یکشنبه، ۲۳ اکتوبر ۲۰۱۶

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

 


سرور منگل

 

 

افغانها از همه پیشی میگیرند . . . !!

 

تعجب نکنید که در بالا درشت نوشته ام؛ «افغانها از همه پیشی میگیرند . . .!!»، زیرا سالهای زیادی در کار بودـ تا نخبه گان افغان، عزم را جزم کنند و بر پیشانی تقدیر ازلی دست رد بزنند و یا الله و یا علی گویان، در میدانهای پُر از سنگلاخ، کوه و کوتل و دشواری های بالای طاقت انسانی آنچه را که دیگران نتوانسته در آن مایوس و درمانده بودند با صدای رسایی انشاالله و تکبیر! بدان روی آوردند و با فداکاری و سربازی برای هیچ و هیچ امر واهی بنام جهاد فی سبیل الله در خدمت امامان شیعه و هر کی پیش آمد و وضو داشت، در پشت سر اش اقتداء کردندـ چنان سرگرم جهاد و ویرانی شدند که دیگر ندیدند کی را کشتند و چه را سوختاندند و ویران کردند. یکی از منوران جوان ما در فیسبوک می نویسد و می گوید که؛ «فرق بین مجاهدین، طالبان و گلبدین حکمتیار در چهارده سالی است که مجاهدین در اطاعت از امریکا بطور یک جائی طی اضافه از چهار سال کشتند، تاراج و غارت کردند ویران و سوختاندند. اما طالبان و گلبدین هنوز هم طی چهارده سالی پی هم کشتار و ویرانی نوکری هنوز هم می کشند و ویران میکنند.»

مداخله در چنین گفتارها و رفتارها، حرفهای سیاسی از دهن بزرگان است که بیرون می آورند ور نه کاری هر پسر بچۀ نو به سیاست رسیده نیست.

میگویند: حرف جوان منور ما در فیسبوک از خودش نیست، بلکه گفتار برنامه ی حزبش ناشی از گفتارها و اهداف سازمانی که رهبران حزبی و سمتی بخورد جوانان میدهند که در یک مقایسه تباری مقام انسانی و سازندۀ مجاهدان و «بچهء سقاء» را بر می تابد و طالبان و گلبدین حکمتیار و دار و دسته اش را نه بخاطر جنایات شان، بلکه بخاطر پشتون بودن شان مذمت میکند، در حالیکه نه آن نمایندۀ تاجیک است و نه این از پشتون ها میراث می برد.

همان طوری که در بالا به آن اشاره شد، به تکرار باید افزود که افغانها در جنگ (چه بین خود و چه با دشمن و بیگانه) شهرت تاریخی و جهانی دارند و نسبت به همه مسایل و رویدادها این اصل را از خود کرده اند و نزدیک است جهانیان به اتفاق هم بنام افغان، از آن سکه بزنند و به چلند بگیرند. سر و کله این جنگ جویان نه تنها در وجود مجاهدین و طالبان بلکه پیش از آن در جنگهای هند و پاکستان بر سر کشمیر، جنگ در بوسنی و یوگوسلاویا،عراق و ایران اینک در سوریه و یمن و . . . از این موجود آواره و سرگردان کار میگیرند. آمریکائیان جنگجو، حسرت این جنگ جویان را می خورندـ با آنکه به ارزشهای جنگی افغانها هم انگلیس ها، روسها، آمریکائیها و دیگران سر تسلیم فرود آورده اند و از جنگ کردن با افغانها سالها است که دست کشیده اند و تحت نام تعلیم و تربیت نظامی و برای جنگ کردن و کشتن در سرزمین افغانها بیش از دوازده (۱۲) هزار اردوی مسلح و مجهز با تانک و طیّاره و آخرین سلاحی دست انسان به افغانها آموزش میدهندـ تا همدیگر را بکشند و تمرین کنند. این یکی از دروغهای شاخدار امریکایی و غربی است که شرم شان میآیدـ تا بگویند از افغانها جنگ کردن و کشتن را می آموزندـ یعنی برای آموختن و آموزش آمده اند، این خلاف حرفی است که سیاست مردان به رسانه های شان میدهندـ تا تبلیغ کنند که به افغانها «آموزش نظامی کشتن میدهند!» بلکه برعکس خود می آموزند.

مقام و منزلت دوم «پیشی افغانها» از هنگامیکه با دموکراسی و انتخابات در کشور خود که اکثریت مطلق مردم بی سواد و سنتی اند آشنا شدند، کارتهای رای را با سر شماری مردان و زنان با جوال ها از محلات توسط معتمدین کمیسیونهای انتخابات به صندوق ها ریختند، برای اینکه از تقلب و دست اندازی صاحبان غرض در امان باشد، خران بی زبان و بی عقل و خرد را گماشته بودند ـ تا رای را به مراکز انتقال دهند و از دستبرد به نفع این و آن مصون باشد. با این همه نظم و نظارت و حمایت از رای مردم با تطبیق صد در صد مدل امریکایی، افغانها چیزهای بدان افزودند که ناشی از مغز متفکر افغان بود که از دعوی تقلب ـ تا نادیده گرفتن رای مردم و تقسیم دولت و افراد و مقامات آن بین دو نفر و اعلان «دولت وحدت ملی» و تقسیم قدرت ۵۰ = ۵۰ باز هم سر و کلۀ امریکایی «جان کری» پیدا شد ابتکار افغانی را بخود منصوب و با یک عکس تماشایی و هزارها لبخند و یک دستاورد عرضه کرد. نا گفته پیدا است که ابتکارات سران افغانی و معاملات رای که تحت نام «آموزش امریکایی» از افغانها دزدیده می شود و بنام امریکا درج تاریخ میگردد. روسای افغان نام خدا در بین اشرف مخلوقات، مقام خود و عقل خود را دارد. اگر دیگران یک رئیس جمهور می گماردند ما دو تا و چند تا و چند نیمه رئیس جمهور داریم و بجای یک مقام دو مقام و . . . نام خدا! مفتخر بنام شان است و  دولت و مردم نیز در یک روز به «دولت وحدت ملی» رسیدند. «چشم بد دور!». دو نام هم ابداع شد که هر دو با آغاز «رئیس» و با پسوند جمهور و صدراعظم زیب می خورد. رئیس اول مرد دانشمند دوم دنیا لقب گرفته که اولش معلوم نیست. «رئیس» دومی رئیس حکومت خدا داد افغانستان که در طنّازی و خوش پوشی گویی سبقت از کرزی و سایر رقبای هالیوودی و بالیودی ربوده است ـ یا به قول رسمی (سران دولت وحدت ملی) که دعای خیر و برکت تمام مسلمانان سنی و شیعه در پشت و پیشروی و دو طرف شان به منزلۀ کرام الکاتبین از حیات و سلامت شان حمایت میکند، باز هم امریکا مصر است که این همه کارها از طرف ما، نام خدا! اگر وحدت ملت و مردم و اقوام است ـ یا ریشه کن کردن جنگ و ترور و بازسازی و تربیت جنگی افغانها در چند طرف بدست این پروردگار جنگ آماده شده، اگر در افغانستان باور نداریدـ یکبار به یوگسلاوی، عراق، لیبی سوریه و یمن و جاهای دیگر نظر اندازید اگر نبرد بی امان شان در برابر تروریسم و دهشت افکنی در افغانستان تا امروز نتیجه نداده، بنا بر اصل تقسیم و برابری است همان ۵۰  = ۵۰ عادلانه رعایت می شود اما وحدت این همه تضادها و جنگها در اطاعت و نوکری از نظامیان و افسقالان خارجی چه پاکستانی چه ایرانی به مدارج بسیار بالایی از وحدت و یگانگی رسیده که نه کرسی عرش زیر پا نهاده است.

خوانندۀ گرامی! گرچه گفتنی در زمینه معرفت اولیای امور مان بسیار است، اما اینجا شما را دیری به انتظار نمیگذارم و در طی این خبر کوتاه شما را به میدانهای بازدید اخبار افغانها که گویی سبقت از جهانیان ربوده و اینک افتخارات نیاکان و وابسته گان شان در اجرای دساتیر مهمانان خارجی از هر قماش و بخصوص اولیای امریکایی که از عالی ترین و بالا ترین منزلت، به منزلۀ اشرف مخلوقات نصیب شان است، افغان در خدمت و اطاعت است. اما اگر از آن بگذریم ـ سخن را کوتاه سازیم، طی این روزها آنچه از افغانها در طی تاریخ به ظهور رسیده و افغان در آن سرمشق برای ملتها و اقوام جهان است، تنها جنگ و جنگیدن برای کی و برای چی نیست که افغانها سرمشق اند؟ بلکه علاوه بر مهمان نوازی و خدمت گذاری افغان که در جهان میزبان بی همتای مهمانانی ناخواندۀ است که هر کی از راه رسیده و سر به تن اش می ارزد در افغانستان بجای صاحب خانه، مهمان صاحب خانه است. به قول افغانها؛ «اگر دل تنگ نباشد، جا تنگ نیست.» سران افغان با فراخ دلی دارند هر روز عدۀ را در جنگها و بمبارانهای هوائی سر به نیست میکنند و عدۀ هم از بیکاری و ترس از روز مبادا! به بهانۀ سیاحت و جهان گردی و رسیدن به دنیای موعود کاشانۀ و لانۀ خود را ترک و بار سفر می بندد. برای مهمانان که جا تنگ نیست. اگر در گذشته حافظ، سعدی و مولوی از نزاع هفتاد هزار قوم و ملت گله داشتند ـ اینک رهبران وحدت ملی همه را در جایی صاحب خانه بر سریر کشور نشانده اند و صاحب خانه فدای سرشان. چون مهمان امروز در جیب سران پول میریزند و چه خاصه که آنهم دلار باشد؟ این خانه و این مردم فدای سر و قدم های شان!

باید بیاد آورد که رسم نیک مهمان نوازی از دیروز به امروز کاملا دگرگون شده، در دیروز اگر مهمان و مهمان نوازی مربوط بخود افغانها بود و به اجنبی اجازۀ ورود تحت هر نامی نمیداد، اما امروز افغان متمدن مهمان ناخوانده را در مسکن تنگ با دل فراخ پذیرا شده است، این رسم افغانی خوشایندـ سرمشق عراقی ها نیز شد. صدام حسین که زمامدار و مرد خشن و نظامی بود و خارجی را دوست نداشت، به همین جرم بدست مهمانان کشته شدـ اینک دنیای عراقی ها بازسازی شده و دیگر کربلا کشتارگاه امامان به بهشت جنگهای مهمانان تبدیل شده و لیبی هنوز کفارۀ گناهان نا کرده را تلافی نکرده که سوریه و یمن، آسیای میانه و ممکن است هر جای دیگر . . . به رحمت این مهمانان ناخوانده تبرک گردند.

حرف طولانی شد، آنچه را که از - پیشی گرفتن سران افغانی- می خواستم، در سر خط افتخار از آن یاد کنم، بنا بر کثرت افتخارات نزدیک بود فراموشم شود. اما خوشبختانه بی بی سی خود ما هر روز و ساعت علاوه بر زبانهای دیگر به فارسی و پشتو اخبار و رویدادهای جهان، بخصوص از دستاوردهای انگلیسی و امریکایی، آنچه برای عظمت و شکوه آنان مهم است، بر رخ می کشند. در این روزها بازار انتخابات امریکا گرم است، دو غول سیاسی سرمایه که باید یکی از آنها بر کرسی ادارۀ کل جهان از طریق امریکا و ملازمان غربی خود تکیه بزندـ با هم درگیر شده اند. این درگیری آخرین نمایش غول های سرمایه است که از همه امکانات برای بی اعتبار ساختن همدیگر به شمول فحش و ناسزا گفتن که در فرهنگ انگلیسی تباران گفته می شود پدیدۀ نو است و بی بی سی (عقل انگلیسی) در زمینه از طریق طرح سوالی می پرسد که «آیا درسی برای غیر آمریکائیها در این انتخابات هست؟» جواب را مسکوت می گذارد و بعد در جائی دیگر با تانی از نظر یکی از سیاستمداران می افزاید که، «این انتخابات به حزب جمهوری خواه خیلی صدمه زد و جمله را با این متن کوتاه با شرمندگی پایان میبرد که: «این نشان میدهد چقدر اساس دموکراسی ما پایدار است.». (۱۸ اکتوبر ۲۰۱۶م. بی بی سی.)

اگر هم در سیستم انتخابی دموکراسی امریکایی پدیدۀ «فحاشی»، «تقلب» «جعل» امر جدید نیست، اما در گذشته آمریکائیان باخبر از آن ـ بی خبر و یا به آن توجه نداشتند. اما در امروز گویی سبقت را ربوده اند و این دست افغانها و ایرانیها را از پشت بسته است.

مدرسۀ دموکراسی امریکایی که بنام «اوباما و جان کری» یا «وحدت ملی» در افغانستان رقم خورده است، چنان اخوتی از برادری و همکاری و همزیستی برادرانه بین مردم به وجود آورده است که دامن نفاق قومی، زبانی، منطقوی و گروهی را از هر نوع آن در یک نمایشی از تلویزیون و شوی لباس ها و لبخندها در دو طرف جان کری رقم زد و وحدت ملی ارمغان روشن آن بود. در این نمونه گرگ و میش، روباه و ماکیان، دزد و صاحب خانه، آدمکش با مقتول و غارتگر با غارت شده، شاه با گدا و همچنان . . . در زیر یک سقف با هم شدند و در یک قبر پهلوی هم میخوابند. زهی سعادت!

اگر باور ندارید، دور نروید در شهر کابل گشتی بزنید و در هر گذری، چهار راهی و بر سر تپه های کابل، دیگر زیارتگاه های شهدای صالحین، شاه دوشمشیره ها، پیرهای بلند و پایین و بی بی مهروها همه و همه فراموش شده اند و جای خود را به شهدای در خدمت و اطاعت از مهمانان و دزدان و قاتلان غارتگر داده است.

دیگر از عجایب روزگار پدیدۀ فرهنگ کوچه و بازار کابل است که از طریق پارلمان، رادیو و تلویزیون علاوه بر دستاوردهای طی عمر کوتاه آدمی «دو سال حکومت وحدت ملی» که اصلاً تا رحمت ازلی و دست تقدیر در کار نباشد به هیچ صورت این دستاورد میسر نمیشد. زیرا خداوندگار که در ازل برای همه چیزها و اتفاقات به انسان آگاهی و از وفور نعمات و دستیابی به آن بشارت داده است و بازهم دلیل و سبب آورده است. تقدیر ازلی اتفاق و وحدت افغانها که به سبب و در نتیجۀ از آموزش دموکراسی و آزادی بیان که فرآورده های خالص امریکایی است بگذریم، فورا میرسیم به ابتکارات افغانها که طی این روزها در زمینه به طور وسیع و در جهان و به خصوص بین سیاستمداران بلند مرتبت امریکایی مورد توجه قرار گرفته است و از آن در سطح بالائی پیروی می نمایند. در یک تحقیق همه جانبۀ جهانی به اثبات می رسد که آزادی بیان و اتفاقات مراجعه به رای مردم در کشورهای متمدن و پیشرفته جهان کهنه، به طور یکنواخت کهنه و فرسوده شده و توده های مردم را به آمدن در پای صندوقها و انداختن برگه های رای ترغیب نمیکند، با آنکه صدها میلیون دلار و مساعی بیشماری از آدمها و سازمانهای سیاسی و بیش از یک سال زمان برای تشویق آمدن بپای صندوقهای رای تمام به هدر میرود، در بدل نتیجه بد نیست که نیست. اما افغانها و سران شان و به خصوص سران وحدت ملی در این عرصه و میدان ابتکاراتی را به کمک جوانان در مطبوعات و اخذ رای مردم به میدان آوردند که در تاریخ دموکراسی و آزادی بیان و در بی اعتنائی به رای مردم گویی سبقت و ابتکار را طی چند سالی اخیر از سران جهانی ربوده اند، آنچه که سران جهانی کمتر با آن آشنا بودند ـ اینک از فیض و برکت دولت وحدت ملی سران امریکا از افغانها تقلید میکنند و اینک نهال این سرمشق در انتخابات امریکا جوانه می زند و ببار می نشیند. دو رقیب ریاست جمهوری امریکا آقای ترامپ و خانم کلینتون با پیروی از مطبوعات افغانی دموکراسی و آزادی بیان را مضمون جدید و تازه دریافته اند و در ملاء عام، در برابر اطفال و زنان به همدیگر دشنام و اتهامات رکیک میزنند و حتی گاه و اکثرا از قلم مطبوعات باز می افتد و مایۀ ننگ مطبوعات هرزه نگاری شده اند.

آنچه در این تحقیق بیشتر مورد توجه است، یکی یا چند تای دیگر از مزایای این دستاورد ها بازهم بر میگردد به نوع نظام حکومت و دموکراسی که باید با صراحت گفت که این نوع افغانی آن از نوع جدید و معاصر است اگر اصل آنرا تحقیق کنیم منبع اصلی آن از میان افغانها از گذشته های ماضی هنگامی که افغانها برای امر دیگران همدیگر خود را می کشتند سرچشمه گرفته در این اواخر که در هر امری دنیائی مربوط به آدمها و انسانها افغانها گویی سبقت را از انگلیس و روس و از هر موجود آگاه کرۀ خاکی اعم از عرب و عجم، ترک و تاتار ربوده و از هنگامی که سران افغان از مدرسۀ عرب، ترک و تاتار و از انگلیس و روس بر سر بوریای مدرسه امریکایی نشستند و آموختن آغازیدند، رشتۀ افکار ابتکاری افغانها در یک چشم بهم زدن یکباره شگفت و جهانیان را به حیرت انداخت. اینک این محصول افغانی با شیوه و طرز فوق العاده جالب تر در امریکا به کار گرفته شده است و کاندیداتوران بلند مرتبت جمهوری خواه و دموکرات از ابزار لفظ هرزه علیه همدیگر بهرۀ می برند و آنرا کلمات شایسته انسان متمدن امروزی میدانند. دشنام دادن و فحش و پرده بر گیری از اعمال و عادات زشت فردی که فرد را از یک انسان آگاه و عاقل به سطح یک مجنون روانی و تنها جنسی تنزیل داده است این حالات که شامل لمس آلت های خاصی زنان و مردان و هرزه گی کاندیداتوران به طور غیرارادی که بیشتر از احساس تجاوز گری مرد و زن امریکایی ناشی شده و معرفت در مورد آنان از حد لازم یک انسان نرمال فراتر رفته و بجا های خاصی رسیده که نه تنها همدیگر را نمی پذیرند و هنوز کمتر از یک ماه به انتخابات مانده است که ادعای تقلب را مطرح ساخته اند و زمینه را با تحقق و پیروی از تجربه گرانبهای دولت وحدت ملی افغانستان که انشاء الله موفقانه در امریکا تطبیق خواهد شد و نتیجه خواهد داد. محصول خالص افغانی است که بدون قائل شدن امتیاز، محصول گمرکی و عوارض، نخست ایرانیها و اینک سران امریکا از آن دزدانه بهره میبرند. توفیق نصیب راه شان.

سرور منگل.

20. 10. 2016

 

 

 

 

  مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها بوده

و الزاماً بیانگر نظرات و دیدگاه ادارۀ سایت «اصالت» نمیباشد.