Monday 9 april 2007 18:12:00
|
راز زیبایی خلقت همه در جلوه توست
ناز کن، ناز که هم رازی و هم نازتری
باز کن چهره که از شرم عرق ریزد گل
ای که زیباتر و رعناتر و ممتازتری.
در کشورهای غربی
امروز یكى از شاخصه هاى توسعه انسانى، میزان حضور زنان و نحوه ایفاى نقش آنان در عرصههاى گوناگون فعالیت است كه تأثیرى جدى بر دیگر اقدامات، در این زمینه دارد؛ زیرا زنان با داشتن نقش مادرى و همسرى، مىتوانند در حل معضلات اجتماعى و غیره نقش مؤثرى ایفا كنند. بنابراین، بحرانهاى اخلاقى و بنبستهاى خانوادگى، رشد بىرویه جمعیت، شیوع بسیارى از بیمارىهاى لاعلاج و غیره در سراسر جهان، جملگى بیانگر این واقعیت است كه جامعه بشرى در عصر حاضر، آنچنانكه باید و شاید به نقش زنان در توسعه انسانى اهمیت نداده و رشد ناكافى زنان و وجود فقر فرهنگى در میان آنان، مؤید این مطلب است كه ریشه و علت بسیارى از بحرانها و ناهنجارىهاى قرن حاضر را باید در همین مسئله جستوجو كرد.
در ادوار گذشته همواره این اصل مطرح بوده است كه زن موجب شقاوت و بدبختى است و هیچ نقش مثبتى در جامعه ندارد. ارسطو زن را ناقص میىدانست و معتقد بود آن جا كه طبیعت از آفریدن مرد ناتوان است، زن را مىآفریند و زنان و بندگان از روى طبیعت، محكوم به اسارت هستند و به هیچ وجه سزاوار شركت در كارهاى عمومى نیستند. اقوام یهود نیز زن را مایه بدبختى و مصیبت مىدانستند. با این همه کوتاه نگری وشقاوت شوربختانه امروز زنان دردنیای غرب سرمایه داری تقریبآ از حق و حقوق انسانی خویش محرومند.
همه چیز آغشته به شهوت و مسائل جنسی شده است. تمدن جدید و كشورهای غربی به خصوص ایالات متحده، الگوی بسیاری از ملتها حتی در كنار گذاشتن اخلاق و رو آوردن به مسائل جنسی شدهاند و جدا شدن از اخلاق تا آنجا پیش رفته است كه دیگر خوب از بد و رفتار مناسب از نامناسب بازشناخته نمی شود. جوانان، خانواده ها، اجتماع و. . . در فساد غوطه ور شدهاند. اكنون ۳۰ سال است كه انقلاب جنسی ۱۹۶۰ را پشت سر گذاشته اند. آثار این انقلاب بر جامعه چه بود؟ برای آینده چه كرد اند؟ مسائل جنسی همه جا را فرا گرفته است. همه چیز آغشته به مسائل جنسی شده است؛ فیلمهایی كه میبینیم، تلویزیونی كه نگاه میكنیم، موسیقی كه میشنویم و مجله و كتابهایی كه میخوانیم. به نظر میرسد كه جامعه به واسطه مسائل جنسی اشغال شده است. شاید هیچ گاه جامعه به این میزان در این مورد نا آگاه نبوده است و هیچ گاه انسانها تا این حد از نا آگاهی جنسی صدمه ندیده بودند. اخیرا گزارش شده است كه بیماریهای قابل انتقال از طریق جنسی مانند ایدز، سوزاك و سفلیس سه بیماری واگیردار اصلی در ایالات متحده هستند.
اخیرا حتی بیماری تبخال پوستی نیز با شدت و حدت بیشتری بازگشته است. روزنامه انگلیسی ایندپیندنت اخیرا گزارش داده بود كه تبخال پوستی تناسلی كه بیماری لاعلاجی است كه در سایه ایدز از انظار عمومی و توجه پزشكان پنهان مانده بود اكنون بیشترین قربانی را در انگلستان دارد. متخصصین برآورد كردهاند كه در شهر لندن از هر ۱۰ زن یكی حامل ویروس این بیماری است و در ایالات متحده مطابق تخمینها هر ساله ۵۰۰ هزار نفر به این بیماری مبتلا میشوند. البته رفتار و اخلاق جنسی تنها یكی از معیارهای بررسی استانداردهای اخلاقی یك ملت است، اما این معیار نقشی بسیار اساسی دارد.
ما اكنون سه دهه است كه انقلاب جنسی را پشت سر گذاشته ایم و با ارزشهای آن زندگی كرده ایم. مجله نیوزویك در سال ۱۹۶۷ تغییراتی را كه در این زمینه در حال شكل گیری بود، چنین ثبت كرده است: تابوهای قدیمی در حال مردن هستند. جامعهای نو و اباحه گراتر در حال شكل گیری است. . . و در پشت این توسعه اباحه گرایی، جامعهای قرار دارد كه در آن دیگر بر سر موضوعاتی اساسی مانند رابطه جنسی پیش از ازدواج توافق ندارند و موضوعاتی مانند ازدواج، كنترل موالید و آموزشهای جنسی مورد اختلاف واقع خواهند شد. اكنون با گذشت سه دهه از انقلاب جنسی، وقتی كه جامعه در برابر موضوعاتی مانند مسائل جنسی قرار میگیرد، راه صحیح از ناصحیح را بازنمی شناسد. جامعه در این موضوعات سردرگم است. ما نیازمند این هستیم كه رفتار جنسی مناسب و صحیح را از رفتار جنسی نامناسب و غیر صحیح از منظر خدا بازشناسی كنیم. كتاب مقدس به ما میتموزد كه باید از رابطه جنسی پیش از ازدواج خودداری كنیم و در ازدواج نیز به تك همسری عمل نماییم. بر اساس كتب مقدس هرگونه رابطه جمسی خارج از بنیان خانواده غیر اخلاقی و گناهكارانه است. واضح است كه بسیاری از ملتهای مدرن از این آرمان الهی دور افتادهاند. آمارهای موجود نشان از آن دارد كه رفتارهای زناكارانه از كنترول خارج شده است.
گزارشی كه از سوی مؤسسه كنیسی منتشر شده است، نشان میدهد كه ۳۷ درصد از مردان آمریكایی در دوران ازدواج خویش از لحاظ جنسی به همسر خود وفادار نمی مانند و ۲۹ درصد از زنان آمریكایی نیز در دوران ازدواج خود به همسرشان خیانت میكنند. زنا رفتاری است كه خانواده را از هم میپاشد و از این طریق قلب جامعه را تخریب میكند كه اینامر آثار بسیار زیان باری برای كودكان دارد. ویلیام كریك پاتریك به عنوان یك منتقد اجتماعی معتقد است كه «در طول قرن بیستم آمار طلاق ۷۰۰ درصد رشد داشته است كه بیشتر آن در دهههای نهایی این قرن رخ داده است. » او همچنین معتقد است كه «اثر مخربی كه طلاق و جدایی والدین بر فرزند دارد از مرگ یكی از والدین بیشتر است. » حیرت آور این است كه از هر ۵ كودك آمریكایی كه در سال ۱۹۸۶ به دنیا آمدهاند سه نفر تا قبل از ۱۸ سالگی شاهد طلاق و جدایی والدین خود خواهند بود.
«پیشرفت ها» صرفا در میان بزرگسالان رخ نداده است. سطح روابط جنسی پیش از ازدواج و حاملگی در میان جوانان نیز «پیشرفت ها» ی مخربی را در میان كشورهای غربی شاهد بوده است. در پاسخ به این سئوال كه چه تعداد از جوانان آمریكایی زیر ۲۰ سال در روابط جنسی نامشروع شركت دارند، اكثرا متخصصان این زمینه به عددی بالاتر از ۶ در صداشاره میكنند. در انگلستان بر اساس گزارشها بیش از یك پنجم جوانان تا پیش از ۱۶ سالگی سابقه روابط جنسی نامشروع را پیدا میكنند.
در آمارگیریای در سال ۱۹۹۶، ۳۱ درصد از پاسخ گویان مؤنث ابراز داشتهاند كه پیش از آنكه به بلوغ برسند و از لحاظ جنسی آماده باشند، برای روابط جنسی تحت فشار قرار گرفتهاند. به طور قطع چنین آماری اثر فراوانی بر میزان حاملگی پیش از ازدواج دارد. در ایالات متحده، مطابق برآوردها «هر ساله یازده درصد از دختران زیر ۲۰ سال ازدواج نكرده یك فرزند به دنیا میآورد. » ویلیام جی. بنت، وزیر پیشین آموزش ایالات متحده بیان میدارد: «تولدهای نامشروع در ایالات متحده از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰، ۴۰۰ درصد افزایش یافته است. » مركز گزارش «نیوزاند ورد(اخبار و جهان) ایالات متحده» برآورد میكند كه مطابق روندهای موجود در ابتدای دهه اول قرن 21 از هر دو كودك آمریكایی یكی به طور نامشروع به دنیا میآید.
هزینهها و آثار این روند كاملا هشدار دهنده است: «هر ساله بیش از یك میلیون دختر جوان آمریكایی حامله میشوند كه ۷۵ درصد آنها خارج از ازدواج صورت میگیرد. » از این میان ۸۰ درصد این مادران جوان گرفتار فقر میشوند و زندگی آنها وابسته به پرداختهای رفاهی دولت میكردد. این مشكل برای مالیات پردازان آمریكایی ۷ میلیارد دالر در سال هزینه دارد. . . در ایالات متحده هر روز ۱۳۰۰ كودك از این مادران جوان متولد میشوند و ۱۱۰۰ مورد دیگر سقط جنین صورت میگیرد. در سال گذشته 3 میلیون جوان آمریكایی دچار بیماریهای مقاربتی شدهاند. شیوع این روابط جنسی نامشروع به دیگر ملتهای غربی نیز سرایت كرده است. نیوزویك در شماره اروپایی خود در ۲۰ جون ۱۹۹۷ نوشت:
«در سوئد ن بیش از نیمی از كودكان متولد شده، به پدر و مادرانی تعلق دارند كه ازدواج نكردهاند. در فرانسه و انگلیس این آمار در حد یك سوم است.» در نتیجه «چیزی شبیه به مراحل اولیه این اتفاق در آمریكا، اكنون در انگلیس در حال وقوع است: مشكل حاد مواد مخدر، فقر و ناامیدی به همراه مادرانی جوان كه از دبیرستان اخراج میشوند و هرگز شغلی به دست نخواهند آورد.
در یك آمار گیری اخیر در انگلیس، یافتهها نشان میدهدكه: اولین آمیزش جنسی اغلب برنامه ریزی نشده است و از قبل توقع آن نمی رود، از این رو در برابر حاملگی و بیماریها نیز حفاظت نشده خواهد بود. در گروه سنی ۱۶ الی ۲۴ سال فقط ۳۷ درصد آنها در هنگام آمیزش از روشهای پیشگیری از بیماری و حاملگی استفاده میكنند. » بدون شك این رفتار جنسی كاملا با آمار حاملگی و سقط جنین در میان جوانان ارتباط دارد. این روند حاكی از چیست؟ نه تنها نسلهای جوان نیازمند بازسازی استاندادهای اخلاقی در زمینه مسائل جنسی هستند، بلكه بذرهایی در میان آنها كاشته شده است كه از خطرهای بیشتر و مصائب بیشماری برای آینده خبر میدهد. یكی از مهم ترین نگرانیهای دستگاههای اجراییی در ایالات متحده ظهور نسلهای جدیدی از جنایت كاران است. این جنایت كاران جدید نوجوانانی زیر ۲۰ سال هستند كه در خشونت و جنایت از جنایت كاران دهههای گذشته عبور كرده اند.
آنها معمولا خشونتهای انفجاری به كار میبرند و نسبت به حیات انسانها بیتفاوت هستند. جامعه شناسان معتقدند كه این افراد معمولا فرزندان طلاق هستند. آیا میتوان شكی داشت كه این اباحی گری بر ابعاد مشكل خواهد افزود و به عبارت یكی از پیامبران عبری «آنان كه باد میكارند، طوفان درو میكنند. » طوفان پرقدرت خشونت در حال حاضر میرود تا جامعه مدرن را در هم كوبد. وقتی بخش خای بزرگی از جامعه، رفتاری غیر مسؤولانه دارند، ساختار اجتماعی ضرورتا با نتایجی خطرناك و گاه فاجعه آمیز روبرو خواهد بود. بسیاری از آمریكاییها نگران آینده كشور خود هستند. در یك نظر خواهی كه از سوی نیوزویك صورت گرفته است، ۷۶ درصد آمریكاییها ابراز نظر كردهاند كه ایالات متحده از لحاظ اخلاقی و روانی در حال انحطاط است. اما آیا ایالات متحده در سطح ملی كاری برای متوقف كردن این افول خواهد كرد؟.
منابع دیگر نیز از آثار زیانبار رو به گسترش فساد اخلاقی ابراز نگرانی كردهاند. تاریخ در این زمینه حقایق روشنی را ثبت كرده است. مردم شناس انگلیسی جی. دی. آنوین با بررسی تاریخ ۵ هزار ساله، ۸۶ جامعه مختلف را بررسی كرده است. نتایج تحقیقات وی پس از مرگش در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. عنوان اثر منتشر شده او «بنیادهای اقتصادی و جنسی جامعه جدید» میباشد.
آنوین فرهنگها وامپراطوریها را بر مبنای رفتارهای جنسی آنها مورد بررسی قرار داد. او خصوصا به بررسی روابط جنسی پیش از ازدواج و پس از ازدواج جوامع علاقه داشت. او میان این رفتارها و آن چه كه «قدرت توسعه مت» مینامید، رابطهای معنادار كشف كرد. قدرت توسعه ملت، به تعریف آنوین، توانایی مولد باقی ماندن و حفظ موقعیت رهبری و اثر گذاری بر دیگر ملتهاست. آنوین بیان میداردكه «قدرت توسعه مذكور هرگز از سوی جوامعی كه الگویی از چند همسری و یا تك همسری تغییر یافته را به ارث بردهاند، رخ نداده است. در تاریخ بشری هیچ موردی را نمی توان نشان داد كه در حالی كه نسل جدید بر خویشتن داری پیش از ازدواج و پس از آن تأكید ندارند، جامعهای دارای این قدرت باشد. » او نتیجه گیری میكند كه:
«تاریخ نشان میدهد كه در گذشته، هر گروهی كه به قدرت رسیدهاند، به علت این قدرت بوده است و در طول زمان به قدرت رسیدن، قواعد روابط جنسی در میان آنها كاملا مشخص بوده است. و این گروه، تا زمانی دارای این قدرت بوده و بر جامعه مسلط بوده است كه قواعد روابط جنسی آنها چه پیش از ازدواج و چه پس از ازدواج، بر خویشتن داری و عدم بیبندو باری استوار بوده است.
