2013/05/06
-----------------
سید داوود مصباح
قیام هفتم ثور ۱۳۵۷ شمسی دژ شکن استبداد!
سالروز قیام با شکوه ثور را به همه اعضای پرافتخار حزب دموکراتیک خلق افغانستان و تمام رهروان راه آزادی و ترقی و مردم عذاب دیده ای کشور شاد باش می گویم.
قیام ثور در یک برهه ای از تاریخ به تناسب شرایط عینی و ذهنی زمان و مناسبات اجتماعی یک پدیده ای فوق العاده درخشان و مترقی و رهایی بخش بود. این که مردم افغانستان به اثر استبداد و مظالم سلطنتی در سایه ای تمدن بشری قرار داشتند و نمی توانستند نبض زمان را درک کنند و مردم در روستا و به اصطلاح شهرهای افغانستان با همان حال و هوای قرون وسطئی می اندیشیدند حتی تکنوکرات های دولتی و کارمندان ادارات و مکتب خوانده های افغانستان نمی دانستند که در جهان چه میگذرد، َدر صورتی که در جهان صدای شکست زنجیر های اسارت و استبداد در طنین بود، جنبش های آزادی بخش و رهایی بخش یک پی دیگر به پیروزی می رسید، این ملت چنان دور از زندگی معاصر قرار داده شده بود و چنان با استبداد سلطنتی عادت کرده بود که در موارد تغییر اوضاع و خارج شدن از دژ استبداد یک خانواده در ذهن کسی نبود. عمال استبداد هر گونه صدای مترقی و رهایی بخش را با یک کلمه خنثی می کرد (او کمونیست است) بس. این یک کلمه یک کتاب حقایق ارائه شده را پخته می ساخت، ذهن خالی هموطن را کفن می ساخت.
اعضای پرافتخار حزب دموکراتیک خلق افغا نستان در دهات و روستا ها و مکتب و هر گوشه و کنار کشور با تمام توان خود مردم را آگاهی می داد و فریادی از آزادی و رهایی کوه و دشت و صحرای افغانستان را پر می ساخت.
بخاطر دارم که آن سال در چغچران ولایت غور تبعید شده بودم، چنان قحطی در ولایات مرکزی و منجمله غور در جریان بود که روزانه حد اقل دوصد نفر تنها در بازار چغچران از گرسنگی میمردند. در کابل اکادمیسن دستگیر پنجشیری، در دهمزنگ زندانی بود که مقاله ای زیر عنوان "از در و دیوار چغچران بوی مرگ می آید" را نوشتم که در جریده روزگار نشر شد. در آن وقت شادروان "کارمل"، قُرص نانی را که از گیاهی بنام "قاف" پوخته شده بود، در پارلمان ضد بشری در ضمن سخنرانی پرشکوه و کوبنده اش به مجلس شورا نشان داد. بلی، چنین با چنگ و دندان مبارزه و روشنگری می کردیم و از خطر نمی ترسیدیم. انقلاب مفت و مجانی از راه نرسیده که حال یک مشت عناصر با استفاده از نام این یادگار پر افتخار، مقدس در سایه ای برده های تفاله امپریالیست ها حزب بازی می نمایند.
قیام ثور یک حرکت خود بخودی نبود، بلکه نتیجه ۱۴ سال مبارزات بیدریغ حزب و فداکاری و روشنگری همان مردان با دانش و پیکارگر ما چون شاد روان نورمحمد تره کی، سرو آزاده ای ما ببرک کارمل و اعضای رهبری ما بودند و هستند. ازین سبب ما دست پروردگان آن رهبری بازهم رو سوی آن تعداد رهبرانی اصولی، متعهد، معتقد و وفادار به امر مبارزه که انگشت شمار و در قید حیات اند، داریم که یک بار دیگر گوهر غرق شده ای مارا مشترکاً دست به دست هم داده نجات دهیم.
اگر کنگرۀ حزب واحد ما در افریقا هم دایر شود و رفقای ما از چند دستگی و بی سرنوشتی رهایی یابند، بدون شک که رسالت خود را تکمیل میکنیم. آن وقت همه ی ما به میدان آمده در پیرامون حزب مان در یک سنگر واحد زیر یک درفش مبارزه نموده، بدون بلوف، چوچه ای امپریالیست ها در برابر ما توان مقاومت ندارند. ما می توانیم ملت را از اشغال و اسارت نجات دهیم.
مشکل ما این است که فعلاً ما در یک سنگر واحد قرار نداریم. هر شغال خود را "رهبر" می نامد و سنگر ما را تخریب می کنند. و سنگرداران و یاران ما را به آنسو و اینسو می کشاند. و این به نفع ارتجاع و امپریالیست هاست و استمرار اسارت مردمان کشور است.
به تمام اعضای پر افتخار حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به ویژه نسل جوان باید خاطر نشان ساخت، جدا مواظب باشند که تا زمانی که "حزب ما، حزب ما" نشود و آن گردان رزمنده پیش آهنگ (ح.د.خ.ا.) با همان کیفیت و بالا تر از شرایط اختناق آور گذشته منسجم و یکپارچه نگردد ما پریشان در به در دنبال گوهر گمشده خود و دشمنان آزادی به غارت وطن مشغول خواهند بود. ما باید به سنگر اصلی بر گردیم!
صفوف میگوید: "حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان را بما بدهید، رهایی ملت را از ما بخواهید!"
بدون حزب نمی شود، حزب دموکراتیک خلق افغانستان کلید راه رهایی مردم افغانستان از اشغال و دهشت و چور و چپاول و هرگونه ستم و استثمار می باشد!
حزب دموکراتیک خلق افغانستان سنگر راستین راه رهایی ملت در اسارت رفته ای افغانستان است. اگر روزی حزب ما کاملاً منسجم و یکپارچه شود، بدون تردید روز مرگ امپریالیست های غارتگر و مزدوران آن در کشور خواهد بود.
با آن که از تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان تا اکنون امپریالیست ها و مزدوران شان با شدت و با هر وسیله و امکانی علیه این حزب رنجبران و زحمتکشان تبلیغات زهر آگین می نمایند و بخصوص در این مدت بیش از یک دهه اشغال کشور تمام مجرا های اطلاعات جمعی را علیه این حزب و فرزندان صادق و راستین بکار گرفته، باز هم مردم رنجدیده ای افغانستان در موضع حزب خود اند. امید وارند که آن یاران رفته باز آیند، تا در کنار هم برای اعمار مجدد وطن ویران شده دست به دست هم دهیم و با یک دلی و محبت اشک و خون را از هم بشوئیم.
دو باره می آید حزب گرچه صد زخم در بدن دارد
دوباره می سازد وطن گرچه صد تعنه از زاغ و زغن دارد
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat