تاريخ سخن ميگويد : چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟
تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)
)قسمت د هم)
افغانستان بازهم زخمي وخون آلوده
د ل پا كم به يا د ت لا له گون است
بيا بنگرسرا پا غرق خون است
به گوشم مادرميهن چنين گفت:
وطن گم کرده اي حقت جنون است.
حکومت طالبان که از تاسیس درکابل الی سقوط آن در ماه اکتوبر1 00 2 پنج سال را دربرگرفت یکی ازسیاه ترین وبد نام ترین دوره های تاریخ شمرده میشود . نسل کشی ، و زیرپا نمودن حقوق زنان ، بستن دروازه های مکاتب ، خصومت با علم ، فرهنگ ، هنر وهر آنچه با تمدن وا نسانيت ارتباط داشت دربرنامه کار ي آنان قرارداشت . هدف نهایی طراحان پروژه طالبان راخلع فرهنگی وازبین بردن د ست آوردهای معنوی کشورما تشکیل میداد . انفجار در سفارتخانه های امریکا درکینیا وتانزانیا درسال 8 9 9 1 وبخصوص حادثه تروریستی 11 سپتامبر1 0 0 2 درایالات متحده امریکا که طراحی آن توسط بخش عربی طالبان صورت گرفت ، جهان را متوجه وخامت اوضاع وحکومت طالبان نمود وسرانجام کشورهاي غربي را مصمم ساخت تا این د ستگاه تروریستی را ازمیان بردارد.
بااندوه فراوان ايالات متحده آمريکا باازبين بردن طالبان يکبارديگربد نام ترين چهره هاي جنگ وتفنگ را با اسلحه جديد وبا ميليون ها دالروارد زند گي مردم مظلوم وبي دفاع افغانستان نمود . گويي اين مردم ستم ديده بايد هميشه باکشتن ، بستن ، بردن ونابود شدن زند گي نمايند . بارفتن طالبان فقط چهره عوض شد . برنامه کارروزانه ، سياست هاي محلي ، انديشه بنيا د گرايي ، جنگ وتفنگ ، بردن و کشتن ، قنداق کاري ، به زندان انداختن هما ن بود که درزمان طالبان جريان داشت ، ولي با دوتفاوت : يکي اينکه اين زنداني ساختن وبردن وتسليم دادن بي گناهان به خارجيان ود رزندان هاي بيگانه ها صورت گرفت ودوم تغيرد ستاربه پکول بود . آمريکايان با سياست هاي دود منشانه خويش بازهم همان پکول پوشان فراري که شهررا به ويرانه وکابل را به غمخانه تبد يل نموده بودند بلاي جان مردم گردانيد . جاه طلبي رهبرا ن وفرماند هان نيروهاي به اصطلاح جهادي تنها اهرم مصيبت باربود که استعمارمي توا نست درين راه ا زآن بهره برداري نمايد .
خيانت وخودخواهي اين جنگ سالا را ن کشور را بصورت سرزمين ملک الطوايفي درآورده و د رهرگوشه فرمانده ؛ گروه ؛ سرد سته وگرد نکشي براي خو يش پوسته وپا تک وزندان وکشتا رگاه سا خته ازاين طريق قدرت وحاکميت خودرا به نمايش گذاشتند. برخى مى گويند كه كرزى در کمترازپنج سال حكومت د يگر فرصت چندانى براى جلب اعتماد عمومى ندارد. به همين دليل اكنون شهروندان منتظرند كه ببينند عاقبت دولت با اينهمه تفنگ داران که دروزارتخانه هاي دفاع ، داخله ورياست عمومي امنيت ملي به کجا کشانده خواهد شد . کرزي به اين ممکن دل بسته باشد که باموجود يت نيروهاي بين المللي اينهمه تفنگداران که درادارات فوق الذ کرسنگرگرفته اند نميتوانند عملي را انجام بدهند ، ولي دلسردي مردم ازدولت ، ازارواذيت دوامدار، بگيربزن وببرمردم بي دفاع ومعرفي افراد بي گناه بنام طالب والقاعده به نيروهاي حافظ صلح ، دزدي ، چپاول ورشوت ستاني درادارات دولتي ، حاکميت هاي متعدد شهري ومحلي ، و... تاچه مدتي دوام ميابد .
کمتر روزي است که در ؛ رسانه های داخلی و خارجی، از حملات انتحاري، انفجارات و يا حملات راکتي، به يکي از نقاط کشور، خبر ندهد. در حاليکه انتظار مي رفت با تشکيل پارلمان و تنفيذ هرچه بهتر قانون؛ دولت ، به بخشي از چالش هاي موجود در مقابل خود، فايق آيد؛ اما ديده مي شود که تشديد نا امني ها، باعث ايجاد چالش عمده اي در مقابل دولت، شده است. کابل پايتخت کشور که در آن نيروهاي پرشمار داخلي و خارجي تامين کننده امنيت، وجود دارند نيز از گزند نا امني ها، مصئون نمانده و بطور پراکنده اما هشدار دهنده اي، مورد حملات انتحاري و فير راکت قرار مي گيرند. اگرچه تا کنون، ارگان هاي دولتي تامين کننده امنيت، شامل وزارت دفاع ، داخله وامنيت ملي ، تشديد حملات انتحاري و تخريبي از سوي مخالفين را، نشانهء تضعيف و اضمحلال آنان دانسته و مدعي اند که آنان به دليل عدم برابري در مواجهه مستقيم با دولت، دست به اين کار ها مي زنند. درگيري وبي نظمي ها نشان مي دهد که امنيت، روز به روز خراب تر شده مي رود. بديهي است که اگر دولت به حل اين مشکل اساسي فايق آمده نتواند، در تطبيق پروسه هاي باز سازی و نوسازی، به کاميابي نخواهد رسيد. در کشوري که تمام زير ساخت هاي اجتماعي و اقتصادي آن، در دوران جنگ 25 ساله تخريب شده و مردم اين کشور، براي قادر شدن به گذران زنده گي آبرومندانهء خويش، نياز شديد به کار در راستاي باز سازي دارند؛ امنيت وسرزنش سران جنگ وتفنگ ضرورت شماره اول به حساب مي آيد. در صورتيکه اين مشکلات بطورعاجل مرفوع نگردد بسيار مشکل خواهد بود تا حرکت هاي لازم ديگر، در عرصه هاي باز سازي و احياي مجدد و قادر ساختن مردم به پيداواري ضروري، صورت بگيرد.
با توجه به استقرار شمار قابل ملاحظه اي از نيروهاي مسلح خارجي، در چوکات نيروهاي قواي ائتلاف، آيساف و شروع حرکت هاي کمک به امنيت از سوي دولت، در قالب تشکيل و تجهيز اردو و پوليس ملي، از يک سو و تطبيق پروسه دي دي آر و داياگ از سوي ديگر، اين سوال پيش مي آيد که چرا با اين همه امکانات، نمي توانند، در تامين امنيت، مؤثر واقع گردند؟ تخريب اوضاع امنيتي در کشور، سبب شده است تا کرزي، نتواند در برابر اوضاع نا بسامان امنيتي، واکنش نشان ندهد. کرزي که اغلب، در سخنراني هايش از باز سازي و کارکردهاي دولت سخن مي گويد، در سفر هاي خويش ، با اينکه کوشش مي کند تا در جلب اعتماد مردم، از کارکردهاي دولتش چیزی بگوید؛ اما نمي تواند منکر وضعيت نا بسامان امنيتي گردد.
