15.04.2007
قسمت دوم
مکان هاي مقدس
چرا سنگها مقدس بشمار می آیند؟
براستی چرا مکانها یا اشیاء خاصی مقدس می شوند و چگونه است که این تقدس از طریق هنر و معماری نمایان می شود؟ واژه مقدس (sacred) به هر چیز با عظمت، قابل ستایش و قابل تکریم اطلاق می شود. ریشه لاتین این کلمه sacer به معنای محصور کردن و جلوه دادن است. یک فرد می تواند با عنوان مقدس برگزیده شود، همچنین یک شئ یا یک مکان که بی مانند و فوق العاده به نظر برسد نیز می تواند حالت مقدس داشته باشد. این کلمه نزدیکی زیادی با کلمه "الوهیت" (numen) به معنای قدرت مرموز خداوندی دارد.
برای توصیف تقدس و نیز به منظور اشاره به قدرت نهفته در این واژه از کلمه "روحانی" نیز استفاده می شود. در تمام دنیا، آیین های مختلف از واژه های متفاوت وابسته به کلمه تقدس استفاده می کنند. برای مثال در زبان یونانی از واژه hagios، در عربی از moqaddas، در عبری از واژه qadosh و در جزایر پلینزی (مجموعه ای بیش از 1000 جزیره کنار هم در اقیانوس آرام) از واژه tapu استفاده می کنند. کلمات مرتبط با "الوهیت" در زبان سانسکریت brahman ، در Sioux )از اقوام آمریکای شمالی) کلمه wakanda، درMelanesian ( جزایر سیاه که از غرب اقیانوس آرام تا شمال و شمال شرق استرالیا قرار دارند) کلمه mana و در آلمان قدیم کلمه haminja به معنای بخت و اقبال استفاده میکنند.
میرکیا الیاد Mircea Eliade، فیلسوف رومانیایی (1986-1907) در کتاب خود "تقدس و کفر" (The Sacred and the Profane) ، توضیح داده است که یک وجود مقدس، خود را به عنوان واقعیتی متفاوت با واقعیات معمول، نشان میدهد. ما زمانی از تقدس چیزی آگاه میشویم که آن شخص یا شی به شکلی متفاوت با انواع مشابه خود نشان جلوه کند. فرض بر این است که خداوند یا بعضی نیروهای روحانی و ماورا طبیعی خود را بر شخص ناظر آشکار میکنند و به او حس برتری و امتیاز میدهند. هرچند گاهی این دریافتها مشکوک به نظر میرسند زیرا معمولا شخصی که ناظر یک واقعه مرموز و غیرقابل توجیه (برای خودش) مانند منظره ای غریب یا حادثه ای غیر عادی، است، آنرا به نام ماورا طبیعی یا مقدس توجیه میکند.
یافتن توجیه الهی، برای ناظری که به نیروی ماوراء طبیعی باور دارد، کاملا مجاب کننده است و این ناظر میتواند بلافاصله به هر آنچه که این واقعه بر آن صحه میگذارد اعتقاد پیدا کند.
یکی از ویژگی های ظهور نیروهای مقدس این است که آنها همواره در چهارچوب اعتقادات مذهبی شخص ناظر معنا میشوند ( و اگر شخص مذهبی نباشد، این واقعه را به مذهب رایج در فرهنگ خود ربط میدهد). برای مثال، میتوان از آنچه بر دختر روستایی فرانسوی "برنادت سوبیرو" Bernadette Soubirous آشکار شد یاد کرد. این دختر کاتولیک، در غار لوردس Lourdes بانویی مقدس را دید، و شکی نداشت که او مریم مقدس بوده است نه الهه یا فرشته ای، از مذهب و دورانی دیگر. به عبارت دیگر، قدرت روحانی یا مقدس، خود را تنها در متن اعتقادات شخص مشاهده گر و جامعه اش آشکار میکند و این شرایط اعتقادی و فکری ناظر است که این ظهور را معنا میکند . نهایتا ممکن است نتیجه این باشد - می توان اینگونه باشد - که شخص مشاهده گر (ناظر)، خود تقدس و تبرک را می آفریند و آن را در اشیاء اطراف خود قرار می دهد.
از طرفی امکان این بحث به وجود می آید که بیشتر ادیان جهان- از باستانی ترین تا امروزی ترینشان- از طریق توجیه و تفسیر وقایع مقدس و روحانی به وجود آمده اند . از جمله مسائلی که در دین اهمیت بسزایی دارد، این است که این دریافتهای روحانی، توسط شخص مشاهده گر بوجود نیامده باشد، بلکه الهامی باشند که با قصد و نیتی مشخص، از طرف پروردگار (یا افراد مقدس) به مشاهده گر القا شده باشد. چرا که پایه و اساس روانشناسی انسان، اعتقاد به ماوراء الطبیعه و دنیایی است که ساکنانش ارواح، خدایان و یا نیروهای قدرتمند باستانی ماورای درک بشر هستند. به همین دلیل الیاد از واژه hierophany، به معنای چیز مقدسی که خودش را به ما می نمایاند، برای تعریف عملکرد ظهور تقدس، استفاده کرده است.
از زمان های دور این تمایل در بین افراد بشر وجود داشته که تقدس موجود در هر چیز را باور کنند، از درختان و سنگ ها گرفته تا انسان ها. اما آنچه مشخص است مسئله مهم ستایش درخت یا سنگ نبوده بلکه در واقع یک سنگ یا درخت مقدس به دلیل رازهای روحانی منتسب به او مورد تکریم و ستایش قرار می گیرفته که در آنصورت دیگر سنگ یا درخت محسوب نمی شده است . به بیان دیگر یک سنگ یا درخت وقتی مقدس شد دیگر سنگ یا درخت معمولی نیست. همین مورد درباره تقدسی که به انسان ها اعطا می شود نیز صادق است. بعد از مقدس شدن آنها دیگر انسان های عادی نیستند واین اصل در واقع از اعتقادات بنیادین مسیحیت است . به عنوان مثال، تقدس در شخص عیسی مسیح (ع) ظهور کرد و عیسی مسیح خود به تجسمی از خداوند متعال تبدیل شد. ممکن است گاهی تقدس به انسان هایی اعطا شود که رفتاری خاص دارند یا کارهایی انجام می دهند که نشانگر وجود نیروهای روحانی، غیبی و یا حتی ماوراءالطبیعه در آنها باشد. معمولا تجربه یا اتفاقی که به واسطه آن انسانی مقدس می شود، در هر محل یا منطقه ای که اتفاق بیفتد آن مکان را نیز مقدس میکند. مکه و کلیسای سن پیترز نمونه مشخصی از این واقعه است.
در موارد دیگری ممکن است مکان مربوطه سابقه تقدس داشته باشد و شخص به علت ارتباط و رفت و آمد مکرر به آن مکان، خودش نیز مقدس شود. این امکان وجود دارد که غار لوردس (Lourdes) که چشمه شفابخشی در آن وجود داشت، حتی قبل از اینکه برنادت در آنجا از طرف مریم مقدس وحی دریافت کند، به خودی خود مقدس بوده باشد. این برخوردها باعث شد که آن غار و چشمه درونش برای مسیحیان مکانی مقدس شود و برنادت نیز به یک قدیس تبدیل شود . با استدلالی مشابه می توان این احتمال را داد که کوه سینا (Sinai) حتی قبل از اینکه حضرت موسی در آنجا با خداوند مواجه شود، مکانی مقدس بوده است. این برخورد تاییدی است بر مقدس بودن حضرت موسی و کوه سینا. تقدس بوته در حال سوختن و کوه هنگامی که پروردگار به موسی گفت : "نزدیک تر نیا و کفش هایت را از پای درآور زیرا جایی که در آن ایستاده ای مکانی مقدس است"، به حضرت موسی آشکار شد. در عین حال تاکید کننده این موضوع که مکان یا شئ ای مقدس زمینه را برای مقدس کردن موسی بیشتر فراهم آورده است . نکته مهم دیگر این است که مکانهای مقدس خصوصا در دوران باستان و همچنین مکان هایی که به نوعی مربوط به ادیان امروزی هستند، کم و بیش با پیشگویی در ارتباط هستند. اصولا پیشگویی یا غیب گویی بر این عقیده استوار است که خدایان و یا نیروهای روحانی یا ماوراء طبیعی قدرتمند، قادرند به انسان اطلاعات و معلوماتی راجع به اتفاقات حال و بخصوص آینده القا کنند. این قضیه در دوران باستان تقریبا در همه دنیا تکرار می شده و تا کنون نیز ادامه پیدا کرده است . چند مکان مقدس از جمله کوه دلفی (Delphi) در یونان که معبد معروف آپولو (Apollo) در آن واقع شده، یا دودونا (Dodona) جایی که درخت بلوط زئوس (Zeus) در آن قرار داشته است، مکان هایی بودند که مردم از آنها اطلاعاتی راجع به حال یا آینده دریافت می کردند. در مقیاس وسیع تر، ادیان مختلف در گذشته و حال به طرق متفاوتی از پیشگویی هایی که باعث اشاعه ترس از آینده و اضطراب در زمان حال شده اند، جلوگیری کرده و همواره از شدت آن کاسته اند . عهد قدیم سرشار است از اظهارات مختلف پیامبران راجع به آینده، در حالیکه عهد جدید مدعی است اگر مردم روش پیشنهادی امر شده از طرف کلیسا را برگزیده و آن را دنبال کنند و در همان مسیر به پایان برسانند، خوشبختی زندگی پس از مرگ انها در آینده تضمین شده خواهد بود. این دلیل خوبی است برای اینکه بپذیریم معروفیت و محبوبیت مکان های مقدسی که امروزه توسط توریست ها و مسافرین در نقاط مختلف دنیا بازدید می شوند، به دلیل وجود چنین حس اطمینانی راجع به زندگی حال و آینده است. با توجه به پیشینه این مکان های مقدس باستانی، واضح است که منشا بوجود آمدن اینگونه مکان ها دانشی بنیادین بوده و ریشه الهی در همه آنها وجود داشته است.
بودای لشان
بودای غول پیكر لشان (Leshan) ، بزرگترین پیكره سنگی بودای موجود در جهان است. بودای لشان مجسمه ای است در هیئت Meytreya *، پا برهنه با گوش هایی آویزان، موهایی آراسته به صورت مارپیچ و گیس مانند، قفسه سینه ای برآمده و در معرض نمایش و دستانی که روی زانوان تكیه داده شده است. از زیر پای این مجسمه عظیم الجثه سنگی، رودخانه هایی می گذرند . مجسمه غول پیکر بودای لشان از لحاظ شهرت هم پای مجسمه های ایستاده بودا در Bamiyan افغانستان است که همه آنها به عنوان میراث فرهنگی بشری حفظ و نگهداری می شوند. ارتفاع دو مجسمه بودای Bamiyan در افغانستان در حالت ایستاده 38 و 53 متر است که از لحاظ ارتفاع دومین و سومین مجسمه های سنگی بودا در دنیا هستند. مجسمه با شکوه بودای لشان حالت نشسته دارد. مجسمه های بودا در افغانستان به دست انسان ها تخریب شدند و همین امر باعث شد که محافظت از مجسمه بودای لشان بیش از پیش، مهم تلقی شود . ارتفاع این بودای با شكوه 71 متر است. پهنای شانه هایش 28 متر، سرش 14.7 متر طول و 10 متر عرض دارد و در مجموع 1021 تكه مو به آن وصل شده است. در رویه پاهایش كه هر كدام 8.5 متر است به راحتی 100 نفر جای می گیرند.
انگشتان پاهایش به اندازه ای بزرگ است كه می
تواند به عنوان میز شام استفاده شود. بودای لشان به عنوان مرتفع ترین
مجسمه بودای
جهان، در سال 1996 به لیست اسامی میراث فرهنگی طبیعی جهان پیوست
.
به
برخی
از
از اندازه های مربوط به مجسمه بودای لشان توجه کنید
:
رتفاع
: 71
متر
طول
سر
: 14.7
متر
عرض
شانه
: 28
متر
طول
گردن
: 3
متر
طول
گوش ها
: 7
متر
طول
دماغ
: 5.6
متر
طول
ابرو ها
: 5.6
متر
طول
چشم ها
: 3.3
متر
طول
دهان
: 3.3
متر
در زمانی كه این مجسمه تراشیده شد، یك بنای 13 طبقه چوبی برای محافظت از آن در مقابل نور خورشید و باران ساخته شد. بعدها در اواخر پادشاهی (Yuan 1368-1279) این بنای محافظ در جنگ تخریب شد. از آن زمان تا كنون این مجسمه سنگی بدون هیچ محافظتی در معرض باد و باران قرار گرفته است . گفته می شود در رودخانه ای كه مجسمه در بالای آن قرار دارد، یك هیولا وجود داشته، این هیولا اغلب باعث وقوع سیل، واژگون شدن قایق های در حال عبور و گرفتن جان صدها نفر می شده است. برای حل این مشكل، به منظور مهار كردن آب رودخانه و همچنین نجات جان انسان ها، راهب بزرگی به نام Haitong سرمایه ای را جمع آوری كرده، ساخت مجسمه عظیم الجثه بودا را شروع كرد. او امیدواربود كه حضور بودای بزرگ، بتواند هیولای رودخانه را رام كند و در نتیجه قایقرانانی كه عرض رودخانه را می پیمودند در امان باشند.
ساخت این پیكره سنگی با نظارت Haitong در سال 713 شروع شد. در ابتدا صاحب منصبان حریص به پول جمع آوری شده برای این منظور چشم طمع دوخته بودند، بنابراین سعی كردند از راهب بزرگ رشوه خواری كنند. اما او آنها را به مبارزه طلبید و اعلام كرد : اگر چشمان مرا از حدقه درآورید، باز هم نمی توانید به پولی كه برای ساخته شدن مجسمه بودا اهدا شده دست یابید. این گفته راهب بزرگ خشم صاحب منصبان را برانگیخت، به او گفتند كه مسلما جرات چنین كاری را ندارد، اما در كمال ناباوری Haitong چشمانش را با دستان خود از حدقه درآورد و آنها را درون یك سینی نزد مقامات و صاحب منصبان برد. راهب بزرگ در نیمه كار ساخت مجسمه از دنیا رفت. دو تن از پیروانش كار را ادامه دادند و سرانجام بعد از 90 سال تلاش، مجسمه بودا در سال 803 كامل شد . چگونگی خلق مجسمه عظیم الجثه بودای لشان كماكان سئوال برانگیز باقی مانده، در واقع درك این مسئله كه چگونه مردم در آن زمان چنین مجسمه مجللی طراحی كرده و ساخت آن را بدون هیچگونه تجهیزات مدرنی به پایان رساندند، غیر ممكن است . بودای عظیم الجثه لشان (Leshan) واقع در Sichuan به تازگی در معرض بزرگترین بازسازی قرار گرفته که از سال 713 در دوره پادشاهی (Tang 907 – 618) که این مجسمه در آن سال تراشیده شده، تا کنون بی نظیر بوده است . در زمانی كه این مجسمه تراشیده شد، یك بنای 13 طبقه چوبی برای محافظت از آن در مقابل نور خورشید و باران ساخته شد. در طول جنگ های اواخر پادشاهی (Yuan 1368- 1271) و اوایل پادشاهی (Ming 1644 – 1368) بنای محافظ در جنگ تخریب شد. از آن زمان تا کنون مجسمه بودا در معرض باد و باران قرار گرفته و حتی جای گلوله های زمان جنگ نیز در آن دیده می شود.
این
مجسمه متاسفانه صدها سال
است
که به دلیل رطوبت جو و تراوش آب از کوه دچار فرسایش شده است. آبی که در
قسمت
برآمدگی شکم مجسمه جمع می شود، قدرت استحکام سنگ را پایین می آورد و در
نتیجه
گیاهان و قارچ ها به سرعت روی سطح بدن بودا روییده اند. باران های
اسیدی باعث سیاه
شدن
دماغ مجسمه شده و صورتش نقطه نقطه شده است
.
به
نظر می رسد دو قطره اشک
در
گوشه چشمان بودا وجود دارد و پوست بخشی از بدنش کنده شده است. طبق
اسناد و شواهد
تاریخی، تمام پادشاهان گذشته هر کدام به نوبه خود برای سالم نگهداشتن
این مجسمه
فعالیتی می کردند. در طول تاریخ مدرن، مجسمه بودا 6 دوره بازسازی و
تعمیرات جامع را
پشت
سر گذاشته ولی همه آنها به دلیل یا دلایل نامعلومی ناموفق مانده اند
.
برای حفاظت از این مجسمه توجه همه جهان جلب شده است. یونسكو(UNESCO)
گروهی
از
كارشناسان خود را برای مشاوره در این زمینه به منطقه ارسال كرده، بانك
جهانی
نیز
وامی به مبلغ 8 میلیون دالر آمریكا، بدون بهره برای حفاظت و نگهداری
این مجسمه
پیشنهاد كرده كه تا كنون مبلغ 2 میلیون دالر آن دریافت شده است.
پروژه
حفاظت از مجسمه بودای لشان اهمیت علمی و زیست محیطی دارد. سلسله
اقداماتی به منظور
حفظ
و نگهداری این مجسمه توسط مقامات لشان اعلام شده است كه شامل : بهبود
بخشیدن
مناظر زیبای منطقه اطراف، مهار كردن كلیه منابع آلوده كننده در منطقه،
تغییر مكان
مراكز صنعتی موجود در منطقه در مدت زمانی معین، كنترول آلودگی رودخانه
Minjiang
و
تخصیص دادن مبلغ 200 میلیون
Yuan )هر
Yuan
چینی معادل 123 دالر آمریکا است) سرمایه
سال
جاری است، برای ساخت بزرگراهی كه از این منطقه بگذرد.
در
حال حاضر
بهینه سازی منطقه وسیعی از كوه، آب، جاده ها و باغ های اطراف كامل شده
و كل منطقه
در
حال اصلاح است. بعد از اینكه مجسمه بودای لشان در لیست یونسكو به عنوان
میراث
فرهنگی جهانی ثبت شد، این اولین پروژه نگهداری و مرمت آن است
.
اداره آثار باستانی منطقه، تعدادی كارشناس و متخصص فنی ماهر را كه به
جدیدترین تكنولوژی
های
صوتی، نوری و الكترونیكی كاملا مسلط هستند، استخدام كرده است. این
اشخاص به
طور
دائم مجسمه را چك می كنند و مشكلات احتمالی اش را برطرف می كنند
.
فاز
اول
پروژه مرمت و نگهداری بودا كه بر حل مشكلات مربوط به سر، كتف ها، قفسه
سینه و
شكم
آن متمركز بود، در ماه مارس گذشته شروع شد
.
متخصصان کارهایی از قبیل
:
مرمت حلقه موهای سر مجسمه ، تمییز كردن صورت ، جدا كردن زوائد گیاهان و
علف های هرز
از
بدنش، پاك كردن لایه های آهك اضافی و تعمیر كردن ترك ها و شكاف های
بدنش با مواد
مشابه قدیمی را انجام داده اند
.
در
حال حاضر فاز اول این پروژه تقریبا به
پایان رسیده است. فاز دوم آن اواخر سال جاری شروع خواهد شد. تاكید این
بخش بر روی
خشك
نگه داشتن بدن بودا، محافظت از پاهای مجسمه در برابر صدمات ناشی از
جریان آب و
نیز
عایق كردن كل مجسمه در مقابل هوا خواهد بود.
معبد ابو سیمبل
ابو سیمبل معبدی است كه توسط رامسس دوم (Ramesses II) بین سالهای 1279-1213 قبل از میلاد در حبشه قدیم همان جایی كه آرزو داشت قدرت و ذات الهی اش را به نمایش بگذارد، ساخته شد.
چهار مجسمه عظیم (به ارتفاع 20 متر) از او در طرفین ورودی معبد وجود دارد. از زمان های قدیم ورودی معبد تاب برداشته و به سمت چپ متمایل شده، علت پدیدار شدن این حالت، به احتمال زیاد وقوع یك زلزله بوده است. این معبد رو به شرق است و Re-Horakhty یكی از خدایان خورشید درست در بالای فرورفتگی سردر ورودی قرار دارد . یكی از خصوصیات جالب توجه این معبد، چگونگی تنظیم جهت قرارگرفتن آن است كه باعث شده دو بار در سال، در 22 فوریه و 22 اكتبر، اشعه خورشید دقیقا به داخلی ترین مكان مقدس معبد بتابد و مجسمه های چهار خدای نشسته در آن مكان كه عبارتند از Path ، Amun-Re ، Ramesses II و Re-Horakhty را كاملا درخشان و روشن كند . برای رسیدن به منظور فوق، روش كاملا مشابهی در طراحی غارهای مصنوعی نیوگرانگ (Newgrange) استفاده شده است . این معبد در صخره های سنگی بالای رودخانه نیل و در جایی نزدیك به دومین آبشار بزرگ این رود بنا شده است. در اوایل سالهای بعد از 1960 سد مرتفعی در آن مكان ساخته شد، یك شركت بین المللی برای جابجا كردن این معبد و انتقال آن به محلی مرتفع تر سرمایه گذاری كرد و بررسی های لازم را از نقطه نظر فنی انجام داد . از آنجاییكه به دلیل وجود سد فوق، امكان مدفون شدن معبد در زیر آب های رودخانه ناصر (Nasser) وجود داشت، این جابجایی باعث می شد كه چنین خطری از بین برود . بین سال های 1966- 1964 یونسكو (UNESCO) انجام پروژه جابجایی معبد را به عهده گرفت و دولت مصر معبد را در صخره ای 200 فوت بالاتر از محل اصلی اش مجددا باز سازی كرد . معبد Hathor در ابو سیمبل نیز توسط رامسس دوم (Ramesses II) به افتخار Hathor خدای عشق و موسیقی و همسرش Nefertari ملكه قابل پرستش، ساخته شد. نمای خروجی و سر در این معبد از شش مجسمه ایستاده عظیم (10 متر) تشكیل شده كه شبیه یك برج است.
کولوسئوم : سالن آمفی تئاتر رومیان
ساخت کولوسئوم یا آمفی تئاتر Flavian توسط Vespasian امپراطول سالهای 69 تا 70 روم پایه گذاری شد، پس از آن پسرش Titus در سال 80 بعد از میلاد آنرا بنا کرد، که نهایتا توسط Domitian برادر Titus که در سال 81 بر وی غلبه کرد و بر جایگاه امپراطور روم نشست، کامل شد و به پایان رسید. کولوسئوم به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی و ماندگار ساخته شده در روم، در زمین های باتلاقی ما بین تپه های Esquiline و Caelian واقع شده بود . قدمت تاریخی و شکوه و جلال این عمارت از یک سو و کارامدی آن برای اجرای نمایش و امکان کنترل جمعیت ، از سوی دیگر، باعث شد این سالن یکی از بزرگترین بناهای معماری روم باستان به شمار رود . این آمفی تئاتر، به شکل یک بیضی عظیم است که ردیف های صندلی به تعداد پنجاه هزار تماشاچی، دور تا دور یک صحنه بیضی شکل مرکزی قرار گرفته است.
کف صحنه چوبی است و در زیر آن مجموعه ای از اتاقها و گذرگاهها برای عبور حیوانات وحشی و سایر تدارکات لازم جهت راه اندازی و اجرای نمایش قرار گرفته است . تعداد 80 دیوار به عنوان تکیه گاه برای طاق های گنبدی شکل، گذرگاهها، پلکان و ردیف های صندلی، روی صحنه قرار گرفته است. لبه بیرونی طاق های متوالی باعث اتصال طبقات مختلف و پلکان بین آنها به یکدیگر شده است .سه ردیف طاق های گنبدی شکل رو در روی ستون ها و سر ستون ها قرار گرفته اند، در ستون های طبقه اول سبک معماری دوریک (Doric)، در طبقه دوم سبک ایونیک (Ionic)، و در طبقه سوم سبک قرنتی (Corinthian) که نزدیک به سبک کلاسیک یونان بود، به کار رفته است . در بالای این سه طبقه اصلی، طبقه زیرشیروانی شامل ستون های مستطیل شکل سبک قرنتی قرار دارد، فضای بین ستون ها با 40 عدد پنجره کوچک مستطیل شکل پر شده است. در قسمت بالا، دیوارکوب ها و بندگاههایی وجود دارد که تیرک هایی را که سایه بان ها به آنها آویزان است، نگه داشته اند . در ساخت عمارت با دقت بسیاری از انواع ترکیبات ساختمانی استفاده شده، برای فونداسیون از بتون و برای ستون ها و طاق ها از سنگ آهک ( تراورتن) استفاده شده، در ستون های به کار رفته برای دیوار دو طبقه زیرین، از نوعی سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شده است. برای طبقات فوقانی و اکثر طاق ها از آجر بتونی استفاده شده است.
جزئیات : کولوسئوم طوری طراحی شده که در آن پنجاه هزار تماشاگر جا بگیرد. در حدود 80 ورودی دارد که جمعیت می توانسته خیلی سریع و به راحتی وارد آن محل شده و از آنجا خارج شود . نقشه آن یک بیضی پهناور است به اقطار 188 در 156 متر و زیربنای عمارت در حدود 6 جریب است. طاق ها روی 80 دیوار محوری نگهدارنده برای محافظت از ردیف های صندلی، گذرگاهها و پلکان، قرار گرفته اند . ارتفاع نمای بیرونی شامل سه ردیف طاق به انضمام طبقه زیرشیروانی حدود 48.5 متر می باشد که معادل یک ساختمان 12 تا 15 طبقه است.