جمعه، ۲۶ اپریل ۲۰۱۳

یادی از روز افتخارآفرین برای خلقهای نجیب میهن عزیزم افغانستان یعنی انقلاب هفتم ثور ۱۳۵۷


 
 


امین الله مفکر امینی از ایالت منی سوتای امریکا

 

امروز یکبار دیگر، ما در آستانهء تجلیل از سی و پنجمین سالـگرد انقلاب هفتم ثور ۱۳۵۷ و یا به گفتهء بعضی ها تحول نظـامی هفتم ثور ۱۳۵۷ قرارداریم. پیش از اینکه بحثی مختصری با تکرار احسن از موضوعات مربوط به ایــــن انقلاب و بایـن حادثهء بزرگ دورانساز برای خلقهای نجیب و آزاده ای میهنم بنمایم، بنوبهء خود آنرا از اعماق قلبم به همه فرزندان صدیق حزب دموکراتیک خـلق افغانستان، هموطنان شرافتمند همسنگر، متحدین سیاسی وفادار به آرمانها و اهداف غایوی این حزب قهرمانان و شهیدان که اهداف مرامی آن در برنامه عمل ح د خ ا تسجیل شده بود، تبریک میگویم و زحمات شباروزی همـــــــه فرزندان صدیق و وفادار و پایدار آنرا که پرچم آزادی از زیر هر نوع استعمار و استثمار را بلند نگهداشته و به مبارزات پیگیر شان ادامه داده بودند و میدهند، می ستایم و به سایت پرمحتوای «اصالت» و دست اندرکاران آن که به مدیریت محترم انجنیر فضل الرحیم همت و رفیق مبارز و فـعال آن رفیق قدیر فضلی و سایر راهپویان این راه و رسم انقلابی که به خاطر تامین خواسته هـای خلقهای زحمتکـش میهن عزیزم، در تکاپو اند، این روز گـرامی را نیز تهنیت می گویم و به همین طور به همه همکاران قلمی آن که با سهم گـرفتن فعال با سایـت «اصالت» مبنی بارسال مطالب مفید در همه عرصـه های امور زنده گــی مردم نجیب میهن ما چه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، مذهبی، اخبار و سایر موضـــوعات دیگر در عرصه های ملی و بین المللی دین ایمانی، وجدانی و ملی شانرا ادا نموده انــــــد و خواهند نمود، اظهار سپاس میدارم.

و بالاخره این روز تاریخی یعنی هفتم ثور ۱۳۵۷ را به طور اخص به فامیل های محترم شهدای این راه و رسم تبریک گفته و به روان پاک شهدای انقلاب دورانساز ثور 57  و سایر شهدای راستین راه صلح و آزادی، درود میفرستم و جایگاه شانرا از خـداونـد متعال بهشت برین استدعامیدارم.

طوری که همهء هموطنان نجیب و صدیق میهن عزیزم در هر کجایی که اند چه داخل میهن و چه خارج از میهن، بخوبی میدانند که صفحات زرین و پربار قــهرمانانه ای تاریخ گذشته های وطن محبوبم، همان طوری که بیانگر ارزش های ملی و فرهنـگی و مشحون از کارنامه های راد مردان مبارز و صدیق آن به خاطر آبادی میـهن و مردم و به خاطر شکستن زنجیرهـای برده گی و اسارت از دست و پا های آنهــا بوده است بـه همان طور مملو از ظلم و استبداد سلاطین و حکمروایان جابر آن نیز بوده است که البته ما شاهد این چنین کرده ها در تاریخ وطن محبوب فعلی خودها یعنی خراسان قدیم بوده ایم و فعلا نیز عملا با این نوع تبهکاری ها، مواجه میباشیم. اگر با دیدهء بصیرت بـــه چنین تخریبات و اعمال غیر انسانی نسبت به میهن و مردم بنگریم، می بینیم که اکثر این چنین مظالم انسانی در قالب های مختلف دین و مذهب و استفــــاده های نا جایز از عقاید پاک دینی مردم و خوشباوری های آنها صورت گرفته و بر آنها انواع مظالم چه مادی و چه معنوی تعمیل گردیده است.

این نوع زد و بند های ارتجاعی تحت نام مذهب و دین و عقاید و سنن مردم، و استفاده از آنها به خاطراستعمار و استثمار فرد از فرد و یا به شکل گروهی، کار نو و تازه در تاریخ جوامع بشری نبوده است. از زمانه های خیلی قدیم پیش از میـلاد مسیح و بعد از آن و از زمان تاریخ اسلامی که از زمان هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه ناشی شده است از چنین موارد (استفاده های نا جایز از دین و مذهب) هزاران نمونه و مثالها بجا گذاشته شده و هنوز هم در شرف تکثیر و تکوین میباشد.

تاریخ کهن رومن ها، یونانی ها، مصری ها، هندوستان، کشورهای افریقایی و خلاصه در همه بخش های این کرهء خاکی در تمام قاره ها، نمود های برجستهء این استفاده جویی ها طور اشکارا وجود داشته است. مخترعین و مکتشفین، ساینتست ها و علمای دانشمند در هر بخش علوم، مبارزین راه صلح و آزادی، برادری و برابری همیشه با قهر و غضب دسته های افراطی مذهبی روبرو بوده و ضربه های مادی و معنوی خورده اند که حتی به قیمت زنده گی عده ای زیاد آنان انجامیده است. ما بــه هزاران مثال از چنین قربانیان در میهن شرافتمند خود و سایر نقاط جهان داریم که حتی تذکر شهرت یــکی دو فیصد آنهم، به صفحات متعدد و پیوسته نیاز دارد که گرچه از بحث مورد نظر ما جدایی ندارد و بی ارتباط نمیباشد ولی شرح آنها بوقت و زمان کافی و تدقیق و مطالعات زیادی نیازمند است که در بحث مختصر من، ضرورت به تشریح آن نیست. من یقین دارم کـه خواننده گان ارجمند، از آنها بعضا اطلاعات درستی دارند و خصوصا با سهولت و دستیابی به انترنت، رسیده گی و آگاهی از چنین واقعات تاریخی را برای آنها آسان ساختـه است که با مراجعه به اسناد تاریخی کشورهای جهان که وطن محبوبم نیز یکی از آنها، میباشد، براه های پیشرفت و ترقی این کشورها و بالاخره از مشکلات شان در این زمینه ها، نیز بخوبی میتوانند وقوف حاصل نمایند.

آمدیم باز هم در باره انقلاب ثور ۱۳۵۷

البته این معلوم و هویداست که پیش از انقلاب ثور۱۳۵۷، حاکمیت رژیم جمهوری داوُد خان بحیث اولین رییس جمهوری میهن، مربوط بهه سلسله و اهل خاندان نادری در وطــن عزیزم برقرار بود که در 26 سرطان 1352با تغییر صوری و تحول از یک نظــــام استبدادی سیاسی، به یک نظام استبدادی دیگر تبدیل شد و شکل گرفت. داوُد خـان گرچه در مراحل ابتدایی تشکیل دولت جمهوری، خواست بـراه و رسم کهنه به شکل نسبی آن خط بطلان بکشد ولی چطور شده میتوانست که شخصی که خود سالها در زد و بند رژیم های فاسد اهل نادری، پیوند خونی و عقیدوی داشت، بطور دایم از آن روگردان باشد همین خصلت روشنفکرانه و عدم پایداری بر خصلت های مترقی، باعث این شـد که به ارتجاع ملی و بین المللی بپیوندد و بدامان استیلا گران اسلامی در داخل میهن و هم در منطقه خاصتا کشور ایران، کشور های عربی در راس عربستان صعودی، سر تسلیم فرود آرد. خلاصه این حرکت راستگرایانه و پیوندش با ارتجاع ملی و بین المللی سبب شد تا بسلطهء فرمان روایی اش با تحول نظامی هفتم ثور ۱۳۵۷ خاتمه بخشیده شود.

شرایط پیش از سلطنت داوُد خان، یعنی فرمانروایی ظاهر شاه پادشاه افغانستان بـــا اهل و بیت دیگر اهل نادری و یحیی نیز بهمه معلوم و هویدا است. فساد اداری، رشـــوه ستانی ها، تحقیر بر ملیت های اقلیت، سوق و انداختن مبارزین و وطنپرستان به زندان ها، تبعید کردن ها، شکنجه های روحی و جسمانی، غضب املاک عامه، خوشگذرانیها، مقام های پر اهمیت دولتی و نظامی را در حیطه و اختیار اشخاص مربوط به دربـار سلطنتی گذاشتن، رفع خواهشات نفسانی و تجاوزات برعصمت دختران پاکدامن و غیره وغیره، شاخصهء این رژیم شاهی بوده است. ضعف قوای سه گانه دولت یعنی قوای مجریه، مقننه و قضائیه و فساد مشهود بطورعام در تمام این سه قوا، از جمله حقایقی اند که منکر آن هیچ وطنپرستی نمیتواند باشد. اگر بگوییم که قیر کردن یا اسفالت یک تعـــداد از سرکها و جاده ها در داخل پایتخت یعنی کابل و شاهراه ها و ایجاد چند فابریکه که آنهم به کمک دول متحابه و عمدتا کشور شوراها، بنا گردیده بود نشانهء خدمت این رژیم در مدت 44 سال سلطنت آن قابل محاسبه است، خیلی مضحک و خنده دار خواهد بود.

این نظام که جذب مذهبییون و ملا ها را که بنفع خاندان شاه که شاه سایهء خدا و قابــل احترام است بسرخط فعالیت هایش بخاطر بقای نظام استبدادی اش قرار داده بود، جـلب توجهء جوانان با درد میهن را بخود معطوف داشت. تا اینکه جوانـــــان آگاه، صدیــق و بیدار در صحنه های حیات سیاسی وطن گام گذاشتند. مــــا در تاریخ پر بار میهـــــن عزیزخود، چون محمودی ها و غبارهای داشتیم. محمود طرزی و فیض محـــمد کاتب هزاره، مورخینی داشتیم.

ما فرزندان صدیق مبارز چون ببرک کارمل ها و نورمحمد تره کی ها داشتیم. ما به صد ها و هزاران جوانان مبارز صدیق و با تقوای سیاسی و مذهبی دیگر هم در میهن داشتیم. بلـــی! اینها بودند که برضد مظالم اجتماعی همیشه قد علم کردند تا زمینه های پیشرفت و ترقی و صلح و برادری و برابری، برای هم میهنان عزیز ما مساعد گردد تا دیــگر آنها بـه زیر چکمه های استبداد جانهای شیرین شانرا از دست ندهند .

همان بود که جوانان آگاه وطن و نیک اندیش، از میان آنان به پا خاستند و یـکی از آنها رفیق گرامی ببرک کارمل عزیز بود که با دیگر یاران هم عقـیده پایدار راه و رسم انقلابی اش با ایجاد اتحادیه محصلین پوهنتون کابل، آواز رسای شانرا بــه رهبری این فرزند صدیق وطن بلند نمودند. شب و روز تلاش نمودند، نخفتند و هدفمند بــه پیش رفتند تا بنای یک سازمان قوی و مستحکم را با برنامه سیاسی علما تنظیم شده طرح ریزی نمایند که همان بود که با تسوید و تصویب اولین قانون اساسی میزان سال 1343 این حزب مردمی که بنام حزب دموکراتیک خلق افغانستان، قبلا در کـنگره موسس آن نام گذاری گردیده بود، عملا به حیات سیاسی اش، ظاهر شد. ظهور ایـــن حزب (حزب دموکراتیک خلق افغانستان) که اسناد مرامی آنرا، رفع و طرد انواع ظلم و استبداد، و ایجاد یک حکومت ملی و دموکراتیک متکی بر عدل و انصاف و سهم همه اتباع میهن در ساختار زنده گی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و غیره تشکیل میداد زنگ خطری بود به ارتجاع ملی، منطقه و جهان.

اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان از همان دور موجودیت و خصوصا ظهـور علنی آن، از مشکلات عدیده ای عبور نمودند. از قبیل زندان رفتن ها، تبعیدها، به چوبه های دار رفتن ها، ظلم و شکنجه های جسمانی و مادی زیادی را متقبل شدن و غـــیره.

ولی یکی اینها نتوانست، فرزندان مبارز و صدیق این راه و رسم انقلابی را از اهداف نیک شان، که همانا ایجاد یک حکومت ملی و دموکراتیک به اشتراک همه اقوام و ملیت های ساکن در افغانستان عزیز باشد، منصرف بسازد وهمین ایستاده گی و مقاومت بود که با پیروزی انقلاب ثور و یا تحول نظامی هفتم ثور ۱۳۵۷ حاصل این زحمات مثمــر واقع شد و به سلطهء داوُد جبار و وابسته به ارتجاع ملی و بین المللی خاتمه بخشد.

حزب دموکراتیک خلق افغانستان، که رهبری حزب و دولت را از وظایف اساسی اش بخاطر تحقق آرمانهای والای مردم، میدانست در اولین روز های حاکمیت اش، دست به اصلاحات بنیادی زد و تحقق بعضی از عمل کرد های انقلابی را ذریعه فرامیــــــن هشتگانهء شورای انقلابی به صحنه عمل آورد. که مهمترین آن، اصلاحات دموکراتیک ارضی به نفع دهاقین کم زمین و بی زمین بود. حرکت دیگر حزب توجه به فرا گــیری سواد توسط همه توده های میلیونی ساکن در وطن بود، که با ایجاد کورس های سـواد آموزی در سراسر میهن شکل گرفت. موضوع دیگر و عمده منع دختر فروشی هـــا مطابق به مواد و متون قانون شرع اسلامی میهن بود. ایجاد کوپراتیف های زراعتی به خاطر بهبود وضع مالی دهاقین و حاصل بهتر از کشت و کار، تدبیر خردمندانه ای بود که عملی گردید، توزیع مواد کوپونی و ارتزاقی به مامورین، اجیران و کارگران، نوع عملکرد انسانی دیگری این حزب قهرمانان و شهیدان بود که بخاطر رفاه و حمایه بنیه اقتصادی، مالی و پولی آنها صورت گرفت. اعمار مساکن رهایشی طــور داوطلبانه برای فامیل های شهدا بواسطه اعضای رزمندهء حزب دموکراتیک خلق افغانســـتان. اعمار مساجد در مرکز و گوشه و کنار میهن بخاطر ادای عبادات دینی و مذهبی مردم. سهم زنان در امور لشکری و کشوری میهن. زمینه سازی استخدام همه ملیت ها بـه پست های همه وزارت خانه ها مطابق به لیاقت، صداقت و رشتهء تخصص و تحصیل.

بیایید به قضاوت صحیح و صادقانه و عالمانه بنشینیم که آیا برای ارتجاع ملی، منطقه و جهان در مدت کمی که از عمر انقلاب سپری شده بود، این دستاورد ها مورد قبول و پسند بود که البته جواب منفی میباشد باین اساس ارتجاع باز هم با همان خصلت های مکارانه و فتنه گرانه که دورهء درخشان امانیه را بنام کفر و گمراهی، به سکوت و بعدا به شکست روبرو نمودند، به جان خنثی نمودن دستاورد هــــــای انقلاب ثور ۱۳۵۷ نیـــز پرداختند و باز هم با همان حربهء میراث یافته از باداران ارتجاعی شان یعنــــی پوشش دین و مذهب، وارد صحنهء عمل شدند و بازهم بنام اینکه حکومت، حکومت کمونیست ها است به تبلیغات زهر آگین پرداختند و تا اینکه بکمک مستقیم و صــریح دشمنان داخلی و خارجی مردم ما و میهن ما یعنی دستگاه سیا، آی اس آی پاکستان و ایــران و کشورهای عربی در راس عربستان سعودی به نیات شیطانی شان مـــــــوفق شدند که البته نقش گورباچوف خاین رهبر و منشی کمیته مرکزی حزب کمونیست و دولت شوروی سابق و وابستگی آن با دشمنان شوروی و نظام سوسیالیزم برجسته بوده است .

با بوجود آمدن حکومت باصطلاح مجاهدین، مردم شرافتمند میهن کـه قــــــبلا فریب گفته های مکارانه آنان را خورده بودند و منتظر بودند که این حامیان دیـــــن و مذهب بـــه آنان ارمغانهای انسانی و دینی تحفه می آورند، دیدیم که چطور به این خــوابها و آرزو های نیک شان، ظالمانه و بیرحمانه عمل گردید. این حاکمیـــت سیاه "مجاهدین" که با تاریخ هشتم ثور 1371 رقم خورده، تاریکترین دورهء تاریخی بدامان تاریــخ پربار میهن عزیزم میباشد که خونبار ترین دوره، با مقایسه بآن، در تاریخ وطـــن چه که حتی در تاریخ جهان نظیر آن کمتر دیده شده است .

من در اینجا چند سطری از مقالهء محترم مهرالدین مشید را که در سایت پر محتـوای آریایی در بخش موضوعات اجتماعی آن سایت تحت نام: استفاد ابزاری از جهاد، ادامه بحرانها و بی سرانجامیها در کشور، به نشر رسیده است، نقل میدارم:

(به همگان هویدا است که چگونه رهبران گروه های "جهادی" اصل هدف را فرامـوش کردند، دنبال وسیله رفتند و چنان بجان هم افتادند که حتی مجاهدین واقعی و مبارزین راستین راه خدا را شکار توطیه های نا جوانمردانهء خود نمودند. چــنان بر یکدیگر راکت ریختند و مردم بیدفاع را چه در داخل شهر کابل، چه در چار آسیاب و لوگــــر چه درکمری و بگرامی و جاه های دیگر به بهانه های گوناگون به راکتهای کور بستند که در تاریخ نبرد های خود خواهانه کمتر نظیر آنرا میتوان یافت. جالب تر اینکـــه هر کدام خویشرا بر حق تر از دیگری میشمردند، بر یکدیگر اتهامات می بستنـــــد هر کدام سنگ اسلام خواهی را بیشتر از دیگری بسینه می کوبیدند که حتی به خطوه هم حاضر نبودند تا از موضع صد در صد اسلامی خود عدول نمایند و با ریش هـای بلند و عمامه های زیبا و آراسته مقتدرات ملتی را به باد دادند . . .)

نویسندهء دیگری محترم سید موسی عثمان که تحت نام (یادی از ببرک کارمل رهبر ح د خ ا) مطالبی در سایت پندار نگاشته اند من چند سطری مختصری از آنرا اینجا به مطالعه میگذارم:

{ببرک کارمل مثل رهبران مجاهدین نه ملک و دارایی های ملت خود را بزور گرفت و نه به پیروان خود اجازه داد که پارک های دولتی را بخود خانه بسازنــد و ملت را چور و چپاول کنند و دارایی های ملت را بخارج انتقال دهند وغیره).

هموطنان شرافتمند، رفقای رزمندهء حزب دموکراتیک خلق افغانستان، متحد یــــــن سیاسی ح د خ ا، ما همه میدانیم و به خوبی میدانیم که انقلاب ثور ۱۳۵۷و دستاوردهای آن نه تنها که با دین اسلام در مغایرت نبود بلکه سازگاری کامل با آن داشت. و رفیق گرامی ببرک کارمل در رابطه به احترام از دین اسلام سخنرانی هایی داشتند که مــن منجمله یکی دوی آنرا از انتشارات سایت پر محتوای «اصالت» به خـواننده گان محترم ارائه میدارم:

(یکبار دیگر رسما و علـــــنا شورای انقلابی و حـــکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان قاطلعانه و صادقانه آزادی عام و تام عقائد، مذهب، رسوم، و سنن ملـــــــی مردم کشور را، آزادی کامل اجرای مراسم و عبادات مذهبی مردم را اعم از اهل تسنن وتشییع را بر طبق اصول دین مبین اسلام در مساجد، تکیه خانه ها، خـانقاه ها و خانه ها، از آزادی انجام شعایر دیگر مذاهب را که بعنوان ارثیه های نیاکان آنان باقی مـانده آزادی تمام مذاهب را که با اصول انسانی و انسان دوستی تضاد ندارند، مصــــئــونیت و امنیت جامعه اسلامی ما را و مردم ما را به خطر نمی اندازند اعلام میدارم).

به همین منوال رهبر گرامی حزب دموکراتیک خلق افغانستان رفیق ببرک کارمل در مرحلهء نوین و تکاملی انقلاب ثور یعنی ششم جدی سال 1358 از طرف خود نسبت به مردم رنجدیده ای وطن عزیزم چنین فرمودند که من اینرا هم از سایت پر محتـــــوای «اصالت» از بخش بیانیه ها و سخنرانی های رفیق ببرک کارمل عینا نقل قول مینمایم:

(وطنداران رنجکشیده و مسلمان افغانستان السلام علیکم: مردان و زنان قهرمـــان کشور! از همه اولتر اجازه دهید تا قبل از ارایه مشی سیاسی دولت و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان، از طــرف خود اینجانــــب ببرک کارمل عــــمیقترین تاثرات و همدردیها، عظیم ترین احترامات و درود های آتشین را به مناسبت رنـجهای بیکران و اشکهای خونین شما به مناسبت حبس و زندان، تبعید و مهاجـرت های جبری، زجر و شکنجه های وحشییانه و غیر انسانی، شهادت و کشتار جمعی دهها هزار مادران و پدران ما، برادران و خواهران ما، دختران، پسران و کودکان ما که از طـرف حفیظ الله امین میر غضب و بدستور مستقیم این جلاد آدمکش بعمل آمده به پیشگاه شما تقدیـــم بدارم).

البته این تذکرات صرف یگانه تذکراتی در باره اهداف انقلابی حزب دموکراتیـــک خلق افغانستان و دستاورد های مشهود آن نبوده است بلکه مشت گفته نمونه خروار میباشد که طور مثال ارایه گردیده است.

حالا بیایید ببینیم که "مجادهدین" و مدافعین اسلام، یعنی بنیاد گرایان جهادی چه کردند. آنها به جز چور و چپاول، دزدی و غارتگری ها، عصمت دری ها، آتش سوزی ها، آدم ربایی ها، غضب املاک خصوصی و دولتی، تخریب آثار عتیقه و باستانی میهن، استفــاده های سرشار و شخصی از بیلیون ها اسعار خارجی که بخاطر اعمار افغانستان بدولت افغانستان از طرف کشور های دخیل در قضایای افغانستان، مساعدت گردیده بود و به صدها از چنین اعمال تخریب گرانهء دیگر. که از تماما این اعمال عکس ها، تصاویر ویدیو کست ها، بیانیه های شان و اخبار از منابع خبری ملی و بین المللی موجود است که کوچکترین شک و تردیدی در آن وجود ندارد. اینها همه با هشتم ثور 1371 کـه تاریکترین دورهء تاریخ در میهن عزیز است که با نام "مجاهدین" گره خورده است کـــه هیچگاه فراموش نسل های جوان فعلی و آینده میهن عزیزم نخواهد شد.

در این قضایای متذکره که فوقا تذکر رفت پیوند عملی دستگاه هـــای سیا و آی اس آی پاکستان، کشور ایران و کشورهای عربی در راس عربستان سهودی بخاطر بربادی میهن و مردم نجیب ما مشهود است. مورخین واقعی و حتی مورخین دسته های راست گرا ها نیز بر این کردارهای نا بخردمندانه و غیرانسانی حاکمیت "مجاهدین" و زد و بند آنان با این دستگاه های تخریب کار واضحا تذکراتی داده اند که من طور بسیار مختصر در صفحات بالا، از آن اشاراتی داشته ام.

همچمنان از جمله آثار نشر شده و مستند مبنی بر کارنامه های جهادی ها، کتابی است بنام تلک خرس یا حقایق پشت پردهء جنگ در افغانستان، نوشته محمد یوسف و مارک ترجمهء محمد قاسم آسمایی. این کتاب که توسط دونفر ادکین از سرشناسان موظف در قضایای افغانستان یعنی جهاد و جهادیان، مربوط دستگاه سیا و آی اس آی پاکستان، برشته ای تحریر در آورده شده است تا جاییکه من انرا بـــه مطالعه گرفته ام مستند باسناد و کارنامه های این دستگاه های استخباراتی بنگارش آمده و به طبع رسیده است و بازهم در سایت پر محتوای «اصالت» ترجمهء فارسی آن در شانزده فصل وجود دارد. که از حقایقی بازگو میدارد که انکار در آن وجود نــدارد و مطالعه آن برای هر کی که میخواهد کم و بیشی از دخالت کشورهای اجنبی خصوصا و خصوصا پاکستان، و جنگ و کشتار در میهن عزیزم بنام جهاد، اطلاع حاصل نمایــند ضروری است.

به هر ترتیب گفتنی ها خیلی زیاد است. اینکه چرا انقلاب ثور ۱۳۵۷ شکل گرفت و بر بنای کدام عوامل به شکست فزیکی مواجه گشت و چطور روزسیاه هشتم ثور1371 بنام جهاد، و بکدام شرایط و پلان ها دروطن عملی شد، در باره کتاب های متعددی از طرف دسته های راست و چپ نگارش یافته است. اینکه کدام صحیح و کدام غلط است کاملا مربوط به سطح ادراک، اخلاق و صداقت و روش تدقیق و مطالعات و رجوع باسناد موثق، مربوط میباشد. من یقین دارم که روز تا روز پرده از روی اینـهمه ای جنایات که در میهن عزیز ما از طرف دسته های ذیدخل در سرنوشت مردم و میهن ما صورت پذیرفته و چرا صورت پــذیرفته، مانند صد راز نهفتهء دیگر افشا خواهد شد.

اما من در اخیر این نوشتار مختصرم که بخاطر تجلیل از سی و پنجمین سالروز انقلاب ثور ۱۳۵۷نموده ام، از تمام سازمانها و تشکیلات جدا شده از بدنهء حزب دموکراتیک خلق افغانستان، اعضای رزمنده و وفادار آن که سنگ میهن پرستی، مردم دوستی و انسان دوستی بخاطر رهایی خلقهای زیر یوغ انواع ستم در میهن عزیزم را به سینه میکوبند، تقاضا میدارم که در این شرایط اساس تاریخی که مردم و میهن به جوانان رزمنده و میهن پرستان واقعی ضرورت دارند و میخواهند افغانستان، یک افغانستان مستقل، سر بلند و دارای یک حکومت واقعا ملی و دموکراتیک باشد، باید در اتحاد کامل و هم نظری کامل برآیند و باین خواست توده های میلیونی زحمتکشان با اشتراک وسیع آنها در این امر، تا دیر نشده گامهای مثبت و منطقی بردارند و تحت یک پرچـم واحد که دارای اهداف کاملا انقلابی و مردمی باشد دور هم جمع شده و با یک وحدت کامل سازمانی و تشکیلاتی و غایوی قدمهای مثبت و عملی بردارند. در اخیر با این شعر زیبا که خیلی دوست دارم گفتارم را خاتمه می بخشم .

دوست داریم این وطن را

ظلمت شبهای اورا

در نبرد زنده گانی

جادهء غم های اورا

خلق بی همتای اورا

در افقهای زمان، ستاره فردای اورا

رزم اورا

فتح اورا

آیندهء زیبای اورا

 

امین الله مفکر امینی

۲۴ اپریل ۲۰۱۳

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org