کرزي، آي اس آي يا اداره استخباراتي پاکستان را متهم به تحريک مخالفين دولت کرده و به تشويق اين نهاد پاکستاني، به سوزاندن مکاتب، قتل و اختطاف مهند سان و کارمندان خارجي کمک به باز سازي و ..، اشاره مي کند؛ اما سوال عمده اين است که آيا اين سخنان کرزي، مي تواند به تحکيم امنيت کمک نمايد؟ آيا اين باعث نخواهد شد تا واکنش شديدتر حکومت پاکستان را به دنبال داشته باشد؟ آيا کرزي ميتواند بااين سخنان آمريکارا وادارسازد تا واکنش شديد به پاکستان داشته باشد؟. اما سخن عمده اين است که با وصف عدم انکار دخالت پاکستان در ناآرامي ها ؛ آيا سخنان کرزي، مي تواند بازدارنده بوده و دولت پاکستان را متقاعد به قطع حمايت از مخالفين حکومت کند؟ يا اينکه بر عکس؛ نتيجه خلاف داشته و سبب خواهد شد تا پاکستان از حکومت موجود در افغانستان، آزرده تر گرديده و د خالتش را صريح تر و آشکارا تر نمايد؟ پاکستان بیش از دو هزار کیلیومتر با ما مرز مشترک دارد و بیش از سه دهه است که به نحوی در مسایل درون افغانستان، ذیدخل است و ... به نظر مي رسد حکومت نتوانسته است در سياست خارجي خود، روش مناسبی در پيش گيرد.
اماباوجود د خالتهاي همسايگان نمي توان منکر عوامل داخلي تشديد بحران شد؛ اگر مردم ، عموماً از کارکرد دولت رضايت داشته و خويشتن را در برابر منافع دولت، مسوول احساس نمايند، بسيار مشکل است تا کشورهاي خارجي، به اين صراحت بتوانند عوامل خود را در کشور، بکار اندازند و در مقابل دولت قرار دهند. آنچه باعث مي گردد تا مورال طالبان و مخالفان دولت قوي تر گردد، عوامل داخلي است که به تضعيف موقعيت دولت و تقويه روحيه مخالفان دولت، در کانون هاي بحران، کمک مي نمايد.
وقتي مردم ، پذيراي حکومت جديد گرديدند و از پروسه هاي آن استقبال کرده در انتخابات رياست جمهوري شرکت کردند، به اين انتظار نبودند تا مشکلات بيشتر، فقر ويرانگر تر، بيکاري مزمن تر و حاکميت هاي نا برابرانه تر را استقبال نمايند. مردم به اين انتظار بودند که شرکت در پروسه هاي دولتي و سهم گيري در انتخابات، امکانات معيشتي بهتري را در اختيار آنها قرار مي دهند.
مردم گمان مي کردند که آراي شان در انتخابات رياست جمهوري، سند معتبري براي دسترسي به رفاه اجتماعي، شمرده شده و آنها را به آسايش لازم خواهد رساند. ازجانب ديگربيکاري، عايدات مردم را به صفر رسانده است؛ اگرچه رئيس د افغانستان بانک در سنجش عايداتي کشور در پايان سال 1384 اعلام کرد که رشد اقتصادي افغانستان 14 در صد بوده و عايد سرانهء مردم نيز به 299 دالر در سال رسيده است؛ اما واقعيت هاي موجود در جامعه، بگونهء ديگري است. وقتي هر صبح چهارراهي ها از افراد بيکار مملو مي گردند؛ وقتي در مقابل سفارتخانه هاي خارجي جهت فراز از بیکاری و اخذ ویزا، از اثر ازدحام جمعيت، افرادی زير پا مي شوند؛و وقتي پيش روي اداره پاسپورت، جايي براي سوزن انداختن نیست و هر کس بايد براي بدست آوردن پاسپورت، بیشتر از دو ماه در نوبت بماند، که واقعیت بیکاری و بی روزگاری در کشور ما را می رساند. در افغانستان 20 میلیونی،. شمار بيکاران ، تا شش ميليون نفر می رسد.
