شنبه، ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۴
گل رفت فراق گل و گلزار بجا ماند
عطرش بفضا و در و دیوار بجا ماند
منصور سرافراشته پیوست به تاریخ
نامش ابدی با رست دار بجا ماند
شهادت داکتر نجیب الله شهید درس بزرگتر از تاریخ
«برای هر یک ما موجودیت فزیکی به هر قیمتی که باشد مطرح بحث نیست، برای ما موجودیت در تاریخ، در معنی، در جلایش اندیشه ها و در انجام تعهدات ملي و بین المللی که برای مردم کشور و جهان ارایه داشته ایم مطرح خواهد بود» دکتور نجیب الله
هژدهمین سالگرد شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید را گرامی میداریم. گرامیداشت از سالروز شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید در واقع گرامی داشت از مبارزات دادخواهانه حزب دخ ا، حزب وطن، بخاطر تحقق آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان است. گرامی داشت از مبارزات مردم افغانستان در برابر استبداد، ارتجاع و متجاوزین خارجی است. گرامیداشت از ایثار گری ها بخاطر دفاع از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، صلح و دموکراسی ترقی و عدالت اجتماعی است.
میراث بجا مانده از شهادت داکتر نجیب الله شهید، درد های فراق و درس های وفاق است درد هاي سوزنده و درس هاي آموزنده.
بلی، شهادت شاد روان داکتر نجیب الله شهید برای مردم افغانستان و قبل از همه برای جنبش دادخواهانه کشور ما ضایعه بزرگ و جبران نا پذیر بوده است. و در عین زمان این شهادت سرافرازانه در راه وطن درس بزرگی است برای کلیه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان، حزب وطن و جنبش ترقي خواهانه کشور. درسی که از آن ندای داد خواهانه زنده یاد داکتر نجیب الله شهید تا هنوز بگوش ها طنین می افگند. ندایی که وجدانهای جهل و خفته را بیدار ساخته و دردی که اکثرا توده های میلیونی کشور ما آنرا تا مغز استخوان های خود احساس نموده و بدرک فراموش نا شده تاریخ مبدل میگردد
شهید داکتر نجیب الله نماد عالی خصایل انسانی و انساندوستی بود و بالا تر از آن که درین محدوده گنجانیده شود. ولی مختصرا باید گفت که زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت برازنده سیاسی، مرد شجاع، جدی و با متانت، وطنپرست دلیر، سیاست مدار نامور میهن و منطقه بود. زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت کارا و پرتوان در امر مبارزه و رهبریت برخاسته از مکتب بزرگ حزبش، این مکتب انساندوستی که همواره به آن فخر میکرد و اکنون همان مکتبش، حزبش و خانه بزرگش به آن می بالد.
به حزبت افتخاراتی که کردی ــ بناز اکنون که بر تو افتخار است
تاریخ افغانستان مشحون از مبارزات و قهرمانی هاست، مبارزات پر از فراز و فرود، پیروزی ها و شکستها که درین راستا نقش اساسی توده ها تعین کننده بوده و در گستره آن شخصیت ها بوجود می آیند و در امر بیداری مردم و سمت دهی جنبش های مردمی، متبارز و ماندگار می شوند.
یادبود از سالروز شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید، یادآور قهرمانی ها، افتخارات جاودان و خاطره های شیرین زندگی حزبی ملهم از صفا و صمیمیت، وحدت آهنین و همدلی رفیقانه است که بخاطر منافع علیای کشور قلب های همه یکسان می تپید. بیاد دارم مادامیکه کار کنفرانس سراسري حزبي در تالار پولیتخنیک کابل جریان داشت در رابطه به شخصیت فرزانه زنده یاد ببرک کارمل، شاد روان داکتر نجیب الله چنین فرمودند.
موی سفید را فلکش رایگان نداد
این رشته را به نقد جواني خریده است
و همینطور کادر های رهبري کننده بمثابه مغزهای متفکر حزب، طرف حرمت و احترام مقامات رهبری حزبی قرار داشتند. چنانچه زنده یاد ببرک کارمل هنگام حضور شان در یکی از جلسات سراسري فعالین ارگانها در شهر کابل که بنده کمینه نیز افتخار شرکت در آن جلسه را داشتم در رابطه به شخصیت نستوه زنده یاد داکتر نجیب الله فرمودند «برای من قابل افتخار است که در جلسه کادر ها و کارمندان همیشه آماده به خدمت که رفیق نجیب آنرا رهبري میکند اشتراک ورزیده ام، رفقا وحدت و یکپارچگی حزبي و مردمی شما ضامن پیروزی و دلیل موفقیت شما خواهد بود. »
مسلما رهبران سر سپرده ح د خ ا حزب وطن و اعضای رزمنده آن بخاطر اهداف واحد با برداشتن گام مشترک در مسیر واحد، اکثرا جان های شیرین خود را فدا نمودند.
طبعیست که نقش شخصیت ها و اعضای حزب در مسیر مبارزه مشترک، در قبال کارنامه ها و اجرای برنامه ها و تعهدات شان نسبت به مردم، سر انجام باید ها و نباید ها را بوجود آورده و برجسته میسازد. به هر صورت باید قبول کرد که در یک کشور عقب نگهداشته شده، حزب مترقی ولو پیش آهنگ، برخاسته از درون جامعه پر از امراض فیودالی و ماقبل آن را چگونه میتوان از گزند چون و چرا کاملا بر حذر داشت. اما قدر مسلم آنست که الویت بخشیدن به باید ها ونباید ها در مطابقت به منافع ملی به شرایط داخلی وخارجی کشور اولویت بستگی دارد. چنانچه در جریان مبارزات وطنخواهانه ح د خ ا حزب وطن دیده شد که ترقی کشور ما برای ارتجاع داخلی و مداخله گران خارجی و متجاوزین پاکستانی غیر قابل تحمل بوده که همه در یک صف نا مقدس بر علیه کشور ما قرار گرفتند. باید گفت که این دشمنی ها ادامه همان دسایس شوم دشمنان افغانستان است که سالها قبل در خارج از کشور طرح و پیریزی شده بود و در نتیجه تشدید همان بحران های مداوم شرایطی را بوجود آورد که پای نظامیان اتحاد شوروي سابق به خاک افغانستان کشانید ه شد.
و مدتی پس از آن، آمدن قوت های نظامی آیساف، یاد آورهمان گفته مشهور یک کافر و ده کافر، که تا هنوز نتوانسته اند روی خوشی و آرامی را به کشور کاملا باز گردانند. مداخلاتی که تا هنوز از آن سوی سرحدات و بخصوص از خاک پاکستان به اشکال گونا گون در خاک کشور ما ادامه دارد. بعضی از همسایگان کشور ما، در ترقی و پیشرفت افغانستان منافع خود را در خطر دیده افغانستان آرام و با ثبات، مترقی و شگوفا، برای آنها غیر قابل تحمل میگردد.
بنا بگفته یکی از نزدیکان زنده یاد داکتر نجیب الله شهید که در یکی از مصاحبه های شان در پاسخ به سوالی راجع به عوامل سقوط حاکمیت دموکراتیک در کشور و فروپاشی ح د خ ا حزب وطن، چنین میفر مایند روسها از طرح سازمان ملل متحد حمایت نکردند، آنها ازین بیم داشتند که اگر داکتر نجیب الله بتواند سر پای خود بیاستد شاید جمهوری های آسیای میانه جذب کشور های غربی شوند. بنا بر آن آنها خواستار افغانستانی بودند که دچار آشوب و نآرام باشد» بنا بر آن نقش و نفوذ عوامل خارجی و مداخلات بیگانه در سر نوشت کشور ما ریشه دیرینه داشته و تا اکنون ادامه دارد.
گرچه چون گندم میان آسیا افتاده ام ـــ سربلندم که به قلب آسیا ایستاده ام.
رفیق نجیب در راستای تیزس های دهگانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن بخاطر ختم جنگ و تامین صلح سراسري در کشور، سیاست مصالحه و آشتی ملي را مطرح ساخته و با استواري و تا آخر، آنرا به پیش برد. شهید داکتر نجیب الله با مخالفان پیشنهاد آشتی و مصالحه و با دشمنان سوگند خورده افغانستان مبارزه کرد. زمانیکه رفیق نجیب با بیانیه مشهور یا وطن یا کفن در جمع رفقای حزبي و سایر روشنفکران وطنپرست با صدای بلند و رسا گفت «دوست دارم این وطن را، آب او را، خاک او را، کوه و دشت و دامن صحرای او را و می گفت که اگر از خون های ما گل ها و لاله ها سر زند سرخی گل های سر زده از خون ما و شهیدان وطن در واقع سرخرویی، سر بلندی و نماد شجاعت و ایستادگی نسل مبارز کشور ما در راه انتخاب شده یعنی وطنپرستی و آزادی خواهی خواهد بود. رفیق نجیب در همان میتنگ با شکوه حزبی فرموده بودند که ما پلها و پلچک های عقبي را شکسته ایم و برای دفاع و نجات وطن از تجاوزات بیگانه به پیش میرویم. زمانی بود که رفقای حزبی و جمع بزرگی از ترقی خواهان وطنپرستان با شنیدن این پیام شجاعانه، به دور رهبری حزبی بسیج گردیده با شهامت و دلیري عازم جبهه دفاعي جنگ شدند و از جمله در جنگ جلال آباد ستون های زرهی دشمنان افغانستان را تا سرحد نامنهاد دیورند عقب راندند و برای سردمداران رژیم خونتای پاکستاني درس عبرت دادند. آنگاه جهانیان بر حقانیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن صحه گذاشتند.
در اوج همین پیروزی هابود که دشمنان افغانستان تاب و تحمل خویش را از دست داده و به نیرنگ های تازه ی دست زدند ولی عمال داخلی و مخالفین وابسته و بی خبر از بازی های پشت پرده نخواستند و یا نتوانستند به هوشدار های تاریخی و سازنده شاد روان داکتر نجیب الله با دقت تمام گوش فرا دهند. در چنین حالات ناخجسته و اوضاع پیچیده بود که عوامل خارجی و دشمنان افغانستان همه در یک صف نا مقدس قرار گرفتند و شرایطی بوجود آمد که برمبنای آن پیروزي های رویایی و ناممکن مخالفین را ممکن میساخت. در خارج از کشور، انکشافات اوضاع سیاسی در منطقه و جهان معادلات سیاسی را برهم زده و چرخش زمان، مسیر معکوس خود را می پیمود. در چنین حال و هوا و شرایطی بوجود آمده، روحیه رهبری جمعی مخدوش و روحیه اعضای رهبری مرعوب بنظر میرسید.
هرچند زنده یاد داکتر نجیب الله شهید با صداقت و پایداری در امر پیشبرد سیاست مصالحه ملی با تلاش خستگی نا پذیر، بخاطر جلب اعتماد مردم و اعتماد سازی برای تامین صلح احتمالي تا پای جان کوشید. و اما روند سیاست مصالحه ملی بطور شتابنده آنقدر پیشی میگرفت که حتا در جاده یکطرفه تا نقطه بی برگشت رسیده بود که بالاثر آن تصویری از سیمای دگرگونی جدی جامعه در ذهن مردم خطور میکرد. و برغم استواري روحیه صفوف حزبی، کار بجایی رسیده بود که مقابله بآن تاثیر بسزایی نداشت و سرانجام در نتیجه یک جنگ نابرابر، با سقوط دولت قانونی و دموکراتیک افغانستان و فروپاشی حزب وطن، هر کس از جایی و مقامی پایین افتاد ولی زنده یاد داکتر نجیب الله شهید از قله های بلند قدرت افتاد که ضربه آن شدید تر از همه بود. باید گفت که افتادن زنده یاد داکتر نجیب الله از قله های بلند قدرت و شهادت آن شهید وطن، جایگاهش را در فراز افتخارات وطنپرستانه مردم افغانستان ماندگار و جاودانه ساخت و در نهایت درس با شرف مردن را به یادگار گذاشت.
عیب است ز رنج خلق راحت بودن
نظاره گر ظلم و حقارت بودن
صد مرتبه مرگ با شرف مردن به
از زندگي ی که در حقارت بودن
زنده یاد داکتر نجیب الله شهید نمرده است او در آموزه های وطنپرستانه، در صحبت های ارزشمند تاریخی و هوشدار دهنده و آرمانهای تاریخی خود زنده است همین اکنون صدای رسای وطنپرستانه اش بعضا از طریق رسانه های جمعی و انترنیتی و همراه طنین افگن گوش های اکثرا نسل جوان کشور ما میباشد و جمعامد های حزبي و مردمي آن زنده یاد، تصویر زنده از پیش بینی های معجزه آسای او در چشم انداز نسل امروز و فردای وطن چون خورشید می درخشد.
به باور اینجانب بهترین گرامیداشت از سالگرد شهادت و در گذشت رهبران و سرسپردگان حزبی، اجرای بهتر وصایا و تحقق آرمان های والای آنها میباشد.
ما اکنون قدر بودن و داغ نبودن هر کدام از دست دادگان خویش را بهتر از گذشته درک میکنیم که بعد از آنها چه روزگاری بر سر جنبش ترقی خواهانه کشور و مردم افغانستان آمد. بنا بر آن نباید که رهبران بزرگ حزبی خود را، این شخصیت های بلند مرتبه و شناخته شده جهانی و پیشوایان جنبش انقلابی را در سازمان های کوچک حزبی سیاسی تقسیم نمود. زیرا نسبت دادن آنها به این گروه و آن گروه سیاسی در واقع قدرت همبستگی نیروهای ترقی خواه و بخصوص ح د خ ا حزب وطن را تجزیه و تضعیف ساخته جفای بزرگ ی برای جنبش داد خواهانه کشور ما محسوب میشود.
همه بیاد دارند در آن زمانی که تمام صفوف حزبی متشکل و یک پارچه چون تن واحد در یک سنگر واحد قرار داشتیم، بآنهم پس از سالها مقاومت جانانه در برابر هیولای جنگ نا برابر، بالاخره زهر فروپاشی را نیز چشیدیم، حالا با چند تا گروه نیمه سازمان یافته سیاسی، پارچه پارچه و بدنه زخمی زخمی بجا مانده از ح د خ ا، حزب وطن، آیا میتوان نیروی از دست رفته خود را دوباره بدست آورد؟
پاسخ روشن است با ادامه چنین وضع که هرگز نه. بیست سال و اندی زمان زیاد و نزدیک به یک ربع قرن است که از زمان فروپاشی حزب میگذرد و ما هنوز نتوانسته ایم که اختلافات را کنار گذاشته تا حزب سراسری واحد را سر از نو بسازیم. اختلافاتی که در خصلت، اهداف و استراتیژی ما ریشه عمیق نداشته ولی ما را اسیر سلیقه های جدا جدا و از هم مجزا میسازد و تا هنوز از آن رهایی نیافته ایم. تا هنوز نتوانسته ایم که نیروی جمعی حزب را متحدانه بدست آوریم. واضح است که نقد و انتقاد بمثابه جوهر اصلی اصول مبارزه سیاسی و سازمانی در جنبش چپ می باشد ولی این را هم میدانیم که در طول بیست سال گذشته با خط و نشان کشیدن ها و با تلاش های برخ کشیدن به اصطلاح گناه ها و اشتباهات به جز از دست دادن فرصت های طلایی چیزی حاصل نشد. حالا وقت آن رسیده است که بجای انتقادات انتقام جویانه، باید تلاش های خود را بخاطر نجات وطن از حالت کنونی، درجهت بهبود روابط و حل اختلافات ذات البینی، و نزدیکی، همسوی و بالاخره تشکل و یک پارچگی سیاسی متمرکز ساخته زمان کوتاه با قیمانده را از دست ندهیم.
اگر دشمنان افغانستان مرگ زنده یاد داکترنجیب الله را به زعم خود شان ضربات کوبنده بر پیکر حزب پنداشته اند، برعکس و بگذار که شهادت زنده یاد نجیب الله و دیگر شهیدان و جان باختگان وطن درسی باشد برای اتحاد، وحدت و همبستگی و تحمل همدیگر. در چنین شرایطی که وحدت ما با پیروزی و بقای ما، همچون آکسیجن با حیات ما مرتبط است. هر کسی از هر طرفی که باشد اگر همسویی وحدت و همبستگی وطنپرستانه را به هر نحوی که تضعیف کرده و یا بگونه ای مانع ایجاد میکند بالاخره خودش رسوا گردیده و بگذار که تاریخ هرگز آن را نبخشد.
به همگان معلوم است که مردم افغانستان با تحمل درد های جانکاه و رنجهای بیکرانی که از حکومات گذشته به میراث مانده است و مزید بر آن، سی سال و اندی در میان آتش و خون، دود و باروت با زندگی نیمه جان و در شرایط جانسوز ناشی از بی امنیتی، قانون شکنی، فساد اداری، زورگویی و استبداد، رشوت و قاچاق مواد مخدر، دست و پنجه نرم کرده و تا هنوز در گروگان هیولای، جهل، فقر و مرض، بیکاری و هزاران بد بختی دیگر گیر مانده اند. علاوه بر آن تهدیدات و تجاوزات مداوم از آنسوی مرزها و همدستی عناصر خارجی که با حملات انتحاری، روزانه جان دهها هموطن ما را میگیرد، این مصیبت بزرگ هنوز بر سر راه مردم وجود داشته و مردم را بر سر دو راهی خطر ناک ی قرار داده است و شرایطی را بوجود می آورد که بقول معروف
یا به تشویش و غصه راضی شو ـــ یا جگر بند دست زاغ بنه
آیا تحمل چنین رنج و عذاب و انتخاب یکی ازین دو مصیبت نیز در جمله دموکراسی محسوب میشود؟
و در رابطه به اصطلاح پیشرفت و ترقی: هستند کسانی که همین گونه اوضاع درد ناک موجود توام با تغییرات و تبدلات معکوس را پیشرفت و ترقی خوانده و به این ترتیب خاک به چشم مردم پاشیدن و بر شکست های خود سر پوش گذاشتن است. در حالی که تغییرات نمایشی و نوسازی اندک در مقایسه با کمک های فراوان خارجی مطابقت نداشته و هرگز نمیتواند پاسخگوی حد اقل نیازمندی های ابتدایی و مبرم مردم افغانستان باشد. البته این چیزیست که اکثریت عظیم جامعه در گرداب آن بد بختی ها دست و پا میزنند. در چنین شرایطی مردم که امید های شان را نسبت به آینده از دست داده و با سختی تمام میخواهند از میان این دوراهی خطر ناک گذشته و به مقصد نجات به جستجوی راه سومی گام بردارند که برای رسیدن به آن، ضرورت یک حزب سرتاسری نیرومند، صادق و خدمتگذار، حزب با قدرت ترقی خواه و عدالت پسند و حزب مقتدر ناجی وطن و مدافع منافع علیای کشور، حزب فراگیر و مردمی را با گوشت و پوست و استخوان خود احساس میکنند. طبعیست که ترقی خواهان مسوولیت پذیر کشور، رفته رفته همه اختلافات را بیکسو گذاشته با وحدت و یک پارچگی نیروی سازنده و بالنده ی را بوجود خواهند آورد تا بر بنیاد آن، آرمانهای ناتمام حزب و مردم افغانستان بخاطر تامین امنیت پایدار، صلح و دموکراسی، ترقی و عدالت اجتماعی و تامین حقوق و آزادی های مردم، استحکام وحدت ملی، استقلال و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور به پیروزی نایل آیند.
بگذار آواز گور خونین شهیدان، همچون ندای حقیقت، بیاد خاطره تابناک تاریخ مبارزات مردم افغانستان و بیان جاویدانگی نام بزرگ آنها باشد و چراغ فروزان شده و بمیراث مانده از آنهایی که به امید وفای ما از جانهای شیرین خود گذشته اند، چون مشعل راه ما بسوی قله های شامخ پیروزي ما باشد.
شهید داکترنجیب الله بیقین که هم مرد مبارزه و هم مرد صلح و آشتی بود.
او که آشتی کرد ما جنگی شدیم
کفر همسویی و همرنگی شدیم
گرچه میسوزیم، پیروزی زماست
گر چراغ راه یکرنگی شویم
بیایید با گذشت، با همدلی و همیاری، توان صلح و آشتی را در وجود خود تقویت بخشیم و پرچم آشتی و همبستگی را بر فراز اهداف والای حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن، حزب مردم افغانستان و بر قله های شامخ آرمانهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان در اهتزاز در آوریم.
روح زنده یاد داکتر نجیب الله شهید و همه سر سپردگان راه ترقی، سعادت و نجات وطن شاد باد.
عبدالو کیل کوچی
مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها بوده
و الزاماً بیانگر نظرات و دیدگاه ادارۀ سایت «اصالت» نمیباشد.