من هیچ استثنایی برای این قاعده پیدا نكردهام. » خلاصه كلام آنوین این است كه ملتها هنگامی به قدرت و استیلاء میرسند كه رفتارهای جنسی خود را پیش و پس از ازدواج، تحت كنترل درآورند و آنها تا هنگامی قدرتمند باقی میمانند كه روابط و پیوندهای اجتماعی و خانوادگی در آنها قوی باقی بماند و هنگامی كه این حد و حدودها از میان میرود، شمارش معكوس برای مرگ آن جامعه آغاز شده است و همان گونه كه آنوین میگوید: «این قاعده هیچ استثنایی ندارد. » فرهنگ آمریكایی در طول 50 سال گذشته مسلط بوده است. بسیاری از ملتها خواستهاند كه از رفاه و ثروت و پیشرفت آمریكا پیروی كنند و ناراحت كننده این جاست كه بسیاری از ملتها در زمینه رفتارهای غیر اخلاقی نیز از آمریكا پیروی میكنند.
ایالات متحده جهان را در بسیاری از رفتارهای جنسی رهبری میكند. در حاملگی پیش از ازدواج، آمریكا در جایگاهی بیش از دو برابر دیگر كشورهای غربی قرار دارد؛اما این تفاوت نشان دهنده استانداردهای اخلاقی بالاتر در دیگر كشورها نیست؛ بلكه نشان دهنده تردید و تزلزل آمریكا در مورد پیش گیری از حاملگی و سقط جنین است. در دیگر كشورهای غربی نرخ فعالیتهای نامشروع جنسی، و سنی كه این فعالیتها در آن آغاز میشود، با آمریكا یكسان است. تاریخ نشان داده است كه ملتها اثر اعمال خود را چشیدهاند. خدا اغلب اجازه میدهد كه آثار گناه و عواقب ان بر ملتها چیره شود. خدا به مردم هشدار میهد كه «بدكاری خودتان شما را اصلاح خواهد كرد و عقب گردهای شما، شما را سرزنش خواهد نمود.»
اكثر مردم، دخالت خدا درامور عالم و اصلاح ملتها را غیر قابل تطبیق با تاریخ میدانند، اما خدا زنده است و با هدف خود، گاه در تاریخ دخالت میكند و در نهایت، او به تنهایی است كه تقدیر ملتها را معین میكند. خدا میتواندامپراطوریها وامپراطوران را تغییر دهد. فرمانروای رومی پونتیوس پیلیت به مسیح گفت: من قدرت از میان بردن تو را دارم، مسیح به او پاسخ داد: «تو هرگز قدرتی علیه من نخواهی داشت، مگر آن كه از سوی خدا به تو داده شده باشد. » در گذشته، ملتها و رهبران آنها بیشتر به اقتدار خدا اعتقاد و آگاهی داشتهاند و عامل خدا را بیشتر در نظر میگرفتهاند. مثلا پدران بنیانگذار ایالات متحده به این نكته توجه داشتهاند و در اعلامیه استقلال ۴ بار نام خدا را آوردهاند.
همانها اعتقاد داشتهاند كه قوانین و استانداردهای ملت باید بر آموزههای متاب مقدس مبتنی باشد. جیمز مدسیون اصلی ترین نویسنده قانون اساسی آمریكا میگوید: «ما تمامی تمدن آینده آمریكا و حق حاكمیت هر كدام و همه ما بر خویشتن را برمبنای ده فرمان خدا استوار ساخته ایم.» آبراهام لینكلن هنگامی كه در میان جنگهای داخلی آمریكا مردم را به یك روز عبادت و دعا دعوت میكرد، گفت: «ما سالها با صلح و آرامش و ثروت زندگی كردیم. در این مدت، هیچ ملتی مثل ما در رفاه و ثروت و تعداد رشد نكرده است، اما ما خدا را فراموش كردیم و در اعماق قلب خود خیال كردیم كه اینها همه حاصل آگاهیهای برتر ماست. . . بنابراین اكنون باید برای پاك كردن این گناه و بخشش آن عبادت كنیم. » همو در نامهای به یكی ازآشنایانش مینویسد: «اكنون همه ما اعتقاد داریم كه همان كه جهان را آفرید، آن را اداره میكند.»
براساس تحقیقی كه پولیس انگلیس انجام داده است، در هر شش تا بیست ثانیه یك مورد خشونت علیه زنان انگلیسی در خانه صورت میگیرد. در این پژوهش، «روز ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰» به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. پولیس در این روز بیش از ۱۳۰۰ پیام تلفونی درباره خشونت علیه زنان در خانه دریافت داشته است. در بیش از نیمی از موارد گزارش شده، كودكان شاهد ضرب و شتم، تجاوز به عنف و جراحت مادران خود با آلات بُرنده مثل تیغ و چاقو و یا رهاشدن آنها در حال بیهوشی بودهاند، حتی زنان باردار هم درامنیت به سرنمیبرند و دچار همین گونه آسیبها شده اند.
با وجود این، فقط تعداد اندكی از خشونتگران دستگیر میشوند. «ساندرا هورلی» عنصر مركز نیكوكاری (charity Refuge) – كه سایتهای «help line» آنها در ۲۴ ساعت شبانه روز فقط در روزهای عادی دوصد پیام تلفونی دادخواهی و كمك دریافت میكند، میگوید «خشونت علیه زنان به یك بیماری مُسری با ابعاد مبهوت كننده، تبدیل شده است. » جان گودساورئیس بخش جنایات نژادی و صدمات فیزیكی پلیس لندن اقرار میكند كه وسعت این معضل بهتآور است. اقدام جدی و قابل توجه دولت در این زمینه، فراهم ساختن مراقبتهای پلیسی ویژه برای حفاظت بیشتر از زنان در مقابل تنبیهات بیرحمانه مردان خشن بوده است. علیرغم اعتراضات گسترده علیه این پدیده ناگوار، آمار قربانیان این خشونتها ثابت مانده است.
براساس گزارش وزارت داخله انگلیس، هنوز هفتهای دوزن انگلیسی به دست شوهران فعلی یا سابق خود به قتل میرسند. برآورد هزینههای ناشی از خشونتهای خانگی به طور مشخص هنوزامكانپذیر نیست، با وجود این لندن محاسبه هزینههای سنگین خدمات عمومی را كه از بابت این گونه خشونتها متحمل میشوند، آغاز كرده است، براساس گزارش «لیوینگستن كن مایر» سالانه حدود یكصد هزار زن آسیبدیده از خشونتهای خانگی در لندن برای دریافت كمكهای صحی تلاش میكنند و 17% از زنان آواره و بیخانمان نتیجه خشونتهای خانگی هستند. وی هزینه مقابله با این عارضه اجتماعی را حدود ۲۷۸ میلیون پوند در سال تخمین زده است. برخی گزارشهای جنایی اخیر بیانگر كاهش موارد خشونتهای خانگی نسبت به سالهای گذشته است، با وجود این، پروفسور «الیزابت استانكو» مدیر برنامه تحقیقاتی خشونت در «انجمن پژوهشهای اجتماعی و اقتصادی» معتقد است میزان واقعی خشونتهای خانگی بر اساس گزارشهای پولیس به دست نمیآید. به طور متوسط یك زن قبل از آنكه به پولیس مراجعه كند، ۳۵ بار مورد خشونت و تعرض شوهر فعلی یا قبلی خود قرار گرفته است. یك عامل نگران كننده، بیاعتمادی زنان به نظام اجتماعی و قضایی و حقوقی جاری است كه ناشی از برخورد ملایم پلیس با موارد خشونت خانگی است.
تعلّل و تأخیر در محاكمه متهمان خشونت خانگی به معنی آزادی و بازگشت مجدد آنان به قید كفالت به جامعه است. خوشبینانهترین سنجشها هم مثل پژوهش كه با عنوان «عمل كودكانه» در سال (۱۹۸۹. م) صورت گرفت نشان میدهد كودكانی كه مادرانشان در معرض خشونت قرار گرفتهاند، به ناچار بدون هرگونه نظارت حمایتی در تماس با پدران خشن خود قرار گرفتهاند.
وزارت داخله انگلیس كه هدایت ابتكار عمل دولت علیه خشونتهای خانگی را در دست دارد، امیدوار است شبكه طراحی شده دادگاههای ویژه خشونتهای خانگی، امنیت و سلامتی زنان را وجه مصالحه قرار ندهند و این شبكه بتواند زنان را به استفاده از این سیستم ترغیب نماید. «دادگان كلاستر» در شهر لیدر هدایت این شبكه را بر عهده دارد و میكوشد با هماهنگی صنوف مختلف، حفاظت از زنان را تأمین نماید و این دادگاه به محاكمه مردان خشن سرعت خواهد بخشید و تعداد محاكمات را افزایش خواهد داد.
خشونت علیه زنان در خانه، هولناكتر خواهد شد. پروفسوراستانكو كه نتایج فعالیتهای نیروهای پولیس و ارگانهای حمایتی از زنان را در یك روز تجزیه و تحلیل كرده است، ضرورت ایجاد یك شبكه حمایتی گسترده و جدی را اعلام كرده است. براساس گزارش «فدراسیون حمایت از زنان» روزانه تقریباً هفت هزار زن و كودك برای حفظامنیت و سلامتی خود به پناهگاههای عمومی مراجعه میكنند.
بارداری نیز مانعی بر سر راه خشونت محسوب نمیشود، بلكه ممكن است خود انگیزهای برای نخستین حمله خشونتآمیز باشد. براساس گزارش صندوق سازمان ملل درامور اقدامات جمعیتی (unfpa) از هر چهار زن یكی در دوران حاملگی مورد تجاوز جنسی یا خشونت فیزیكی قرار میگیرد كه عوارض وخیمی برای مادر و بچه به دنبال دارد. خشونت در هنگام بارداری، علاوه بر آسیب رساندن به شكم، خطر سقط جنین را نیز افزایش میدهد. دردهای زودرس زایمان، آسیبهای جنینی و كاهش میزان تولد از دیگر عارضههای این نوع خشونت هستند. افزایش استرس و اضطراب میتواند زنان را به سوی سیگار، الكل و سوءاستعمال داروها سوق دهد كه نه تنها بر خودشان بلكه بر كودكانشان نیز تأثیر منفی برجای خواهد گذارد.
زنانی كه در دوران بارداری مورد ضرب و شتم قرار می گیرند در همه عمر از احتمال پارگی رحم، كبد و طحال رنج میبرند و برخی بر اثر جراحتهای ایجاد شده جان میدهند. «دكتر گیلیان مِزی» به تازگی نخستین مطالعه جامع را راجع به شیوع و آثار خشونت خانگی در میان ۸۹۲ نفر از زنان باردار انگلیسی انجام داده است. وی روانپزشك مشاور در بیمارستان جورج در جنوب لندن است. به عنوان بخشی از این پژوهش دوساله، ماماهای دو بیمارستان به گونهای آموزش داده شدند تا در موقعیتهای خاص و محرمانه، سؤالات مشخصی را از زنان باردار راجع به مواردی كه در معرض خشونت قرار گرفتهاند، بكنند. این مطالعه نشان داد كه زنان در پاسخ به ماماها بیش از سایر موقعیتها تمایل دارند مواردی را كه مورد خشونت قرار گرفتهاند، فاش سازند.
در گزارشی دهشتناك كه «لیلی» تهیه كرده است برخی از نمونههای خشونت خانگی از طریق این جملات نمایان میشود: «من نمیتوانستم خانه را ترك كنم. . . من یكبار برای چند روز در خانه زندانی شدم. . . آنقدر سرم را زیر آب گرفت تا بیهوش شدم. . . مرا در كمد زندانی كرد تا اینكه صبح از خواب بیدار شد. . . .» اغلب ماماها با اینكه در این مطالعه نقش مهمی ایفا كردند، از شنیدن این گونه ماجراها به شدت ناراحت میشدند و گاه از اینكه در معرض انتقام همسران خشن بیماران خود قرار گیرند، در نگرانی بسر میبردند.
چند نمونه از کژ اندیشی کشورهای مختلف در مورد زنان
چرا در طول تاریخ همواره نسبت به زن ها یک تفکر بسیار منفی در جریان بوده و زن را موجودی شریر، نادان، احساساتی، اغواگر و . . . تصور میکرده اند وباید این اصل را بپذیریم که زن موجود است دوست داشتنی وقابل احترام و ازنگاه دیگرزن را گرامی بداریم که مادراست.
زن دقیقا کسی است که پیامبر ما بهشت را زیر پایش گذاشته است.
- فرانسوی ها
انتخاب زن و تربوز مشكل است.
-نارویی ها
شیطان زن را بلعید ولی از هضمش عاجز ماند
نه ماهی بدون استخوان است نه زن بدون جنون
زن مثل نعناع است هر چه بیشتر آن را بكوبی بویش بهتر است
به سگی كه می خوابد و به جهودی كه قسم می خورد و به زنی كه گریه می كند اعتماد مكن
گوشت را به خواستگاری بفرست نه چشمت را.
-هالندی ها
تمام شعور زن در خانه است اگر از آن خارج شد فاقد ارزش می گردد
اگر زن خوب بود خدا هم یكی برای خودش درست می كرد.
-كوبائی ها
زن و سگ را باید دنبال نژادشان رفت
زن را هم می شود مانند سگ به یك تكه استخوان اغوا كرد.
-انگلیسی ها
مردی كه زن می گیرد مثل كسی است كه میمون می پروراند. او باید مسئول خرابكاریش باشد
اگر زن به اندازه خوبیش كوچك می بود سرا پایش با یك پوست نخود پوشیده می شد
سگ همیشه قابل اعتماد است و زن تا اولین فرصت.
زن در ۱۰ سالگی فرشته در ۱۵ سالگی طاهره در ۴۰ سالگی ابلیس و بعد از آن عفریته است
به زن بگو زیبایی تا از خوشی دیوانه اش كنی
دختر عفیف اگر پایش شكسته باشد بهتر است تا برای تفریح از خانه دور ماند.
زن كل به موهای دختر خاله اش می نازد.
-آلمانی ها
زن شكل فرشته و قلب افعی و شعور خر را دارد
وقتی زنی می میرد یك فتنه از دنیا كم می شود
مراقبت از یك جوال مگس آسانتر است تا مراقبت از یك زن
زن زیبایی را بر عقل و شعور ترجیح می دهد
زن بدون مرد باغ بدون دیوار است.
-آلبانی ها
زن را به دروغ و سگ را با استخوان راضی كن
زنی كه می خواند شو هر می خواهد.
-آفریقائی ها
زن حكم اسب را دارد. . . كسی كه او را می راند صاحب اوست.
-آمریكائی ها
دهان زن تعطیل بردار نیست
زن زیبا -زحمت زیبا
-اسپانیویی ها
به زن بی صدا و سگ ساكت اعتماد مكن
گیسوی زن دراز است و عقل او گرد
زن را جوان بگیر و جگر را گرم بخور
دختران كه همه خوبند پس زنان بد از كجا می آیند.
-فنلا ندی ها
مرد برای كار از خانه بیرون می رود و زن برای اینكه او را تما شا كنند
زن را از ده بگیر نه از خیابان.
-مراكشی ها
با زنت مشورت كن و عقیده خودت را اجرا نما
زنی كه از خانه بیرون می رود حكم باغی را دارد كه در مسیر گله قرار گرفته باشد.
-هندی ها
سواد برای زن مانند خنجر در كف میمون است
به ابلیس پناه بده ولی به زن راه مده.
-سوئدنی ها
به محصولت تا به انبار نریزی و به زنت تا در گورش نسپاری اعتماد مكن
زن زیبا و مال دنیا خائن ترین چیزهاست.
دفتر سازمان عفو ملل متحد در اسپانیا اعلام كرد که در قوانین ۳۶ كشور جهان تبعیض علیه زنان وجود دارد. این سازمان در مورد قوانین مربوط به تبعیض علیه زنان، به ممنوعیت حضور زنان برای اخذ رأی در عربستان، مصونیت مردان در خشونتهای خانوادگی در نیجریه و یا قیم بودن مردان در اموال زندگی در شیلی اشاره كرده است. در متن این گزارش آمده است: تبعیض در فرهنگ و مذهب حضور دارد، اما همچنین آن را میتوان در چارچوب قوانین حقوقی در امور خانواده، اقتصادی، وظیفه و دیگر موارد دید.
سازمان عفو ملل متحد در این گزارش با عنوان «تبعیض، ریشه خشونت است»، به قوانین ۳۶ كشور اشاره كرد و آن را انعكاس عدم وجود برابری و تبعیض زنان خواند كه همزمان خشونت علیه زنان را در آن جوامع ترویج میدهد. بنابراین گزارش، با عدم برابری حقوق، زنان از امكانات برای مقابله با موارد تبعیض كه در همه جوانب زندگی از آن رنج میبرند، محرومند.
این سازمان شرایط موجود در قوانین تبعیضی را غیرقابل پذیرش اعلام و تأكید كرد كه ۲۵ سال پیش سازمان ملل متحد عهدنامهای را برای از بین بردن تبعیض علیه زنان تصویب كرد.
در این گزارش به قوانین لبنان اشاره شده است كه به مردان اجاره ارتكاب جرم در دفاع از عفت و آبرو را میدهد. همچنین به قوانین كشور گواتمالا اشاره شده است كه در آن مرد تجاوزكار اگر با زنی كه مورد خشونت وی قرار گرفته ازدواج كند، جرم وی معلق میماند.
طبق این گزارش، در نیجریه به مردان اجازه داده میشود كه همسران خود را مورد تنبیه بدنی قرار دهند در صورتی كه جراحتهای وخیم ایجاد نكنند. سازمان عفو بینالملل در این گزارش توضیح داده است كه در اسرائیل زنان یهودی اجازه طلاق گرفتن ندارند. همچنین به قوانین اطاعت فرمان از سوی زنان در یمن و سودان اشاره كرده است. در پایان این گزارش، به عدم شركت زنان در انتخابات در عربستان سعودی و اینكه فقط زنان در صورتی میتوانند در شهر تردد داشته باشند كه یكی از مردان فامیل نزدیك آنها را همراهی كند، اشاره شده است.
چند سوالی بی جواب
آیا قوانین اسلام به نفع مرد و موجب ظلم به زن نیست؟
آیا ازدواج موقت تجویز هوسرانی برای مرد و موجب اهانت به زن نمیباشد؟
آیا معنای مهریه غیر از این است که مانند خریدن یک خانه، متناسب با کیفیت کالا، مرد باید پولی خرج کند و مبلغی به پدر دختر بپردازد؟ مخصوصا که خواستگاری از طرف مرد انجام می شود.
آیا معنای نفقه مرد به زن غیر از این است که مرد مالک زن است و باید خوراک و پوشاک او را تامین کند؟ چرا زن از نظر اقتصادی مانند مرد استقلال ندارد تا محتاج نفقه او نباشد؟
چرا حق طلاق تنها در اختیار مرد است و این امر موجب انواع ظلم ها به زن شده است؟
چرا یک مرد چند همسر داشته باشد و به این وسیله حق همسر اول راضایع کند؟
چرا سهم زن از ارث نصف سهم مرد است؟
آیا حجاب با آزادی و احترام زن منافات ندارد و مانع رشداستعدادهای او نمی شود؟
آیا حجاب و ایجاد حریم میان زن و مرد موجب تحریک بیشتر غریزه جنسی نمی شود؟
امازن و مرد را خداوند برای تكمیل هم آفرید حال برتری و توان بیشتری به زن داد كه دربسیاری از موارد كه مرد قادر به انجام آن به تنهایی نیست بتواند انجام دهد ودوشادوش هم رسالت اصلی خویش را به پایان برسانند. زن را با ظرافت خاصی آفرید كه اجازه نخواهد داد كه به او ظلم شود. زن كه از دامان او مرد به معراج میرود. و بهشتی كه زیر پای مادران است بله باید دركش كنیم تابدانیم كه زن كیست.