در حاليکه در جريان راي گيري انتخابات رياست جمهوري، آمار راي دهند گان واجد شرايط و بالاي 18 سال، 12 ميليون اعلام کردند؛ و اين، نشان مي دهد که از هر دو نفر افغان، يک بيکار مي باشد. اين بيکاري سبب مي شود تا عايد مردم صفر گردد و مردم را مجبور نمايد تا به آساني دعوت هرکسي را براي تحصيل پول قبول نمايند، حتي اگر دعوت هايي مبني بر صدمه رساندن به منافع ملي و عدم تحکيم ثبات باشد. در کنار بيکاري، چيزي دیگریکه مشکلات مردم را بیشتر کرده ، گراني و بلند رفتن روزانه نرخ مواد استهلاکي است. نبود فابريکه هاي توليدي در داخل کشور و متکي بودن افغانستان به واردات حتي براي تامين مواد ضروری چون آرد و روغن و گندم، سبب مي گردد تا نرخ ها در نوسان و رو به صعود باشد. اين مسئله، مردم را در يک تنگنا قرار مي دهد و مجبور مي شوند تا دست به سرقت، تخريب يا هر کاري بزنند که براي شان روزنه اي براي به دست آوردن نان و خرچ خانه، باشد.
دامنه نا امنی ها درسراسرکشورروز به روز گسترش می یابد. که پایتخت نیزاز آن مصون نمانده است. درارتباط با چگونگی این حوادث هیچ یک ازمسوولین کشوری توضیحی ارایه نکردند.این سکوت معنی دارمسولین باعث گردید که رسانه های مختلف در سراسر جهان با دید خود به تحلیل وتوصیف وقایع پیش آمده بپردازند وهریک دید گاه خاص خود را دراین ارتباط ارایه دهند تنها وجه اشتراک همه دیدگاهها، انتقاد ازدولت افغانستان وجامعه جهانی درعدم کنترل چنین حوادثی است. یکی از مسولین عالی رتبه امنیتی طی مصاحبه یی با یک تلویزیون خصوصی در پایتخت گفت:
عوامل نا امنی ها بین خود ما است. این جمله بسیارکوتاه، اما در بر گیرنده نکات ارزشمندی است. حادثه هشت جوزای کابل هم مشکوک می نمود چرا که یک سانحه ترافیکی درمدت زمانی اندک به یک شبه کودتا بدل شد. می توان ازجمله این مقام امنیتی تعابیرمختلفی ارایه نمود نخست اینکه ممکن دولت نتوانسته است گروههای مختلف درکشور به غیرازطالبان را به یک هم اندیشی ملی فرا بخواند وعده ای ازکسانیکه ازاهرمهای قدرت به دورمانده اند، مترصد زمانهایی هستند تا به اصطلاح ازفرصت استفاده نموده وآب را گل الود، وماهی بگیرند. تعابیری را که از سخنان این مقام بلند پایه امنیتی می توان برداشت کرد، میتواند نشان دهنده این امرباشد که فضای امنیتی در داخل کشوربسیار شکننده ودلهره آوراست.
چرا که با اتفاق افتادن کوچکترین نا امنی، سنگ روی سنگ بند نمی شود وهمانند سالیانی نه چندان دوروحشت ونا امنی درجای جای مملکت براثر ایجاد بحران و آشوب حکم فرما می شود.
در حال حاضربرای بیشترمردم سرنوشت گروههای مختلف سیاسی مهم نبوده ونیست چون بارها و بارها برسرآبرووعزت آنها با عناوین مختلف زیبا وفریبنده معامله صورت گرفته است. و مردم درمقاطع مختلف مظلوم وتنها قربانی امیال وهوسهای گوناگون افراد و گروههای مختلف نظامی و سیاسی شده اند بدون اینکه در زندگی سراسر پریشانی ومشقت بارآنها تغییر مثبتی صورت گیرد. منتها هرگاه که جنک برسر منافع و به دست آوردن قدرت صورت می گیرد کسانیکه بیش ازهمه ضررمی کنند وقربانی می شوند، مردم هستند که درکوران حوادث همواره باید تاوان خود خواهیها و قدرت طلبی های رجال سیاسی خویش را بپردازند.
