عبدالوکیل کوچــــی
ششم جدی،
زعامت زنده یاد ببرک کارمل
ببرک کارمل شخصیت استثنایی و برازنده ترین رهبر دوران و عصر خود بود که خردورزی، سیاست مداری، دولت داری، وطندوستی، تقوا، پرهیز گاری، خدمتگزاری، صداقت، متانت، شجاعت، گذشت اصولی، قاطعیت، وسعت نظر، دور اندیشی، قدرت پیشبینی، مجموعه شخصیت سیاسی ببرک کارمل را تشکیل میداد. و مهمترین نکته پیرامون تحول ششم جدی اینست که ح.د.خ.ا. مدیون رهبری خردمندانه زنده یاد ببرک کارمل و معترف به پیشبینی ها و هشدارهای تاریخی آن بوده اند که در زمان کوتاه مدت نتایج عملی آنرا در حزب و در میان جامعه احساس کردند.
همه میدانند که آمدن ببرک کارمل منحیث رهبر حزب د.خ.ا. و دولت ج.د.ا. نکته ی عطفی در تاریخ کشور ما بود که نجات خلق افغانستان و جنبش ترقی خواهانه مردم افغانستان از استبداد و جنایات اهریمنی خفیظ الله امین را در پی داشت و در نخستین اقدام زعامت ببرک کارمل در راس حزب و دولت، توجه به رهایی مردم از استبداد امین و امینی ها، رهایی محبوسان بدون قید و شرط، اظهار غمشریکی با مردم و اعلان عفو عمومی، مصالحه با مخالفان دولت و صلح سراسری کشور بود.
ولی همزمان با آمدن قوای نظامی اتحاد شوروی سابق و تحول ششم جدی بهانه ی را به دست دشمنان افغانستان به وجود آورده بود.
به قول برخی از تحلیل گران فرهیخته سیاسی که پیرامون مسایل یاد شده چنین نگاشته اند: تاریخ گواه است که فقید ببرک کارمل با آنکه در جایگاه یک اسیر و یک تبعیدی در کشور چک و سلواکی و سپس در اتحاد شوروی دوران تبعید را سپری میکرد با همه دور اندیشی و حفظ وجه وجاهت ملی در حد توان تمامی تلاش و مساعی خویش را بکار بست تا از اعزام نظامیان اتحاد شوروی به افغانستان (ارچند نیاز مبرم بود) جلو گیری کند. او عنوانی رهبران حزب کمونست اتحاد شوروی نامه ی نوشت و ضمن ابراز مخالفت با اعزام ارتش سرخ به افغانستان از عواقب آن برای رهبران کرملین هشدار داد.
در حالیکه قبلاً روانشاد نور محمد تره کی و حفیظ الله امین هفده بار به طور کتبی و شفاهی و تیلیفونی درخواست کمک نظامی از اتحاد شوروی کرده بودند و این ماجراجویی ها بالاخره سبب شد که برغم مخالفت ببرک کارمل با اعزام قوای نظامی اتحاد شوروی، اعزام شدند.
پس از سرنگونی حفیظ الله امین زنده یاد ببرک کارمل به حیث منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، رییس شورای انقلابی و صدراعظم ج.د.ا. مسوولیت رهبری حزبی و دولتی را به عهده گرفت در این رابطه ژورنالیست هندی می نویسد قبل از آنکه ببرک کارمل رییس جمهور و یا منشی عمومی حزب بشود، ببرک کارمل شده بود.
یعنی ببرک کارمل چنان شخصیت والایی داشت که نیم قرن عمر پربار خود را قبل از احراز وظایف رسمی رهبری وقف مبارزه به خاطر نجات و رفاه زحمتکشان افغانستان کرده بود. ببرک کارمل با خرد و اندیشه و دانش به حیث یک انسان انسان دوست پابند به اصول و مدافع سرسخت آزادی و دموکراسی بود.
ببرک کارمل نخستین زمامدار افغانستان بود که قانون لغو اعدام، عفو عموی زندانیان بدون هیچ گونه تبعیض و حتا بشمول مخالفان سیاسی را عملی کرد.
ببرک کارمل نخستین رهبری بود که معتقد به دموکراسی واقعی و قانونیت دموکراتیک بود که بخاطر همبستگی ملی اصناف و اقشار زحمتکش کشور را در اتحادیه ها، شورا ها و سازمانهای اجتماعی بشمول جبهه ملی پدر وطن بخاطر سهم فعال و حضور نماینده گان سرتاسر ملیتها و اقوام را ایجاد کرد.
ببرک کارمل بخاطر مواظبت از علما و روحانیون کشور مساجد و تکایا و اماکن عبادتی را ایجاد و علما را با اعطای معاشات و کوپون و سایر امتیازات مورد پشتیبانی قرار داد و سهولت هایی فراوان به رفتن حج به وجود آورد.
ببرک کارمل تمام دروازه های بسته دولتی را تا سطوح عالی به روی همه ملیت ها واقلیت های اقوام ساکن در افغانستان باز کرد تا جایی که از ملیت شریف هزاره صدراعظم و از ملیت های پشه یی، نورستانی، اهل هنود، بلوچ و غیره در سطوح وزرا عز تقرر یافتند. و هم چنان زنان، کارگران و دهقانان و سایر زحمتکشان در زمان زعامت خجسته ببرک کارمل با داشتن شوراها و اتحادیه ها و سازمانهای دموکراتیک شان به اهداف آزادی خواهانه شان رسیدند و در دستگاه دولت و حزب نقش پر رنگ و تاثیر گذار داشتند. ببرک کارمل پروسه رشد قانونمند اجتماعی برای تامین وحدت ملی و ترقی اجتماعی در کشور را ایجاد کرد. مطابق به برنامه حزبی علیه تبعیض و نا برابری در برابر زنان مبارزه جدی صورت گرفت ببرک کارمل در جهت بهبود شرایط کار و زنده گی کارگران و سایر زحمتکشان و تهی دستان جامعه همواره توجه جدی مبذول میداشت چنانچه در دوران زعامت حزبی و دولتی ببرک کارمل معاشات اضافی، کوپون، خانه و نمرات زمین حق کار و حق استراحت و سایر امتیازات اعطا و اجرا می شد.
بزرگترین چالشی که در برابر ببرک کارمل قرار داشت تحقق واقعی و احیای وحدت حزبی و وحدت ملی و حل مسایل ملی و آشتی و مصالحه بود که قبلاً این چهار ممیزه در زمان امین جلاد صدمه شدید دیده بود زیرا که در زمان امین، حزب پارچه پارچه و مردم و ملیت ها قربانی خود خواهی های امین شده بودند. قوای مسلح ضعیف و مخالفان به دروازه های اسلام آباد با رژیم پاکستانی آمیخته ولی ببرک کارمل با درایت و خرد ورزی رهبرانه در حل عادلانه همه این مسایل پیروز بدر آمد.
موجودیت دو صد و شصت و چهار جبهه جنگ در میان مردم بیسواد و کمسواد، نبود سواد سیاسی در کشور آشوب زده خسته از جنگ و دست درازی خارجی ها در ایجاد تنظیم های نامنهاد جهادی در آنسوی سرحدات کشور، استقلال و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور را به خطر جدی رو به رو کرده بود .
در چنین روز گاری، تاریخ مسوولیت رهبری حزبی ودولتی را بدوش زنده یاد ببرک کارمل بحیث زعیم حزبی و دولتی افغانستان گذاشت که از یک طرف به کمکهای نظامی اتحاد شوروی احساس نیازمندی وجود داشت و هم از جانبی در یک کشور سنتی عقب نگهداشته شده همسفری یک رهبر معظم و فرزانه همزمان با قوای نظامی کشور دوست خالی از مشکلات نبوده و درد سری ایجاد میکند به همین دلیل بود که ببرک کارمل با رهبران شوروی ضمن مخالفت شان از اعزام قوا به افغانستان سران شوروی را مخاطب قرار داده خاطر نشان کرده بود که گاهی به این فکر کرده اند که اگر من همزمان با قوای شوروی وارد وطنم شوم و در راس دولت قرار بگیرم مردم افغانستان بکدام چشم به طرفم خواهند دید؟ ارچند به رویت اسناد، قوت های شوری بسیار پیش از در راس قدرت قرار گرفتن زنده یاد ببرک کارمل وارد افغانستان شده بودند.
در این رابطه عبدالوکیل سابق وزیر خارجه افغانستان نیز چنین می نگارد، رهبر شوروی به تاریخ ۲۵ ماه اکتوبر ۱۹۷۹ الکسی پطروف را بعد از ۴۰ روز از بقدرت رسیدن حفیظ الله امین نزد ببرک کارمل به پراگ فرستاد تا ببرک کارمل را به رفتن به مسکو قانع کند ولی ببرک کارمل پالیسی خردمندانه خود را مبنی بر عدم رضایت به رفتن ماسکو و با حمایت قوای شوروی به افغانستان ارایه داشته بود. ببرک کارمل به خاطر تامین و احیای وحدت حزبی به بازگشت به کشور علاقه مفرط داشت.
