چهارشنبه، ۴ مارچ ۲۰۲۰
عبدالوکیل کوچـــــی
توافقنامه امریکا با طالبان
یا فاز جدید بازیهای سیاسی استخباراتی در منطقه
منبع تصویر: گوگـــــــل
قبل از همه امضای این سند به اصطلاح تاریخی و سراب مانندی که خفتگان گم گشته گان بادیه ی سوزنده را امید وار و رهنوردان بیدار کوره راههای پر خم و پیچ این وادی خطرناک را مضطرب و نگران می کند.
طوری که معلوم است در مسیر مذاکرات قطر طالبان با ادامه خشونت و زورآزمایی در جنگهای نیابتی و به دست آوردن امتیازاتی از قبیل رهایی محبوسین با فرمان ارگ و قبولاندن پیش شرطها در موافقتنامه ی امریکا و طالبان آنهم در غیاب دولت و مردم افغانستان بالاخره پس از نزده ماه چانه زنیها و زد و بند برای تایید و تحکیم منافع همدیگر در اخیر فبروری ۲۰۲۰ میلادی به امضا رسید که بخشی از آن را خروج نیرو های خارجی از افغانستان، رهایی باقیمانده محبوسین طالبان از حبس، پاک کاری نام تروریستی طالبان از لست منابع رسمی، تغییر قانون اساسی، رهایی اسیران از زندانهای طالبان، قطع جنگ و خشونت تشکیل میدهد. چیزهایی که اجرای آن توسط یکی از جوانب درگیر، طرف مقابل را به سختی اجرای آن ملزم می کند.
ازین رو روند آتی آنچه را که متن توافق می خوانند به مواضع اهداف مدون پوشیده از انظار مردم با قول و قرارها و تعهدات سری یک معامله پنهانی ماهیتاً خطرناک برای آینده جلب توجه میکند.
این در حالیست که درست در چنین روز و در همین ساعات محمد اشرف غنی رییس جمهور کشور مصروف پذیرایی از وزیر دفاع امریکا و قوماندان ناتو در کابل، سرگرم مذاکره بوده و با مصاحبات مشترک به توافقنامه قطر مهر تایید می گذاشتند.
این توافقنامه با توجه به اثر گزاری آن به منافع علیای مردم افغانستان، منطقه و جهان عکس العملهای شدید، دیدگاه های متفاوت و نظریات مختلفی را در پی داشته است چنانچه با توجه به رسانه های خبری، داکتر غنی میگوید: هیچ تعهدی را برای رهایی زندانیان طالبان نداریم و امریکا درین موضوع صلاحیت ندارد و هیچ کسی دولت افغانستان را مجبور به این کار نمیتواند بکند. برخی از منابع رسمی می گویند که نام امارت اسلامی افغانستان پذیرفتنی نیست بنا بر آن از سخنان ضد و نقیض و اظهار نظر های گوناگون بر می آید که این توافقنامه مال محدوده ی امریکا، طالبان و شرکای آنها بوده باشد.
و برخی ها به این باور اند که بزرگترین پیامد توافقنامه ی امریکا با طالبان تامین صلح نه بلکه رهایی ۵۰۰۰ تروریست طالب از زندان های دولت به غرض تقویه ی صفوف آنها و تشدید کشتار هموطنان خواهد بود. برخی این توافقنامه را زیر سوال برده می گویند چه تضمینی وجود دارد که این گروه از حمایت وسیع نظامیان پاکستانی برخوردار هستند همچنان به نقل از منابع خبری کمیسیون حقوق بشر افغانستان: توافق امریکا با طالبان در افغانستان صلح را نمی آورد. رییس کمیسیون حقوق بشر افغانستان گفته است که توافق امریکا و طالبان به جنگ و خونریزی پایان نمی دهد و در افغانستان صلح نخواهد آمد.
بنا بر آن منابع آگاه و مسوول متفقاً یاس و نا امیدی خود را از توافقنامه ابراز داشته و از خطرات بعدی آن واضحاً هشدار میدهند. و اما دیدگاه ها و عکس العملهای بیرونی مواضع کشورهای منطقه و جهان را در قبال توافقنامه نیز مشخص می کند. به نقل از منابع خبری ایالات متحده امریکا اعلام کرده است که پس از کاهش نیرو های نظامی امریکا در افغانستان عملیات ضد تروریزم ادامه می یابد. در بیانیه ی کاخ سفید آمده است ما کار روی کاهش سربازان ما را آغاز میکنیم اما نیرو های ضد تروریزم خود را بخاطر از بین بردن گروه هایی که به دنبال حمله به امریکا هستند در افغانستان حفظ خواهیم کرد
بعضی ها معتقد اند که «موافقتنامه با طالبان تنها برای تامین منافع امریکا در منطقه و زمینه ساز به نفع کمپاین انتخاباتی ترامپ است و نه حل مسئله سیاسی جنگ در افغانستان. امریکا افغانستان را ترک نخواهد کرد» بنا بر آن معلوم میشود که طالبان تا رفتن امریکا و امریکا تا رفتن دیگران جنگ به شکل مجهول تا یک مدت نا معلوم ادامه خواهد یافت.
به نقل از منابع خبری، رییس انجمن افغانستان صدای آلمان در باره موافقتنامه با طالبان «. . . سپردن افغانستان به یک آینده ی نا معلوم. . . . . . تسلیمی غرب به تروریستهای بدنام و اسلام گرایان سختگیر. . . . . . نبودن هیچ گونه تعهدی در حمایت از حقوق بشر، احترام به قانون اساسی افغانستان و حقوق زنان. . . . .» علاوه بر آن به گزارش اسپوتنیک به نقل از فارس ابوالفضل ظهره وند سفیر پیشین ایران در افغانستان در خصوص ابعاد توافق امریکا با طالبان. . . . . . در بخشی از سخنانش گفته است که طالبان و امریکا عامل اصلی نا امنی در افغانستان هستند.
بنا بر آن با توجه به نظریات و دیدگاههای صاحبنظران و تحلیل گران سیاسی عقد این توافقنامه فقط به رهایی محبوسین طالبان و افزایش توان و نیروی نظامی این گروه بوده و در سطح بین المللی برای تقویه ی کمپاین انتخاباتی ترامپ مصرف خارجی آنرا تشکیل میدهد.
مردم افغانستان نسبت به همه قدرتها و نیروهای درگیر جنگ در سالهای دو دهه قبل امارت اسلامی طالبان را تجربه کرده اند.
با وجودی که مردم خسته از جنگ در افغانستان این تشنگان صلح، آزادی و دموکراسی، طرفدار یک صلح عادلانه و پایدار هستند ولی وابستگی های بیرونی طالبان با پاکستان در پیشبرد جنگهای خونین نیابتی و توافقات غیابی با امریکا برغم خوشباوری بیخبران خفته برای قشر آگاه و کافه ملت افغانستان به خاطر از دست رفتن دستاوردهای نسبی و آینده مبهم، پیچیده و خطرناک، نگرانی های عمیقی را به وجود آورده است که نمایانگر فاز جدید بازیهای استخباراتی در منطقه و هشدار دهنده یک درگیری گسترده در کشور جنگ زده منحیث یک معمای حل ناشده در پیش روی مردم افغانستان و جهان قرار دارد.
با توجه به منافع علیای کشور و خواستهای برحق مردم شریف افغانستان باید گفت که مردم دربند کشیده افغانستان محصور دایره تسلط تنظیم ها و طالبان در شرایط محروم از حق ابراز نظر روی سرنوشت شان قرار دارند بنا بر آن تمام توافقنامه ها، معاهدات و میثاقهای غیابی با خواست و منافع مردم در تضاد بوده و جداً از نظر مردم سوال بر انگیز است. زیرا کشیدن آش زهر آلود توافقنامه از دیگ کفآلود سوخته در آتش جنگ های خانمانسوز و چیدن میوه خام از نهال دشمنی میدان چهار دهه جنگ تکیه بر مسایل نا حل نا شده یست که نامش را توافقنامه گذاشته و مردم را ترغیب به تماشای بایسکل سواری کودکی نا تولد شده جز فریب مردم و خاک زدن به چشم ملت دیگر چه میتواند باشد.
به گونه مثال.
ــ دولت افغانستان با اظهار بی خبری و عدم موافقه از رهایی پنج هزار محبوس طالبان آنهم تا دهم مارچ، در حالیکه اصلی ترین ماده توافق را تشکیل میدهد.
ــ غیر قابل قبول بودن تغییر نام سیاسی دولت به امارت اسلامی که جز متن توافقنامه می باشد.
تامین حقوق زنان، حق کار و تحصیل و داشتن حق سرنوشت.
ــ تغییر قانون اساسی و نگرانی عمیق مردم از تغییر اساسات دموکراسی ولو نیمبند قانون اساسی خود یک مشکل جدی پنداشته میشود.
ـــ موضوع تامین صلح پایدار همه میدانند که کلید صلح بدستان کیها می باشد، ملت افغانستان این اکثریت خاموش، دولت وابسته، طالبان و تنظیم ها و یا پاکستان و امریکا.
همین یک روز پس از توافقنامه امریکا و طالبان به نقل از منابع خبری بی بی سی مورخ دوم مارچ ۲۰۲۰ طالبان به نیروهای تحت امر خود دستور داده اند که با ختم دوره آتش بس به حالت سابقه قرار گیرند و در پاسخ به سوال خبرنگاری گفته اند که ازین پس نیروهای خارجی هدف حمله قرار نمیگیرند. این ادامه جنگ در داخل کشور اگر نیست پس چه میتواند باشد؟
ـــ خروج قطعات نظامی امریکا، این خود بستگی به منافع امریکا دارد که تا چه وقت منافع امریکا ایجاب میکند که نیرو های نظامی شان بمانند و یا بروند. در کجای توافقنامه دوره دقیق تامین منافع امریکا از لحاظ زمانی معین و مشخص شده است. در حالیکه اهداف راهبردی ایالات متحده در قبال منافع جیوپولیتیک، جیو اکانومیک و جیو استراتیژیک در منطقه منحیث هدف اساسی با زمان بیشتر دنبال میشود معلوم نیست چه زمانی سر انجام چنین اهداف اقتدار مآبانه مشخص خواهد شد.
ـــ تشدید تجاوزات پاکستان زیر پوشش کمک برای صلح در کنار طالبان و چگونگی میزان وابستگی طالبان به پاکستان منافع خاینانه ی رژیم پاکستان را مشخص می کند که با منافع علیای مردم افغانستان در تضاد کلی می باشد و آنرا محکوم میکند.
بنا بر آن طوری که معلوم است این توافقنامه منحیث یک سند نی بلکه همانند اسرار پیچیده و معمای حل ناشده ی که میکانیزم اجرایی و ارزشهای حقوقی آن بعید بنظر می رسد.
علاوتاً بازی های جدید و درگیری های منطقوی و جنگهای داخلی در پی خواهد داشت.
نتیجه اینکه با توجه به قضایای جهانی که افغانستان جز خانواده ی جهانی می باشد اگر در اثر جنگ در کشورهای عراق و لیبیا به نام آوردن دموکراسی و جنگ در سوریه به نام مقابله با تروریزم، جنگ افغانستان به نام مذهب و پسانها به خاطر سرکوب القاعده و ادامه آن تحت نام جنگ با تروریزم عنوان میشود، جنگی که هزینه آن هزاران هزار نفر کشته، میلیونها بیخانه و آواره، صدها هزار زخمی، مجروح، معلول و معیوب، صدها هزار نفر معتاد مواد مخدره، میلیونها نفر بیکار و میلیونها نفر دیگر بیمار و مردم فقیر آن در خاک و خون نشسته، ثروتهای طبیعی تاراج شده، زیرساختار های اقتصادی و زراعت تخریب و شیوع هزاران گونه مرض و بی اتفاقی، تشدید تنشهای قومی، سمتی، زبانی، جنسیتی، گسترش جنگهای داخلی، ترویج مواد مخدره و . . . آیا با کشتن چند تا رهبر دولتی بنام دیکتاتور و چند تا سرکرده ی تروریستی و قلمداد مذاکره با رهبران یکی دو کشور در شرق و غرب جهان و یکی دو موافقتنامه یی که مصرف تبلیغاتی انتخاباتی دارد جهان امن تر شده است؟
بالعکس اگر جنگ و خون ریزی بیشتر از پیش گسترش یافته است و خلا ف توقع جهان را به پرتگاه نیستی و تباهی نزدیک می کند، پس ادامه ی چنین تنشها و زور آزمایی های مهندسی شده معلول علتی است که می باید محرکان اصلی آن در برابر جهانیان پاسخگو باشند.
بنا بر آن این رسالت تاریخی مردم شریف و حق شناس افغانستان، جوامع بین المللی و نهاد های معتبر صلح جهانی است که با همصدایی با مردم افغانستان و با احساس مسوولیت های تاریخی در چنین برهه ی حساس تاریخ به خاطر ختم جنگ و ایجاد صلح پایدار و برقراری آرامش در کشور مساعی بیشتر بخرچ دهند.
با عرض حرمت،
عبدالوکیل کوچی