بیان سخنان این مقام مسوول امنیتی به دامنه نگرانی ها دربین اغلب گروههای مختلف غیرسیاسی دراین مملکت افزوده است. مردم که با صدها مشکل درحال حاضرروزگارمی گذرانند، نگران این هستند که با تداوم نا امنی ها، خدای ناکرده همانندعراق همین امنیت نسبی دربعضی ازولایات نیز، رخت بربندد وجان وناموس مردم بی رحمانه درمقابل هوسهای قدرت طلبانه سیاسیون، به خطر افتد. اعمالی که در افغانستان چندان غیر طبیعی نمی نماید اما مردم به خاطری که قربانیان اصلی اینگونه حوادث اند به شدت از افشای مطالبی از این د ست توسط مسوولین مضطرب ونگران می شوند.
روزنامه گاردين دريکي ازشماره هاي اخيرخويش مينويسد:
گزارشي
جنجال برانگيز از سوي سازمان ملل که براي 18 ماه مسکوت مانده بود، نشان مي
دهد برخي سياستمداران و مقامات بلند
پايه افغانستان متهم به سازماندهي کشتار، شکنجه، تجاوز و ساير جنايات جنگي
هستند…
اين
گزارش قرار بود در ژانويه سال 2005 منتشر شود اما انتشار آن به دليل حساسيت
افشاي اسامي مقامات و فرماندهاني که هنوز در راس قدرت هستند، چندين بار به
تاخير افتاد.
بحث
درباره نقش فرماندهان سابق از دو هفته قبل که تظاهرات ضد
نيروهاي خارجي در اين کشور به اوج خود رسيد، مطرح شد. ديپلمات هاي اروپايي
از اين امر به خشم آمده اند که حامد کرزي، 13 نفر از فرماندهان سابق را که
با قاچاق موا
د
مخدر و جنايات سازمان يافته مرتبط بوده اند، به پست هاي مهم پوليس گمارده
است.
اسامي اين افراد در آخرين لحظه به ليستي 86 نفره که از سوي نيروهاي
آمريکايي، آلماني و افغاني براي مناصب فرماندهي ارشد پوليس تهيه شده بود،
اضافه شد.
مهم
ترين مورد امان الله گذر، رئيس پوليس جد
يد کابل است. طبق اسنادي که به د
ست ديپلمات هاي غربي رسيده، وي متهم به اخاذي و ارعاب، غضب زمين و ربودن سه
ا
مدا
د
گر سازمان ملل در سال 2004 است.
يک مقام اروپايي گفت انتصاب اين 13 نفر به روابط کرزي با کشورهاي اعطاکننده کمک هاي خارجي به افغانستان آسيب مي رساند و وجهه وي را نزد مردم مخدوش مي سازد. مورد ديگري که در اين گزارش به آن اشاره شده عبدالرسول سياف است که هم اکنون از نمايندگان پارلمان است و رياست فراکسيون حامي کرزي را به عهده دا رد. سياف متهم به کشتار شيعيان در سال 1993 است. پاتريشيان گاسمن، يکي از تهيه کنند گان گزارش مزبور در اين باره گفت: گزارش يک کيفرخواست نيست بلکه سندي از حقايقي است که به افغان ها کمک مي کند ازگذشته اين مقامات مطلع شوند.
اينهم گزارش جنجالي واشنگتن پست ازاوضاع موجودامنيتي ومديريت ناسالم اداره درکشور : رئيس جمهور کرزي از انتقادات بين المللي بخاطر انتصاب مقام جديد پوليس هيجان زده شد، انتقادات بين المللي از اين نشأت ميگيرد که بعضي از اين مقامات منصوب متهم به نقض حقوق بشر مياشند. اما در پاسخ به اين انتقادات کرزي اظهار داشت، اين تصميم ماست و هرچه را ما انجام ميدهيم مناسب براي افغانستان است. مقامات بين المللي و تحليل گران در کابل ادعا دارند اين انتصابات برخلاف مشاورت هاي آنان براساس تعلقات قومي و بررسي هاي حزبي صورت گرفته است نه بر اساس تحصيلات تخصصي. بعضي از افراد و حلقات در کابل نگراني از اين موضوع دارند که اين انتصابات علاماتي از تسليم شدن و کوتاه آمدن کرزي در برابر مخالفان قدرتمند وي ميباشد که در تلاش بي ثبات سازي حکومت وي ميباشند.
يک مقام نظامي خارجي در کابل که بخاطر حساسيت مسأله نخواست نامش فاش شود اظهار کرد، رئيس جمهور فرصت هائي زيادي در د ست دارد که بايد با درايت رهبري کند و تصاميم حساس بگيرد اما آقاي کرزي در حال از دست دادن اين فرصت ها ميباشد. زمان بسيار حساس و سرنوشت ساز ميباشد و درکابل يأس و مقصر شماري زياد است. کرزي تنها ترين اميد و چاره براي اين کشور ميباشد، اما اگر او برما حمله ورشود ما قادربه کمک به وي براي تحقق اهداف و بصيرت هايش نخواهيم بود؛ اگر کرزي با شکست مواجه شود، ما نيز با شکست مواجه خواهيم شد.
پیش از این مردم دنیا دلشان درد نداشت
هیچ کس غصه این را که چه می کرد نداشت
چشمه ی ساد گی از لطف زمین میجوشید
به خدا که زمین اینهمه نامرد نداشت.
در بازار ها و مساجد در سراسر افغانستان افغانها از کرده هاي کرزي، فرد 48 هشت ساله و خوشخو ابراز نارضايتي ميکنند. بنظر ميرسيد پيروزي کرزي، فرد مورد حمايت غرب، در انتخابات اکتوبر سال 2004 پروسه بازسازي سياسي و ثبات سازي در اين کشور را بيشتر از گذشته ها يعني بعد از سرنگوني رژيم طالبان توسط قواي به رهبري امريکا تقويت و تسريع کند. از آن به بعد اعتماد عمومي به کرزي با گذارش هائي از دزدي توسط پوليس شاهراه ها، فروش مشاغل بالاي دولتي به ثروتمندان، افزايش قاچاق مواد مخدر و غرق شدن پول هاي کمکي رو به زوال گذاشته است. نظر سنجي دقيق در افغانستان وجود ندارد اما ده ها ناظر خارجي و داخلي همين نظريات را ابراز داشته اند.
از ماه اپريل تا کنون بخاطر حملات طالبان در جنوب افغانستان 600 نفر جان هايشان را از دست داده اند و فقط در پنج روز گذشته بيش از 150 شورشي در برخورد با نظاميان داخلي و خارجي در ولايات جنوبي قندهار و ارزگان کشته شده اند. در آشوب هاي ماه گذشته (8 جوزا) در کابل که در آن بجهت ناپديد شدن نيروي پوليس، تظاهر کننده گان امکانات خارجي و عمومي را مورد حمله و چپاول قرار دادند. نگراني هائي بوجود آ مد ا ز اينکه حکومت قادر به کنترول اوضاع حتي در مرکز نميباشد.
سيد تميم خياط 42 ساله در کابل اظهار داشت، امسال اوضاع امنيتي بدتر و بدتر
شده است. همچنان حميده، خانم 32 ساله که گويا بر چوکي نشسته و انتظار
تغييرات را ميکشيد، چنين ابراز نظر نمود، طالبان باز هم برگشته اند چون
حکومت ضعيف ميباشد. در مقامات عالي فساد رائج است و هيچ راه و چاره براي
فقرا وجود ندارد." خانم حميده که از ولايت زابل براي مدت موقت به کابل آمده
بود گفت: "شوهر من مديريت يک مکتب را بعهده داشت اما طالبان وي را تهديد به
مرگ کردند و او مجبور به ترک تدريس شد و فعلاً در خانه بيکار ميباشد.
ما خانه هاي خود را ترک کرده نميتوانيم، ازطرف پوليس شب
ها مورد حمله قرار ميگيرند و ما نظاميان خارجي را بسيار کم ميبينيم. هيچ
کسي براي محافظت از ما وجود ندارد.
کرزي و مشاورينش از اين انتقاد رنجيده شده اند، آنها ادعا دارند بيشترين
تلاشهاي خودهارا براي مديرت سالم و تأمين امنيت در شرايط قريباً نا ممکن
بکار گرفته اند. آقاي کرزي و نزديکانش متحدين و دوستان خارجي افغانستان را
متهم به مقصر شمردن شان بخاطر مشکلاتی که آنان بوجود نياورده اند، ميکنند.
در يک کنفرانس خبري در روز پنجشنبه کرزي دوستان خارجي دولت
افغانستان را مجدانه مورد انتقاد قرار داده و اظهار داشت آنان براي مدت
زيادي به درخواست وي براي کمک هاي بيشتر جهت ساختار و تشکيل نيروهاي امنيتي
افغانستان توجه نکرده اند. کرزي به جامعه جهاني و نيروهاي ائتلاف پيشنهاد
کرد که آنان نياز به تجديد نظر استراتژيکي در جنگ برضد تروريسم و شورش در
افغانستان دارند، وي همچنان پيشنهاد کرد جامعه جهاني ونيروهاي ائتلاف بايد
به عوامل بيروني شورش ها نظر بيندازند. قبلاً رئيس جمهور کرزي پاکستان را
متهم به حمايت و کمک به شورشيان کرده بود.
يک مقام اروپائي که از ذ کر نامش خود داري کرد گفت: کرزي تصميم هائي ميگيرد که براي ثبات در کوتاه مدت موثر ميباشد اما در دراز مدت برخلاف منافع بازسازي افغانستان خواهدبود و در نتيجه حمايت بين المللي از آقاي کرزي رو به زوال ميباشد که اين در آينده ها يک شکاف و خلا واقعي بوجود خواهد آورد.
موضوع ديگري که مورد اختلاف ميباشد، اقدام جديد آقاي کرزي براي تشکيل مليشه يا پوليس محلي ميباشد که براي حمايت و کنترول مناطق دور دست و جاهائيکه بخاطر حضور کم رنگ نيروهاي امنيتي آسيب پذير ميباشند؛ در نظر گرفته شده است. از نظر اکثر ناظرين خارجي اين اقدام ياد آور زنده نمودن مليشه هاي محلي بعد از چهار سال تلاش مداوم بين المللي براي خلع سلاح کردن، از حالت بسيج به حالت صلح در آوردن و جذب کردن آنان به زنده گي ملکي ميباشد. مشاورين بين المللي در افغانستان اظهار داشتند اين اقدامات و حرکات دفاع از دولت کرزي را که با جدي ترين تهديدات مسلحانه ، بعد از به قدرت رسيدنش زير توجهات سازمان ملل متحد در سال 2002 قرار دارد، مشکل تر خواهد ساخت.
سازمان پيمان آتلا نتيک شمالي -ناتو- تصميم دارد هزاران نظامي تحت فرماندهي اين سازمان را در مناطق آشوب زده جنوب افغانستان مستقر نمايد، مناطق جنوبي افغانستان هم از لحاظ اتنيکي و هم از لحاظ مذهبي براي طالبان مرکزيت دارد. در حال حاضر بيش از 20،000 نظامي امريکائي در همين مناطق حضور دارند.
در حاليکه از نظر هيچ کس خروج زود هنگام نظامي و يا قطع حمايت اقتصادي جهان واقعيت ندارد بعضي از حکومت هاي اروپائي که طرز فکر واشنگتن براي سرمايه گذاري همه جانبه در افغانستان براي بوجود آوردن مدل جديدي از ديموکراسي اسلامي را تعقيب نميکنند، دلائل و نتايج تعهدات هنگفت اقتصادي و خطرات ناشي از تلفات نظامي روبه افزايش در افغانستان را زير سوال قرار داده اند. يک ديپلمات غربي که از بردن نامش ابا ورزيد گفت: يک احساس منفي نگري در افغانستان وجود دا رد که همه چيز با شکست موا جه ميباشد. بعد از گذشت پنج سال قانون بر افغانستان حاکميت نيافته است و هيچ مقامي پاسخگو نيست.
افغانها معتقدند همه تظاهر ميباشد و آنها در اين موارد مارا مقصر ميدانند. شما نميتوانيد هم با تروريسم بجنگيد و در عين حال نظام سازي را بطور ضعيف دنبال نمائيد، اشتباه ما همين بوده است. همکاران کرزي اظهار کرده اند که او بطور نا منصفانه و نا عادلانه مورد انتقاد قرار گرفته است. آنان ادعا دارند قاچاقبران مواد مخدر با موترهاي پرقدرت و راکت اقدام به قاچاق مواد مخدر ميکنند در حاليکه پوليس با تفنگ و جيپ هاي کهنه روسي به تعقيب آنان ميپردازند، عجيب تر از همه اينکه ولسوالي که 60000 نفوس دارد، فقط چهل تن پوليس دارد، در نتيجه استخدام پوليس محلي اقدام و خلاقيت براي حل مشکلات اوليه امنيتي ميباشد. د ستياران کرزي ادعا دارند که افغانها حق دارند از کند بودن اصلاحات سيستماتيک و اساسي ناراض باشند و ميگويند در طول اين مدت قدرت هاي خارجي با رئيس جمهور کرزي بعنوان يک رئيس جمهور قانوني برخورد نکرده اند. از نظر آنان شورش هاي جديد درست در مناطقي بوقوع پيوسته است که براي چندين سال از سوي نيروها و سازمان هاي خارجي به فراموشي سپرده شده بودند.
جاويد لودين رئيس دفتر کرزي اظهار داشت که اولويت کاري آقاي کرزي متحد و منسجم ساختن يک کشوري بوده است که در نتيجه جنگ هاي خانمانسوز داخلي و ظلم فراموش ناشدني کاملاً از هم پاشيده بود. براي نيل به اين هدف وي گاهي اوقات راه مصالحه و سازش با مخالفان را در پيش گرفته است که شايد اين امر براي خارجي ها اقدام بيجا ويا ضعيف بنظر برسد. لودين اظهار داشت، ما اعتراف ميکنيم کوتاهي هائي در مديريت، اصلاحات در پوليس و نظام سازي و جود داشته است اما مشکل اصلي تروريسم است. ما ميدانيم مردم ناراضي اند اما اين امر که دوستان ما براي همه چيز شخصاً رئيس جمهور را مسئول بدانند نيز نامعقول بنظر ميرسد. آقاي کرزي به ندرت در محضر عموم و مراسم عمومي ظاهرميشود اما وي هميشه اعتماد به نفس داشته است. درهمين اواخر وي به ولايت کنر سفرکرده و دختران شاگرد در مکاتب را به تحصيل تشويق نمود تا داکتر ببار بيايند و براي رياست جمهوري رقابت نمايند، وي همچنين به قندهار سفر نموده و از افراد ملکي داخل بستر که در حملات هوائي ارتش امريکا برضد طالبان زخمي شده بودند ديدار بعمل آورد.
کرزي اميدوار است رهبران محلي را ترغيب کند تا در برابر عمليات نيروهاي ملي و بين المللي براي از بين بردن شورشيان و تحکيم صلح خويشتن داري نشان داده و تحمل بيشتر داشته باشند، اما بنظر ناظرين اينگونه جلسات در کاخ به هيچ عنوان اعتباري را که دوسال پيش داشت نخواهد داشت. در يک خياطي در شهر کابل محمد جان 50 ساله گفت که وي دوسال قبل با خانواده اش از ايران به داخل افغانستان بازگشت چون بما گفته شده بود د موکراسي تحقق يافته است. بر خلاف اين ا ظهارات ، جنگسالاران باز قدرت را در دست گرفته اند. خانه هاي مردم در شبها دزدي ميشود و در روزها سرمايه مردم در وزارت خانه ها به يغما برده ميشود. من واقعاً متاسفم .
بد خواه كسان هيچ به مقصد نرسد
يك بد نكند تا به خود ش صد نرسد
من نيك تو خواهم و تو خواهي بد من
تو نيك نبيني و به من بد نرسد.