پس از آمدن ببرک کارمل به افغانستان مطابق به بر نامه حزب و دولت نخستین کار آن اعلامیه دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان بود که مصوونیت اتباع کشور، مواظبت و غم شریکی با مردم و به خصوص مصیبت زده گان دوره امین، مبارزه برای ختم جنگ و ایجاد صلح، مبارزه به خاطر عدالت، دموکراسی و پیشرفت های اساسی، رشد اقتصادی، میکانیزه ساختن زراعت و صنعت، رشد تجارت و ارتقای سطح فرهنگی کشور تحکیم وحدت ملی همه و همه روی دست گرفته شدند که توسط اعضای سر سپرده حزب با مشارکت روشنفکران حزبی و دیگر سازمانها و احزاب همسو و همکاری رو به گسترش مردم تحقق یافت.
ببرک کارمل عادلانه و شجاعانه مبارزه کرد و موفقانه به بالا ترین ستیج پیروزی و جاودانگی رسید. اگرچه میدانست در سر زمینی که ۹۵ فیصد نفوس آن بیسواد و فاقد سواد سیاسی اند و دشواری مبارزه را با ارتجاع حیله گر و مکار و نیرنگ های مستبدین تشخیص کرده بود با قبول تمام موانع و مشکلات و قربانی راه توده های بینوا، ستمکش و زحمتکش و محروم و مظلوم را انتخاب کرد و مبارزه شجاعانه را بر ضد استبداد و ارتجاع و جهل ادامه داد و از خود مکتب بزرگ انسانیت و مبارزه عادلانه و آزادی و دموکراسی، برابری، عدالت اجتماعی تقوا و ایثار گری وطن پرستی صداقت خدمتگاری صلح و صفا و هزاران میراث معنوی از خود بجا گذاشت.
ببرک کارمل بمثابه مبتکر و اساسگذارجبهه ملی پدر وطن:
ببرک کارمل انسان بشر دوست و مظهر عالی ترین سجایای انسانی بود. عشق به انسان و احترام به مقام انسانی داشت. او تمام حیاتش را برای رفاه انسان و آزادی انسان وقف کرد و برای خوشبختی و سعادت انسان مبارزه کرد. و تمام خواسته های او را خوشبختی زحمتکشان تشکیل میداد او کارگران و دهقانان و سایر زحمتکشان را دوست داشت ببرک کارمل عاشق و خدمتگار مردم زحمتکش افغانستان همواره به دفاع از آنان می ایستاد .
محمد صدیق فرهنگ در آثار خود نقش و اثر گذاری ببرک کارمل را در ساختار اتحادیه محصلین بوسیله ببرک کارمل برجسته و مهم دانسته از آن یاد آوری کرده است. داکتر محمد حسن شرق نیز در رابطه به اتحادیه محصلین چنین می نگارد، در دور هفت شورای ملی تا حدی آزادی بیان از جانب دولت داده شد در همان آغاز ح.د.خ.ا. تاسیس شد.
ببرک کارمل جبهه ملی و مترقی را به اشتراک فعال نماینده گان طبقات زحمتکش و اقشار اجتماعی اصرار داشت که در اهداف و بر نامه ح.د.خ.ا. گنجانیده شده و بخاطر تشکل وسیع توده های مردم در دستگاه دولت و سهیم ساختن اقشار زحمتکش جامعه در روند پیشرفت های اجتماعی و دسته جمعی جبهه ملی پدر وطن را در سال ۱۳۶۰ تاسیس کرد.
همچنان تمام اقشار زحمتکش اجتماعی از قبیل سازمان های سیاسی، اتحادیه کارگران، دهقانان، سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان، اتحادیه های محصلین، ژورنالیستان، نویسنده گان، شعرا، هنرمندان، نقاشان، پزشکان روحانیون و علما سازمان دموکراتیک زنان و تمام اصناف را متشکل و در یک جبهه واحد وطن بخاطر همبستگی ملی و دفاع از وطن واحد و مستقل افغانستان شامل کرد. حزب بخاطر تحقق اهداف عالی و انسانی و بخصوص متحد کردن خلق های کشور و تصمیم گیری در مسایل مهم و حیاتی کنفرانس ها و لویه جرگه های عنعنوی را تدویر میکرد و به این ترتیب کلیه اصناف و اقشار مردم را بخاطر تحقق آرمان های ترقی خواهانه و پیشرفت و انکشاف میهن در سرنوشت کشور سهیم میکرد. ببرک کارمل اولین شخصیتی بود که کار دسته جمعی و کلکتویزم را در بین مردم ایجاد کرد و روحیه همبستگی ملی و برادری را در بین اقوام و قبایل و ملیت های ساکن کشور ایجاد و استحکام بخشید.
روحش شاد و نامش جاودان باد!
عبدالوکیل کوچی
۲۵ دسامبر ۲۰۱۹
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat