حسن سیغانی امیری «مائویست»

 

بزرگ ترین مشکل امروزی مردم افغانستان تنها جنگ، محرومیت های اقتصادی و بی امانی نیست، بلکه موجودیت یک مشت عناصر خود فروخته جاسوس و مزدور است، که بخاطر بدست آوردن چند پول از اجانب همواره تلاش میورزند تا با زهر پاشی به اذهان عامه و تبلغات چرکین و غرض آلود امکانات به اسارت کشیدن فکری مردم افغانستان را مهیا ساخته و اافکار عام را از مسایل حاد و سرنوشت ساز کشور بطرف موضوعاتی بکشانند که از قبل در اجندای کاری شان مهندسی شده است.

بیشترین رنج افغانهای ما چه در داخل و چه در خارج از کشور، امروز ناشی از اعمال است که این عمال وطنفروش دلال نا سنجیده و نا بخردانه به آن متوصل میشوند و به هیچ ارزش انسانی و هیچ اصول اخلاقی و حتی ایمان و مسلک خود هم پابند نیستند. اینها کسانی اند، که یکروز در چهره انقلابیون دو آتشه چپ ظاهر شده و از مردم و منافع توده های میلیونی سخن به میان می آرند و روزی دیگری خود را به مجاهدین فی سبیل الله عوض کرده در مسند ملا و مولوی قرار گرفته خشونت و تنفر را وعظ میکنند و امروز هم خود را در خدمت دستگاه جاسوسی صیهونیستان «موساد» (شبکه تلویزیون آریانا مسکینیا ر) قرار داده و دم از «عدالت» و «قضاوت» و داد خواهی سر میدهند. سخن نغز است که: «انسان بد اخلاق حق ندارد به د یگران درس اخلاق دهد».

یکی از این دلالان جعل کار و لفاظ شخصی بنام حسن سیغانی امیری «مائویست» است که از چند سال بدینسو با پخش جعل نامه «چشم انداز» و اخیرا هم «زعامت ملی» مصروف ایجاد تنش و شکاف در میان افغانهای بیرون از کشور است.

این چهره بدنام و شناخته شده مریض فرزند محمد یوسف خان اعمی سیغانی دو دوره وکیل پارلمان در زمان سلطنت است، به اساس نوشته مرحوم سید مسعود پوهنیار سفیر اسبق افغانستان در روم نویسنده کتاب «ظهور مشروطیت و قربانیان استبداد در افغانستان» و تاریخ مرحوم غلام محمد غبار «اافغانستان در مسیر تاریخ» (جلد دوم، ص ـ ۲۶۴) محمد یوسف سیغانی از زمره نزدیکان دربار بود، و طبق بررسی اسناد بدست آمده از ریاست «ضبط احوالات» و استخبارات زمان شاهی بعد از گرفتن قدرت توسط ح.د.خ.ا. نام محمد یوسف خان سیغانی در جمله مخبران سابقه دار آن دستگاه مخوف و شکنجه گر «ضبط احوالات» وقت ثبت است، و اما به ارتباط پسرش حسن جان امیری باید گفت، او سالهای پیش ( ۱۹۸۰ـ۱۹۸۱) در دهلی جدید مشغول فعالیتهای قاچاقبری انسانها از هندوستان به اروپا و امریکا بود، گفته میشود قبل از آن نامبرده دو بار بجرم ـ«تیزاب پاشی» بر روی دختران مکاتب کابل و مسموم ساختن آب نوشیدنی آنها به زندان رفته بود ـ همچنان آورده اند که وی در ربودن پول جیب مردم از مهارت خاصی برخوردار است. در مورد وی این شایع نیز به کرات شنیده شده است که موصوف سابقه سرقت و ترور داشته و در چندین قضیه سرقت و ترور با یک باند «مائویستی» تروریست و سارق مشهور که از زمان جمهوریت شهید محمد داود خان الی دوره حکومت شهید داکتر نجیب الله مورد پیگرد پیهم قانونی قرار داشت و بالاخره رهبر آن در سال ۱۳۵۸ در یک برخورد مسلحانه با قوای امنیتی در کابل دستگیر و بعدا به جزای اعمالش رسانیده شد همکار بود.

امیری خود در یکی از برنامه های خود اعتراف به داشتن ارتباط تنگا تنگ با این باند دارد (دیده شود برنامه های چشم انداز) نامبرده، مزید بر این، موضوع دیگری که در مورد وی بین افغانها عام است اینست که آقای حسن جان سیغانی برای دستگاه جاسوسی پاکستان (آی،اس،آی) کار میکند و یکی از کارمندان با سابقه آن دستگاه است به استناد اظهارات برخی از افغان ها امیری چندین بار در پاکستان در موتر های مربوطه آن دستگاه دیده شده است، میگویند امیری در تجاوز غیر اخلاقی که سال گذشته از جانب دسته نجیب کابلی ــ کوهدامانی در کابل بالای نبیل مسکینار صاحب امتیاز تلویزیون آریانا صورت گرفت همکاری اطلاعاتی داشت.

اینکه این ادعا ها تا چه حد در مورد وی صحت دارد، مطالعه شود نوشته های نویسندگان کشور بخصوص آنهای که از چندین سال بدینسو در مورد مسایل افغانستان مصروف نوشتن مقالات در سایت ها مختلف منجمله سایت های اینترنتی استند.

ولی با دریغ با وجود اینکه حسن امیری سیغانی از این مدرک پول هنگفتی بدست آورد مگر چون با ویروس قمار مبتلا است طبق افوا همه پول های به باد آورده به هدر رفته است.

خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدمها

چه شادی ها خورد بر هم چه بازی ها شود رسوا

چه کاذب ها شود صادق چه صادقها شود کاذب

چه عابد ها شود فاسق چه فاسق ها شود ملا

عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد

و گر نه بر زمین افتد ز جیب محتسب مینا،

از قرار معلوم اخیرا آقای سیغانی با براه اندازی حیله دیگری در صدد ربودن پول جیب های افغانهای خوش باور و دلسوز است، برای این منظور حسن جان سیغانی دو هدف را برای خود مشخص ساخته است:

نخست اینکه مساله لیست ۵۰۰۰ نفری قربانیان زمامداری امین جلاد را چاغ ساخته و با بستن اتهام و جعل اسناد توجه هموطنان شریف و درد دیده ما را با خود معطوف داشته و در نهایت از آنها طالب کمک مالی شود.

و دوم اینکه برای سازمان جاسوسی پاکستان خوش خدمتی کرده باشد، از همین سبب است که گروه مائویست و جاسوس «فارو» قبلا شاخه از باند «شعله جاوید» و فعلا وابسته به دستگاه اداره استخبارت نظامی پاکستان که مرکز آن نیز در پاکستان است تا کنون یک اعلامیه و یک نوشته ی هم در حمایت غیر مستقیم از جعلیات و اتهامات بی اساس و فاقد اعتبار حقوقی امیری به نشر سپرده است (رجوع شود به سایت «افغان ـ جرمن ان لاین» ) امیری، این نامرد بد ترین بدتر ها به تعقیب یک سلسله اتهامات و جعلیات خود ساخته خود که ناشی از عقده ها شخصی و سیاسی او و حرص پول آب میخورد، با کمال بی حیایی و پر رویی و بطور غیر قانونی و غیر اخلاقی نام های یک تعداد از آن اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان را از جمله یک تعداد خانم های با شرف و با وجدان را در جمله قاتلین و مسببین فاجعه زمامداری امین جلاد جا داده و در هر هفته از طریق برنامه مبتذل و بازاری خود بدون هیچگونه احساس مسولیت به نشر میسپارد که در آنزمان خود قربانی بوده و در زندان های مرکز و ولایات منجمله محبس پلچرخی بسر میبردند و یا اینکه اصلا در کشور موجود نبوده و یا به منظور حفظ جانهای خود در حالت اختفا قرار داشته و یا هم اینکه در آن مقطع زمانی هیچ مقام و هیچ صلاحیت نداشته و اصلا عضو حزب نبودند، مثال های زیادی است در مورد که به موقع اش به مراجع قانونی و عدلی پیشکش خواهد شد تا در زمینه اقدامات لازمی بعمل آید.

واضح است که به محکمه کشاندن این لافوک شرارت پیشه از طریق محاکم بین المللی وقت صرف میکند و زمانگیر است و از جانبی هم مشکل قوانین برخی از کشور ها منجمله آلمان است که اجازه نمیدهد تا در غیاب متهم فیصله بعمل آید ولی این امکان موجود است تا از طریق شعبات عدلی مساله پیگیری گردیده و ثبت کامپیوتر ها پلیس سرحدی و میدان های هوایی شده و در صورتی که امیری و یا شرکای جرمی اش وارد این کشور ها گردند فورا دستگیر شده و غرض تکمیل پروسه بعدی به پای میز محکمه کشانده شوند.

این عمل شنیع و نامردانه سیغانی حسن از دید قانون «افترا» اهانت به انسان و ترور شخصیت ها است و پیگرد قانونی دارد. بنا از تمام افغان ها بخصوص از تمام آن اعضای حزب دمکراتیک خلق افغانستان که به ناحق مورد اتهام قرار گرفته باشند تقاضا میگردد، از آنجایی که یک تعداد از مربوطین باند شعله جاوید در اکثر ترور های سازمان یافته و سرقت اموال مردم حتی از دوره حکومت مرحوم محمد داوُد خان دخیل بودند بناً اگر به اسناد، مدارک و معلومات بیشتر در مورد آنان و بخصوص حسن امیری و شرکای که به شکلی از اشکال در قضایای مربوطه شامل بودند دسترسی داشته باشند عاجل آنرا از طریق وکلا و یا سایر موسساتی که میتوانند در زمینه کمک کنند به اختیار مراجع ذیربط بگذارند تا به اساس معلومات دست داشته و مستند از طریق حقوقدانان در مورد اجراات بعدی بعمل آید.

تلاش باید کرد که این شیاد مکار (امیری) و شرکای جرمی اش بیش از این از چنگال قانون فرار نکرده و به جزای اعمال ننگین خود برسد، و درس عبرت گردد برای آنانی که بالای انسانهای پاک و وطندوست پیشه تجارت را در پیش گرفته اند.

هیچکس ادعا ندارد تا عدالت انتقالی برقرار نگردد و هیچکس هم در دفاع از جنایتکاران نیست و اما هیچ خاینی هم حق ندارد تا بخاطر بدست آوردن چند پول  تیاتر به نمایش گذاشته و با نام و شرف انسان ها بازی کند.

این یک امر مسلم و پذیرفته شده جهانی است که قتل انسانان بیگناه در هر نظام و هر زمان به هر شکل که باشد تراژدی است فراموش نا شدنی و قابل پیگرد قانونی، ولی اتهام بستن و سوء استفاده از وسایل جمعی و آزادی بیان هم گناه است نا بخشودنی بنا در چنین حالتی که اکثریت قاطع مردم افغانستان بخصوص نسل بالنده جوان امروز که بعد از سالیان متمادی پر از غم و اندو و دربدری ها فرصت یافته اند و کوشش دارند تا با استفاده از فرصت های بدست آمده بمنظور ختم اشغال کشور و تقویت پروسه دموکراسی، دولت سازی و روند بازسازی و نوسازی وطن خویش، پارچه های از هم جدا شده مردم را در یک اتحاد مجدد بنام «ملت افغان» با هم وصل سازند، دامن زدن به همچو تبلیغات خاینانه و بازاری آنهم سرا پا دروغ و بهتان هیچ ثمره ندارد بجز از آنکه موجبات تاثر و رنج بیشتر آن کتله عظیمی گردد که صادقانه کمر همت بخاطر خدمت به میهن خود بسته اند.

وقتی مورخان، محققان، نویسندگان، مبصرین هنرمندان و کارگردان های سینما و تلویزیون با دوره یی از تاریخ سر و کار میگرند که شاهدان عینی دارد باید با احتیاط و احساس مسوولیت در برابر مردم با قضایا برخورد کرد، بکار گیری نادرست و بشکل رذیلانه رسانه ها و ابزارهای جمعی منجمله تلویزیون که با افکار انسان ها سر و کار دارد و بهره برداری از احساسات ملی مبتنی بر شیوه های منفعت جویی، دسیسه بازی و سر پوش گذاری و اشتباهات، خطا ها و پلیدی خود تیشه زدن به ریشه واقعیت ها و صدمه زدن بر پروسه تامین وحدت ملی است که در شرایط فعلی از نیازمندی های عاجل و ضرورت های اضطراری کشور ما است.

تحلیل ها و بررسی دقیق رویدادها و حوادث هولناک چهل سال گذشته، ریشه یابی علل عمده مسایل و شناسایی خطا کاران اصلی به دماغ سرد، سینه فراخ و ژرف اندیشی شخصیت های مستقل و واقعیت نگر ضرورت دارد، هر گونه وارونه جلوه دادن حوادث و مغشوش ساختن حقایق را با غرایض و عقده های تنگ نطرانه نه تنها مانع بزرگی است در روشن سازی و آگاهی نسل های آینده وطن بلکه خیانتی است بزرگ. و تلاش است عمدی در جهت اغوا مردم و مسخ تاریخ مملکت ما- ولی باید به یاد داشت که: مردم را میتوان فریب داد مگر نه برای همیش.

قضا را دست پیج خود کند در کجروی نادان     خطای خویشتن را کور دایم بر عصا بندد

 

بگرامیوال ـ از آلمان

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org