ای روح پر طلاطم
ای آتش فشان خشم خلق
ای کار گر، ای کار گر، ای کار گر
بر خیز، بر خیز، بر خیز
بر خیز دیگر بپا
بر خیز و فرو ریز این کاخ ھای سیا
بسوزان این دیوار ھای نفرت بر انگیز را
نا بود کن این خدای بی دست و پا
بر افروز تو آن آتشین آتش تیز را
تو ای عز یز من
بلند کن نغمۂ بر خیز بر خیز را
بر خیز، بر خیز، بر خیز
بر خیز دگر بپا
بر خیز کہ خشم خلق با تو است
ای موج طوفان زا
بر خیز کہ دگر صبر خلق تمام شدہ
بر خیز کہ خلق در انتظار قیام تست
کہ خون از آبلۂ دستان تو جاریست
بر خیز کہ این خون سیلاب طوفانیست
تو ای نیروی خلاق زندگی
ای کار گر، کارگر، کار گر
بر خیز کہ پاھایت دگر بسوی نابودی کاخ ستم
باید رود بپیش
بر خیز کہ طفل تو
در میان زبالہ ھا
در جستجوی لقمہ یی نان است
چشمان پر حسرت شان اشکباران است
بر خیز کہ سرمایۂ زمین را
چند دیو سیہ کار، چند روبہ مکار
غارت می کنند
در بالای نعش تو، معبود خود را
آن سیمین تن زرین اندام را
آن بت مطلایی فریب را
عبادت می کنند
بر خیز ای موج طوغیانی
ای خروشندہ سپاھی
ای پر تپش قلب من
بگشا زدست و پایت زنجیر را
پرتاپ کن بقلب اژدھا
تو آخرین تیر را
بگسل تو حلقہ ھای زنجیر را
پرتاپ کن تو آخرین تیر را
بشکن، بشکن، بشکن، بشکن
با چکش انقلابت، زنجیر استبداد را
بسوزان تو این کاخ فتنہ و بیداد را
فردا ز آن تست، فردا رھایست
فردا دا انتظار شورش نھایست
بر خیز، بر خیز، بر خیز
ای کار گر، ای کارگر، ای کارگر
(سوما کاویانی)
۲۶ اپریل، ۲۰۱۰
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat