Saturday 21 July 2007 14:58:32

آیا گوردون برون واقعاً در راه تغیر سیاست تاریخی انگلیس در منطقه است؟

 

 

 

 

ا. پولاد

Gordon Brown

 تغیرات چند روز اخیر در سیاست منطقه و شبه قاره هند میرساند که انگلستان با تغیر شخص در رهبری خود با آنکه هنوز «حزب کارگر» بر سر قدرت است تغیر فاحشی را در نظر دارد. این تغیر اگر واقعی و دوام دار باشد میتوان بر سیاست انگلیس با اطمینان اتکا کرد. زیرا تا امروز هیچ سیاست مدار انگلیسی نپذیرفته بود تا درسیاست گذشته وطنش در مورد شبه قاره هند تجدید نظر نموده و عملاً انها را گرچه نه با اصول جهانی و نه به معیار های انسانی و نه به دپلماسی این زمان انگلیس همراهی داشت زیر سوال ببرد. گرچه باور به این سیاست زمان میخواهد اما یک گام درین راستا به قطرة آبی میماند که گلوی تشنه و به مخمسه رسیده افغانستان میریزد، همچنان در دوستی ای است که بسوی بهارت همان کلبه بافندگی «کرم چند مهندراس مهماتما گاندی» فقید باز نموده و دست راستی ای است که بسوی پاکستان پائین شده است.

این سیاست نه تنها حیثیت از دست رفته انگلستان را در منطقه با لا میبرد بلکه پاکستان را با آنکه به سلاح های مخرب کشتار جمعی (اتمی) و دستگاه های جاسوسی چون مجهز نمود، اما نتیجه برای پاکستان هیچ چیز دیگری نداشت جز زاده شدن تروریست هائی که حتی زیر چنخ خود انگلستان خانه نموده و فلسفه آزادی فردی و آرامش مدنیش را زیر سوال برد. و باید می برد. زیرا اولین قربانی وحشیان درنده خو مربیان شان است. درنده خوتر از تاریک فکری و تاریک اندیشی هیچ حیوان درنده دیگری نیست. زیرا قفس و دام میتواند حیوان درنده خو را حصار شود اما کهنه اندیش و کهنه منشی را کاری بجز افسار نیست. این افسار نیز برای کهنه فکران جوان و پیر از هم فرق میکند، فرقی بسیار زیاد. اولی را میتوان تربیه کرد و دومی را باید به عدم سپرد که با انسانیت امروز به مشکل میتوان به آن دست یازید. بنا بران دید عاقلانه و مدبرانه یگانه چاره این بیچارگان است. بد بختانه دید عاقلانه بسیار دیر به سراغ بشر میآید، گرچه متمدن هم باشد.  پاکستان آیینه قد نمای سیاست دولت انگلیس است. آنهم آیینۀ که تار تار مویش را نشان میدهد حتی اگر در سرش تار موئی هم نباشد. این آیینه درین اواخر بر سر انگلستان کلای نیلونی گذاشته بود. چه خوب خواهد شد اگر این روند سیاسی واقعاً آب رفته به جو باز آرد. زیرا تا هنوز ماهیان دریای خشک سرزمین افغانستان نمرده است.

دوستی گفت صبــــــــــــر کن زیراک                صبـــــــر کار تو زود خــــو ب کنـــــد

آب رفتـــــه بـــــه جوی بـــــــاز آرد                کاربهتر ازانچه بـــــــــود کنــــــــــــد

گفتم : ار آب جـــــــــو ی بـــاز آیـد                 ما هی مرده را چـــــه کــــــار آ یـد؟

با این معمی گونه های مقدماتی یاد آور میشوم که با آمدن «گوردون برون» تب مرگ بنیاد گرا های سفید نما اما سیه کار بالا گرفته است. و کوزه صبر صدر نشینان پاکستان چنان در چهار راه شکسته است که ماهی های داخل کوزه سیاسی خود را مرده می بینند. اما این آغاز یک سیاست راستین است. و این سیاست راستین کوزه پر جوک شانرا واقعاً با ماهی زنده صداقت و اعتبار مملو خواهد کرد همانطوریکه ملا ها و مولوی های مملو از کثافت را که با زهر کهنه گرائی و جا زدن عرف و عادات منحط منتقوی بجای اسلام و با استفاده از اطفال معصوم و یا بیخبران دین و سیاست که کمتر از اطفال معصوم نیستند ترور های انتحاری را سازمان میدهند خالی خواهد نمود تا از یکجانب خود و کشور دست نشانده خود را آبرو کمائی کند و ازجانب دیگر کشور های منطقه را از شر ریشو های بی ریش رهائی بخشد.

یکی از نمونه های بارز آن «مسجد سرخ» است. «گولدن برون» با اولین تعهد خود در مورد تغیر مسیر دادن کمک های نظامی و نظامیان در باز سازی افغانستان نشان داد که این شخص ریشه درد های جهانی را بهتر میتواند حس کند، امید میکنم که این حس در سبد نمک بی حسی ها که اطراف پالیسی شناخت آنرا گرفته است به نمک تبدیل نشود. ازینکه هنوز اظهار نظر کلی و خوش بینی پیش از وقت است. بازهم اگر روی اظهارات و بیانیه های سیاسی این شخص نظر بی غرضانه ئی انداخته شود میتوان دریافت که یک اندازه انسان دوستی در گرد و نوای مغزش دیده میشود. البته در روند چنین اظهارات دیگران بخصوص «تونی بلر» نیز گفته هائی داشت که در جریان کار عملی اش با سرعت در آغاز نشانه امید و درمیانش مایوسی و درختمش دد منشی را به نمایش گذاشت هم جا دارد، به امید انسانیت و بشر دوستی ثابت قدمی این سیاست مدار را در طرح های جهانی اش منتظریم.

گذشته از دوره های مستقیم استعماری و ظلم های دور از انسانیت ما شاهد یکنوع نیو فاشیزم کشور های مستعمره دار سابق با شکل جدید استعماری آنهم در آغاز قرن ۲۱ بودیم و هستیم که با نام های عجیب و طفل فریبنده ای به پیش برده میشود، که مغز متفکر این سیاست دو رو را تا امروز انگلیسی (انگلیسی را به این امید بکار برده ام تا به یک یا چند نفر اتکار کند نه به مردم انگلستان و کسانیکه در سیاست انگلستان قلم بشر دوستانه میزنند) به عهده داشته است. رادیوی «بی بی سی» جام جهان نما پروگرام زبان پشتو تاریخ ۱۲ جولای ۲۰۰۷ را شاید شنیده باشید و اگر روز دوشنبه ۱۴ جولای هم این پروگرام را در انترنت بشنوید خواهید یافت که معترضین ناظر در صحنه و تلویزیون سوال میکنند که این مقدار سلاح در مسجد سرخ (لعل مسجد) کار یک روز یک ماه و چند سال نیست بلکه سالها را در بر میگیرد. در حالیکه دولت پاکستان به سویه بین المللی ازین حقیقت انکار میورزید. ما مردم پاکستان به این حکومت بی باور هستیم و این حق ماست.

این سوال ها گفتار و نظریات میرساند که این بازی میدان بزرگ و دسته ساز وسیعی داشته است. سر رشته این معمی را در دو جا میتوان حدس زد. در حکومت ویا در حکومت داخل حکومتی یعنی «آی اس آی» یکی ازین دو را سیاست انگلستان با دست خود و دیگری را با مغز خود رهبری مینمود. آیا با اظهارات «گوردون برون» این دسته ساز و این رقاصان از صحنه خارج خواهند شد؟ یا اینکه این اظهارات را آفتاب سوزان شبه قاره هند خاکستر خواهد کرد؟ جواب همین سوال کوتا و مختصر سرنوشت اظهارات بشر دوستانه «گوردون برون» را به صدر حقایق و یا در گودال بی آبروئی لول خواهد داد. «گوردون برون» صدر اعظم جدید بریتانیا که کمتر از دوهفته قبل به این سمت انتخاب شده است در سیاست خارجی انگلستان این چرخش های محسوس قابل لمس است:

«گوردون برون» به «بان کیمون» دبیر کل سازمان ملل خاطر نشان کرد که اگر مسأله ای مانند عراق در جهان پیش آید یگانه راهی که بریتانیا باید انتخاب کند اینست که تائید شورای امنیت ملل متحد را در نظر گیرد. این اطمینان اولین چرخش حکومت «گوردون برون» را در سیاست جهانی و فاصله گرفتن آن از سیاست های بلر- بوش را به مردم جهان نوید میدهد. «مارک مالوک براون» که قبلاً بحیث معاون «کوفی عنان» منشی عمومی سابق سازمان ملل ایفای وظیفه و همراه با منشی سازمان ملل در راه تقبیح تخطی «بلر» و «بوش» گام بر میداشت امروز توسط «گوردون برون» بحیث معاون وزیر خارجه بریتانیا  در امورآسیا و افریقا گماشته شده و جالب تر اینکه این شعبه و این پست جدیداً توسط «گوردون برون» در وزارت امور خارجه بریتانیا جدیداً تاسیس گردیده است. آن کسانی را که در دولت «تونی بلر» طرفدار جنگ عراق بودند از پست های شان تبدیل وبه عوض شان اشخاصی را با دید جدید آورده است که این عمل نشاندهنده یک تغیر محسوس و دوام دار در آینده حکومت «برون» را نوید میدهد. به دور ریختن کلمات تحریک کننده مانند تروریستان و کاملتر از ان دور ساختن کلمه ترور از کنار نام مسلمان ها نشان دهنده تغیر سیاسی روبا روئی جهان از نگاه مذهبی با بریتانیا است.  جنگ با تروریسم که روی زبان «بلر» هر آن میلغزید و «بوش» تا امروز آنرا نشخوار میکند برای اولین بار از زبان یک سیاست مدار همراهش در مراسم کشف بم گذاری های «لندن» و «گلاسگو» که میتوانست این کلمه را بکار ببرد، عاملانه و آگاهانه از ردیف گفتار های سیاسی مد روز به دور ریخت و نامی از جنگ با تروریزم نبرد. آری جا دارد که وزیر چنین کابینه ای در سخنرانی خود بگوید :«قدرت یک کشور را با سازندگی آن باید معیار کرد نه با ویران گری اش. » این سخنان را «داگلاس الکساندر» وزیر کمکهای خارجی دولت «گوردون برون» در امریکا که اولین سفر سیاسی اش بعد ازین مقام در ان کشور بود اظهار نمود.

این شخص همچنان تاکید کرده است که اصل احترام به قوانین بین المللی میتواند حلال مشکلات جهان باشد. این بیان رد صریح سیاست دوران «بلر» و آرزو های سیاست خام، نیم بند و نا آگاهانه «بوش» است که در کنارش در گوشش از بهترین همراهش زمزمه میشود.

«گوردون برون» با اولین اقدام سیاسی خود در مورد اتحاد قانونی جهانی در راه رهائی مردم افغانستان از جهل طالبان پاکستانی که با معیار های یکنیم قرن قبل و حتی ازان بد تر و در بسا موارد عصر حجر ازان اعمال خجالت میکشید همنوائی نشان داده و دربلند بردن ظرفیت نظامی خود ار افغانستان و آنهم دوام دار و بیشتر در مسایل ساختمانی و بازسازی افغانستان وعده های محکمی داد. این تغیر سیاست بریتانیا بود که گروپهای «ملا عمر» که بزرگترین قاتل مردم افغانستان است را بشوراند و حکومت پاکستان را با آنها در رویا روئی قرار دهد. پاکستانی که تا دیروز از هر گونه تربیه تروریست ها در خاک خود انکار میکرد حالا همان شخص با همان زبان بدون هیچگونه کلالتی که دال بر افسوسش باشد اعلام میکند که آن مسجد را برای آن به گلوله بسته است که عاملین مسجد به عوض درس دینی به مردم سلاح و تروریزم را درس می داده اند که این روشنی سیاسی بدون لکنت زبانی و ترس چشم آزادانه ازهمان کندوله سخنوری بر می آید روزی با ترس و چشمان از حدقه برآمده میگفت همه این اتهامات دروغ و پاکستان کشور آزاد و بر علیه تروریزم است. با اینکه بهتر مینماید تا حالت نشه اش را بیادش آورده و این حالت خمارش را ازش بپرسیم اما به اصطلاح مردم ما «ماهی را هروقتی از آب بگیرید تازه است.» هنوز هم دیر نشده و میتواند توته های بت بیچاره بامیان را از خانه های مربیان تروریست ها جمع و دوباره آنرا برای متخصصین ازجمند جاپانی، ایتالیوی  و فرانسوی سپرد تا به آن بتان بیچاره توان ایستادن بخشند. گرچه شاعری بسیار دور اندیشانه گفته است که:

شـــــکسته قـــــدح گر بـــــبنـــدند چست             نشاید که یابد بهـــــــای درســـــــت

اما این امر در مورد بت های بامیان مصداق پیدا نمیکند بلکه برعکس. شاید این اولین مثالی باشد که معنی محکم این فرد رابه چالش کشیده باشد. اما هر چه باشد برگشت به این اشتباه و یا بهتر گفت به این غلطی کاریست عاقلانه و نه تنها تروریست شکن بلکه دزد بگیری و آموزش پختگی سیاسی، آری تجربه هاست که انسان را میرساند ولو سیاست مدار و دیپلمات هم باشد.  نوشتن کتاب بلند بالا که این حقایق را ماست مالی نموده نمیتواند پنهان کننده این حقایق روشن عقب پرده باشد بلکه قبول هر نوع لغزش صورت گرفته و اقدام به رفع آن میتواند شخصیت ساز باشد. بت های بامیان اگر بار دیگر به پا بخیزند تنها نمونه تاریخی نه بلکه نمونه هزاران نوع بیدادی میباشد که انسانهای کهنه نگر و دور از عقل را آنهم درقرون ۲۰ و ۲۱ که قرون فضا و کمپیوتر بوده است به جهان گردان یاد آوری مینماید. این کار بت ها را از اثر تاریخی بالا تر برده و نه تنها نشانه تاریخی اش را حفظ میدارد بلکه مدرسه ای است برای نسل بشر تا ازان پند بگیرند و به جهالت نه اینکه غرق نشوند بلکه به آن تن در ندهند. یعنی بهای ارزش این بت ها به چند چندان میرسند.

باز هم یاد آور میشوم که اگر این سیاست انگلستان باقی بماند و خلفش آنرا ادامه دهد هندوستان مستعمره سابقش بحیث یک کشور پیش قدم علمی در قرون آینده در کنار انگلستان دوستانه و همکار باقی خواهد ماند. همچنان نسل آینده پاکستان بر آمدن ازین لجن را جشن گرفته وبه روان سیاست مداران دور اندیش که در سیاست های جهانی امروزی نقش دارند مرحبا نثار خواهند کرد. بر علاوه اینکه افغان ها با همین حرکت اپتدائی هم پیک های شادمانی خود را به سر سلامتی انگلیسی که روزی تنها برایدنش از یک فرقه نیم جان به دوستانش رسیده بود بالا بکنند. اما سیاست های جهانی بخصوص با بی اعتباری های امروزی سخت در هسته تفکر خود پیچیده است و با این سادگی ها قضاوت خود را با وجود علایم روشن و آشکار بر ملا نمی سازد.

ریشه های چرخش سیاسی اروپا که درین هفت سال چند بار گرفتار طوفان ها بوده چالش بزرگی برای سیاست نوین «گردون برون» است. زیرا طوفان های سیاسی اروپا بیشتر زاده سیاست های «بلر» سلف این مرد روشن ضمیر حد اقل در شرایط فعلی است. راست ساختن این کجی های هفت ساله بیش از چهارده سال کوشش و فعالیت های بی اشتباه و پی گیر را ایجاب میکند، در حالیکه عمر سیاسی «گولدن برون» در چشمدید فعلی کمتر از دوسال است. اگر «حزب کارگر» روی قدرت باقی بماند و اعضای آن توان قبول چنین حرکات نو آور را داشته باشند «گولدن برون» با همین حرکت جهش دار فعلی که امید در آینده از پا نه افتد و یا مجبور به پائین آوردن سر تعظیم و تائید به گذشته ها نشود جهان چهره دوستانه ئی را بخود خواهد گرفت. همزمان با این موفقیت سر و صدای جنگ با تروریستان نیز به پایان میرسد و عامل متعرضین مرکز تجارت جهانی در نیویارک نیز خود بخود نقاب کهنه اش را ازدست داده و به دام می افتد. آنروز است که تریسیمان و راجرمور به جهاینان خواهد گفت: مـا خو بشمـا گفته بودیم یعنی دیر فهمی را بیاد مان خواهند آورد آنروز است که به وقت از دست رفته افسوس خواهیم خورد. یار زنده صحبت باقی.

 

    www.esalat.org