پنجشنبه، ۱۲ جون   ۲۰۰۸

از تجارب زندگی باید آموخت !

و.ا.لنین در یکی از مؤلفات خود مینویسد: "بدون تیوری انقلابی، عمل انقلابی میسر نیست"، بدین معنی که بین تئوری و عمل رابطۀ ناگسستنی وجود دارد.

برای هر مبارزه قبل از هرچیز یک روش تجزیه و تحلیل، استدلال و استنتاج سالم بمنظور پیشبرد روند انقلابی، ضروری میباشد که باید از هرگونه دگماتیزم و سنجش جامدی دور باشد. چنین روشی به سنجش پُرتحرک و عمیقی ضرورت دارد که حل کلیدی مسایل و قضایا را از پیش حاضر و آماده کرده، تحول بخشد.

به هیچ وجه نمیتوان تئوری را از عمل و استدلال را از زندگی جدا کرد! این روش علمی دیالکتیکی پایه اساسی جنبش انقلابی را تشکیل میدهد.

مانع بزرگ . . نادانیست!

نادانی انسان در زندگی، از آغاز موجودیت آن، مانعی بر سر راه جستجوهای او بوده،، چنانکه در مسیر تاریخ بشری بمشاهده میرسد، باعث پیدایش عقاید و اندیشه های تخیلی و تصورات دور از هرگونه محتوای علمی بوده است.

با پیشرفت و تکامل یافتن انسان در زندگی خویش کوشید تا جهان را بر اساس واقعیت مادی متکی بر دستاورد های علمی بشناسد و تشریح نماید که بر اساس همین شناسائی علمی فلسفه مادی، پیدایش و رشد یافت.

پیکار پیروان علم بر ضد جهالت همیشه سخت و دشوار بوده است. امروز نیز این پیکار به پایان خود نرسیده است، زیرا هنوز اندیشه های مادی و عقاید ناشی از جهالت در تضاد باهم و در برابر یکدیگر قرار دارند.

انقلابیون در استناد بر نورمهای علمی دیالکتیکی، و تحلیل درست تضادها و مجادلات طبقاتی می آموزند که مبارزه طبقاتی شامل سه بخش عمده است:

اقتصادی، سیاسی و ایدیالوژیکی. و هر دانشمند انقلابی که بتواند در این سه زمینه به درستی مبارزه را سازمان دهد، میتواند جنبش را به سمت بهتری راهنمائی کند.

هر دانشمند و مبارزیکه معتقد به چنین محتوای سالم و علمی انقلابی نباشد، در تاریکی روان است و بخواهد یا نخواهد در چنگ تخیلات و تصورات ایدیالیستی می افتند، و از کاروان جنبش دور باقی می ماند.

مصایب فاسد راه مبارزه ؟!

بی اعتنائی و بی پروائی در زندگی، ترس و بیم از دشواریهای روز افزون خود علامت فقدان درک درست و آگاهی کافی از تضادهای اجتماعی، مبارزه طبقاتی و چگونگی روند پیشرفت و انکشاف آن میباشد. مبارزه درست انقلابی نه به کناره جوئی و انزوا نیاز دارد، و نه به اندیشه ها و گامهای چپ روانه افراطی و بلند پروازی، و یا به راست و عقبگرائی سازشکارانۀ اپورتونیستی!

چنین موضعگیری و روش، دور از ایجابات تجزیه و تحلیل، استدلال و استنتاج صحیح بمنظور عملی کردن یک امر انقلابی درست میباشد. روشی که نمیخواهد و یا نمیتواند حل کلیدی مسایل و قضایا را پیش از پیش مطابق با شرایط، بررسی، حاضر و آماده کند و در روند تحول قرار دهد.

خصلت دیگری که امروز در عرصه مبارزه و فعالیت های سیاسی بملاحظه میرسد خودخواهی و خودپرستی میباشد. خودرا بالاتر از همه شمردن، گویا چیزیکه میگویند قانون ازلیست و قابل اطاعت است! به نقش دیگران در زندگی تن ندادن و گرداگرد تنگنای نظریات و اندیشه های محدود خود چرخیدن است!ً و بدون چون و چرا درستی را به خود محول میسازد و نادرستی را به دیگران!

و به همین علت دانشمندان انقلابی متکی بر استنتاج علمی خود میگویند:

"خودپرست دنیا را برای خود میخواهد و عالم را بسته به وجود خود میداند"! و این یک برخورد ایدیالیستی میباشد، زیرا ایدیالیست دروازۀ دنیای خارج و حقایق را به روی خود می بندد، ماتریالیست همواره به پیشواز حقیقت میرود.! تعصب نیز خصلت واقعبینانه علمی نیست، زیرا شخصی متعصب مسائلی را که مورد تمایل او باشد درک میکند و ادعا میکند که دیگران باید از او سرمشق بگیرند، بدین معنی که به خود و آئین خود بیش از همه اهمیت میدهد. بدین صورت از حقیقت زندگی خودرا دور می اندازد. رهبران انقلابی همیشه گفته اند: "باید با این معایب فاسد کننده، سرسختانه و پیگیرانه مبارزه کرد، زیرا در پایان کار به سود بورژوازی تمام خواهد شد"!

تجارب زندگی بهترین آموزگار است!

لیوشاوشی دانشمند چینائی چنین گفته است:

"انسان ها ملائکه آسمان نیستند . . زائیده همین جامعه اند." درین جامعه زائیده میشوند، رشد و تکامل می یابند، می آموزند، سیر فعالیت و حرکت زندگی را جستجو کرده می پیمایند، در خم و پیچ های دوران شرایط و تحولات سهم میگیرند، با پیروزیها و شکست ها روبرو میشوند، تا اینکه به انکشافات زندگی دست یابند.

دانشمند دیگری نیز نگاشته است:

"تجربۀ زندگی را باید از کسانی هم آموخت که با زندگی دست و پنجه نرم کرده باشد". زشتی ها، زیبائی ها، فلاکت و رفاه را با گوشت و پوست خود احساس و لمس کرده باشند، مراحل زمانی و دشواریها و پیچیده گی ها را پیموده و کوزه های امید و نا امیدی را بر سر خود شکستانده، تا اندک عبرتی و تجربه ای را بدست آورند.

راه موفقیت، همگانیست!

راه موفقیت و پیروزی دستجمعی و همگانی بوده و هست، کار و فعالیت در اجتماع است، تبادل تجارب با دیگران و استفاده از یکدیگر است.

زندگی و فعالیت در جامعه دستجمعی بوده و نه انفرادی، مبارزه همیشه با مردم و در جامعه میباشد و نه به تنهائی، در چهار دیواری خانه!

کشفیات و اختراعات و پیشرفت ها در عرصه های گوناگون علوم و تکنالوژی ثمرۀ فعالیت پژوهشی و مطالعات همگانیست. . نتیجۀ تحولات دوره های تاریخی انسانهاست . . هیچ دانشمندی، پژوهشگری و عالمی در عرصه زندگی به تنهائی خود موفقیتی را بدست نیاورده، هرکدام آنان تکمیل کننده ماقبل خود بوده و بدست آوردهای دیگران، موفقیت های نوینی را افزوده، غنا بخشیده است . .

در موازات با نو آوری های تجارب زندگی روزمره انسان ها، باید گام برداشت به آموزش و فعالیت، تازه گی و غنا بخشید، و اگر نه از مسیر تحولات تاریخی دور افتادن و به عقب گرائیدن است!

فعالیت و حرکت در زندگی و جامعه میخانیکی و تغییرناپذیر نیست، بلکه در تضاد و در تحول رویاروئیست، که در نتیجۀ شرایط و اوضاع گوناگون یا به نتایج مثبت و یا منفی میرسد، و آن وابسته به نقش و پختگی سطح آگاهی و فعالیت انسان ها و تأثیرات شرایط و محیط زندگی آنان و سازماندهی سالم و درست بوده است . .

نباید به آموزش و دستاوردهای گذشته کهنه بشکل مطلق اکتفا و اتکا کرد . . جهان روزمره تجارب و دستاورد های جدیدی را به ارمغان می آورد، و اگر از آن آگاهی نداشت، ماهیت آنرا نشناخت و نیآموخت، و راه درست علمی تحقق و پیاده کردن آنرا نداشت، در چهارچوب محدود تنگ زندگی باقی خواهد ماند.

مبارزه دنباله روی نیست!

مبارزه در هر جامعه، دنباله روی نبوده و نیست . . و ماشین استنساخ و کاپی هم نیست. هر جامعه تضاد ها، اوضاع و شرایط مختلف بخصوص خودرا دارد. و از شیوه های مناسب استفاده بعمل می آورد. با شناخت سالم آن میتوان راه تغییر و تحول را جستجو کرد و مبارزه مناسب را به پیش برد. از تجارب جوامع دیگر میتوان به اندازه ای استفاده کرد که برای غنا بخشیدن و روشن ساختن واقعیت ها و حقایق کمک بهتر و بیشتر کند، مؤثر واقع شود و به راه کورکورانه و دگماتیزم نکشاند.

عدم درک درست چنین واقعیت، گام در تاریکی گذاشتن، و از اصول انحراف یافتن است . . !

 

فرانکفورت – جرمنی ۳- ۶- ۲۰۰۸

عبدالودود پوپلزائی

 

 

تایپ کامپیوتری از ع . ق . فضلی
 

 

www.esalat.org