طبق تحقیقاتی که اخیرا انجام شده است، زنان تنها با نگریستن به مردان می توانند به طور ناخودآگاه وجود یا عدم وجود خصوصیات مورد نظرشان را در مردان تشخیص دهند. در گزارشی که اخیرآ در این رابطه تهیه شده است، آمده: " زنان می توانند نشانه های علاقه یا عدم علا قه به کودکان را در صورت مردان بخوانند و تشخیص دقیقی از چگونگی تفکر آنها نسبت به جنس مخالف نیز داشته باشند. " تحقیقات آماری نشاده داده است، آن دسته از مردان که به کودکان علاقمند هستند، برای روابط دراز مدت مناسب ترند و مردان متعصب با طرز تفکر مرد سالار برای روابط گذرا و کوتاه مدت مناسبند.
مطالعات انجام شده توسط محققین دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کالیفرنیا - سانتا باربارا - نشان داده است:
"زنان به طرز شگفت آوری در تشخیص توانایی مردان در تشکیل زندگی و میزان علاقه آنها به داشتن فرزند - تنها با نگاه کردن به چهره آنان - مهارت دارند. نتیجه گیری زنان در این مورد باعث می شود که راجع به نوع رابطه و مدت زمان آن، در همان ابتدای امر تصمیماتی اتخاذ کنند. "
نتایج تحقیقات اخیر بیانگر این نکته است که در چهره هر شخص، خیلی بیش از آنچه تصور می رود اطلاعات کاملی در مورد پتانسیل شخصیتی در مقام شریک آینده زندگی وجود دارد. آنچه مسلم است زنان در این زمینه از یک حس ثانویه برخوردار نیستند، اما مرور زمان و تجربیات مختلف به آنان می آموزد که تمام جزئیات را در مورد تصمیم گیری برای زندگی مشترک آینده و ایجاد روابط خود در نظر بگیرند. بد نیست به یکی از آزمایشهای انجام شده در این تحقیقات اشاره ای داشته باشیم:
- عکس هایی از چهره های مردان مختلف داوطلب در اختیار ۲۹ نفر از دانشجویان دختر در مقطع لیسانس قرار گرفت.
- از آنها خواسته شد که صاحبان عکس ها را به ترتیب بر طبق میزان علاقه آنها به کودکان، جذابیت ظاهری و مهربان بودن، دسته بندی نمایند.
- به علاوه از آنها خواسته شد نظر خود را راجع به احساساتی بودن یا نبودن هر یک نیز بیان کنند.
نتیجه کار باور نکردنی بود . . . حدس این دانشجویان دختر کاملا به واقعیت نزدیک بود !به عنوان نتیجه اصلی این تحقیق می توان به این نکته اشاره کرد که "زنان آن دسته از مردانی را که به کودکان علاقه مند هستند، قابل اعتماد تر می پندارند و آنها را برای ایجاد یک رابطه دراز مدت انتخاب مناسب تری می دانند. اکثر زنان این مسئله را با نگاه کردن به چهره مردان تشخیص می دهند. منابع مورد استفاده: نشریه حورا، زن وزندگی و هشت مارچ.
زیبا ترین سرشتهء خلقت به نام زن
در اوج پر مدار طبیعت مقــــــــام زن
نوشند تشنه گان خرد، کودکان دهر
شراب هــــزار رونق و رفعت زجام زن
ارزنده تر به پهنهء هستی نظام زن
باشد قوام زنده گی ای با دوام ما
آسوده گی به عالم هستی مدام ما
ایجاد کسب و دانش و احساس شان و فر
نطق اساس و چخته گی ای هر کلام ما
منت گذار زحمت هر صبح و شام زن
زن هستی ساز ونظم ده و مهر گستر است
ســـــــــــرچشمهء محبت و الطاف داور است
بهرصفا و لطف خـــــــــــدا عشق مظهر است
بعد از خـــــــدا به سجده بود زآنکه مادر است
هر پخته دانشی ز نخست است خام زن
زن محور اساسی تربیت بشـــــــــــــــر
سر رشته دار خانه و هم پاســـــبان در
سر رشته دار خانه و هم پاســـــبان در
دامان اوست مدرســــــــه و عالم ظفر
بخشد بهشت را چو رضایش بود اگـــــر
بعد خـــــــــــدا به گوش بگیرم پیام زن
زن چون پیام آور مهـــــــــــــر و صفا و بود
سعی و تلاش روز و شب اش بر رفا بود
کان حیا و وعــــــــــــــــــده ده با وفا بود
سلب برابری ز حقوقـــــــــــش جفا بود
اهل خرد دو دسته بگیرد سلام زن.؟؟؟
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat