تجهيزات در عراق مفقود ميشود نبايد آن را با تجهزات مستهلك و كهنه جايگزين كرد. بايد تجهيزات جديدي به عراق فرستاده شود.
افزايش خصومت و تروريزم
براساس گزارشى كه توسط وزارت خارجه آمريكا تهيه شده تعداد حملات
تروريستى در سال
۲۰۰۵
نسبت به سال قبل از آن چهار برابر شده و به حدود ۱۱ هزار مورد
رسيده است كه ۳۰
درصد از آن در عراق صورت گرفته است. به گزارش واشنگتن پست به نقل
از اين گزارش با
وجود اينكه نيمى از اين حملات تلفات جانى در بر نداشته، ۱۴۶۰۰
غيرنظامى را كشته است
كه ۵۶ نفر از آنها آمريكايى بوده اند. اين آمار و ارقام كه توسط
«مركز ملى مقابله
با تروريسم» آمريكا
(NCTC)
تهيه شده، در گزارش سالانه وزارت خارجه اين كشور درباره
تروريسم به كار گرفته شده است. در اين گزارش آمده است دست كم ۱۰ تا
۱۵ هزار نفر از
۴۰
هزار كشته و مجروح تروريسم در سراسر جهان را مسلمانان تشكيل
مى دهند كه عراق در
اين ميان بيشترين سهم را دارا است. حدود ۳۵۰۰ حمله در سال گذشته در
عراق روى داده و
حدود ۸۳۰۰ تن در اين كشور كشته شده اند
.
در گزارش تصريح شده عراق مأمنى براى
تروريست ها نيست، اما گروه هاى افراطى سعى دارند اين كشور را به
پناهگاهى براى
تروريست ها تبديل كنند.
آمريكا و متحدانش چندين حمله و آدم ربايى گروه هايى نظير
القاعده را در عراق به رهبرى «ابومصعب الزرقاوى»، خنثى كرده اند،
اما درگيرى ها و
حملات در اين كشور بيش از اينها است. براساس اين گزارش «اسامه
بن لادن» رهبر شبكه
القاعده و ديگر رهبران اين شبكه در سراسر جهان پراكنده شده و در
حال فرار هستند.
افغانستان براى درازمدت نمى تواند مأمنى براى القاعده محسوب شود و
علاوه بر آن
روابط القاعده و طالبان بسيار ضعيف تر شده و پشتيبانى لجستيكى و
تامين مالى اين
گروه نيز مختل شده است. القاعده در حال حاضر مانند چهار سال قبل يك
سازمان نيست.
اما در هر حال در گزارش تاكيد شده كه آمريكا در مرحله اول اين جنگ
طولانى است و
توانايى اثبات شده دشمن براى واكنش به شيوه هاى جنگى مورد استفاده
عليه آن، غيرقابل
ترديد است
.
در اين گزارش پيش بينى شده مقابله با يا جلوگيرى از فعاليت نسل
جديدى
از افراطيون كه برخى از آنها از طريق اينترنت آموزش مى بينند و از
كانون هايى
سردرمى آورند كه احتمالاً بسيار محلى و بدون برنامه ريزى هستند كه
از طريق تكنولوژى
قدرت گرفته اند، بسيار سخت است.
مقامات رسمى مسئول در تهيه اين گزارش اعلام
كردند دولت آمريكا سال گذشته سيستم شمارش حملات جهانى را تغيير داد
و بيشتر توانش
را به يافتن گزارش خشونت ها عليه غيرنظاميان اختصاص داد.
اين آمار نشان مى دهد
از زمان حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ تاكنون تروريسم در سطح جهان رشد
فزاينده اى
داشته است. در سال ۲۰۰۴ حدود ۳۲۰۰ حمله تروريستى در سراسر جهان ثبت
شده كه در نتيجه
آن بيش از ۲۸ هزار نفر كشته، مجروح يا ربوده شده اند.
در گزارش جديد آمده است:
«مكان هاى امن براى كسانى كه اقدامات تروريستى را طراحى مى كنند،
بيشتر در مرزهاى
بين المللى و كشورهاى آسيب پذير جاى دارند. مرز افغانستان، مرز
مشترك سه كشور
آرژانتين، پاراگوئه و برزيل، درياى سولاوسى در آسياى جنوب شرقى و
سومالى از آن جمله
هستند»
در عراق كه در اين گزارش به عنوان مركز كليدى جنگ جهانى عليه ترور از آن نام برده شده، سيستمى از شبكه هاى مخفى حامى تروريست هاى خارجى كه از خاورميانه، اروپا، شمال آفريقا، جنوب و آسياى مركزى و قفقاز حمايت مى شوند، وجود دارد. در گزارش ادعا شده كه شش كشور كوبا، ايران، ليبى، كورياي شمالى، سودان و سوريه حاميان دولتى ترور هستند، اگرچه ليبى و سودان با انجام اقدامات قابل توجه در جنگ با ترور از اين جمع مستثنى شده اند. همچنين در گزارش وزارت خارجه آمريكا با اذعان به همكارى سوريه در اين زمينه آمده است دمشق تلاش دارد تا از عبور تروريست ها به عراق جلوگيرى كند و امنيت را در مرزهايش گسترش دهد .در گزارش ادعا شده مقامات ليبى در تلاش براى ترور ملك عبدالله بن عبدالعزيز، وليعهد وقت عربستان در سال ۲۰۰۳ ايفاى نقش كرده و آمريكا به ارزيابى تضمين هاى ليبى براى توقف استفاده از خشونت براى اهداف سياسى ادامه مى دهد.
درباره ليبى نيز گفته شده كه اين كشور از سال گذشته همكارى با انگليس در سركوب تروريسم را از طريق گروه مبارز اسلامى ليبى و استرداد مظنون بمب گذارى قاهره به مصر آغاز كرده است. براساس اين گزارش برخى گروه ها در سرزمين هاى اشغالى و اراضى تحت حاكميت فلسطين از جمله حماس از تاكتيك هاى مختلف از جمله عمليات انتحارى استفاده مى كنند. تعداد قربانيان در سرزمين هاى اشغالى در سال ۲۰۰۵ كمتر از ۵۰ تن بود كه اين رقم در سال ۲۰۰۴ ، ۱۰۰ تن بود . در پي انتشار آمار قربانيان غيرنظامي در جريان درگيريهاي سال گذشته ميلادي در عراق، واشنگتن و لندن در واكنشي شتابزده ، بدون اشاره به نقش نظاميانش در كشتار غيرنظاميان، مدعي شدند "تروريستها" عامل اين كشتار هستند. سازمان ملل اعلام كرد : در جريان درگيريها وناآراميهاي سال گذشته در عراق، نزديك به ۳۵هزار غيرنظامي جان باختند و بيش از ۳۶هزار نفر ديگر هم مجروح شدند. طبق اين آمار در سال گذشته بطور متوسط روزانه حدود ۲۰۰غيرنظامي عراقي در سايه آتشي كه توسط كاخ سفيد و متحدان غربي آن از حمل سال ۸۲در اين كشور برافروختهاند، جان باخته و يا مجروح شدهاند. " توني اسنو" سخنگوي كاخ سفيد در واكنش به اين آمار گفت : صد در صد واضح است كه آمار قربانيان غيرنظامي عراق بسيار بالا است و چنين آماري حاكي از اقدامات تعمدي تروريستهايي است كه نه تنها سعي دارند با كشتن غيرنظاميان، آمريكا را مجبور به ترك عراق كنند بلكه ميكوشند تا از از اين طريق آمريكا را در عراق زمينگير كنند.
توني بلرنخست وزير انگليس نيز در سخناني با ابراز تاسف از جان باختن تعداد زيادي از افراد غيرنظامي در جريان درگيريهاي عراق، مدعي شد اين افراد به دست افراط گرايان قرباني شدهاند و نيروهاي آمريكايي و انگليسي در كشتن غيرنظاميان دست ندارند. اگرچه واشنگتن و لندن دخالت مستقيم در كشتار غيرنظاميان عراق را انكار ميكنند، اما برخي معتقدند اصرار آمريكا بر ادامه حضور خود و متحدانش در عراق مهمترين عامل كشتار غيرنظاميان در اين كشور است. اين در حالي است كه چندي پيش گروه مطالعاتي "بيكر- هميلتون" به آمريكا توصيه كرد نيروهاي خود را از عراق خارج كند اما واشنگتن همچنان بر ادامه حضورنظامي در عراق اصرار دارد.
سازمان تروريستي القاعده و باقيمانده اعضاي حزب بعث هم مدعياند دست زدن بهحملات انتحاري و بمبگذاري در عراق، تنها به دليل حضور نظاميان خارجي انجام ميشود. كارشناسان سياسي و ناظرين امور منطقه اعتقاد دارند آمريكا كه حدود چهار سال پيش با ادعاي مبارزه با تروريسم و نابودي سلاحهاي كشتارجمعي و با وجود مخالفت گسترده افكار عمومي جهان ، عراق را اشغال كرد نه تنها موفق به عملي كردن وعدههاي خود نشده است كه نقش به سزايي در دامن زدن به خشونتها و اقدامات تروريستي در جهان داشته است. در همين حال نبايد فراموش كرد دامن زدن به برخي اختلافات قومي و قبيلهاي مردم عراق از جمله سياستهايي است كه آمريكا به عنوان يك طرح با هدف بقاي بيشتر در اين كشور دنبال ميكند. تحليلگران امور سياسي اعتقاد دارند با بررسي روند سياسي عراق از زمان لشکرکشي خارجي تاكنون به راحتي ميتوان نتيجه گرفت كه حضورنظامي خارجي و تروريسم دو عاملي است كه طي چند سال گذشته دهها هزار عراقي را قرباني كرده است.
اشپیگل درشماره- 12 ژانویه 2007 خويش مينويسد:
نام همسر جرج بوش «لاورا» است و سگ او «بارنی» نامیده میشود. رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، این بالاترین مقام حزب جمهوریخواه در کاخ سفید، در ارتباط با مسئله عراق سخنان خود را اینگونه آغاز کرد. «من عقبنشینی نخواهم کرد حتی اگر لاورا و بارنی تنها کسانی باشند که هنوز از من حمایت میکنند». اگر چه جمله از دقت کافی برخوردار نیست، اما آیا گروهی که همچنان در کنار او ایستادهاند خیلی بزرگتر از این هستند، قطعاً دیگر نه. هموطنانش به او پشت کردهاند ، آنها از شنیدن مداوم شعارهای تکراری بیزار شدهاند. این تراژدی، در ابتدا با توجیهاتی بسیار برای لشگرکشی آغاز شد - سلاح های کشتار جمعی، حمایت از ترور، دمکراتیزه کردن - که همگی با روشن شدن واقعیت، اوهام بودنشان نشان داده شد.
این امر به همهی آن اخبار بهظاهر خوبی که قرار بود ورق را برگرداند، پایان داد. اخباری چون صدام حسین سقوط کرد، فرزندانش کشته شدند، مأموریت به انجام رسید، صدام دستگیر شد، اولین انتخابات آزاد. اما درپایان همه چیز بدتر از اولش شد حتی کلهشقترین خوشبینها نیز امیدوار نیستند که اوضاع کنونی تحت تأثیر هیچ پلانی نو و پرطمطراق تغییر کند. بجای آن محتملتر بروز یک جنگ داخلی است ، که در آن ایران، عربستان سعودی، سوریه، اردن و ترکیه دخالت داشته باشند. در بدترین حالت، از عراق یک افغانستان طالبانی البته آنهم در ابعادی بزرگ ، تحت کنترول اسلامگرایان، برون خواهد آمد، با این تفاوت که برخلاف طالبان، نفت بسیاری در اختیار خواهند داشت. مدتهاست که دیگر برای امریکائیها استقرار یک دمکراسی باثبات که بتواند از بغداد در دنیای اعراب شعلهافشانی کند، مطرح نیست، بلکه مسئله کاهش خسارت است.
حداقل این چیزی است که بوش فهمیده است. سخنرانی او که در بهترین ساعت پخش می شد ترکیبی از امیدواری سادهلوحانه و سخنوری بود. او از اشتباهاتی گفت که صورت پذیرفت و او مسئولیت آنها را به عهده گرفت. تن صدایش دفاعی بود، با حاشیهپردازی ، نامطمئن و مبهم. هیچکس او را اینگونه نمیشناخت ، او که در نتیجه رأی دادگاهی که بسختی صادر شد آنهم پس از انتخاباتی دشوار، رئیس جمهور گردید، مانند یک سلطان حکومت کرد با دو جنگ و کاهشهای مالیاتی بسیار موثر. کسیکه از توافق متنفر است و همیشه محق بودن را دوست دارد، او که هیچگاه شرمنده نمیشد و تقاضای پوزش نمیکرد. ظاهرأ این مرد پی برده است که جنگ عراق تا پایان ریاست جمهوریاش او را رها نخواهد کرد.
فقط یک راه برایش مانده است آنهم آمادهسازی زمینه خروج نیروها از عراق، تا بعدها مورد شماتت قرار نگیرد که گویا تمام اقدامات لازم را انجام نداده است. از همین رو تعداد سربازان را افزایش میدهد و همراه با آن دولت عراق تهدید میشود که میباید خود مسئولیت امنیت کشور را به عهده بگیرد. به عهده گرفتن تمام مسئولیت، این قول بوش بود. و این در واقع مهمترین جملهاش بود. او نه استراتژی پنتاگون را مقصر میداند و نه میتواند دمکراتهای در حال پیشروی را گناهکار قلمداد کند و یا حتی رهبران بی استعداد عراق را. پس از آغاز جنگ قطعاً خطاهائی صورت گرفته است اما خطای اصلی خود جنگ بود. آیا افزودن نیرو تأثیری خواهد داشت؟ هیچکس نمیداند ، خود بوش نیز. اما چیزی را که همه میدانند، حتی لاورا و بارنی این است که این درام ارثیه بجا مانده از اوست. او باید فقط مسئولیت آنرا بپذیرد. او به تنهائی باید خود را سرزنش کند که منحوسترین جنگ را در تاریخ امریکا سازمان داده است.
نامه مایکل مور به بوش
متن کامل نامه مايکل مور، کارگردان برنده جايزه اسکار، خطاب به
رييس جمهوری ايالات متحده که پس از سخنرانی راديويی بوش و تشريح
استراتژی جديد آمريکا نگاشته شده است، بدين شرح است:
رئيسجمهور عزيز، متشكرم كه مردم را مورد خطاب قرار داديد. دانستن
اين كه شما بهرغم رفتار ما در انتخابات نوامبر، هنوز هم ميخواهيد
با ما صحبت كنيد بسيار خوشايند است. مى توانم با شما رو راست باشم؟
فرستادن 20 هزار سرباز ديگر به عراق نميتواند كار ساز باشد. اين
كار فقط تعداد سربازان ما را در آنجا به سطحى كه سال گذشته بود
ميرساند و سال گذشته هم ما داشتيم جنگ را ميباختيم.
ما پيش از اين، بيش از يك ميليون سرباز به آنجا فرستاده ايم كه هر
كدام از سال 2003 مدتى را در آنجا بودهاند. چند هزار سرباز ديگر
اصلاً كافى نيست تا آن سلاح هاى كشتار جمعى را بيابند، نه منظورم
اين است كه ... تا كسانى را كه مسوول كشتار 11 سپتامبر بوده اند به
عدالت بسپارند! نه اين را هم نديده بگيريد... اين يكى درست است...
تا دموكراسى را به خاورميانه بياورند! بله اين درست شد.
بايد شجاعت بيشترى نشان بدهى. بايد اين جنگ را ببرى! ناراحت نباش.
تو صدام را به دار آويختى. چقدر از تماشاى ويديوى آن خوشم آمد،
درست مثل فيلمهاى غرب وحشى بود! سياه پوشيده بود! اعدامكنندگان
به همان اندازه اعدام شونده شرور و شيطان صفت بودند! كه اين البته
قانون لينچ كردن اراذل و اوباش است. بايد اقرار كنم كه از مخمصهاى
كه به آن دچار شدهاى خيلى متأسفم.
اين كه تو در دنيا شرمنده باشى براى هيچكدام از ما آمريكايى ها
فايدهاى ندارد. به من گوش كن، تو بايد ميليونها سرباز به عراق
بفرستي، نه هزاران نفر! تنها راه براى گوشمالى دادن آنها همين است.
با فرستادن ميليونها آمريكايى به عراق مى توانى سيلى از ما در
عراق راه بيندازى! من ميدانم كه در حال حاضر سرباز آماده جنگ
موجود ندارى. بنا بر اين بايد جاى ديگرى به دنبال سرباز بگردى.
تنها راه براى اين كه ملت 27 ميليونى عراق را شكست بدهى اين است كه
دست كم 28 ميليون نفر به آنجا بفرستى!
اين
هم چگونگى اين كار: 27 ميليون آمريكايى به عراق ميروند و هركدام
يك نفر را ميكشند! با اين كار به سرعت مساله شورشيان حل مى شود.
يك ميليون نفر ديگر ما آنجا خواهند ماند تا كشور را دوباره بسازند.
خيلى ساده است! ميدانم خواهى گفت من از كجا 28 ميليون آمريكايى
بياورم كه به عراق بروند؟ چند پيشنهاد دارم:
1-
بيش از 62 ميليون آمريكايى در آخرين انتخابات به تو راى دادند (
انتخاباتى كه 5/1 سال پيش انجام شد، وقتى كه ما 5/1 سال بود كه
وارد جنگ عراق شده بوديم و همان وقت هم مى دانستيم كه مى بازيم.)
من مطمئنم كه دست كم يك سوم آنها علاقهمندند كه جان خود را بر سر
راى خود بگذارند و داوطلبانه نام نويسى خواهند كرد. و چون ما از
جهت سياسى با همديگر توافق نداريم، فكر نميكنم آنها معتقد باشند
كه اشخاص ديگرى مثل ما بروند و به جاى آنها بجنگد.
2-
گرد هماييهايى را با موضوع <
كشتن يك عراقى
> در سراسر آمريكا بر پا كنيد. حدس مى زنم 5 ميليون هم از اين طريق
نام نويسى خواهند كرد.
3-
همه افراد رسانه هاى مهم آمريكا را هم بفرست. هرچه باشد آنها همه
با تو براى ورود ما به اين جنگ همد
ستى كردند. اگر اين كار هم 28 ميليون را تأمين نكرد، همه بينندگان
فاكس نيوز ( كانالى فاشيستى و بسيار راست گرا و طرفدار نو محافظه
كاران) را فرا بخوان. بوش كوتاه نيا! حالا وقت آن نيست كه از فشار
ها كم كنى. مبادا نيروهاى خسته را دوباره به آنجا بفرستى. مردم را
پشت سر خود راه بينداز و مانند يك فرمانده كل قواى واقعى آنها را
رهبرى كن. هيچ محافظه كارى را فراموش نکن. با سرعت كامل به پيش!
باز هم نامه مى نويسم. پيروز باشى.
مايکل مور
استفاده ازمنابع خبري وتحليلي .